مترجم: کریم سنجابی
باستیا برای این اصل اهمیت فراوان قائل بود. ولی از چه جهت آن را «هم آهنگی» میدانست؟
از این جهت که تابعیت تولیدکننده نسبت به مصرف کننده دلیل تابعیت نفع خصوصی در برابر مصالح عمومی است. درست است که تولیدکننده، فقط از منافع خود الهام میگیرد و صرفاً در تعقیب استفاده و سود شخصی است، ولی چون هر ابداعی و هر اختراعی که وی برای افزایش منافع خود میکند سبب کاهش قیمت میشود، سرانجام ثمرهی کار و کوشش عاید مصرف کننده میگردد(1). بدین سان قانون رقابت و ارزش و همه قوانین اقتصادی، تولیدکنندگان خودخواه را ناگزیر میسازند که خواهی نخواهی نوعدوست باشند. قوانین مذکور آنها را برای مصلحت عموم فریب میدهند. آنها تصور میکنند برای تحصیل درآمد بیشتر خود کوشش میکنند ولی در واقع نتیجهی تلاش آنان ارضاء حوایج عموم به بهترین ترتیب و ارزانترین قیمت ممکن است. این است معنی همآهنگی در جهان اقتصادی!
پس همهی مسائل معضل اقتصادی را باید به این اصل برگرداند و آن را ضابطهی کلی قرار داد: که مناسبترین و با صرفهترین طریقهی عمل برای مصرف کننده کدام است؟ و بر خلاف معمول جاری هرگز در این فکر نبود که برای تولیدکننده چه ترتیبی مفیدتر است. مثلاً در مورد تجارت بینالمللی، امروزه همه در اندیشهی منافع تولیدکننده هستند، و سیاست حمایت را در پیش میگیرند؛ ولی اگر مصلحت و منفعت مصرف کننده مورد توجه واقع میشد، اصل آزادی تجارت به طور بدیهی و خود به خود برقرار میگردید. و نیز در مقایسه مخارج دولتی نسبت به مصارف شخصی، و یا به اصطلاح باستیا «شیشههای شکسته» و یا «باروت سوخته» (2)، اگر صرفاً نفع تولیدکننده را در نظر بگیرند، این نوع مصارف را جایز و حتی لازم هم خواهند دانست؛ ولی اگر توجه به مصلحت مصرف کننده بشود، بدون تردید این اتلاف ثروتها به عنوان مصارف بیهوده در خور محکوم شدن است.
باستیا به اثبات تقدم اقتصادی مصرف کننده اکتفا نمیکند، بلکه میخواهد تفوق اخلاقی او را نیز مدلل بدارد. میگوید: «اگر بشریت به درجه کمال برسد، از راه متخلق شدن تولیدکننده، به خصال حمیده نیست، بلکه از راه مصرف کننده است» (3). و به همین جهت او را مسئول رواج محصولات زیانبخش، مانند الکل و غیره میداند و نه تولیدکننده را (4). به گمان ما این توجه، یکی از مزایای درجه اول باستیا است که شاید پایندهتر از همه باشد و بتواند برای او مقام شایستهای در صف اقتصادشناسان بزرگ تأمین کند. وی اشتباه نمیکرد، هنگامی، که در بستر مرگش به عنوان آخرین وصایا به شاگردانش میگفت: «باید دانش اقتصاد را همواره از نظرگاه مصرفکنندگان مورد توجه قرار بدهید» و با این روش از رقیب بزرگ خویش پرودون که برعکس، تمام توجهش معطوف به تولیدکنندگان بود، متمایز میگردید.
ولی ایرادی که بر باستیا وارد است این است که با ایمان کاملش به همآهنگیهای طبیعی، گمان کرده است که فرمانروایی مصرفکننده، با آزاد گذاردن جریان قوانین اقتصادی خود به خود پیش خواهد آمد، در صورتی که عملاً حکومت با وی نیست بلکه تمام دستگاه اقتصادی بیش از پیش به نفع تولیدکننده در گردش است. بنابراین لازم آمده است که مصرفکنندگان متشکل شوند تا از منافع خود و در ضمن آن، از مصالح عمومی که با منافع آنان توأم است، دفاع کنند. بدین ترتیب است که شرکتهای تعاونی مصرف و اخیراً اتحادیههای مصرفکنندگان، به وجود آمده است. توجه به جنبههای اخلاقی مصرف، و تکالیف و مسئولیتهای ناشی از آن هم، فقط در این اواخر با تشکیل اتحادیههای اجتماعی خریداران و جمعیتهای ضد اعتیادات پیدا شده است.
معذلک باید قبول کرد، که اصل اظهار شده از طرف باستیا، منشاء الهام سازمانهای کنونی مصرفکنندگان، از شرکتهای تعاونی تا اتحادیههای اجتماعی خریداران، بوده است. ولی این اصل شدیداً مورد مخالفت اجتماعیون و اتحادیههای کارگری وابستهی به آنان قرار گرفته، که طبیعتاً طرفدار تفوق اقتصادی و برتری اخلاقی تولیدکنندگان میباشند (5).
نکتهی غیر منتظر دیگر، این است که اقتصادشناسان مکتب آزادیطلبی، پیروان باوفای باستیا هم، نظر خوبی به اتحادیههای مصرف کنندگان ندارند (6).
پی نوشت ها :
1- «مصرف کننده و عامه مردم، نسبت به زیان و یا سودی که بدایتاً به این طبقه و یا آن طبقه از تولیدکنندگان میرسد، به منزلهی زمین است در برابر برق. یعنی مخزن عمومی و مشترکی است که همه از آن خارج میشود و همه پس از چند چرخ کم و بیش طولانی... دوباره به آن برگشت میکند. بنابراین همه مسائل را (اگر بخواهند نتایج کلی و ثابت آنها را درک نمایند) باید از نظرگاه مصرف کننده مورد مطالعه قرار بدهند». (همآهنگیها، فصل یازدهم، صفحه 414).
2- مراجعه شود به رسالهی هجایی «شیشهی شکسته La vitre cassee» که یکی از معروفترین نوشتههای باستیا است.
3- همآهنگیها، فصل ششم، صفحه 419.
4- به نقل از دوستش پایوته Paillotet در دیباچه مجموعهی کامل آثار او.
5- برای تجلیلی که از مقام اخلاقی تولیدکنندگان شده است مراجعه شود به پرودون و همچنین به سورل در کتاب مدخلی بر اقتصاد جدید:
Georges Sorel, Introduction à I'économie moderne
6- از آن جمله ایوگویو lves Guyot در روزنامه اقتصادشناسان 1904 و در تألیفاتش. از لحاظ اجتماعیون مراجعه شود به کتاب ژرژسورل مذکور در فوق.