(تولد: اشبیلیه، اسپانیا، حدود 1092/485، وفات، اشبیلیه،1162/557)، طب سم شناسی، گیاه شناسی طبی، کلام.

ابن زُهر

ابن زُهر نام خانوادگی خاندان از پزشکان و دانشمندان بنام بود که به قبیله عربی ایاد نسب می رساندند و در حدود قرن چهارم /دهم، و شاید هم پیش از آن، در اسپانیای اسلامی ساکن شده بودند. مهمترین و پرنفوذترین فرد این خاندان
يکشنبه، 21 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابن زُهر
 ابن زُهر

نویسنده: سامی خلف الحمار نه
مترجم: حسین معصومی همدانی



 

(تولد: اشبیلیه، اسپانیا، حدود 1092/485، وفات، اشبیلیه،1162/557)، طب سم شناسی، گیاه شناسی طبی، کلام.

ابن زُهر نام خانوادگی خاندان از پزشکان و دانشمندان بنام بود که به قبیله عربی ایاد نسب می رساندند و در حدود قرن چهارم /دهم، و شاید هم پیش از آن، در اسپانیای اسلامی ساکن شده بودند. مهمترین و پرنفوذترین فرد این خاندان ابومروان بن زهر بود. وی ابتدا نزد پدر خود، ابوالعلاء بن زهر، پزشکی آموخت و در عنفوان جوانی در این فن تبحر یافت. ابن زهر نیز نخست مانند پدرش در خدمت سلسله مُرابِطی اسپانیا (1147-1090/ 541-473) بود و در دربار ایشان منزلت والایی داشت. آنگاه به دعوت حامی خود، علی بن تاشفین (حکومت 1143-1106 /538-499) و به دربار وی در مراکش رفت.
ظاهراً میان سلطان و ابن زهر سوء تفاهمی پدید آمد و سلطان بر او خشم گرفت و در حدود 1141/536 وی را از سمت خود خلع کرد و به زندان افکند. ابن زُهر در این ماجرا ناملایمات فراوان دید، و هنگامی که سرانجام بخشوده شد و از زندان بیرون آمد تنی رنجور و روحی خسته داشت. بنابراین، چنانکه خود بعدها نوشته است، پس از سقوط مرابطان به آسانی توانست با دشمنان ایشان، یعنی با موحدان، دوست شود. حاکم جدید، ابومحمد عبدالمؤمن (وفات:1163/558)، وی را با روی باز پذیرفت و علاوه بر سمت پزشک درباره مقام وزیر مشاور را هم به او تفویض کرد. ابن زهر دو کتاب خود را به ابومحمد اهدا کرده است، یکی التِریاق السَبعینی که درباره پادزهرهاست و دیگری الاغذیه که درباره رژیم غذایی است.
در این دوره اخیر، ابن زهر اعتبار و ثروت بسیار کسب کرد و با ابن رشد دوستی نزدیک یافت و معروفترین کتاب خود، التَیسیر را به وی هدیه کرد. ابن رشد از ابن زهر خواسته بود که کتابی درباره بیماریهای خاص هر یک از اندامهای بدن و روشهای درمان بنویسد. خود وی، چنانکه در مقدمه گفته است، الکلیات خود را که درباره کلیات پزشکی است در تکمیل التیسیر نوشته است.
دختر ابن زهر از معروفترین قابلگان عالم اسلام شد و یکی از پسرانش طبیب و شاعر و ادیب بود. یک بار در غیاب او پسر به درمان بیماران پرداخت.ابن زهر برای تقدیر از مهارت او در طبابت و تشویق او کتاب التذکره را به نام او نوشت. التذکره کتابی است درباره درمان شناسی، تبها و استفاده محتاطانه از داروهای ملین، که به اعتقاد ابن زهر اگر بیجا به کار روند سم اند.
ابن زهر پس از آنکه عمری را به آموزش و طبابت و نوشتن کتابهای طی گذراند، به غده ای بدخیم گرفتار شد و مرد و در بیرون دروازه پیروزی در اشبیلیه به خاک سپرده شد. پس از آنکه آثارش به لاتینی و عبری ترجمه شد و رواج فراوان یافت، تأثیر او پزشکان غربی را هم مانند پزشکان مسلمان دربرگرفت. وی با آنکه پیرو صادق بقراط و جالینوس بود، از راه آزمایش و مشاهده به اندیشه های بدیع بسیاری دست یافت. ابن زهر درباره ارزش رژیم غذایی مناسب در درمان و درباره پادزهر نوشته هایی داشت؛ و به احتیاط در استفاده بی حساب و کتاب از مسهل در درمان بیماریها دعوت می کرد، و می گفت که بیمار به دارو نیاز دارد نه به «سم». وی از پزشکان می خواست که داروهای ملایم را تجویز کنند و مراقب واکنش بیمار، بخصوص در سه روز اول باشند، اگر دارو مفید بود آنگاه مقدار آن را زیاد کنند. وی می گفت که اگر دارو را با عسل یا قند مخلوط کنند به کبد می رود، و کبد در مقابل این مواد حساس است.
ابن زهر با تفصیلی بیش از پیشینیان خود به توصیف غده های میان پرده و پیدایش بثورات چرکی در روی غشاء خارجی قلب، فلج گلو، جَرَب، تورم گوش میانی و ورم روده پرداخته است. وی همچنین برداشتن تراخم با عمل جراحی، که اول بار در حدود یک قرن و نیم پیش از او ابوالقاسم زَهراوی به توصیف و تشریح آن پرداخته بود، تغذیه مصنوعی از طریق مری یا روده راست و استفاده از آب سرد برای کاهش تب را توصیه می کرد. ابن زُهر دریافت که هوای مردابها سمی است و مانند حنین بن اسحاق، مترجم زبردست آثار جالینوس، اهمیت هوای «خوب» و پاک را برای تندرستی مورد تأکید قرار داد. ابن زُهر در مقام پزشک بالینی و طبیب متطبب، از جمله بهترین پزشکان اسپانیایی اسلامی محسوب می شود، و تأثیر او بر طب در اروپا تا دوران رنسانس ادامه داشت.

کتابشناسی

الف) آثار اصلی. نه کتاب شناخته شده ابن زهر، که در قرن ششم/ دوازدهم و پس از آن بسیار رواج داشت، همه در زمینه طب است. یک قرن بعد، ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء، طبع بولاق،2(قاهره، 1882)، 66-67 فقط هفت اثر را نام می برد:
1. التریاق السبعینی. این اثر که ظاهراً از بین رفته است درباره پادزهری بوده است که از هفتاد دارو تشکیل می شده است، و نیز درباره نوع ساده آن که هفت و یا ده جزء داشته است، و به تریاق اَنتَلَه نیز معروف بوده است. وی این تریاق را برای حامی خود، عبدالمؤمن، ساخت تا به دست دشمنانش مسموم نشود.
2. فی الزینه، درباره این کتاب چیز زیادی نمی دانیم، جز اینکه چنانکه از عنوانش برمی آید درباره آرایش، وسایل آرایش و درمان بیماری پوستی بوده است. وی این کتاب را در اوایل کار آموزش و عمل پزشکی نوشت، و بعدها که تجربه و علم بیشتری یافت از نوشتن پاره ای از مطالب آن احساس شرم می کرد.
3. الاغذیه. ابن زُهر این کتاب را که درباره رژیم غذایی است به درخواست حامی خود، عبدالمؤمن، نوشت و در آن اطلاعاتی درباره غذاهای موجود و خواص درمانی آنها درج کرد. نویسنده این مقاله نسخه ای از این کتاب را که در قرن هشتم/ چهاردهم نوشته و 58 برگ دارد در استانبول دیده است(کتابخانه احمد سوم در کتابخانه سلیمانیه).از این کتاب نسخه های دیگری هم موجود است.
4. فی علل الکلیه. رساله ای است درباره بیماریهای کلیه که ابن زُهر به درخواست همکاران خود در اشبیلیه نوشته. از بین رفته است.
5. فی علّتی البَرَصِ و الاَبهَق. رساله ای است گم شده درباره جذام و پیسی، تفاوت آنها و درمان آنها.
6. التذکره. مجموعه ای است که برای پسرش، که در آن زمان جوان بوده، نوشته و درباره درمان بیماریهاست.این اثر در کتاب زیر مورد پژوهش قرار گرفته است:
Gabriel Colin, Avenzoar, sa vie , et ses oeuvres(Paris, 1911).
7. التیسیر فی المداواه و التدبیر (به لاتینی:[Teissirیا]Alteisir, Scilicet regiminis et medelae کتاب معروف ابن زُهر در طب است در 30 فصل، که به درخواست ابن رشد نوشته و همو آن را استنساخ کرده است. نسخ معدودی از آن به عربی هست و نسخه های بیشتری به لاتینی و عبری، و این نشانه رواج فراوان آن در اروپاست. فهرست نسخه های آن در کتاب زیر آمده است:
Ludwig Choulant, Handbuch der Bucherkunde fur die altere Medicin (Leipzig, 1841), 375-376.
نویسنده این مقاله نسخه های کتابخانه ملی رباط (195 Q) و کتابخانه سلطنتی رباط (شماره 1538) را بررسی کرده است. در این کتاب ابن زُهر، به شیوه معمول زمان خود، احکام نجوم را با مشاهدات تجربی و داروشناختی در می آمیزد و خرافه را با استدلال منطقی و عینی در کنار هم می آورد. ابن رشد این کتاب را بسیار گرامی می داشت و آن را بهترین کتابی می دانست که درباره جزئیات کار پزشکی و درمان وجود دارد (رجوع کنید به کتاب الکلیات (مراکش، 1939)،230).با این حال، ابن زهر بی شک تحت تأثیر آثار پیشینیانی چون حنین بن اسحاق و رازی و زهراوی بوده است.
8. الاقتصاد فی اصلاح الاَنفُس و الاجساد. ابن اصیبعه این کتاب را ذکر نکرده است. ابن زهر آن را برای شاهزاده مرابطی، ابراهیم بن یوسف بن تاشفین، پس از مهاجرت به مراکش در 1121/515، نوشته است. این کتاب، که برای خواننده عادی نوشته شده درباره درمان و بهداشت بحث می کند و دست کم از لحاظ روح کلی و عنوان، شبیه کتاب دیگری است در درمان جسم و جان، که پزشک یهودی مصری هبه الله بن جُمَیع (وفات: 1198/594)نوشته است. بروکلمان دو نسخه موجود الاقتصاد را ذکر کرده است:
Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Literatur, I (Leiden, 1943), 642, and Supp. I (Leiden, 1937), 890;
رنو درباره این کتاب تحقیقی دارد:
H. P. J. Renaud, " Trois etudes..., " in Hesperis, 12(1931), 91-105; and 20 (1935), 87.
8. جامع اسرار الطب. کتاب دیگری است که ابن ابی اصیبعه ذکر نکرده است. تلخیصی است که نسخه ای از آن در کتابخانه ملی رباط (532D) وجود دارد.این کتاب به بحث درباره فیزیولوژی انسانی، بخصوص از لحاظ دستگاه گوارش، درمان جسمانی و پرهیز و رژیم غذایی می پردازد.همچنین نقش اندامهای دیگر بدن را، مانند کبد، طحال، مثانه و نیز بیماری های عمومی، چون تب، نقرس و خونروش توصیف می کند.گذشته از این شامل دستورنامه ای است برای ساختن شربتها و معجونها و دیگر ترکیبات دارویی. این دستورنامه را، که نسخه های دیگری از آن وجود دارد، به غلط ضمیمه التیسیر فرض کرده اند. نویسنده این مقاله پس از بررسی کامل دریافت که این دستورنامه تألیف پدر ابن زهر، ابوالعلاء بن زهر، است که به سال 1131/525 در قرطبه درگذشته است.همین نسخه رباط شامل متن دیگری است که عنوانش الشفاء من الامراض و العلل و موضوعش تشخیص و درمان بیماریهاست. این کتاب به احتمال قوی تألیف پدر، ابوالعلاء بن زهر است، و به شاهزاده مرابطی المنصور ابوالعباس احمد تقدیم شده است.شامل چهل گفتار است و نقل قولهای فراوانی از حکمای قدیم و نیز احادیث و اخبار دارد.
ب) منابع فرعی. محمد بن الاَبّار (1260-1199/ 658-595)، معاصر ابن ابی اصیبعه، یکی از نخستین زندگینامه های مختصر ابن زهر و خاندان او را در تَکمِلَهُ الصِلَه خود آورده است، که نام و نشانش این است:
F. Codera, ed., Bibliotheca acrabico-his pana, II(Madrid, 1889), 616.
نام او در شذرات الذهب ابوالفلاح بن العماد،5(قاهره، 1892)،179 نیز آمده و حاجی خلیفه در کشف الظنون،1(قاهره، 1892)، 354، و (استانبول،1941)520 تیسیر و جامع او را نام برده است.از میان آثار اخیر، مفیدترین و معتبرترین آنها، به ترتیب تاریخی، اینهاست:
F. Wustenfeld, Geschichte der arabischen Aerzte und Naturforscher (Gottingen, 1840), 90-91; L. Leclerc, Histoire de la medecine arabe, II(Paris, 1876), 86-93; Gabriel Colin, " Ibn Zuhr, " in Encyclopedia of Islam, II(Leiden, 1927), 420-431; George Sarton, Introduction to the History of Science, II(Baltimore, 1931), 231-234; Aldo Mieli, La science arabe et son role dans I'evolution scientifique mondiale, 2nd ed. (Leiden, 1966), 188-215; R. Arnaldes, " Ibn Zohr, " in Encyclodaedia of Islam, new ed., III(Leiden, 1969), 976-979; Sami Hamarneh, Index of Mss. in the Zahiriyyah (Damascus, 1969), 174-176,
به عربی ؛ و یادنامه ابن زهر: الطبیب ابن زُهر (حلب،1972)، بخصوص مقاله میشل خوری، «بَنو زُهر»، صص 202-159
منبع: گیلسپی، چارلز کولستون؛ (1389)، زندگینامه‌ی علمی دانشمندان اسلامی (جلد نخست)، ترجمه‌ی جمعی از مترجمان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط