برکت
گرچه انفاق به ظاهر میزان دارایی و ثروت فرد می کاهد اما در حقیقت آنچه برجای می ماند بابرکت خواهد بود، از مقدار کاسته می شود ولی در عوض به کیفیت آن افزوده می شود و بازدهی بیشتری در حیات دنیوی و اخروی انسان دارد. امام صادق(علیه السلام) درباره ی اثر انفاق می فرماید: «وتخلف بالبرکه».(1)حضرت علی(علیه السلام) درباره ی ره آورد انفاق می فرماید:
«من یعط بالید القصیره یعط بالید الطویله» (نهج البلاغه): آن کسی که با دست کوتاه ببخشد از دستی بلند پاداش می گیرد.
سید رضی در توضیح حدیث فوق می نویسد که آنچه انسان از اموال خود در راه خیر و نیکی انفاق می کند هر چند کم باشد خداوند پاداش او را بسیار می دهد... نعمت و بخشش از جانب بنده کوتاه و [کوچک] و از ناحیه ی خداوند بلند [بزرگ] قرارداده است بدان جهت که نعمت خالق همیشگی و چند برابر نعمت مخلوق است زیرا که نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمت هاست. بنابراین تمام نعمت ها به نعمت های خدا باز می گردد و از آن سرچشمه می گیرد.
2. ربا در قرآن و روایات
واژه ی ربا در زبان فارسی به معنای بیشی، افزون شدن، نشو و نما کردن، نسیه فروختن و فزون گرفتن آمده است(2). عرب ها هنگامی که چیزی زیاد می شود ورشد می کند می گویند: «ربا الشیء» به همین دلیل هنگامی که مال افزایش می یابد گفته می شود: «ربا المال».در قرآن، مشتقات واژه «ربا» به معنای فزون شدن و بالا آمدن آمده است: مانند:
«فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت وربت»(حج: پنج): و چون آب را فرو فرستادیم زمین جنبش گرفت و (به واسطه ی رشد گیاهان) بالا آمد.
«یمحق الله الربا ویربی الصدقات» (بقره: 276) : خداوند ربا را از بین می برد و محو می کند و صدقات را می افزاید.
همچنین به معنای فزون شدن مال از سرمایه ی اولیه است:
«وذروا ما بقی من الربا ان کنتم مومنین فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تبتم فلکم رووس اموالکم». (بقره: 278و279)
قرآن کریم نوع خاصی از زیاد شدن مال را نفی می کند. در حالی که فزون شدن مال بر اثر تجارت را مورد تشویق و تأیید قرارداده است. اما شریعت اسلام بین بیع و ربا تفاوت قائل شده است.
«یا ایها الذین آمنوا لا تاکلوا الربا اضعافا مضاعفه و اتقوا الله لعلکم تفلحون و اتقوا النار التی اعدت للکافرین» (آل عمران: 130-131)
این آیات، نخستین دستوری بود که خداوند با فرستادن آن، به طور صریح مسلمانان را از رباخواری نهی کرد و آیات ربا در سوره ی بقره نیز از جهت زمانی بعد از این آیه نازل شده است.
از نظر علامه طباطبایی: «اضعافا مضاعفه» صفت غالب رباهاست: زیرا وام ربوی همواره براثر تمدید و تکرار به چند برابر اصل بدهی می رسد. (المیزان، ج چهار، ص 19)، گروهی از مفسران معتقد هستند که «اضعافا» برای کلمه ی «الربوا» نقش حال را دارد و «مضاعفه» وصف آن می باشد و مقصود از «الربوا» قرض یا دین همراهِ زیادی است و گروه دیگر معتقد هستند مقصود از «الربوا» در این آیه به معنای «زیادی» است نه «قرض یا دین همراه با زیادی»؛ در این صورت مراد از «اضعافا مضاعفه» بهره های مرکب می باشد؛ یعنی رباهای مرکبی که در آن ها علاوه براصل قرض، به خود بهره هم بهره تعلق می گیرد. (تفسیر المراغی، ج یک، جزء3، ص 61: الجامع فی اصول الربا، ص 38 و 39)
«و اتقوا النار التی اعدت للکافرین» خدواند بعد از نهی از رباخواری و دعوت به تقوا، مؤمنان را از آتشی که برای کافران مهیا شده است می ترساند.
فخر رازی در پاسخ به این سؤال که آیا خداوند مسلمانان را برای انجام یک گناه (مانند رباخواری) داخل آتش می کند که برای کافران آماده شده است می گوید: در این آیه جمله ای در تقدیر است: «ای کسانی که ایمان آورده اید ربا را چند برابر نخورید و از خدا بپرهیزید تا رستگار شوید و بترسید از اینکه بر اثر رباخواری حرمت ربا را انکار کنید و کافر گردید و وارد آتشی شوید که برای کافران مهیا کردیم» (التفسیرالکبیر، ج نه، ص سه). علامه طباطبایی نیز معتقد است این آیه اشاره به کفر رباخوار دارد. (المیزان، ج چهار، ص نوزده). از نظر سید قطب از این آیه استفاده می شود که ایمان تنها به زبان نیست و فرد آنگاه مؤمن است که از برنامه ی الهی پیروی کند و دستورهای آن را در زندگی خویش پیاده کند و جامعه نیز، زمانی مؤمن است که نظام اجتماعی خویش را براساس مقتضیات اسلام تنظیم کند. محال است ایمان و نظام ربوی با هم جمع شوند.
هر گاه نظام ربوی در جامعه ای حاکم شود افراد آن جامعه جملگی از دین و ایمان خارج می شوند و وارد آتشی می شوند که خداوند برای کافران مهیا کرده است. (فی ظلال القرآن، ج دو، ص 75)
همچنین می توان گفت آیه مربوط به جایی است که بر اثر اصرار بر رباخواری و گرفتن رباهای ظالمانه به صورت «اضعافا مضاعفه» اندک اندک نور ایمان از دل شخص بیرون می برد. همان گونه که آیه ی ده سوره ی روم به همین امر اشاره می کند: «ثم کان عاقبه الذین اساووا السوای ان کذبوا بایات الله»: سپس فرجام کسانی که بدی کرده و آیات خدا را تکذیب می کنند.
در آیه ی 275 سوره ی بقره نیز آمده است: «ومن عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»: و کسانی که (بعد از توبه) دوباره باز گردند و رباخواری کنند اهل آتش اند و همیشه در آن باقی خواهند ماند.
نتیجه می دهد که همه ی این عقوبات بر اثر تکرار گناه ربا و اصرار برجنگ با خدا و رسول است که سرانجامی جز کفر و هلاکت ابدی نخواهد داشت؛ بنابراین مؤمن ربا نمی خورد.
رابطه ی ربا و انفاق
خداوند در سوره ی بقره بعد از بیان آیات انفاق آیات ربا را ذکر می کند و ضمن آیات ربا هم به موضوع آیات سابق که درباره ی انفاق بود اشاره می کند. مانند ارتباط بین جمله ی «یمحق الله الربا ویربی الصدقات» و «ان تصدقوا خیر لکم». همچنین در سوره های آل عمران و روم آیات ربا همراه و مقارن مسأله ی انفاق و صدقه می باشد؛ زیرا رباخواری نقطه ی مقابل انفاق و صدقه است.انفاق عبارت است از پرداخت مال به صورت بلاعوض و ربا عبارت است از گرفتن مال به صورت بلاعوض. این دو از جهت آثار اجتماعی و اقتصادی در مقابل هم هستند؛ اگر انفاق روح محبت، تعاون و ایثار را افزایش می دهد و از فاصله ی طبقاتی می کاهد، رباخواری روحیه ی حرص، طمع، مال پرستی و فردگرایی را احیا می کند و اختلاف طبقاتی را افزایش می دهد. به همین جهت خداوند بعد از بیان آیات انفاق، آیات ربا را ذکر می کند.
خوردن ربا عمل شیطانی است.
«الذین یا کلون الربا لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس».
از نظر علامه در المیزان «الربوا» در این آیه شامل جمیع انواع ربای معاملی و قرضی می شود.
در معنای قیام بین مفسران سه نظر وجود دارد:
1. بسیاری از مفسران معتقدند که مقصود از قیام در این آیه، قیام از قبر در روز قیامت است.(3)
روایاتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در دست است که تا حدی این نظر را تأیید می کند. (مجمع البیان، ج دو، ص 389، تفسیرالقرآن العظیم، ج یک، ص 309).
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید:
«لما اسری بی الی السماء رأیت رجالا بطونهم کالبیوت فیها حیات تری من خارج بطونهم فقلت من هولاء یا جبرئیل؟ قال: هولاء اکله الربا»(4) چون شب معراج مرا به آسمان بردند، مردانی را دیدم که شکمهای شان مانند خانه هایی آکنده از مارهایی بود که از بیرون دیده می شدند. از جبرئیل پرسیدم: این ها چه افرادی هستند؟ پاسخ داد: اینها رباخوارانند».
2. گروه دوم معتقدند که مقصود از قیام، قیام در دنیا و کیفیت معاشرت رباخوار با مردم است.
علامه طباطبایی در این باره می گوید:
«انسان افعالی در زندگی انجام می دهد که ناشی از اعتقادات اوست اعتقاداتی که به نحوی با هم مرتبط هستند و با یکدیگرمتناقض نیستند. مجموع این افعال را زندگی بشر می نامیم که خداوند وی را به آن هدایت کرده و با استفاده از نیرویی که خداوند در وی به ودیعه نهاده است، خیر و شر را از یکدیگر تشخیص می دهد. این وضع انسان عادی است؛ اما کسی که شیطان بر او اثر گذاشته و قدرت تمیز وی را مختل کرده است، خوب و بد را تشخیص نمی دهد و این بدان علت نیست که معنای خوب و بد را نمی داند بلکه به این علت است که زشتی را زیبایی و خیر را شر می بیند و سرانجام به جایی می رسد که عملی را خوب می داند که خود انجام می دهد و عملی را بد می شمارد که از آن بدش می آید و در رفتار که خود انجام می دهد و عملی را بد می شمارد که از آن بدش می آید و در رفتاراجتماعی هر عملی را که انجام می دهد، آن را رفتار عادی و طبیعی تلقی می کند و غیر آن را غیر عادی تلقی می کند. این باور غلطی است که رباخوار به آن مبتلاست. زیرا معاملات ربوی او را در نهایت دچار این باور غلط می کند که فرقی بین معامله ی مشروع (خرید و فروش) و معامله ی نامشروع (ربا) نیست. و هنگامی که به او می گویند: رباخواری را رها کن و به خرید و فروش بپرداز، می گوید بین ربا و بیع چه فرقی وجود دارد؟» (المیزان، ج2، ص 410-414).
در تأیید نظر دوم روایتی از امام صادق(علیه السلام) وارد شده است که می فرماید: «آکل الربوا لایخرج من الدنیا حتی یتخبطه الشیطان»: رباخوار از دنیا بیرون نمی رود (نمی میرد) مگر اینکه شیطان او را به نوعی از جنون مبتلا خواهد کرد.
نویسنده ی المنار پس از ضعیف شمردن نظر اول، معتقد است که خداوند حال رباخوار را در دنیا بیان می کند. (المنار، ج سه، ص نود و پنج). همچنین از دیدگاه وی کلمه ی قیام هنگامی که به طور مطلق و بدون قرینه در قرآن کریم استعمال می شود بیشتر مفهوم و ظهور در رفتار اجتماعی دارد.
البته گروه سومی هستند که با توجه به روایات و احادیث معتقدند که آیه بیانگر حال رباخواران در دنیا و آخرت است. (تفسیر نمونه، ج دو، ص 272؛ الجامع فی اصول الربا، ص 42و43)
«واحل الله البیع و حرم الربا»
طبری معتقد است علت حلیت بیع و حرمت ربا به این دلیل است که خدا گفته است و چون حکم خداست بیع، حلال و ربا، حرام است. (جامع البیان، ج سه، ص 69)
علامه طباطبایی این نظریه را با توجه به مضامین همین آیه رد می کند و معتقد است که در صورتی می توان این نظر را پذیرفت که قائل به تابیعت احکام از مصالح و مفاسد نبود و رابطه ی سببیت و مسببیت را انکار کنیم. از طرفی خلاف شیوه ی قرآن کریم است چون روش قرآن کریم این است که احکام و دستورات خود را به مصالح عمومی یا خصوصی تعلیل می کند. از این هم بگذریم خداوند در ضمن همین آیه می فرماید:
«الذین یا کلون الربا... و ان تبتم فلکم رووس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون» و همه ی این ها دلالت بر حرمت ربا و حلیت بیع دارد. بیع، حلال شده چون مطابق فطرت و خلقت انسانی است و ربا، حرام شده چون خارج از مسیر طبیعی زندگی بشر و یکی از مصادیق ظلم است. (المیزان، ج دو، ص 416)
ربا نابود شدنی است
آیه ی 276 بقره: «یمحق الله الربا ویربی الصدقات والله لا یحب کل کفار اثیم»: خداوند ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس گنهکاری را دوست ندارد.در این آیه، خداوند به انگیزه ی مردم برای رباخواری و ترک انفاق اشاره می کند و می فرماید: مردم برای زیاد کردن اموال خود، رباخواری می کنند، در حالی که خداوند رباخواری را نابود می کند و به دلیل ترس از کاهش اموالشان انفاق نمی کنند در حالی که خداوند صدقات را رشد و زیاد می کند. در این آیه ارباء صدقات و محق ربا در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند.
بنابر روایاتی که از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) در دست ماست نابودی ربا و افزایش صدقات، اختصاص به جهان آخرت ندارد بلکه شامل دنیا نیز می شود.
رشد صدقات لازمه ی قهری آن است زیرا سبب جلب محبت و حسن تفاهم و جذب قلوب می شود و همچنین امنیت را افزایش داده و به دلیل بهبودی در وضع فقرا و نیازمندان، آمار سرقت و فساد کمتر می شود اتحاد و مساعدت و معاونت را در جامعه افزایش می دهد. همین عوامل سبب افزایش مال صدقه دهنده می شود. همچنین در حدیث نیز آمده است: «ان الملک ینادی کل یوم: اللهم سیر لکل منفق خلقا و لممسک تلفا»: فرشته ای هر روز خداوند را چنین می خواند: خدایا اموال هر انفاق کننده را افزونی ده و اموال هر خسیسی را نابود کن.
درباره ی فزونی صدقات در آخرت نیز روایات زیادی رسیده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: خداوند می فرماید برای هر چیزی وکیلی قرار داده ام که از طرف من آن را قبول کند، مگر صدقه که آن را با دست خود می گیرم. اگر زن و مرد یک دانه ی خرما یا نصف خرما صدقه دهند من همانند شما که گوساله و کره اسب را پرورش می دهید، آن صدقه را رشد می دهم، طوری که صدقه دهنده در روز قیامت صدقه ی خود را به بزرگی کوه احد یا بزرگتر از آن خواهد یافت.
در نقطه ی مقابل صدقه، ربا می باشد. یکی از ویژگی های ربا کاهش مال و فنای و تدریجی آن است که نتیجه اثرات سوء آن در جامعه می باشد.
شخصی از امام صادق(علیه السلام) در مورد معنای آیه ی «یمحق الله الربا و...» سؤال کرد: قداری من یاکل الربا یربو ماله»؟ چگونه خداوند ربا را نابود می کند در حالی که می بینم کسی که ربا می خورد و در عین حال اموال وی فزونی می یابد؟ آن حضرت فرمود «فای محق امحق من درهم ربا، یمحق الدین، فان تاب منه ذهب ماله و افتقر»: ... دین انسانی را از بین می برد و اگر توبه کند اموالش را از دست می دهد (باید به صاحبشان برگردد) و فقیر می شود.
ربا علاوه بر اینکه گناهی بزرگ است سبب بطلان اعمال خیر و عبادات نیز می گردد. ابن عباس در تفسیر آیه ی «یمحق الله الربا و...» نقل کرده است: «لاتقبل منه صدقه و لاحجاً و لاجهادا و لاصله». (الجامع لاحکام القران، ج سه، ص 362): خداوند صدقه، حج، جهاد و صله ی رحم رباخوار را قبول نمی کند.
«والله لا یحب کل کفار اثیم» علامه طباطبایی می گوید: خداوند در این جمله علت نابودی ربا را بیان می کند و آن به این سبب است که رباخوار بسیار ناسپاس است زیرا نعمت های فراوان الهی را کفران می کند و آنها را در راه های فطری حیات بشری که همان معاملات طبیعی است صرف نمی نماید. علاوه براین، بسیاری از احکام خدا در عبادات و معاملات را نادیده می گیرد و مال ربوی را جهت تهیه ی غذا، نوشیدنی، لباس و مسکن صرف می کند و به تبع آن نماز و بسیاری از عبادت های وی باطل می شود و با به کارگیری مال ربوی، بسیاری از معاملات وی باطل می شود و ضامن طرف معامله خود نیز می شود و به خاطر حرص و طمعی که نسبت به اموال مردم دارد و خشونت و قساوتی که در گرفتن طلب خود به خرج می دهد و به خیال خود حقش را می گیرد، اصول فضایل اخلاقی را زیر پا می نهد. بنابراین وی گنهکاری است که گناه در جانش ریشه دوانده است. خداوند چنین انسانی را دوست ندارد؛ چون خدا هیچ انسان ناسپاس و گنهکاری را دوست ندارد.(5)
ربا در حکم جنگ با خدا
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ذروا مابقی من الربا ان کنتم مومنین فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و رسوله و ان تبتم فلکم رووس اموالکم لا تظلمون و لاتظلمون».در این آیه لحن سخن تعبیر می یابد و پس از اینکه در آیات قبل قرآن کریم رباخواران را اندرز می دهد به آن ها اخطار می کند که اگر به کار خود ادامه دهند و در برابر حق و عدالت تسلیم نشوند و به رباخواری ادامه دهند به خدا و رسولش اعلام جنگ کرده اند.
بنابر ظاهر آیه و نظر بیشتر مفسران(6) خطاب آیه عام است و فقط محض کفار نمی باشد بلکه شامل مسلمانانی که رباخواری را رها نمی کنند و همچنین کسانی که ربا را حلال می شمارند نیز شامل می شود.
راه مبارزه با رباخوار
اگر رباخواران گروه متشکلی بودند که اصرار بر این معصیت داشتند حاکم اسلامی وظیفه دارد مسلمانان را علیه آنان تجهیز کند و با آنان بجنگد و تا زمانی که توبه نکرده اند و بازنگشته اند ادامه دهد.(7)شیخ طوسی می گوید: در مذهب شیعه رباخوار تا سه دفعه تأدیب می شود، اگر توبه نکرد مرتبه ی چهارم کشته می شود.(8)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: آکل الربا یودب بعد البینه فان عاد ادب ان عاد قتل »(9).
رباخوار بعد از شهادت دادن شاهد تأدیب می شود و اگر دوباره مرتکب رباخواری شود برای دومین بار تأدیب می شود و در صورت تکرار کشته می شود.(10)
شهید مطهری نیز می گوید: از جمله ی «لاتظلمون» فهمیده می شود که ربا ظلم است؛ یعنی ربا براساس لزومِ احسان که ملاک در قرض های مصرفی است نیست؛ بلکه براساس وجوب عدل و تحریم ظلم است؛ یعنی ربا اکل ما غیر است.(11)
طبق این آیه، نشانه ی توبه از رباخواری بسنده کردن به اصل سرمایه و نگرفتن هر نوع زیادی است. آیه همچنین به صراحت دلالت بر این امر می کند که گرفتن هر نوع زیادی، اگر چه نرخ بهره اندک باشد، ربا و ظلم است و این دلیل دیگری است بر بطلان قول کسانی که ادعا می کنند اسلام تنها بهره های فاحش را تحریم نموده است.
قرطبی می گوید: بنابر این آیه، طلبکار حق مطالبه و گرفتن مال را دارد هر چند بدهکار رضایت نداشته باشد. همچنین آیه نشان می دهد که اگر بدهکار با وجود توانایی از پرداخت بدهی امتناع ورزد، ظالم خواهد بود، زیرا خداوند به صاحب مال اختیار داده است مالش را مطالبه کند، پس بر بدهکار لازم است قرض خود را ادا نماید.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «مطل الغنی ظلم»(12): به تأخیر انداختن ادای بدهی از سوی فرد بی نیاز، ظلم است.
«واتقوا یوما ترجعون فیه الی الله ثم توفی کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون» (بقره: 281)
خداوند با فرستادن این آیه، آیات ربا را به پایان می رساند ولی می فرماید: بپرهیزید از روز قیامت که همه ی انسان ها در آن روز نزد پروردگارشان گرد می آیند و هر کس مطابق کردار خود در دنیا، پاداش داده می شود احدای در آن روز مورد ستم قرار نمی گیرد. بنابراین شایسته است که مؤمن واقعی برای رسیدن به لذت های زودگذر دنیا، با احکام و قوانین خداوند مخالفت نورزد و با ارتکاب گناهی چون ربا را در محضر خدواند و انسان هایی که در روز محشر محشور شده اند رسوا نسازد.
مطابق آنچه بسیاری از مفسران از ابن عباس و سدی نقل کرده اند این آیه آخرین آیه ی بود که جبرئیل بر پیامبر نازل کرد.(13)
ربا: زشت ترین گناه
خداوند در آیات ربا به شدت این عمل زشت را تقبیح می کند، به گونه ای که در کمتر گناهی این گونه عتاب به کار رفته است، مگر یک مورد که سخت گیری در آن نظیر سخت گیری در امر رباست و آن هنگامی است که مسلمانان، دشمنان دین را برخود حاکم سازند و زیر سلطه ی حکومت غیر الهی بروند. خداوند متعال می فرماید: «لا یتخذ المومنون الکافرین اولیاء من دون المومنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء»(14) افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان کافران را سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد.سخن قرآن کریم در باره ی سایر گناهان کبیره ملایم تر از این دو گناه است؛ به این دلیل که فساد گناهان دیگر از یک نفر یا چند نفر تجاوز نمی کند و آثار شوم آن ها تنها بعضی از ابعاد زندگی آدمی از جمله فساد ظاهر اجتماع و اعمال ظاهری افراد را در بر می گیرد. بر خلاف ربا و حاکم شدن دشمنان اسلام که آثار خطرناک این دو بنیان دین و نظام اجتماع انسانی را مختل می سازد. (آل عمران:28)
ربا نظام اقتصادی جامعه را از مسیر فطری و طبیعی خارج می کند و روابط ظالمانه ای را در جامعه حاکم می سازد، چنانکه امام صادق(علیه السلام) در باره ی علت تحریم ربا فرمود: «انما حرم الله عزوجل الربا لئلا یمتنع الناس من اصطناع المعروف»(15): همانا خداوند تعالی ربا را تحریم کرد تا مردم از معاملات پسندیده و کارهای نیک روی نگردانند.
در روایت دیگر از امام رضا(علیه السلام) در پاسخ به محمد بن سنان آمده است که علت تحریم ربا را از جانب خداوند تباه شدن اموال، از بین رفتن کارهای نیک و گرایش مردم به سودجویی و رها کردن قرض می داند:
عن محمدبن سنان ان علی بن موسی الرضا(علیه السلام) کتب الیه فی ما کتب من جواب مسائله:
«وعله تحریم الربا نهی الله عزوجل عنه، و لما فیه من فساد الاموال لان الانسان اذا اشتری الدرهم بالدرهمین کان ثمن الدرهم درهما و ثمن الاخر باطلا فبیع الربا و شراوه و کس علی کل حال علی المشتری و علی البائع فحرم الله عزوجل علی العباد الربا لعله فساد الاموال... و عله تحریم الربا بالنسئه لعله ذهاب المعروف و تلف الاموال و رغبه الناس فی الربح و ترکهم القرض و القرض صنائع المعروف و لما فی ذلک من الفاسد و الظلم وفناء الاموال»(16): امام رضا(علیه السلام) در پاسخ نامه ی محمد بن سنان که از حضرت(علیه السلام) سؤال هایی را پرسیده بود، نوشت: و علت تحریم ربا این است که خداوند عزّوجلّ از ربا نهی کرد چون مایه ی تباهی اموال است، زیرا انسان اگر یک درهم را به دو درهم بخرد، بهای یک درهم، یک درهم است و بهای درهم دیگر باطل (و ناحق) است. بنابراین خرید و فروش ربوی در هر حال برای خریدار و فروشنده موجب خسارت است. خداوند عزّوجلّ ربا را بربندگان حرام کرد، زیرا باعث نابودی اموال است... و علت تحریم ربا در نسیه، از بین رفتن کارهای نیک و نابودی اموال و گرایش مردم به سودجویی و رها کردن قرض است و حال آنکه قرض از کارهای نیک است و نیز ربا سبب فساد و ظلم و تباهی ثروت هاست.
نتیجه
انفاق یکی از ارکان دیگر به شمار می رود و طبق آیات قرآن اهمیت انفاق همسنگ نماز و جهاد در راه خداست. این اهمیت به این دلیل است که انفاق علاوه بر تأثیر تربیتی و خودسازی فردی آثار اجتماعی و اقتصادی بسیاری نیز همراه دارد.از جمله ی این آثار می توان به افزایش محبت و دوستی میان افراد، رشد و آبادانی، فقرزدایی و افزایش احساس امنیت اجتماعی اشاره کرد. انفاق، سبب بهبود وضعیت فقرا و نیازمندان می شود؛ ضمن اینکه با این وسیله آمار سرقت و جرایم اجتماعی نیز کاهش می یابد. علاوه بر این، انفاق سبب افزایش روحیه ی اتحاد و همیاری در جامعه می شود. همین عوامل سبب برکت روزی انفاق کننده و افزایش اموال وی می شود.
نقطه ی مقابل انفاق رباست. که خداوند در قرآن کریم این عمل را به شدت نهی نموده است، تا آنجا که گناهان کبیره ی دیگر تا این حد مورد نکوهش و مذمت واقع نشده اند. علت این تأکیدهای بسیار قرآن بر حرمت ربا این است که آثار شوم سایرگناهان کبیره، تنها بخشی از ابعاد زندگی آدمی از جمله فساد ظاهری جامعه و اعمال ظاهری افراد را در بر می گیرد، «ربا و حاکم شدن دشمنان اسلام» بنیان دین و نظام اجتماعی انسانی را مختل می سازد. ضمن اینکه خداوند نیز خیر و برکت را از اموال رباخواران می گیرد و رباخواری سبب بطلان عبادات ایشان می شود.
رباخوار به سبب حرص و طمع نسبت به اموال مردم و خشونت و قساوت در گرفتن طلب خود اصول و فضایل اخلاقی را زیر پا می نهد و گناه در جانش ریشه می دواند.
فرد رباخوار نسبت به خوان نعمت های الهی کفران می نماید، ناسپاس است و خداوند هیچ گناه کار ناسپاسی را دوست ندارد.
پی نوشت ها :
1. بحارالانوار، ج96، ص 134.
2. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج2، ص1634، لغت نامه ی دهخدا، ج26، ص236و ج45، ص456.
3. تفسیر الکبیر، ج7، الجامع الاحکام القرآن، ج3، ص354، جامع البیان، ص67و 68.
4. مجمع البیان، ج2، ص 389، تفسیر القرآن العظیم، ج1، ص309.
5. من لایحضره الفقیه، ج3، ص 176، باب الربا87، ج15.
6. الجامع الاحکام القرآن، ج3، ص362.
7. المیزان، ج2، ص 421-422.
8. التفسیر الکبیر، ج7، ص99-100؛ المنار، ج3، ص102؛ التبیان، ج2، ص367.
9. التبیان، ج2، ص367؛ الجامع الاحکام القرآن، ج3، ص363.
10. التبیان، ج2، ص367.
11. مجمع البیان، ج2، ص392.
12. ربا، بانک، بیمه، ص 197.
13. جامع احادیث الشیعه، ج18، ص300، ابواب الدین و القرض، ب 9، ج8.
14. مجمع البیان، ج2، ص 394؛ الجامع الاحکام القرآن، ج3، ص375.
15. المیزان، ج2، ص409.
16. الفروغ من الکافی، ج5، ص146و ج8، و مثل آن، ج7.
1. قرآن مجید
2. آلوسی، (1405ق)، روح المعانی فی تفسیر القرآن، ج36، بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ4.
3. ابن کثیر (1412ه.ق)، تفسیر القرآن العظیم، ج1، بیروت : دارالحیز، چاپ2.
4. الاصفهانی، الراغب (1416ق)، مفردات الفاظ القرآن، بیروت: دارالقلم.
5. انصاری القرطبی، محمد بن احمد (بدون تاریخ نشر)، الجامع لاحکام القرآن، ج3، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
6. بروجردی، سید محمد (1410ه.ق) جامع احادیث الشیعه، ج18، قم: علمیه.
7. بی تا، (1381). ربا، پیشینه ی تاریخی ربا، ربا در قرآن و سنت، انواع ربا و فراز از ربا، قم : موسسه ی بوستان کتاب قم، چاپ اول.
8. حرعاملی، محمد حسن (1983م). وسایل الشیعه. بیست جلدی. بیروت: داراحیاء التراث العربی.
9. الحکیمی، محمد رضا، الحکیمی، محمد.... الحکیمی، علی(1368)، الحیاه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. جلد 5.
10. حویزی، عبدعلی بن جمعه (1370)، نورالثقلین. قم: اسماعیلیان، چاپ چهارم.
11. دشتی، محمد (1379). ترجمه نهج البلاغه، قم: مشرقین، چاپ3.
12. دهخدا، علی اکبر (بدون تاریخ نشر) . لغت نامه ی دهخدا، تهران: دانشگاه.
13. رشید رضا، محمد (بدون تاریخ نشر) . تفسیرالمنار. ج3، بیروت: دارالمعرفه للطباعه والنشر، چاپ دوم.
14. سید قطب(1391ه.ق). فی ظلال القرآن، ج2، بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ7.
15. شیخ طوسی (بدون تاریخ نشر). التبیان. ج3. بیروت: داراحیاء التراث العربی.
16. صدوق ابوجعفر (1413ه.ق). من لایحضره الفقیه، ج3، باب ربا، تحقیق: محمد جواد فقیه. بیروت: دارالاضواء، چاپ2.
17. طباطبائی، محمد حسین (بدون تاریخ) ترجمه ی المیزان فی تأویل القرآن، ج1، قم : جامعه مدرسین.
18. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن (1403ه.ق). مجمع البیان، ج1، قم: مکتبه آیت الله نجفی مرعشی.
19. طبری، محمد بن جریر (1412ه.ق) جامع البیان فی تأویل القرآن، ج2، بیروت: دارالمعرفه.
20. عیاشی، ابی النصر محمد بن عباس (1411ه.ق). تفسیر عیاشی، ج1، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول.
21. فخررازی (بدون ذکر تاریخ). التفسیر الکبیر، ج7، بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ3.
22. کلینی، محمد بن یعقوب (1401ه.ق). الفروع من الکافی، ج5، تصحیح . علی اکبر غفاری، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات ، چاپ 3.
23. مجلسی، محمدباقر (1403ه.ق). بحارالانوار. ج77، بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ3.
24. مراعی، احمد مصطفی (1985م). تفسیر المراغی، ج1. بیروت : داراحیاء التراث العربی، چاپ2.
25. مطهری، مرتضی (1373). نظری نظام اقتصادی اسلام. تهران: صدرا، چاپ 4.
26. مطهری، مرتضی (1373). مسأله ربا به ضمیمه ی بیمه. تهران: صدرا، چاپ 4.
27. معین، محمد (بدون ذکر تاریخ). فرهنگ فارسی معین. ج2، تهران: امیرکبیر.
28. مکارم شیرازی، ناصر( 1365). تفسیر نمونه. ج دو، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ 18.
29. واعظی نژاد، حسین (1378). آینده ای بهتر در پرتو انفاق، قم: تمنا، چاپ2.
منبع: گروهی از نویسندگان، مجموعه مقالات مسابقات بین المللی قرآن کریم- جلد سوم، انتشارات اسوه، چاپ اول، (1387).