دولت عثمانی و نقش آن در گسترش اسلام به اروپا

دولت عثمانی جایگاه مهمی در تاریخ دارد، آنچنان که فتوحات این کشور به سه قاره مهم آسیا، اروپا و آفریقا رسید و به صورت یک دولت آسیایی، اروپایی، آفریقایی در آمد. بدین ترتیب، این نخستین دولت اسلامی بود که با سپاه
يکشنبه، 28 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دولت عثمانی و نقش آن در گسترش اسلام به اروپا
دولت عثمانی و نقش آن در گسترش اسلام به اروپا

 

نویسنده::سبحان پاکپور




 

دولت عثمانی و نقش آن در گسترش اسلام به اروپا

« دولت عثمانی جایگاه مهمی در تاریخ دارد، آنچنان که فتوحات این کشور به سه قاره مهم آسیا، اروپا و آفریقا رسید و به صورت یک دولت آسیایی، اروپایی، آفریقایی در آمد. بدین ترتیب، این نخستین دولت اسلامی بود که با سپاه نیرومند خود، قدم در اروپا نهاد. وجود این نیروی اسلامی عثمانی، نظامی، سیاسی، حقیقتی است انکار ناپذیر، دولت عثمانی، نقش مهمی را در نشر اسلام در اقصا نقاط اروپایی عهده دار شد. عثمانی ها، پیش از هر چیز خود را مسلمان می دانستند و به ترتیب برای دین، سلطنت و دولت، اهمیت قائل بودند. در عقیده اسلامی عثمانی ها نیز، بیش از هر چیز، اصل جهاد اعتبار و اهمیت داشت. زمانی که آنان در آناتولی، در نزدیکی مناطق مسیحی نشین پراکنده، مستقر شدند، بر جدیت و نیروی آنان افزوده شده و روح جهاد را در نبردهای خود در اروپا استوار کردند. اسلام برای عثمانی ها، آیین نبرد بود و پس از برخورد آنان با سپاهیان صلیبی که پیاپی از دولت های مختلف اروپایی اعزام می شدند و تشکیلات پاپ در رم از آنان حمایت و دعوت به پیوستن مسیحیان به آنان می کرد، این احساس جهاد در عثمانی ها بیش تر شد؛ گویی همان جنگ های صلیبی گذشته که در شرق صورت می گرفت، اکنون در سرزمین اروپا به جریان افتاده بود؛ و البته تفاوت زیادی میان آن ها بود. این بار، نیروهای صلیبی با سپاهی قدرتمند و مسلح که چونان صفی محکم در برابرشان ایستاده بود، قرار گرفته بودند. در حالی که هیچ راهی بیای ایجاد نفاق و اختلاف میان مسلمانان نداشتند. در بیش تر نبردهایی که صورت می گرفت، پیروزی از آن عثمانی ها بود، دارالحرب به دارالاسلام تبدیل و بذر اسلام در سرزمین های اروپایی کاشته می شد. بدین ترتیب حرکت فتوحات اسلامی در آناتولی و اروپا، در مسیر نشر اسلام قرار گرفت. اسلام در برخی از مناطق با سرعت بیش تر و در برخی از سرزمین های اروپایی با سرعت کم تری گسترش می یافت. به تدریج برخی از این شهرها مانند قونیه، بورسا، ادرنه واستانبول به طور کامل به صورت شهرهای اسلامی عثمانی و مراکز علوم اسلامی درآمد.[1]
اروپایی ها، به فتوحات عثمانی در اروپا، از منظر فتوحات اسلامی می نگریستند. سلطان محمد فاتح در سال 857هـ/1453م به نام اسلام، قسطنطنیه، پایتخت امپراطوری روم شرقی را گشود و آن را مرکز دولت عثمانی کرده، نامش را به استانبول به معنای دارالاسلام است، تغییر داد. وی به نام اسلام مرکز مسیحیت را تصرف کرد، همان طور که سلطان سلیمان قانونی به نام اسلام بر بلگراد، جزیره رودوس و بوداپست مسلط شد.* پس از آن هم عثمانی ها به نام اسلام به کمک اعراب شمال آفریقا شتافتند و در برابر صلیبی های اسپانیایی و پرتغالی که قصد اشغال این سرزمین ها و مسیحی کردن مردم آن نواحی را داشتند، ایستادند. و بدین ترتیب، اسلامیت و عربیت آن نواحی را تثبیت کردند. به هر روی، نیروهای عثمانی تا قلب اروپا پیش رفتند و توپخانه های عثمانی، پیروزی های بزرگی را بر ضد سپاهیان صلیبی محقق ساختند؛ چیزی که سبب بالا رفتن سطح دشمنی میان اروپای مسیحی و دولت عثمانی شد.
این مسائل سبب شد تا اروپایی ها، دولت عثمانی را رمز حیات عینی اسلامی تلقی کنند.[2] در این وضعیت، ترکیب «دولت عثمانی» چنان پیوند استواری با دین اسلام یافته که جدای شدنی نبود و همین سبب افزایش موج کینه و دشمنی تمامی دولت های اروپایی نسبت به دولت عثمانی به عنوان یک دولت مسلمان شد که بر مردم مسیحی اروپا حکومت می کرد.
مردمان مسیحی که تحت سلطه دولت عثمانی در آمده بودند، به همراه دولت هایی که هنوز سرزمین شان تحت سیطره این دولت در نیامده بود، تلاش زیادی در تصفیه سرزمین خود از عناصر عثمانی می کردند؛ چرا که همه یک هدف را که بازگرداندن قدرت مسیحیت و نابودی اسلام و تحقق بخشیدن به اهداف استعمارگران مسیحی در تقسیم اراضی دولت عثمانی بود، دنبال می کردند. بر اساس این دیدگاه بود که پیمان های بین المللی که بر ضد دولت عثمانی میان دولت ها منعقد می شد، در اساس و بنیه خود، نوعی پیمان های صلیبی بر ضد اسلام بود که روح صلیبی گری در ان حلول کرده بود و به آن جهت می داد. از اینجا بود که برخی از دولت های مسیحی اروپا، مسیحیان سرزمین تحت سلطه عثمانی را تحریک بر مخالت با این دولت می کردند به شورش وا می داشتند و به آنان اسلحه و آذوقه و پول می رساندند تا مسلمانان عثمانی و تازه مسلمانان آن نواحی را بکشند تا آنان به مسیحیت بازگرداند. این دولت ها پس از شکست این شورش ها، به رهبران آن، هدایا و عطایای فراوان می بخشیدند. از لحاظ تبلیغی هم به سلطان عثمانی، عناوین مختلفی مانند « مرد مریض اروپا» « مریض لاعلاج» و « مریض که می باید او را از بین برد تا هم خود راحت شود و هم دیگران» می دادند.[3]»[4]

پی‌نوشت‌ها:

[1] . محمد جمیل بیهم، فلسفه التاریخ العثمانی، بیروت 1954، ص 24.
* . سایت تاریخ اسلام 11/6/89
[2] . عبد العزیز الشناوی، الدوله العثمانیه، ج1 ، ص 14-15.
[3] . عبد العزیز الشناوی، الدوله العثمانیه، ج1 ، ص 15-16.
[4] . رسول جعفریان، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ص 205-207.


منبع : www.tarikheslam.com



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط