بازبینی ویژگی های عقیدتی و نظامی شهید سرلشکر آبشناسان در گفتگو با سردار سرتیپ حسن رستگار پناه مدیر دانشگاه جامع امام علی (ع)
درآمد
در حقیقت هرچه درباره شجاعت ها و فداکاری های شهیدان بزرگ دوران هشت سال دفاع مقدس و ویژگی های منحصر به آنان بگوییم، کم گفته ایم. شهیدان سلحشوری که با نثار خون خود صحنه های درخشانی را در مقاومت در برابر تهاجم خارجی و مقابله با دشمنان قسم خورده داخلی رقم زدند، و خاطرات جاودانه و به یاد ماندنی از خود برجای گذاشتند که شهید بزرگ سرلشکر حسن آبشناسان یکی از آن عزیزان است. سرتیپ پاسدار حسن رستگار پناه یکی از فرماندهان جبهه شمال غرب کشور در دوران حیات شهدای بزرگی همچون علی صیاد شیرازی، شهید حسن آبشناسان، شهید محمد بروجردی و شهید ناصر کاظمی است، که مدیریت و مدرس فعلی دانشگاه جامع امام حسین (ع) را به عهده دارد در گفتگویی اختصاصی گوشه هایی از دلاوری های این شهید گرانقدر را بیان کرده است.ابتدا بفرمایید چگونه و در چه سالی با شهید سرلشکر حسن آبشناسان آشنا شدید؟
بنده اولین بار در سال 1360 با شهید حسن آبشناسان در لشکر 28 کردستان در سنندج ملاقات کردم. او همراه شهید بزرگوار علی صیاد شیرازی به سنندج آمده بود. شکل ظاهری این شهید در مقایسه با سایر ارتشیان و رزمندگانی که آنجا حضور داشتند به کلی متفاوت بود. یک نوع ورزیدگی، آمادگی، صلابت و مهارت خاصی در وجود او نمایان بود. بعد از اینکه قرار شد عملیات پاکسازی کردستان و تعقیب ضد انقلاب را آغاز کنیم، شهید آبشناسان همراه شهید محمد بروجردی در زمان شکل گیری قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع) مسئولیت هایی را به عهده گرفت و در جلساتی که به همین منظور در مهاباد تشکیل می شد شرکت می کرد و برای انهدام پایگاه های ضد انقلاب طرح مانور عملیاتی ارائه می داد.به نظر شما چرا شهید صیاد شیرازی از میان این همه فرماندهان ارتش شهید آبشناسان را برای این مأموریت انتخاب کرد؟
شهید صیاد شیرازی در آغاز جنگ تحمیلی برای تأمین نیازهای عملیاتی منطقه جنوب، تعدادی از بچه های تیپ نوهد قدیم ارتش از جمله شهید حسن آبشناسان را که کارآمدتر و ورزیده تر از بقیه بودند در مناطقی در غرب خوزستان مستقر کرد. چون پس از گذشت مدتی کارایی و مهارت رزمی آنها را دیده بود، آنها را به کردستان آورد. آبشناسان یکی از افسران ورزیده و کار کشته و آموزش دیده ارتش بود، که در زمینه عملیات چریکی و جنگ های نامنظم شناخت داشت. این آموزش ها فقط در حد فراگیری فردی هم نبود. بلکه تلاش می کرد این آموزش ها و آموخته های خود را هم به دیگران منتقل نماید. به یاد دارم که شهید آبشناسان هم در سنندج و هم در مهاباد نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش را در فرصت هایی که فراهم می شد آموزش می داد. آموزش های مختلف برای فراگیری فنون جنگ های چریکی و عملیات های تاکتیکی که برای مقابله با ضد انقلاب در کردستان به آن نیاز داشتیم. موضوع دیگری که وجود شهید آبشناسان در کردستان اهمیت داشت، ا ین است که ما در مهاباد قرارگاهی را برای تعقیب ضد انقلاب تشکیل داده بودیم....این قرارگاه غیر از قرارگاه حمزه بود؟
قرارگاه فرعی فتح بود که در مهاباد تشکیل شد و زیر مجموعه قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع) عمل می کرد. قرارگاه حمزه چند قرارگاه فرعی داشت که به منظور پاکسازی نقاط مختلف شمال غرب کشور تشکیل شده بودند. شهید آبشناسان در آن جلساتی که برای پاکسازی منطقه در حضور فرماندهان سپاه و ارتش تشکیل می شد، طرح های عملی و کارآمد ارائه می داد. وسعت دید بالایی داشت. ایده ها و نقطه نظرهایی که برای پاکسازی کردستان ارائه می کرد، خیلی با دقت و درایت خاص بود. همیشه برای تعقیب و انهدام ضد انقلاب چند مرحله جلوتر از همه فکر می کرد. از جمله در آن مرحله قرار بود جاده مهاباد- سردشت و همچنین جاده سردشت- پیرانشهر را پاکسازی کنیم. این دو جاده بسیار حساسی بودند که تا سال 1360 همچنان در اختیار ضد انقلاب قرار داشتند.بر اساس طراحی شهید آبشناسان قرار شد شناسایی منطقه را آغاز کنیم. من و شهید آبشناسان و دو نفر دیگر از برادران با یک فروند بالگرد 214 عازم ارتفاعات گردنه زمزیران، ارتفاعات ابراهیم جلال، ارتفاعات احمد برو و ارتفاعات جاده سردشت- پیرانشهر شدیم. دو فروند بالگرد کبرا هم در این عملیات ما را همراهی می کردند. در حین این پرواز شناسایی ناگهان آبشناسان به خلبان هشدار داد که ضد انقلاب از سمت پایین به طرف ما تیراندازی می کند. او به خلبان گفت که از آن ارتفاع بالا آتش دهانه گلوله را دیده است. خب در آن لحظه ما هم داخل بالگرد بودیم ولی هیچ کسی به اندازه آبشناسان آن چنان دقت نمی کرد. او دقیقاً متوجه شده بود که ضد انقلاب در آن منطقه پدافند هوایی نصب کرده و به سمت ما تیراندازی می کند.
در روز روشن توانسته بود آتش دهانه گلوله ضد هوایی ضد انقلاب را تشخیص دهد؟
شهید آبشناسان در روز روشن با چشمان ثاقب خود آتش ضد انقلاب را دیده بود. به محض مشاهده این حرکت از ضد انقلاب، میکروفون خلبان بالگرد 214 را که روی کلاه خود او قرار داشت به دست گرفت و با تماس با خلبان بالگرد کبرا، نشانی محل استقرار تیربار ضد انقلاب را به او نشان داد تا با آتش مسلسل آن را منهدم کند. آبشناسان در همان حال به چهره خلبان بالگرد 214 خیره شد و از او پرسید چه شده است؟ چرا رنگ شما پریده است؟ خلبان به او گفت که یکی از ملخ های بالگرد مورد اصابت گلوله ضد انقلاب قرار گرفت. افزون بر آن یکی از بالگردهای کبرا هم مورد اصابت گلوله ضد انقلاب قرار گرفته بود و گلوله ای از میان پاهای خلبان رد شده بود و پوست سمت چپ صورت او را شکافت بود. با این حال بیدرنگ خودمان را به پادگان سردشت رساندیم. شهید آبشناسان به محض زمین نشستن بالگرد در پادگان سردشت از بالگرد پرید پایین و در کابین بالگرد را باز کرد و سریع خلبان آن را کشید پایین و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داد.در مدتی که با شهید آبشناسان همکاری کردید ویژگی های او را چگونه یافتید؟
بنده چون با این شهید بزرگوار از نزدیک ارتباط داشتم می توانم چند ویژگی و برتری او را نسبت به سایر همرزمان و همرسته های او چنین تشریح کنم. اولاً هیچ مانعی را برای تعقیب و انهدام دشمن در برابر خود نمی دید. از نظر فکری هم در چند مرحله جلوتر از دیگران بود. با عمق نگری و بینش وسیعی که داشت می کوشید امید بیشتری به نیروهای خودی ببخشد. ویژگی دوم آبشناسان که در جلسات مطرح می کرد، این است که می گفت ما نباید سرعت عمل در تعقیب و انهدام دشمن را از دست بدهیم. همیشه باید به دشمن فرصت نفس کشیدن بدهیم. همیشه باید دشمن را تا آن سوی مرز تعقیب کنیم. او با همین ایده عملیات را در جبهه شمال غرب طراحی می کرد. به یاد دارم که روزی می خواستیم با عملیات گسترده نظامی دشت وسیع مثلث مهاباد- سقز- بانه را پاکسازی کنیم. فرماندهان یگان ها درباره شیوه اجرای این عملیات آمدند و نشستند و بحث کردند و گفتند که این منطقه وسیع است و نیرو به اندازه کافی نداریم و امکان دارد مشکلاتی به وجود آید. ولی شهید آبشناسان با سعه و صدر و با خوشرویی اوضاع منطقه را تجزیه و تحلیل کرد و گفت که نه این طور نیست. هرگاه با اراده و با ایمان قوی وارد عمل شدید به راحتی می توانید دشمن را منهدم کنید و منطقه را پاکسازی کنید. آنگاه بچه ها رفتند و در آن منطقه عملیات انجام دادند. دشمن اصلاً فکر نمی کرد که ما با توانایی محدود بتوانیم حریف او بشویم و با او بجنگیم و منطقه را پاکسازی کنیم. لذا با رهنمودهای شهید آبشناسان توانستیم ضربات سخت و جبران ناپذیری بر پیکر دشمن و عناصر ضد انقلاب در محور مهاباد- سقز- بانه وارد کنیم.همکاری نیروهای ارتش و سپاه در سایه فرماندهی شهید آبشناسان در قرارگاه حمزه سید الشهداء (ع) چه دستاوردهایی برای برقراری امنیت در شمال غرب داشت؟
شهید آبشناسان به رغم اینکه یکی از افسران ارشد ارتش بود، اما در چارچوب حفظ هویت و ضوابط سازمانی ارتش به شدت بر این اعتقاد بود که باید وحدت عملی و قلبی بین نیروهای ارتش و سپاه وجود داشته باشد، و این دو نهاد باید مکمل یکدیگر باشند. می توان گفت که او یکی از فرماندهان نادر غرب کشور بود که در ایجاد وحدت، ارتباط، یگانگی عملی و قلبی بین نیروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری نقش تعیین کننده داشت. در بسیاری از جلسات و بحث هایی که در حضور او تشکیل می شد همه جوانب کار را می دید و با تصمیم گیری های به موقع و قاطعانه که به آن شهرت داشت، نیروهای خودی را در جهت تعقیب دشمن و ضد انقلاب بسیار امیدوار می کرد.یکی دیگر از ویژگی های برجسته این شهید بزرگوار، خستگی ناپذیری او بود که من با چشمان خود آن را در صحنه های درخشان نبرد در جبهه های شمال غرب می دیدم. اجازه نمی داد هیچ لحظه ای بیهوده از دست برود. در راهکار او غفلت وجود نداشت. کارها را با فکر و نظم خاصی پیگیری می کرد. از کمترین زمان و از کوچکترین امکاناتی که در اختیار داشت بهترین استفاده را می کرد. همین امر باعث شادابی او بود.
این شهید بزرگوار در کنار یکی از شهدای گرانقدر منطقه شمال غرب، یعنی شهید محمد بروجردی، به گونه ای کم نظیر به یکدیگر عشق می ورزیدند. شهید آبشناسان به رغم اینکه شرایط سنی او بالاتر از دیگران بود، و یکی از افسران ارشد ارتش بود، و در سطحی نبود که بخواهد وارد بدنه مأموریت ها و به طور سازمانی عمل کند. ولی به هر حال با روحیاتی که از شهید بروجردی دیده بود خود را با پایین ترین سطوح سازمانی نیروها ارتش و سپاه اتحاد قلبی ایجاد کرده بود و با کار مستمر و تلاش منحصر به فرد سعی می کرد هیچ نشانه ای از خستگی در چهره اش نمایان نشود. بلکه با صلابت و شادکامی کامل به دنبال اجرای مأموریت های سازمانی خود بود. شهید آبشناسان یکی از نیروهای بسیار خوبی بود که با بینش و اعتقادی که داشت همواره به انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) عشق می ورزید. در مدت زمانی که با او ارتباطات و همکاری داشتم به روشنی می دیدم که خیلی عاشقانه و دلسوزانه برای پیروزی اسلام و شادی و خشنودی امام راحل (ره) تلاش می کرد، و جزء نیروهای ولایتمداری بود که افراد خاص و عام از او همواره تحسین و قدردانی به عمل می آوردند.
نکته دیگری که لازم می دانم به آن اشاره کنم، بازیابی راهکارها و نحوه مقابله با عملیات چریکی و جنگ های نامنظم ضد انقلاب در کردستان بود. آبشناسان بی تردید برای مقابله با عملیات چریکی ضد انقلاب لازم بود در درجه اول یک سلسله امکانات و آمادگی ها را از قبل فراهم می کرد. روش تأمین این آمادگی ابتدا به دانش نیاز داشت که شهید آبشناسان در این زمینه از دانش بسیار بالایی برخوردار بود. در درجه دوم تداوم آموزش نیروهای چریکی بود که باز هم با حساسیت این مسئله را دنبال می کرد. به طور مثال وقتی می خواستیم عملیاتی را در منطقه مهاباد به مورد اجرا بگذاریم، شهید آبشناسان از همه فرماندهان گردان ها خواست در پادگان مهاباد جمع شوند تا برای آنها سخنرانی کند. وقتی به پادگان مهاباد رسیدم تا سخنرانی آبشناسان را استماع کنم دیدم که این شهید بزرگ برای منطقه عملیات ماکت شنی ساخته و محورهای جغرافیایی منطقه عملیات و وظایف یکایک گردان را روی آن ماکت مشخص کرده است. او در آن سخنرانی همه پیش بینی ها و احتمالات را ارزیابی کرد و همه فرماندهان نیروهای رزمنده را با دقت نظر کافی توجیه کرد تا این عملیات را با موفقیت پشت سر بگذارند.
ضد انقلاب چه دیدگاهی نسبت به شهید آبشناسان داشت؟
ضد انقلاب نسبت به همه فرماندهان منطقه شمال غرب از جمله شهید آبشناسان حساسیت های خاص داشت. به دلیل اینکه نام او در اکثر عملیات ها روی بیسیم بود یا زبانزد مردم شده بود که در هر منطقه ای عملیاتی انجام می شد و دشمن ضربه می خورد، ضد انقلاب نسبت به آبشناسان حساس می شد. ضد انقلاب او را فرمانده ای مقتدر و باتدبیر می شناخت. شهید آبشناسان با اقتدار کامل سعی می کرد توان ارتش را در منطقه افزایش دهد و شرایطی را برای نیروها آماده کند تا بتوانند به راحتی به مقابله با ضد انقلاب بپردازند.باز نکته مهمی که لازم می دانم به آن اشاره کنم این است که شهید آبشناسان ضمن اینکه در شمال غرب کشور با ضد انقلاب درگیر بود، دغدغه دیگر او درگیری با ارتش رژیم بعث عراق بود. او عقیده داشت که اگر ما هرچه زودتر به نقاط مرزی دسترسی پیدا کنیم، فشار بیشتری به ضد انقلاب وارد می شود و آنگاه می توانیم ضربات بیشتری به پیکر ضد انقلاب وارد کنیم. با این وصف آبشناسان یکی از فرماندهانی بود که نگاه او برای تعقیب ضد انقلاب، همیشه به آن سوی مرز بود. نگاه او فراتر از نگاه به ضد انقلاب داخلی بود. سعی می کرد پتانسیل ها را هم در این جهت افزایش دهد و به کار گیرد. مهمترین دغدغه این شهید بزرگوار این بود که چگونه نیروهای ارتش را از مناطق غرب کشور که در درگیری با ضد انقلاب زمینگیر شده بودند، آزاد کند و به سمت جبهه جنگ با ارتش عراق ببرد.
همین تدبیر آبشناسان باعث شد که تعدادی از یگان های ارتش در غرب کشور سازماندهی شوند، و خود را برای مقابله با رژیم بعثی عراق در چارچوب عملیات قادر آماده نمایند. شهید آبشناسان به این اندیشه جامه عمل پوشاند و یگان های ارتش جمهوری اسلامی و تعدادی از یگان های سپاه پاسداران را برای ضربه زدن به ارتش بعثی عراق، نه در خطوط مرزی که در عمق خاک آن کشور سازماندهی کرد. برای این که معتقد بود که ما باید مانورمان را در پشت جبهه عراق به مورد اجرا بگذاریم و عمق بیشتری که از عراق در اختیار می گیرم، ارتش آن کشور را مستأصل کنیم و اجازه ندهیم با ما رو در رو شود. این نشان می دهد که آبشناسان به گونه ای طرح و برنامه ریزی می کرد که همواره به عمق دشمن آسیب وارد می آورد.
منبع مقاله :
ماهنامه فرهنگی تاریخی شاهد یاران، شماره 83