غواص دریا دل

شهید پاسبان در عملیّات والفجر 8، مسئول تیم و آرپی جی زن بود که هر تیم آر پی جی، دو کمکی و یک تیربارچی و سه- چهار نفر تک تیرانداز داشت. وقتی تیربار عراقی ها شروع به تیراندازی کرد، به شدت سطح آب و نیزارهای
دوشنبه، 20 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غواص دریا دل
 غواص دریا دل

 






 

شهید پاسبان در عملیّات والفجر 8، مسئول تیم و آرپی جی زن بود که هر تیم آر پی جی، دو کمکی و یک تیربارچی و سه- چهار نفر تک تیرانداز داشت. وقتی تیربار عراقی ها شروع به تیراندازی کرد، به شدت سطح آب و نیزارهای اطراف را زیر باران گلوله گرفته بود و با رگبارهای پیاپی، جلوی پیشرفت بچّه ها را سد کرده بود. احمد پاسبان بلند شد، قد بلندی نیز داشت و با یک گلوله ی آر پی جی، سنگر دشمن را منهدم ساخت و با این عمل حرکت بچّه ها دوباره آغاز شد.
گویا در ابتدای حرکت بچّه ها یعنی زمانی که هنوز حمله علنی نشده بود، برای شهید احمد پاسبان یکی- دو مرتبه مشکلاتی پیش می آید که قابل ذکر می باشد. اول این که، هنگامی که به اروندرود می رسند، عراقی ها مشغول فعالیت بوده اند و صدایشان کاملاً شنیده می شد. لذا شهید پاسبان به همراه شهید عالی و دیگر کسانی که همراه آنان بودند تغییر موضع می دهند و از مانع هشت پرها و خورشیدی ها می گذرند تا به محوری دیگر می رسند.
بچّه های آن محور که خودی بوده اند، به خیال این که این ها عراقی هستند با سر نیزه در سکوت کامل قصد حمله داشته اند که در تاریکی شب همدیگر را می شناسند و حادثه ای به وقوع نمی پیوندد. و دیگر این که، موقع گذاشتن از زیر سیم های خاردار، شهید پاسبان با مشکل گذاشتن مواجه می گردد که با کمک دوستان عبور می نماید و در همین زمان است که عملیّات لو می رود. پس از لو رفتن عملیّات و آغاز حمله ی رزمندگان اسلام، حاج احمد امینی و تعدادی از پیک ها و بی سیم چی هایش به شهادت می رسند و در نتیجه برای مدتی تماس با پشت خط قطع می گردد که در آن وضعیت بحرانی چون تعداد دیگری از بچّه های رده ی فرماندهی نیز به شهادت رسیده بودند. احمد با آن قد بلند و صدای رسا بچّه ها را جمع کرده و هدایت آن ها را بر عهده می گیرد و کار انهدام بقیه ی سنگرهای دشمن به انجام می رسد و دشمن شکست می خورد. زمانی که حمله لو می رود، چون تیربارهای دشمن شروع به کار می کنند، شهید عالی خودش را سپر بلا قرار داده و جوانمردانه خودش را روی سیم های خاردار انداخته بود و بچّه ها را قسم می داد که سریع تر از رویش رد شوند و خود را به خط دشمن برسانند و بچّه ها از عبور کردن ابا داشتند، راه دیگری نیز برای گذشتن نبود. چرا که سیم های خاردار طرفین جمع آوری و باز نشده بود و آن ها به تله های انفجاری و مین های منور مسلح بودند. از طرف دیگر عملیّات لو رفته بود و در آن محل، نیروها تجمع کرده بودند. لذا شهید عالی که ملاحظه می کرد، از چپ و راست بچّه ها به گلوله بسته می شوند و از پای در می آیند و محور بسته شده، این جان نثاری را انجام می دهد. به شهادت برخی از دوستان، احمد نیز اقدام به خوابیدن روی سیم های خاردار می نماید اما دوستان، او را از این عمل باز می دارند.
پس از اعلام و شروع عملیّات کربلای چهار و عازم شدن از نقطه ی رهایی، شهید احمد پاسبان و دیگر همرزمانش که به عنوان نیروی غواص خط شکن وارد عملیّات شده بودند و در صف های منظم در حالی که با طناب راهنما داخل آب می شدند، جنگی شدید را با نیروهای دشمن آغاز کردند. در حالی که دشمن نیز گویا پی به منطقه ی شروع عملیّات برده بود، تا رسیدن به اول رود بهمن شیر مشکل خاصی وجود نداشت. از آن جا به بعد گلوله های مستقیم دوشکا و 106 و رسام که دشمن در حجم زیادی شلیک می کرد، مشکل ساز شده بود. در هر صورت در زیر باران منورها، عده ای از نیروها و ستون ها توانستند به خط دشمن برسند. پس از گذشتن از سیم های خاردار وارد جزیره شدند که بنابر اظهار همرزمان شهید پاسبان، وی نیز با آن ها وارد جزیره ی ام الرصاص شده و پس از گذشتن از دیوارها با یک تک تیرانداز عراقی مواجه می گردند که در سنگر بوده و با تک تیراندازی، احتمالاً با دوربین مادون قرمز تعدادی از بچّه ها را به شهادت می رساند. کسانی که توسط او به شهادت می رسند، شهید قنبری ( برادر شهید احمد قنبری که در عملیّات والفجر هشت به شهادت رسید) شهید اقبالی و احمد پاسبان می باشند که آن عراقی توسط برادر رزمنده، عیسی حیدری با نارنجک به درک واصل می گردد.
لذا می توان گفت که شهید پاسبان در جزیره ی ام الرصاص به فیض شهادت نایل گردیده است. زمانی که دستور عقب نشینی صادر می شود، به خاطر حالت بحرانی منطقه و شرایط فیزیکی و بدنی شهید پاسبان که از قد و قامت و وزن بیشتری برخوردار بود، دوستانش موفق به انتقال پیکر شهید نمی گردند. از طرفی دیگر هنوز آب اروند مد نشده بود. لذا هیچ کدام از شهدا منتقل نمی گردند و جنازه ی عده ای از شهدا از جمله شهید پاسبان در آن منطقه باقی می مانند. تا این که پس از یازده سال پیکر مطهر غواص دریادل سر افراز لشکر 41 ثارلله که در محل جزیره ی ام الرصاص شناسایی شده بود، به وطن بازگشت و در تاریخ 76/4/12 در گلزار شهدای زاهدان به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهبر و باد. (1)

پی نوشت ها :

1- دریاتبار، صص 106- 105 و 123- 122.

منبع مقاله :
(1388) ، سیره ی شهدای دفاع مقدس، تهران، مؤسسه ی فرهنگی قدر ولایت، چاپ دوم 1389



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط