نویسنده: حمید ولی زاده
از زمانی که بشر از خود و از جهانی که در آن زندگی می کند آگاه شده و پا در آن نهاده آسمان را با ترس و شگفتی منبع جذبه ای پایدار و افسون کننده دانسته است و در مورد آن، سوالات بی شماری در ذهن انسان نقش بسته است، یکی از آن سوالات در مورد هستی یا نیستی موجوداتی شبیه انسان و یا زمینی مثل زمین می باشد.
فرانک دریک، کارل ساگان و جوزف شکلوفسکی و چند دانشمند دیگر راه حل هایی را برای تخمین احتمال وجود حیات در کائنات (تمدن های پیشرفته) درکهکشان های راه شیری ارائه کرده اند آنها هفت عامل مهم را در این محاسبات دخیل دانستند که آن عوامل عبارتند از:
N: تعداد کهکشان های راه شیری
F_P: کسری از ستارگان که دارای منظومه های سیاره ای هستند.
n_e: تعداد سیارات یک منظومه مفروض که از نظر اکولوژی برای حیات مناسب هستند.
f_1: کسری از سیارات مناسب که در آنها حیات رشد کرده است.
f_1: کسری از سیارات مسکونی که در آنها حیات رشد کرده است.
f_c: کسری از سیارات دارای تمدن پیشرفته حیات که قادر به برقراری ارتباط است.
f_1: کسری از عمر سیاره است که در آن تمدن توانسته بود به حیات خود ادامه دهد. (مقادیر تمام f ها بین صفر و یک می باشد).
حاصل ضرب عوامل فوق با N نشان داده می شود که تعداد تمدن های پیشرفته (حداقل دارای ارتباط رادیویی) درکهکشان راه شیری را به دست می دهد.
f_p n_e f_1 f_i f_c f_1 N_ =N
سه عامل اول از عامل های بالا مربوط به نجوم می باشند که به صورت دقیقی مشخص می شوند دو عامل بعدی بعد زیست شناختی دارند و با احتمال تخمین زده می شوند و دو عامل آخر هم بعد جامعه شناسی دارند که با حدس و گمان بدست می آیند.
f_p n_e f_1 f_i f_c f_1 N_ =N
می توانیم در راه شیری به جستجو تعداد تمدن های فرازمینی به صورت تئوری رسید و نیز تعداد تمدن هایی که توانایی برقراری ارتباط رادیویی را دارند را محاسبه کرد. پس باید مقادیر مربوط به هفت عامل گفته شده را پیدا کرد که تعداد ستارگان راه شیری (N) حدود 〖104×10〗^11 می باشد که برخی از این ستارگان پر جرم داغ، با عمری کوتاه برخی دیگر سرد و پیر و کوچک هستند ولی درکل بیشتر ستارگان همانند خورشید هستند که میلیاردها سال عمر کرده اند این نوع سیاره ها در بیشتر حیات خود به طور تقریباً یکسانی انرژی خود را در جهان منتشر می کردند. به همین دلیل برخی از آنها می توانند محیط مناسبی برای تشکیل حیات در سیاره های مجاور را ایجاد کنند فرض کنید حدود 3/1 از این ستاره ها دارای منظومه سیاره ای مانند سیاره خودمان (منظومه شمسی ) باشند و آنگاه P=1/3 و اگر منظومه های مفروض مشابه منظومه شمسی باشد آن را حدود 10 سیاره در نظر بگیریم آنگاه ne=10)) و در این میان همه این سیارات برای پیدایش حیات مناسب نخواهند بود فرض می کنیم که فقط یکی از ده سیاره می تواند دارای حیات باشد. پس f_1 مساوی 10/1 خواهد بود. البته (بعضی از دانشمندان از جمله کارل ساگان، به ازای هر ده سیاره یک یا دو سیاره را مسکونی فرض کردند) در مورد حیات هوشمندان و تمدن های پیشرفته و نحوه ارتباط آنها نظرات مختلفی وجود دارد. اما می توان مقدار میانگین ارقام پیشنهادی دانشمندان را برای f_c 〖×f〗_i در نظر گرفت که مساوی 100/1 می باشد یعنی فقط یک درصد از سیارات حیاتمند توانسته اند به تمدن صنعتی برسند ولی در این میان ممکن است حیات آنها موقتی باشد. به این معنی که حیات آنها به دلایلی مختلف دوام نداشته و پس از مدتی از بین رفته اند. در مورد دوام صنعتی تمدن ها نسبت به عمر آن سیاره را 100/1 یا 1000/1 فرض می کنیم (F/L= 1/100 or 100/1) که به ضرب کردن اعداد فوق درهم N به دست می آید که N عددی درحدود 〖10〗^5 تا 〖10〗^7 نزدیک می شود که دراین صورت می توان گفت در کهکشان راه شیری حدود یک میلیون سیاره وجود دارد که در حال حاضر موجودات هوشمند در آنها زندگی می کنند که تمدن صنعتی پیشرفته ای دارند در صورتی که شکلوفسکی و کارل ساگان تعداد تمدن های فرازمینی کهکشان ما را در حدود 〖10〗^6 تا 〖10〗^9 بدست آورند شک و ابهامات بسیاری در مورد این که N می تواند مقداری بین ده میلیارد (یعنی به تعداد ستارگان مشابه خورشید در کهکشان ما) و یک (تنها تمدن شناخته شده تا امروز یعنی تمدن خود ما (زمین)) قرار گیرد وجود دارد در واقع همین امکان به دست آوردن جواب دانشمندان را واداشته تا در پی روش های جدید مشاهده باشند و روش های پیچیده ای را برای کشف سیارات پیرامون دیگر ستاره ها و از همه مهمتر تلاش برای کشف علامت های فرازمینی های واقعی دراین جهان.
(یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شان9: هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست می کند هر زمان، او در کاری است. (سوره الرحمن آیه 29) و نیز آیاتی دیگر که تعبیر «من فی السموات».(رعد آیه 15- اسراء آیه 55- مریم آیه 93 - انبیاء آیه 19).
(و الله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابۀ الملائکۀ و هم لا یستکبرون): و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است برای خدا سجده می کنند و تکبر نمی ورزند. (سوره نحل آیه 49)
(تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن): آسمان های هفت گانه و زمین و هر کسی که در آنهاست او را تسبیح می گویند. (سوره اسراء آیه 44)
(الله الذی خلق سبع السموات و من الارض مثلهن ...): خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آنها (هفت زمین) آفرید. (سوره طلاق آیه 12)
(قال ربی یعلم القول فی السماء و الارض): پیامبر گفت: پروردگارم هر گفتاری را در آسمان و زمین می داند. (سوره انبیاء آیه4)
(انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب و حفظا من کل شیطان مارد لا یسمعون الی الملاء الاعلی و یقذفون من کل جانب9: ما آسمان دنیا را به آرایش ستارگان درخشنده بیاراستیم و آن را از هر شیطنت کار تجاوزگری محفوظ داشتیم به طوری که نمی توانند به سوی مردم بالاتر گوش فرا دهند و اگر بخواهند تجاوز نمایند از هر طرف تیربار می شوند آیاتی که تعبیر (مشارق و مغارب) را می دهند. (سوره صافات آیه 8-6) عباتند از معارج آیه 40- صافات آیه 5- صاراف آیه 137 و نیز جالب است بدانید که کلمه (العالمین) یعنی «جهان ها» هفتاد و سه بار در قرآن کریم تکرار شده است.
علامه طباطبایی (ره) در مورد آیه فوق می فرماید: ظاهر آیه این است که در آسمان ها خلقی از جنبندگان (دواب) مثل روی زمین وجود دارد و اگر کسی بگوید که منظور از جنبندگان آسمان ملائکه هستند مردود است چرا که کلمه «دواب» بر ملائکه اطلاق نشده است. (تفسیر المیزان جلد18، ص58؛ آیه 29، سوره شوری)
در تفسیر نمونه این گونه می نویسد: کلمه «دابت شامل موجودات ذره بینی تا حیوانات غول پیکر می شود. و این دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمان ها دارد اگر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمی کنند و سربسته می گویند در میان کواکب آسمان به احتمال قوی ستارگان (سیاره های) زیادی هستند که دارای موجودات زنده اند ولی قرآن با صراحت این حقیقت را بیان می دارد که در پهنه آسمان نیز جنبندگان زنده فراوان وجود دارد. (تفسیر نمونه جلد 20 ص 439-436 (در مورد آیه 29 شوری))
در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است: (هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطۀ کل مدنیه الی عمود من نور9: این ستارگانی که در آسمان است شهرهایی همچون زمین هستند هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره ای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است. (سفینۀ البحار، جلد2، ص574)
عبدالرزاق نوفل پس از ذکر یک مقدمه طولانی و نقل و قول هایی از دانشمندان در مورد وجود حیات در سیارات دیگر می نویسد: قرآن کریم ده ها قرن قبل از وجود حیات و جنبندگان در آسمان ها می دهد همانگونه که در زمین هستند و سپس به آیاتی از جمله آیه 29 شوری استشهاد می کند و از آن نتیجه می گیرد که خداوند می تواند اهل آسمان ها و زمین را در یک جا جمع کند. (القرآن و العلم الحدیث، ص 216-214)
عبدالغنی الخطیب نیز با استدلال به آیه 29 شوری در مورد وجود موجودات در کرات دیگر به نقل قول از دیگران می پردازد و می نویسد: ز محشری در تفسیر خود می گوید بعید نیست در آسمان ها حیواناتی که بر روی زمین راه می روند آفریده شده باشد. (قرآن و علم روز، ص 229 و اکتشاف، ج4، ص225)
ابوالسعود در تفسیر خود می گوید: شاید در آسمان حیواناتی آفریده شده باشند که در آنجا مانند انسان در زمین راه بروند ( البته منظور از حیوان، از لحاظ علم زیست شناسی، زیرا در علم زیست شناسی همه موجودات زنده اعم از چرنده. پرنده، انسان، حیوان نامیده می شود). فخر رازی هم بعید نمی داند که: خدا در آسمان ها انواعی از حیوانات را آفریده باشد که مانند مردمان روی زمین در آسمان ها راه بروند و زندگی کنند. (فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 27، ص171)
آیه الله حسین نوری با ذکر این نکته که اخیرا برخی از دانشمندان فضایی شوروری اعلام کرده اند که در کهکشان ما دست کم 1000 میلیون کره قابل زندگی وجود دارد. می نویسد: جالب این که از این موضوع مهم حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر می دهد. و سپس آیه فوق (شوری /29) استدلال کرده و دو نکته از آن برداشت می کند، نکته 1: هر موقع که مشیت خدا اقتضات کند سکنه کرات آسمانی و زمین با یکدیگر ملاقات خواهند کرد. (دانش عصر فضا، ص 168-169)
در مقدمه کتاب اعجاز قرآن که منسوب به علامه طباطبایی (ره) است به همین آیه (شوری/29) در مورد وجود موجودات زنده در جهان بالا استدلال شده است. (اعجاز قرآن، ص15)
ساکنان آسمان از نظر قرآن، ص 95-99: عباسعلی محمودی نیز با ذکر آیات فوق (شوری/29 - نحل/53 -نور/45) در مورد وجود جانوران در آسمان و حتی وجود گیاهان و خانه سازی (بروج/2) استدلال کرده است.
در مورد انطباق آیه فوق (شوری/29) با وجود حیات و موجودات زنده کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است: 1. واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به کار می رود: جهت بالا- کرات - آسمانی - جو زمین و ...! تفسیر آیه فوق در مورد وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتی می تواند صحت داشته باشد که ثابت کنیم کلمه «سموات» در آیه فوق به معنای کرات آسمانی می آید. در حالی که ممکن است کسی احتمال دهد که سموات در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است و مراد از دابة موجودات ریز ذره بینی مثل ویروس ها و ... است و درشت مثل پرندگان است که در فضای اطراف ما پراکنده شده اند اما با این حال می توان گفت که ممکن است مراد از آیه هر دو تفسیر کرات آسمانی و طبقات جو زمین) باشد. (تفسیر نمونه جلد 1، ص 165-166)
2. با توجه به این که هنوز وجود موجودات زنده در کرات دیگر از لحاظ علمی اثبات نشده و به صورت یک احتمال قوی از آن یاد می شود لذا نمی توان به صورت قطعی، تفسیر اول ( وجود موجودات زنده در کرات دیگر) را به قرآن نسبت داد و این تفسیر احتمالی هم اعجاز علمی قرآن را اثبات نمی کند.
3. اگر احتمال دوم (وجود موجودات ریز در جو اطراف زمین) را بپذیریم آیه فوق در قسمت حیوانات درشت (مثل پرندگان) بیان یک واقعیت خارجی است که همه بتوانند در فضا پرواز کنند اما در قسمت موجودات ریز ذره بینی با توجه به عدم اطلاع، مردم عرب صدر اسلام از آنها می توان گفت که نوعی رازگویی علمی است که علوم جدید بدان دست یافته است.
البته آیاتی که تعبیر «مشارق و مغارب» و «العالمین» دارد برخی از صاحب نظران از تعبیر «مشارق و مغارب» (معارج آیه 40 - صافات آیه 5) در قرآن و نیز از کلمه «العالمین» (جهان ها) که هفتاد و سه مرتبه در قرآن آمده است، خواسته اند استفاده کنند که: قرآن مجید با صراحت اعلام می کند که خدا پروردگار چندین آسمان و جهان است و این که خورشیدهای فراوان دیگری وجود دارد که آنها هم نورافشانی می کنند و آنها هم مشرق و مغرب دارند. و نیز کلمات مشارق و مغارب و العالمین به خوبی ما را روشن می گرداند که تعداد فراوانی خورشید و جهان وجود دارد که همانطوری که ما تحت پرورش و ربوبیت خداوند قرار داریم آنها نیز مشمول عنایت و ربوبیت خدا هستند اما هنوز بشر نتوانسته است حقایق آن عوالم را درک کند و به همنوعان خود عرضه کند و خود را با تمدن های دیگر مقایسه و ارزیابی نماید. کلمه «العالمین» جمع عالم و از ریشه «العلم» به معنی اثر و نشانه است و لذا به نشانه و پرچم ها سپاه نیز علم گویند اما در مورد این که به جهان هم عالم گویند و نیز در قرآن تعبیر عالمین هم که آمده چند احتمال وجود دارد. اولین احتمال این است که:
1. عالم نام تمام انسان ها و موجودات جهان باشد چرا که نشانه هایی است که به وسیله آن نشانه ها می توان خدا را شناخت (جهان ها).
2. مقصود از عالم یعنی عالم جن، عالم انسان، عالم آب،... باشد (جهانیان)
3. مقصود انسان های عالم و فاضل هستند (جهانیان).
برخی از مفسران نیز در مورد کلمه «العالمین» می نویسند : مجموعه ای از موجودات مختلف که دارای صفات مشترک و یا زمان و مکان مشترک هستند مثلا می گویند عالم انسان، عالم حیوان و عالم گیاه و یا می گویند عالم شرق و عالم غرب و عالم امروز و عالم دیروز ... و هنگامی که عالم جمع بسته می شود اشاره به تمام مجموعه ای این جهان دارد. (تفسیر نمونه - جلد یک، ص30)
صاحب تفسیر المنار، عالمین را تنها شامل انسان ها می داند و این مطلب را از امام صادق (ع) نقل می کند: مراد از عالمین همان «جهان ها» باشد که هر جهان شامل خورشید، زمین و موجوداتی مثل انسان باشد چرا که این مطلب از کلمه عالمین در نمی آید (هر چند ممکن است در جای خود مطلب درستی باشد) البته می توان یک مطلب را به صورت یک احتمال در کلمه عالمین مطرح کرد (تفسیر المنار، جلد یک ص51)
در مورد تعبیر مشارق و مغارب هم با توجه به گردش زمین به دور خورشید و این که از نظر علمی هر لحظه مشرق و مغرب جدیدی داریم، که چند احتمال وجود دارد: الف) به تعداد روزها مشرق و مغرب داریم و در همین مورد روایتی از علی (ع) نیز این معنا را تایید می کند ب) به تعداد مکان ها در زمین مشرق و مغرب داریم. ج) آیاتی که تعبیر «من فی اسموات» و «ما فی السموات» و امثال آنها دارد. میتوانیم بگوییم عقل و تفکر منحصر به این عالم نیست زیرا موجود شبیه انسان در بعضی از (ستارگان) سیارات دیگر نیز یافت می شود در حالی که تنها در کهکشان ما بر حسب محاسبات ریاضی احتمالی تعداد ستارگان از دو میلیون کمتر نیست و از نقطه نظر دینی، بدون شک شبیه انسان در غیر زمین وجود دارد که به این سخن خداوند متعال توجه بفرمایید: من همه سخنان را چه در آسمان ها باشد و چه در زمین می داند او شنوا و داناست. (انبیاء آیه4) و احتمال وجود انسان هایی در کرات دیگر از نظر علمی قابل توجه است اما آنچه که به طور قطعی از این آیات استفاده می شود صحیح به نظر نمی رسد و حداکثر می توان به صورت یک احتمال در کنار احتمالات دیگر ذکر کرد و ممکن است در این آیات مراد از «من» سخن کسانی اعم از سخن انسان و غیرانسان باشد یعنی مراد سخن فرشتگان و اجنه و انسان ها و سوال و درخواست آنها از خدا باشد که انسان در زمین و بقیه در آسمان ها هستند. (تفسیر نمونه ج 25، ص45 و اطیب البیان، ج13، ص198 و تفسیر صافی جلد 5 ص229 و نورالثقلین ج5، ص420)
لا یسمعون الی الملاء الاعلی: یکی از نویسندگان این آیه را این گونه ترجمه می کند (به طوری که نمی توان به سوی مردم بالاتر گوش فرا داد و سپس براساس این در مورد موجودات زنده کرات دیگر استدلال می کند و می نویسد: با وجود اکتشافات علمی متعدد در مورد وجود زندگی در کرات دیگر شکی باقی نمانده است که در زمان نزول قرآن دانش بشری تا حدی رسیده بود که زمین را مرکز عالم می پنداشتند و تمام ستارگان و ماه و خورشید را دور زمین در حال گردش می پنداشتند و مردم در آن زمان ستارگان را میخ های نورانی آسمان می پنداشتند در آن زمان اگر گفته می شد در ستارگان دیگر زندگی وجود دارد گوینده را دیوانه ای بیش نمی دانستند در چنین زمانی این آیات نازل شد و به انسان ها اعلام کرد که در ستارگان و کرات دیگر موجودات زنده حتی قوی تر و پیشرفته تر از انسان های زمین وجود دارد. (صافات ، آیه8)
دکتر موریش بوکای با استدلال در آیه 12 طلاق و آیاتی که کلمه «العالمین» دارند می گوید: بنابراین آسمان های متعدد و زمین ها نیز یکی از بزرگترین شگفتی های خواننده جدید قرآن است که در برهه ای از آن زمان اعلام این مطلب را بیابد که زمین هایی مانند زمین ما می توانند در جهان یافت شوند که انسان ها هنوز در زمان نتوانسته اند وارسی کنند و سپس با تعدد جهان ها و این که در کهکشان های ما احتمالا باید نیمی از صد میلیارد ستاره مانند خورشید دارای منظومه سیاره ای باشند و می نویسد منظومه های سیاره ای با وضوح تمام به وفور در جهان پراکنده اند و منظومه شمسی و زمین یگانه نیست... و در نتیجه زندگی همانند سیاراتی که به آن پناه می دهند در تمام جهان آنجاهایی که شرایط لازم برای شگفتی و بسط یافت شود پخش گردیده است.
(مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم ص 189-192)
کلمه مثلهن (زمین مثل آسمان ها) مفسران بسیار سخن گفته اند که آیا مراد شباهت در تعداد یا شباهت در ترکیب و یا ساختار و ... است. (تفسیر المیزان، جلد 19، ص326 و تفسیر اطیب البیان)
در بحارالانوار به وضعیت استقرار آسمان ها و زمین اشاره شد به این صورت که همین طور که بالای این زمین (زمین بشری) آسمانی است بالای آسمان اول نیز زمین دیگری قرار دارد و به همین ترتیب تا زمین و آسمان هفتم، که عرش و مظهر تجلی اقتدار خداوند رحمان و بلندمرتبه است (البته معلوم نیست ما در چندمین آسمان و زمین هستیم) و غیره ... . ( بحارالانوار، جلد6، ص74)
- از امام علی (ع) روایت شده که غیر از این جهان که ما در آن زندگی می کنیم دنیاهایی وجود دارد که بس بزرگتر است.
- از امام صادق (ع) روایت شده که غیر از این جهان که ما در آن زندگی می کنیم دنیاهایی وجود دارد که بس بزرگتر است و در آن دنیا علومی است که شاید با علوم این جهان فرق دارد و تنها پروردگار از شمار آن دنیاها آگاه است و در دنیاهای دیگر دو نوع علم وجود دارد که نوعی از آن شبیه به علوم این جهان است و اگر کسی از این جهان به آنجا (یعنی دنیاهای موازی) سفر کند می تواند آن علوم را یاد بگیرد اما در بعضی از دنیاهای دیگر علومی وجود دارد که اندیشه مردم این دنیا قادر به درک آن نیست به طوری که علم پیشرفته اینجا (یعنی زمین) علم پسرفته آن دنیاها است.
- در کتاب «حیات در آسمان ها» روایتی از امام علی (ع) آمده به این مضمون که ایشان به همراهانشان در یک سفر شب هنگام فرمودند: این ستارگان که شما در آسمان ها می بینند در برخی از آنها شهرهایی با ساختمان های بلند وجود دارد.
همه این آیات و روایات و نظر صاحب نظران به صورت احتمالی دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر دارند و نیز نوعی رازگویی علمی از آینده است و به نظر من آن آینده چندان هم دور نیست.
3. تیتان: این قمر با قطری معادل 5160 کیلومتر، دومین قمر بزرگ منظومه شمسی و حتی از سیاره های پلوتون و عطارد نیز بزرگ تر است اما مهم ترین ویژگی آن وجود جو قابل توجه آن است که از نظر ترکیبات و فشار سطحی به زمین بسیار شبیه است. جو هر دو از نیتروژن (17 درصد برای زمین و 90 تا 97 درصد برای تیتان) تشکیل شده و فشار جو در تیتان 5/1 برابر فشار جو در زمین است. البته دومین گاز فراوان در زمین اکسیژن در تیتان متان است دور تا دور جو تیتان تا ارتفاع 700 کیلومتری سطح غباری از ذرات متان وجود دارد. در عکس هایی که کاسینی اخیرا از این قمر با اهمیت گرفته نواحی تیره و روشن بسیاری دیده می شود که نواحی تیره احتمالا دریاهایی از اتان و متان هستند که در دمای (179-) درجه سطح تیتان به وجود آمده اند و نواحی روشن باید قاره هایی بر سطح آن باشند به دلیل دمای بسیار کم تیتان احتمال وجود حیات در آن وجود ندارد. اما این قمر ترکیبات آلی یعنی بلوک های سازنده حیات را در خود جای داده است بنابراین نمونه ای عالی برای بررسی شرایط آغازین حیات است. یعنی چیزی شبیه زمین در 5/4 میلیارد سال پیش که اکنون می توان سیر تکوین حیات را بر روی نمونه ای آزمایشگاهی مطالعه کرد. حال چگونه بر روی چنین قمری با اوضاع محیطی نه چندان مساعد حیات شکل می گیرد؟ تیتان یکی از مهم ترین عامل ها را داراست و آن جوی پایدار دارد که مانند یک حفاظ محیط درون قمر را از فضای بیرون آن جدا می کند. مورد بعدی مانند پیدایش حیات ابتدایی بر روی زمین است پرتوهای فرابنفش در برخورد با تیتان باعث شکسته شدن مولکول های نیتروژن متان و سایر مولکول ها می شود و در نتیجه ترکیبات آلی بعدی شکل می گیرد و در نتیجه چگالی ابرها به حدی می رسد که امکان ریزش باران های هیدروکربنی را روی قمر بالا می برد که در صورت روی دادن این پدیده مهم، دریاچه ها و رودهایی از ترکیبات آلی سطح این قمر را می پوشاند بنابراین شرایط حیات ابتدایی در مجاورت مولکول های آلی مساعدتر می شود و در آن صورت ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که در حدود 5/4 میلیارد سال پیش در زمین آغاز شده تا اکنون به چنین موجودات هوشمندی ختم شود بسیاری از این حدسیات بعد از فرود هولگینس و تجزیه و تحلیل کامل داده های ارسالی آن قطع خواهد شد. پس با توجه به مطالب گفته شده می بینیم احتمال این که در جای دیگری از منظومه شمسی هم بتواند حیات شکل بگیرد صفر نیست و احتمال دارد هزاران هزار سال نوری در آن سوی این جهان بی انتها که منظومه های شمسی بسیاری وجود دارد زندگی فرازمینی وجود داشته باشد!
از نظر ما انسان ها حیات به معنی وجود شرایط حاکم بر زمین ( که همانا وجود آب و اکسیژن) است. اما این پندار قدیمی که گویا زندگی تنها تحت شرایطی شبیه به شرایط حاکم بر کره زمین می تواند وجود آید نادرست و غیر علمی است. واقعیت آن است که حتی برو روی کره زمین هم موجوداتی زندگی می کنند که نیازی به اکسیژن ندارند. این نوع موجودات را باکتری های غیرهوازی می نامند. مقدار معینی اکسیژن برای این باکتری ها حکم زهر را دارد و کشنده است. یا به عنوان مثال کاملاً منطقی به نظر می رسد که اگر تصور کنیم که آب شدیداً رادیواکتیو سترون و عاری از هر گونه زندگی است/ اما حقیقت آن است که انواعی از باکتری ها قادرند خود را با این آب مرگبار که در اطراف راکتورهای اتمی جاری است وفق داده و سازگار با آن به زندگی ادامه دهند.
آزمایشی که دکتر زیگل دانشمند آلمانی انجام داده هولناک و شگفت آور است. دکتر زیگل در آزمایشگاه خود شرایطی کاملا شبیه به شرایط موجود در جو سیاره مشتری ایجاد نمود و در این محیط مرگ آور که هیچ گونه شباهتی با محیط های مناسب برای ایجاد و رشد و زندگی بنا به تعریف رایج و مرسوم آن ندارد انواعی از باکتری ها و قارچ ها پرورش داد و عجیب آن که آمونیاک و متان و هیدروژن این باکتری ها و قارچ ها را نابود نکرد. آزمایش های پروفسور هینتون و دکتر بلوم از دانشگاه بریستول انگلستان نیز به نتایج حیرت انگیز مشابهی منجر گردید. این دو دانشمند لارو نوعی پشه را ساعت ها در دمایی حدود یکصد درجه سانتیگراد حرارت داده و سپس آنها را بلافاصله در هلیوم مایع که برودتی معادل برودت خلاء کیهانی دارد غوطه ور ساختند. دانشمندان آنگاه لارو پشه ها را در معرض اشعه پر انرژی قرار داده و در آخر دوباره آنها را به محیط عادی زندگی خود برگرداندند. آنچه غیرممکن به نظر می رسید عملی شد. لاروها روال عادی و بیولوژی زندگی خود را از سر گرفتند و پس از مدتی پشه های سالمی از این لاروها بیرون آمدند. ما باکتری هایی را می شناسیم که در دهانه آتشفشان و در مجاورت گدازه ها زندگی می کنند و باکتری های دیگری را سراغ داریم که در سنگ تغذیه می کنند و نیز انواعی را می شناسیم که آهن تولید می نمایند. انبوه سوالات بدون پاسخ، بی وقفه در حال افزایش است.
آزمایش های فراوانی در مراکز مختلف علمی در حال انجام است که روز به روز بر علت ها و دلایلی که نشان می دهد زندگی به هیچ وجه به شرایط حاکم بر سیاره ما وابسته نیست افزوده می گردد. ما قوانین و شرایط زندگی بر روی کره زمین را طی قرن های متمادی بنیان و لازمه حیات پنداشته و کره زمین را مرکز خلقت و زندگی به حساب آورده ایم. باور عمیق به این پندار دورنمای شناخت بشر را کدر و معوج ساخته است. اعتقاد به این فرضیه افق دید کاشفین و پژوهشگران را محدود ساخته و آنها را وادار کرده است تا کائنات لایتنهای را با معیارها و سیستم فکری ویژه ما انسان ها مورد بررسی قرار دهند. از سوی دیگر نحوه تفکر ما نسبت به سایر جانداران بدان معنی است که قبول کنیم موجودات هوشمند ساکن بر روی یک سیاره ی دیگر نیز به نوبه خود حق دارند شرایط زندگی خود را تنها معیار و محور حیات بدانند به عنوان مثال اگر موجوداتی در برودتی معادل 150 تا 200 درجه زیر صفر زندگی می کنند حق دارند که این برودت مرگبار را پیش شرط و لازمه حیات بر روی سیار سیارات بدانند.
عده ای از دانشمندان عقیده دارند که موجودات زنده روی زمین از سیاره دیگری به زمین آمده اند. به عقیده برخی از آنها طی میلیاردها سال پیش شهاب سنگی که حاوی موجودات تک سلولی بود با سطح زمین برخورد کرد و این موجودات تک سلولی از آن پس زمین را به عنوان خانه خود انتخاب کردند. این سلول ها در آغاز اقیانوس های نخستین را محیط امنی در برابر پرتوهای شدید خورشیدی برای خود یافتند. به این ترتیب زمین تبدیل به سیاره حیات شد. بعدها از این موجودات تک سلولی حیات چند سلولی تکوین یافت و در حدود 500 میلیون سال پیش حیات بر سطح خشکی های زمین نیز گسترش یافت زیرا که در این بین یک لایه هوا یعنی لایه اوزون در جو زمین به وجود آمده بود که موجودات خشکی زی را در برابر پرتوهای خطرناک خورشید محافظت می کرد.
منبع مقاله :
ولی زاده،حمید، (1367)، موجودات فرازمینی، زنجان: نیکان کتاب، چاپ اول، (1388)
دیده شدن فرازمینی ها در تنها قمر کره ای زمین یعنی ماه
در سال 1969 میلادی هنگامی که سفینه ی آپولو 11 به ماه فرستاده شد گروه فضانوردان از جمله (آرمسترانگ، کالینز و اولدرین) فرازمینی ها را مشاهده کردند. بدین صورت که پس از چند ساعت حرکت به سوی ماه خبر دادن که چند گلوله نورانی اطراف پایه های سفینه هستند که با همان سرعت به دنبال آن حرکت می کنند. این گزارش کارکنان مرکز کنترل را نگران کرد. از آن ماجرا سه روز گذشت و هیچ انفجاری رخ نداد و آنها به ماه رسیدند. دستیار آرمسترانگ سال ها بعد درباره این موضوع می گوید: گلوله های نورانی در فاصله سه فوتی ما بودند . سه بشقاب پرنده به قطرهای 15 تا 30 متر مثل این که از یک مخزن اصلی جدا شده بودند. صداهای عجیبی ازفرستنده ها به گوش می رسید. آرمسترانگ موج فرستنده را عوض کرد و اپراتور گفت: می خواهم بدانم جریان چیه؟ اوپراتور خبر نداشت چه شده است و پرسید: چه شده؟ آنجا اوضاع خوبه؟ یکی از فضانوردان گفت: قربان یک چیزهای بزرگی کنار دهانه انفجار سفینه هستند. خداوندا مثل این که روی آن نشسته اند انگار از روی کره ی ماه دارند به ما نگاه می کنند حدود پنج ساعت بعد که روحیه ها کمی بهتر شد آرمسترانگ و اولدرین تصمیم گرفتند از سفینه خارج شوند و به کالینز گفتند در سفینه آماده بماند تا در صورت بروز خطر به سرعت از ماه فرار کنند. این دو فضانورد از سفینه خارج و در تاریکی گم شدند. این در حالی بود که خانواده هایشان با چشمانی هراسان در روی زمین به مانیتورها خیره شده بودند. زمان به کندی می گذشت. بالاخره آرمسترانگ و اولدرین بازگشتند و در آن لحظه پارمسترانگ آن جمله تاریخی را گفت ( برای یک مرد قدم کوچکی است ولی برای بشریت پرشی بلند) آنها آری از شی های فضایی پیدا نکرده بودند اما سال ها پس از آن فضانوردان بارها و بارها چیزهای مشکوکی را در اطراف خود دیده اند آیا فرازمینی ها وجود دارند؟ این در حالی است که اسناد بسیاری از وجود موجودات فرازمینی خبر می دهد من از وجود موجودات در سیارات دیگر مطمئن نیستم ولی بسیاری از مردم قطعا نمی توانند بول کنند که در کهکشانی به این بزرگی که اندازه آن در حدود هزاران سال نوری است هیچ موجود زنده دیگری نباشد این موضوع تا حدی پیش رفته است که در سال های اخیر توجه خیلی ها به دولت آمریکا و ارتباط آنان با فرازمینی ها جلب گشته و در این رابطه داستان ها فیلم های مهیج فراوانی ساخته شده مثل فیلم (چهار شگفت انگیز 2). امروزه راست و یا دروغ افراد بسیاری گزارش داده اند که با چشمان خود فرازمینی ها را دیده اند.فرانک دریک، کارل ساگان و جوزف شکلوفسکی و چند دانشمند دیگر راه حل هایی را برای تخمین احتمال وجود حیات در کائنات (تمدن های پیشرفته) درکهکشان های راه شیری ارائه کرده اند آنها هفت عامل مهم را در این محاسبات دخیل دانستند که آن عوامل عبارتند از:
N: تعداد کهکشان های راه شیری
F_P: کسری از ستارگان که دارای منظومه های سیاره ای هستند.
n_e: تعداد سیارات یک منظومه مفروض که از نظر اکولوژی برای حیات مناسب هستند.
f_1: کسری از سیارات مناسب که در آنها حیات رشد کرده است.
f_1: کسری از سیارات مسکونی که در آنها حیات رشد کرده است.
f_c: کسری از سیارات دارای تمدن پیشرفته حیات که قادر به برقراری ارتباط است.
f_1: کسری از عمر سیاره است که در آن تمدن توانسته بود به حیات خود ادامه دهد. (مقادیر تمام f ها بین صفر و یک می باشد).
حاصل ضرب عوامل فوق با N نشان داده می شود که تعداد تمدن های پیشرفته (حداقل دارای ارتباط رادیویی) درکهکشان راه شیری را به دست می دهد.
f_p n_e f_1 f_i f_c f_1 N_ =N
سه عامل اول از عامل های بالا مربوط به نجوم می باشند که به صورت دقیقی مشخص می شوند دو عامل بعدی بعد زیست شناختی دارند و با احتمال تخمین زده می شوند و دو عامل آخر هم بعد جامعه شناسی دارند که با حدس و گمان بدست می آیند.
محاسبه تعداد تمدن های فرا زمینی
با توجه به رابطهf_p n_e f_1 f_i f_c f_1 N_ =N
می توانیم در راه شیری به جستجو تعداد تمدن های فرازمینی به صورت تئوری رسید و نیز تعداد تمدن هایی که توانایی برقراری ارتباط رادیویی را دارند را محاسبه کرد. پس باید مقادیر مربوط به هفت عامل گفته شده را پیدا کرد که تعداد ستارگان راه شیری (N) حدود 〖104×10〗^11 می باشد که برخی از این ستارگان پر جرم داغ، با عمری کوتاه برخی دیگر سرد و پیر و کوچک هستند ولی درکل بیشتر ستارگان همانند خورشید هستند که میلیاردها سال عمر کرده اند این نوع سیاره ها در بیشتر حیات خود به طور تقریباً یکسانی انرژی خود را در جهان منتشر می کردند. به همین دلیل برخی از آنها می توانند محیط مناسبی برای تشکیل حیات در سیاره های مجاور را ایجاد کنند فرض کنید حدود 3/1 از این ستاره ها دارای منظومه سیاره ای مانند سیاره خودمان (منظومه شمسی ) باشند و آنگاه P=1/3 و اگر منظومه های مفروض مشابه منظومه شمسی باشد آن را حدود 10 سیاره در نظر بگیریم آنگاه ne=10)) و در این میان همه این سیارات برای پیدایش حیات مناسب نخواهند بود فرض می کنیم که فقط یکی از ده سیاره می تواند دارای حیات باشد. پس f_1 مساوی 10/1 خواهد بود. البته (بعضی از دانشمندان از جمله کارل ساگان، به ازای هر ده سیاره یک یا دو سیاره را مسکونی فرض کردند) در مورد حیات هوشمندان و تمدن های پیشرفته و نحوه ارتباط آنها نظرات مختلفی وجود دارد. اما می توان مقدار میانگین ارقام پیشنهادی دانشمندان را برای f_c 〖×f〗_i در نظر گرفت که مساوی 100/1 می باشد یعنی فقط یک درصد از سیارات حیاتمند توانسته اند به تمدن صنعتی برسند ولی در این میان ممکن است حیات آنها موقتی باشد. به این معنی که حیات آنها به دلایلی مختلف دوام نداشته و پس از مدتی از بین رفته اند. در مورد دوام صنعتی تمدن ها نسبت به عمر آن سیاره را 100/1 یا 1000/1 فرض می کنیم (F/L= 1/100 or 100/1) که به ضرب کردن اعداد فوق درهم N به دست می آید که N عددی درحدود 〖10〗^5 تا 〖10〗^7 نزدیک می شود که دراین صورت می توان گفت در کهکشان راه شیری حدود یک میلیون سیاره وجود دارد که در حال حاضر موجودات هوشمند در آنها زندگی می کنند که تمدن صنعتی پیشرفته ای دارند در صورتی که شکلوفسکی و کارل ساگان تعداد تمدن های فرازمینی کهکشان ما را در حدود 〖10〗^6 تا 〖10〗^9 بدست آورند شک و ابهامات بسیاری در مورد این که N می تواند مقداری بین ده میلیارد (یعنی به تعداد ستارگان مشابه خورشید در کهکشان ما) و یک (تنها تمدن شناخته شده تا امروز یعنی تمدن خود ما (زمین)) قرار گیرد وجود دارد در واقع همین امکان به دست آوردن جواب دانشمندان را واداشته تا در پی روش های جدید مشاهده باشند و روش های پیچیده ای را برای کشف سیارات پیرامون دیگر ستاره ها و از همه مهمتر تلاش برای کشف علامت های فرازمینی های واقعی دراین جهان.
وجود موجودات فرازمینی و حیات در آسمان ها و کهکشان ها با توجه به قرآن
( و من آیاته خلق السماوات و الارض و مابت فیهما من دابۀ و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر9: و از نشانه های قدرت اوست آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه از (انواع) جنبنده در میان آن دو پراکنده است و هرگاه بخواهد بر گرد آوردن آنان تواناست. (سوره شوری آیه 29)(یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شان9: هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست می کند هر زمان، او در کاری است. (سوره الرحمن آیه 29) و نیز آیاتی دیگر که تعبیر «من فی السموات».(رعد آیه 15- اسراء آیه 55- مریم آیه 93 - انبیاء آیه 19).
(و الله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابۀ الملائکۀ و هم لا یستکبرون): و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است برای خدا سجده می کنند و تکبر نمی ورزند. (سوره نحل آیه 49)
(تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن): آسمان های هفت گانه و زمین و هر کسی که در آنهاست او را تسبیح می گویند. (سوره اسراء آیه 44)
(الله الذی خلق سبع السموات و من الارض مثلهن ...): خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آنها (هفت زمین) آفرید. (سوره طلاق آیه 12)
(قال ربی یعلم القول فی السماء و الارض): پیامبر گفت: پروردگارم هر گفتاری را در آسمان و زمین می داند. (سوره انبیاء آیه4)
(انا زینا السماء الدنیا بزینه الکواکب و حفظا من کل شیطان مارد لا یسمعون الی الملاء الاعلی و یقذفون من کل جانب9: ما آسمان دنیا را به آرایش ستارگان درخشنده بیاراستیم و آن را از هر شیطنت کار تجاوزگری محفوظ داشتیم به طوری که نمی توانند به سوی مردم بالاتر گوش فرا دهند و اگر بخواهند تجاوز نمایند از هر طرف تیربار می شوند آیاتی که تعبیر (مشارق و مغارب) را می دهند. (سوره صافات آیه 8-6) عباتند از معارج آیه 40- صافات آیه 5- صاراف آیه 137 و نیز جالب است بدانید که کلمه (العالمین) یعنی «جهان ها» هفتاد و سه بار در قرآن کریم تکرار شده است.
علامه طباطبایی (ره) در مورد آیه فوق می فرماید: ظاهر آیه این است که در آسمان ها خلقی از جنبندگان (دواب) مثل روی زمین وجود دارد و اگر کسی بگوید که منظور از جنبندگان آسمان ملائکه هستند مردود است چرا که کلمه «دواب» بر ملائکه اطلاق نشده است. (تفسیر المیزان جلد18، ص58؛ آیه 29، سوره شوری)
در تفسیر نمونه این گونه می نویسد: کلمه «دابت شامل موجودات ذره بینی تا حیوانات غول پیکر می شود. و این دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمان ها دارد اگر چه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمی کنند و سربسته می گویند در میان کواکب آسمان به احتمال قوی ستارگان (سیاره های) زیادی هستند که دارای موجودات زنده اند ولی قرآن با صراحت این حقیقت را بیان می دارد که در پهنه آسمان نیز جنبندگان زنده فراوان وجود دارد. (تفسیر نمونه جلد 20 ص 439-436 (در مورد آیه 29 شوری))
در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است: (هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطۀ کل مدنیه الی عمود من نور9: این ستارگانی که در آسمان است شهرهایی همچون زمین هستند هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره ای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است. (سفینۀ البحار، جلد2، ص574)
عبدالرزاق نوفل پس از ذکر یک مقدمه طولانی و نقل و قول هایی از دانشمندان در مورد وجود حیات در سیارات دیگر می نویسد: قرآن کریم ده ها قرن قبل از وجود حیات و جنبندگان در آسمان ها می دهد همانگونه که در زمین هستند و سپس به آیاتی از جمله آیه 29 شوری استشهاد می کند و از آن نتیجه می گیرد که خداوند می تواند اهل آسمان ها و زمین را در یک جا جمع کند. (القرآن و العلم الحدیث، ص 216-214)
عبدالغنی الخطیب نیز با استدلال به آیه 29 شوری در مورد وجود موجودات در کرات دیگر به نقل قول از دیگران می پردازد و می نویسد: ز محشری در تفسیر خود می گوید بعید نیست در آسمان ها حیواناتی که بر روی زمین راه می روند آفریده شده باشد. (قرآن و علم روز، ص 229 و اکتشاف، ج4، ص225)
ابوالسعود در تفسیر خود می گوید: شاید در آسمان حیواناتی آفریده شده باشند که در آنجا مانند انسان در زمین راه بروند ( البته منظور از حیوان، از لحاظ علم زیست شناسی، زیرا در علم زیست شناسی همه موجودات زنده اعم از چرنده. پرنده، انسان، حیوان نامیده می شود). فخر رازی هم بعید نمی داند که: خدا در آسمان ها انواعی از حیوانات را آفریده باشد که مانند مردمان روی زمین در آسمان ها راه بروند و زندگی کنند. (فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 27، ص171)
آیه الله حسین نوری با ذکر این نکته که اخیرا برخی از دانشمندان فضایی شوروری اعلام کرده اند که در کهکشان ما دست کم 1000 میلیون کره قابل زندگی وجود دارد. می نویسد: جالب این که از این موضوع مهم حدود چهارده قرن قبل قرآن مجید با صراحت خبر می دهد. و سپس آیه فوق (شوری /29) استدلال کرده و دو نکته از آن برداشت می کند، نکته 1: هر موقع که مشیت خدا اقتضات کند سکنه کرات آسمانی و زمین با یکدیگر ملاقات خواهند کرد. (دانش عصر فضا، ص 168-169)
در مقدمه کتاب اعجاز قرآن که منسوب به علامه طباطبایی (ره) است به همین آیه (شوری/29) در مورد وجود موجودات زنده در جهان بالا استدلال شده است. (اعجاز قرآن، ص15)
ساکنان آسمان از نظر قرآن، ص 95-99: عباسعلی محمودی نیز با ذکر آیات فوق (شوری/29 - نحل/53 -نور/45) در مورد وجود جانوران در آسمان و حتی وجود گیاهان و خانه سازی (بروج/2) استدلال کرده است.
در مورد انطباق آیه فوق (شوری/29) با وجود حیات و موجودات زنده کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است: 1. واژه «سماء» و «سموات» در قرآن به چند معنا به کار می رود: جهت بالا- کرات - آسمانی - جو زمین و ...! تفسیر آیه فوق در مورد وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتی می تواند صحت داشته باشد که ثابت کنیم کلمه «سموات» در آیه فوق به معنای کرات آسمانی می آید. در حالی که ممکن است کسی احتمال دهد که سموات در آیه فوق طبقات جو اطراف زمین است و مراد از دابة موجودات ریز ذره بینی مثل ویروس ها و ... است و درشت مثل پرندگان است که در فضای اطراف ما پراکنده شده اند اما با این حال می توان گفت که ممکن است مراد از آیه هر دو تفسیر کرات آسمانی و طبقات جو زمین) باشد. (تفسیر نمونه جلد 1، ص 165-166)
2. با توجه به این که هنوز وجود موجودات زنده در کرات دیگر از لحاظ علمی اثبات نشده و به صورت یک احتمال قوی از آن یاد می شود لذا نمی توان به صورت قطعی، تفسیر اول ( وجود موجودات زنده در کرات دیگر) را به قرآن نسبت داد و این تفسیر احتمالی هم اعجاز علمی قرآن را اثبات نمی کند.
3. اگر احتمال دوم (وجود موجودات ریز در جو اطراف زمین) را بپذیریم آیه فوق در قسمت حیوانات درشت (مثل پرندگان) بیان یک واقعیت خارجی است که همه بتوانند در فضا پرواز کنند اما در قسمت موجودات ریز ذره بینی با توجه به عدم اطلاع، مردم عرب صدر اسلام از آنها می توان گفت که نوعی رازگویی علمی است که علوم جدید بدان دست یافته است.
البته آیاتی که تعبیر «مشارق و مغارب» و «العالمین» دارد برخی از صاحب نظران از تعبیر «مشارق و مغارب» (معارج آیه 40 - صافات آیه 5) در قرآن و نیز از کلمه «العالمین» (جهان ها) که هفتاد و سه مرتبه در قرآن آمده است، خواسته اند استفاده کنند که: قرآن مجید با صراحت اعلام می کند که خدا پروردگار چندین آسمان و جهان است و این که خورشیدهای فراوان دیگری وجود دارد که آنها هم نورافشانی می کنند و آنها هم مشرق و مغرب دارند. و نیز کلمات مشارق و مغارب و العالمین به خوبی ما را روشن می گرداند که تعداد فراوانی خورشید و جهان وجود دارد که همانطوری که ما تحت پرورش و ربوبیت خداوند قرار داریم آنها نیز مشمول عنایت و ربوبیت خدا هستند اما هنوز بشر نتوانسته است حقایق آن عوالم را درک کند و به همنوعان خود عرضه کند و خود را با تمدن های دیگر مقایسه و ارزیابی نماید. کلمه «العالمین» جمع عالم و از ریشه «العلم» به معنی اثر و نشانه است و لذا به نشانه و پرچم ها سپاه نیز علم گویند اما در مورد این که به جهان هم عالم گویند و نیز در قرآن تعبیر عالمین هم که آمده چند احتمال وجود دارد. اولین احتمال این است که:
1. عالم نام تمام انسان ها و موجودات جهان باشد چرا که نشانه هایی است که به وسیله آن نشانه ها می توان خدا را شناخت (جهان ها).
2. مقصود از عالم یعنی عالم جن، عالم انسان، عالم آب،... باشد (جهانیان)
3. مقصود انسان های عالم و فاضل هستند (جهانیان).
برخی از مفسران نیز در مورد کلمه «العالمین» می نویسند : مجموعه ای از موجودات مختلف که دارای صفات مشترک و یا زمان و مکان مشترک هستند مثلا می گویند عالم انسان، عالم حیوان و عالم گیاه و یا می گویند عالم شرق و عالم غرب و عالم امروز و عالم دیروز ... و هنگامی که عالم جمع بسته می شود اشاره به تمام مجموعه ای این جهان دارد. (تفسیر نمونه - جلد یک، ص30)
صاحب تفسیر المنار، عالمین را تنها شامل انسان ها می داند و این مطلب را از امام صادق (ع) نقل می کند: مراد از عالمین همان «جهان ها» باشد که هر جهان شامل خورشید، زمین و موجوداتی مثل انسان باشد چرا که این مطلب از کلمه عالمین در نمی آید (هر چند ممکن است در جای خود مطلب درستی باشد) البته می توان یک مطلب را به صورت یک احتمال در کلمه عالمین مطرح کرد (تفسیر المنار، جلد یک ص51)
در مورد تعبیر مشارق و مغارب هم با توجه به گردش زمین به دور خورشید و این که از نظر علمی هر لحظه مشرق و مغرب جدیدی داریم، که چند احتمال وجود دارد: الف) به تعداد روزها مشرق و مغرب داریم و در همین مورد روایتی از علی (ع) نیز این معنا را تایید می کند ب) به تعداد مکان ها در زمین مشرق و مغرب داریم. ج) آیاتی که تعبیر «من فی اسموات» و «ما فی السموات» و امثال آنها دارد. میتوانیم بگوییم عقل و تفکر منحصر به این عالم نیست زیرا موجود شبیه انسان در بعضی از (ستارگان) سیارات دیگر نیز یافت می شود در حالی که تنها در کهکشان ما بر حسب محاسبات ریاضی احتمالی تعداد ستارگان از دو میلیون کمتر نیست و از نقطه نظر دینی، بدون شک شبیه انسان در غیر زمین وجود دارد که به این سخن خداوند متعال توجه بفرمایید: من همه سخنان را چه در آسمان ها باشد و چه در زمین می داند او شنوا و داناست. (انبیاء آیه4) و احتمال وجود انسان هایی در کرات دیگر از نظر علمی قابل توجه است اما آنچه که به طور قطعی از این آیات استفاده می شود صحیح به نظر نمی رسد و حداکثر می توان به صورت یک احتمال در کنار احتمالات دیگر ذکر کرد و ممکن است در این آیات مراد از «من» سخن کسانی اعم از سخن انسان و غیرانسان باشد یعنی مراد سخن فرشتگان و اجنه و انسان ها و سوال و درخواست آنها از خدا باشد که انسان در زمین و بقیه در آسمان ها هستند. (تفسیر نمونه ج 25، ص45 و اطیب البیان، ج13، ص198 و تفسیر صافی جلد 5 ص229 و نورالثقلین ج5، ص420)
لا یسمعون الی الملاء الاعلی: یکی از نویسندگان این آیه را این گونه ترجمه می کند (به طوری که نمی توان به سوی مردم بالاتر گوش فرا داد و سپس براساس این در مورد موجودات زنده کرات دیگر استدلال می کند و می نویسد: با وجود اکتشافات علمی متعدد در مورد وجود زندگی در کرات دیگر شکی باقی نمانده است که در زمان نزول قرآن دانش بشری تا حدی رسیده بود که زمین را مرکز عالم می پنداشتند و تمام ستارگان و ماه و خورشید را دور زمین در حال گردش می پنداشتند و مردم در آن زمان ستارگان را میخ های نورانی آسمان می پنداشتند در آن زمان اگر گفته می شد در ستارگان دیگر زندگی وجود دارد گوینده را دیوانه ای بیش نمی دانستند در چنین زمانی این آیات نازل شد و به انسان ها اعلام کرد که در ستارگان و کرات دیگر موجودات زنده حتی قوی تر و پیشرفته تر از انسان های زمین وجود دارد. (صافات ، آیه8)
دکتر موریش بوکای با استدلال در آیه 12 طلاق و آیاتی که کلمه «العالمین» دارند می گوید: بنابراین آسمان های متعدد و زمین ها نیز یکی از بزرگترین شگفتی های خواننده جدید قرآن است که در برهه ای از آن زمان اعلام این مطلب را بیابد که زمین هایی مانند زمین ما می توانند در جهان یافت شوند که انسان ها هنوز در زمان نتوانسته اند وارسی کنند و سپس با تعدد جهان ها و این که در کهکشان های ما احتمالا باید نیمی از صد میلیارد ستاره مانند خورشید دارای منظومه سیاره ای باشند و می نویسد منظومه های سیاره ای با وضوح تمام به وفور در جهان پراکنده اند و منظومه شمسی و زمین یگانه نیست... و در نتیجه زندگی همانند سیاراتی که به آن پناه می دهند در تمام جهان آنجاهایی که شرایط لازم برای شگفتی و بسط یافت شود پخش گردیده است.
(مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم ص 189-192)
کلمه مثلهن (زمین مثل آسمان ها) مفسران بسیار سخن گفته اند که آیا مراد شباهت در تعداد یا شباهت در ترکیب و یا ساختار و ... است. (تفسیر المیزان، جلد 19، ص326 و تفسیر اطیب البیان)
در بحارالانوار به وضعیت استقرار آسمان ها و زمین اشاره شد به این صورت که همین طور که بالای این زمین (زمین بشری) آسمانی است بالای آسمان اول نیز زمین دیگری قرار دارد و به همین ترتیب تا زمین و آسمان هفتم، که عرش و مظهر تجلی اقتدار خداوند رحمان و بلندمرتبه است (البته معلوم نیست ما در چندمین آسمان و زمین هستیم) و غیره ... . ( بحارالانوار، جلد6، ص74)
- از امام علی (ع) روایت شده که غیر از این جهان که ما در آن زندگی می کنیم دنیاهایی وجود دارد که بس بزرگتر است.
- از امام صادق (ع) روایت شده که غیر از این جهان که ما در آن زندگی می کنیم دنیاهایی وجود دارد که بس بزرگتر است و در آن دنیا علومی است که شاید با علوم این جهان فرق دارد و تنها پروردگار از شمار آن دنیاها آگاه است و در دنیاهای دیگر دو نوع علم وجود دارد که نوعی از آن شبیه به علوم این جهان است و اگر کسی از این جهان به آنجا (یعنی دنیاهای موازی) سفر کند می تواند آن علوم را یاد بگیرد اما در بعضی از دنیاهای دیگر علومی وجود دارد که اندیشه مردم این دنیا قادر به درک آن نیست به طوری که علم پیشرفته اینجا (یعنی زمین) علم پسرفته آن دنیاها است.
- در کتاب «حیات در آسمان ها» روایتی از امام علی (ع) آمده به این مضمون که ایشان به همراهانشان در یک سفر شب هنگام فرمودند: این ستارگان که شما در آسمان ها می بینند در برخی از آنها شهرهایی با ساختمان های بلند وجود دارد.
همه این آیات و روایات و نظر صاحب نظران به صورت احتمالی دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر دارند و نیز نوعی رازگویی علمی از آینده است و به نظر من آن آینده چندان هم دور نیست.
زیست فرا زمینی ها
کمربند حیات در منظومه شمسی یعنی جایی که سیاره ای با جو مناسب دارای آب به صورت مایع است و احتمال شکل گیری حیات تنها در این کمربند وجود دارد ). سیاره زهره از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به زمین دارد. جرم آنها با هم برابر است و ضمنا ترکیبات اتمسفری دو سیاره شباهت زیادی با هم داشته اند. اما سیاره زهره کمی نزدیک تر از زمین به خورشید است و این باعث عدم پایداری آب مایع در آن سیاره می شود. همچنین گاز کربنیکی که در جو آن قرار دارد باعث ایجاد خاصیت گلخانه ای شدید می شود که درجه حرارت آن را تا 500 سانتی گراد می رساند پس شرایط اولیه حیات در آن مناسب نیست. 1. مریخ، سیاره دیگر کمربند حیات منظومه شمسی مریخ است که تاکنون بیش از دو گزینه دیگر کاوش شده است در چند صد میلیون سال اولیه منظومه شمسی مریخ نسبت به زمین شرایط بهتری برای پیدایش حیات داشته که به دلیل سریع سرد شدن مریخ بوده است همین زمینه شرایط پیدایش باکتری ها را زیر پوسته مریخ ایجاد کرده یعنی شرایط سطحی مریخ بسیار زودتر از زمین برای پیدایش حیات آماده شده است. یافته های اخیر مریخ نوردان ناسا وجود آب در گذشته در مریخ احتمالا حدود یک میلیارد سال قبل را نیز تایید کرده است هر چند میزان آن و مدت زمان بقای آن همچنان مبهم است علاوه بر این شواهدی موجود مبنی وجود جوی ضخیم از co2 را در سال های آغازین این سیاره را نشان می دهد شاید در همین دوره حیات در زیر سطح مریخ فرصت رشد یافته باشد اما به دلیل میدان مغناطیسی و گرانشی ضعیف مریخ (حدود 3 درصد جو زمین) باد خورشیدی، جو آن را بی از پیش پراکنده ساخته و سبب بخار شدن یا فرو رفتن آب های سطحی به زیر سطح مریخ و یخ زدن آنها شده است. اخیراً مدار گردهای مریخ نشانه های امیدوارکننده ای را از وجود منابع - آب زیر سطح مریخ یافته اند بنابراین حیات بر روی مریخ کنونی بسیار کم است اما غیر ممکن نیست احتمالا گرمای درونی مریخ به اندازه ای است که بتواند لایه زیرین یخ را گرم کند تا بتواند محیطی نسبتا مساعد را برای میکروب ها جان سخت مریخی ایجاد کند. این باکتری ها در صورت وجود در سوخت و سازش تولید کننده متان هستند شهاب سنگ مریخی ALHs4001 که 13000 سال پیش در قطب جنوب سقوط کرده بود در بزرگنمایی 100 هزار برابر با میکروسکوپ های الکترونی ساختارهای گرم مانندی دیده شد که دانشمندان آنها را مشابه سنگواره های حیات ابتدایی می دانند. اما هنوز هیچ چیزی قطعی نیست. 2. اروپا ( قمر مشتر): سطح این قمر مشتری را اقیانوس نیمه عمقی از آب فراگرفته و روی آن را لایه ای یخ ضخیم که شاید ضخامت آن یخ 10 تا 15 کیلومتر باشد پوشانیده است و این لایه یخ به دلایلی مجاورت با خلاء همواره در حال شکست و ترمیم است این قمر هم اندازه ماه و زمین است و منبع گرمایی درونی آن بر اثر مکش گرانشی مشتری و دیگر قمرها بر اروپا به وجود آمده است. این گرما یخ های زیرین را ذوب می کند در عین حال فشار یخ ها باعث می شود آب بخار شود در نتیجه ممکن است نوعی از حیات در آب های زیرین شکل گرفته باشد شکلی از حیات که متفاوت از حیات شناخته شده زمین خواهد بود چون ژرفای (ضخامت) یخ به حدی است که نور خورشیدی از آن نمی گذرد بر همین اساس حیات وابسته به نور خورشید نیست این که آیا حیاتی در آنجا آغاز شده و تا کجا صحبت کنیم که ناسا موفق شود کاوشگری را به اروپا بفرستد و با سوراخ کردن یخ ها، حیات دریایی را آزمایش کند که این امر با توجه به شرایط و ضخامت یخ به زودی امکان پذیر نیست.3. تیتان: این قمر با قطری معادل 5160 کیلومتر، دومین قمر بزرگ منظومه شمسی و حتی از سیاره های پلوتون و عطارد نیز بزرگ تر است اما مهم ترین ویژگی آن وجود جو قابل توجه آن است که از نظر ترکیبات و فشار سطحی به زمین بسیار شبیه است. جو هر دو از نیتروژن (17 درصد برای زمین و 90 تا 97 درصد برای تیتان) تشکیل شده و فشار جو در تیتان 5/1 برابر فشار جو در زمین است. البته دومین گاز فراوان در زمین اکسیژن در تیتان متان است دور تا دور جو تیتان تا ارتفاع 700 کیلومتری سطح غباری از ذرات متان وجود دارد. در عکس هایی که کاسینی اخیرا از این قمر با اهمیت گرفته نواحی تیره و روشن بسیاری دیده می شود که نواحی تیره احتمالا دریاهایی از اتان و متان هستند که در دمای (179-) درجه سطح تیتان به وجود آمده اند و نواحی روشن باید قاره هایی بر سطح آن باشند به دلیل دمای بسیار کم تیتان احتمال وجود حیات در آن وجود ندارد. اما این قمر ترکیبات آلی یعنی بلوک های سازنده حیات را در خود جای داده است بنابراین نمونه ای عالی برای بررسی شرایط آغازین حیات است. یعنی چیزی شبیه زمین در 5/4 میلیارد سال پیش که اکنون می توان سیر تکوین حیات را بر روی نمونه ای آزمایشگاهی مطالعه کرد. حال چگونه بر روی چنین قمری با اوضاع محیطی نه چندان مساعد حیات شکل می گیرد؟ تیتان یکی از مهم ترین عامل ها را داراست و آن جوی پایدار دارد که مانند یک حفاظ محیط درون قمر را از فضای بیرون آن جدا می کند. مورد بعدی مانند پیدایش حیات ابتدایی بر روی زمین است پرتوهای فرابنفش در برخورد با تیتان باعث شکسته شدن مولکول های نیتروژن متان و سایر مولکول ها می شود و در نتیجه ترکیبات آلی بعدی شکل می گیرد و در نتیجه چگالی ابرها به حدی می رسد که امکان ریزش باران های هیدروکربنی را روی قمر بالا می برد که در صورت روی دادن این پدیده مهم، دریاچه ها و رودهایی از ترکیبات آلی سطح این قمر را می پوشاند بنابراین شرایط حیات ابتدایی در مجاورت مولکول های آلی مساعدتر می شود و در آن صورت ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که در حدود 5/4 میلیارد سال پیش در زمین آغاز شده تا اکنون به چنین موجودات هوشمندی ختم شود بسیاری از این حدسیات بعد از فرود هولگینس و تجزیه و تحلیل کامل داده های ارسالی آن قطع خواهد شد. پس با توجه به مطالب گفته شده می بینیم احتمال این که در جای دیگری از منظومه شمسی هم بتواند حیات شکل بگیرد صفر نیست و احتمال دارد هزاران هزار سال نوری در آن سوی این جهان بی انتها که منظومه های شمسی بسیاری وجود دارد زندگی فرازمینی وجود داشته باشد!
از نظر ما انسان ها حیات به معنی وجود شرایط حاکم بر زمین ( که همانا وجود آب و اکسیژن) است. اما این پندار قدیمی که گویا زندگی تنها تحت شرایطی شبیه به شرایط حاکم بر کره زمین می تواند وجود آید نادرست و غیر علمی است. واقعیت آن است که حتی برو روی کره زمین هم موجوداتی زندگی می کنند که نیازی به اکسیژن ندارند. این نوع موجودات را باکتری های غیرهوازی می نامند. مقدار معینی اکسیژن برای این باکتری ها حکم زهر را دارد و کشنده است. یا به عنوان مثال کاملاً منطقی به نظر می رسد که اگر تصور کنیم که آب شدیداً رادیواکتیو سترون و عاری از هر گونه زندگی است/ اما حقیقت آن است که انواعی از باکتری ها قادرند خود را با این آب مرگبار که در اطراف راکتورهای اتمی جاری است وفق داده و سازگار با آن به زندگی ادامه دهند.
آزمایشی که دکتر زیگل دانشمند آلمانی انجام داده هولناک و شگفت آور است. دکتر زیگل در آزمایشگاه خود شرایطی کاملا شبیه به شرایط موجود در جو سیاره مشتری ایجاد نمود و در این محیط مرگ آور که هیچ گونه شباهتی با محیط های مناسب برای ایجاد و رشد و زندگی بنا به تعریف رایج و مرسوم آن ندارد انواعی از باکتری ها و قارچ ها پرورش داد و عجیب آن که آمونیاک و متان و هیدروژن این باکتری ها و قارچ ها را نابود نکرد. آزمایش های پروفسور هینتون و دکتر بلوم از دانشگاه بریستول انگلستان نیز به نتایج حیرت انگیز مشابهی منجر گردید. این دو دانشمند لارو نوعی پشه را ساعت ها در دمایی حدود یکصد درجه سانتیگراد حرارت داده و سپس آنها را بلافاصله در هلیوم مایع که برودتی معادل برودت خلاء کیهانی دارد غوطه ور ساختند. دانشمندان آنگاه لارو پشه ها را در معرض اشعه پر انرژی قرار داده و در آخر دوباره آنها را به محیط عادی زندگی خود برگرداندند. آنچه غیرممکن به نظر می رسید عملی شد. لاروها روال عادی و بیولوژی زندگی خود را از سر گرفتند و پس از مدتی پشه های سالمی از این لاروها بیرون آمدند. ما باکتری هایی را می شناسیم که در دهانه آتشفشان و در مجاورت گدازه ها زندگی می کنند و باکتری های دیگری را سراغ داریم که در سنگ تغذیه می کنند و نیز انواعی را می شناسیم که آهن تولید می نمایند. انبوه سوالات بدون پاسخ، بی وقفه در حال افزایش است.
آزمایش های فراوانی در مراکز مختلف علمی در حال انجام است که روز به روز بر علت ها و دلایلی که نشان می دهد زندگی به هیچ وجه به شرایط حاکم بر سیاره ما وابسته نیست افزوده می گردد. ما قوانین و شرایط زندگی بر روی کره زمین را طی قرن های متمادی بنیان و لازمه حیات پنداشته و کره زمین را مرکز خلقت و زندگی به حساب آورده ایم. باور عمیق به این پندار دورنمای شناخت بشر را کدر و معوج ساخته است. اعتقاد به این فرضیه افق دید کاشفین و پژوهشگران را محدود ساخته و آنها را وادار کرده است تا کائنات لایتنهای را با معیارها و سیستم فکری ویژه ما انسان ها مورد بررسی قرار دهند. از سوی دیگر نحوه تفکر ما نسبت به سایر جانداران بدان معنی است که قبول کنیم موجودات هوشمند ساکن بر روی یک سیاره ی دیگر نیز به نوبه خود حق دارند شرایط زندگی خود را تنها معیار و محور حیات بدانند به عنوان مثال اگر موجوداتی در برودتی معادل 150 تا 200 درجه زیر صفر زندگی می کنند حق دارند که این برودت مرگبار را پیش شرط و لازمه حیات بر روی سیار سیارات بدانند.
عده ای از دانشمندان عقیده دارند که موجودات زنده روی زمین از سیاره دیگری به زمین آمده اند. به عقیده برخی از آنها طی میلیاردها سال پیش شهاب سنگی که حاوی موجودات تک سلولی بود با سطح زمین برخورد کرد و این موجودات تک سلولی از آن پس زمین را به عنوان خانه خود انتخاب کردند. این سلول ها در آغاز اقیانوس های نخستین را محیط امنی در برابر پرتوهای شدید خورشیدی برای خود یافتند. به این ترتیب زمین تبدیل به سیاره حیات شد. بعدها از این موجودات تک سلولی حیات چند سلولی تکوین یافت و در حدود 500 میلیون سال پیش حیات بر سطح خشکی های زمین نیز گسترش یافت زیرا که در این بین یک لایه هوا یعنی لایه اوزون در جو زمین به وجود آمده بود که موجودات خشکی زی را در برابر پرتوهای خطرناک خورشید محافظت می کرد.
آیا موجودات فرازمینی از زمین دیدار کرده اند؟
امکان دارد موجودات فرازمینی هزاران سال پیش از سیاره ما دیدار و با پیشنیان ما صحبت کرده باشند. بدیهی است که نیاکان ما در آن زمان نه چیز زیادی درباره عالم می دانستند و نه درک و فهمی از یک فناوری بسیار پیشرفته داشتند به این ترتیب آنها شاید این بیگانگان نیرومند را به عنوان خدایان خویش می انگاشتند این مسئله است که حداقل نویسنده سوئیسی اریک فون دنیکن از دهها سال پیش در نوشته های خود ادعا کرده است. نخستین کتابش در این باره که در سال 1968 انتشار یافت به یک باره او را مشهور کرد نام کتاب او «خاطراتی درباره آینده» بود. در این کتاب ادعا کرد که بسیاری از چیزهایی را که در باستان شناسی اسرار آمیز و معماگونه جلوه می کند در واقع توصیف نمایش ناشیانه وقایع و حوادثی اند که در زمان اجداد و نیاکان ما اتفاق افتاده و برای آن ها درک ناشدنی و نامفهوم بوده اند. دنیکن پس از آن کتاب های فراوانی در زمینه های مشابه نوشت. او انبوهی از اسناد و مدارک و شواهدی را برای ادعاهای خود مطرح کرد. اگر ما نوشت های او را باور کنیم بیگانگان خارج از زمین نه تنها بارها از زمین دیدار کرده اند بلکه به طور چشمگیری در وقایع و فرآیندهای زمینی دست داشته اند. به ادعای این نویسنده موجودات فرازمینی با روش های فناوری ژنتیکی عوامل وراثتی ما را تغییر دادن تا نبوغ و استعدادمان را افزایش دهند آنها در ساخت اهرام ثلاثه مصر کمک کردندو به انسان اخترشناسی، کشاورزی و پزشکی آموختند و حتی بعضی از انتخاب شدگان را به سفرهای فضایی کوتاه بردند. شمار زیاد اسناد و مدارکی که دنیکن در کتاب های خود می آورد در نظر اول محکم و قانع کننده به نظر می رسند که در ادامه به توضیح برخی از آنها می پردازیم.استون هنج رصد خانه ای هزار ساله
در جنوب انگلستان مجموعه تخته سنگی عظیمی به نام استون هنج وجود دارد که این مجموعه در حدود 2800 سال قبل از میلاد مسیح بنا شده است. چشمگیرترین بنا در این مجموعه ساختار نعل اسبی شکلی متشکل از پنج تخته تریلیت عظیم است. (وازه تریلیت از زبان یونانی گرفته شده و به معنای ساختمانی با سه تخته سنگ است)هر تریلیت از دو ستون سنگی عمودی به ارتفاع پیش از هفت متر و هر یک به وزن حدود 50 تن تشکیل شده است که بر روی هر دو ستون یک تخته سنگ عظیم به طور افقی قرار گرفته است. تنها حمل و نقل و برپا داشتن چنین تخته سنگ های چند تنی خود نشانه چشمگیری از وجود یک قابلیت و ظرفیت فنی بالاست. این تخته سنگ های عظیم خود از صخره های سنگی کوهستانی که در فاصله 32 کیلومتری قرار دارد جدا شده و به این مکان انتقال یافته اند ولی مسئله شگفت آفرین در استون هنج تخته سنگ ها نیستند بلکه نظم و ترتیب قرار گرفتن آنهاست در سال های اخیر محاسبات و پردازش های رایانه ای چنین نتیجه داده اند که این تاسیسات در واقع رصدخانه عظیمی را برای مشاهده و رصد مسیر حرکت خورشید و ماه تشکیل می دهد. سنگ ها چنان نظم و ترتیب یافته اند که خطوطی فرضی مواضعی را نشان می دهند که خورشید در اوقات تحویل آفتاب تابستانی یا زمستانی از آن مواضع طلوع می کند و ماه در زمان های معینی از سال در آن مواضع پدیدار می شود.نقشه جغرافیایی 11000 ساله
در روز نهم نوامبر سال 1929 دکتر خلیل الدم رئیس موزه ملی ترکیه دو قطعه پاره شده از یک نقشه جغرافیایی متعلق به پیری رئیس دریانورد شهر عثمانی پیدا کرد. پیری رئیس در زمان حیات خویش سمت امیر البحری ناوگان دریای سرخ و خلیج فارس را به عهده داشت. او در سال 1513 در شهر گلیبولو ترسیم نقشه های جغرافیایی را آغاز کرد و در سال 1517 آنها را در سفری به استانبول برد و به سلطان سلیم اول فاتح مصر تقدیم کرد. پیری رئیس حتی قبل از پیداشدن این قطعات نیز به عنوان یک نقشه کش ماهر در ترکیه شهرت فراوان داشت از او 215 نقشه دیگر نیز باقی مانده است که وی در کتابی به نام «بحریه» آنها را شرح داده و تفسیر کرده است دو قطعه نقشه پیدا شده توسط خلیل الدم را که با رنگ های بارز بر روی پوست آهو رسم شده اند را قطعاتی از نقشه کل جهان می دانند که به دست پیری رئیس ترسیم گردیده و از قرن ها پیش مفقود الاثر محسوب می شد در سال های دهه 40، قرن حاضر کپس هایی از این قطعات نقشه در مقیاس وسیع تهیه شده است و در اختیار موزه ها و کتابخانه های متعدد قرار گرفت. در سال 1954 این اوراق به دست آرلینگتن. اچ مالری گارتوگراف مشهور آمریکایی که به ویژه در بررسی و ارزیابی از نقشه های دریایی قدیمی تبحر و مهارت خاصی داشت رسید. نقشه های پیری رئیس، مالری را به شدت تحت تاثیر قرار داد. چون بر روی آنها قاره قطب جنوب رسم شده بود که در سال 1513 هنوز کشف نگردیده بود. پیری رئیس در کتاب «بحریه» خود نوشته است که نقشه کامل جهان را از ترکیب 20 نقشه جزئی کوچکتر رسم کرده و برای ترسیم محدوده سواحل جزایر آنتیل نیز از یک نقشه متعلق به کریستف کلمب استفاده کرده است که البته باید به این نکته توجه کرد که هیچ کسی تاکنون چنین نقشه ای که متعلق به کریستف کلمب باشد را پیدا نکرده است. در کتاب بحریه در مورد قاره آمریکا جزئیاتی ذکر شده که قطعاً برای پیری رئیس ناشناس بوده است. البته این احتمال هم وجود دارد که پیری رئیس جزئیات نامبرده را از کریستف کلمب که تازه در سال 1511 از سفر اکتشافی خود بازگشته بود کسب کرده باشد از نظر تئوریک این تبادل تجربه امکان پذیر می باشد که شخص پیری رئیس از بی نظیر بودن نقشه هایش کاملاً مطمئن بوده و در این مورد متذکر شده است که در حال حاضر هیچ کس نقشه ای مانند این نقشه در اختیار ندارد آرلینگتن مالری از همکار خود والترز که در انستیتوی نقشه برداری نیروی دریای آمریکا کار می کرد در خواست کمک نمود. والترز به محض دیدن نقشه ها از دقتی که در تعیین و ترسیم فاصله های میان دنیای نو و کهن به کار رفته است شگفت زده شد چون در آغاز قرن شانزدهم هنوز قاره آمریکا در هیچ نقشه ای رسم نشده بود دقت کامل در تعیین محل جزایر قناری و جزایر آزور نیز برای والترز که در این زمینه کارشناس مسلم محسوب می شد تعجب آور بود او و مالری همچنین متوجه شدن که پیری رئیس در ترسیم نقشه ها یا از مختصات مرسوم در زمان خود استفاده نکرده و یا زمین را مانند گذشتگان صفحه ای مستوی فرض کرده بود. این امر پژوهشگران نامبرده را کنجکاو نمود و آن دو برای سر در آوردن از موضوع، شبکه نقشه خوانی ویژه ای طراحی کردند و به کمک آن نقشه های قدیمی پیری رئیس را بر روی یک کره جغرافیایی مدرن منتقل نمودند. حیرت و شگفتی کارشناسان وصف ناپذیر بود نه تنها محیط مرئی و خطوط فاصل سواحل آمریکای شمالی و جنوبی دقیقاً در همان جا قرار داشتند که طبق شناخت امروزی ما باید قرار داشته باشند بلکه محیط مرئی و خطوط ساحلی قاره قطب جنوب نیز با شناخت امروزی ما دقیقاً منطبق بود در نقشه ای که پیری رئیس از جهان ترسیم نموده منتهی الیه خشکی آمریکای جنوبی به وسیله نوار باریکی به قاره قطب جنوب متصل است. در حالی که امروزه در فاصله بین فایرلند و یخ های قطب جنوب فقط یک دریای طوفانی وجود دارد. والترز و مالری نقشه پیری رئیس را میلیمتر به میلیمتر با نقشه های جدیدی که با مدرن ترین ابزار نقشه برداری از طریق هوا رسم گردیده بود مقایسه کرده و اطلاعات تکمیلی زیادی را که به وسیله عکسبرداری یا نور ماورائ قرمز به وسیله هواپیما بدست آمده بود را به کمک طلبیدند بالاخره معلوم شد که حدود 11000 سال پیش یعنی در اواخر دوران یخبندان چنین راه خشکی میان آمریکای جنوبی و قاره قطب جنوب حقیقتاً وجود داشته است، پیری رئیس در نقشه قطب جنوب با دقت تمام جزایر، خلیج ها و کوهها را مشخص و با استفاده از دقیق ترین اصول نقشه برداری محل و مشخصات آنها را تعیین نموده است . اما ما امروزه قادر به دین این جزئیات نیستیم. چون آنها در زیر لایه ضخیمی از یخ قرار دارند. اریک فون دنیکن درباره نقشه های پیری رئیس می گوید: نقشه های جغرافیایی پیری رئیس یکی از مدارکی است که من برای اثبات فرضیه خود، مبنی بر سفر ماوراء زمینیان به دنیای ما در گذشته های دور مورد استفاده قرار می دهم. برای من مسلم است که ماوراء زمینینان از سفینه های فضایی خود که در مدار کره زمین پرواز می کرد به نقشه برداری از قاره ها و دریاها پرداخته بودند نقشه هایی که بدین ترتیب تهیه شد به عنوان هدیه در اختیار اجداد ما قرار گرفت و آنانکه مفهوم این نقشه ها را درک نمی کردند آنها را به عنوان اشیای مقدس نگهداری نمودند بدین ترتیب نقشه های هزاران شال دوام آوردند و سرانجام به دست امیرالبحر زرنگ و هوشیار عثمانی افتاد. بنابراین پیری رئیس به هنگام رسم نقشه جهان خود نیز خبر نداشت که چه چیزی را به تصویر می کشد. حال به نظر شما با مطالب گفته شده، نیاکان ما در هزاران سال پیش این همه توانایی علم و اگاهی از جهان را خود به تنهایی به دست آورده اند یا اینکه شما هم مثل اریکفون دنیکن فکر می کنید که در گذشته های دور موجودات فرازمینی از زمین دیدار کردند و به اجداد ما آموزش دادند.منبع مقاله :
ولی زاده،حمید، (1367)، موجودات فرازمینی، زنجان: نیکان کتاب، چاپ اول، (1388)