در آمدی پایدار از شهری با هویت

در دنیای امروز تبلیغات به عنوان یک صنعت شناخته شده است. این صنعت به تولیدکنندگان انگیزه برای کار می دهد و تبلیغات سالم می تواند بازار سالم ایجاد کند و کارشناسان براین باورند که اگر کالایی کیفیت خوبی نداشته باشد هر
يکشنبه، 22 دی 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در آمدی پایدار از شهری با هویت
 در آمدی پایدار از شهری با هویت

 






 

گفت و گو با مهندس مهدی عرب زاده مقدم، معاون تبلیغات و درآمد سازمان زیبا سازی.
در دنیای امروز تبلیغات به عنوان یک صنعت شناخته شده است. این صنعت به تولیدکنندگان انگیزه برای کار می دهد و تبلیغات سالم می تواند بازار سالم ایجاد کند و کارشناسان براین باورند که اگر کالایی کیفیت خوبی نداشته باشد هر قدر هم که تبلیغات جذاب و خوبی داشته باشد نمی تواند به نتیجه برسد. یعنی شاید با تبلیغات بتوان یک بار مشتری را وادار به خرد کرد ولی برای همیشه نمی توان این کار را کرد. این کیفیت است که تعیین کننده نهائی است. تبلیغات به عنوان یک اصل ضروری در جامعه ایران مطرح است که به معرفی کالاها و تولیدات و در خدمت برآورده ساختن نیازهای ضروری زندگی انسان قرار دارد. تبلیغات باید درخدمت رونق بخشیدن به حرکت چرخ های اقتصادی یا شناساندن محصول باشد. اگر ناخواسته، سفارشی، تقلیدی و با دید غیر کارشناسی انجام شود، کالا و صاحبش را از بین می برد ولی بر عکس یک تبلیغ خوب توجه مخاطب را جلب و سپس او را بدان محصول علاقه مند می کند. درباره ی تبلیغات و توسعه اقتصادی با مهدی عربزاده مقدم معاون تبلیغات و
درآمد سازمان زیبا سازی شهرداری صحبت کردیم.

نقش تبلیغات درکشورهایی که اقتصاد وابسته به نفت دارند و عموما وارد کننده محصولات هستند، مثل ایران، چگونه است؟

امروز بر هیچ کس پوشیده نیست که تبلیغات نقشی مؤثر و تسهیل گر در توسعه کسب و کار دارد، فارغ از این که منبع درآمد کشوری نفت یا گردشگری یا از محل های دیگر باشد در داخل کشور برای توسعه فرایندهای کسب و کار و پیشه نیاز به معرفی و بازارسازی است. سازمان و صنایع ناگزیرند درعرصه رقابت کالای خود را به نحو مقتضی به مصرف کننده معرفی کنند بنابراین ابزارها و چگونگی رسانش پیام بر میزان تأثیر اساسی برای توسعه صنایع و معرفی آنهاست. این حساسیت زمانی خود را بیشتر نشان می دهد که ما اهتمام به معرفی صنایع داخلی داشته باشیم و بتوانیم آن را به عنوان یک متغیر مناسب برای جایگزینی صنایع رقیب خارجی و وارداتی به مردم معرفی کنیم. این جاست که نقش تبلیغات با گرایش تبلیغات صنایع داخلی بیشتر مشخص می شود. بنابراین در این محور صنعت تبلیغات نقش مؤثری خواهد داشت.

تبلیغات چقدر در بالا بردن توسعه فرهنگی اجتماعی و سیاسی یک جامعه مؤثر است؟

این جا یک ظرافت هایی وجود دارد که باید به آن دقت کرد. در این که نقش دارد شکی نیست ولی چگونگی این تأثیرگذاری به تنوع انتقال پیام هایش بستگی دارد. یعنی این که تبلیغ در نوع خودش بار غلو دارد چون ذات تبلیغ این است که می خواهد موضوع پیام به نحو مبالغه آمیزی در مخاطب ایجاد تحریک ذهنی بکند و او را با خود همراه کند. برای رسیدن به این منظور از پیام و ابزارهای مختلفی استفاده می شود. این چگونگی انتقال پیام تأثیرگذاری فرهنگی دارد. می تواند به گونه ای طراحی شود که ترویج مصرف گرایی بکند و مخاطب را حریص یک مصرف گرایی کند و می تواند مشتری خود را آگاه کند که مبتنی بر خرد خود، انتخاب کند. این دست طراح است.
در یک مقطعی شرکت هایی مثل کوکاکولا ومک دونالد از ضمیر ناخود آگاه مشتری ها سو استفاده کردند. به این صورت که در فیلم های سینمایی ازهر 16 فریم یکی را به این محصولات اختصاص دادند. این کار بدون دیده شدن میل به آن محصول را درمخاطب ایجاد کرد. این یک استفاده غیر متعارف و نادرست از یک رسانه و یک کار غیر تبلیغاتی بود که اثر خود را گذاشت. یک هجوم غیر متعارف به مخاطب و مشتری برای وادار کردن ناخود آگاه او برای استفاده از یک محصول خاص.
از طرف دیگر تبلیغات می تواند به گونه ای سازمان دهی شود که هم آگاهی را بالا ببرد و هم واقع بینانه باشد، تا مخاطب براساس شعور و آگاهی دست به انتخاب بزند و که امروز در برخی بنگاه های تبلیغاتی این کار را می کنند. یعنی محصول را واشکافی می کنند، معایب و محاسن آن را بررسی می کنند، خود انتقادی می کنند و ارزیابی منتقدین را می شنوند. این کار باعث می شود مخاطب هم فکر کند نه این که تسلیم وار به سوی خرید محصول برود.
تهدیدهایی هم دراین بحث تبلیغات هست، حتی ممکن است منجر به حس چشم و هم چشمی و یک جور حرص و ولع برای نو کردن شود. برای مثال امروز یک نوع و مدل از تلویزیون تبلیغ می شود فردا با پیشرفت فناوری، نوع جدیدتر آن ارائه می شود حالا مشتری تصمیم می گیرد قبلی را حذف کند و سراغ محصول جدیدتر برود. ولی چنین چیزی حد ندار چون به مرور پیشرفت ها اتفاق می افتد و هر روز محصول جدیدتری راهی بازار می شود.
این هم می تواند از پیامدهای فرهنگی با وجه منفی تبلیغات باشد. مهم مدیریت این رسانه است. مدیریت پیام هایی که انتقال می دهد و چگونگی طراحی و انتخاب این پیام ها خیلی مهم است. مشکل دیگر زمینه فرهنگ خودمردم است که عادت کردند به محصولات وارداتی بیشتر اعتماد کنند چرا که این اتفاق می افتد؟
به طور کلی یک اصل نانوشته داریم و تجربه آن را اثبات کرده که تبلیغ مشتری را تا فروشگاه و نهایتاً برای یک بار خرید می آورد. به همین دلیل صاحبان صنایع و بنگاه های تبلیغاتی برای تبلیغ محصولات خود از نقاط فروش استفاده می کنند، جایی که تصمیم می گیری و سریع آن را عملی می کنی.
اما از آن جا که به بعد این کیفیت کالاست که مشتری را وفادار می کند. مشتری مبلغ کالا می شود. اگر صنایع داخلی نتوانند رضایت مندی مشتری را ایجاد کنند فقط یک بار منتج به جذب مشتری می شوند نگه داشتن مشتری به مراتب سخت از جذب اولیه اوست. اگر یک بار محصولی را بخری و راضی نباشی بعد از آن با بمباران تبلیغاتی هم حاضر به خرید مجدد نخواهی بود. این جاست که بحث فرهنگی مطرح می شود. باید مراقب باشیم تبلیغ منجر به مدسازی و مصرف گرایی غیر متعارف نشود. از تبلیغ باید بیشتر برای توسعه کسب و کار استفاده کنیم و کمکی به صنایع داخلی باشد. مثلا وقتی تبلیغ یک کت و شلوار را با یک جوان نشان می دهیم باید دقت کنیم که غیراز معرفی آن برند چه فکرهای دیگری در ذهن آن مخاطب ایجاد می کند. بنابراین مدیریت محتوایی این رسانه مهم تر از مسائل سخت افزاری آن است. این که کجا چه چیزی را تبلیغ کنیم یک بحث است ولی مهم تر این است که چه چیزی را چگونه تبلیغ کنیم.

تبلیغات چقدر می توانند ایجاد اشتغال و رقابت کنند؟

این اتفاق دو جور می افتد: یکی بنگاه های تبلیغاتی هستند که بازار اشتغال ایجاد می کنند. این صنعت بسیار گسترده است شامل فیملسازی هم می شود. گروهی از هنرمندان را درگیر خودش می کند و به متخصص نیاز دارد و خود به طور مستقیم بخش وسیعی از مشاغل را ایجاد می کند. از نیروهای خیلی ساده ویزیتوری تا کارشناسان خبره بازار یابی و بازار سازی، مهندسی فروش و تبلیغات در این آژانس ها کار می کنند. برای تبلیغ یک محصول صوتی و تصویری باید از مهندسان این کار استفاده شود. این ها مشاغل مستقیم این کار هستند.
به شکل غیر مستقیم هم، همین توسعه کسب و کار است. یک مثال ساده این که اگر درمحل خود متوجه وجود یک رستوران خوب بشوید و بعد از یکبار استفاده مشتری آن جا شوید، این رستوران توانسته یک خوشه بالقوه درآمد زایی را برای خودش ایجاد کند. اگراین خوشه از طریق یک مشتری افزایش پیدا کند، به تعداد مشتری هایش افزوده می شود و باید کارمندان بیشتری استخدام کند بنابراین به اشتغال زایی کمک کرده می شود.

چطور می شود که یک شرکت خارجی در ایران کارخانه می زند؟ خوب به خاطر بازار محصول که در ایران مشتری خوبی پیدا کرده. این نشان دهنده این است که مستقیم و غیر مستقیم می تواند ایجاد شغل و کسب و کار کند.با این وجود می تواند تولیدات غیر نفتی ما را افزایش دهد؟

بله تبلیغات یک تسهیل گر دراین زمینه است، ما خیلی دوست داریم به جای یخچال خارجی یک محصول داخلی را تبلیغ کنیم. تصور کنید که در میدان رقابت حرف اول را کیفیت می زند و ماندگاری مشتری در بازار فروش فقط بستگی به کیفیت و خدمات پس از فروش کالا دارد. اگر در کشوری صنایع داخلی بتواند چنین کاری را بکند، تبلیغ چقدر کمک به فروش خواهد کرد. تبلیغ فقط یک تسهیل گر برای تصمیم گیری است. خانم خانه می خواهد خرید کند. تبلیغات برای بار اول می تواند به او کمک یا تحریکش کند که پیام مورد نظر خود را به عرصه عمل برساند، اما بعد دیگر نباید از تبلیغ انتظار داشت. یعنی فقط به یک قسمت از فرآیند کسب و کار کمک کند از آن به بعد از مدار خارج می شود.

به نظر شما تبلیغات جزو لازم صنعت اقتصادی است؟ چطور به این صنعت کمک می کند؟

بله. برای مثال درحوزه شکلات کیفیت بالای محصولات داخلی اجازه ورود محصولات خارجی را نمی دهد و خیلی همین داخلی ها را به نوع وارداتی اش ترجیح می دهند. اینجا هم تبلیغ کمک کرده هم کیفیت.
حالا اگر این اتفاق درصنعت پوشاک یا خودرو یا گردشگری یا بقیه صنایع اتفاق بیفتند، غیر از این نیست که منجر به تولید در آمد از اقتصاد غیر نفتی خواهد شد. اگر بتوانیم تبلیغی بکنیم که ذهن مردم را از سفرهای غیر ضروری خارجی به سمت سفرهای داخلی بکشانیم، هم تغییر فرهنگی در ذهنشان ایجاد شده و هم پیامدهای اجتماعی در برخواهد داشت و هم کسب و کار گردشگری اتفاق خواهد افتاد. همه این ها از یک تبلیغ خوب ناشی می شود. اگر این اتفاق درهمه بخش های صنایع کشور رخ دهد، پول هنگفتی از مملکت خارج نمی شود. چه بسا درآمد زیادی هم وارد کشور خواهد شد. خیلی از کشورها مثل ترکیه با تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم درحوزه گردشگری سالانه مبلغ زیادی پول به دست می آورد.
پس تبلیغات اگر به درستی استفاده شود کمک حال خوبی در اقتصاد به خصوصی بخش غیر نفتی خواهد بود. تبلیغات موج و جریان را ایجاد می کند ادامه این موج دیگر به تبلیغات مربوط نیست.

میزان صنعتی بودن یک کشور چه تأثیری در تبلیغات دارد؟

هر چه کشوری صنعتی تر باشد، نیازش بیشتر خواهد بود. وقتی نیاز بیشتر باشد، تبلیغات بیشتر خواهد شد.
آلمان را در نظر بگیرید که بنز و بی ام و در آن جا هستند. وقتی قدرت انتخاب مردم بالاست و می توانند به راحتی انتخاب کنند، برای ماندن در صنعت و بازار راهی جز این که مشتری دائما بگویند که ما بهترین هستیم، وجود ندارد. وقتی این رقابت شکل می گیرد خبرگی در تبلیغات و انتخاب پیام ها بیشتر خود را نشان می دهد که چگونه باید مصرف کننده مطلع را به سمت خود بکشد. من تحقیقی کرده بودم برای صنایع شیر ایران. حدود 40 درصداز زنان خانه دار وقتی به فروشگاه می رفتند، فقط از فروشنده محصول را می خواستند بدون این که نام برند خاصی را ببرند. اما کار به جایی می رسد که آن قدر تنوع زیاد و کیفیت ها نزدیک می شود که این بار مردم برای خرید محصول خاصی به فروشگاه می روند. این اتفاق از تبلیغ شروع می شود. ما درتبلیغ یک وقت فقط برند را معرفی می کنیم یک زمان بر روی محصول خاصی از یک برند تمرکز می کنیم. مشتری تا دیروز فقط برند را می شناخته امروز با یک محصول خاص آشنا شده، بنابراین باید برای این مشتری آگاه تبلیغاتی علمی تر و منطقی تر درست کرد. عرصه رقابت هم زیاد شده؛ یک زمانی 4 مدل فروش، 10 مدل ماشین، 20 مدل صنایع خانگی و..داشتیم اما امروز وقتی وارد فروشگاه می شوید، چندین مدل از هر محصولی با گزینه های نزدیک به هم و مشابه به شما معرفی می شود.
هر چقدر صنایع رشد می کنند، برای معرفی خود باید سختی بیشتری تحمل کنند. این سختی هم برای این که در میدان رقابتی بزرگ تری قرار گرفته اند و هم مخاطبین دایره انتخاب آزادتر و بازتری دارند. بنابراین باید بیشتر مشتری را به خود جلب کنند.
هر چه صنعتی تر باشیم قطعاً کیفیت و کمیت تبلیغات گسترش پیدا می کند.

تبلیغات از مراحل ابتدایی تا شکل گیری یک آگهی حدوداً چقدر هزینه دارد؟

اگر آن را یک پروسه در نظر بگیریم بخشی از آن برای ما روشن نیست. هر تولید کننده ای سهم هزینه تبلیغ را برای خود محفوظ نگه می دارد و آن را علنی نمی کند. آماری هم دراین زمینه نیست البته خوب است که این ها را بدانیم که عملاً به دست نمی آید و جزو اطلاعات محرمانه هر شرکتی است که اگر هم اعلام کنند رقم درستی نخواهد بود. من تا امروز منبع مستندی در این زمینه ندیده ام.

ممکن است تبلیغات به ضرر صاحب کالا تمام شود؟

بله، به نوع پیام آن بستگی دارد. یا اینکه تبلیغ می کنند اما پشتیبانی ندارند این یعنی خود را خراب می کنند. تبلیغ بدون خدمات پس از فروش یعنی تخریب. همه جای این شهر برای یک رستوران تبلیغ کن اما وقتی یکبار مشتری از آن استفاده کرد و کیفیت غذا پایین بود، نه تنها دیگر سراغ آن نمی رود بلکه به دیگران هم می گوید این تبلیغات دروغ است. هر مشتری خوب تعداد زیادی مشتری به مجموعه اضافه می کند و بر عکس. تعداد آدم هایی که با یک مشتری طرد می شوند از آنهایی که با یک مشتری جذب می شوند، بیشتر است.

تورم چه تأثیری در تبلیغات و بازار آن دارد؟

تورم یعنی به نوعی کسادی کسب و کار. یعنی اگر یک شرکتی در سال جاری می توانست با آلفا تومان هزینه مقدار معینی سود به دست بیاورد در سال بعد با تورم دو آلفا نصف آن سود را به دست می آورد. اولین تأثیر این اتفاق این است که هزینه های تبلیغات را کم خواهند کرد، چون هزینه هیا جاری را باید پوشش بدهد اول باید حیات خود را تأمین کند بعد به تبلیغات بپردازد. بنابراین هزینه تبلیغات را کاهش می دهند. این امر بسیار متأثر از نگرش و تفکر هیئت مدیره آن است که نگاهشان در این شرایط چه باشد. اگر بودجه تبلیغات را حذف نکنند حتماً آن را کم خواهند کرد چون در آمدشان کاهش پیدا کرده.
حالا اگر ضد تورم داشته باشیم و دچار این کسادی نشویم بر عکس، بازار فروش به خاطر قدرت خرید مردم افزایش پیدا می کند. درباره انواع تبلیغات پرو پاگاند( سیاسی اجتماعی) و ادورتایز( تجاری) و تأثیر آنها در بازار اقتصادی توضیح می دهید.
این دو نوع تبلیغ با هم خیلی فرق دارند. تبلیغات تجاری یا همان ادورتایز مربوط به توسعه کسب و کار پیشه است و بهبود بازار را به همراه خواهد داشت و خروجی آن بهبود چرخش پول و بازار سرمایه و ماهیت آن تجارت است. اما پروپاگاند یک جریان اطلاع رسانی سیاسی است. این ها در ریشه یک چیز هستند . در این نوع تبلیغ هم می خواهید یک جریان فکری با مرکزیت به مخاطب بگویید این محصول یا این جریان درست و بهتر است.
در پروپاگاند باز هم یک محصول را معرفی می کنید اما این بار از جنس معنوی. در تبلیغ تجاری آن محصول یا خدمت کاملا جنبه اقتصادی دارد.
اما در ایران تبلیغات سیاسی به اندازه تجاری غلو آمیز نیست هنوز
این اصول را قائل هستیم. در پروپاگاند یک فرد یک حزب یا یک جریان در یک مقطع سیاسی خودش را با این روش عرضه می کند و به مردم معرفی می شود. یعنی یک تسهیل گر برای معرفی یک تفکر توسط یک شخص یا گروه است.

تبلیغات چطور می تواند الگوی مصرف جامعه را تغییر دهد؟

سبک زندگی گزیده ای از انتخاب هایی است که یک خانواده در شئونات مختلف زندگی اش دارد. انتخاب می کند که کجا سفر برود، چه بپوشد، چه بخورد و از چه وسایلی استفاده کند. همه این ها بخش هایی از سبک زندگی همه مردم است. برای این انتخاب ما متأثر از دانش و تجربه و تجارت دیگران هستیم.
یعنی آنچه بیرون از محیط شخصی به ما ارائه می شود. همه تصمیم گیری های ما ورودی هایی دارد که علم یا تجربه یا هجمه های اطلاع رسانی است. در مقابل خروجی هم دارد که منجر به تصمیم گیری می شود و این بخش را تبلیغ انجام می دهد. که می تواند در تصمیم گیری ما اثر بگذارد. اگر تا دیروز مسافرت خارجی می رفتیم. امروز تصمیم می گیریم پولمان را در داخل خرج کنیم. یا از وسایل داخلی به جای وارداتی آن استفاده کنیم. تبلیغ می تواند پیشنهاد تغییر برای سبک زندگی به فرد دهد.

پس می تواند ایجاد مصرف مازاد بر احتیاج کند؟

باید مراقب باشیم. در هر جریانی که ایجاد می شود نمی توان جلوی همه پیشامدهایش را گرفت، در پیام تبلیغاتی نباید هجمه آن قدر زیاد باشد که مخاطب درمنگنه قرار بگیرد، اما از طرفی هم نمی گوید فرش زیر پایت را به فروش و گران ترش را بخر. ما فرض را بر آن می گذاریم که در شرایط منطقی خانواده نیاز به تجدید و تعویض کالایی در یکی از حوزه ها دارد. فرق بین نیاز و خواسته این است. که نیاز باید حتما برآورده شود ولی خواسته بالاتر از نیاز است و خیلی هم ضروری نیست. تبلیغات نباید خواسته سازی کند باید بگوید اگر خواستی نیازت را بر طرف کنی این کالا را انتخاب کن.
در پیام تبلیغاتی نباید مردم را تحریک به زیاده خواهی کرد این کار اثر منفی خواهد داشت. اما در عالم واقع در کسب و کار این مرام ها دیده نمی شود آنها مجبورند کار خود را انجام دهند و کالا را بفروشند.
شاید این حرف من را خیلی ها نپسندند اما چه بخواهند چه نخواهند خیلی ارزشی عمل نمی کنند. بخشی هم به سطح آگاهی خود مخاطب بر می گردد که چقدر اسیر این وسوسه های تبلیغاتی بشود.

و در آخر هر حرفی در رابطه با صنعت تبلیغات دارید بفرمایید.

نکته ای که این روزها در محتوای تبلیغات می بینم این است که خیلی باید مراقب این محتوا باشیم. تبلیغ برای تأثیر گذاری از هنر گرافیک استفاده می کند این هنر خیلی پیچیده است و از نمادهای مختلف و از روان شناسی استفاده می کند و ذهن مخاطب را هموار می کند. امروزه استثمار نوین جهانی کنترل فکر این است که چگونه فکر را تسخیر کند. کسانی که مدعی اداره جهان هستند از این کانال وارد می شوند و ذهن مردم را همراه خود می کنند.
یکی از این روش ها استفاده از علوم در تأثیر گذاری روانی در مردم است که یکی از ابزارهای خیلی مؤثر نمادسازی است. فرماسونرها عمدتاً نمادگرا هستند. در یک، یک دلاری بیش از 10 نماد می بینید. اگر این جریان را دنبال کنیم در هنر معماری، مبلمان شهری در همه دنیا خود را نشان داده، یعنی ابزار مناسبی برای کنترل ذهن است. تبلیغات یکی از بهترین راه های این به خدمت گرفتن ذهن است. باید مراقب باشیم درگیر این اتفاق نشویم؛ خدای نکرده، خواسته یا ناخواسته، ما امروز تبلیغات هری پاتر و جادوگری را می بینیم که جادوگری خود محصول فراماسونری است و ترویج آن از جمله مفاهیمی است که توسعه آن دنبال می شود.
غول چرا جادو یکی از نمادهای خاص برای ترویج این نگاه است و از بچه ها شروع شده. امروز در کارتون ها از نمادهای زیادی برای بلوغ جنسی زودرس درکودکان استفاده می شود.
به عنوان یک هشدار می گویم باید مراقب باشیم. مبادا از این علم و تکنیک درحوزه تبلیغات ما استفاده شود.
میلیون ها نفر در روز غول چراغ جادو را می بینند که نوشته: آرزوهایت را بر آورده کن. پس یا قاضی الحاجات کجاست؟
این تفکر مقابل تفکری است که باید تمام خواسته را از خدا بخواهیم. این یک حرکت خاص فراماسونری است. غول چراغ جادو جن آدم هایی است که آرزوها را می توانند برآورده کنند ما نباید از این تبلیغات استفاده کنیم.
چه کسی این ها را پالایش می کند؟ ما نباید از تبلیغاتی مثل هری پاتر استفاده کنیم، همان طور که ما حساسیت در استفاده از جنس زن در تبلیغات داریم باید این نکته را هم در نظر بگیریم. خطر این ها بیشتر نباشد کمتر نیست. امروز در تلویزیون ماکت کعبه را درست میکنند و بهره برداری تبلیغاتی از آن می شود و می نویسند 85 درصد تخفیف....

چه کسی به اما اجازه می دهد ماکت مقدس ترین نقطه عالم را بسازیم و از آن بهره برداری تجاری بکنیم؟

تبلیغی در تلویزیون پخش می شد که جماعتی پشت خطی ایستاده بودند. یک نفر پرید و بقیه دنبال او پریدند، این چه معنی دارد؟ واقعاً چه چیزی را می خواهد ترویج کند اینکه ما ایرانی ها فقط منتظریم یکی جلو برود و دنبالش حرکت کنیم، بدون هیچ آگاهی دنباله روی می کنیم؟ یعنی ما این گونه هستیم؟
سازنده آن معتقد بود این نشانه تحول است ولی نه این طور نیست این اطاعت بی چون و چرای یک نفر از دیگران است. درهیچ جای دنیا ما نمی توانیم تبلیغی یا نشانی ازایران در تلویزیون های آنها داشته باشیم حتی یک پرچم از ایران نشان داده نمی شود ولی ما روزانه چندین بار پرچم یا نماد کشوری مثل ایتالیا یا یونان را در صفحه تلویزیون خود می بینیم. این ها ظرافت هایی است که باید رعایت شود.
درحوزه سخت افزاری هم باید بگویم زیبایی و منظر شهراست، تبلیغات به چه قیمت باید در سطح شهر باشد؟ هر جا نگاه می کنید این سازه های بزرگ آهنی را ببینید، اصلا درست نیست. تبلیغات باید با رعایت زیبایی شهر باشد.

سازه ها باید بخشی از مبلمان شهری باشد نه زائده های شهری.

باید این زوائد را به بخشی از زیبایی تبدیل کنیم. باید به تدریج این سازه ها را خوش منظر بکنیم. در قدم اول آنها را رنگ زدیم و تعداد زیادی از آنها را حذف کردیم و باز هم قصد این کار را داریم هر چند حذب 7000 متر از این تابلوها شاید درتهران خود را زیاد نشان ندهد. کم ولی کار زیبا بهتر از کار زیاد ولی زشت است. ما درحوزه محتوا نمی توانیم وارد شویم ولی درحوزه سخت افزاری باید به آن بپردازیم و به سمت فناوری روز برویم این بنرها که این همه پول بابت آن پرداخت شده و هیچ باز یافتی ندارد چقدر به ضرر ما تمام می شود؟
باید دستگاه های زیربط کمک کنند تا ما از رسانه های دیجیتال استفاده کنیم که هم زیبایی و هم نور و شادابی در شهر ایجاد کند و هم فناوری دوست دار محیط زیست باشد و برقش از خورشید تأمین شود و اشتغال هم ایجاد کند. هر تابلویی که دیجیتالی باشد یک نوع نگهداری لازم دارد ولی برای چسباندن بنر از کارگران وارداتی هم می توان استفاده کرد که این کار را هم می کنند.
منبع مقاله :
نشریه شهر، زندگی، زیبایی شماره 1



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.