خاطرت قرآنی از شهدا
آخرین دفعه ای که قرآن خواند
شهید حجت الاسلام والمسلمین عبدالله میثمیخواندن قرآنشان با صوت زیبا و حالت جالب بود که در جان انسان اثر می کرد. آخرین دفعه ای که قرآن خواند سوره دهر را خواند. وقتی این سوره را می خواند از من می پرسد این آیه ی «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً» این «عَلَى حُبِّهِ» چیست؟ از باب محبت خدا این انفاق را کردند. برای خدا این کار را کردند.(1)
تلاوت قرآن در هر زمان
شهید اسماعیل دقایقیحتی یک بار از او غیبت نشنیدم و گمان نمی کنم کس دیگری هم شنیده باشد. او به امور مستحبّی هم پایبند بود و در هر فرصتی که نصیبش می شد، قرآن می خواند و همین موجب می شد که دائم الوضو باشد.(2)
جهت دادن دانسته ها با قرآن
شهید حمید رضا نوبختانس حمید با قرآن بسیار زیاد بود و به معانی آن توجه داشت. قرآن مطالعات و دانسته هایش را جهت می داد. تلاوت قرآن برای او از همه ی مطالعات بالاتر بود. همیشه قرآن کوچکی در جیب داشت.
*
وقتی در پادگان شهید بیگلو بودیم، بنده خدایی از گیلان آمده بود که بعداً شهید شد. او با قرآن انس داشت و به علوم قرآنی مسلط بود. حمیدرضا در تلاش بود تا از او استفاده کند و همین کار را هم کرد. غالباً با هم بحث های قرآنی می کردند. قبل از عملیات کربلای 4 شبی با بچه ها در چادر نشسته بودیم و برحسب علاقه با هم مشاعره می کردیم. آقا حمید وارد شد. وقتی دید مشغول مشاعره هستیم گفت: بهتر است به جای مشاعره، آیات قرآن را تلاوت کنید. یکی آیه تلاوت کند و دیگری جواب او را با آیه ی دیگر بدهد؛ به این ترتیب هم سرگرم می شوید و هم ثواب می برید. یک روز قرار بود بعد از نماز، یکی از فرماندهان چهل حدیث امام را بخواند. زمانی که داوطلب خواندن از جا بلند شد و متوجه شد آقای نوبخت هم نشسته است گفت نمی خوانم باید آقای نوبخت بخواند. همه فهمیدیم که او جرأت نمی کند در حضور نوبخت، چهل حدیث امام را بخواند.
*
به صورت خوش قرآن اهمیت می داد، مداحی خوش صوت و قرائت قرآن به صوت خوش را دوست داشت. (3)
مقایسه ی کارها با آیات قرآن
شهید مهدی زین الدینمهدی نمازهایش را با متانت و خلوص نیّت می خواند. در نماز، حالت ایستادنش طوری بود که سراپا تسلیم خدا بود. او تمام کارهایش را بر اساس آیه های قرآن انجام می داد و هر کاری را که می خواست انجام بدهد، اول آن را با آیات قرآن مقایسه می کرد بعد عمل می کرد.
مهدی دوست داشت مانند ائمه ی اطهار (علیهم السلام) ساده زندگی کند. همیشه یک نوع غذا می خورد. محال بود در سفره ای دو نوع غذا باشد و او از دو نوع بخورد.(4)
فادخلی فی عبادی
شهید مجید بقاییهمواره یک جلد قرآن کوچک با خود همراه داشت و در هر فرصتی به تلاوت آیات آن می پرداخت و سعی داشت، آن را حفظ کند. در هنگام شهادت نیز در طی مسیر مشغول تلاوت سوره والفجر بود. او به کمک یکی از دوستانش این سوره ی شریفه را حفظ کرده بود و پیوسته آن را قرائت می کرد. پس از رسیدن به مقصد همگی از ماشین پیاده شده و به طرف سنگر دیده بانی حرکت نمودند. ایشان در بین راه به برادران همراه می گوید: آیا می شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است برسد که «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» (سوره ی فجر، آیه ی 30-27).
هنوز کلام مجید به انتها نرسیده بود که خمپاره ی دشمن به نزدیکی آنان اصابت کرد و او جواب سؤال خود را با فوران خون مطهر و قطع پاهایش گرفت و بدین سان عاشقانه و خالصانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد و به درجه ی قرب و رضوان الهی رسید. (5)
آیه ی مربوط به سگ اصحاب کهف
جمعی از شهداماهها قبل از عملیات خیبر که به تصرّف جزایر شمالی و جنوبی مجنون شد، از طریق هورالعظیم به این جزیره نفوذ می کردیم و در آن جا به شناسایی مواضع دشمن می پرداختیم. یکی از مشکلات شناسایی ما، سگهای ولگردی بودن که در جزایر پراکنده بودند و که به محض اینکه ما سرمان را از آب بیرون می آوردیم و پا در خشکی می گذاشتیم، شروع می کردند به پارس کردن. مشکل را که با یکی از برادران روحانی مطرح کردیم، گفت:
- برای ساکت کردن آن ها از آیه ی قرآن در خصوص سگ اصهاب کهف استفاده کنید. آیه ی «وَ کَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ» را بخوانید و به سمت سگها فوت کنید، ان شاء الله ساکت شده و مزاحم شناسایی شما نمی شوند.
در مأموریت شناسایی بعدی همین کار را کردیم. سگها کاملاً ساکت شدند و ما فارغ البال به شناسایی مواضع دشمن پرداختیم.(6)
ترجمه را رونویسی می کرد
شهید حسن آبشناسانحسن بی کار نمی ماند. قرآن بزرگی بود که ترجمه ی فارسی نداشت. همان وقت ها می نشست با خودکار قرمز زیر آیه به آیه ترجمه اش را رونویسی می کرد. عکسش هست، با دست گچ گرفته، قرآنِ پیش رو و یک سیب سرخ، وقتی آمد، دستش گچ نداشت. می گفت «حوصله ی بسته بندی ندارم». گچ ها را خودش شکسته بود و دستش را آتل بسته بود.(7)
تعمق و تأمّل در آیات قرآن
شهید مجید بقاییدر جلسات سخنرانی هر گاه از عقوبت خدا سخن گفته می شد اشک می ریخت. شهید مجید بقایی این سرباز فدارکار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأکید و اصرار خاصی بر خواندن دعای عهد در هر روز داشت و مستحبات و واجبات خود را با دقت انجام می داد. بیشترین مطالعه ی او قرآن و قواعد عربی بود.
گاهی اوقات تفاسیر متعددی را پیش روی خود می گذاشت و با تطبیق آن ها و دقّت در تفاسیر، در آیات قرآن تعمّق و تأمّل می نمود.
او پس از هر نماز چند صفحه از قرآن را تلاوت می کرد.(8)
سالی سه بار ختم قرآن می کرد
شهید اسماعیل دقایقیقرآن را با مطالعه ی مداوم و تعلّم از محضر استادان معظم حوزه ی علمیه و استفاده از تفسیرالمیزان حتی در سفر جبهه بخوبی می دانست و به بسیاری از پیچیدگی ها و مفاهیم آن آگاهی داشت. البته این انس با قرآن و روایات از دوران نوجوانی و جوانی با او بود و قرآن را در زندگی خود، خیلی مهم می دانست و آن را سرلوحه ی کار خود در زندگی قرار داده بود. حتی در اوج مشکلات و گرفتاریها همواره قرآن و مفاتیح به همراه داشت و در هر فرصتی که پیش می آمد. برای خواندن قرآن استفاده می کرد. عینیت بیشتر ارتباط وی با قرآن در ماه رمضان بود؛ که در هر روز یک جزء از قرآن را می خواند و به تفسیر و معنی آن در این ماه اهتمام بسیار داشت و از همسر ایشان نقل است که سالی سه بار قرآن را ختم می کرد و همین انس با قرآن، موجب شده بود که ایشان همیشه با وضو باشد.(9)
احساس معانی آیات قرآن
شهید یوسف کلاهدوزمونس و همدم او در تمام اوقات، قرآن کوچکی بود که پیوسته آنرا به همراه داشت و هرگاه که فرصت می یافت، آن را می گشود و از سرچشمه ی زلال این وحی الهی سود می جست و همین امر، یعنی پیروزی جزء به جزء از احکام الهی و فرامین قرآنی، او را به گونه ای ساخته بود که زندگی وی پر از خیر و برکت باشد. معانی آیات را با تمام وجود حس می کرد و همین امر در تربیت او تأثیر سازنده و بسزایی داشت؛ تا آنجا که موجب شده بود وی در چشم اقوام دور و نزدیک، از عزّت و احترام خاصّی برخوردار باشد.(10)
شیفته ی کلام خداوند
شهید یوسف کلاهدوزشیفته ی کلام خداوند بود. قرآن را زیاد تلاوت می کرد؛ علی الخصوص در ماه مبارک رمضان، هر وقت که فرصتی می یافت، در آیات الهی تأمّل و تفکّر می کرد، قصد وی از انجام این کار، گذشته از برخورداری از ثواب و اجر اخروی، این بود که تمام حرکات و اعمالش بر اساس فرامین الهی باشد و در راستای رهنمودهای کلام الله حرکت کند.(11)
آیه ای برای گزینش
شهید یوسف کلاهدوزدر خصوص گزینش نیروهای حزب اللهی، همیشه این آیه را مد نظر قرار می داد که «وَ لاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ»(12) و در جلسات هم این آیه ی مبارکه را می خواند و می گفت: «باید این آیه را بنویسیم و در معرض دید عموم قرار دهیم تا مسئولان و دیگران، این قضیه را امری شرعی تلقی کنند و خدای نخواسته حب و بغضها و روابط و دوستیها، جایگزین ملاک های صحیح صادق نگردد.(13)
تلاوت قرآن را از یاد نمی برد
شهید یوسف کلاهدوزاو به عبادت مقیّد بود. نماز را از روی خلاص می خواند؛ هنگام نماز که فرا می رسید، کارش را تعطیل می کرد. پس از به جای آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود؛ به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که برای او مقدور بود، به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند.
روی میز کارش، قرآن کوچکی بود تا هر وقت فرصت تلاوت آن را پیدا نمی کرد، از دیدن آن بهره گیرد. وی اصولاً از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد و می گفت: «هر چه در این زمینه ها کار کنیم، باز هم کم کار کرده ایم؛ زیرا ما سخت نیازمند به قرآن و درک معارف عالی آیات الهی هستیم.»(14)
پی نوشت ها :
1. شمع محفل خاتم، ص 110.
2. بدرقه ماه، ص 235.
3. تا آخرین ایثار، ص 79-77.
4. صنوبرهای سرخ، ص 81.
5. فریاد محراب، ص 62.
6. صنوبرهای سرخ، ص 20.
7. نیمه ی پنهان ماه 12، صص 59-60.
8. اسوه ی مقاومت، ص 26.
9. خورشید بدر ص33.
10. پاسدار ولایت، ص 27.
11. پاسدار ولایت، ص 40.
12. سوره ی اسراء، آیه ی 36.
13. پاسدار ولایت، ص 57.
14. پاسدار ولایت، ص 109.
(1389)، سیره ی شهدای دفاع مقدس 9، تهران: قدر ولایت، چاپ اول