نویسنده: علی اکبر شعاری نژاد
هنگامی که کودک سخن گفتن می آموزد امکان پیدایش نقص و عیب گویایی پیوسته او را تهدید می کند زیرا به سبب اشکالاتی که کودک خردسال در تسلط بر دستگاه تکلم خود دارد به آسانی ممکن است گرفتار نقص در کلام شود مگر آنکه اطرافیانش به این مرحله توجه خاص داشته باشند. خطر نقص و عیب در گویایی در این است که اولاً هر چه مدت وجود نقص طولانی تر شود برطرف کردن آن مشکلتر خواهد شد. ثانیاً پیوسته نقش مزاحمی در سازگاری اجتماعی کودک بازی خواهد کرد. و چنانچه تا شش یا هفت سالگی، یعنی هنگامی که کودک به مدرسه می رود ادامه یابد، موجب وحشت و نگرانی فراوان کودک و اطرافیانش می شود. چه بسا اتفاق می افتد که دانش آموزان هم کلاسی، او را که نمی تواند لغات را صحیح تلفظ کند، مسخره می کنند و یا از او تقلید می کنند و ادایش را در می آورند. این تمسخر به زودی موجب شرمساری و احساس حقارت در کودک می شود و او را به کناره گیری از همکلاسی ها برمی انگیزد. در نتیجه، پیش از آنکه دوران تحصیل به پایان برسد فردی منزوی و یا یاغی و مزاحم بار آمده است. زیرا تمسخر دیگران بر عصبانیت و در نتیجه اختلال گویایی او می افزاید. این گونه اضطرابها آثار منفی پایداری بر شخصیت فرد باقی می گذارند. کودکانی که در سخن گوئی خود عیب و نقصی دارند بندرت می توانند رهبر جمعی در مدرسه شوند و از نظر تحصیلی نیز نمی توانند رتبه ی اول را حائز شوند.
مشکلات دیگر همراه نقص یا اختلال گویایی به افزایش و تشدید اختلال موجود می انجامد. در میان کودکان خردسال که گرفتار اینگونه ناراحتی ها هستند ترسهای بی مورد و خوابهای وحشت انگیز دیده می شوند. روابط نامطلوب بعدی با والدین و در نتیجه بیزاری از خانه و خانواده و ناسازگاری با محیط عمدتاً معلول اختلال در گویایی است.
علل نقص
بندرت اختلالهای گویای منشأ ارثی دارند. گاهگاه اختلال در تکلم نتیجه نامنظمی دندانها و سقف دهان و لبها و آرواره است. اما بیشتر اختلالات گویایی از عوامل محیطی مانند خطا در آموختن و یا تند حرف زدن ناشی می شوند. شنوایی ناقص و ضعیف در عضلات نیز ممکن است علت چنین نقصی شود.انواع اختلالات گویایی
اختلالات گویایی را رویهمرفته می توان به دو گروه تقسیم کرد:1-اشتباهات
2-نقص ها
جدا کردن این دو گروه تقریباً وضعی و اختیاری است و به شدت و ضعف اختلال بستگی دارد. اشتباه عموماً نتیجه خطا در آموختن است در حالی که اختلال گویایی ممکن است نتیجه عوامل عاطفی و یا نقص دهان باشد.
1. اشتباهات گویایی
اشتباه در سخن گویی در خردسالی متداول و عادی است و معمولاً تا شش، هفت سالگی مرتفع می شود. اشتباهات گویایی غالباً نتیجه خطا در یادگیری و سهل انگاری بزرگسالان در تصحیح آنها هستند. «حرف زدن بچگانه» در واقع تکلمی است که در آن اشتباهاتی که به آسانی می توان برطرف کرد دیده می شوند. از هیجده ماهگی تا چهار یا پنج سالگی دوران «حرف زدن بچگانه» است. در این هنگام کودک خردسال می کوشد که هرچه را می شنود بازگو کند. اما چون تلفظ بعضی از حروف لغات برای وی مشکل است آنها را حذف می کند. کودکان خردسال در این دوران به حروفی که در آغازآموخته اند بیشتر دلبستگی دارند. مثلاً ممکن است کودک خردسالی بتواند حرف «ف» را تلفظ کند اما چون حرف «س» را زودتر آموخته است و در نتیجه ثبات و استحکام بیشتری دارد در کلمات به جای «ف» قرار دهد مانند «سرح» به جای «فرح».2. نقص های گویایی
نقص گویایی نه تنها از نظر علت بلکه از نظر تأثیر آن در زندگی اجتماعی و عاطفی فرد جدی تر از اشتباه در سخن گویی است. اختلالات گوناگونی در سخن گویی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از :الف. له کردن کلمات
در هم کردن کلمه به علت حرکت نکردن لب و زبان و یا آرواره پدید می آید. گاه عدم تکامل عضلات زبان موجب درهم و نامشخص تلفظ کردن کلمات می شود و یا ممکن است یک علت عاطفی به این اختلال در تکلم منجر شود. مثلاً کودکی که از حضور فرد یا افرادی وحشت زده است لب های خود را کاملاً باز نمی کند و به قول عوام «من من» می کند. همچنین ممکن است این نوع نقص در سخن گویی به سبب سرعت و شتاب در بیان مطالب باشد یعنی هنگامی بوجود آید که کودک در گفتن مطالب عجله می کند و بدون آنکه کلمات را درست و کامل ادا کند از آنها می گذرد.ب. لکنت زبان
کسی که در گفتن بعضی کلمات مکث کند و آنها را تکرار کند گوییم به لکنت زبان مبتلا است. حال این شخص شبیه کسی است که از ترس و یا ذوق زدگی زبانش گرفته باشد. فردی که لکنت زبان دارد گاهگاه از ایجاد هرگونه صدایی عاجز می ماند سپس در نتیجه آرامش و آزاد شدن عضلات چندین کلمه را به سرعت و به تندی می گوید تا بار دیگر کلام وی قطع شود. چگونگی لکنت زبان میان افراد گوناگون و حتی در زمانهای مختلف در یک فرد متفاوت است. لکنت زبان غالباً با انقباض و انبساط عضلات صورت همراه است و همین امر در کودکان سبب می شود که دیگران آنان را بیشتر استهزاء و مسخره کنند.شیوع لکنت
تقریباً اکثر کودکان پیش از دوران تحصیل مدتی به لکنت زبان مبتلا می شوند و این زمان غالباً از 2 تا 3 سالگی است. در مطالعاتی که در آمریکا بعمل آمده اند معلوم شده است که 85 درصد کودکان آمریکایی برای مدتی به لکنت زبان مبتلا می شوند. این لکنت زبان معمولاً زودگذر است و به زودی برطرف می شود. رویهمرفته آغاز لکنت پس از سه سالگی کمتر اتفاق می افتد.پیش از دوران تحصیل لکنت عموماً نتیجه ناجوری سرعت فکر و سخن است. کودک خردسال که دامنه لغاتش محدود است با زحمت می تواند چند لغت را با هم ترکیب کند و از آن جمله ای بسازد. عموماً بیشتر از آنچه قدرت دارد می خواهد بگوید. در این هنگام است که او با رغبت فراوان به صحبت با دیگران می پردازد و مایل است که دوستی و آشنایی بیشتری برقرار کند. در آغاز دوران تحصیل لکنت غالباً نتیجه دشواری، اشکال سازگار شدن با محیط است زیرا کودک محیط محدود خانواده را با محیط گسترده ی مدرسه جابجا می کند. در اقع، مدرسه رفتن برای کودک یک نوع از شیر گرفتن عاطفی است. مکیدن شست و سایر عادات عصبی نشانه کشمکش های عاطفی در این موقع است.
علل لکنت
تقریباً همه کودکان دورانی را می گذرانند که در طی آن میان سرعت افکار و سخن گوئیشان توازن و هماهنگی نیست. و نیز همه کودکان باید خود را با محیط مدرسه سازگار کنند. در نتیجه، این سؤال پیش می آید که چرا بعضی از کودکان به لکنت زبان مبتلا می شوند در حالی که گروهی از این نقص مصون می مانند؟ و چرا لکنت زبان در عده ای ادامه پیدا می کند در حالی که در گروه دیگر پس از چندی مرتفع می شود؟ از مطالعاتی که در میان مردم بدوی بعمل آمده اند این طور برمی آید که آنها به لکنت زبان دچار نمی شوند. آیا در زندگی متمدن عواملی وجود دارند که سبب لکنت زبان می شوند؟ هنوز دقیقاً نمی دانیم.گروهی از دانشمندان در جستجوی علل لکنت زبان برآمده اند. بعضی معتقدند که لکنت زبان دارای منشأ ارثی است. گروهی عقیده دارند که تبدیل چپ دستی به راست دستی موجب لکنت زبان می شود. ولی اکثر دانشمندان بر این عقیده اند که لکنت دارای منشأ روانی و محصول فشار محیط است. مقایسه ای که میان افراد مبتلا به لکنت زبان و افرادی که از این اختلال مصونند بعمل آمده است نشان می دهد که دسته نخست نسبت به دسته دوم به مراتب بیشتر با دشواری های سازگاری روبرو هستند.
در خانواده ی کودکان مبتلا به لکنت دیده شده است که پدران و مادران این کودکان بسیار سختگیر و خود رأی و خودخواه هستند و به سلامت کودک خود بی اندازه توجه می کنند. این چنین محیطی کودکان را عصبانی و نگران می کند و این شرایطی است که موجب لکنت زبان می شوند و مدت آن را طولانی می گردانند.
علل اختلالهای گویایی
هر کس از مشاهدات و تجارب خود دریافته است که سازگاری اجتماعی و موفقیت در تحصیل، وقتی ممکن است که شخص از نعمت گویایی سالم بهره مند باشد از این رو، یکی از وظایف معلمان کمک به رشد و تکامل استعداد و مهارت گویایی در کودکان است و نیز باید نقص های گویایی بعضی کودکان را درمان کرد و از پیدایش آنها نیز جلوگیری کرد.بعضی از اختلالهای گویایی، علت های ارثی دارند و گاهی علت آنها گنگی، بدشکلی دندانها یا سقف دهان، لب ها یا آرواره است. ولی بیشتر اختلالهای گویایی، عامل محیطی و یادگیری ناقص است که نتیجه تقلید از سرمشق بد می باشد. تند حرف زدن، شنوایی ناقص، ضعف عضلانی زبان و لبها و عصبانیت زیاد نیز موجب اختلال گویایی می شوند. علل کلی اختلالهای گویایی را می توان چنین خلاصه کرد:
1. سرمشق بد
کودک سخن گفتن را از راه تقلید یاد می گیرد و چنانچه اطرافیان او اعم از والدین، برادران و خواهران، همسالان و معلمان، بد و ناقص حرف بزنند کودک به تقلید از ایشان ناقص و نادرست سخن خواهد گفت. به همین سبب، اطرافیان کودک باید هنگام حرف زدن با او کلمات را درست و کامل تلفظ کنند.2. روشهای تدریس نادرست
هرگاه روش تدریس معلمان بر اصول درست آموزش و پرورش مبتنی نباشد ممکن است موجب نقص و اختلال گویایی کودکان شود.و بدین معنا که معلم به شنیدن و فهمیدن کامل و درست دانش آموزان توجه نکند و در نتیجه، ایشان بد بشنوند و بد بیاموزند و بد تلفظ کنند. استفاده از تخته گچی (تخته سیاه) در تدریس برای نوشتن کلمات و عبارات، به حل این مشکل زیاد کمک می کند.3. تدریس نادرست خواندن
ماده ای که بیش از مواد دیگر به رشد و تکامل سخنگویی کودکان کمک می کند درس روخوانی است. روخوانی، به ویژه در خردسالی و در کلاسهای دوره اول ابتدایی، در رشد و تکامل گویای بسیار مؤثر است. از این رو، مربیان کودکستانها و معلمان چهار کلاس ابتدایی باید در آموزش خواندن بیشتر دقت کنند و کلمات را روشن، رسا، و درست تلفظ کنند و توجه داشته باشند که کودکان تلفظ درست کلمات را یاد بگیرند و بکار ببرند.4. دو زبانی بودن
هرگاه کودک در محیطی بار آید که به دو زبان حرف می زنند خواه اختلاف زبان میان پدر و مادر و یا میان افراد جامعه باشد دچار دیرآموزی گویایی خواهد شد زیرا ناگزیر است برای یک چیز، دو لغت یاد بگیرد و بکار ببرد این نیز برای او، به ویژه در خردسالی دشوار است و گاهی سبب احساس نقص و حقارت در کودک می شود. البته، این مشکل موقت خواهد بود.5. نقص ذهنی
نقص های ذهنی نیز موجب نقص و اختلال گویایی می شوند زیرا کودک نمی تواند درست و خوب یاد بگیرد.6. کری جزئی یا کلی
هرگاه کودک به علت کری یا سنگینی گوشی نتواند تلفظ درست کلمات را یاد بگیرد به نقص و اختلال گویایی گرفتار خواهد شد.7 . آشفتگی و ناراحتی عاطفی
ناراحتی های عاطفی از قبیل ترس، اضطراب، احساس نقس و حقارت و ... نیز سبب نقص و اختلال گویایی می شوند.8. عوامل بدنی
از میان این علت ها می توان به نقص های گویایی و آسیب های که به مکانیسم گویایی در مغز می رسند، اختلال غدد درونریز و سوء تغذیه اشاره کرد.وظیفه معلم
معلم برای کمک کردن به دانش آموزانی که به اختلال گویایی یا ناقص و دشوارگویی دچار شده اند باید:1-به سخن گفتن دانش آموزان در کلاس یا ساعت های تفریح گوش دهد و تغییرات یا انحرافهایی را که از وضعی به وضع دیگر در گفتار ایشان دیده می شوند یادداشت کند.
2-اطلاعاتی از والدین و معلمان پیشین بدست آورد.
3-فرصت ها و امکانهایی فراهم آورد که دانش آموز دشوارگو، ناقصگو، و یا بدگو بتواند سخنگویی خود را اصلاح کند.
4-از متخصصان، در کمک به این نوع کودکان، کمک و راهنمایی بخواهد.
5-از هر نوع تحقیر، خودداری و جلوگیری کند و از تشویق آنان هنگام درستگویی غافل نباشند.
6-در کودکان، احساس تعلق خاطر و اعتماد به نفس بوجود آورد.
7-به احتیاجات ایشان بیشتر توجه کند.
8-تجارب سخنگویی موفقیت آمیزی برای آنان فراهم سازد.
9-از این نکته غافل نباشد که نظر و گرایش یک معلم نسبت به این ناراحتی و کودکان مبتلا مهمتر از روشهای خاص یا مواد درسی می باشد.
10- میان خود و این نوع دانش آموزان، رابطه عاطفی سالم برقرار کند که این در بهبود ایشان بسیار مؤثر است زیرا افرادی که از یک لحاظ دارای نقص باشند بیش از افراد سالم به محبت نیازمندند.
خلاصه، نباید فراموش کرد که میزان و چگونگی فعالیت های هر فرد به میزان و کیفیت انگیزه های وی بستگی دارد و اگر انگیزه ای نباشد فعالیتی انجام نخواهد یافت.
منبع مقاله :
شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1385)، روان شناسی رشد، تهران: نشر اطلاعات، چاپ نوزدهم 1388