فمینیسم، باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مجموعه ای از جنبش ها، نظریه ها و فلسفه های گوناگونی بوده که در ارتباط با تبعیض جنسیتی به بحث و بررسی می پردازد و از برابری به نفع زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان مبارزه می کند. در طی یک قرن و نیم گذشته، جنبش رو به رشد زنان، هدف خود را تغییر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده است. جوهره تفکر فمینیسم آن است که حقوق، مزیت ها، مقام و وظایف، نباید بر اساس جنسیت مشخص شود. (1)
همچنین کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، که یک معاهده بین المللی است، در18 دسامبر 1979 مورد پذیرش مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفته و در3 سپتامبر 1981 به اجرا درآمد. تا کنون تنها شش کشور ایران، سومالی، سودان، نائورو، پالائو و تونگا به این کنوانسیون ملحق نشده اند. قطر آخرین کشوری است که در 29 آوریل 2009 به این کنوانسیون پیوست. این کنوانسیون مهمترین معاهده ملل متحد در مورد تبعیض جنسیتی است. در ماده1 از بخش 1 این معاهده آمده است:
« از نظر کنواسیون، عبارت: تبعیض علیه زنان، به معنی قائل شدن هرگونه تمائز، استثناء یا محدودیت بر اساس جنسیت است که به رسمیت شناختن حقوق زنان و آزادی های اساسی آن ها و بهره مندی از آن حقوق زنان و آزادی های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و دیگر زمینه ها را دچار خدشه کرده و بر آن اثر مخرب دارد یا اصولا، هدفش از بین بردن این وضعیت است. » (2)
در همین راستا دکتر تونی گرنت، نویسنده و دانشمند سرشناس غربی، در کتاب خود به نام« زن بودن» به تشریح چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و مدرن معاصر از سرشت و فطرت طبیعی خود پرداخته و با تأکید بر نفش ابزاری زن در جوامع سرمایه داری کلان، ضمن انتقاد از شعارهای جنبش فمینیستی و انقلاب جنسی، پیامد و تأثیر منفی آن را بر روح و روان زن و خانواده نشان می دهد. در فصل اول این کتاب، با اشاره به این که: جنبش فمینیستی درآغاز به زنان وعده های هیجان انگیز و اغواکننده ای داد و به موجب آن، عده ای از زنان، شوهر و فرزندانشان را ترک کردند و عده ای در پی دستیابی به حرفه یا علایق شخصی متعلق به خود، فکر ازدواج و تشکیل خانواده را از ذهن بیرون کردند، بیان کردند: این تأکید بر خود کفایی و فردگرایی، باید کیفیت زندگی زنان را ارتقاء داده و حق انتخاب ها و روابطشان با مردان را بهبود می بخشید. اما اکنون بعد از گذشت چند دهه، زنان با این حقیقت مواجه شده اند که نمی توان به وعده هایی که فمینیسم و جنبش آزادی زنان نوید داده بود اعتماد کرد. در ادامه نویسنده به مهمترین دروغ های فمینیسم اشاره می کند:
دروغ بزرگ شماره یک:
زنان نه تنها می توانند، بلکه باید از پس آنچه که مردان انجام می دهند، برآیند. این شعار، زن معاصر را وادار ساخته تا به گونه ای وظیفه مضاعف ابرانسانی، که غالباً او را فرسوده و ناتوان و تنها رها می کند، تن در دهد.دروغ بزرگ شماره دو:
مرد و زن اساسا همانندند. در صورتی که مردان و زنان نه تنها از لحاظ بیوزیست شناختی، بلکه از نظر روان شناختی نیز با یکدیگر فرق دارند.دروغ بزرگ شماره سه:
موفقیت بر جذابیت می افزاید. این عقیده عنوان می کند جذابیت یک زن در نزد مردان، به همراه موفقیت هایش افزایش می یابند. حال آن که در عشق، زن به خاطر خصیصه های استثنایی زنانه اش مورد علاقه و ستایش مرد قرار می گیرد. طبق آمارهای تحقیقاتی، زنان با تحصیلات بالا، آمادگی کمتری برای ازدواج داشته و به ندرت همدم مناسبی هستند.دروغ بزرگ شماره چهار:
افسانه « توان تحقق نیافته شخص» . طبق این نظر ما « زنان» ، همگی از استعداد و توان فوق العاده ای برخورداریم که تنها باید به تحقق درآید. حقیقت این است که اکثر زنان مثل اکثر مردان اشخاصی عادی هستند.دروغ بزرگ شماره پنج:
همانندی جنسی زنان و مردان. بطلان این مطلب بدیهی است.دروغ بزرگ شماره شش:
می توان ازدواج و بارداری را به تأخیر انداخت. حال آن که سیستم تولید مثل زن، محدودیت زمانی دارد و در سنین بالا امکان بارداری و زایمان برای زنان وجود نداشته و اگر هم ممکن باشد، همراه با سختی و خطر است.دروغ بزرگ شماره هفت:
مؤنث بودن، مساوی ضعیف بودن است و رفتارهای مرسوم زنانه مانند: ملایمت، ظرافت، مهربانی و.... اغلب رفتارهایی کاملا مسخره تلقی می شود. در صورتی که رفتارهای زنانه از یک سو سبب تقویت حس آسیب پذیری، پذیرندگی و جذابیت زنان می گردد و از سوی دیگر، میل به سطوح بالایی از سرسپردگی و حمایت را در مردان بر می انگیزد.دروغ بزرگ شماره هشت:
انجام دادن بهتر از بودن است. فمینیسم رفتارهای سنتی زنانه که متضمن نوعی پذیرش منفعلانه و سکوت است را مسبب بی حاصلی و بی ارزشی زن می داند. حال آن که گوش سپردن، حاظر بودن و با قلب و ذهن باز، دیگری را پذیرفتن، پیوند عمیقی با غرایز زنانه در روابط عاشقانه دارد.دروغ بزرگ شماره نه:
اسطوره خود کفایی زنان، شعار فمینیسم آن است که: « زن همان قدر به مرد نیاز دارد که ماهی به دوچرخه» .در صورتی که این ادعا نشان اندیشه آمازونی است که مردها را فقط به سبب باروری و تولید مثل به درد بخور می داند.
دروغ بزرگ شماره ده:
زنان از زنانه شدن مردان لذت می برند. حال آن که زنان، مردی با ویژگی های زنانه را دوست ندارند. همان طور که مردان، زنی با ویژگی های مردانه را دوست ندارند. این« زن واقعی» و « مرد واقعی» است که تحسین می شود.پینوشتها:
1. به نقل از دانشنامه آزاد ویکی پدیا.
2. به نقل از سایت اینترنتی مرکز اطلاعات سازمان ملل در تهران.
/م