استادان و شاگردان محقق حلی

اساتید و دانشمندانی که محقق از دریای علم آنان کسب فیض کرده است. عمدتاً از فقها و دانشمندان مبرز قرن هفتم و خود شاگردان فقهایی بزرگ، هم چون ابن ادریس و ابن زهره بوده اند؛ اساتیدی که از پایه گذاران مدرسه علیمه حله و از
يکشنبه، 6 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استادان و شاگردان محقق حلی
استادان و شاگردان محقق حلی

 

نویسنده: روح الله شریعتی




 

اساتید و مشایخ محقق

اساتید و دانشمندانی که محقق از دریای علم آنان کسب فیض کرده است. عمدتاً از فقها و دانشمندان مبرز قرن هفتم و خود شاگردان فقهایی بزرگ، هم چون ابن ادریس و ابن زهره بوده اند؛ اساتیدی که از پایه گذاران مدرسه علیمه حله و از خاندان های به نام و مشهور حله بوده و نقش به سزایی در ابعاد اخلاقی و علمی محقق داشته اند. برخی از اساتیدی که وی از محضر آنان استفاده کرده عبارت اند از:

1- پدر محقق، حسن بن یحیی حلی:

وی از افاضل و دانشمندان حله در قرن هفتم به شمار می رود. از ایشان آثار و تألیفاتی به جا نمانده، ولی عالمانی که احوالات دانشمندان شیعه را به نگارش در آورده اند از ایشان به نیکی و فضل یاد می کنند. در کتاب امل الامل از او به « فاضلاً عظیم الشان » یاد شده است. (1) وی در ادبیات تبحر خاصی داشته و برخی از شارحان وی را شاعر و ادیبی توانا دانسته اند(2)، البته شعری از ایشان ذکر نشده است. با این حال از نثری که از ایشان خطاب به فرزندشان (محقق) بر جای مانده، روشن است که وی فاضلی ادیب و نویسنده ای ماهر بوده است. اما این که شاعر نیز بود یا خیر، مشخص نیست.
محقق حلی از پدرشان و ایشان نیز از فقیه بزرگ عربی بن مسافر و وی نیز به چند سند از شیخ طوسی اجازه نقل روایت داشته اند. جد محقق، یحیی بن سعید، از شاگردان ابن ادریس و از فقها و مجتهدین شهر حله در قرن ششم بوده است و خاندان وی همه از فقها و دانشمندان حله به شمار می آیند. برخی از دانشمندان مشهور این خاندان عبارت اند از: یحیی بن سعید [ جد محقق] ، حسن بن یحیی [ پدر محقق] ، جعفر بن الحسن [ محقق] ، یوسف بن المطهر [ داماد حسن بن یحیی و پدر علامه ی حلی] ، حسن بن یوسف [ علامه حلی، خواهر زاده محقق] ، یحیی بن سعید [ پسر عموی محقق] ، محمد بن یحیی بن سعید[ نوه ی عموی محقق] ، محمد بن حسن [ فخر المحققین، پسر علامه] و برخی دیگر، فقها و دانشمندان این خاندان، به خصوص محقق حلی و علامه حلی از نوادر فقهای امامیه اند که آثار و تألیفاتشان به علوم فقه، اصول و کلام غنای خاصی بخشیده است.

2. علامه سید فخاربن معد موسوی:

شمس الدین ابوعلی فخار بن معد موسوی از فقها و ادبای بزرگ معاصر پدر محقق بوده است. وی از شاگردان به نام ابن ادریس حلی به شمار می آید. پدر وی، معد بن فخار و برادرش، محمد بن معد و فرزند وی، عبدالحمید فخار همه از فقهای بزرگ حله بوده اند. وی در نسب شناسی تبحری خاص داشته است(3) . ظاهراً محقق در علم فقه و اصول شاگرد این فقیه فرزانه بوده است.

3. نجیب الدین محمد بن نما:

نجیب الدین محمد بن جعفر بن هبة الله بن نما استاد محقق حلی، فقیهی فاضل و محدثی متبحر بوده است. وی شاگرد ابن ادریس حلی بوده و برخی معتقدند که مرجعیت شیعیان را بعد از وفات فخاربن معد در سال 630 هجری تا پایان عمر (654هـ.ق) به عهده داشته است. محقق درفقه شاگرد این فقیه فرزانه بوده و به علاوه شاگردان دیگری، از جمله سدیدالدین یوسف، سید احمد و سید علی بن طاووس و جعفر بن محمد را تربیت کرده است. خاندان نما از خاندان های دانشمند شهر حله بوده اند که برخی از دانشمندان مشهور آن عبارتند از: محمد بن جعفر بن نما [ مشهور به ابن نما، استاد محقق حلی)، جعفر بن محمد بن نما [ پدر ابن نما] ، محمد بن هبه الله بن نما [ جد ایشان] ، هبة الله بن نما [ جد پدرشان] ، جعفر بن محمد [ فرزند ابن نما] ، احمد بن جعفر [ نوه ی ابن نما] و جلال الدین احمد [ نواده ی ایشان] که همگی از فقها و دانشمندان مشهور حله بوده اند. (4)

4. شیخ سدیدالدین سالم بن محفوظ:

شیخ سدید الدین سالم بن محفوظ بن عزیزه بن و شاح سواری حلی از فقها و دانشمندان قرن هفتم هجری است. ایشان علاوه بر علم فقه در علوم کلام، ادبیات و فلسفه نیز از اساتید حوزه ی حله بوده و در شعر نیز مهارت های خاص داشته اند و در عصر خویش مرجع و مفتی شیعیان بود است. در اعیان الشیعه آمده است که تعدادی از اعاظم فقها و دانشمندان زیر نظر ایشان تحصیل نموده اند (5) . شیخ سدید الدین در برخی دیگر از علوم نیز تا مقام استادی رسیده است، محقق حلی - به گفته برخی از شرح حال انگاران - در علم کلام و و حکمت نیز شاگرد ایشان بوده است. (6)
برخی از مؤلفان تألیف کتاب های المنهاج فی علم الکلام، المحصل [ برخی این کتاب را به شخصی دیگر نسبت داده اند] و التبصره را به ایشان نسبت داده اند(7) . هم چنین از وی ابیاتی به یادگار مانده است، ناگفته نماند که جد محقق، یحیی بن سعید اکبر از اساتید و مشایخ اجازات ایشان بوده است.

5. محمد بن ابی القاسم بن زهره حلی:

محمد بن ابن القاسم عبدالله بن زهره حلبی برادازاده ی سید ابوالمکارم حمزه بن علی بن زهره از فقهای به نام شیعه می باشد. وی نیز هم چون عموی خود، سید ابوالمکارم، از فقهای بزرگ شهر حلب در قرن هفتم هجری بوده است و ظاهراً زمانی که در شهر حله بوده از اساتید محقق بوده است، زیرا هیچ کدام ازشرح حال نویسان - تا حدی که نگارنده ی احصاء نموده - این مطلب را که محقق برای تحصیل به حلب رفته باشد، متذکر نشده اند و چون حوزه حله رونق بیش تری از حوزه حلب داشته ایشان در حوزه حله تدریس می کرده است. وی صاحب کتاب « الاربعین فی حقوق الاخوان» می باشد. خاندان ابن زهره در شهر حلب از خاندان های دانشمند و فقیه به شمار می رفته اند. علامه میرزا حسین نوری در کتاب « مستدرک الوسائل» این دانشمند و پدر، جد، جد پدر و عموی فرزانه اش، ابوالمکارم زهره، را از علما و فقهای مشهور شهر حلب می داند. (8)

6. شیخ حسن بن دربی:

شیخ تاج الدین حسن بن علی دربی از علما و فقهای بزرگ حله در قرن هفتم به شمار می رود، در کتب امل الامل او را عالمی جلیل القدر یاد کرده اند. (9) وی از مشایخ اجازات محقق و سید بن طاووس بوده و برخی او را از مشایخ اجازات فخاربن معد، استاد محقق نیز شمرده اند.

7. سید مجدالدین عریضی:

سید مجدالدین علی بن حسن بن ابراهیم عریضی از دانشمندان قرن هفتم هجری و به گفته ریاض العلما معاصر سید بن طاووس بوده است. (10) برخی از شرح حال نگاران وی را فاضلی جلیل القدر دانسته اند. (12) ایشان از مشایخ اجازات محقق بوده و خود از این شهر آشوب اجازه ی نقل روایت دارد.

شاگردان محقق

محقق حلی از اساتید به نام و مبرّز حوزه حله در قرن هفتم هجری است. ایشان در علوم مختلف؛ از جمله فقه، اصول، کلام، ادبیات، منطق، حدیث، حکمت و ... استادی مسلم و مؤلفی گران قدر بوده است. وی در طول عمر کوتاه خود با تربیت شاگردانی، هم چون « علامه» و تألیف کتاب هایی، مانند « شرایع الاسلام» بر غنای علوم اسلامی افزود و بنای فقه استدلالی و اجتهاد جواهری را پی ریزی کرد. برخی از شرح حال نویسان معتقدند که شاگردان وی بیش از چهار صد نفر بوده اند؛ چنان که در کتاب تأسیس الشیعه در این باره آمده است:
از مجلس تدریس محقق بیش از چهار صد مجتهد دانا و نکته سنج به پا خاسته اند. در حالی که این امر برای هیچ کس قبل از او اتفاق نیفتاداه است. (12)
تعداد معدودی از این شاگردان که از مجتهدان مسلم زمان خود و از مؤلفان کتاب های بزرگ فقهی - اصولی و غیره بوده اند عبارت اند از:

1. علامه حلی:

حسن بن یوسف مطهر حلی معروف به علامه ی حلی از مشاهیر فقها و دانشمندان شیعه به شمار می آید. وی در سال 648 هجری در خانواده ای دانشمند و روحانی ( خاندان محقق) دیده به جهان گشود. استعداد و نبوع وی بدان حد بود که قبل از سن بلوغ به مرحله ی اجتهاد نائل آمد و بعد از مدتی در علوم مختلف اسلامی به مقام استادی رسید. نویسندگی را از سن جوانی آغاز کرد و مهم ترین آثار خود را در دهه های سوم، چهارم و پنجم عمر خویش نوشته است، چنان که خود در انتهای کتاب منتهی المطلب می گوید:
از تصنیف این کتاب فارغ گشتم در حالی که هنوز بیست و شش سال کامل ندارم. (13)
فلسفه را نزد استادالحکما خواجه نصیرالدین طوسی و فقه مذاهب اهل سنت را نزد فقهای بزرگ آن مذهب آموخت، به گونه ای که از بعضی فقهای آن مذاهب پیش گرفت. و اگر مسئله ای از او سئوال می شد، جواب آن را از نظر فقهای مذاهب گوناگون بیان می کرد. مؤلف روضات الجنات او را این گونه توصیف کرده است: « علامه مایه ی افتخار نکته سنجان و دانایان بزرگ، مرکز دایره ی اسلام، نشانه ی خدا در جهان ها، نور خدا در تاریکی های زمین ها و استاد مسلم مخلوقات در همه فضایل می باشد» (14) . گفته می شود که این فقیه و فیلسوف بزرگ بیش از یک صد عنوان کتاب تألیف کرده که برخی از آن ها از کتاب های درسی حوزه های علمیه است.
علامه حلی از محضر اساتیدی، چون محقق حلی ( دایی اش) سدیدالدین یوسف حلی ( پدرش) و یحیی بن سعید ( پسر عموی مادرش) و خواجه نصیرالدین طوسی بهره جسته است. وی علاوه بر فقه و اصول در بسیاری از علوم عقلی و نقلی؛ ماند کلام، فلسفه، نجوم، ریاضی، ادبیات، اخلاق، عرفان، هندسه، منطق، تفسیر درایه، رجال و شعر استادی مسلم بوده است. ایشان درفقه و اصول شاگرد محقق حلی و در ادبیات، منطق و قسمتی از فقه شاگرد پدر خود و درفلسفه، عرفان، نجوم و ریاضی شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. علامه مدتی در بغداد در زمان وزارت خواجه نصیرالدین طوسی در محضر وی تلمذ می کرد تا اینکه در اندک زمانی نبوع و علم سرشار وی زبانزد خاص و عامل گردید، به گونه ای که سلطان محمد خدابنده، حاکم بغداد او را ملازم خود در سفر و حضر قرار می داد و جلسه های مناظره با حضور علمای دیگر مذاهب اسلامی و غیر اسلامی ترتیب می داد و دانشمندان را به مناظره با علامه وا دار می کرد، موفقیت وی در این مناظره ها مقامش را نزد سلطان و شیعیان به حدی بالا برد که به او لقب « علامه» دادند. تقی الدین داوود او را این گونه توصیف می کند: « شیخ الطائفة و علامة وقتی و صاحب التحقیق و التدقیق، کثیر التصنیف، انهت ریاسة الامامیة الیه فی المعقول و المسنقول ....»(15)، علامه حلی سرانجام درسال 726هجری دیده از جهان فرو بست.

2. یحیی بن سعید حلی:

یحیی بن احمد بن یحیی بن حسن بن سعید حلی معروف به یحیی بن سعید، پسر عموی محقق حلی و از فقها و ادبای بزرگ قرن هفتم هجری است، به گفته ی ابن داود - یکی از معاصران وی - ایشان را در علوم مختلف تبحر خاصی داشت و از زاهدترین و با تقواترین فضلای عصر خود و بود. یحیی بن 689 یا 690هجری دار فانی را وداع گفت: از تألیفات وی در فقه کتاب « الجامع اللشرایعم و در اصول کتاب « المدخل» می باشد. (16)

3. سدیدالدین یوسف حلی:

شیخ سدید الدین یوسف بن شرف الدین علی بن مطهر حلی، پدر حلی و داماد محقق حلی است. وی از فقها و اصولیین بزرگ قرن هفتم و به گفته ی محقق، اعم اصولیین حله در آن عصر بوده است، چنان که وقتی خواجه نصرالدین طوسی در حله حضور می یابد و از محقق سوال می کند. که اعلم اصولیین حله کیست، محقق در جواب وی از دانشمندانی بود که قبل از فتح بغداد، هنگامی که مردم حله از ترس مغول ها شهر را ترک کرده و به بیابان ها پناه برده بودند، به اتفاق دو تن دیگر از دانشمندان حله برای چاره اندیشی در دفع تجاوز به8 حله جلساتی تشکیل داده اند و سرانجام تصیمم گرفتند تا به هولاکو نامه بنویسند. هولاکو نیز در جواب، مأموری می فرسد تا به این چند نفر بگوید که به حضور من آمده و خواسته ی خویش را بیان کنند. آن ها با شنیدن جواب هولاکو، به علت رعب و وحشتی که از وی به دل داشتند هیچ کدام جز سدید الدین یوسف حاضر به رفتن هم راه مأمور نمی شوند [ بنا بر آن چه علامه حلی در کتاب کشف الیقین نقل می کند] (18) سدید الدین از هولاکو برای شهر حله و چند شهر دیگر امام می خواهد، هولاکو می پرسد که چگونه جرأت کردید و از خلیفه بغداد در امان خواستن از من نترسیدید، اگر من مغلوب شوم و برگردم شما چه می کنید؟ سدیدالدین در جواب می گوید: امام ما امیرالمؤمنین علی (ع) در جملاتی اوصاف سپاهیانی پیروزمند را ذکر می کنند، آن اوصاف با اوصاف شما هم آهنگی دارد. سپس سدیدالدین همه ی خطبه حضرت را می خواند و در نهایت، هولاکو امان نامه ای به نام ایشان می نویسد؛ بنابراین، این عالم مسلمان با وجود خطر کشته شدن به دست هولاکو، به خاطر مصلحتی بزرگ ( جلوگیری از یورش دشمنان) خطر را بر خود هموار کرده و برای امام نزد هولاکو می شتابد.

4. ابن داود حلی:

تقی الدین حسن بن داود حلی، رجالی مشهور قرن هفتم و از شاگردان به نام محقق در فقه و اصول بوده است. در اجازات، وی را سلطان ادیبان و تاج محدثین و فقها خوانده اند. وی علاوه بر این که در علم رجال از مشهورترین و آگاه ترین عالمان عصر خویش بوده در ادبیات، منطق، حدیث، فقه و اصول نیز استادی ماهر به شمار می رفته است. در شعر به حدی مهارت داشته که کتاب تبصره ی علامه را به صورت شعر در آورده و نام این اثر را « الجوهرة» گذاشته است. از معروف ترین اثر ایشان کتاب رجال است که به « رجال ابن داود» شهرت دارد. ایشان در سال 647 هجری متولد شد و سر انجام در سال 740 هجری دار فانی را وداع گفت.

5. فاضل آبی:

عزیزالدین حسن بن ابی طالب یوسفی آبی معروف به فاضل آبی از شاگردان مشهور محقق و علامه حلی بود. (19) علامه بحرالعلوم در کتاب رجالی خود وی را محققی با فقاهت بسیار قوی معرفی می کند. وی که اهل روستایی نزدیک شهر ساوه به نام « آوه» بوده، بعد از این که از حوزه حله و عظمت آن مظلع گشت رنج سفر و غربت را برخود هموار کرده و برای تحصیل علوم اسلامی به حله می رود. ایشان در حله بعد از تحصیل علوم مقدماتی، توفیق شرکت در درس فقه و اصول محقق را می یابد. روحیه ی نقاد وی سبب می شود که به مطالب استاد در موارد متعدد اشکالاتی وارد کند و بدین صورت خود را از نزدیکان محقق سازد. وی در کتاب « کشف الرموز» خود که شرح کتاب مختصر النافع استادش محقق حلی است، مطالب و نظرهای مختلف را با استدلال های مربوط به آن آورده و با رد ایرادهای گوناگون، در نهایت نظر صائب را می پذیرد. نا گفته نماند که این روش را از استاد خود، محقق حلی آموخته است. وی از فقهایی است که اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت حرام می دانند. (20)

6. محفوظ بن و شاح:

شیخ شمس الدین محفوظ بن و شاح بن محمد از ادبا و فقهای قرن هفتم و از شاگردان محقق حلی بوده است. وی بعد از مدتی تحصیل در حله به موطن خود باز می گردد و بعد از آن تنها مراسلاتی بین او و استادش، محقق حلی وجود داشته که گاهی در این مراسلات شعرهایی برای محقق می سروده و محقق نیز در جواب، اشعاری می نوشته است. محمد بن محفوظ، فرزند وی نیز از فقهای شیعه در قرن هفتم به شمار می رود(21) و در ادبیات و شعر مهارت ویژه ای داشته است.

7. جمال الدین یوسف شامی:

جمال الدین یوسف بن حاتم شامی از محدثین و فقهای مشهور قرن هفتم و از شاگردان محقق حلی و یحیی بن سعید است. شیخ حر عاملی او را فاضل، فقیه و زاهدی بزرگ می خواند. محقق در جواب سؤال هایی که جمال الدین یوسف از ایشان داشته وی را عالمی فقیه و آشنا به مسائل دینی دانسته و خود را مکلف به پاسخ گویی به سؤال های او می داند این رساله ی پرسش و پاسخ به نام المسائل البغدادیة می باشد که مشتمل بر چهل و دو مسئله فقهی است. از این محدث و فقیه بزرگ آثار و تألیفاتی؛ از جمله کتاب « الدر النّظیم فی مناقب ائمة اللّهمیم» و « الاربعین فی فضائل امیر المومنین» بر جای مانده است. برخی از شرح حال نگاران، کتاب « الاربعین من الاربعین» را نیز به وی نسبت داده اند.

8. سید غیاث الدین عبدالکریم بن طاووس:

سید غیاث الدین عبدالکریم بن احمد بن موسی بن طاووس از رجالیون، فقها، ادبا و اجله سادات حله در قرن هفتم است. وی در علم انساب تبحری خاص داشته و مدتی رئیس سادات علوی و در اصطلاح « نقیب النقبا»ی سادات بوده است. در احوالات او آمده که قران را در سن پانزده سالگی حفظ کرده است. مرحوم خوانساری وی را چنین می ستاید:
آقای ما، امام بزرگوار، فریادرس دین، فقیه، نسب شناس، نحوی، آشنا به عروض، زاهد عابد، کسی که ریاست سادات به او منتهی می شود یگانه ی دوران.... (22)
از تألیفات ابن طاووس از خاندان های دانشمند شهر حله، در قرن هفتم به شمار می روند. سید عبدالکریم بن طاووس در فضل اخلاق پسندیده زبان زد خاص و عام بود و با وجود دانشمندان و فقیهان بسیاری در این خاندان، لقب « سید بن طاووس» به ایشان اطلاق می شود و این، نشان از معروفیت و اعلمیت ایشان دارد.

9. محمد بن علی بن طاووس:

جلال الدین محمد بن رضی الدین علی بن طاووس از فضلا و فقهای قرن هفتم و از شاگردان مشهور محقق حلی است. وی بعد از پدر ریاست سادات را بر عهده داشت. پدرش، رضی الدین علی نیز از فقها و معاصران محقق حلی و مؤلف کتاب « کشف المحجه» می باشد. ایشان این کتاب را به عنوان وصیت خود به فرزندش، محمد، می نگارد(23) . رضی الدین علی بعد از کسب دانش به بغداد مهاجرت می کند. بارها خلیفه ی عباسی وی را به دارالخلاقه دعوت می کند، ولی وی نمی پذیرد. ایشان قبل از آن که هولاکو بغداد را فتح کند، بارها با فرمانده سپاه و برخی از نزدیکان خلیفه بر تحذیر از جنگ با مغول ها گفت و گو کرد، اما سودی نبخشید و همه هولاکو را برای جنگ دعوت کردند، در نتیجه جنگ به نفع هولاکو تمام شد. وی بعد از فتح بغداد به پیشنهاد هولاکو و ترغیب خواجه سمت نقیب النقبایی و منصب نظارت بر امور علویین، علما و زهاد را پذیرفت و تا پایان عمر در این سمت باقی ماند. (24)

10. عبدالعزیز بن سرایا حلی

11. رضی الدین علی بن یوسف

12. طمان بن احمد

13. ابوالقاسم علی بن وزیر:

شرف الدین ابوالقاسم علی بن وزیر مؤیدالدین محمد بن علقمی عالمی جلیل القدر، شاعر و ادیبی توانا و شاگرد محقق حلی است. شیخ عباس قمی وی را عالمی فقیه و ادیب و شاعری توانا خوانده است(25) . پدرش، محمد بن علقمی وزیر خلیفه ی عباسی و مدتی هم وزیر هولاکو بوده است. محمد بن علقمی با وجود این که شیعه بود خود را به خلیفه ی عباسی نزدیک کرده و وزیر او شد و بدین وسیله از دربار به نفع شیعیان استفاده کرده و از آزار و اذیت هایی که حکومت عباسی به شیعیان می کرد تا حد قابل توجهی کاست. وی که خود نیز عالمی بزرگ به شمار می رفت فرزند خود، علی، را برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه حله که محقق بزرگ ترین استاد آن حوزه بود، روانه کرد.

14. محمد بن یحیی حلی

15. محمد بن مطرف حسینی

16. جلال الدین محمد بن محمد کوفی

17. شمس الدین محمد بن احمد بن صالح قسینی

18. جمال الدین ابوجعفر محمد بن علی القاشی

19. رضی الدین علی بن احمد

20. علی بن طرد مطار آبادی

21. محمد بن محفوظ بن و شاح

22. فخر المحققین ( فرزند علامه):

بنا بر قولی ایشان نیز از شاگردان محقق بوده اند، با وجود این که برخی از شرح حال نگاران معتقدند که وی چند سال بعد از وفات محقق به دنیا آمده است [ از اجازه شاگرد وی، علی بن عبدالحمید به ابن فهد حلی چنین بر می آید که محقق از مشایخ و اساتید ایشان بوده اند] .

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن حسن حر عاملی، امل الامل، ج2، ص 81.
2. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج5، ص 392.
3. محمد باقر خوانساری، روضات الجنات، ج5، ص 347 و عبدالله مامقامی، تنقیح المقال، ج2، ص 3 ( به نقل از شهید ثانی) .
4. عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج1، ص 81.
5. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج7، ص 180.
6. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص 473.
7. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج7، ص 180.
8. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج3؛ ص 275.
9. حر عاملی، امل الامل، ج2، ص 65.
10. عبدالله افندی اصفهانی، ریاض العلما، ج 3، ص 393.
11. محمد بن حسن حر عاملی، امل الامل، ج3، ص 178.
12. سید حسن صدر، تأسیس الشیعه، ص 305.
13. حسن بن یوسف علامه حلی، منتهی المطلب.
14. محمد خوانساری، روضات الجنات، ج2، ص 269.
15. تقی الدین داود حلی، کتاب رجال، ص 119.
16. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج10، ص 287.
17. شیخ یوسف بحرانی، لولوه البحرین، ص 230.
18. حسن بن یوسف حلی (علامه)؛ کشف الیقین، ص 81.
19. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج4؛ ص 631، و شیخ آقا بزرگ تهرانی طبقات اعلام الشیعه، ج7، ص 38.
20. حسن بن ابی طالب آبی، کشف الرموز، ج1، ص 177.
21. شیخ آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ص 146.
22. محمد باقر خوانساری، روضات الجنات، ج4، ص 221.
23. شیخ آقا بزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ج 4، ص 164.
24. علی دوانی، مفاخر اسلام، ج4، ص 67؛ به نقل از الحوادث الجامعه، ص 356، و کشف المحجه، فضل های 100 به بعد.
25. شیخ عباس قمی، الکنی و الالقاب، ج3، ص 155.

منبع مقاله: شریعتی، روح الله؛ (1347)، اندیشه سیاسی محقق حلی، قم: بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط