نویسنده: بهاء الدین خرمشاهی
بنده به تأیید دوست دانشورم کتابها را به چهار مقوله ارزش گذارانه تقسیم کرده ام: 1.مفید و مهم (مانند مثنوی مولوی، دیوان حافظ و دایرة المعارف فارسی و لغت نامه دهخدا)؛ 2.مفید، ولی غیرمهم (مانند یک فرهنگ عادی لغت به هر زبانی، یا مجموعه ای از شعرهای خوب و حل المسائل کارآمد و مشکل گشای شیمی و ریاضی و غیره)؛ 3. مهم، ولی غیرمفید (مانند فرهنگ ارمنی به عبری، یا عبری به ژاپنی یا چینی به کره ای برای ما، یا ترجمه لاتین قانون ابن سینا که در 3ـ4 قرن قبل یا حتّی پیشتر از آن انجام گرفته)؛ 4. نه مفید و نه مهم (مانند اغلب کتابها، و این مقوله فراگیرترین مقوله است. گمان می کنم در سراسر جهان روزانه بیش از 20 هزار عنوان کتاب درآید که جزء آن مقوله است)، اما از مقوله اول در سراسر جهان در هر سال شاید پانصد عنوان منتشر شد. و این حدسها همه ابطال پذیر است و آمارها تقریبی و برای سینه صاف کردن و وارد بحث شدن است.
در عصر ما سرمای زمهریر آسای صنعت نشر که گویی با هیچ یارانه ای گرم نمی شود، گاه نوری مثل آتش طور که موسی علیه السلام دید می درخشد و آدم را از چاهسار ناامیدی بیرون می آورد. اخیارً کتاب مرجعی به بازار کتاب روانه شده که دل و دیده ام را روشنی داد. کتابی که هم مهم است و هم مفید و نامش دانشنامه ادب فارسی است.
نخستین مجلدّ این کتاب که قید «در آسیای مرکزی» را هم داشت، حدوداً یک سال پیش یا کمتر از یک سال پیش منتشر شد. اینک حدوداً یک ماه است که جلد دوم این مرجع مهمّ و مفید و معتبر به سی بلیغ و همّت بلند آقای حسن انوشه، و با همکاری بیش از پنجاه تن از فضلا و اهل قلم که امضایشان در پای مقالات آمده و نامشان در بعد از صفحه عنوان در یک صفحه کامل به چشم می خورد، انتشار یافته است.
اگر از کار و بار تدوین و طبع کتب مرجع بی خبر بودم، از اهمیِّت و اعتبار این اثر، باخبر نمی شدم. ولی بیش از 14 سال است که در دایرة المعارف تشیّع با مشکلاتی مشابه به آنچه آقای انوشه داشته اند دست و پنجه نرم کرده ام و از نزدیک دست بر آتش دارم. و اکنون هم یکسالی هست که صلای مقاله خواهی در زمینه دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی در داده ام و نزدیک به 2500 مقاله با عنایت الهی فراهم آمده و در دست تدوین و آغاز حروف نگاری است.
جز این، در زندگینامه خودنوشتی که اخیراً نوشته ام (فرار از فلسفه) و در آخرین مراحل چاپی است، فصلی به نهضت مرجع نگاری در ایران امروز اختصاص داده ام و شاید پنجاه اثر مرجع را که در زمینه های گوناگون و به دست صاحب همتان در مراحل مختلف تولید و طبع است، معرفی کرده ام، از جمله همین اثر درخشان و امیدبخش و اندوه زدا را که به سلسله جنبانی و تشویق و حمایت همه جانبه یکی از فرهنگ پروران اصیل معاصر جناب احمد مسجد جامعی و سرپرستی علمی جناب انوشه به ثمر رسیده است و با انتشار یک دو مجلّد دیگر به کمال می رسد.
چنانکه اشاره شد، جلد اوّل این مرجع عظیم به زبان و ادب فارسی در حوزه آسیای مرکزی اختصاص دارد. سرپرست دانشنامه در اشاره ای در آغاز کتاب چنین آورده است: «دانشنامه ادب فارسی برای آسانی کار خود، نه از برای مقاصد دیگر، ناگزیر بوده است برای سرزمینهای بیرون مرزهای شمالی ایران و افغانستان نامی برگزیند؛ و مناسبترین نام را همان، آسیای مرکزی یافته است. آسیای مرکزی در دانشنامه، جمهوریهای پنجگانه ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ناحیه تاریخی بدخشان را در بر می گیرد... بنابراین آسیای مرکزی که دانشنامه به آن نظر دارد حوزه برد فرهنگ ایرانی در شمال و مشرق ایران و افغانستان کنونی است، و اگر آسیای مرکزی در عالم سیاست معنای دیگری دارد، این دانشنامه به آن نظر نداشته است».(«آسیای مرکزی کجاست» در مقدمه جلد اول دانشنامه).
این دانشنامه به همه مواریث و معارف و موجودیتهای زبانی و ادبی و فرهنگی-هنری مربوط به زبان فارسی و توسعاً فرهنگ اسلامی-ایرانی می پردازد. و مقالات آن از افسانه و اسطوره گرفته تا قالبهای شعری و اصطلاحات دستور زبانی و بلاغی و سبکها و مکتبها و شاعران و داستان نویسان و کتابها و دوره های ادبی و تحولات زبانی و ادبی یکایک ادبا و اهل قلم این حوزه در طول تاریخ می پردازد. مقالات مجلد اول از آب حیات و آتش و آداب الملوک و آدم و آذر برزین مهر (یکی از سه آتش مهم اساطیری زردشتیان و نیز نام آتشکده) و آذرگشسب و آذر نسفی ... آغاز و در صفحه های واپسین به مدخلهایی چون یاسمن، یعقوب علیه السلام، یوسف علیه السلام، یوسف خوارزمی، و یونس محمد صوفی مروی (در صفحه 944) ختم می گردد.
گیاهانی که ربط و «شخصیت» یا نقش شعری ـ هنری دارند در این اثر معرفی شده اند؛ از جمله ارغوان، انگور، بادام، بستان افروز، بنفشه، سنبل و سرو.
همچنین مرغها و موجودات اساطیری نیز آمده است از جمله بوتیمار، جغد، سیمرغ، رخش و در همین زمینه به مقاله بلند و درخشانی به نام «پرندگان در ادب فارسی» برمی خوریم که بسیار اصیل و ابتکاری و اطلاع بخش است. اما جای «بلبل» با این همه نقش و نفوذ که در شعر و غزل فارسی دارد خالی است. حال آنکه حتّی دایرة المعارف اسلام (به انگلیسی، طبع لیدن) مقاله ای درباره بلبل دارد که نقش این مرغ خوش آوا در شعر فارسی و ترکی و عربی و شاید اردو (تردید از بنده است) نشان می دهد. نیز طبق تداعی و معانی به یاد می آید که جای مقاله «گل و بلبل» نیز در این دانشنامه خالی است، حال آنکه مقاله مقبولی تحت عنوان شمع و پروانه داریم.
همچنین موجودات دستورزبانی و بلاغی (معانی ـ بیان ـ بدیع از صنایع ساده شعری گرفته تا معرفی کنایه و استعاره و تشبیه و انواع هر یک و مجازها و علاقه های مجازی و غیره) مدخلهای متعددی در این اثر دارند. شخصیتهای اساطیری از جمله شخصیتهای شعری ـ تاریخی، اساطیری مانند آبتین، بهمن، رستم و اسفندیار نیز معرفی شده اند.
جای «بیت الغزل» در این دانشنامه خالی است، اما «بیت القصیده» آمده است و مقاله خوبی هم هست. زیر تک بیت یا فرد هم مقاله ای نیست. پنج گنجه یا خمسه/یا سبعه نظامی یا مقاله ای لازم داشت و ارجاع. شعر العجم شبلی نعمانی هم خوب بود معرفی می شد زیرا چه بسا برجسته ترین تذکره-تاریخ ادبی و نقد الشعر یک قرن اخیر است. نقد الشعر مهم دیگری داریم به نام سخن و سخنوران اثر شادروان فروزانفر که آن هم نیامده است. از چندین و چند تاریخ ادبی فقط یک کتاب ریپکا معرفی شده است، و اثر براون و دکتر صفا معرفی نشده است. مگر اینکه بگوییم اینها مربوط به ایران است، یا شعر العجم مربوط به شبه قاره هند است، نه آسیای مرکزی، لذا درج نگردیده است.
مقاله مهمی در این دانشنامه، مجلّد اول آمده است به نام «تأثیر زبان و ادبیات فارسی بر زبان و ادبیات اردو» که از نظر الفبایی در زیر کلمه «تأثیر» وارد شده است و باعث شده است که اغلب، بلکه تمامی خوانندگان نتوانند آن را حدس بزنند. زیرا باید یا زیر فارسی یا زیر اردو وارد می شد. یعنی زیر کلمات کلیدی نه بی اهمیّت و اشتباه افکن.
ابتدا برای دفع چشم زخم است که بعضی از اشکالات ساده و کم اهمیّت این دانشنامه را، آن هم طبق برداشت و ارزیابی شتابزده خود ـ که به همین جهت ممکن است وارد و مقبول نباشد-یاد می کنم. امتیازات و ابتکارات این اثر در حدّ و سطحی بی سابقه است و بی علاقه ترین و کم اعتقاد ترین ناقدان را به احترام و خشوع در برابر این طرح مرجع عظیم وا می دارد.
مدخلها آتش، آیینه، دریا، دیو، انگور و نیز خمر به ابتکاری و دشوارنویس است. یعنی نویسنده مقاله باید غالباً از صفر شروع کند و کمتر اثر و آثاری از پیش در این زمینه ها وجود دارد. منظور بنده از ابتکاری و دشوارنویس همین است. و از درون یعنی از پشت صحنه مرجع نویسی به آن نگاه می کنم. مقاله ادبیات شوروی تاجیک، مقاله مهم و پرملاتی (رملاطی) است. همچنین مقاله ادبیات عامیانه، ادبیات فارسی-تاجیک و ادبیات فارسی تاجیکی، ادبیات فارسی و موسیقی، ادبیات کودکان و نوجوانان. «الفیه و شلفیه» مقاله پرباری است، اما از هزار و یک شب و ادبیات عامیانه قدیمی ایرانی در این زمینه نام نبرده است. از نظر قصص انبیا و قرآنی قوی است و همین جا به مناسبت یاد کرد قرآن کریم بیفزایم که مجلد دوم هم از این نظر، یعنی قرآن پژوهی بسیار غنی است؛ با در برداشتن مقالاتی چون قرآن در ادب فارسی، و تفسیر در ادب فارسی.
مقالات محققانه ای ذیل ابلیس، اروپا، بلقیس و خضر آمده است، اما جای بلعم باعورا (که البته در قرآن از او بالصراحه یاد نشده، بلکه اشاره پوشیده ای به او هست که با روشنگریهای مفسرّان و تفسیرهای قرآنی شناخته می شود) خالی است.
خوشبختانه ترجمه حال ایران شناسان یا فارسی پژوهان (مانند بارتولد و برتلس) و همه مستشرقانی که به نحوی با فرهنگ ایرانی یا زبان فارسی سرو کار داشته اند، آمده است.
به نظر می رسد جای اصطلاحات نجومی خالی است نظیر پروین، بنات النعش،ماه، خورشید/آفتاب، جوزا (توأمان)، قرآن، خسوف/کسوف، سعد و نحس و نظایر اینها. [و حرفم را همین جا اصلاح کنم که در مجلد دوم مقاله پرباری تحت عنوان «نجوم در ادب فارسی» آمده که بسیار روشنگر است].
بهاریه، خزانیه، حبسیه، ترکیب بند، ترجیع بند و در جلد دوم جهادیه، افیونیه همه و هر یک از مقاله ای ارزشمندند.
مقالات فرهنگی-که مستقیماً زبانی و ادبی نیست، اما به نظر فرهنگ ایرانی ارتباط معنوی پیدا می کند مانند فارابی، ابن سینا، بیرونی، شهرستانی، ابد، ازل و شهید، محققانه و از نظر اهداف و ارزش گذاریهای ویژه این دانشنامه نوشته شده است.
به جای مقاله «ارسال المثل»، در مجلد اول ارسال المثلین آمده است، اما این اشکال در مجلد دوم بر طرف شده است. مقاله «شب به عنوان موجودی شعری و مطمح نظر شعرا و مایه ای هنرآفرین، نوشته شده است، اما طبق تداعی تضاد، خواننده یا ناقد انتظار دارد که مقاله ای تحت عنوان «صبح» که همان قدر ارزش و شعری-هنری دارد نیز می آمد.
جلد دوم دانشنامه، فرهنگنامه ادبی فارسی نام دارد و عنوان فرعی یا تکمله عنوان آن چنین است: «اصطلاحات، موضوعات و مضامین ادب فارسی». حجم این مجلّد بیشتر از مجلد اول، و بالغ بر 1537 صفحه است. طبق نص پیشگفتاری که به قلم سرپرست دانشنامه نوشته شده، اصطلاحات و موضوعات این فرهنگنامه را می توان در سه گروه دسته بندی گرد:«1.آنهایی که در میان فارسی گویان پیدا شدند و رواج گرفتند مانند اصطلاحاتی که در کتابهایی چون ترجمان البلاغه رادویانی...آمده است؛ 2.آنهایی که از زبانهای دیگر، به ویژه زبان عربی و زبانهای اروپایی به این زبان درآمدند. مانند توقیع، مقامه، مفاخره، که از زبان عربی ، و رمانتیسم، رئالیسم و آوانگاردیسم و وورتیسیسم که از زبانهای اروپایی وارد زبان فارسی شده اند؛ 3.آنهایی که مصادیق شان در زبان فارسی بسیار است اما تا روزگار اخیر بی نام بوده اند یا پژوهشی گسترده و ژرف درباره آنها نشده بود، مانند تداعی معانی، تراژدی، قاعده افزایی، هنجار گریزی، تأویل متن، آشنایی زدایی و صدها اصطلاح دیگر»(پیشگفتار، ص 2).
این مجلد حتّی از مجلد اول هم منسجم تر و سنجیده تر و کارآمدتر است و اقیانوسی از اطلاعات است که رام و آرام ارائه شده است. برای آنکه بهتر معلوم شود که در این فرهنگنامه چه می گذرد، برجسته ترین مقالات آن را هم آنچه مربوط به ادب فارسی است و هم آنچه متخذ از ادب اروپایی است، فهرست وار یاد می کنیم:
مقالات «ادبیات»ها بسیار متعدد و متنوع و فراگیر است و عبارتند از: ادبیات آرمانشهری، ادبیات اروتیک، ادبیات اعترافی، ادبیات اقلیمی-ادبیات تبلیغی، ادبیات تطبیقی، ادبیات تعلیمی، ادبیات جادهها (که کاملاً بدیع و بی سابقه است و شعر و سخنهایی را که رانندگان بر بدنه کامیونها و غالباً پشت اتاق کامیون می نویسند، مورد تحقیق ارزیابانه قرار داده است و شواهد و امثله ای که نقل شده از سیصد مورد برمی گذرد). ادبیات جنگ (جدید و قابل توجّه و بسیار تحقیقی). ادبیات داستانی، ادبیات سیاه، ادبیات شفاهی، ادبیات عامه پسند، ادبیات عامیانه، ادبیات کودکان و نوجوانان، ادبیات متعهد و ادبیات نمایشی. این هفده مقاله و مقوله ادبیات جمعاً 46 صفحه دو ستونی با حروف نسبتاً ریز است که با حروف درشت تر و در قطع رقعی برابر با یک کتاب دویست صفحه ای است. سایر مقالات ارزشمند فرهنگنامه را فقط نام می بریم:
انجمن ادبی، اندام عاشق و معشوق در ادب فارسی، اندرزنامه، بازنامه، بافته ها در ادب فارسی، بوهای خوش در ادب فارسی، پزشکی نویسی فارسی، تاریخ نویسی فارسی، تعزیه، تفسیر قرآن در ادب فارسی، جانورشناسی فارسی، جغرافیانویسی فارسی، جنگ افزارها در ادبیات فارسی، جواهرنامه، جهادیه، حبسیه، حدیث در ادب فارسی، حماسه و خاطره نویسی، خطابه، خواب نامه، خمریه، خوشنویسی و ادب فارسی، داروشناسی و داروسازی در ادب فارسی، داستان کوتاه، دستورنامه، رباعی، زبان فارسی، رنگها در ادب فارسی، روزنامه، روستایی نویسی در ادب فارسی، ریاضی نویسی فارسی، زندگینامه خودنوشت، ساقینامه، سبک شناسی شعر/نثر، سره نویسی، سفرنامه، سماع نامه، سینما و ادب فارسی، شاهنامه خوانی، شرح، شروه، شطرنج، شعر (انواع آن)،شعرآزاد/ اخلاقی/ انتزاعی/ بزمی/ پژواکی/ تعلیمی/ حجم/ روایی/ روستایی/ سپید/ سنگ گور/ عروضی/ غنایی/ مرگ/ مصور/منشور/ ناب/ نمایشی/نو؛ شکار در ادبیات فارسی، شمع و پروانه، صبا، صد، طبقات، طنزه، عرایس و عشاق در شعر فارسی، عرفان و ادب فارسی، عشق، عقلای مجانین، لوم غریبه در ادب فارسی، غزل، فارسی دری، فتوت نامه، فرهنگستان/ فرهنسگتان ایران، فقه در ادب فارسی، فلسفه در ادب فارسی، قرآن در ادب فارسی، کتاب شناسی، کتیبه، کلام در ادب فارسی، کنگره، گیاهان در ادب فارسی، مادّه تاریخ، محاکات، مرثیه، موسیقی و ادب فارسی، منقبت، مولوی، می در ادب فارسی، نثر، نجوم در ادب فارسی، نرد، نقد ادبی، نوحه، نوروز، نیایشنامه (اگرچه عنوان نوساخته ای است، اما مصادیقش فراوان و کهن است)، واژه نامه، وطنیه، وقف نامه، هجو، یادنامه.
اینک تعدادی از عناوین برجسته ای را که بیشتر اروپایی است یاد می کنیم: آوانگاردیسم، ایماژیسم، پساساختگرایی، پُست مدرنیسم، تئاتر پوچی، تأویل متن، تداعی، تراژدی، ترجمه، حسّامیزی، خواننده مداری، دادا، داستان پلیسی-جنایی، داستان علمی-تخیلی، رئالیسم، رمان، رمانتیسم، ساخت شکنی، ساختگرایی، سانسور، سمبولیسم، سوررئالیسم، سیلان آگاهی (جریان سیّال ذهن)، شب شعر، شخصیت، صورت گرایی، فانتزی، فوتوریسم، فیلمنامه، کاریکاتور، کلاسیسیم، گرته برداری، گروتسک، مدرنیسم، ملودرام، میان پرده، ناتورالیسم، نام آوا، نشانه شناسی، نقد نو، نماد، نوستالژی، هایکو، هرمنوتیک. اینها که برشمردیم فقط مشتی از خروار است، و هر باب از این کتاب نگارین که برکنی/همچون بهشت گویی از آن باب خوشتر است.
یک نکته مثبت و مهم دیگر که از امتیازات این دانشنامه-فرهنگنامه است این است که هم خواندنی است و هم ماندنی؛ و نثر مقالات همه روشن و خوشخوان است. و این از تحولات مرجع نگاری در عصر جدید است که مرجع نگاران می کوشند مقالاتشان فقط تحقیقی-کتابشناختی و به تعبیر بنده یک مشت استخوان و دنده نباشد، بلکه گوشت هم داشته باشد. و به نظر این بنده خوشخوانی مقالات این دانشنامه در میان همه مراجع امروز بی نظیر است، تا امروز گنجینه زبان و ادب فارسی که شاید مهمترین و ژرفترین و شگرفترین ادب در میان «ادبیات» های کلاسیک جهان باشد، کلید نداشت، و به آسانی ره به مخزن الاسرارش نمی توانستیم برد. اینک این اقیانوس هم قابل شناوری و هم صید مروارید است.
به برادرم جناب انوشه برای این همّت والایی که بسته است و بسیج و راهبری این همه نیرو و ذوق و دانش و بینش که از قلم یکایک نویسندگان پنجاه گانه-و بیشتر-می تراود، تبریک و خدا قوت می گویم، از خدای بزرگ توفیق تکمیل این مرجع گرانسنک را خواهانم.
هزار نقد به بازار کاینات آرند
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد(1)
به اهتمام مؤسسه خانه کتاب، کتاب نقد و نقد کتاب، تهران: خانه کتاب، چاپ اوّل، آبان 1386
در عصر ما سرمای زمهریر آسای صنعت نشر که گویی با هیچ یارانه ای گرم نمی شود، گاه نوری مثل آتش طور که موسی علیه السلام دید می درخشد و آدم را از چاهسار ناامیدی بیرون می آورد. اخیارً کتاب مرجعی به بازار کتاب روانه شده که دل و دیده ام را روشنی داد. کتابی که هم مهم است و هم مفید و نامش دانشنامه ادب فارسی است.
نخستین مجلدّ این کتاب که قید «در آسیای مرکزی» را هم داشت، حدوداً یک سال پیش یا کمتر از یک سال پیش منتشر شد. اینک حدوداً یک ماه است که جلد دوم این مرجع مهمّ و مفید و معتبر به سی بلیغ و همّت بلند آقای حسن انوشه، و با همکاری بیش از پنجاه تن از فضلا و اهل قلم که امضایشان در پای مقالات آمده و نامشان در بعد از صفحه عنوان در یک صفحه کامل به چشم می خورد، انتشار یافته است.
اگر از کار و بار تدوین و طبع کتب مرجع بی خبر بودم، از اهمیِّت و اعتبار این اثر، باخبر نمی شدم. ولی بیش از 14 سال است که در دایرة المعارف تشیّع با مشکلاتی مشابه به آنچه آقای انوشه داشته اند دست و پنجه نرم کرده ام و از نزدیک دست بر آتش دارم. و اکنون هم یکسالی هست که صلای مقاله خواهی در زمینه دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی در داده ام و نزدیک به 2500 مقاله با عنایت الهی فراهم آمده و در دست تدوین و آغاز حروف نگاری است.
جز این، در زندگینامه خودنوشتی که اخیراً نوشته ام (فرار از فلسفه) و در آخرین مراحل چاپی است، فصلی به نهضت مرجع نگاری در ایران امروز اختصاص داده ام و شاید پنجاه اثر مرجع را که در زمینه های گوناگون و به دست صاحب همتان در مراحل مختلف تولید و طبع است، معرفی کرده ام، از جمله همین اثر درخشان و امیدبخش و اندوه زدا را که به سلسله جنبانی و تشویق و حمایت همه جانبه یکی از فرهنگ پروران اصیل معاصر جناب احمد مسجد جامعی و سرپرستی علمی جناب انوشه به ثمر رسیده است و با انتشار یک دو مجلّد دیگر به کمال می رسد.
چنانکه اشاره شد، جلد اوّل این مرجع عظیم به زبان و ادب فارسی در حوزه آسیای مرکزی اختصاص دارد. سرپرست دانشنامه در اشاره ای در آغاز کتاب چنین آورده است: «دانشنامه ادب فارسی برای آسانی کار خود، نه از برای مقاصد دیگر، ناگزیر بوده است برای سرزمینهای بیرون مرزهای شمالی ایران و افغانستان نامی برگزیند؛ و مناسبترین نام را همان، آسیای مرکزی یافته است. آسیای مرکزی در دانشنامه، جمهوریهای پنجگانه ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ناحیه تاریخی بدخشان را در بر می گیرد... بنابراین آسیای مرکزی که دانشنامه به آن نظر دارد حوزه برد فرهنگ ایرانی در شمال و مشرق ایران و افغانستان کنونی است، و اگر آسیای مرکزی در عالم سیاست معنای دیگری دارد، این دانشنامه به آن نظر نداشته است».(«آسیای مرکزی کجاست» در مقدمه جلد اول دانشنامه).
این دانشنامه به همه مواریث و معارف و موجودیتهای زبانی و ادبی و فرهنگی-هنری مربوط به زبان فارسی و توسعاً فرهنگ اسلامی-ایرانی می پردازد. و مقالات آن از افسانه و اسطوره گرفته تا قالبهای شعری و اصطلاحات دستور زبانی و بلاغی و سبکها و مکتبها و شاعران و داستان نویسان و کتابها و دوره های ادبی و تحولات زبانی و ادبی یکایک ادبا و اهل قلم این حوزه در طول تاریخ می پردازد. مقالات مجلد اول از آب حیات و آتش و آداب الملوک و آدم و آذر برزین مهر (یکی از سه آتش مهم اساطیری زردشتیان و نیز نام آتشکده) و آذرگشسب و آذر نسفی ... آغاز و در صفحه های واپسین به مدخلهایی چون یاسمن، یعقوب علیه السلام، یوسف علیه السلام، یوسف خوارزمی، و یونس محمد صوفی مروی (در صفحه 944) ختم می گردد.
گیاهانی که ربط و «شخصیت» یا نقش شعری ـ هنری دارند در این اثر معرفی شده اند؛ از جمله ارغوان، انگور، بادام، بستان افروز، بنفشه، سنبل و سرو.
همچنین مرغها و موجودات اساطیری نیز آمده است از جمله بوتیمار، جغد، سیمرغ، رخش و در همین زمینه به مقاله بلند و درخشانی به نام «پرندگان در ادب فارسی» برمی خوریم که بسیار اصیل و ابتکاری و اطلاع بخش است. اما جای «بلبل» با این همه نقش و نفوذ که در شعر و غزل فارسی دارد خالی است. حال آنکه حتّی دایرة المعارف اسلام (به انگلیسی، طبع لیدن) مقاله ای درباره بلبل دارد که نقش این مرغ خوش آوا در شعر فارسی و ترکی و عربی و شاید اردو (تردید از بنده است) نشان می دهد. نیز طبق تداعی و معانی به یاد می آید که جای مقاله «گل و بلبل» نیز در این دانشنامه خالی است، حال آنکه مقاله مقبولی تحت عنوان شمع و پروانه داریم.
همچنین موجودات دستورزبانی و بلاغی (معانی ـ بیان ـ بدیع از صنایع ساده شعری گرفته تا معرفی کنایه و استعاره و تشبیه و انواع هر یک و مجازها و علاقه های مجازی و غیره) مدخلهای متعددی در این اثر دارند. شخصیتهای اساطیری از جمله شخصیتهای شعری ـ تاریخی، اساطیری مانند آبتین، بهمن، رستم و اسفندیار نیز معرفی شده اند.
جای «بیت الغزل» در این دانشنامه خالی است، اما «بیت القصیده» آمده است و مقاله خوبی هم هست. زیر تک بیت یا فرد هم مقاله ای نیست. پنج گنجه یا خمسه/یا سبعه نظامی یا مقاله ای لازم داشت و ارجاع. شعر العجم شبلی نعمانی هم خوب بود معرفی می شد زیرا چه بسا برجسته ترین تذکره-تاریخ ادبی و نقد الشعر یک قرن اخیر است. نقد الشعر مهم دیگری داریم به نام سخن و سخنوران اثر شادروان فروزانفر که آن هم نیامده است. از چندین و چند تاریخ ادبی فقط یک کتاب ریپکا معرفی شده است، و اثر براون و دکتر صفا معرفی نشده است. مگر اینکه بگوییم اینها مربوط به ایران است، یا شعر العجم مربوط به شبه قاره هند است، نه آسیای مرکزی، لذا درج نگردیده است.
مقاله مهمی در این دانشنامه، مجلّد اول آمده است به نام «تأثیر زبان و ادبیات فارسی بر زبان و ادبیات اردو» که از نظر الفبایی در زیر کلمه «تأثیر» وارد شده است و باعث شده است که اغلب، بلکه تمامی خوانندگان نتوانند آن را حدس بزنند. زیرا باید یا زیر فارسی یا زیر اردو وارد می شد. یعنی زیر کلمات کلیدی نه بی اهمیّت و اشتباه افکن.
ابتدا برای دفع چشم زخم است که بعضی از اشکالات ساده و کم اهمیّت این دانشنامه را، آن هم طبق برداشت و ارزیابی شتابزده خود ـ که به همین جهت ممکن است وارد و مقبول نباشد-یاد می کنم. امتیازات و ابتکارات این اثر در حدّ و سطحی بی سابقه است و بی علاقه ترین و کم اعتقاد ترین ناقدان را به احترام و خشوع در برابر این طرح مرجع عظیم وا می دارد.
مدخلها آتش، آیینه، دریا، دیو، انگور و نیز خمر به ابتکاری و دشوارنویس است. یعنی نویسنده مقاله باید غالباً از صفر شروع کند و کمتر اثر و آثاری از پیش در این زمینه ها وجود دارد. منظور بنده از ابتکاری و دشوارنویس همین است. و از درون یعنی از پشت صحنه مرجع نویسی به آن نگاه می کنم. مقاله ادبیات شوروی تاجیک، مقاله مهم و پرملاتی (رملاطی) است. همچنین مقاله ادبیات عامیانه، ادبیات فارسی-تاجیک و ادبیات فارسی تاجیکی، ادبیات فارسی و موسیقی، ادبیات کودکان و نوجوانان. «الفیه و شلفیه» مقاله پرباری است، اما از هزار و یک شب و ادبیات عامیانه قدیمی ایرانی در این زمینه نام نبرده است. از نظر قصص انبیا و قرآنی قوی است و همین جا به مناسبت یاد کرد قرآن کریم بیفزایم که مجلد دوم هم از این نظر، یعنی قرآن پژوهی بسیار غنی است؛ با در برداشتن مقالاتی چون قرآن در ادب فارسی، و تفسیر در ادب فارسی.
مقالات محققانه ای ذیل ابلیس، اروپا، بلقیس و خضر آمده است، اما جای بلعم باعورا (که البته در قرآن از او بالصراحه یاد نشده، بلکه اشاره پوشیده ای به او هست که با روشنگریهای مفسرّان و تفسیرهای قرآنی شناخته می شود) خالی است.
خوشبختانه ترجمه حال ایران شناسان یا فارسی پژوهان (مانند بارتولد و برتلس) و همه مستشرقانی که به نحوی با فرهنگ ایرانی یا زبان فارسی سرو کار داشته اند، آمده است.
به نظر می رسد جای اصطلاحات نجومی خالی است نظیر پروین، بنات النعش،ماه، خورشید/آفتاب، جوزا (توأمان)، قرآن، خسوف/کسوف، سعد و نحس و نظایر اینها. [و حرفم را همین جا اصلاح کنم که در مجلد دوم مقاله پرباری تحت عنوان «نجوم در ادب فارسی» آمده که بسیار روشنگر است].
بهاریه، خزانیه، حبسیه، ترکیب بند، ترجیع بند و در جلد دوم جهادیه، افیونیه همه و هر یک از مقاله ای ارزشمندند.
مقالات فرهنگی-که مستقیماً زبانی و ادبی نیست، اما به نظر فرهنگ ایرانی ارتباط معنوی پیدا می کند مانند فارابی، ابن سینا، بیرونی، شهرستانی، ابد، ازل و شهید، محققانه و از نظر اهداف و ارزش گذاریهای ویژه این دانشنامه نوشته شده است.
به جای مقاله «ارسال المثل»، در مجلد اول ارسال المثلین آمده است، اما این اشکال در مجلد دوم بر طرف شده است. مقاله «شب به عنوان موجودی شعری و مطمح نظر شعرا و مایه ای هنرآفرین، نوشته شده است، اما طبق تداعی تضاد، خواننده یا ناقد انتظار دارد که مقاله ای تحت عنوان «صبح» که همان قدر ارزش و شعری-هنری دارد نیز می آمد.
جلد دوم دانشنامه، فرهنگنامه ادبی فارسی نام دارد و عنوان فرعی یا تکمله عنوان آن چنین است: «اصطلاحات، موضوعات و مضامین ادب فارسی». حجم این مجلّد بیشتر از مجلد اول، و بالغ بر 1537 صفحه است. طبق نص پیشگفتاری که به قلم سرپرست دانشنامه نوشته شده، اصطلاحات و موضوعات این فرهنگنامه را می توان در سه گروه دسته بندی گرد:«1.آنهایی که در میان فارسی گویان پیدا شدند و رواج گرفتند مانند اصطلاحاتی که در کتابهایی چون ترجمان البلاغه رادویانی...آمده است؛ 2.آنهایی که از زبانهای دیگر، به ویژه زبان عربی و زبانهای اروپایی به این زبان درآمدند. مانند توقیع، مقامه، مفاخره، که از زبان عربی ، و رمانتیسم، رئالیسم و آوانگاردیسم و وورتیسیسم که از زبانهای اروپایی وارد زبان فارسی شده اند؛ 3.آنهایی که مصادیق شان در زبان فارسی بسیار است اما تا روزگار اخیر بی نام بوده اند یا پژوهشی گسترده و ژرف درباره آنها نشده بود، مانند تداعی معانی، تراژدی، قاعده افزایی، هنجار گریزی، تأویل متن، آشنایی زدایی و صدها اصطلاح دیگر»(پیشگفتار، ص 2).
این مجلد حتّی از مجلد اول هم منسجم تر و سنجیده تر و کارآمدتر است و اقیانوسی از اطلاعات است که رام و آرام ارائه شده است. برای آنکه بهتر معلوم شود که در این فرهنگنامه چه می گذرد، برجسته ترین مقالات آن را هم آنچه مربوط به ادب فارسی است و هم آنچه متخذ از ادب اروپایی است، فهرست وار یاد می کنیم:
مقالات «ادبیات»ها بسیار متعدد و متنوع و فراگیر است و عبارتند از: ادبیات آرمانشهری، ادبیات اروتیک، ادبیات اعترافی، ادبیات اقلیمی-ادبیات تبلیغی، ادبیات تطبیقی، ادبیات تعلیمی، ادبیات جادهها (که کاملاً بدیع و بی سابقه است و شعر و سخنهایی را که رانندگان بر بدنه کامیونها و غالباً پشت اتاق کامیون می نویسند، مورد تحقیق ارزیابانه قرار داده است و شواهد و امثله ای که نقل شده از سیصد مورد برمی گذرد). ادبیات جنگ (جدید و قابل توجّه و بسیار تحقیقی). ادبیات داستانی، ادبیات سیاه، ادبیات شفاهی، ادبیات عامه پسند، ادبیات عامیانه، ادبیات کودکان و نوجوانان، ادبیات متعهد و ادبیات نمایشی. این هفده مقاله و مقوله ادبیات جمعاً 46 صفحه دو ستونی با حروف نسبتاً ریز است که با حروف درشت تر و در قطع رقعی برابر با یک کتاب دویست صفحه ای است. سایر مقالات ارزشمند فرهنگنامه را فقط نام می بریم:
انجمن ادبی، اندام عاشق و معشوق در ادب فارسی، اندرزنامه، بازنامه، بافته ها در ادب فارسی، بوهای خوش در ادب فارسی، پزشکی نویسی فارسی، تاریخ نویسی فارسی، تعزیه، تفسیر قرآن در ادب فارسی، جانورشناسی فارسی، جغرافیانویسی فارسی، جنگ افزارها در ادبیات فارسی، جواهرنامه، جهادیه، حبسیه، حدیث در ادب فارسی، حماسه و خاطره نویسی، خطابه، خواب نامه، خمریه، خوشنویسی و ادب فارسی، داروشناسی و داروسازی در ادب فارسی، داستان کوتاه، دستورنامه، رباعی، زبان فارسی، رنگها در ادب فارسی، روزنامه، روستایی نویسی در ادب فارسی، ریاضی نویسی فارسی، زندگینامه خودنوشت، ساقینامه، سبک شناسی شعر/نثر، سره نویسی، سفرنامه، سماع نامه، سینما و ادب فارسی، شاهنامه خوانی، شرح، شروه، شطرنج، شعر (انواع آن)،شعرآزاد/ اخلاقی/ انتزاعی/ بزمی/ پژواکی/ تعلیمی/ حجم/ روایی/ روستایی/ سپید/ سنگ گور/ عروضی/ غنایی/ مرگ/ مصور/منشور/ ناب/ نمایشی/نو؛ شکار در ادبیات فارسی، شمع و پروانه، صبا، صد، طبقات، طنزه، عرایس و عشاق در شعر فارسی، عرفان و ادب فارسی، عشق، عقلای مجانین، لوم غریبه در ادب فارسی، غزل، فارسی دری، فتوت نامه، فرهنگستان/ فرهنسگتان ایران، فقه در ادب فارسی، فلسفه در ادب فارسی، قرآن در ادب فارسی، کتاب شناسی، کتیبه، کلام در ادب فارسی، کنگره، گیاهان در ادب فارسی، مادّه تاریخ، محاکات، مرثیه، موسیقی و ادب فارسی، منقبت، مولوی، می در ادب فارسی، نثر، نجوم در ادب فارسی، نرد، نقد ادبی، نوحه، نوروز، نیایشنامه (اگرچه عنوان نوساخته ای است، اما مصادیقش فراوان و کهن است)، واژه نامه، وطنیه، وقف نامه، هجو، یادنامه.
اینک تعدادی از عناوین برجسته ای را که بیشتر اروپایی است یاد می کنیم: آوانگاردیسم، ایماژیسم، پساساختگرایی، پُست مدرنیسم، تئاتر پوچی، تأویل متن، تداعی، تراژدی، ترجمه، حسّامیزی، خواننده مداری، دادا، داستان پلیسی-جنایی، داستان علمی-تخیلی، رئالیسم، رمان، رمانتیسم، ساخت شکنی، ساختگرایی، سانسور، سمبولیسم، سوررئالیسم، سیلان آگاهی (جریان سیّال ذهن)، شب شعر، شخصیت، صورت گرایی، فانتزی، فوتوریسم، فیلمنامه، کاریکاتور، کلاسیسیم، گرته برداری، گروتسک، مدرنیسم، ملودرام، میان پرده، ناتورالیسم، نام آوا، نشانه شناسی، نقد نو، نماد، نوستالژی، هایکو، هرمنوتیک. اینها که برشمردیم فقط مشتی از خروار است، و هر باب از این کتاب نگارین که برکنی/همچون بهشت گویی از آن باب خوشتر است.
یک نکته مثبت و مهم دیگر که از امتیازات این دانشنامه-فرهنگنامه است این است که هم خواندنی است و هم ماندنی؛ و نثر مقالات همه روشن و خوشخوان است. و این از تحولات مرجع نگاری در عصر جدید است که مرجع نگاران می کوشند مقالاتشان فقط تحقیقی-کتابشناختی و به تعبیر بنده یک مشت استخوان و دنده نباشد، بلکه گوشت هم داشته باشد. و به نظر این بنده خوشخوانی مقالات این دانشنامه در میان همه مراجع امروز بی نظیر است، تا امروز گنجینه زبان و ادب فارسی که شاید مهمترین و ژرفترین و شگرفترین ادب در میان «ادبیات» های کلاسیک جهان باشد، کلید نداشت، و به آسانی ره به مخزن الاسرارش نمی توانستیم برد. اینک این اقیانوس هم قابل شناوری و هم صید مروارید است.
به برادرم جناب انوشه برای این همّت والایی که بسته است و بسیج و راهبری این همه نیرو و ذوق و دانش و بینش که از قلم یکایک نویسندگان پنجاه گانه-و بیشتر-می تراود، تبریک و خدا قوت می گویم، از خدای بزرگ توفیق تکمیل این مرجع گرانسنک را خواهانم.
هزار نقد به بازار کاینات آرند
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد(1)
پی نوشت :
1. جهان کتاب (سال 3، شماره 5ـ6، اسفند1376).
منبع مقاله :به اهتمام مؤسسه خانه کتاب، کتاب نقد و نقد کتاب، تهران: خانه کتاب، چاپ اوّل، آبان 1386