احادیث هم مانند هر پدیده ی دیگری آسیب پذیرند و زمینه ی بروز انواع آسیب را دارند.(1) روایات و شواهد تاریخی خود گواهی بر این مدعاست. شخصی از علی علیه السلام درباره ی حدیثهای نوآورده و خبرهایی که در دست مردم است و با یکدیگر اختلاف دارد، پرسید. امام فرمود:
إنَّ فِی اَیدِی النّاسِ حَقَّاً و باطلاً و صِدقاً و کَذِباً وَ ناسخاً و منسوُخاً و عامّاً و خاصّاً و مُحکَماً و مُتَشابهاً و حِفظاً و وَهماً...(2)؛ در دست مردم است از حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه و آنچه در خاطر سپرده شده است و آنچه راوی در آن، گمان پردازی کرده است...(3)
نیز حضرت علیه السلام در سخنرانی دیگری، بعد از حمد و ثنای الهی، مردم را به وجود برخی از آسیبها در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله هوشیار می سازد و هشدار می دهد که بر این اساس فتوا ندهند و در ادامه، راه حلی را ارائه می کند.
یا اَیُّها النّاسُ اتَّقُوا الله و لا تُفتُوا النّاسَ بِما لا تعْلَمونَ. إنَّ رَسُولَ الله صلی الله علیه و اله قالَ قولاً آلَ مِنهُ إِلَی غَیْرِه وَ قالَ قَولاً وُضعَ عَلَی غیرِ مَوْضِعِه و کُذِبَ علیهِ...(4)؛ ای مردم! از خدا بترسید و دیگران را به آنچه نمی دانید، فتوا ندهید؛ چه اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله سخنی را فرموده در حالی که از آن به سخن دیگری عدول نموده است و نیز سخنی را گفته ولی آن در جای خودش (معنای مناسب آن) قرار نگرفته و بر ایشان دروغ بسته شده است.
منصور بن حازم گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم:
فَاخْبِرنِی عَنْ اصحابِ رسول الله صلی الله علیه و آله صَدَقُوا عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله اَمْ کَذَبوا؟ قالَ بَلْ صَدَقُوا. قالَ: قُلتُ: فَما بالُهُمُ اخْتَلَفُوا؟ فَقالَ: أَما تَعْلَمُ اَنَّ الرّجُلَ کانَ یَأتِی رسُولَ الله صلی الله علیه و آله فَیسْأَلُهُ عَنِ المَسْأَلَةِ فَیجیبُهُ فِیها بالجَوابِ ثُمَّ یجِیبُهُ بَعدَ ذَلِکَ ما یُنسِخُ ذَلِکَ الجَوابَ فنَسَخَتِ الأحادیِثُ بَعضُها بَعضاً(5)؛ آگاهم سازید آیا اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت دروغ بستند یا راست گفتند؟ فرمود: راست گفتند. گفتم: پس چرا اختلاف پیدا کردند؟ فرمود: مگر نمی دانی که چون فردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله می آمد و از او مسأله ای را می پرسید، آن حضرت جوابش می فرمود و بعدها پاسخی دیگر می داد که پاسخ اول را نسخ می کرد. پس برخی از احادیث، برخی دیگر را نسخ می کند.
از امام رضا علیه السلام نقل است:
إنَّ فِی اَخبارِنا مُحکَماً کَمُحکَمِ القُرآنِ وَ مُتَشابِهاً کَمُتَشابِهِ القُرآنِ فَرُدُّوا مُتشابِهَها إِلَی مُحکَمِها و لا تَتَّبِعوا مُتشابِهَها دونَ مُحکَمِها فَتَضِلُّوا(6)؛ در اخبار ما همچون قرآن، محکم و متشابه وجود دارد. پس اخبار متشابه ما را به محکمات آن ارجاع دهید و بدون توجه به محکمات آن، از متشابهات آن پیروی نکنید که گمراه می شوید.
زیاد گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود:
یا زِیادُ! ما تَقُولُ لَوْ اَفْتَینا رَجُلاً مِمَّنْ یتَوَلّانا بِشَیءٍ مِنَ التَّقِیّه؟ قالَ: قُلتُ لَهُ: أَنتَ اَعلَمُ، جُعِلْتُ فِداکَ! قال: إنْ اَخَذَ بِهِ فَهُوَ خَیرٌ لهُ و اَعظَمُ أَجراً- و فِی رِوایةٍ اُخرَی - إِنْ اَخَذَ بِهِ اُوجِرَ و إِنْ تَرَکَهُ والله اَثِمَ(7)؛ اگر ما به یکی از دوستان خود فتوایی از روی تقیه دهیم، چه می گویی؟ گفتم: فدایت شوم! شما بهتر می دانید. فرمود: اگر به همان عمل کند، برایش بهتر و پاداشش بزرگتر است. و در روایت دیگری آمده است: اگر به آن عمل کند، پاداش داده می شود و اگر آن را ترک کند، - به خدا سوگند- گناهکار است.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
لا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنکُمْ فَقیِهاً حَتَّی یَعْرِفَ مَعارِیضَ کَلامِنا وَ إِنَّ الکَلِمَةَ مِنْ کَلامِنا لَتَنْصَرِفُ عَلَی سَبْعِینَ وَجهاً لَنا مِن جَمِیعِها المَخرَج(8)؛ کسی از شما تا معانی پنهان و اشارات سخنان ما را نشناسد، فقیه نخواهد بود؛ چرا که گاه سخنی از ما هفتاد معنا (و احتمال) را برمی تابد و از همه ی آنها برای ما بیرون شُدی است (و در بیان آن معانی باز نمی مانیم).
از هشام بن حکم نقل شده است که امام صادق علیه السلام فرمود:
کانَ المُغِیرَةُ بنُ سَعِیدٍ یَتَعَمَّدُ الکَذِبَ عَلَی أَبِی علیه السلام و یَأخُذُ کُتُبَ اصحابِهِ و کانَ اصحابُهُ المُستَتِرونَ باَصحابِ اَبِی یَأخُذُونَ الکُتُبَ مِن اَصحابِ اَبِی فَیَدْفَعُونَها اِلَی المُغِیرَةِ فَکانَ یَدُسُّ فیها الکُفرَ و الزَّندقَةَ و یُسنِدُها اِلی اَبِی علیه السلام ثُمَّ یَدْفَعُها اِلَی اصحابهِ فَیَأمُرُهُم اَن یَبُثُّوها فِی الشِّیعَةِ. فَکُلُّ ما کانَ فی کُتُبِ اَصحابِ اَبِی علیه السلام مِنَ الغُلُوِّ فَذاکَ مِمّا دَسَّهُ المُغِیرَةُ بنُ سَعِیدٍ فِی کُتُبِهِم(9)؛ مغیره ی بن سعید از سر عمد بر پدرم دروغ می بست. اصحاب مغیره در میان اصحاب پدرم پنهان بودند و کتابهای اصحاب پدرم را می گرفتند و به مغیره می دادند و او مطالب کفرآمیز و الحادی را در میان آن کتابها می گنجاند و به پدرم نسبت می داد، سپس از اصحابش می خواست که آن را در میان شیعیان منتشر کنند. بنابراین، هر آنچه از مطالب غلو و افراطی در میان کتابهای پدرم هست، از همین مطالبی است که مغیره ی بن سعید در میان کتبشان پنهانی وارد ساخته است.
امام عسکری علیه السلام می فرماید:
إنَّما کَثُرَ التَّخلیطُ فیما یُحتَمَلُ عنّا اَهلَ البَیتِ لِذَلِکَ؛ لِاَنَّ الفَسَقَةَ یَتَحَمَّلُونَ عَنّا فَیُحَرِّفُونَهُ بِأَسْرِهِ بِجَهْلِهِمْ وَ یَضَعُونَ الاَشیاء عَلَی غَیرِ [مَواضِعِها وَ] وُجُوهِها لِقِلَّةِ مَعرِفَتِهِم، وَ آخَرُونَ یَتَعَمَّدُونَ الکَذِبَ عَلَیْنا لِیَجُرُّوا مِن عَرَضِ الدُّنیا ما هُوَ زادُهُمْ اِلَی نارِ جَهنَّمَ، و مِنهُم قَومٌ نُصّابٌ لا یَقدِرونَ عَلَی القَدحِ فِینا یَتَعَلَّمُونَ بَعضَ عُلُومِنا الصَّحِیحَةِ فَیَتَوَجَّهُونَ بِهِ عِندَ شِیعَتِنا و یَنتَقِصُونَ بِنا عِندَ نُصّابِنا ثُمَّ یُضِیفُونَ إلیهِ أضْعافَهُ وَ اَضعافَ اَضعافِهِ مِنَ الأکاذِیبِ عَلَینا الَّتِی نَحنُ بُرَآءُ مِنها فَیَتَقَبَّلُهُ المُستَسلِمُونَ مِن شِیعَتِنا عَلی اَنَّهُ مِن عُلُومِنا فَضَلُّوا وَ اَضَلُّوا وَ هُم أَضَرُّ عَلَی ضُعَفاءِ شِیعَتِنا مِن جَیشِ یَزِیدَ عَلَی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ أَصحابِهِ؛ فَإنَّهُم یَسْلُبُونَهُمُ الأرواحَ و الأموالَ وَ هَؤُلاءِ عُلَماءُ السَّوءِ النّاصِبُونَ المُتَشَبِّهُونَ بِأَنَّهُم لَنا مُوالُونَ وَ لِأَعدائِنا مُعادُونَ و یُدخلونَ الشَّکَ و الشُّبهَةَ عَلَی ضُعَفاءِ شِیعَتِنا فَیُضِلُّونَهُمْ وَ یَمنَعُونَهُم عَن قَصدِ الحَقِّ المُصِیب(10)؛ به راستی بسیاری از مطالب بازگفته ی ما دستخوش آشفتگی و درآمیختگی شده است؛ زیرا فاسقان گوش به کلام ما می دهند و از سر جهل، تمام آن را تغییر و تحریف می کنند و از کمی شناختی که دارند، مطالب را در غیر جای خود می نهند. جماعت دیگری نیز از سر عمد بر ما دروغ بندند تا از حُطام ناچیز دنیا وسیله ای به دست آرند که همان، سبب ورود ایشان به آتش جهنّم شود. گروهی نیز از دشمنان مذهبند که توان قدحِ ما را ندارند؛ از این رو، برخی از علوم صحیح ما را می آموزند و آن را به شیعیان ما می رسانند و از ما نزد دشمنان عیبجویی می کنند، و چندین برابر آن، دروغ و اکاذیب بر ما می بندند که ما از همه ی آنها پاک و بری هستیم، ولی شیعیان ما از سر تسلیم، بنابر اینکه آن از علوم و دانش ماست، آن را می پذیرند، پس گمراه شوند و دیگران را به بیراهه کشند. زیان و ضرر این افراد بر شیعیان ضعیف ما از لشکر یزید بر حسین بن علی علیهم السلام و اصحاب آن حضرت بیشتر است؛ زیرا آنان هم روح را به تاراج می برند و هم اموال را به غارت. این گروه، از علمای سوء و ناصبی مذهبی هستند که خود را به ظاهر از موالی ما و دشمن اعدای ما می شمارند و شکّ و شبهه را بر شیعیان ضعیف ما می افکنند، گمراهشان می سازند و مانع ایشان از رسیدن به حقّ می گردند.
از این روایات، معلوم شد که نه تنها احادیث در معرض انواع گوناگون آسیب هایند؛ بلکه سوگمندانه این گونه آسیبها بر برخی از احادیث سایه افکنده است. از این رو، برای کشف مراد متکلمانِ ویژه ای، همانند معصومان علیهم السلام، که به اسالیب متفاوتی سخن می رانند، علاوه بر اینکه باید اصول و موازین مندرج در بیانات ایشان را شناخت و آن را در کشف مقصود اصلی آنان به کار گرفت، باید آن سخن را از هرگونه آسیب و پیرایه ای زدود. بنابراین، با اینکه نمی توان به دلیل برخی مشکلات و آفات و وجود شماری احادیث آسیب دیده و ضعیف در میان مجموعه ی احادیث، همه احادیث را معلول و ضعیف شمرد و از دریای موّاج احادیث چشم پوشید و همه ی احادیث را کنار گذاشت؛ اما نمی توان همه آنها را صحیح و سالم و مورد قبول دانست. پذیرش این نکته (وجود برخی از آسیبها در میان احادیث) موجب می شود که آسیبها و آفات از عنوان امری غیرقابل تصور و قابل پذیرش، خارج شود و به امری لازم برای بقا حیات معنوی احادیث و دفاع از ساحت قدسی احادیث صحیح، تبدیل گردد.
پینوشتها:
1.حضرت امیر علیه السلام می فرماید:«لِکلِّ شیءٍ آفةٌ». هر چیزی آفتی دارد. (محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص 84). رسول اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت امیر علیه السلام فرمود:« یا علیُّ! آفَةٌ الحَدیثِ الکَذِبُ»؛ ای علی! آفت حدیث و سخن، دروغ است. محمد بن علی قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 371، باب النوادر؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج74، ص 60.
2.سیدرضی، نهج البلاغه، تحقیق صبحی الصالح، ص 325، الخطبه 210؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص 63؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج27، ص 306، ب14؛ باب عدم جواز استنباط الاحکام؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج9، ص90، ب121؛ باب تحریم الکذب علی الله؛ ج17، ص 339، ب14: باب حکم استنباط الاحکام النظریة؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 228، ب29: باب علل اختلاف الاخبار؛ ج34 ص 169؛ ج36، ص 273، ب41؛ ج75، ص 77، ب16؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص 263، احتجاجه علی من قال بالرأی؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 193.
3.سیدرضی، نهج البلاغه، ترجمه ی جعفر شهیدی، ص 242 (با اندکی تغییر).
4.در ادامه آمده است:« فَقامَ إلَیهِ عَلْقَمَةُ و عَبِیدَةُ السَّلمانِیُّ فَقالا: یا امیرالمؤمنین! فَما نَصنَعُ بِما قدْ خُبِّرنا فِی هذا الصُّحُفِ عنْ اصحابِ محمدٍ صلی الله علیه و آله قال سَلا عَنْ ذَلِکَ عُلَماء آل محمدٍ صلی الله علیه و آله کَأَنَّهُ یَعْنِی نَفسَه». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص 113، ب16: النهی عن القول بغیر علم و الإفتاء بالرأی و بیان شرائطه؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج6، ص 295.
5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص 65؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 228؛ محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج27، ص 208.
6. محمد بن علی قمی(شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا علیه السلام، تحقیق حسین اعلمی، ج2، ص 261؛ محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج27، ص 115، ب9؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج17، ص 345، ب15؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص 185، ب26؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 410؛ علی بن عیسی إربلی، کشف الغمه، ج2، ص 294.
7.محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص 65؛ محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج27، ص107؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص 228؛ نیز: همان، صص 220، 236، 237، 244 و 252.
8.محمد بن علی قمی(شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص2؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 184.
9.محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 250، ب29.
10.امام عسکری علیه السلام، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص 300؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص 458؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج2، ص 88، ب14.
/م