بررسى عوامل مؤثر بر طراحى فرش کاشان (2)

دو مکتب اصلى طراحى و نقاشى دوره ى صفویه، مکتب بهزاد و مکتب رضا عباسى بوده که اولى در اوایل دوره ى صفویه و سال هاى نخست حکومت شاه طهماسب نقش آفرینى مى کرد و دومى در دوره ى شاه عباس اول. در فاصله ى این
دوشنبه، 12 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسى عوامل مؤثر بر طراحى فرش کاشان (2)
بررسى عوامل مؤثر بر طراحى فرش کاشان (2)

 

نویسنده: امیرحسین چیت سازان (1)




 

طراحان فرش کاشان در دوره ى صفویه و تأثیر آن ها بر فرش ایران

دو مکتب اصلى طراحى و نقاشى دوره ى صفویه، مکتب بهزاد و مکتب رضا عباسى بوده که اولى در اوایل دوره ى صفویه و سال هاى نخست حکومت شاه طهماسب نقش آفرینى مى کرد و دومى در دوره ى شاه عباس اول. در فاصله ى این دو مکتب افرادى چون خواجه عبدالوهاب نقاش کاشانى و فرزندش خواجه عبدالعزیز و نیز مولانا کمال الدین نقاش کاشانى از جمله هنرمندان گران مایه اى بودند که سهم بسزایى در تداوم هنر طراحى و نقاشى داشتند؛ به ویژه خواجه عبدالوهاب که استاد معروف و مسلم عصر خود بوده و شاه طهماسب نقاشى را نزد او آموخته و او را بسیار گرامى داشته است. بى شک طراحى هاى فرش کاشان در دوره ى شاه طهماسب از هنر این طراحان راه یافته به دربار بهره هاى فراوانى گرفته است.
در دوره ى بعد، همان طور که اشاره شد، مولانا على اصغر کاشى، پدر رضا عباسى، از کاشان به اصفهان، پایتخت صفویه، دعوت شد. دربار صفویه به هنر پسر او، آقا رضا کاشى معروف به رضا عباسى (وفات 1044 ه.ق) افتخار مى کرد. بسیارى از نقش هاى قالى ایران یادگار هنرنمایى رضا عباسى هنرمند بزرگ دوره ى صفویه است که بر کاشى کارى هاى بناهاى تاریخى اصفهان نیز نشانى از چیره دستى خود را در نقش پردازى به جاى گذاشته است.
به طور کلى، نقشه هاى قالى ایران را دو دسته کرده اند: نقشه اى به نام نقشه ى عباسى که طرح آن ها را از رضا عباسى، هنرمند معروف دوره ى صفویه مى دانند، و نقشه هاى دیگر که یا براساس نقشه هاى عباسى است یا برخى دگرگونى هایى در آن ها به وجود آمده است یا نقشه اى تازه و ابتکارى است. اساس نقشه هاى عباسى نگاره هاى گل و برگ و لچک و ترنج است که نشانه هایى از آن را بر کاشى کارى هاى آثار تاریخى اصفهان مى توان دید. بى جهت نیست که عمده طرح فرش هاى نفیس کاشان در آن دوره لچک ترنج با نگاره هاى گل و برگ است. سبک رضا عباسى حداقل تا پایان قرن هجدهم میلادى بر طراحى ایران حاکم بود. از طرفى، طبق نوشته ى محققان، بافت فرش هاى تصویرى نازک با تاروپود و پرز ابریشمین ابتدا در زمان صفویه به وسیله ى مخمل بافان کاشان آغاز شد و، با آنکه کار بر روى ابریشم دشوار است، تجربه ى این هنرمندان در بافت مخمل هاى نقش و نگارین و همچنین استادى آن ها در هماهنگ کردن رنگ ها که فرش را همچون پرده ى مینیاتور مى نمود، باعث شد که بافت این گونه فرش ها در میان فرشینه ها جایگاه ویژه اى پیدا کند. آنگاه قالى بافان اصفهان و یزد نیز در این زمینه دست به کار شدند.
مکتب رضا عباسى را طراحان و نقاشان دیگر کاشان نیز پى گرفتند که از آن جمله مى توان به معین مصور کاشى، شاگرد و داماد رضا عباسى، و شفیع عباسى، فرزند رضا عباسى، اشاره کرد.
با سقوط دولت صفوى و هجوم افغان ها به شهرهاى مختلف ایران، هنرهاى مختلف از جمله هنر فرش و طراحى و نقاشى رو به افول گذاشت. در دوره ى کوتاه حکومت هاى افشاریه و زندیه نیز فرصت احیاء و رونق مجدد آن ها به دست نیامد. در عهد فتحعلى شاه قاجار، آرامش نسبى حکم فرما شد و هنرهاى ایرانى دوباره جوانه زدند. هنر فرش در کاشان نیز دوباره رونق یافت.
در سال 1881 م، ناصرالدین شاه به مناسبت تاج گذارى ملکه ویکتوریا، یک قالى ابریشمى کاشان به عنوان هدیه براى او مى فرستد (که اکنون در موزه ى ویکتوریا و آلبرت لندن نگهدارى مى شود.) بعد از آن، دوباره قالى کاشان در اروپا شهرت یافت. در این زمان، قالى هاى زربفت و برجسته اى در کاشان بافته شد که خاطره ى قالى هاى نفیس دوره ى صفویه را زنده کرد. پیرلوئى (2) (1920 - 1870 م)، نویسنده، شاعر و جهانگرد فرانسوى که این نوع قالى ها را در این دوره در کاشان دیده است، مى نویسد: «در اینجا گنج هاى عالى در برابر ما مى گشایند. قالى هاى زیادى در کاشان بافته شده که مانند پر و بال مرغان مگس خوار موج مى زند و آن ها را در جلو ما مى گسترانند». آرمن هانگلدین نیز مى نویسد: «قالى کاشان که در ده ساله آخر قرن 19 م مغرب زمین، به منصه ى ظهور رسیده، با یک نظر سریع، از طریق پشم بسیار عالى مرینوس آن که به سطح قالى یک حالت مخملى مى دهد، قابل تشخیص است...».
پس از پایان جنگ جهانى اول، شرکت هاى فرش فروشى امریکایى که، پیش از جنگ، قالى ایران را از بازارهاى استانبول و لندن تهیه مى کردند، براى خرید آن به طور مستقیم متوجه ایران شدند و در مراکز مهم قالى بافى نمایندگى هاى مخصوصى دایر کردند تا کلیه ى مراحل قالى بافى طبق دستور و زیر نظر آن ها انجام پذیرد. در نقشه ى قالى به دو صورت تصرف کردند: یکى آنکه بوم قالى، ساده و کم نقش و همگى یک رنگ (دوغى) بود، و دیگر اینکه تعداد رنگ آمیزى را، که در قالى هاى قدیم تا به سى رنگ سیر و روشن مختلف هم مى رسید، به تعداد 8 الى 10 رنگ تیره و تند تقلیل دادند. تغییر در بافت هم به این گونه بود که قالى ها کلفت و ضخیم و با خواب بلند بافته مى شد و، در نتیجه، قالى اى که با این شرایط به دست مى آمد فاقد مزایاى هنرى و تاریخى و اوصاف خاص قالى هاى ایرانى بود و از لطافت و زیبایى فرش هاى قدیم هیچ گونه بهره اى نداشت. این قالى ها به قالى دوغى و باب امریکا معروف شد. شرکت هاى امریکایى مستقر در اراک همچنین فرش هایى با طرح ساروق را به کاشان سفارش مى دادند.
قالى هاى ساروق - کاشان باب سلیقه ى امریکایى مى بایست خود را با سه الزام هماهنگ مى کردند: پرز بلند حداقل 16 تا 17 میلیمتر و گاهى تا 20 میلیمتر؛ رنگ متن 90 درصد سرخ بود و سرخ مسى که بر متن غالب بود بهترین فروش را داشت. بعدا این رنگ با آبى، بنفش عوض شد؛ نقشه ى متقارن بدون ترنج (3) بدون قسمت هاى بزرگ خالى، مثل «کف ساده».
در این زمان، از نقشه هاى طراحان بنامى چون سیدرضا خان صانعى، میرزا نصرالله خان نقاش زاده، میرزا عباس صنیعى و عشقى گلباز استفاده مى شد.
در اواخر دهه ى چهل، علاوه بر طرح هاى سنتى - ترنج محراب و لچک ترنج شاه عباسى، افشان، کف ساده، گلدانى، واگیره و محرابى - برخى از طراحان و تولیدکنندگان به چهره بافى گرایش یافتند.
از دوره ى صفویه تا اواخر دوره ى قاجاریه و عهد ناصرالدین شاه طراحى فرش همچنان تحت تأثیر مکتب رضا عباسى بود و شاگردان وى نیز، در اواخر دوره ى صفویه، سبک او را با اندک تغییرات جزئى ادامه داده اند. بنابراین، کاشان نیز که مهد فرش هاى نفیس دوره ى صفویه و زادگاه رضا عباسى و برخى شاگردانش بوده است همچنان از طرح هاى دوره ى صفویه بیش از بقیه ى مناطق استفاده مى کرده و طرح هاى معروف به عباسى و شاه عباسى در آن جایگاه ویژه اى داشته است. برادر صنیع الملک، میرزا بزرگ نقاش بود که فرزندش، محمد، قریحه و استعداد فوق العاده اى در طراحى و نقاشى داشت. محمد که بعدا تحت عنوان میرزا محمدخان نقاش باشى در دربار ناصرالدین شاه جایگاه ویژه اى یافت، مدتى در مدرسه ى دارالفنون به آموختن فنون مختلف از جمله نقاشى نزد استادانى چون میرزا على اکبر خان مزین الدوله نقاش باشى کاشى پرداخت و از عموى خود صنیع الملک نیز بهره برد. او که سرآمد نقاشان دوره ى قاجار بود، توسط شاه به «کمال الملک» ملقب شد.
کمال الملک که در خانواده ى هنرمندى در کاشان، در سال 1264 ه.ق، به دنیا آمده بود، در 1329 ه.ق به تأسیس مدرسه ى عالى صنایع مستظرفه همت گماشت. او مکتبى را در نقاشى ایران بنا نهاد که، ضمن بهره گیرى آگاهانه از هنر متفاوت غربى، استفاده از مفاهیم اجتماعى نو را در کشور مطرح کرد. رشد و گسترش مفهومى جدید از نقاشى و هنر نو را در ایران بى شک مدیون این اعجوبه ى نقاشى و طراحى دوران قاجاریه و دو دهه ى اول قرن چهاردهم شمسى ایران هستیم.
از نکات جالب توجه زندگى این هنرمند دوران قاجار، ایجاد رشته ى آموزش قالى بافى در مدرسه ى یاد شده است که نمودار آگاهى وى از ارزش هنرهاى اصیل ایرانى و توجه به حفظ این حرفه ى سنتى است. در پى این امر مهم، تعدادى از هنرمندان برجسته ى مینیاتور و نقش قالى، جهت تکمیل توانایى خود، در این مدرسه به آموزش پرسپکتیو و آناتومى پرداخته اند.
فرشنامه ى ایران در این باره مى نویسد: «در دوران قاجاریه اسم کمال الملک است که در زمینه ى هنر مى درخشد و تأسیس مدرسه ى صنایع مستظرفه از یادگارهاى اوست. در این مدرسه، نقاشى قالى نیز آموخته مى شده است.» پیش از این مطلب، فرشنامه، اشاره به این نکته دارد که طرح قالى در دوره ى صفویه یادگار هنرنمایى رضا عباسى است سپس، در دوره ى قاجاریه نام کمال الملک رادر این رابطه مطرح مى کند؛ جالب آنکه هر دو این هنرمندان متولد کاشان هستند.

میرزا على اکبر و میرزا احمد نقاش

اینان دو برادر کاشانى بودند که در ساختن قلمدان و جلد قرآن کریم با نقش و نگار مخصوصى استاد بودند و، با کسادى این مشاغل در دوره ى ناصرالدین شاه و شیوع و رونق قالى بافى نفیس، به طراحى و نقاشى قالى روى آوردند و از اولین طراحان و نقاشان قالى دوره ى تجدید حیات قالى هاى نفیس کاشان شدند. این دو برادر در نقشه کشى از همان سبک و مکتب قدیم پیروى مى کردند.
قالى هاى کهنه ى کرکى و ابریشمى پیش از جنگ جهانى اول که با طرح و نقشه هاى میرزا احمد نقاش بافته شده است، اکنون از نفایس بسیار ممتاز و ارزنده ى قالى بافى به شمار مى روند. همچنین میرزا احمد سازنده ى کاغذ نقشه در اصفهان بود که بعدها این کاغذ توسط سیدرضاخان صانعى با معیار شد. میرزا على اکبر نیز شاگردان خوبى در زمینه ى طراحى و نقاشى قالى آموزش داد که از آن جمله مى توان به سیدرضاخان صانعى، میرزا نصرالله خان نقاش زاده (فرزند میرزا احمد)، دبیرالصنایع، آقا رضا وفا (فرزند میرزا على اکبر)، میرزا عباس صنیعى، آقا مهدى صانعى و محمودآقا صنیعى اشاره کرد. میرزا على اکبر و میرزا احمد در پایان جنگ جهانى اول که خریداران فرش فقط تجار امریکایى بودند، مدتى براى آن ها طرح و نقشه تهیه مى کردند.

سیدرضاخان صانعى (1265 ش - 1366 ش)

این هنرمند نامى طراحى فرش کاشان با 101 سال عمر، کارهاى بدیعى را در زمینه ى فرش هاى تصویرى و دورنما و پرتره و به ندرت گل و بوته ارائه کرده که اکثرا در ردیف کارهاى ارزشمند موزه اى است. وى با کمال الملک رابطه ى دوستانه اى داشت و آثار هنرى خود را به نظر او مى رساند. سیدرضاخان استفاده از کاغذ شطرنجى را در نقشه ى قالى کاشان باب کرد. سرعت عمل و خلاقیت فوق العاده ى او زبانزد بود؛ به طورى که در طول روز تا غروب یک طرح را قلم مى زد و در حین کار از پاک کن استفاده نمى کرد. از نقشه هاى معروفش، نقش شیخ صفى و نقش لچک ترنج شاه عباسى است. نقشه هاى او به «نقشه هاى خان» مشهور شده است. برخى از شرکت هاى خارجى فرش نیز طرح هاى خود را به او سفارش مى دادند. سیدرضاخان شاعر، خطاط، نقاش قالى و صورت همچنین مسلط به سه زبان خارجى فرانسه، ترکى و عبرى و اهل مطالعه و ورزشکار بود. دخترش، اکرم السادات، و پسرانش نیز اغلب نقاش و هنرمند قالى بودند.

آقا رضا وفا (فرزند میرزا على اکبر)

استاد رضا وفا کاشانى هنرمند نامدارى است که، به صورت آینه اى شفاف، جلوه هاى هنرى و مهارت هاى پدر و عموى بااستعداد و پرآوازه ى خود، میرزا على اکبر و میرزا احمد، را بر روى هنرمندان نسل جدید منعکس کرد. هنر نقاشى قالى کاشان تا حد زیادى، مدیون ذوق و نوآورى و خلاقیت هنرى آقا رضا وفا و دبیرالصنایع و میرزا عباس صنیعى است. او که از استادان مدرسه ى صنایع قدیمه ى تهران بود با عیسى بهادرى مقایسه مى شد. سبک او کلاسیک، و از همکاران نزدیک استاد طاهرزاده ى بهزاد بود و برخى از آثار وى، از قلم استاد وفا و استاد اقدسیه است. برخى از طراحى هاى قالى او در نمایشگاهى در سال 1361 ه.ش در موزه ى فرش ایران به نمایش گذاشته شد.

میرزا نصرالله خان نقاش زاده (فرزند میرزا احمد)

این هنرمند برجسته و مشهور نقش قالى کاشان که فرزند میرزا احمد نقاش و داماد سیدرضاخان صانعى و دوست و همکار وى بود، هر چند سرعت عمل و خلاقیت سیدرضاخان را نداشت، دقت و ظرافت قلم او بنیان گذار نوعى طراحى علمى و اساسى در فرش کاشان است. در طرح هاى او کوچک ترین عدم تقارن یا عدم تناسبى دیده نمى شود و تخصص وى در نقشه هاى سنتى و کلاسیک قالى بود.
طرح شناخته شده ى لچک ترنج افشان کاشان که با استفاده از طرح هاى سنتى ایران تهیه شده و یکى از متداول ترین طرح هاى مورد استفاده در فرش کاشان است، از کارهاى اوست. سبک کلاسیک وى عموما مطبوع و مورد پسند کارشناسان قالى هاى ممتاز است. اکرم السادات صانعى، همسر او نیز هنرمند قالى بود. این مرد هنرمند محجوب و محتاط، در سال 1359 ه.ش، در سن هشتاد و پنج سالگى درگذشت.

میرزا عباس صنیعى (1260 - 1343 ه.ش)

از شاگردان میرزا على اکبر و میرزا احمد نقاش است که خود هنرمندى بنام و صاحب سبک بوده و طرح هاى وى با نشان صنیعى عرضه مى شده است. همسر او، بانو زهرا صنیعى، بافنده ى چیره دست و فرزندش - محمد - نیز از طراحان مشهور کاشان بوده است. ذوق و نوآورى و خلاقیت هنرى میرزا عباس در هنر نقش قالى زبانزد بود. طرح افشان او شهرت بیشترى دارد.

محمد صنیعى

وى در سال 1294 ش در کاشان به دنیا آمد و از دوازده سالگى نزد پدرش، میرزا عباس صنیعى، با عشق و علاقه آموختن طراحى فرش را شروع کرد. او از جمله طراحان بزرگ فرش کاشان است که در فاصله ى دو جنگ جهانى و پس از آن تا دهه هاى 1350 و 1360 و از آن زمان تا سال هاى اخیر به کار نقش آفرینى مشغول بود و، علاوه بر طراحى، در تولید فرش هایى که با نشان صنیعى مشهور بودند، راه پدر را ادامه مى داد. محمد صنیعى در سال هاى آخر عمر ساکن تهران بود. طرح افشان و شاه عباسى افشان صنیعى معروف است.

سید محمد افسرى

سید محمد، برادرزاده ى سیدرضاخان صانعى و پسر خاله ى میرزا نصرالله خان نقاش زاده، در سال 1301 ه ش در خانه ى آقا سیدمیرزا افسرى، طراح و نقاش فرش، به دنیا آمد و از کودکى به طراحى فرش علاقه نشان مى داد. او شاگرد حاج میرزا آقا امامى و میرمصور بوده و ضمنا با کارهاى سیدرضا صانعى و میرزا نصرالله خان آشنایى داشته است. کارهاى محمد افسرى، نقاش چیره دست صورت هاى بزمى و درخت و منظره و طرح هایى با نقوش جانورى، از لطافت شاعرانه اى برخوردار است، و غالبا رنگ آمیزى و رنگرزى و نظارت بر بافت آن ها را شخصا بر عهده مى گرفت. وى، علاوه بر طراحى و نقاشى، در کار خطاطى، سیاه قلم، مینیاتور، رنگرزى و بافندگى نیز دستى داشت. فرش هاى شمایلى و فرش تصاویر برخى از سران کشورها و تابلوى رقص دراویش از جمله کارهاى اوست. سرانجام، پس از نیم قرن خدمت به طراحى فرش ایران، این عضو هیئت امناى انجمن هنرمندان فرش ایران در تابستان 1377 ه ش در کاشان دار فانى را وداع گفت.

سبک هاى عمده ى طرح فرش کاشان

لچک ترنج یا ترنج و محراب

این طرح که احتمالا از نقش جلدهاى چرمى کتاب هاى قدیمى و برخى کاشى کارى هاى مساجد و مدارس الهام گرفته است، حداقل از دوره ى صفویه در طراحى فرش ایران مرسوم بوده و یکى از عمومى ترین سبک هاى نقشه ى فرش در کاشان است که در نقاط دیگر هم از آن تقلید کرده اند. مؤلف سیرى در هنر قالى بافى در ایران مى نویسد: از طرح لچک ترنج سنتى کاشان، ترنج ظریف و کشیده اى به رنگ آبى سورمه اى که عینا این رنگ در لچک ها و حاشیه تکرار شده در زمینه اى لاکى رنگ یا به عکس، ترنج لاکى در متن سورمه اى در برخى از مراکز قالى بافى ایران مانند کاشمر، یزد، اردستان و همچنین کشور مصر تقلید مى شود. به طور کلى، چند اصل در نقشه ى ترنج و محراب وجود دارد:

1. ترنج

طول ترنج حداکثر معادل یک سوم پهناى فرش است. ترنج، به شکل دایره، بیضى یا لوزى، در وسط فرش قرار مى گیرد و نقطه ى مرکزى آن، نقطه ى مرکزى و تقارن فرش است. ترنج به کمک بند یا قابى از بقیه ى متن جدا مى شود. کلاله یا پرهاى اطراف ترنج حالت شمسه به ترنج مى دهد و بعضا در بالا و پایین ترنج دو قندیل یا سر ترنج هایى قرار مى گیرد.

2. لچک

لچک در چهار طرف و گوشه هاى فرش دیده مى شود و مى تواند یک چهارم ترنج باشد یا جداگانه طراحى شود. امروزه در فرش کاشان لچک ها چند لایه و معمولا جداى از طرح ترنج است و با اسلیمى ها از متن جدا مى شود.

3. حاشیه

پهناى حاشیه حداکثر معادل یک ششم پهناى فرش است. در گذشته، حاشیه ى فرش کاشان تا هفت باند مى رسید، ولى الان بیشتر سه حاشیه متداول است که یک حاشیه به نام حاشیه ى پهن مبناست و دو حاشیه ى باریک دو طرف آن است. حاشیه به صورت نوارى دور تا دور فرش را دربر مى گیرد.

4. بوم یا زمینه ى فرش

فضاى داخلى که دور ترنج را پوشانده و نوار حاشیه ى آن را احاطه کرده است، بوم یا زمینه و متن فرش است. اگر این فضا ساده و بدون نقش مایه باشد، به این طرح در کاشان کف ساده مى گویند، ولى معمولا در این فضا که با رنگ دیگرى غیر از رنگ متن حاشیه رنگ آمیزى مى شود، اسلیمى ها و گل هاى شاه عباسى و ختایى بافته مى شود. در گذشته از رنگ سورمه اى یا لاکى استفاده مى شد، ولى امروزه رنگ هاى روشن بیشتر استفاده مى شود. طرح ترنج محراب یا لچک ترنج با انواع خود از طرح هاى کلاسیک کاشان محسوب مى شود و به طور عمده متأثر از طرح هاى میرزا نصرالله خان نقاش زاده یا سیدرضاخان صانعى بوده و به طرح شاه عباسى نیز معروف است. از طراحان معاصر، استاد کریم پور، سیدعلى صانعى، تقدیسى، حسن معرفتى، سعید و فروزان نیز به طور عمده به این سبک طراحى مى کنند.

افشان

این طرح بدون ترنج و محراب یا لچک بوده و از گل و بوته هاى بزرگ و کوچک و خطوط منحنى اسلیمى در متن تشکیل شده، و نوار حاشیه این متن را احاطه کرده است. طرح افشان که از طرح هاى فرعى شاه عباسى است به طرح سرتاسرى شاه عباسى نیز معروف است. از نوع هاى ویژه ى آن مى توان از افشان شکسته، افشان دسته گل، افشان حیوان دار، افشان اسلیمى و افشان ترنج دار نام برد. میرزا عباس صنیعى و پسرش حاج محمد صنیعى از طراحان مشهور کاشان، طرح هاى افشان را خوب کار کرده اند و از آن ها آثارى باقى مانده که تاکنون تقلید مى شود.
این طرح با زمینه هاى رنگى متفاوتى بافته مى شود. زمینه ى کرم آن جنبه ى صادراتى داشته است؛ براى اروپاى غربى و حتى براى استفاده در خانه هاى بزرگ یا داراى مبلمان و نیز افرادى که داراى بینش علمى هستند از این نوع فرش تهیه مى کنند.

گلدانى

این طرح در کاشان سابقه اى طولانى دارد. «پوپ» قالى هاى طرح گلدانى معروف دوران صفویه را منسوب به جوشقان در کاشان مى داند. در حال حاضر، این طرح در کاشان و نیز در منطقه ى ابوزیدآباد کاشان و بیشتر به صورت قالیچه بافته مى شود. نوعى از این طرح به نام «حاج خانمى» نیز در کاشان و نطنز بافته مى شود. طرح گلدانى که انواع مختلفى دارد، حالت تکرارى نداشته و سرتاسر بوم را گلدان یا درختى مى پوشاند. نوع نقشه ى آن نیمى یا قدى است که برخى از نقشه هاى دبیرالصنایع از این نوع است. نقشه هاى شادسر ابوزیدآباد نیز به طور عمده گلدانى و درختى است.

محرابى

این نوع طرح ها که تداعى کننده ى محراب مسجد است، به عنوان فرش هاى سجاده اى و براى نماز تهیه مى شود. در قسمت بالاى بوم یا زمینه، قوس محراب را طراحى مى کنند که به طور عمده حالت دو لچک را دارد و نوار حاشیه نیز زمینه ى فرش را احاطه مى کند. ممکن است خطى از قرآن، حدیث یا اسماى متبرکه در قوس محراب یا جاى سجده و بعضا در حاشیه ى فوقانى یا تا نیمه ى حاشیه هاى راست و چپ نوشته شود. در متن و حاشیه از نگاره هاى جانوران، پرندگان و انسان به هیچ وجه استفاده نمى شود تا براى نمازگزار اشکالى ایجاد نکند.
در کاشان، انواع محرابى گلدانى، ستوندار، قندیلى، درختى با نگاره ها و قوس هاى گردان در قالیچه طراحى و در انواع ابریشمى و کرکى بافته مى شود. طرح هاى محرابى دوران صفویه ى کاشان شهرت فراوانى داشته و انواع آن زینت بخش موزه هاى داخلى و خارجى است. در دوره ى قاجاریه و نیز در دوره ى معاصر موارد متعددى توسط اغلب طراحان مشهور تهیه شده و مى شود.

شکارگاه

طرح شکارگاه یا گل و جانور نیز در کاشان سابقه اش به دوران صفویه مى رسد که برخى از این طرح ها که از بهترین نمونه هاى آن دوران است در موزه هاى مشهور قرار دارد. سرتاسر زمینه یا بوم آن منظره اى از شکارگاهى مشتمل بر حیوانات، شکارچیان و گیاهان مختلف است و نقشه ى سراسرى دارد. امروزه این طرح به صورت محدود و بیشتر به صورت قالیچه و با خامه ى ابریشم یا کرک و در شهر کاشان یا منطقه ى ابوزیدآباد بافته مى شود. از طراحان معاصر، سید محمد و سید نظام افسرى ممکن است در این طرح نقش داشته باشند.

واگیره اى

این طرح ها که در قسمتى از کل فرش (مثلا یک هشتم، یک شانزدهم و یک سى و دوم و...) طراحى و در بوم تکرار مى شود، انواع مختلفى دارد که برخى از آن ها در کاشان به شرح ذیل تهیه و بافته مى شود:

1. خشتى یا قابى:

در این طرح فضاى داخل متن فرش را به کمک لوزى ها یا مربع هایى تقسیم بندى کرده و درون این قاب ها را با گل هاى ختایى یا معمولا تصویر حیوانات تزیین مى کنند. این طرح که امروزه به ندرت در کاشان بافته مى شود، به موزاییکى نیز معروف است.
طرح «بندى» نوع دیگر آن است که در آن اسلیمى و ختایى بیشتر به کار رفته است.

2. ظل السلطان:

شکل کلى این طرح دسته گلى است که بالاى آن معمولا در دو طرف پرنده اى نشسته است و بعضا به جاى پرنده از برگ استفاده شده است. این دسته گل در بوم فرش تکرار مى شود. این طرح توسط دبیرالصنایع در کاشان تهیه مى شد و به صورت نادر امروزه نیز بافته مى شود.

3. بته اى:

طرح بته جقه در بوم و متن فرش تکرار مى شود. بته ى کاشان یک کلاله اى بوده و با بته ى دوقلو فرق دارد. این طرح نیز در کاشان به ندرت بافته مى شود.

تصویرى

این طرح ها که نقشه ى آن ها به طور سرتاسرى است، در کاشان سابقه ى زیادى دارد و گروهى از آن ها به ویژه از دوره ى قاجاریه و پس از آن زینت بخش موزه ها و مجموعه هاى خصوصى بوده است. در دوره ى معاصر نیز توسط خانواده افسرى به ویژه مرحوم استاد سید محمد افسرى و برادرش استاد سید نظام الدین افسرى و برخى افراد دیگر مثل کاشف و محمد آقا قاسمى و محمد سعید طراحى یا بافته مى شود. این طرح ها که به طرح هاى مینیاتورى یا نگارگرى نیز معروف است، به چند دسته تقسیم مى شود:

1. منظره اى:

در این طرح ها منظره اى از طبیعت یا صحنه اى به شیوه ى روایتگرى ترسیم مى شود که ضمن آن، تصویر یک یا چند شخصیت تاریخى یا مذهبى نیز معمولا وجود دارد. از این نمونه در موزه هاى مختلف طرح هاى بافته شده ى متعددى از کاشان وجود دارد. این طرح ها در کاشان به دورنما نیز معروف است.

2. شمایلى:

در این طرح ها شمایل اولیاى دین و شخصیت هاى مذهبى، نه تصویر واقعى آن ها براساس ذهنیت طراح یا ویژگى هاى مشهور در داخل متن قرار مى گیرد که بعضا با یک حاشیه احاطه شده است. در این طرح ها به تناسب از خط فارسى یا عربى براساس متن موردنظر استفاده مى شود.

3. چهره اى:

در این طرح ها چهره ى شخصى براساس عکس یا تصویر واقعى او تهیه و بافته مى شود. در سال 1350 تصویر بسیارى از سران حکومت ها با سفارش دربار رژیم گذشته توسط برادران افسرى تهیه و بافته شد. در حال حاضر نیز سفارش هایى در این مورد طراحى و تهیه مى گردد.

عوامل مؤثر بر طراحى فرش در کاشان

آشنایى با نحوه ى شکل گیرى فرهنگ یک منطقه مى تواند در شناسایى عوامل مؤثر بر طراحى و نقاشى آن منطقه کمک بسزایى کند. مى دانیم که شرایط اقلیمى، در هر منطقه اى، تعیین کننده ى شیوه ى سازگارى انسان با طبیعت است. تفاوت شرایط اقلیمى در هر گوشه از کره ى خاکى، زمینه ى شکل گیرى فرهنگ هاى انسانى متفاوتى را ایجاد مى کند. حداقل مى توان گفت که ویژگى هاى فرهنگى یک قوم یا یک جامعه ى انسانى از ویژگى هاى اقلیمى محیط زندگى آن مجموعه جدا نیست. ناگفته نماند که انسان، با کمک پیشرفت هاى علمى و فنى، به تدریج تأثیر شرایط اقلیمى را بر زندگى خود کاهش داده یا آن ها را در جهت رفع نیازهاى روزافزون خویش مهار کرده است، اما باز هم از آن تأثیر مى پذیرد.
نواحى کویرى از جمله مناطقى در روى کره زمین است که ویژگى عمده ى آن هواى خشک، گرماى سوزان، بارندگى کم و بیابان هاى شنى است، همچنین مقدار آب هاى سطحى و روان در آن بسیار کم و میزان تبخیر آن زیاد است و اختلاف شدید درجه حرارت در شب و روز، به همراه این عوامل، محدودیت هایى را براى زندگى انسان و زیست جانداران به وجود مى آورد. از جمله ى این محدودیت ها کمبود آب است که، بر سر تقسیم عادلانه ى آن، حساسیت هایى به وجود مى آید که مرتفع ساختن آن مستلزم ایجاد زمینه هاى تعاون و همکارى میان اهالى است. بهره بردارى منطقى از آب و تقسیم منصفانه ى آن عامل مهمى در ادامه یافتن زندگى مسالمت آمیز مردم این مناطق و همچنین حفظ وحدت و یکپارچگى جامعه ى آنان به شمار مى رود؛ در نتیجه، در تنظیم قوانین جامعه ى حاشیه ى کویرى نقش تعیین کننده اى ایفاء مى کند، ارزش هاى جمعى و هنجارهاى اجتماعى را تقویت کرده و انسجام جامعه را تضمین مى کند. روابط اجتماعى در چنین جوامعى که با طبیعت سخت کویر در ستیزند، بسیار پیچیده است و حرکت اعضاى جامعه در آن به شدت در تقید رعایت موازین اجتماعى است و، بنابراین، فردگرایى اعتبار کمترى دارد و رفتارهاى اجتماعى اغلب در چارچوب هنجارهاى اجتماعى محصور مى شود.
با این همه، مجاورت منطقه ى کاشان با کویر، از یک سو، و با کوه هاى مرکزى ایران، از سوى دیگر، موجب شده است که این منطقه داراى آب و هواى متفاوتى در نواحى مختلف خود باشد؛ به نحوى که در شمال شرق و جنوب غرب آن، به ترتیب، آب و هواى خشک کویرى و سرد کوهستانى با اختلاف درجه حرارت بارزى وجود داشته باشد و، در بین خود، ناحیه ى جلگه اى با آب و هواى معتدل را براى سکونت انبوه، باقى گذارد. این اختلاف درجه حرارت و وضعیت جوى همواره، نشانه اى از تنوع در طبیعت براى ساکنان این منطقه بوده که مى توانسته به زندگى آن ها نیز تنوع بخشد. این تنوع و پیامدهاى آن موجب شده است که مردم منطقه قهر طبیعت را قطعى تصور نکرده و خود را بدان تسلیم نکنند و، با وجود محدودیت هاى طبیعى، در راه تأمین زندگى مادى و معنوى و گسترش آن کوشا باشند. این طبیعت متنوع روحیه ى تنوع طلبى و نواندیشى مردم کاشان را در طول تاریخ تقویت کرده، ذهن هاى کنجکاو و پویایى را پرورش داده تا آثار بدیعى را به جامعه ى بشرى تقدیم کنند. آثار هنرى و فرهنگى مردم این منطقه از دوران ماقبل تاریخ تا به حال مؤید این مطلب است.
عامل مؤثر دیگر در شکل گیرى فرهنگ پویاى کاشان، قرار گرفتن آن بر گذر کاروانیان مناطق گوناگون از شمال و جنوب در پهنه ى تاریخ ایران است؛ زیرا یکى از معدود راه هاى ارتباطى که شمال ایران را به جنوب نجد ایران متصل مى سازد، راهى است که از حاشیه ى کویر مرکزى و از منطقه ى کاشان عبور مى کند. این ویژگى باعث شده که منطقه ى کاشان نه تنها براى مسافران، که براى بازرگانان و، به تبع آن، براى حکمرانان و سایر اقشار از اهمیت خاصى برخوردار شود و، با تبدیل کردن آن به کانون دادوستدهاى مختلف، به غنى سازى فرهنگ و شیوه ى زندگى مردم منطقه نیز کمک شود. بدیهى است این مردم که بدین وسیله از انزواى کویرى بودن خارج مى شدند، تجارب فرهنگ هاى دیگر را در رشد و تحول فرهنگ و تمدن خلاق خود به کار مى گرفتند و، با ایجاد تنوع و ابتکارات نو، آثار فرهنگى بدیعى را به سایر تمدن ها عرضه مى داشتند.
نکته ى مهم دیگرى که در شکل گیرى فرهنگ و هنر این مرز و بوم تأثیر بسزایى داشته است، اعتقادات دینى و فرهنگ آیینى مردم آن است که سابقه اى دیرینه دارد.
رمان گیرشمن در کتاب خود مى نویسد: از هزاره ى اول قبل از میلاد، در سیلک تعدادى لوحه هاى نازک به دست آمده که موضوع نقوش آن همان است که روى ظروف منقوش یا روى سنگ تکرار شده است. اصلى که بر این نقوش حکومت مى کند، ترس از خداست (گیرشمن 1371: 10). این امر در سایر دوره هاى تاریخى کاشان نیز کاملا مشهود است. طرح فرش هاى دوران صفویه و پس از آن به خوبى چنین اصلى را تأیید مى کند.
اصل دیگرى که ارتباط تنگاتنگى با اصل فوق داشته و بر فرهنگ و هنر و طراحى این منطقه نفوذ دارد، نمادگرایى و سمبولیسم است؛ هر چند در حیطه ى کامل اصل فوق نیست. البته بر نقاشى دوره ى دوم سیلک (حدود 4000 سال قبل) واقع گرایى و رئالیسم حاکم بوده و نقوش باقیمانده مبین یک سبک طبیعت پرداز (ناتورالیسم) است. در این دوره، تصاویر حیوانات را به صورت طبیعى و منظم نقش مى کردند یا با تقلید صادقانه اى از زندگى به ترسیم آنچه در اطراف خود مى دیدند، مى پرداختند. با این حال، در پشت این نقوش که حاکى از رموز و نشانه هاى بسیار متنوعى است، میل به بیان مطالبى نهفته، آشکار بود که این اصل نمادگرایى را حکایت مى کند.
عامل دیگرى که بر نقاشى منطقه ى کاشان و از جمله بر طراحى فرش آن مؤثر است، انطباق آن با سفارش هاى اجتماعى و نیازهاى کارکردى در هر دوره است. این عامل بعضا ممکن است تأثیر عوامل قبلى را نادیده گرفته یا خنثى کند و برخلاف آن عوامل طبیعى طرحى را درافکند تا پاسخى به سفارش اجتماعى خاص داده باشد.
در خصوص هر یک از عوامل فوق مى توان مثال ها و مصادیقى را عنوان کرد. اما مثالى نیک که شاید بتوان تأثیر همه ى این عوامل را بر آن دید، «فرش مقصود کاشانى یا قالى شیخ صفى» است. متنوع بودن طراحى فرش، آن هم به همراه گل و بوته و اسلیمى هاى زیبا و پرطراوت، تأثیر اقلیم و عکس العمل در مقابل آن است. دادوستد کاشان با پادشاهان صفوى و رفت وآمد آن ها به این شهر، بین کاشان و مرکز ثقل معنوى و فرهنگى آنان، اردبیل، ارتباطى را برقرار مى کند و علاقه ى معنوى ایجاد شده، در نهایت، به طراحى و بافت چنین فرشى براى آن بارگاه مذهبى مى انجامد.
حکایت دیندارى مردم کاشان نیز در فرش و جایگاهى که، فرش را براى آن تهیه کرده اند، آشکارا معضل فرش بافى است و شعرى که در کتیبه ى فرش از حافظ آمده است، خود حکایت از تأثیر مذهب و آیین دارد:
جز آستان توام در جهان پناهى نیست
سر مرا به جز این در حواله گاهى نیست
در طرح قالى نیز هیچ گونه نقش جانورى و انسانى نیست و زیبایى آرام بخشى سرشار از شکوه و عظمت بر آن حکم فرماست. نمادگرایى در فرش نیز کاملا محرز است. شمسه ى مرکزى با 16 کلاله که آن را احاطه کرده است، نمادى از نور محمدى است. هر چه از مرکز شمسه دور مى شویم به کثرت مى گراییم و از توحید دور مى شویم، و هر چه از اطراف و تکثرات به مرکز مى آییم در واقع به وحدت گرایش مى یابیم و توحید را پى مى گیریم و از خدایان متعدد به خداى واحد، براساس شعار اصلى پیامبر اسلام، قولوا لا اله الا الله تفلحوا، تمایل پیدا مى کنیم. سرتاسر طرح فرش در سیر اسلیمى ها و شاخه ها مشحون از مفهوم «حرکت» است. سفارش اجتماعى و نیاز کاربردى نیز در طرح این فرش، با توجه به شرایط زمان و خواست شاه تهماسب، لحاظ شده است.

بررسى دلایل افت و خیز طراحى فرش کاشان

سوابق تاریخى شهر کاشان نشان مى دهد منطقه ى سیلک از دوران پیش از تاریخ مهد هنرهاى تجسمى و هنر نقاشى بوده است. سوابق این شهر در دوران اسلامى نیز حاکى از چنین امرى است. در برخى دوران هنر نقاشى کاشان اوج مى گرفته است که دوره ى ایلخانان مغول، صفویه و قاجاریه را به عنوان مصادیق بارز شکوفایى آن مى توان در نظر گرفت. ابوالبرکات محمد بن منصور، رضا عباسى و کمال الملک شاخص ترین نقاشان و طراحان این سه دوره اند که در تاریخ از آنان تجلیل شده است و هر سه اهل کاشان بودند. این سه هنرمند، هر چند در سه دوره ى متفاوت زندگى مى کردند، بى شک یکى از عواملى که پس از داشتن استعداد خدادادى موجب شکوفایى خلاقیت هنرى آن ها مى شود حمایت حکومت هاى وقت و ارج نهادن به ارزش آثار آن هاست؛ تا جایى که به عنوان نقاش باشى دربارهاى ایلخانى (غازان خان)، صفوى (شاه عباس اول) و قاجار (ناصرالدین شاه) در برترین موقعیت اجتماعى زمان خود قرار گرفته بودند و ترغیب و تشویق ها پشتگرمى و روحیه ى بالاى تلاشگرى در هنر نقاشى را به آن ها مى داده است. جالب آنکه در این سه دوره، هنر نقاشى روس سفال یا کاشى و غیره، و نیز بر بافته هاى کاشان، که مخمل و قالى هاى باقیمانده از دوره هاى صفویه و قاجار نمونه هاى آن است، در حد اعلاى رشد و تعالى خود بود. علاوه بر دولت ها، پشتیبانى صاحبان سرمایه و نیز هنردوستان جامعه در تشویق و حمایت از طراحان و نقاشان مؤثر بوده است.
شرایط اقلیمى و جایگاه جغرافیایى نیز در تکوین هنرهاى گوناگون و، به تبع آن، هنر نقاشى کاشان تأثیرى شگرف داشته است. خست خاک در این منطقه و نبود موقعیت کشاورزى و دامدارى پررونق موجبات گرایش خلاقیت هاى انسانى را به سمت صنایع دستى و دیگر صنایع و هنرهاى تجسمى و تزیینى از جمله نقاشى فراهم کرده است. موقعیت جغرافیایى خاص کاشان و بر سر راه قرار گرفتن آن در دوران هاى مختلف توجه حکومت ها و صاحبان قدرت و سرمایه و حتى مسافران و جهانگردان و صاحبان اندیشه و خلاقیت هنرى را به خود جلب کرده و این نیز دست مایه اى براى ایجاد تنوع و رشد بیشتر هنر طراحى و نقاشى و سایر هنرها شده است. همین امر عامل تقاضاى اجتماعى را براى هنرها تقویت کرده، سفارش هاى خارجى را موجب شده و قلمرو بهره گیرى از آن ها را توسعه داده است. وقتى شهرت طرح هاى فرش کاشان به همراه نفاست این فرش ها در دوره ى شاه تهماسب و شاه عباس به خارج از کشور مى رسد، موج تقاضا از طرف کشورها و حکام اروپا و هند و عثمانى براى خرید و تهیه ى فرش کاشان را مشاهده مى کنیم.
همین امر در دوره ى قاجار در اروپا و امریکا و برخى ممالک آسیایى تکرار مى شود و سپس در سطوح دیگرى نیز رواج مى یابد. اوراق سفرنامه ها و کتاب هاى مستشرقان و جهانگردان خارجى گواه این مدعاست. این موارد نیز قطعا در رشد و تعالى هنر طراحى و نقاشى فرش کاشان مؤثر بوده است. با وجود همه ى این موارد، گاه از سوى طراحان یا نقاشان نقاط دیگر ایران رقابت هایى با کاشان مى شده که اتفاقا همین رقابت ها، زمینه هایى براى حرکت و تحول در طراحى فرش کاشان ایجاد و مسیر کمال آن را هموار مى کرده است.
به عکس، هر زمان که هنرمندان احساس آرامش و امنیت نمى کردند و در یک جامعه ى پر از هرج و مرج، هنرها رو به افول مى گذاشتند، براى طراحان فرش هم ذوق و شوقى براى نوآورى و خلاقیت باقى نمى ماند. در این شرایط، دولت ها و حکام هم فرصتى براى تشویق و ترغیب هنرمندان نمى یافتند. تقاضاى اجتماعى و به ویژه خارجى هم به شدت کاهش مى یافت. دوران هجوم افغان ها در اواخر صفویه تا اوایل دوره ى قاجار از جمله ى چنین شرایطى در کاشان است. این شرایط ضمنا موجب رکود بازار و افت اقتصادى در زمینه ى هنرها مى شود.
در دوره ى معاصر رکود بازار و ناآرامى هاى دوران مبارزات مردم مسلمان علیه رژیم پهلوى و شرایط پرالتهاب پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز تا چند سال، به تبع، سبب افتى در حوزه ى طراحى فرش کاشان شد. رواج تک بافى در دهه هاى 1350 و 1360 و گرایش به طرح هاى تکرارى یا عدم آشنایى طراحان با کیفیت طرح ها، ظهور ماشین کپى رنگى، یکسان سازى مزایاى صنفى براى طراحان و نقاشان و مشغله ى زیاد مسئولان سیاسى و اقتصادى و نداشتن فرصت براى پرداختن به مسائل طراحان و هنرمندان فرش نیز موجبات رکود خزنده اى را فراهم آورد که دامن منطقه ى هنرپرور کاشان را نیز گرفت و متأسفانه، در حالى که در گذشته اکثر نقاط ایران براى طرح و نقشه ى فرش به کاشان مراجعه مى کردند، رقباى این شهر در نقاط و استان هاى دیگر بخشى از سفارش ها را به خود اختصاص دادند. البته در دهه ى دوم انقلاب، نسل جدید طراحان کاشان به مرحله ى شکوفایى رسیده و با حمایت هاى موردى از سوى نهادهاى دولتى و برنامه هاى مربوط به فرش - از قبیل نمایشگاه سالانه ى بین المللى فرش در تهران با اختصاص نمایشگاه، جهاد سازندگى با برگزارى مسابقات دوسالانه ى طراحى فرش، صدا و سیما با انجام مصاحبه و پخش آثار آنان، و در این اواخر دانشکده ى معمارى و هنر دانشگاه کاشان با دعوت از جمعى از آنان در برنامه هاى درسى و پژوهشى و کارآموزى و برگزارى همایش و جلسات ذیربط و تشکیل میزگرد فرش کاشان - تلاش هاى مؤثرى در جهت تقویت روحیه ى هنرمندان صورت پذیرفته است. نسل جدید طراحان فرش کاشان، هر چند در سبک نوآورى نداشته اند، نوآورى در قالب سبک هاى قبلى را به خوبى دنبال کرده و، به این طریق، روند خوبى را براى جلب تقاضاى اجتماعى پى گرفته اند که مؤثر بوده است.
نکته ى دیگرى که در سیر تحول طراحى فرش کاشان قابل بررسى است، تأثیرپذیرى از طراحى نقاط دیگر یا نقش مایه ها و طرح هاى دیگر است. عمده ى این تأثیرپذیرى را سفارش هاى خارجى ایجاد کرده که به موارد ذیل در این باره مى توان اشاره کرد:
در دوره ى صفویه سلیقه ى خریداران خارجى از جمله لهستانى ها در طرح و نقش فرش و حتى رنگ آمیزى آن مؤثر بوده است، مانند فرش هاى پولونزى کاشان که در مواردى، حتى آرم خانوادگى پادشاه لهستان در فرش بافته شده است.
در دوره ى قاجاریه نیز شرکت هاى خارجى در طراحى و رنگ آمیزى فرش کاشان دخالت هایى داشتند که یکى از آن ها رواج طرح ساروق در کاشان توسط شرکت هاى امریکایى بود. این طرح به ساروق - کاشان معروف شده بود. همچنین گل فرنگ در برخى موارد در طرح ها سفارش داده مى شود که با طرح هاى خاص تصویرى در کاشان رواج یافته و به نوعى نفوذ طبیعت گرایى در طراحى کاشان محسوب مى شود. در رنگ آمیزى فرش کاشان نیز این نفوذ با رواج رنگ هاى روشن و نیز رنگ دوغى باب آمریکا مشاهده شده است.
در دوره ى معاصر، همچنین از طراحى فرش اصفهان تأثیراتى را مى بینیم که از جمله در طرح هاى استاد تقدیسى و در طرح هاى گذشته ى استاد کریم پور استفاده ى ویژه از گردش اسلیمى ها قابل مشاهده است. مرحوم حسن نقش پور مشهور به حسن عراقى نیز که قبلاً در اراک ساکن بودند، طرح هایى متأثر از طرح اراک (با گل هاى درشت تر از کاشان) در کاشان تهیه مى کردند که در نقاطى مثل فین بافته مى شد.
در خصوص تأثیر طراحى فرش کاشان بر فرش سایر نقاط باید گفت که طرح هاى فرش کاشان علاوه بر منطقه ى فرشى خود که شامل شهرستان هاى کاشان، نطنز، آران و بیدگل، دلیجان و محلات، جلگه ى گلپایگان و خوانسار و بخش هایى از میمه و نجف آباد و اردستان و قم مى شود، مبناى طراحى اولیه ى فرش قم بوده و طراحى فرش در یزد، سمنان، خراسان، مازندران، تهران، لرستان، زابل و سیستان را در نقاط متعدد تحت تأثیر خود قرار داده و طراحان فرش کاشان، براى این نقاط، طرح و نقشه تهیه و ارسال مى کردند. (4)

پی نوشت ها :

1. عضو هیئت علمى دانشگاه کاشان و رئیس انجمن علمى فرش ایران.
2. P. Louys.
3. افشان.
4. از مطالب «بررسى روش هاى طراحى فرش در کاشان» که براى مرکز تحقیقات فرش جهاد کشاورزى تهیه کرده بودم، با اطلاع و توافق در این مقاله استفاده شده است.

منابع تحقیق
ادواردز، سیسیل. قالى ایران. ترجمه ى مهین دخت صبا. انتشارات فرهنگسرا، تهران، 1368.
اعتمادزاده (به آذین)، محمود. قالى ایران. شرکت سهامى کتابهاى جیبى ایران، تهران، 1356.
باربارا، جوزافا. سفرنامه ى ونیزیان در ایران. ترجمه ى د. امیرى، انتشارات خوارزمى، تهران، 1349.
بررسى صنعت فرش دست باف ایران، نشر بانک مرکزى ایران، تهران، 1363.
بررسى صنعت فرش دست باف ایران، گروهى از محققان، نشر بانک مرکزى ایران، تهران، 1363.
پوپ، آرتور. شاهکارهاى هنر ایران. ترجمه ى پرویز ناتل خانلرى. انتشارات صفى علیشاه، تهران، بى تا.
-، معمارى ایران. ترجمه ى غلامحسین صدرى افشار. نشر فرهنگیان، تهران، 1373.
چیت سازان، امیرحسین. «عوامل مؤثر در گسترش هنر فرش کاشان از دیدگان دست اندرکاران صنعت فرش کاشان». پایان نامه ى کارشناسى ارشد، امور فرهنگى دانشگاه طباطبایى، 1377.
حسن بیکى، م.. مرورى بر صنایع دستى ایران. انتشارات ققنوس، تهران، 1369.
حشمتى رضوى، فضل الله و حسین آذرپاد. فرشنامه ى ایران. مؤسسه ى مطالعات و تحقیقات فرهنگى وزارت فرهنگ و آموزش عالى، تهران، 1372.
دیماند، س. م. راهنماى صنایع اسلامى، ترجمه ى عبدالله فریار. بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1336.
رشیدالدین فضل الله، خواجه. مکاتبات رشیدى. به سعى محمد شفیع. چاپ پنجم 1364 ه ق.
رودن، گنز. هنر قالى بافى ایران. سازمان اتکا، چاپخانه ى افست، تهران، 1357.
سپهرى، سهراب. اتاق آبى. انتشارات سروش، تهران، 1369.
سیورى، راجر. ایران عهد صفوى. ترجمه ى کامبیز عزیزى. نشر مرکز، تهران، بى تا.
سید زاویه، سید سعید. «بررسى و تحلیل روابط ساختارى و محتوایى شعر و فرش». پایان نامه ى کارشناسى ارشد پژوهش هنر دانشگاه هنر، 1374.
سیرى در صنایع دستى ایران. به کوشش جى. گلاک، نشر بانک ملى ایران، تهران، 1355.
صوراسرافیل، شیرین. طراحان بزرگ فرش ایران. نشر سروش، تهران، 1371.
ضیاءپور، جلیل. نقوش تزئینى در ایران زمین از کهن ترین زمان تا دوره مادها. وزارت فرهنگ و هنر، تهران، 1353.
فراى، ریچارد. عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه ى مسعود رجب نیا. چاپ سوم، انتشارات سروش، تهران، 1375.
فریه، ر. دبلیو. هنرهاى ایران. ترجمه ى پرویز مرزبان. نشر فرزان، تهران مرکز، تهران، 1374.
کونل، ارنست. هنر اسلامى. ترجمه ى هوشنگ طاهرى. چاپ مشعل آزادى، تهران، 1347.
گیرشمن، رمان. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه ى محمد معین. چاپ سوم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1349.
-، هنر ایران در دوران ماد و هخامنشى. ترجمه ى عیسى بهنام، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1371.
محمد حسن، زکى. تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام. ترجمه ى محمدعلى خلیلى، نشر اقبال، تهران، 1366.
ملکم، سرجان. نامه هاى سیاسى سفیر بریتانیا. ترجمه ى احمد توکلى. تهران، 1327.
نراقى، حسن. تاریخ اجتماعى کاشان. مؤسسه ى مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران، 1345.
-، آثار تاریخى شهرستانهاى کاشان و نطنز. انجمن آثار و مفاخر فرهنگى ایران، تهران، 1374.
نشریه تخصصى فرش، شرکت سهامى فرش ایران، ش 3.
نصیرى، محمدجواد. سیرى در هنر قالى ایران. اتاق چاپ، تهران، 1374.
هانگلدین، آرمن. قالى هاى ایرانى. ترجمه ى احمد کریمى. انتشارات فرهنگسرا، تهران، 1375.
هادیزاده، على. «نقش قالیبافى در توسعه ى روستاهاى کاشان». پایان نامه ى کارشناسى ارشد دانشگاه آزاد اسلامى، تهران، 1369.
هنر و مردم، مجله ى تهران، 1343 (ش 20 خرداد).

منبع مقاله :
مجموعه مقالات هم اندیشی هنر فرش (گردآورنده: خلیل دوردچی)



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط