حدیث نیز همچون موجودی زنده، آن گاه که عناصر دفاعی و مقاوم آن از بین برود یا ضعیف گردد، بیمار و آفت زده می شود. وجود عناصر دفاعی و مقاوم در احادیث، موجب پیشگیری از بسیاری از آسیبها یا جلوگیری از رشد عوامل آسیب رسان می شود. در اینجا به اجمال برخی عناصر دفاعی و بازدارنده را یاد می کنیم:
الف. وجود پر برکت اهل بیت علیهم السلام در هر عصری
حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:یا اَیُّها الناسُ اتَّقُوا الله وَ لا تُفْتُوا النّاسَ بِما لا تَعلَمونَ؛ فَإِنَّ رَسُولَ الله صلی الله علیه و آله قَدْ قالَ قَولاً آلَ مِنْهُ إلی غَیرِهِ و قدْ قالَ قَولاً مَنْ وَضَعَهُ غیرَ مَوْضِعِهِ کَذَبَ عَلَیهِ فَقامَ عَبِیدَةُ و عَلْقَمَةُ و الاَسْوَدُ و اُناسٌ مِنهُم فَقالوا یا امیرَ المؤمنینَ فَما نَصْنَعُ بِما قَدْ خُبِّرنا به فی المُصْحَفِ قالَ یُسْأَلُ عَنْ ذلکَ عُلماء آلِ محمدٍ علیهم السلام(1)؛ ای مردم از خدا بترسید و به آنچه نمی دانید، فتوا ندهید؛ چه اینکه گاه پیامبر صلی الله علیه و آله سخنی را فرموده، در حالی که از آن به سخن دیگری عدول نموده است و نیز گاهی سخنی را گفته که هر کس آن را در جای خودش (و در معنای مناسب) قرار ندهد، بر ایشان دروغ بسته است. عبیده سلمانی، علقمه، اسود و برخی دیگر از مردم برخاستند و از حضرت پرسیدند: ای امیرمؤمنان، ما با آنچه در این مکتوبات حدیثی نقل شده چه کنیم؟ فرمود: در این باره از عالمان آل محمد علیهم السلام پرسیده شود.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
إنَّ فِینا اَهْلَ البَیْتِ فِی کُلِّ خَلَفٍ عُدُولاً یَنفُونَ عَنهُ تَحرِیفَ الغالِینَ و انْتِحالَ المُبطِلِینَ و تَأویل الجاهِلِین(2)؛ در میان ما اهل بیت علیهم السلام در هر نسلی مردمان عادلی هستند که دین را از تحریف گزافکاران و ساخته های باطل پسندان و تأویل نادانان می پیرایند.
ب. همراهی با کتاب و سنت قطعی
امام صادق علیه السلام می فرماید:لا تَقْبَلوا عَلَینا حدیثَنا إلا ما وافَقَ القُرآنَ و السُّنَّةَ أوْ تَجِدُونَ مَعَهُ شاهِداً مِن اَحادِیثِنا المُتَقَدِّمَةِ(3)؛ حدیث ما را نپذیرید مگر آنکه با قرآن و سنت سازگار باشد و یا در میان احادیث پیشین ما شاهدی بر آن بیابید.
ج. دقّت در محتوای خبر
ابراهیم بن عبدالحمید از امام کاظم علیه السلام روایت کرده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:... فَما جاءَکُمْ عَنِّی مِنْ حَدِیثٍ مُوافِقٍ لِلْحقِّ فَأَنا قُلتُهُ و ما اَتاکُمْ عنّی مِنْ حَدِیثٍ لا یُوافِقُ الحَقَّ فَلَمْ اَقُلهُ و لَنْ اَقُولَ إلّا الحَق(4)؛ هر حدیثی از من برای شما نقل شد، آن را بسنجید؛ اگر موافق با حقّ بود، آن گفته ی من است و هر حدیثی از من برای شما نقل شد که با حقّ سازش نداشت، آن را نگفته ام. من هرگز جز حقّ نگویم.
د. دقّت در راوی حدیث
حضرت علی علیه السلام فرموده است:إذا حَدَّثتُمْ بِحَدیثٍ فَأَسْنِدوُهُ إلَی الَّذی حَدَّثَکُمْ فَإنْ کانَ حَقّاً فَلَکُم و إنْ کانَ کَذِباً فَعَلَیْه(5)؛ هرگاه حدیثی نقل کردید،آن را به کسی که برای شما نقل کرده است، نسبت دهید، اگر راست باشد به سود شما و اگر دروغ باشد، به عهده ی اوست.
علامه شعرانی ذیل حدیث فوق می نویسد: این روایت به سند و رجال حدیث اشاره دارد. همان گونه که در نقل متن حدیث باید دقت کرد که از زیاده، نقصان و تحریف مصون باشد، سند روایت را هم باید بررسی کرد تا از راویان دروغگو و جهال(ساهی) به دور باشد.(6)
در مسند احمد بن حنبل روایتی نقل شده است که گواه دقت حضرت امیر علیه السلام در شنیدن حدیث از دیگران است: هنگامی که از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله حدیثی می شنیدم، از آن به خواست خداوند استفاده می کردم و هنگامی که کسی غیر ایشان مرا حدیث می کرد، او را قسم می دادم. هرگاه قسم یاد می کرد، او را تصدیق می کردم.(7)
هـ. مذاکره و مقابله ی حدیث
اهل بیت علیهم السلام در روایات زیادی، تشکیل جلسات و گردهمایی شیعیان برای مذاکره ی احادیث را تشویق کرده اند؛ نمونه از حضرت امیر علیه السلام نقل است:تَزاوَرُوا و تَذاکَرُوا الحَدیثَ إنْ لا تَفْعَلوا یَدْرُس(8)؛ به دیدار یکدیگر بروید و با هم درباره ی «احادیث»سخن گویید؛ اگر چنین نکنید احادیث کهنه و مندرس می شود.
شعیب عقرقوفی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام به یارانش می فرمود:
اتَّقُوا الله و کونُوا إخْوَةً بَرَرَةً مُتَحابِّینَ فِی الله مُتَواصِلِینَ مُتراحِمِینَ تَزاوَروا و تَلاقَوْا و تَذاکَرُوا اَمْرَنا و اَحیُوه؛ (9) تقوای الهی پیشه کنید و برادران نیک رفتاری باشید. در راه خدا به همدیگر دوستی کنید، با یکدیگر ارتباط داشته باشید، با هم مهربان باشید، به دیدن همدیگر بروید و امر ما را به هم یادآوری کنید و آن را زنده دارید.
با توجه به این روایات، مذاکره و مقابله ی احادیث در میان محدثان متداول شد. اینان احادیثی را که شنیده بودند، برای دیگران نقل و یا کتابهای حدیثی خود را برای دیگران قرائت می نمودند. نتیجه ی این مذاکره و مقابله، کم شدن ورود آسیبها بر احادیث بود و گاه آسیبهای راه یافته مانند: تصحیف، نقل به معنا، ادراج، تقیه و... برای محدثان آشکار می گردید.
برای علاج آسیبها و برطرف کردن عوارض و پیامدهای موانع فهم، می توان گفت بیشتر آنها؛ مانند تصحیف و تحریف، پیش فرض ذهنی، در جای نامناسب قرار گرفتن، تقطیع نادرست و خلط معنای لغوی و اصطلاحی، تتبع ناقص و... با در نظر گرفتن دیگر احادیث و تشکیل خانواده ی حدیث، مرتفع می گردد.
در مواجهه با روایتی از جوامع حدیثی، نسبت به اینکه آیا آسیبی در آن رخ داده است یا خیر؟ یکی از سه فرض ذیل پیش روی ما قرار می گیرد:
الف. علم به عدم وقوع آسیب: روشن است در این فرض مشکلی متوجه حدیث نشده است.
ب. علم به وقوع آسیب: در این صورت، آسیب مدنظر اگر رفع شدنی نباشد، موجب نارسایی حدیث می شود و ما را از رسیدن به مراد اصلی معصوم علیه السلام ناکام می گذارد.
ج. شک در اصل وقوع آسیب: در این فرض نمی دانیم آیا از سوی راوی یا محدث و یا نسخه برداران، آسیبی بر حدیث عارض شده است یا خیر؟ در این صورت، احتمال آسیب دیدگی روایات وجود دارد، اما با وجود علم اجمالی به آسیب، در آغاز اصلِ عدم آسیب جاری نیست، لذا باید بررسی لازم درباره ی قراین موجود در جوامع حدیثی و نسخه های آن را به عمل آورد و پس از آن با بقاء شک، اصلِ عدم جاری نمود.
پی نوشت ها :
1. محمد بن حسن طوسی، تهذیب الأحکام، ج6، ص 295؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 113، ب16: النهی عن القول بغیر علم و الإفتاء بالرأی و بیان شرائطه.
2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص 32، باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 92، ب14.
3.محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 250، ب29.
4.محمد بن علی قمی(شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص 390، باب نوادر المعانی؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 188، ب26.
5.محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص 52، ح7؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 162. در حدیثی دیگر آمده است: هرگاه خواستید حدیثی را ثبت کنید آن را با سندش بنویسید که اگر آن حقّ بود شما در ثواب آن شریکید و اگر باطل باشد گناهش بر گردن ناقل آن است. ر.ک: علی متقی هندی، کنزالعمال، ج10، ص 222، ح29176؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج1، ص 129، ح837.
6.ملاصالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج2، ص 264.
7.احمد بن حنبل، المسند، ج1، ص 2.
8.محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 151، ب19؛ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج2، ص 32.
9.محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص 175؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج71، ص 352، ب21 و ص 401، ب28.
دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول