ضرورت حکومت از دیدگاه محقّق اردبیلی

ضرورت حکومت، در زندگیِ اجتماعی بشر، از نظر عقلا یک امر بدیهی تلقی گردیده است. محقق اردبیلی نیز به تبع حکما،(1) انسان را موجودی مدنی الطبع می داند که ناچار از معاشرت با هم نوعان و زندگیِ اجتماعی در این عالم است
پنجشنبه، 15 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضرورت حکومت از دیدگاه محقّق اردبیلی
 ضرورت حکومت از دیدگاه محقّق اردبیلی

 

نویسنده: علی خالقی




 

ضرورت حکومت، در زندگیِ اجتماعی بشر، از نظر عقلا یک امر بدیهی تلقی گردیده است. محقق اردبیلی نیز به تبع حکما،(1) انسان را موجودی مدنی الطبع می داند که ناچار از معاشرت با هم نوعان و زندگیِ اجتماعی در این عالم است و چون « این عالم، مقرّ طوایف و امم، محل نزاع و فساد بنی آدم است، بدون قانون و شریعت، که عبارت است از « تعلیم حسن معاش و معاد بر طبق صواب و سداد و بازداشتن از ظلم و فسق و فساد» ،(2) زندگیِ اجتماعی او میسّر نمی گردد و انسان به هدف آفرینش، که رسیدن به کمال از طریق عبادت و اطاعت الهی است،(3) دست نمی یابد، بنابراین برای « انتظام النوع و معیشت» (4) انسان ها نیازمند شریعت و قانون هستند.
از سوی دیگر، به حکم عقل می دانیم که وجود کامل ترین قانون و شریعت، بدون اجرا در میان مردم، کارایی نداشته و عبث و بیهوده خواهد بود و حال آن که خداوند، از چنین کاری منزّه است. لذا « خداوند متعال، اجرای شریعت را بر عهده ی حجت های خود در روی زمین، که پیامبران و ائمه و اولیای خدا هستند، قرار داد تا آنان آن چه مقصود او است، از اوامر و نواهی، بی زیاد و کم، به بندگان رسانند و بندگان خدا، در هر چه محتاج الیه ایشان است، از مصالح و مفاسد، و هرچه ایشان را نفع و نقصان رساند، به آنان رجوع نمایند. و این نیاز، اختصاص به عصر پیامبران نداشته، بلکه بعد از رحلت آن ها نیز به حال خود باقی است. از این رو، هر پیغمبری را بعد از آن که از دار دنیا رحلت کند، نایبی و جانشینی به حکم خدا در کار آمده است تا احکام شریعت او را پاسبانی نماید تا زیادت و نقصان در احکام شریعت راه نیابد و دزدان راه و شیاطین جن و انس، که در کمین و منتظر فرصتند تا در بنای ایمان بندگان خللی اندازند، به آن احکام راه نیابند.» .(5)
محقق اردبیلی درباره ی ضرورت عقلیِ حکومت، می افزاید: « چون از سویی مصالح و مفاسد زندگی، برای انسان ها مخفی است و کسی غیر از خدا به آن ها علم ندارد و از سوی دیگر، انسان برای حسن معاش و معاد، نیازمند معرفت بر این مصالح و مفاسد است، لطف و رحمت الهی ایجاب می کند که این مصالح و مفاسد را به انسان تعلیم نماید. و از آن جا که این کار، تنها از عهده ی کسانی ساخته است که خداوند به صلاحیت آنان عالم و راضی باشد، پس لازم است خداوند، خود، چنین اشخاصی را تعیین کند. عبارت او در این باره، چنین است:
« و قد یخفی المصالح و المفاسد و لم یعلم ذلک الّا الله... [ و الانسان] لابد ان یعرف المصالح و المفاسد و لا یکون ذلک الّا بتعلیم الله تعالی ایاه و ذلک لا یکون الّا فی شخص رضی الله تعالی به و عرف صلاحیته له.»
پس شکی نیست « که امامت و ریاست عامه ی مردمان، در امور دینی و دنیویِ آنان، موجب دفع ضرر و حصول نفع در زندگیِ آن ها است و امر مبدأ و معاد آن ها بدون آن، منتظم نمی گردد. پس واجب است خداوند را که چنین افرادی را مشخص و تعیین نماید» .(6)
بنابراین، به اعتقاد محقق اردبیلی، « تا زمانی که تکلیف پا بر جا است، از امام و نایب و سرکرده و صاحب اختیار، گریز و چاره نبوده و نیست؛ چه محال است که اهل تکلیف، بی سلطان و سرداری باشند که با او به صلاح نزدیک و از فسق و فساد دور باشند.» .(7)
در واقع، به اعتقاد محقق بدون وجود امام و رئیس، امور مربوط به دین و دنیای مردمان انتظام نمی یابد.
لذا از نظر ایشان، وجوب بعثت و امامت، برای انتظام نوع بشر و معیشت آن، جزو مستقلات عقلیه است و بر اساس حسن و قبح عقلی، بعثت انبیا واجب است؛ « چه اگر خداوند پیامبران را مبعوث نمی ساخت، مکلفین معذور بودند و می توانستند بر خداوند حجت اقامه کنند در عدم اتیان تکالیف، به این که پیامبری را بر آن ها مبعوث نکرده و تکالیف را برای آن ها بیان نکرده. و لذا ذم و عقاب آن ها جایز نمی بود.» .(8)
پس، از نظر عقلی، زندگیِ اجتماعیِ انسان ها نیازمند شریعت و قانون الهی است تا مصالح و مفاسد امور را، که کسی جز به تعلیم الهی، آن ها را نمی تواند بشناسد، در یابند و خداوند برای این کار، شریعت را، که تعلیم حسن معاش و معاد است، فرو فرستاد و چون آن را مجریانی لازم بود، خداوند، این امر را بر عهده ی انبیا و اولیای جانشین آن ها نهاد تا آنان را با اجرای این شریعت و قانون الهی، زندگی دنیوی و اخرویِ انسان ها را انتظام بخشند و مصالح و منافع را به سوی آن ها جلب، و مفاسد و مضار را از آن ها دفع کنند. و می دانیم که پیامبران و معصومان، همواره چنین کرده اند و احکام شریعت الهی را بیان کرده و خود، به اجرای آن پرداخته اند و نهادی اجرایی برای آن داشته اند. از این رو است که می گوییم ضرورت داشتن نهاد حکومت، برای اجرای شریعت الهی، در وهله ی اول، یک امر عقلانی است.
محقق اردبیلی، علاوه بر ضرورت عقلانی، از کتاب و سنت نیز برای اثبات ضرورت حکومت، استفاده کرده است. وی درباره ی این که در هیچ زمانی، مؤمنان بدون رهبر و سرکرده رها نشده اند، به آیه ی مبارکه ی ( فَاسئَلُوا اَهلَ الذِّکرِ اِن کُنتُم لا تَعلَمُونَ) استناد کرده، می نویسد:
« یعنی هرچه ندانید از آداب و مسائل دین و شریعت، از اهل ذکر سؤال کنید و بپرسید. و مراد از اهل ذکر، چنان که مفسران، تفسیر نموده اند، جمعی اند که علم به معانیِ قرآن و اراده های حضرت سبحان داشته، احکام ایشان موافق احکام الهی باشد... .»
و در ادامه، با استناد به آیه ی مبارکه ی ( آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذی اَنزَلنا) می افزاید:
« این همه صریح است که زمان را ناچار است از امام و سرکرده ای که بندگان از برکت او هدایت یابند.» (9)
وی هم چنین با استناد به آیه ی مبارکه ی ( اَطیعُوا اللهَ وَ اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الاَمرِ مِنکُم) چنین استنباط کرده است که « دلالت این آیه، بر وجوب متابعت از امام، فرع وجوب نصب او است و تا زمانی که وجوب وجود امام، ثابت نشود، نمی توان متابعت از آن را واجب دانست» . از این رو می نویسد:
« و ذلک ( وجوب متابعه الامام) فرع وجوب نصبه، فافهم.» (10)
محقق اردبیلی، هم چنین در تفسیر آیه ی مبارکه ی ( ایَحسبُ الاِنسانُ اَن یترَکَ سُدی) می نویسد:
« آیا گمان می کنند آدمیان که ایشان را بی سردار و صاحب اختیاری گذاشته اند که آن چه اراده نمایند و مطلوب نفس ایشان است، به عمل آورند؟ نه چنین است و این خیال فاسد است.»
وی سپس نتیجه می گیرد که:
« عادت الله بر این جاری شده است که هیچ موجودی از موجودات را بی سرکرده و سردار نمی گذارد، حتی آن که در بدن انسان، از برای حواس ظاهره و باطنه، فرماندهی را، که دل است، قرار داده که اگر آن ها را غلطی افتد، به او رجوع نمایند و اگر او صحیح و سالم است، تمام اعضا و اجزا صحیح و سالمند و اگر او را فسادی روی دهد، تمام جوارح و اعضا را حال به فساد انجامیده، موجب خرابیِ معموره ی بدن انسانی گردد. پس یقین که از روز رحلت پیغمبر تا روز آخر دنیا، این همه مردم را بی سردار و سرکرده و بی راهبر و دلیل، نخواهد گذاشت و این همه خلق را در این مدت دراز، در ضلالت و حیرت نخواهد پسندید.» (11)
محقق اردبیلی آن گاه به روایات مختلفی استناد کرده و ضرورت حکومت را از این طریق نیز به اثبات می رساند. وی روایات متعددی را از کلینی نقل کرده است که مضمون مشترک همه ی آن ها چنین است:
« اگر در زمانه نماند الّا دو کس، البته یکی از آن دو باید امام باشد و دیگری رعیت، و یکی امام بود، دیگری مأموم.» (12)
محقق پس از نقل این روایات، نتیجه می گیرد که « مادام که تکلیف برجا است، از امام و نایب و سرکرده و صاحب اختیاری، گریز و چاره نبوده و نیست.» .(13)
او هم چنین با استناد به حدیث نبویِ « من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة الجاهلیة» ، ضرورت امامت و ریاست امور دینی و دنیویِ مردم را مطرح ساخته و می نویسد:
« وجوب معرفت امام، در این روایت، فرع بر ضرورت وجود او است.» (14)
وی روایات دیگری را نیز از کلینی نقل و به آن ها استناد کرده است که مضمون مشترک همه ی آن ها این است که « هرگز خداوند، زمین را بدون حجت و امام رها نساخته است که اگر چنین بود، زمین با اهلش فرو می رفت.» (15)
نتیجه این که از نظر محقق اردبیلی، ریاست بر امور دینی و دنیویِ مردمان، یک ضرورت عقلی است که کتاب و سنت نیز آن را تأیید کرده است، چرا که امر مبدأ و معاد انسان ها بدون حکومت و ریاست اولیای الهی منتظم نمی گردد و انسان ها قادر به انجام تکالیف و شناخت مصالح و مفاسد نخواهند بود. این نیاز انسان ها اختصاص به زمانی خاص ندارد و در همه ی زمان ها آن ها را از ریاست و امامت، که همان سلطنت و حکومت بر امور دینی و دنیوی است، گزیری نیست، نهایت این که این حکومت و سلطنت، زمانی با وجود پیامبر و امام معصوم محقق می گردد و زمانی دیگر، با حضور نایب عام معصوم؛ اما آن چه همواره ثابت است، لزوم اتصال این ریاست و حکومت، به مقام ربوبی است، چه با واسطه و چه بی واسطه،(16) و غیر اینان کسی را یارای شناخت مصالح و مفاسد امور نیست تا انسان ها را به مصالح رهنمایی کند و از مفاسد دور ساخته و جامعه ی آن ها را انتظام بخشند.

ماهیت حکومت

هم چنان که بیان شد، از نظر محقق اردبیلی، امر مبدأ و معاد انسان، بدون ریاست و حکومت در امور دینی و دنیویِ آنان در این عالم ممکن نیست و عقل و نقل نیز مؤید آن است. از این رو، خداوند این مقام الهی را به انبیا و اولیا، که بندگان صالح او هستند، واگذار نموده است.
پس حاکمیت و حکومت، از دیدگاه محقق اردبیلی، ماهیتی کاملاً الهی داشته و مقامی است که از جانب خداوند متعال، برای کارسازی و راهنماییِ مردم و انتظام امور دینی و دنیویِ آنان تعیین شده است. این حاکمیت الهی، زمانی در حکومت نبوی تحقق می یابد و زمانی در حکومت خلیفه. هر کدام که باشد، تأثیری در ماهیت الهیِ آن نخواهد داشت. « پیامبر و خلیفه ی او همواره شخصی است که حاکم باشد بر خلق خدا از جانب خدا، در امور دین و دنیای ایشان، با این تفاوت که امام به واسطه ی آدمی ( یعنی پیامبر) ، ولی پیامبر، بی واسطه ی آدمی، چنین حاکمیتی یافته است.» .(17)
بنابراین، از نظر محقق، ماهیت حکومت، چه در حکومت و ولایت نبوی تحقق یافته باشد و چه در حکومت و ولایت جانشینان او، اعم از امام معصوم یا فقیه جامع الشرایط، در این که ماهیتی الهی دارد، یک سان است. و در حقیقت و نفس الامر، تفاوتی و تغایری میان ولایت و حاکمیت انبیا و جانشینان آنان نیست. هر فایده ای که بر وجود رسول و نبی و ولایت آن ها مترتب است بر وجود ولیّ و نایب نیز مترتب است و از یک دیگر تنها به نبوت، امتیاز یافته اند.(18)
آن چه در همه ی آن ها مهم و اساسی است، آن است که حاکمیت همه ی آنان بر امور دینی و دنیویِ انسان ها باید از جانب خداوند تفویض شده و آن ها به نیابت از خداوند، بر مردمان ولایت و حاکمیت یافته باشند. از این رو، ولایت آن ها که عبارت است از حکومت و سلطنت، در همه ی امور دینی و دنیویِ مردمان جاری است.

پی نوشت ها :

1- محقق اردبیلی، الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص170.
2- همان، ص170؛ حدیقة الشیعه، ص473.
3- محقق اردبیلی، زبدة البیان، ص27.
4- محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ج12، ص19.
5- حدیقة الشیعه، ص4.
6- محقق اردبیلی، الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص179- 180.
7- همان، ص246، و حدیقة الشیعه، ص7 و 473.
8- محقق اردبیلی، الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص170.
9- محقق اردبیلی، حدیقة الشیعه، ص6.
10- محقق اردبیلی، الحاشیه علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص180.
11- همان، ص184- 185 و 187ف و حدیقة الشیعه، ص6.
12- همان، ص184 و 185.
13- همان، ص186، و حدیقة الشیعه، ص7.
14- همان، ص180.
15- همان، ص183.
16- محقق اردبیلی، رساله اصول دین، ص252 و 257.
17- همان، ص252- 257 و حدیقة الشیعه، ص3.
18- محقق اردبیلی، اصول دین، ص257 و الحاشیة علی الهیات الشرح الجدید للتجرید، ص179.

منبع مقاله :
خالقی، علی؛ (1345)، اندیشه سیاسی محقّق اردبیلی، قم: موسسه بوستان کتاب( مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط