اختلاف مراتب روایات

کلام معصوم علیهم السّلام مانند کلام الهی لایه ها و بطونی معنایی دارد و همان گونه که خود فرموده اند، فهم آن برای همه یکسان نیست و هر کس به قدر ظرف خود از آن دریای بیکران برمی دارد. به نص روایات اهل بیت علیهم السّلام،
چهارشنبه، 21 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اختلاف مراتب روایات
 اختلاف مراتب روایات

 

نویسنده: حجة الاسلام دکترسیدعلی دلبری




 

 


کلام معصوم علیهم السّلام مانند کلام الهی لایه ها و بطونی معنایی دارد و همان گونه که خود فرموده اند، فهم آن برای همه یکسان نیست و هر کس به قدر ظرف خود از آن دریای بیکران برمی دارد. به نص روایات اهل بیت علیهم السّلام، معنای احادیث و کلمات آنان در وضوح و ابهام یکسان نیست و لایه ها و اعماق مختلف و به تعبیر دیگر ظهر و بطن دارد و هر حدیث را متناسب با فهم و درایت مخاطب می گفته اند. گاهی سخن از اختلاف سطح فهم و درک مخاطبان است و گاه اختلاف مراتب، لایه ها و ظهر و بطن در روایات. پرواضح است که این دوگرچه بسیار در تعاملند، دو امر جدا به شمار می روند. بی توجهی به مراتب و ظهر و بطن روایات همانند غفلت از ظهر و بطن قرآن، موجب انحراف در فهم مقصود اصلی گوینده خواهد شد.
از امام صادق علیه السّلام روایت شده است: «حدِیثٌ تَدْرِیهِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدیثٍ تَرْویهِ وَ لا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ فَقیهاً حَتَّی یَعْرِفَ مَعارِیضَ کَلامِنا وَ إِنَّ الکَلِمَةَ مِنْ کَلامِنا لَتَنْصَرِفُ عَلَی سَبْعِینَ وَجْهاً لَنا مِنْ جَمیعِها المَخْرَج».(1)
نیز در حدیث دیگری امام صادق علیه السّلام می فرماید: شما (اصحاب و شیعیان و راویان حدیث ما) فقیه ترینِ مردمان به دین هستید، آن گاه که معانی کلام آن و مقاصد ما را بشناسید. به درستی که گاه یک کلمه قابل حمل بر وجوه و احتمالات مختلف است و چه بسا گوینده ای می تواند کلامش را هرگونه که بخواهد، توجیه کند، بدون اینکه دروغ گفته باشد.(2)
عمرو بن سعد از امیرالمؤمین علیه السّلام روایت کرده است: روزی حضرت به حذیفة بن یمان فرمود:‌«یا حُذَیْفَةُ لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِما لا یَعْلَمُونَ فَیَطْغَوا وَ یکْفُرُوا إنَّ مِنَ العِلْمِ صَعْباً شَدیداً مَحْمِلُهُ لَوْ حَمَّلْتَهُ الجِبالَ عَجَزَتْ عَنْ حَمْلِهِ. إنَّ عِلْمَنا أَهْلَ البَیْتِ یُسْتَنْکَرُ وَ یُبْطَلُ وَ تُقْتَلُ رُواتُهُ وَ یُساءُ إِلَی مَنْ یَتْلُوهُ بَغْیاً وَ حَسَداً لِما فَضَّلَ اللهِ به عِتْرَةَ الوَصِیِّ وَصیِّ النَّبیِّ صلی الله علیه و آله و سلم؛ ای حذیفه! با مردم آنچه را نمی دانند (نمی فهمند) نگو که سرکشی کنند و کفر ورزند. به راستی برخی دانشها سخت و گرانبار است که اگر کوهها آن را بر دوش کشند از بردن آن ناتوان باشند. علم ما اهل بیت در آتیه نزدیک آماج انکار و ابطال مردم قرار می گیرد و راویانش کشته خواهند شد و با کسی که آن را بخواند بدرفتاری خواهد شد، و این از روی ظلم و رشک بردن نسبت به آنچه است که خدا به عترت وصی یعنی وصی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم داده و بدان وسیله آنان را برتری بخشیده است. (3)
علامه مجلسی رحمه الله در بحارالأنوار بابی را گشوده است تحت عنوان «إنَّ حَدِیثَهُمْ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ وَ أنَّ کَلامَهُم ذُووُجُوهٍ کَثِیرَةٍ» که در آن احادیث بسیاری را با عبارت: «إنَّ حَدِیثَنا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا یَحْتَمِلُهُ إِلّا...» آورده است. (4) نیز در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم آمده است:‌«إنَّا مَعاشِرَ الأنبیاءِ أُمِرْنا أَنْ نُکَلِّمَ النّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِم؛ (5) ما گروه پیامبران مأمور شده ایم تا با مردم به اندازه ی عقل آنان سخن گوییم».
علامه طباطبایی رحمه الله در حاشیه اش بر بحارالأنوار، اساس بحث علامه ی مجلسی رحمه الله در تعریف و تبیین معانی عقل را برخلاف اصطلاح و عرف مردم می داند و سبب افتادن در این اشتباه را دو چیز دانسته است: اول بدبینی مؤلف به فلاسفه و حکما؛ دوم روش مؤلف در فهم معنای حدیث؛ چه اینکه وی همه ی احادیث را در یک سطح و با عمقی مساوی فرض گرفته است و حال آنکه در میان احادیث معصومان علیهم السّلام احادیث غرر و نابی وجود دارد که به بیان حقایقی پرداخته که تنها برای صاحبان فهم های عالی و عقل های ناب درک کردنی است و مخاطبان آن خواص اصحاب بوده اند و عوام، قدرت درک و فهم آن را نداشته و ندارند؛ و این بدان جهت است که پرسشگران ائمه علیهم السّلام همیشه در یک سطح از درک نبوده اند. از اینجاست که اشتباه در فهم حدیث رخ می دهد و محدّث را به اشتباه می اندازد و اساس معارف و عقاید حقه ی امامیه را به هم می ریزد و مفاهیم عالیه ارزش خود را از دست می دهد و بی معنا می گردد. و این چنین نیست که تمام راویان پرسشگر در یک سطح از فهم و درک بوده اند، و چنان نیست که هر مطلب و حقیقتی از نظر ظرافت و لطافت، از سطحی یکسان برخوردار باشد، و کتاب و سنت پر است از اینکه معارف دین دارای مراتب متعددند و هر مرتبه ای مخاطب مخصوص خود را می طلبد و بی اعتنایی به این مراتب به معنای نابودی معارف حقیقی است.(6)

نمونه حدیثی

برای نمونه از ذَریح مُحاربی روایت شده است که گفت: به امام صادق علیه السّلام گفتم: «إنَّ اللهَ أمَرَنِی فِی کِتابِهِ بأَمْرٍ فَأُحِبُّ أنْ أَعْمَلَهُ. قالَ: وَ ما ذاکَ؟ قُلْتُ قَولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ-ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ قالَ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقاءُ الإمامِ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ تِلْکَ المَناسِکُ. قالَ عَبْدُالله بْنُ سِنانٍ فأَتَیْتُ أَبا عَبْدِالله علیه السّلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداکَ قَوْلُ الله عَزَّ وَ جَلَّ-ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ قالَ أَخَذُ الشّارِبِ وَقَصُّ الأطفارِ وَ ما أَشْبَهَ ذلِکَ. قالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِداکَ! إنَّ ذَرِیحَ المُحارِبیِّ حَدَّثَنِی عَنْکَ بِأَنَّکَ قُلْتَ لَهُ-لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ لِقاءُ الإمامِ-وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ تِلْکَ المناسِکُ فَقالَ صَدَقَ ذَرِیحٌ وَ صَدَقْتَ إِنَّ لِلْقُرآنِ ظاهِراً وَ باطِناً وَ مَنْ یحْتَمِلُ ما یَحْتَمِلُ ذَرِیحٌ؛ (7) خداوند در کتابش مرا به کاری مأمور ساخته است که دوست دارم به آن عمل کنم. فرمود: آن چیست؟ گفتم: قول خداوند «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ»(8) فرمود: منظور از «لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» (پاک نمودن خود به) دیدار امام، و منظور از «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» مناسک حجّ است. عبدالله بن سنان گوید: خدمت امام صادق علیه السّلام رسیدم، و گفتم: خداوند مرا فدایت گرداند! معنای گفته ی خدای عزّوجلّ «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ، وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» چیست؟ فرمود: کوتاه کردم موی اطراف لب بالا (شارب)، و گرفتن ناخن و آنچه مانند آن است. گوید: گفتم: فدایت گردم! ذریح محاربی از شما برایم نقل کرد که فرموده ای: «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» دیدار امام است و «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» مناسک حج است! فرمود: ذریح، راست گفته است و تو نیز درست گفتی. قرآن، ظاهر و باطنی دارد، و کیست که بتواند مانند ذریح باری از اسرار و بطون را تحمّل نماید؟
شیخ صدوق رحمه الله در ذیل احادیث مختلفی که در تفسیر «تَفَث» آمده است، می نویسد: این اخبار متّفق و غیر مختلفند، و معنای «تَفَث» همه ی آن چیزهایی است که در این اخبار وارد شده است.(9)
حسین بن خالد از حضرت رضا علیه السّلام از پدرش از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: «إنَّ اللهَ یُبْغِضُ البَیْتَ اللَّحِمَ وَ اللَّحِمَ السَّمِینَ قالَ فَقیِلَ لهُ إِنّا لَنُحِبُّ اللَّحْمَ وَ ما تَخْلُو بُیُوتُنا مِنْهُ فَقالَ لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّما البَیْتُ اللَّحِمُ البَیْتُ الَّذِی تُؤْکَلُ فیهِ لُحُومُ النّاسِ بِالغِیبَةِ وأَمّا اللَّحِمُ السَّمِینُ فَهُوا المُتَبَخْتِرُ المُتَکَبِّرُ المُختالُ فِی مَشْیِهِ؛ (10) خداوند متعال خانه ای که در آن گوشت باشد، دشمن می دارد. یکی از اصحاب گفت: یا ابن رسول الله! ما همه گوشت را دوست داریم و در منازل ما همیشه گوشت هست. چه کنیم؟ امام علیه السّلام فرمود: مطلب آن طور که تو درک کردی نیست، مقصود از آن، خانه ای است که در آن گوشت مردم را می خورند و غیبت همدیگر را می کنند، و مقصود از گوشت فربه و پرچربی نیز مردمان متکبرند.
عبدالله بن سنان گوید: «سأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ علیه السّلام عَنْ عَوْرَةِ المُؤْمِنِ أَهِیَ حَرامٌ؟ قالَ نَعَمْ. قُلْتُ: أََعْنِی سُفْلَیْهِ؟ فَقالَ: لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّما هُوَ إِذاعَهُ سِرِّهُ».(11) از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم: آیا عورت مؤمن حرام است؟ حضرت فرمود: آری، گفتم: یعنی جلو و عقب او؟ فرمود: نه چنان است که تو گمان کردی، بلکه مقصود افشاء سرّ اوست».

پی نوشت ها :

1. محمدبن علی قمی(شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص 2؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 184. یک حدیث را به خوبی بفهمی و درک کنی بهتر از آن است که هزار حدیث را (ندانسته) روایت نمایی، و کسی از شما پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام به مقام فقاهت نائل نمی شود مگر آنکه سخنان چند پهلو و تقیه آمیز ما را بشناسد (ابعاد مختلف احادیث متوجّه باشد و به خوبی دیدگاه های ائمه علیهم السّلام را درک کند). و بدرستی سخنی از سخنان ما به هفتاد وجه باز می گردد(معانی بسیار است)در حالی که از همه ی آنها برای ما جای خروجی وجود دارد.(در بیان معانی باز نمی مانیم و برای همه ی آنها پاسخ داریم).
2. محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص 1؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 183: «أنْتُمْ أفِْقَهُ النّاسِ إذا عَرَفْتُمْ مَعانِیَ کَلامِنا إنَّ الکَلِمَةَ لَتَنْصَرِفُ عَلَی وُجوُهٍ فَلَوْ شاءَ إِنْسانُ لَصَرَفَ کَلامَهُ کَیْفَ شاء و لا یَکْذِب».
3. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 142، ب 10؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 78، ب 13؛ ج28، ص 70، ب 2؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص 295، ب 23.
4. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج2، ص 182، ب 26: أنّ حدیثهم علیهم السّلام صعب مستصعب وَ أن کلامهم ذو وجوه کثیرة وَفضل التدبر فی أخبارهم و التسلیم لهم و النهی عن رد أخبارهم؛ فضل بن حسن طبرسی؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 270، الفصل الرابع؛ محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص 4، المجلس الأول.
5. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج1، ص 23؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم، ص 37؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج1، ص 85، ب 1 و ص 106؛ ج74، ص 142، ب 7؛ فضل بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 251، الفصل الثانی فی صفة العقل.
6. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج1، ص 100، علامه رحمه الله می گوید: «فَما کُلُّ سائلٍ من الرّواةِ فی سَطحٍ واحدٍ من الفهمِ، و ما کُلِّ حقیقهٍ فی سطحٍ واحدٍ مِنَ الدقَّهِ و اللطافةِ: و الکتابُ و السنةُ مَشحُونانِ بِأنَّ مَعارِفَ الدِینِ ذَواتِ مَراتِبَ مُختلفةٍ، وَ اِنَّ لِکُلِّ مَرْتَبةٍ أَهْلاً، وَ إنَّ فِی الغِاءِ المَراتِبِ هلاکَ المَعارِفِ الحَقِیقیَّهِ». علی نصیری، علامه مجلسی و نقد دیدگاههای فلسفی، علوم حدیث، ش 26، ص 79.
7. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج4، ص 549، باب إتباع الحج بالزیارة؛ محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 486، باب قضاء التفث؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج24، ص 361، ب 67.
8. حج22: 29: «سپس باید آلودگیهایشان را برطرف سازند؛ و به نذرهای خود وفا کنند».
9. محمدبن علی قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج2، ص 486؛ باب قضاء التفث: «هَذهِ الأخْبارُ کُلُّها مُتَّفِقَةٌ غَیْرُ مُخْتَلفَة وَ التَّفَثُ مَعْناُه کُلُّ ما وَرَدَتْ بِهِ هَذِهِ الأخبارُ وَ قَدْ أَخْرَجتُ الأخْبارَ فِی هَذا المَعْنَی فِی کتابِ تفْسیرِ المُنزَلِ فِی الحَج».
10. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ص 284، ب 152: باب تحریم اغتیاب المؤمن و لَو کان صدقاً؛ عزیز الله عطاردی، مسند الإمام الرضا علیه السّلام، ج1، ص 281، ب 11: باب النوادر، همو، اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السّلام، ص 460.
11. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، ص 57، الفصل الثانی فی ستر العورة؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج73، ص 81، ب 3.

منبع مقاله :
دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.