همین که ساغر زرین خور نهان گردید *** هلال عید به دور قدح اشارت کرد
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد *** به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
امام خواجه که بودش سر نماز دراز *** به خوان دختر رز خرقه را قصارت کرد
دلم از حلقه ی زلفش به جان خرید آشوب *** چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
اگر امام جماعت طلب کند امروز *** خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد
تفسیر عرفانی
1. عارفی که سحرگاه به زیارت میخانه ی عشق رفت، با شراب زلال و پاک وضو ساخت. او از ظواهر زهد و تقوی فراتر رفت و به حقیقت رسید. با عشق و عرفان است که می توان به حقیقت رسید.
2. همین که جام زرین خورشید پنهان شد، هلال عید فطر به دور جام شراب اشاره کرد؛ ماه رمضان به پایان آمد و زمان نوشیدن باده فرا رسید. روزگار شراب نوشی و عشق و مستی عاشقان رسیده است.
3. خوشا نماز و دعای کسی که از سر درد و نیاز با اشک چشم و خون جگر وضو ساخت.
4. پیشنماز بزرگ شهر می خواست با فخر و مباهات، نماز خود را طولانی کند، به همین منظور نخست خرقه ی خود را شراب تطهیر کرد؛ خرقه اش آن قدر آلوده است که اگر با آب نجس شسته شود، پاک می گردد. قبای او به گناه ریا و فریبکاری آلوده است و چنین قبایی را اگر با شراب بشویند کمی پاک می شود.
5. دل من در حلقه ی زلف آن معشوق بی قرار و بیتاب شد و پریشانی را برای خود خرید و من نمی دانم چه سودی نصیب دلم شد که این معامله را انجام داد.
6. اگر امروز، پیشنماز شهر مرا به نزد خود بخواند، به او بگویید که حافظ به شراب، طهارت کرده و وضو ساخته است و نمی تواند در صفت نمازگزاران حاضر شود و به زهد ریایی نیز نیازی ندارد.
/م