در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

بر سر نماز بودم که هلال محراب، مرا به یاد کمان ابروی زیبای تو انداخت؛ آن چنان از یاد تو به وجد و شور آمدم و دلم از فراقت پر از غم شد که محراب هم دلش به حال من سوخت و به فریاد و داد دل من رسید.
دوشنبه، 18 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

 

به کوشش: رضا باقریان موحد
 
 



 
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد*** حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار*** کان تحمّل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند*** موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم*** شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منما*** حجله ی حُسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند*** دلبر ماست که با حُسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلّق دارند*** ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته ی حافظ غزلی نغز بخوان*** تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد

تفسیر عرفانی
1.بر سر نماز بودم که هلال محراب، مرا به یاد کمان ابروی زیبای تو انداخت؛ آن چنان از یاد تو به وجد و شور آمدم و دلم از فراقت پر از غم شد که محراب هم دلش به حال من سوخت و به فریاد و داد دل من رسید.
2.اکنون از من انتظار شکیبایی و تحمل و هوشیاری و تسلّط بر رفتار خود نداشته باش؛ زیرا آن همه صبر و تحمل که تو دیده بودی، نابود شد و از بین رفت.
3.فصل بهار رسید و این زمانی است که باده صاف و زلال گشت و مرغان سبزه زار هم مست و بی خویش شدند و هنگام عاشقی و کار با اصل و بنیاد فرارسید.
4.با تغییراتی که در اوضاع و شرایط جهان پدید آمده است، بوی بهتر شدن آن به مشام می رسد.گل هم با آمدن خود به بوستان، شادی را به همراه آورد و نسیم بهاری هم شادمانه از راه رسید و این زیبایی را دو چندان نمود.
5.ای عروس هنر!از اقبال و سرنوشت بد خود -که همان بی اعتنایی و بی توجهی دیگران به زیبایی هنر توست -شکایت نکن.حجله ی حُسن و زیبایی خود را برای ورود دلدار -که همان دوستدار هنر زیبایی توست -آماده کن و ناراحت مباش، زیرا خریداری پیدا شده است که ارزش هنر تو را بداند.
6.گیاهان و درختان زیبا با فرارسیدن بهار، خود را زینت دادند و زیبا گشتند، فقط معشوق ماست که زیبایی او خدادادی و ذاتی و همیشگی است و با این زیبایی به باغ قدم گذاشته است.
7.درختان به سبب وابستگی به میوه ی خود و تابع بودن جلوه ی آنها به فصل بهار، زیر بار غم و دردند؛ خوشا به حال سرو که از این بار غم و دل بستگی به عوامل زیبایی بخش آزاد است.
8.ای مطرب!غزلی زیبا و دل انگیز از غزل های دلنشین حافظ را بخوان تا من یادی از دوران شاد جوانی بکنم و خاطره ی خوش گذشته زنده شود.

منبع مقاله: باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط