در طول تاریخ بشر تاکنون نظریه های مختلف و گاه متعارضی در باره میل جنسی انسان مطرح شده که می توان آنها را در سه دیدگاه کلی بخش بندی نمود.
1. دیدگاه تفریطی یا سرکوب گر
گروه سرکوب گر، آمیزش جنسی را پلید و رفتاری حیوانی می دانند که آدمی را از مقام انسانیت خویش دور می سازد. در برخی آیین ها مانند بودا و مسیحیتِ کاتولیک، افراد و راهبانی بوده اند که از مجرد زیستن جانبداری می کنند. پیروان این دیدگاه در باره میل جنسی ره تفریط را پیش گرفته و عقیده دارند ایجاد هر نوع رابطه جنسی ـ حتی در زندگی زناشویی ـ موجب سقوط معنوی انسان می شود. تحریف های کلیسای کاتولیک نمونه بارز این دیدگاه است که بر تجرد و عدم انتخاب همسر ـ به عنوان آرمانی والا ـ تأکید دارد؛ تا جایی که کشیشان کاتولیک نذر می کنند که همواره مجرد بمانند. پولس، یکی از بزرگترین شخصیت های کلیسای مسیحیت می گوید:اما درباره ی آن چه به من نوشته بودید، مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند، ولی به منظور اجتناب از زنا، هر مرد زن خود را بدارد و هر زن شوهر خود را؛ شوهر حق زن را ادا نماید و زن حق شوهر را.. به مجردین و بیوه زنان می گویم که ایشان را نیکوست که مانند من بمانند، اما اگر خویشتن داری نتوانند، ازدواج کنند؛ زیرا بهتر است ازدواج کرد تا به آتش جهنم رفت و من این را به طریق اجازه می گویم، نه به صورت حکم واجب.(1)
باید دانست که میل جنسی پلید بود، خداوند آن را در نهاد آدمی نمی آفرید و تداوم بقای نسل، محبت ومودت میان دو جنس و تکامل هر یک را در این طریق قرار نمی داد. از همین رو، دین اسلام میل جنسی را سرکوب نکرده، از پیروان خود نخواسته است که آن را واپس زنند؛ چرا که اساساً تمایلات جنسی را امری زیان بخش و پلید نمی شمارد.(2)
2. دیدگاه افراطی یا بی بند و بار
نگاه افراطی به میل جنسی و آزادی نامحدود در روابط جنسی نوعی واکنش نسبت به سخت گیری ها وناکامی های روزگار گذشته در غرب است؛ چرا که بیشتر مردم آن سرزمین پیرو آیین کلیسا و مسیحیت تحریف شده بوده، قرن ها از محدودیت و محرومیت رابطه جنسی رنج می برده اند. به همین روی، برخی افراد راه افراط را در پیش گرفته و مفهوم وسیعی برای رفتار جنسی در نظر گرفته اند.(3)دیدگاه افراطی، هر گونه سرکوب میل جنسی را زمینه ساز بروز آسیب های روانی می شمارد. ازهمین رو، طر فداران این دیدگاه بر آن اند که میل جنسی باید بدون ایجاد محدودیت های قانونی، اخلاقی و اجتماعی ارضا گردد. اینان تصور روشنی در باره کیفیت اشباع این غریزه ندارند و می پندارند که اگر میل جنسی را آزاد بگذارند، سیری و اشباع حاصل می شود.
بی گمان بی بند و باری در زمینه میل جنسی موجب آسیب های فراوان جسمی و روانی و سبب فساد اجتماعی و به خطر افتادن سلامت نسل و خانواده می گردد. بررسی های گوناگون در جوامع مختلف نشان می دهد هر جا که این اندیشه و تصور حاکم بوده، انحرافات جنسی نیز گسترش یافته و فرار از مسئولیت مشترک برای تشکیل خانواده به اوج خود رسیده است. دامنه آلودگی جنسی به حدی رسیده که کودکان نیز از تهاجم جنسی درامان نمانده اند؛ تا آنجا که موضوع کودک آزاری جنسی در آن جوامع بیداد می کند.
3. دیدگاه تعدیلی یا هدایت گر
بر اساس این دیدگاه، میل جنسی یکی از نعمت های بزرگ الهی، مایه ی حیات و بقای آدمی و موجب تشکیل خانواده است. اسلام در برابر میل جنسی موضعی مشخص دارد؛ یعنی نه با آزادی مطلق موافق است ونه با تحریم همه جانبه. در هیچ یک از کتاب های آسمانی موضوع میل جنسی نه به طور کلی ممنوع گردیده و نه اجازه ی بی بندو باری مطلق داده شده است؛ چه آنکه هر گونه افراط در پرداختن به این غریزه انسان را از تکامل معنوی باز می دارد وحتی زندگی مادی او را به مخاطره می افکند و سرانجام نیز او را به درجه ای پست تر از حیوانات تنزل می دهد.اسلام نظریه تفریطی را نیز همسو با واقعیت های زیستی انسان نمی داند، از این رو دور ساختن او از میل جنسی را امری خلاف آفرینش می شمرد. مسلمانان که علاقه ی دو همسر به یکدیگر را یکی از نشانه های بارز جهت گیری الهی می دانند و ازدواج را سنت نبوی، برای آنان جای تعجب است که بدانند برخی آیین ها علاقه جنسی را پلید می شمردند و آمیزش جنسی با همسر را نیز موجب تباهی.
از نظر اسلام، باید با میل جنسی واقع بینانه برخورد کرد و با داشتن معیارهای صحیح، مرزهای رفتارهای جنسی روا و ناروا را تفکیک نمود. این روش صحیح با آفرینش انسان همسوست و مطابق با مصلحت فردی و اجتماعی است. امیر مؤمنان(علیه السلام) می فرماید:
هر نوع کاستی و کوتاهی [در نیازها و امور مربوط] به انسان زیان آور است و هر نوع زیاده روی نسبت به آن نیز باعث فساد تباهی است.(4)
پینوشتها:
1ـ انجمن کتاب مقدس، انجیل، رساله اول پولس به قرنتیان.
2ـ شهید مطهری پرسش هایی درباره این دیدگاه مطرح کرده است: منشأ پیدایش این گونه افکار وعقاید چیشت و چه چیز سبب می شود که بشر به علاقه و میل طبیعی خود به چشم بدبینی بنگرد و درحقیقت، جزئی از وجود خود را محکوم کند؟
ایشان در پاسخ می گوید: ظاهراً علت پلید شمردن «علاقه و آمیزش جنسی» از سوی مسیحیان، تفسیری بود که کشیشان از ابتدای تشکیل کلیسا در باره مجرد زیستن حضرت عیسی به دست دادند. آنان می گفتند سبب این که مسیح تا آخر عمر مجرد زیست، پلیدی ذاتی این عمل است. به همین رو، روحانیون و مقدسان مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و حتی پاپ را از میان چنین افرادی بر می گزینند.
3ـ برای مثال، فروید در نظریه روانکاوی خود، شعاع غریزه جنسی را چنان می گسترد که شامل بسیاری از فعالیت های غیر جنسی مانند عشق مادری و محبت فرزندی نیز می شود. از نظر وی، میل جنسی عبارت است از تحریک بدنی ـ روانی که منبع آن، محرکی است در یکی از اعضای بدن که هدفش ارضا و به ثمر رساندن تحرک بدنی ـ روانی است. بنابراین تمام فعالیت های لذت بخش، ریشه جنسی دارد؛ چنان که او حتی فعالیت های نوزاد برای تغذیه از پستان مادر را نیز رفتار جنسی ویژه تلقی می کند.
4ـ نهج البلاغه، حکمت 105؛ کلینی ، کافی، ج 8، ص 21، ح 4.
/م