زمینه های شکل گیری رفتارهای ما

روان شناسی دانشی است که به بررسی علمی رفتار موجود زنده می پردازد، اما زمینه های مختلف دیگری در تبیین رفتار وجود دارند که با خودشناسی و دگرشناسی ارتباط پیدا می کنند. همان گونه که برخی از دانشمندان برای شناختن آثار
جمعه، 29 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زمینه های شکل گیری رفتارهای ما
عنوان:

 

نویسنده: دکتر محمد پارسا




 

روان شناسی دانشی است که به بررسی علمی رفتار موجود زنده می پردازد، اما زمینه های مختلف دیگری در تبیین رفتار وجود دارند که با خودشناسی و دگرشناسی ارتباط پیدا می کنند. همان گونه که برخی از دانشمندان برای شناختن آثار و پدیده های طبیعت در روی زمین، ژرفای دریاها و کیهانها کوشش می کنند، بیشتر مردم نیز به درک و کشف جهان درون و برون خود اشتیاق نشان می دهند. به این سبب پژوهشگر برای خودشناسی و انسان شناسی به شیوه ها و وسیله های مختلفی توسل جسته است که مهمترین آنها در زیر به اختصار بیان می شوند:

افسانه ها:

اسطوره ها و افسانه های قومی و ملی مانند ضحاک ماردوش، رستم روئین تن، امیر ارسلان رومی و جز آن، گرچه حقایقی را درباره ی سرشت آدمی بیان می کنند، اما وسیله ی اطمینان بخشی برای دستیابی به حقیقت امور نیستند، زیرا اکثر شخصیتها تخیلی و جعلی یا مبالغه آمیزند و تنها بیانگر احساس و عواطف نویسندگان آنها هستند.

ادبیات و تاریخ:

وسیله ی دیگری که برای شناخت و درک طبیعت آدمی به کار می رود به طور غیر مستقیم از طریق ادبیات و تاریخ حاصل می شود. درستی و اعتبار معلوماتی که از این راه به دست می آید به تجربه و بینش، درستکاری، امانت و صداقت نویسندگان آنها بستگی دارد و سنجش آن کار آسانی نیست. اشکال دیگر آن این است که آنچه درباره ی شخصیتی افسانه ای یا حقیقی صدق می کند ممکن است درباره ی شخصیت دیگر صدق نکند. در آثار ادبی نظر و توجه خاص نویسندگان در تأیید یا نفی شخصیتها دارای اهمیت است. اما نویسنده ی آثار ادبی یک انسان است که مانند هر انسان دیگری دارای محدودیتها، موارد ضعف و قدرت و دستخوش عواطف و احساسات شخصی است و نمی تواند در همه زمینه های طبیعتِ آدمی، نظر درست و قاطع و بی کم و کاست اظهار کند.

ضرب المثلها:

قرنهاست که در هر جامعه ای گنجینه ی بزرگی از گفته های نغز و ضرب المثلها در مورد رفتار انسان فراهم آمده است. این ضرب المثلها در فرهنگهای مختلف با ساختارهای متفاوت بیانگر یک مفهومند، مانند ضرب المثل فارسی که می گوید: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. همین مضمون در انگلیسی این گونه بیان می شود: وقتی به رُم رفتی مانند رُمیها رفتار کن. گاهی ضرب المثلها در بیان رفتار و مقصود با نارسایی روبه رو می شوند و نمی توانند در زمینه ی طبیعت و رفتار آدمی اطلاعات درست و سنجیده ای به دست دهند و گاهی هم با یکدیگر تناقض پیدا می کنند، مانند این دو ضرب المثل: دوری و دوستی که با ضرب المثل «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» تناقض معنایی دارد. از سوی دیگر بعضی از ضرب المثلها مفهوم نادرست و نسنجیده ای را بیان می کنند، مانند: گربه را باید در جلو حجله کشت! که البته، امروزه چنین رفتاری شایسته نیست و حتی نموداری از بدرفتاری و گمراهی است.

حکمهای کلی:

اگر بگوئیم انسانها به هوا و غذا نیاز دارند حکم کلی درست کرده ایم. اما کسانی که با اندک دلایل و شواهدی درباره ی اکثر افراد جامعه داوری و اظهارنظر می کنند، نمی توانند معیار درست و قاطعی برای سنجش رفتار مردم به دست دهند. مانند اینکه بگویند «بلند قدها احمقند یا کوتاه قدها بدجنسند».

تجربه ی شخصی:

تجربه ی شخصی ممکن است به درک و فهم فرد درباره ی رفتار دیگران یاری دهد، اما گاهی ادراکی درست به دست نمی دهد. تجربه کننده از راه تجربه های شخصی واقعیتهایی را در مورد طبیعت و ماهیت رفتار آدمی کشف می کند، اما همانند نویسندگان آثار ادبی نمی توان به دقت و صحت نظر او اعتماد کامل داشت. وی غالباً آنچه را که درباره ی خودش صدق می کند برای دیگران هم درست می داند. روان شناسان این چنین رفتاری را فرافکنی (1) یا قیاس به نفس نامیده اند.
تجربه ی شخصی نمی تواند به طور کامل ملاک درک دیگران قرار گیرد. زیرا تجربه کننده ممکن است از نظر هوش، بینش و روش کار در حد مطلوب نباشد و گرفتار پیشداوری، تبعیض، سلیقه ی شخصی و لغزشگاههای دیگری هم باشد و در نتیجه، آن گونه که شایسته است واقعیت رفتار روشن نشود.

عقل سلیم (2):

عقل سلیم یا احساس عبارت از عقاید عمومی، ضابطه ها و شیوه های رفتاری است که افراد یک جامعه خود را ملزم به اجرای آن می دانند. از راه مشاهده ی رفتار مردم و کاربرد عقل سلیم می توان تا حدی به تعادل و سازگاری روانی آدمی نایل گشت.
اما عقل سلیم به علت اینکه به تجربه های شخصی، قومی و طایفه ای محدود می شود نمی تواند معیار سنجش همه ی افراد بشر در همه جا قرار گیرد. زیرا، عقل سلیم که همان آداب و رسوم در هر جامعه ای است، با دیگری تفاوت دارد. بنابراین، هر جامعه ای از عقل سلیم خاص خود برخوردار است.

روش علمی (3):

روش علمی نتیجه ی کوششهای دانشمندان و صاحب نظران است که آن را برای اثبات واقعیتها و پدیده های طبیعی به کار می برند. در واقع روش علمی نارسایی و کاستی هیچ یک از روشهای چهارگانه ی دیگر را ندارد، بلکه دارای قاطعیت و جامعیت است. روش علمی از مشارکت کوششهای پژوهشگران و تجربه های آنان شکل می گیرد. اما این مشارکت از همسویی و همگامی تجربه ها به وجود می آید. به این معنا که تجربه ی هر پژوهشگری که با تجربه ی اکثر پژوهشگران مطابقت کند و ضمن پیروی از اصول ثابتی مؤید واقعیتی نیز باشد جنبه ی علمی پیدا می کند وگرنه کنار گذاشته می شود.

سنجش (4):

در روش علمی سنجش و اندازه گیری از اهمیت بالایی برخوردار است. نخستین گام در روش علمی، سنجش دقیق عوامل مربوط است که دست کم در پنج مرحله به این قرار به کار می روند: طرح مسئله، گردآوری مدارک، فرضیه سازی، آزمایش فرضیه ها و سرانجام نتیجه گیری.

نقش تجربه های علمی

علم را یک رشته معلومات تجربی مثبت و اُصولی تعریف کرده اند که دارای بنیادها و ضابطه های معتبر و قابل پذیرش همگان در هر فرهنگ و جامعه ای است. موضوعها و اموری می توانند در قلمرو پژوهشهای علمی قرار گیرند که دارای ویژگیهایی به این قرار باشند: 1- عینی بودن، 2- تجربه پذیر بودن، 3- داشتن رابطه ی علت و معلول، 4- نداشتن رابطه با باورهای مسلکی و مذهبی و 5- همگام بودن با پیشرفتهای نوین علمی.
روان شناسان که رفتار را به صورت علمی از راه مشاهده، تجربه و سنجش مورد بررسی قرار می دهند به یاری داده ها و میزان کمی و کیفی رفتار نتایج سنجیده ای به دست می آورند. در واقع مشاهده و تجربه دو عامل بسیار مهم در برداشتهای علمی به شمار می آیند و به شکلهای خاصی تنظیم می شوند تا نظریه ها را به وجود آورند. نظریه های علمی یک رشته اصول کلی هستند که نتایج مشاهده ها و تجربه ها را به طور خلاصه بیان می کنند و با پیش بینیهای خود مشخص می سازند که در هر موقعیت و وضعی چه پیشامدهایی رخ می دهند. نظریه های روان شناسی نیز همانند نظریه های علمی دیگر وقتی با مشاهدات و تجربه های جدیدتری روبه رو می شوند و نتایج بهتری به دست می دهند نظریه های قبلی را کنار می گذارند و نظریه های جدید جای آنها را می گیرند.
روان شناسی مانند دانشهای دیگر به سنجش و اندازه گیری رفتار توجه خاص دارد. سنجش و اندازه گیری در روان شناسی از دانشهای دیگر دشوارتر است، چنانکه سنجش خوشبختی، رفاقت، میزان هوش و استعدادها آنچنان آسان حاصل نمی شود که که در تجربه های مواد مختلف دیگر حاصل می شود، اما روان شناسان از راه آزمونها و شیوه های معینی به سنجش و نتیجه گیری رفتار می پردازند. البته، در روان شناسی از اندازه گیریهای زمان و مکان برای تعیین رویدادها بهره گرفته می شود که در مبحث هوش و سنجش از آنها سخن به میان می آید.
روان شناسان همراه با دانشهای دیگر، به ویژه علوم اجتماعی، جامعه شناسی و مردم شناسی گرایش خاصی نشان می دهند. توجه روان شناسان بیشتر به بررسی رفتار فرد و برخوردهای او با دیگران و محیط است؛ حال آنکه علوم اجتماعی و مردم شناسی با کل افراد جامعه و مسائل مربوط به آنها، از نظر شغلی، جامعه پذیری، اقتصادی، سیاسی، کارگری سروکار دارد. مردم شناسان بیشتر به نقش فرهنگ و تأثیر آن در رفتار؛ سیاستمداران به سلسله مراتب فرماندهی و ساختار قدرت و نفوذ آن بر سلامت جامعه و روابط با ملتها و کشورهای دیگر علاقه نشان می دهند؛ و اقتصاددانها هم منابع تولید، مصرف و نظامهای تبادل کالا و چگونگی سود و زیان را بررسی می کنند.
از طرف دیگر، پژوهشگران وراثت نگر (5) به تأثیر وراثت و فیزیولوژیستها به تأثیر عوامل فیزیکی مادی یا شیمی زیستی بر رفتار می پردازند. روان شناسان و دانشمندان دیگر این راههای گوناگون را به عنوان وسیله های مکمل برای ادراک رفتار می نگرند و از رشته هایی مانند ادبیات و هنر از یک سو و دانش رایانه یا کامپیوتر و زیست شناسی از سوی دیگر تا آن حدی بهره می جویند که بتوانند به ادراک و تبیین بهتر و بیشتر رفتار یاری دهند.

پی نوشت ها :

1. projection
2. common sense
3. scientific method
4. assessment
5. geneticist

منبع مقاله :
پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.