نویسنده: دکتر محمد پارسا
امروزه رفتار و دانش روان شناسی از دیدگاهها یا چشم اندازهای (1) گوناگون مورد بررسی قرار می گیرد که هر یک از آنها بیانگر انگیزه، علاقه و اهمیتی است که روان شناسان به بررسی مسائل رفتاری و روانی نشان می دهند. مهمترین این چشم اندازها به اختصار عبارتند از چشم اندازهای فیزیولوژیکی، روان کاوی، رفتارگرایی، شناختی و انسانی.
رویکرد فیزیولوژیکی
این شیوه به ما یاری می دهد تا به چگونگی و ارتباط اجزاء مغز و بدن با یکدیگر پی ببریم. روان شناسان زیست گرا به تأثیر عوامل ارثی - زیستی در رفتار توجه دارند و اینکه چگونه پیامها در مغز انتقال می یابند، یا اینکه چگونه شیمی خون با خلق و خو و انگیزه ها پیوند می یابند. در واقع این دیدگاه یکی از مهمترین و بنیادی ترین چشم اندازهای دانش روان شناسی به شمار می آید.رویکرد روان کاوی
این چشم انداز که در سال 1900 به وسیله ی زیگموند فروید (2) بنیان گذار و روان کاو نامدار اتریشی در کتاب تعبیر خواب او مطرح گردید، بیانگر آن است که رفتار از نیازهای ارضا نشده و کشاکشها یا تعارضهایی به وجود می آید که در وجدان ناخودآگاه گرد آمده اند. روان کاوی یا تحلیل روانی به تجزیه و ترکیب صفات شخصیت، اختلالهای روانی، به ویژه ناکامیهای جنسی، آرزوهای انجام نیافته و آسیبهای دوران کودکی و نوجوانی می پردازد.رویکرد رفتارگرایی
رفتارگرایی یکی دیگر از چشم اندازهای دانش روان شناسی است که به وسیله واتسن (3) در سال 1913 مطرح گردید. به عقیده ی او روان شناسی باید مانند دانشهای فیزیک و شیمی با عوامل محسوس و عینی مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد تا واقعیت پیدا کند. زیرا رفتار پاسخی است که محرک یا رویداد محیطی آن را به وجود می آورد. این محرکها و پاسخها سازه هایی مشخص و قابل تعریف هستند. این پژوهشگر معتقد بود که روان شناسی می تواند رابطه ی نمایان میان محرکها و پاسخها را بررسی کند و رفتار همان پاسخی است که از این ارتباط حاصل می شود. واتسن و پیروان او این پدیده را رفتارگرایی (4) نامیده اند که با روان محض هیچ گونه ارتباطی ندارد.رویکرد شناختی
در چشم انداز شناختی کوشش بر این است که چگونه فرایندهای روانی برای کسب اطلاعات، اصلاح و بهبود و نگهداری مطالب انجام می گیرد. در واقع، شناخت با اندیشه و دانایی سر و کار دارد و این هر دو از نظر تجربه و تعیین کننده های رفتار دارای اهمیت فراوانی هستند. روان شناسان شناختی، برخلاف رفتارگرایان که به رفتارهای آشکار و عینی تأکید می ورزند، به رویدادهای ذهنی و فرایندهای روانی توجه می کنند.به طور کلی این دسته از روان شناسان به ادراک و تجربه های مؤثر در ادراک توجه دارند و به فرایندهای فکری و نقش حافظه، پردازش آگاهی (5) یا کسب خبر علاقه نشان می دهند. به اعتقاد آنان فرایندهای خودآگاه، نه ناخودآگاه در دستیابی به حقیقت دارای ارزش و اعتبار بیشتری هستند که به صورت نیروهای ناهشیار و انگیزه های سرکوب شده در دوره های بزرگسالی پدیدار می شوند و برای شخص مسائل رفتاری به وجود می آورند.
رویکرد انسانی
انسان گرایی، برخلاف رفتارگرایی و روان کاوی، بیش از همه به اندیشه ی درست و خردگرایی استوار است و به رفتار گروهی و گروه درمانی توجه دارد. کارل راجرز یکی از پیشروان این چشم انداز انسان را دارای نیروهای ذاتی می داند که از راه آزادی و میل و رغبت می تواند به مسائل خود پی ببرد و به حل آنها بپردازد تا به شکوفایی و کمال دست یابد.با توجه به پیام هر یک از رویکردهای بالا اگر عاملی مانند هیجان را در نظر بگیریم ملاحظه می شود پژوهشگری که آن را از دیدگاه فیزیولوژیکی بررسی می کند مسیر هیجان را از مغز به چهره و اندامهای دیگر بدن دنبال می کند و حالتهایی که در هر یک از این اندامها ایجاد می شوند نشان می دهد. کسی که هیجان خشم را از چشم انداز روان کاوی تحقیق می کند که آن را بازتابی از ناکامیها و بیزاریهای گذشته ای می داند که در وجدان ناخودآگاه او جا گرفته اند. روان کاو می کوشد تا خاستگاه اصلی آنها را بازیابد. اما کسی که از دیدگاه انسانی به خشم می نگرد می خواهد به معنا و مفهوم خشم از نظر فرد خشمگین پی ببرد، و آنکه خشم را از لحاظ رفتارگرایی بررسی می کند به حالتهای چهره و حرکتهای بدنی و سر و صداهایی که او به راه می اندازد توجه می کند. واپسین نکته آنکه شناخت گرایی پیوسته می کوشد به راههای مختلفی که سبب ایجاد خشم می شود پی ببرد و از تأثیر آن در اندیشه آگاهی یابد.
به طوری که ملاحظه می شود چشم اندازهای پنجگانه بالا خشم را به صورتهای مختلف بررسی می کنند. در ضمن باید توجه داشت که این چشم اندازها با یکدیگر مخالف نیستند، یا آنکه یکی بر دیگری برتری مطلق ندارد، بلکه هر کدام رفتار یا حالتهای روانی را از دیدگاه خاصی بررسی می کند. برای مثال، اگر بکوشیم این پنج چشم انداز را در بررسی هیجان خشم به کار بریم ادراک و بینش ما از رفتار یا هر گونه کنش و واکنشی فراگیرتر و کاملتر می شود. به این سبب اگر بتوان در رشته های تحصیلی و مسائل آموزشی نیز از هر پنج چشم انداز سود جست موضوع یادگیری و یادآوری به ادراک بهتر و مهارت و ورزیدگی بیشتر می انجامد.
پی نوشت ها :
1. perspectives
2. Freud, Sigmund
3. Watson, J. B.
4. behaviorism
5. information processing
پارسا، محمد؛ (1382)، بنیادهای روان شناسی، تهران: انتشارات سخن، چاپ دوم