نویسنده: هادی محمدیفر
اشاره
مقام معظم رهبری در آغاز تحویل سال 1393، این سال را به عنوان سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نام گذاری نمودند. این نام گذاری تابعی از ظرفیت های داخلی و بین المللی است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای با پتانسیل جهانی دارد. این نام گذاری تحولی استراتژیک در معادلات قدرت داخلی است که می تواند سنتزی از فرهنگ اقتصادی و اقتصاد فرهنگی باشد. این نام گذاری چه تاثیری بر قدرت داخلی، منطقه ای وبین المللی دارد، تاکتیک های لازم برای تحقق این نام گذاری چگونه است؟ نهادهای حکومتی چگونه می توانند بسترهای لازم برای تحقق سالی پرشکوه در اقتصاد و فرهنگ ایران به وجود آورند؟ و عزم ملی و مدیریت جهادی چه تاثیری بر تحقق سند چشم انداز 1404 دارد؟ نوشتار حاضر با بررسی مجموعه ای از مولفه ها و ظرفیت های داخلی در محدوده جغرافیا و فرهنگ، درصدد پاسخگویی به این سوالات است.تحلیل اقتصاد و فرهنگ ایران و نقش مقام معظم رهبری:
تاکیدات مقام معظم رهبری، مبنایی محکم در تحقق قدرت ملی ایران اسلامی است. با نگاهی به روندهای گذشته و کنونی می توان گفت این نام گذاری ها منطبق بر واقعیت های موجود در جامعه ایران است. گرچه بدخواهان ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران گاهی اوقات با تبلیغات منفی درصدد خدشه دار نمودن برآیند این نام گذاری ها بوده اند؛ اما تجربه سال های گذشته نشان می دهد که پیام های معظم له در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نقشی مهم در پویایی جامعه ایران داشته است.در اداور مختلف این تجربه برآیندهای مثبتی بر نگرش ایرانیان داشته است. به عنوان مثال، نام گذاری سال 1385 به عنوان سال پیامبر مکرم اسلام، حضرت محمد (ص)، نه تنها مورد توجه اکثریت قاطع ایرانیان بوده است، بلکه در ابعاد منطقه ای و بین المللی مورد توجه اکثریت مسلمان جهان نیز بود.
در سال های اخیر تاکید بر مسائل فرهنگی و اقتصادی بیشتر شده است. البته ناگفته نماند که اقتصاد و فرهنگ همیشه مورد توجه سیاستگذاران نظام بوده، اما اولویت بندی ها متغییر بوده است. به طور مثال تاکیدات مقام معظم رهبری بر اقتصاد چند محصولی و گذر از اقتصاد تک محصولی در دهه 1370، بیانگر اهمیت موضوع اقتصاد بوده است؛ اما بنابه نگرش سیاستگذاران نظام اسلامی، در اولویت بندی ها متغییر بوده است.
مولفه فرهنگ:
اصولا در ارزیابی چرایی انقلاب اسلامی، از فرهنگ به عنوان رکن جدایی ناپذیر و پایه انقلاب اسلامی ایران یاد می شود. نام گذاری سال هایی با عنوان سال پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آۀه)، سال امام خمینی (رحمت الله علیه) و سال وحدت ملی و انسجام اسلامی، مشخصاً ناظر بر مولفه های فرهنگی بوده است. به طور مشخص مساله فرهنگ در اوایل دهه 1390 مورد توجه جدی مقام معظم رهبری قرار گرفت.این مساله تا جایی پیش رفت که مقام معظم رهبری در دانشگاه سمنان با حمله منطقی و عقلانی به فرهنگ لیبرال دموکراسی غرب و سرمداران زور و زرمدار آن، بر فرهنگ اصیل اسلامی و نفی فرهنگ لیبرالی تاکید نمودند. البته این اولویت بندی ها به تاکتیک های دشمن سلطه گر هم بی ارتباط نیست. برهمین اساس است که به تعبیر مقام معظم رهبری، فرهنگ حتی از اقتصاد مهمتر است و در تمامی ادوار گوناگون نقش زیربنایی داشته است.
مولفه اقتصاد:
مولفه های اقتصادی در فضای بعد از جنگ تحمیلی و روند بازسازی اقتصادی مورد توجه سیاستگذاران کشور بود. بازسازی اقتصادی کشور اولویت مولفه اقتصاد را ایجاب می کرد. با ورود به دهه 1390، مولفه اقتصادی معنایی متفاوت با بازسازی اقتصادی پیدا کرد. محرک های بازسازی اقتصادی با اولویت های اقتصادی 1390 هم متفاوت بود. در حالی که عامل جنگ ایران و عراق علل وجودی اولویت بازسازی اقتصادی بود، تحریم های ظالمانه شورای امنیت، اتحادیه اروپا و کنگره آمریکا، عامل اصلی اولویت اقتصاد در دهه 1390 است.نکته مهمتر در مولفه های اقتصادی نیز، توجه جدی مقام معظم رهبری به بسترهای اقتصاد مقاومتی است، که این بسترها در نامگذاری سال های اصلاح الگوی مصرف، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، همت مضاعف و حماسه اقتصادی فراهم شده است.
همچنان که گفته شد، مقام معظم رهبری در دهه 1370 با تاکید بر اقتصاد چند محصولی و گذر از اقتصاد تک محصولی، هشدارهای لازم را مجدانه دنبال نموده است؛ اما واقعیت امر این بود که دستگاههای اجرایی در راستای تحقق این استراتژی گام چندان جدی برنداشته اند.
در اینجاست که مساله تهدید یا فرصت بودن تحریم، وارد ادبیات سیاسی- اقتصادی ایرانیان شد. نگاهی به روندهای گذشته بیانگر این موضوع است که ایرانیان دست بالایی در مبارزات تحریمی نفت دارند و اقتصاد مقاومتی نمونه ای بارز از این مبارزات تحریمی است.
اقتصاد مقاومتی راهبردی برای گذر از اقتصاد تک محصولی است. اقتصاد مقاومتی یک راهبرد است که در عین تحلیل مسائل اقتصادی، بر تحلیل های فرهنگی هم استوار است. راهبرد اقتصاد مقاومتی متفاوت از نمونه های اقتصاد آزاد اسمیت و اقتصاد دولتی مارکسیستی می باشد.
این اقتصاد بر مقاوم سازی نقش مردم در چرخه اقتصاد استوار است. در این چرخه مردم به خودی خود یک عنصر تاثیرگذار محسوب می شوند که فعالیت آنان در چارچوب اقتصاد ملی قابل تحلیل است.
اقتصاد مقاومتی با توجه به جمعیت 75 میلیونی ایران، قابلیت تاثیرگذاری مثبت بر روند معادلات قدرت را دارد. این قابلیت با توجه به حضور خیل عظیمی از ایرانیان سرمایه دار در فراسوی مرزهای ایران، ظرفیت های سرمایه سازی را بهتر از هر اقتصاد دیگری فراهم می نماید. اعمال تحریم ها با توجه به این زمینه سرمایه سازی، خود نوعی فرصت سازی است.
با توجه به اینکه جمعیت جوان ایران عمدتا تحصیلکرده و یک جمعیت نخبه گرا است؛ تحقق اقتصاد مقاومتی با شتاب بیشتری پیش خواهد رفت. اقتصاد مقاومتی در چنین روندی با افزایش مثبت شاخص های اقتصادی در میان مدت مواجه خواهد شد. افزایش رشد اقتصادی، موازنه مثبت تجاری، بهره وری بخش تولید، افزایش نقش مردم و کاهش بخش دولتی در میان مدت، از خروجی های این اقتصاد محسوب می شود.
اقتصاد مقاومتی همچنان که گفته شد، آمیزه ای از فرهنگ و اقتصاد است. در این سنتز، نوعی همسویی بین اقتصاد و فرهنگ وجود دارد. دو عنصر کلیدی مد نظر مقام معظم رهبری در سال جدید یعنی «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» می تواند در شتاب گرفتن اقتصاد مقاومتی نقشی تسریعی داشته باشند. این دو عنصر با توجه به اهمیت و کارایی آن در اقتصاد سیاسی ایران قابل توجه اند.
عزم ملی:
عزم ملی در چارچوب مفهوم وسیع تری تحت عنوان منافع ملی قابل ارزیابی است. منافع ملی هم گرچه مفهومی دشوار و پیچیده است، اما بر جنبه های ذهنی و عینی استوار است که جنبه ذهنی آن بر ارزش ها و پیشینه تاریخی یک ملت در برداشت از مفهوم ملی است و جنبه عینی آن بر افزایش قدرت ملی با معیارهای کمی استوار است.مولفه عزم ملی کلیدی ترین مفهوم در اقتصاد مقاومتی است چرا که بدون عزم ملی اقتصاد مقاومتی معنایی ندارد. عزم ملی مشتمل بر ارداه ملی برای یک هدف ملی است. گفته شد که نقش مردم در فرآیند اقتصاد مقاومتی بر بهره وری استوار است.
عزم ملی مجموعه ای از اراده هاست که درصدد تثبیت و ارائه یک هدف، که استقلال اقتصادی است، باشد. این اراده برحسب توان هر شهروند و از متن تا حاشیه را در برمی گیرد. عزم ملی در راستای منافع ملی و عمومی، و مقدم بر منافع شخصی است.
با این تعریف مشخص می شود که عزم ملی یکی از عناصر کلیدی تحقق اقتصاد مقاومتی است و در عین حال پاسخ به اظهار عجزهایی است که سابقا از سوی دولتمردان بی اراده ای چون محمدعلی فروغی، اردشیر زاهدی و عناصر روشنفکر مآب مطرح شده بود.
مدیریت جهادی:
اگر عزم ملی مفهومی کلان و مشتمل بر منافع ملی است، ایده مدیریت جهادی نوعی تاکتیک برای دستیابی به منافع ملی، که همان استقلال اقتصادی است، محسوب می شود. مدیریت جهادی یک ویژگی منحصربه فرد است که مشتمل براحساس و عقلانیت است. عقلانیت و احساس نیز در قالب سنتزی بنام تغییر تجلی می یابد. سه ضلع این مدیریت به شکل زیر است:ضلع اول: عقلانیت / ضلع دوم : احساس / ضلع شوم: تغییر
مدیریت جهادی مشتمل بر تلاش های پیگری و مجدانه در اداره امور کشوری و عمدتا به عملکرد مسئولان اجرایی برمی گردد؛ اما در اقتصاد مقاومتی این ایده تمامی آحاد جامعه و مدیریت فردی را نیز در برمی گیرد.
مدیریت جهادی مشتمل بر دو جنبه ذهنی و عینی است که جنبه ذهنی آن شامل ارزش های معنوی و خدمت فی سبیل الله برای تعالی بشریت و شکوفایی استعدادهای بشری است و جنبه عینی آن به طراحی، سیاستگذاری و اجرای عقلانی در حوزه کارکردی است.
تجربه جنگ هشت ساله ایران و عراق و تلاش های عمومی مردم برای دفاع از کشور، نوعی مدیریت جهادی بود که در تمامی عرصه ها حاکم بود. با این تجربه می توان گفت فرهنگ و اقتصاد ایران با مدیریت جهادی روی ریل توسعه قرار می گیرد.
ابتکار حضرت امام (ره) نیز نمونه اعلی مدیریت جهادی بود. با صدور فرمان حضرت امام در تاریخ 26 خرداد 1358، انبوه امت همیشه در صحنه، به دعوت آسمانی آن حضرت لبیک گفته و برای ترمیم خرابی روستاها، تشکل جهادی به وجود آوردند.
جهادگران با عشق به ولایت و خدمت به مردم مسلمان و به منظور تحقق آرمانهای آن بزرگوار در همه صحنه های انقلاب حضور یافتند. تجربه سال همت مضاعف و جهاد اقتصادی از یک سو و تاکید مقام معظم رهبری بر ابعاد اقتصاد مقاومتی از سوی دیگر، بیانگر این موضوع است که مدیریت جهادی تاکتیکی در خدمت اقتصاد مقاومتی است.
سبک رهبری مقام معظم رهبری به عنوان نمونه اعلی مدیریت، بیانگر عزم جدی ایشان به اعتلای استقلال کشور است. نقش نهادهای حکومتی در مدیریت جهادی به مراتب بیش از دیگر افراد است. در عزم ملی با تببین منافع ملی مشخص شد که نقش مردم در نمودار توسعه از پائین به بالا است؛ اما در مدیریت جهادی، نقش حکومت در اجرایی کردن اقتصاد و فرهنگ مقاومتی به مراتب بیشتر است.
در اینجا باید یادآور شد که نهادهای حکومتی شامل قوای سه گانه است. مجلس، دولت و قوه قضائیه در این سال باید تلاش های مجدانه ای در عرصه قانونگذاری، اجرایی و قضائی داشته باشند تا بتوان به چشم اندازهای اقتصاد مقاومتی امیدوار بود.
در رابطه نهادهای حکومتی و مردم نیز باید گفت که شاخص ایثار مبنای عملیات قرار گیرد. به این معنا مدیریت جهادی باید همسو و در راستای تحقق اصل منافع ملی قرار گیرد. در چنین همسویی، امکان تحقق سنتز ذکر شده یعنی «تغییر» وجود دارد. تغییر به این معناست که از وابستگی به درآمدهای نفتی در بلندمدت کاسته شود و در کوتاه مدت صادرات نفتی برای مصارف مورد نیاز ارزی کشور اختصاص یابد و در میان مدت زمینه های اقتصاد چند محصولی یا به عبارتی اقتصاد منهای نفت، فراهم شود.
الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و نقش مدیریت جهادی و عزم ملی:
در حالی که کشورهای غربی درصدد تحمیل الگوی غربی برای توسعه و نوسازی اند، مقام معظم رهبری با تشریح الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، بسترهای لازم برای تحقق توسعه بومی کشور را فراهم نمودند. الگوی اسلامی - ایرانی مدلی از توسعه است که با نفی توسعه به شیوه غربی، و تاکید بر توانایی های و ارزش های بومی جهت پیشرفت، قابل تحلیل است.عزم ملی می تواند به بهره وری و استفاده بهینه از منابع ملی و بومی بیانجامد و با استفاده از عزم ملی می توان زمینه های توسعه بومی را فراهم نمود. توسعه ای که با عزم ملی حاصل شود، توسعه ای خودمحور و مبتنی بر باورهای ملی، قومی و اسلامی یک ملت است.
مدیریت جهادی عنصر کلیدی در تحقق الگوی اسلامی پیشرفت است که بدون این مدیریت نمی توان به الگوی اسلامی - ایرانی توسعه نائل شد. عنصر جهادی در تحقق توسعه ایرانی - اسلامی، نوعی توسعه بدیل است که منحصر به امت اسلامی است؛ چرا که جهاد یکی از ویژگی های تفکر اسلامی و بنابر روایات اسلامی، دری از درهای بهشت است.
برعکس، در الگوی غربی بیشترین تاکید بر جنبه مادی توسعه و عدم توجه به مقوله ارزش ها است و از آنجا که جهاد بخشی از معنویات امت اسلامی است، بنابراین در الگوی توسعه غربی به مانند دیگر مولفه های ذهنی - ارزشی جایی ندارد.
سند چشم انداز 1404 و نقش مدیریت جهادی و عزم ملی:
اگر سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی را نقشه راه یک ساله برای تحقق سند چشم انداز در نظربگیریم، آنچه که مشهود است، سند چشم انداز بیست ساله نقشه راهی است که می تواند مقدمات قدرت منطقه ای ایران را فراهم نماید.این سند محقق نخواهد شد، مگر اینکه در در بعد کلان و ملی از عنصر عزم ملی استفاده گردد و در سطح اجرایی از عنصر مدیریت جهادی استفاده شود. مدیریت جهادی در این روند عنصری تسریع کننده برای دستیابی به تحقق سند چشم انداز است، که با جهد و کوشش می توان روند دستیابی به هدف فوق را تضمین نماید.
تحلیل نهایی و نتیجه گیری
اقتصاد مقاومتی تجلی تحقق اقتصاد و فرهنگ در یک سنتز مبتنی بر باورها و ارزش از یک سو و تجلی عناصر موجود در قدرت ملی یک کشور در یک محدوده جغرافیایی از سوی دیگر است. این اقتصاد متشکل از دو جنبه عینی و ذهنی است که با عزم ملی و مدیریت جهادی می توان به همسویی اقتصاد و فرهنگ پی برد.اقتصاد مقاومتی تنها در پرتو فرهنگی تحقق می یابد، و از سابقه تمدنی بالا و از شاخص های خداباوری، مردم داری، ایثار و جهاد برخوردار می باشد. این شاخص در اقتصاد و فرهنگ ایران وجود دارد. تجربه جنگ هشت ساله و مقابله با تحریم های ظالمانه موید این واقعیت بود که ارائه الگوی ایرانی – اسلامی، بدیلی مناسب برای تحقق نوسازی، منهای الگوی غربی است.
با توجه به سند چشم انداز 1404، می توان از طریق عزم ملی و مدیریت جهادی در سال 1393، گامی مهم در تحقق قدرت منطقه ای ایران برداشت. نقشه راه یک ساله مقام معظم رهبری، تاکتیک مناسب دستیابی به سند چشم انداز1404 است.
بعد فرهنگی موضع اقتصاد در تحقق این سند، حتی مهمتر از خود اقتصاد است. به این جهت تحقق سند چشم انداز نیازمند پیش زمینه های ذهنی و ایمان به باور هاست و با عزم ملی می توان به عملیاتی نمودن این باورها جامه عمل پوشاند.
/ج