گفتوگو با دکتر محمدحسین کریم
اشاره:
آیا با ادبیات اقتصاد مقاومتی میتوان اقتصاد ایران را ازحالت بحران و نابه سامانی کنونی خارج کرد؟ شاید این سوال مهم ترین پرسشی است که این روز ها از خود میپرسیم. واقعا اقتصاد مقاومتی چیست و چگونه میتواند اقتصاد را ازنابه سامانی خارج کند؟ مصادیق بروز شرایط مقاومت اقتصادی چیست؟ اصلاحات از کجا باید شروع شود؟ برای پاسخ به این سوالها به سراغ مشاور کمیسیون نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتیم . دکتر محمدحسین کریم معتقد است:"بحث اصلی ما این است که اگر توسعهی کشاورزی و اقتصاد مقاومتی تقویت شود، میتواند جایگزین خوبی برای نفت باشد. به عبارت دیگر توسعهی کشاورزی و روستایی محور اقتصاد مقاومتی است. اگر به بخش کشاورزی توجه شود، سرمایهگذاری در آن افزایش یابد و زیربناها توسعه پیدا کند، تولیدات در بخشهای مختلف بیشتر شده و در نتیجه تولید ملی جهش پیدا میکند و اقتصاد ما مقاومتی میشود و در مقابل تحریمها و تکانها مقاوم میگردد."در ادامه، متن این گفتوگو را میخوانید.
به عنوان سؤال اول محورهای اقتصاد مقاومتی چیست و راههای عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی چیست؟ از چه طریقی میتوانیم از ضربات تحریمها بکاهیم؟ در حال حاضر، شرایط کشور بهگونهای است که به دلیل اینکه اقتصاد ما وابسته به نفت است، دشمن میتواند از این حربه استفاده کند و اقدام به تحریمهای مختلف از جمله تحریم نفتی نماید، حال چه اقداماتی میتوان انجام داد که تحریمها بیاثر باشند؟
بحث اصلی ما این است که اگر توسعهی کشاورزی و اقتصاد مقاومتی تقویت شود، میتواند جایگزین خوبی برای نفت باشد. به عبارت دیگر، توسعهی کشاورزی و روستایی محور اقتصاد مقاومتی است. کشور ما از نعمات بیشمار خدادادی برخوردار است. بسیاری از کشورها مثل نپال یا افغانستان مثل ما دسترسی راحت به دریا و حملونقل دریایی ندارند. نود درصد جابهجایی کالاها در دنیا از طریق دریا صورت میگیرد که این موقعیت و فرصت برای ما وجود دارد. تنوع فصلی، موقعیت راهبردی یا استراتژیک و نعمات فراوان دریایی، معدنی، دشتها و بیابانها ایران را به سرزمینی تبدیل کرده که مانند طلا ارزشمند است.لذا ضرورتی ندارد که ما صرفاً به نفت توجه داشته باشیم و از آن بدتر ضرورتی ندارد که به آن وابسته شویم. میخواهم تصریح کنم که نفت هم برای استفاده در بحث تولید انرژی و هم در رابطه با کسب درآمد خوب است، اما باید آن را برای زیرساختهای بخش کشاورزی، صنعت و خدمات هزینه کنیم. نکتهی دیگری که میخواهم یادآوری کنم این است که به نظر من بخش نفت به صورت اشتباه وارد بخشهای اقتصادی ایران شده است؛ یعنی در تمام سیستمهای بینالمللی سه بخش اقتصادی کشاورزی، صنعت و خدمات وجود دارد. بخش نفت آفتی است که در کشورهای نفتی مثل ایران وارد شده است؛ مثلاً مالزی، هند یا چین بخشی به اسم بخش نفت ندارند و اقتصاد آنها بر پایهی همان سه ستون اصلی بنا شده و به همین دلیل است که ما آسیبپذیر شدهایم. از طرف دیگر، ما نتوانستهایم از درآمدهای نفتی برای تقویت و توسعهی بخشهای کشاورزی، صنعت و معدن و همچنین خدمات استفاده کنیم؛ یعنی به دلیل استفادهی نادرست از درآمدهای نفتی تولید ملی از جهش و رشد برخوردار نشده است.
گفتیم که توسعهی کشاورزی میتواند محور اقتصاد مقاومتی باشد. اگر ما هر چه نیاز داریم از طریق زمین تولید کنیم، دیگر ضرورتی ندارد که نفت بفروشیم و مثلاً گندم وارد کنیم. من این بحث را در نهمین نشست تخصصی در شیراز نیز مطرح کردم که اگر از به وجود آمدن ضایعات جلوگیری کنیم، نیازی به واردات گندم نداشتیم، نداریم و نخواهیم داشت. ما سالانه دوازده میلیون تن تولید گندم داریم و مصرف سالانهی ما هم دوازده میلیون تن است. اما چهار میلیون تن گندم وارد میکنیم، زیرا ضایعات ما از مزرعه که خوشههای گندم جمع میشود تا نقلوانتقال با کومباین، سیلو، رساندن آرد به نانواییها و در نهایت تکیههای سوخته و خمیری که من و شما در آشغالی میریزیم، برابر با چهار میلیون تن است؛ یعنی چهار میلیون تن واردات گندم مساوی است با چهار میلیون تن ضایعات گندم در ایران. بنابراین اگر جلوی ضایعات گندم را بگیریم، ضرورتی برای وارد کردن آن وجود ندارد. مقدار ضایعات ما بالاست، زیرا از سیستمهای کارآفرینی، بهرهوری و صنایع تبدیلی درست استفاده نمیکنیم و هنوز در برخی از جاهای کشور از شیوههای سنتی استفاده میشود. این شیوههای سنتی فقط در نانواییها نیست و همانطور که گفتیم در نقلوانتقال، سیلوها و حتی در انبارداری هم وجود دارد.
آیا شما تا به حال در خیابان با کسی مواجه شدهاید که در حال بردن بار باشد و برای اینکه راه را سریعتر باز کند، بگوید «نفتی نشوید»؟! ممکن است بار او هر چیز باشد، ولی به این دلیل این اصطلاح را به کار میبرد که انگلیسیها میگفتند نفت بوی بد میدهد و به درد نمیخورد، آن را به ما بدهید. اقتصاد ما که نفتی شد، مشکلدار و معیوب هم شد.
چرا نمیتوان از نفت به عنوان راهبردی مقاومتی استفاده کرد؟ چه راهبردی به جای استفاده از نفت میتوان اتخاذ نمود؟
مشکل اول این است که نفت فناپذیر است، اما نعمات خدادادی دیگر مثل خورشید، زمین و آب فناپذیر نیستند. مشکل دوم این است که درآمدهای نفتی ناپایدارند که همین فناپذیری و ناپایداری منجر به مشکل سوم میشود که بیماری نفتی یا جزام نفتی است. مشکل چهارم این است که نفت و درآمدهای نفتی در مقابل تکانهای ناگهانی ناتوان است؛ یعنی نمیتواند تکانهای ناگهانی را مدیریت و کنترل کند. با توجه به این چهار دلیل میتوانیم نتیجه بگیریم که نفت غیرمقاومتی است. حال راهبرد این است که از نفت و اقتصاد تکمحصولی فاصله بگیریم و برای استفاده از درآمدهای نفتی مراقبت ویژه داشته باشیم. مراقبت ویژه یعنی اینکه ما پول نفت را برای واردات گندم هزینه نکنیم و آن را برای توسعه و سرمایهگذاری در بخش کشاورزی به کار گیریم و به جای اینکه پول نفت را گندم بخریم، زمینه و بستر را برای افزایش تولید گندم و افزایش تولید ملی از طریق فناوریها، کارآفرینیها و سرمایهگذاری ثابت و بلندمدت مصرف کنیم.نقش سهم بخش کشاورزی در اقتصاد ملی حدود سی درصد و سهم سرمایهگذاری دولتی در این بخش کمتر از پنج درصد است؛ یعنی سهم همت و مردانگی کشاورزان در تولید ملی دورقمی است، اما سرمایهگذاری دولت در بخش کشاورزی تکرقمی است که این یک نوع بیتوجهی به این بخش است.
بنابراین باید توجه و تمرکز تولید در بخش کشاورزی و صنایع وابسته را که خود دارای دو بخش صنایع تبدیلی و تکمیلی است، بیشتر کرد. صنایع تبدیلی و تکمیلی با هم متفاوت است. اصطلاح صنایع تبدیلی زمانی به کار میرود که گندم به نان، شیرینی یا کلوچه تبدیل میشود و اگر همین صنایع تبدیلی در بستهبندیهای زیبا عرضه شود که مشتری را تحریک کند، به آن صنایع تکمیلی میگوییم.
ما این کار را اصلاً انجام نمیدهیم.
بله و از طرفی با ضایعات فراوان و از طرف دیگر با کمبود صنایع تبدیلی و نبود صنایع تکمیلی مواجه هستیم. سود زعفران ما را بازار ترکیه و اسپانیا و سود خرمای ما را پاکستان، امارت و هندوستان به دست میآورند. آنها این مواد را از ما مثلاً کیلویی یک دلار میخرند و در بستهبندیهای زیبا کیلویی دو یا سه دلار میفروشند.این مشکلات به دلیل ضعف صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی و همچنین ضایعات فراوان محصولات در این بخش میباشد که نتیجهی بیتوجهی به آن و سرمایهگذاری اندک در این بخش است. به همین دلیل است که میگویم اگر به بخش کشاورزی توجه شود، سرمایهگذاری در آن افزایش یابد و زیربناها توسعه پیدا کند، تولیدات در بخشهای مختلف بیشتر میشود و در نتیجه تولید ملی جهش پیدا میکند و اقتصاد ما مقاومتی میشود و در مقابل تحریمها و تکانها مقاوم میگردد.
بخش کشاورزی چه نقشی میتواند در اقتصاد کشور ایفا نماید؟دلیل اهمیت بخش کشاورزی در چیست؟
بخش کشاورزی به دو دلیل بسیار اهمیت دارد؛ دلیل اول این است که این بخش اولین بخش اقتصادی کشور است. حدود صد سال قبل، یعنی در سال 1292، نود درصد نیروی فعال کشور در بخش کشاورزی بودند و چرخ اقتصاد مملکت هم میچرخید و هیچ نوع بیماری هلندی و جزام ایرانی هم در کار نبود. اما در حال حاضر اینگونه نیست، زیرا از بخش کشاورزی و روستایی به عنوان اولین بخش اقتصاد کشور غافل شدهایم، اما از آن جدا نشدهایم. جدا نشدهایم زیرا سبزیجات، صیفیجات و حتی هندوانه و آجیل شب یلدا و ماهی شب عید را از بخش کشاورزی توقع داریم، اما به آن بسیار بیتوجه شدهایم.دلیل دوم این است که بخش کشاورزی عرضهکنندهی عوامل اساسی زندگی بشر است، مثلاً کسی که در سازمان انرژی اتمی یا ایستگاههای انرژی هستهای کار میکند، نیازمند خوراک و پوشاک و قطعاً نیازمند به بخش کشاورزی است. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان میگویند بخش کشاورزی مادر تمام صنایع دنیاست.
این بخش شامل چهار بخش عمده است؛ زراعت و باغداری، دامداری و دامپروری، جنگلداری و مرتع و شیلات و آبزیان. جالب است بدانید بسیاری از کشورها موقعیتی برای داشتن شیلات و گرفتن حتی یک ماهی از دریا ندارند، درحالیکه ظرفیت صید و صیادی ما قبل از انقلاب سی هزار تن بوده که با برنامهی پنجساله و توجه بیشتر به بخش شیلات در حال حاضر به 350 هزار تن رسیده است. ولی با وجود پانزده برابر شدن آن، هنوز به استفاده از ظرفیت کامل، که 750 هزار تن است، نرسیدهایم؛ یعنی چهارصد هزار تن فاصله است و حدود نصف ظرفیت صید و صیادی ما در دریای جنوب و شمال بلااستفاده مانده است.
این در صورتی است که مصرف میانگین ماهی در دنیا 13، در ژاپن 26 و در ایران حدود 7 کیلوگرم است؛ یعنی با وجود اینکه همهی امکانات چهار بخش کشاورزی را در اختیار داریم، مصرف ماهی ما حدود نصف میانگین جهانی است و میانگین جهانی حدود نصف مصرف ژاپن است. پس به جای صادر کردن آن باید مقدار مصرف ماهی در کشور را افزایش دهیم.
در قرن گذشته واژهای داشتیم به نام اصلاحات ارضی، که در حال حاضر دیگر مضر شده است و ما باید به دنبال اصلاحات منابع آبی باشیم؛ یعنی اگر ما به دنبال اصلاحات منابع آبی باشیم و آن را بهخوبی مطالعه و کارشناسی کنیم، با کمبود کمتر منابع آبی مواجه خواهیم بود؛ ضمن اینکه شیوههای آبیاری را هم باید تغییر دهیم. در حال حاضر راندمان آبیاری در کشور سی درصد است که باید حداقل به دو برابر برسد. اگر به حدود شصت یا هفتاد درصد برسد، به همان میزان سطح زیر کشت، تولیدات و ذخیرهی آبی ما نیز بیشتر خواهد شد و کشور در این شرایط قدرت مقابله با تحریمها و تکانهای ناگهانی را پیدا میکند.
کشاورزی در ایران را باید با کشورهای منطقه مقایسه کنیم. در منطقهی ما دو نوع کشور وجود دارد؛ کشورهای نفتی مثل عراق و کشورهای غیرنفتی مثل ترکیه. خوشبختانه کشاورزی ما در مقایسه با همهی کشورهای نفتی منطقه، مثل عراق و عربستان، بالاتر از همتراز است؛ یعنی از سطح میانگین بالاتر و در مقایسه با کشورهای غیرنفتی منطقه مثل افغانستان، ترکمنستان و ترکیه همتراز و بالاتر است و این یعنی با بعضیها مساوی و از بعضیها بالاتر است. اهمیت این موضوع این است که بدانیم وضعیت کشاورزی ما در مقایسه با کشورهای درحالتوسعه مثل اندونزی، مالزی و حتی کشورهای پیشرفته مثل ژاپن بهتر است، زیرا آنها مشکلات خاص خود را دارند.
آبوهوای این کشورها تقریباً یکسان است.
بله، دقیقاً همین طور است. مثلاً هندوانهی شب یلدا در ایران، فرضاً از کیلویی دوِهزار تومان بیشتر نمیشود، درحالیکه در ژاپن و در فصل هندوانه، قیمتها بالاتر از این است. لذا در سطح کلان وضع کشاورزی ما در مقایسه با کشورهای نفتی اگر بهتر و بالاتر نباشد، پایینتر نیست و در مقایسه با کشورهای غیرنفتی هم تقریباً جایگاه خوبی داریم.آمار نشان میدهد که زمینهای کشاورزی در منا، یعنی خاورمیانه و آفریقای شمالی، حدود چهار میلیون و در دنیا حدود پنجاه میلیون کیلومترمربع است. ارزشافزوده در منا حدود 85 میلیارد و در دنیا 1583 میلیارد است. درصد زمینهای کشاورزی منا به دنیا 7٫6 و درصد زمینهای کشاورزی ایران به منا دوازده است که نشان میدهد زمینهای کشاورزی ما نسبت به خاورمیانه و آفریقای شمالی تقریباً دو برابر منا به دنیاست. در کل، درصد زمینهای کشاورزی ایران به دنیا یک درصد است؛ یعنی ما یک درصد کل زمینهای کشاورزی دنیا را در اختیار داریم. حال اگر 180 کشور داشته باشیم، باز هم وضعیت ما خوب است.
ارزشافزودهی بخش کشاورزی ایران به منا 25 درصد است؛ یعنی 25 درصد کل ارزشافزوده در کشورهای منا سهم ایران است و درصد ارزشافزودهی ایران به دنیا 1.3 و منا به دنیا 5.3 است. این آمارها نشان میدهد که درصد ارزشافزودهی ایران در خاورمیانه و آفریقای شمالی پنج برابر درصد منا به دنیاست.
ما براساس سند چشمانداز ملی در سال 1404، باید این ویژگیها را داشته باشیم؛ کشور برتر منطقه و برخوردار از سلامت، رفاه اجتماعی و امنیت غذایی باشیم که این مورد مربوط به توسعهی کشاورزی، اقتصاد مقاومتی و تولید ملی است؛ همچنین دور از فقر و تبعیض و بهرهمند از محیطزیست مطلوب و پایدار باشیم که باز هم اشارهای به اقتصاد مقاومتی است. حال میخواهیم از این نظر خود را در افقهای سند چشمانداز یا اهداف نقشهی ایران در سال 1404 با کشورهای همسایه مقایسه کنیم.
سهم بخش کشاورزی در ایران و مصر در سال گذشته حدود 14 درصد، قزاقستان 6 درصد، پاکستان از آنجا که نفت و منابع دیگر ندارد 22 درصد، عربستان 2 درصد، سوریه 23 درصد، ترکیه که غیرنفتی هم است 9 درصد، ترکمنستان 15 درصد، امارات متحده 1 درصد و جهان 3 درصد بوده است. با توجه به این آمار، که مربوط به سال گذشته است، ایران اگر بر بخش کشاورزی و توسعهی کشاورزی و روستایی تمرکز داشته باشد، میتواند در مقابل تحریمها مقاومت کند.
منبع مقاله : برهان
/ج