نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب
مترجم: علیرضا طیب
در قلمرو داخلی، جامعه مدنی اشاره به فضای اجتماعی و سیاسی جدای از دولت دارد که در آن افراد و جمع ها آزادانه پیگیر و درگیر فعالیت های اجتماعی و سیاسی می شوند. جامعه مدنی در حد فاصل حوزه خصوصی یا خانواده و حوزه عمومی دولت وجود دارد و در برگیرنده بازار است یا تا حدودی با آن همپوشی دارد. از جامعه مدنی جهانی دو برداشت وجود دارد: به صورت تعمیم جامعه مدنی داخلی به سراسر جهان و به دولت هایی که فاقد سنت نیرومند جامعه مدنی هستند؛ و به صورت جهانی شدن جامعه مدنی بالاتر و فراسوی صحنه داخلی به نحوی که طلایه دار و/نماینده شکل بدیلی از سازمان های بین دولتی در عرصه اداره گری جهانی باشد.
گفته شده است که جامعه مدنی از طیف وسیعی از سازمان های غیردولتی تشکیل می شود که هم با قدرت فراگیر دولت همکاری دارند و هم وزنه تعادلی در برابر آن به شمار می روند. جامعه مدنی مورد توجه مفسران اجتماعی و سیاسی با هر گرایش سیاسی قرار دارد زیرا اعتقاد آن است که جامعه مدنی دربرگیرنده آمیزه درست و سنجیده ای از هر دو دسته احساسات فردگرایانه و جمع گرایانه، از حقوق و مسئولیت هاست. فضایی است که در آن، سرمایه اجتماعی یا اعتماد اجتماعی تولید و حفظ می شود. جامعه مدنی قوی و با ثبات از آن روز حائر اهمیت است که دست در دست اصول حکومت مردم سالار دارد و نقش قاطعی در دور نگه داشتن احتمال اقتدارگرایی دولت بازی می کند. به همین سان، جامعه مدنی جهانی هم دربرگیرنده انواع سازمان های غیردولتی است که بسیاری شان دامنه ای بین المللی دارند یعنی یا از نظر فیزیکی در چندین کشور قرار دارند یا فعالیت های شان در چندین کشور صورت می گیرد. از دید فعالان، جامعه مدنی جهانی نیز مانند جامعه مدنی داخلی هم با قدرت دولت ها، سازمان های بین دولتی و کارگزاران سرمایه داری جهانی همکاری دارد و هم نیروی متعادل کننده در برابر آن هاست. از این جهت، برخی جامعه مدنی جهانی را به معنی جهانی شدن از پایین یا تزریق مردم سالاری به جهانی شدن از بالا» می دانند (ـــ گسترش مردم سالاری).
جامعه مدنی جهانی مفهوم مورد اختلافی است که برای توصیف موجودیت بی شکلی به کار می رود که برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد و حتی برخی منکر وجودآن اند. با توجه به افزایش سریع شمار سازمان های غیردولتی بین المللی از دهه 1960 به ویژه در دهه 1990، دست کم موجودیت یک جامع مدنی نوپا را به دشواری می توان انکار کرد. بسیاری از مفسران جامعه مدنی جهانی تولد آن را به دهه 1950 و 1960 یعنی در زمانی می رسانند که بسیاری از سازمان های غیردولتی معروف تشکیل شدند. دیگران مدعی اند که جامعه مدنی جهانی ریشه های قدیمی تری دارد و به پاگرفتن سازمان هایی چون جامعه ضد برده داری در سده های هجدهم و نوزدم یا انترناسیونال سوسیالیستی با آن سابقه طولانی اش اشاره می کنند. یک نمونه خوب و بجا جنبش بین المللی زن باوری است که ریشه های نهادین آن به کنگره بین المللی زنان (1888)، اتحادیه بین المللی حق رأی زنان (1904) و انترناسیونال زنان سوسیالیست (1907) باز می گردد.
بحث های مربوط به جامعه مدنی جهانی به طور کلی سازمان های غیردولتی، جنبش های اجتماعی فرامرزی، و شبکه های هواداری را در بر می گیرد. جنبش ها و شبکه های اجتماعی بر اساس این آگاهی یا باور فعالیت می کنند که عاملان یک جنبش در یک کشور می توانند از حمایت متقابل گروه های مشابهی از کنشگران سیاسی بالقوه در دیگر دولت ها برخوردار شوند. این عامل انگیزه بخش از آن رو اهمیت دارد که حتی اگر آرمان انترناسیونالیسم در قالب پیوندهای سازمانی رسمی به شکل بالفعل وجود نداشته باشد نوعی آگاهی کلی از تجربیات مشترک در سراسر جهان وجود دارد. یکی از دلایل افزایش حضور کارایی این سازمان ها و شبکه ها، توانایی آن ها برای بهره برداری از فناوری نسبتاً ارزان و پیشرفته ارتباطات و اطلاعات برای سازمان دهی و بسیج اعضا و هواداران است.
بیش تر عناصر جامعه مدنی جهانی روی موضوعات و زمینه هایی تکیه دارند که مرزهای سرزمینی را در می نوردند. این موضوعات می توانند موضوعات منفردی مانند حقوق بشر، بهداشت (مانند گسترش ویروس اچ.آی.وی/ایدز) و زوال محیط زیست (مانند گرم شدن هوای زمین) باشند یا زمینه های دامنه دارتری چون توسعه پایدار، جنبه های زیان آور سرمایه داری جهانی، و عدالت توزیعی جهانی را در برگیرند. توانایی بازیگران جامعه مدنی جهانی برای بسیج و اعتراض در مورد این گونه موضوعات در نشست های بانک جهانی، سازمان جهانی بازرگانی، صندوق بین المللی پول و مجمع جهانی اقتصاد بسیار نمایان بوده است. از این جهت برخی جامعه مدنی جهانی (یا به عبارت دقیق تر ائتلاف هایی از بازیگران این جامعه) را دارای توانایی مبارزه با بی عدالتی های مشهود سرمایه داری جهانی می دانند. آماج خاص این مخالفان، گرایش هایی است که ادعا می شود شرکت های چند ملیتی به بهره کشی دارند.
از این جهت، جامعه مدنی جهانی واجد نقشی مهم و اساسی در اداره امور جهان شناخته می شود. این جامعه به درجات مختلف دارای استعداد تبدیل جهانی شدن به روندی مردم سالارانه تر، منصفانه تر و از نظر زیست محیطی پایدارتر است. در بهترین حالت، آن را بدیل برتری از جامعه بین الملل دولت و سازمان های بین دولتی برای حل مشکلاتی که دارای اهمیت بین المللی هستند و بر این اساس، معارضی مشروع برای حاکمیت دولت می شناسند. دست کم بازیگران جامعه مدنی جهانی می کوشند تا همچون نیرویی تعادل بخش عمل کنند که می تواند در جنبه های مهمی از اداره امور جهان بر دولت ها تأثیر بگذارد و با آن ها به رقابت برخیزد.
تمامی بحث هایی که درباره جامعه مدنی جهانی صورت می گیرد آن را پدیده ای مثبت نمی شناسند و همین مشکلات چندی پدید می آورد. برای نمونه، در این زمینه اختلاف هست که آیا باید بازیگرانی غیردولتی مانند سازمان های تروریست را هم به این دلیل که زیرساخت تشکیلاتی شان به بسیاری از سازمان های غیردولتی یا شبکه های فرامرزی جامعه مدنی شباهت دارد جزو جامعه مدنی جهانی به شمار آوریم یا نه. برخی منتقدان، پیدایش جامعه مدنی جهانی را نشانه فرومردن دولت می دانند که بین المللی شدن رفاه اجتماعی را، که خود گواه جهانی شدن نولیبرالیسم اقتصادی است، نشان می دهد. از دید دیگر منتقدان، جامعه مدنی جهانی در گسترش سرمایه داری جهانی دست دارد و از این جهت، چیرگی درست کیشی نولیبرال را تداوم می بخشد.
مانند بیش تر مباحثات، واقعیت را باید جایی در بینابین این افراط و تفریط ها جست. این ادعا که قوت گرفتن جامعه مدنی جهانی سرآغاز افول دولت و اصل حاکمیت دولت است ادعایی شدیداً مبالغه آمیز است. برای نمونه، سازمان های غیردولتی سازمان هایی کاملاً خودمختار نیستند زیرا قوانین، سیاست ها، و شرایطی که دولت(های) محل استقرار این سازمان ها بر آن ها تحمیل می کنند تا حدی دست و بال آنها را می بندد. به همین ترتیب این ادعا هم که جامعه مدنی جهانی نمایان گر ارزشی بی چون و چرا یا نوشدارویی است که می تواند بر تمامی ناملایمات بشر فائق آید مبالغه آمیز است. چنین برداشتی ساده انگارانه است و بیش از حد این فرض مبتنی است که جامعه مدنی جهانی، پیکره ای یکپارچه و منسجم با صدایی واحد است حال آن که در واقع این جامعه از انواع بازیگران با انگیزه ها و دستورهای کاری متفاوت و نه لزوماً همساز تشکیل یافته است.
ـــ اداره گری جهانی؛ جنبش اجتماعی فرامرزی؛ جهان میهنی، حقوق بشر؛ سازمان غیردولتی؛ شرکت چند ملیتی؛ نظریه انتقادی
-2002 Colas,A.International Civil Society:Social Movements in world politics,Cambridge:Polity Press.
-2003 Keane,J.Global Civil Society?Cambridge:Cambridge University Press.
-1998 keck,M.and Sikkink,K.Activists Beyond Borders:Advocacy Networks in International Politics,Ithaca,NY:Cornel University Press.
برت باودن
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390
گفته شده است که جامعه مدنی از طیف وسیعی از سازمان های غیردولتی تشکیل می شود که هم با قدرت فراگیر دولت همکاری دارند و هم وزنه تعادلی در برابر آن به شمار می روند. جامعه مدنی مورد توجه مفسران اجتماعی و سیاسی با هر گرایش سیاسی قرار دارد زیرا اعتقاد آن است که جامعه مدنی دربرگیرنده آمیزه درست و سنجیده ای از هر دو دسته احساسات فردگرایانه و جمع گرایانه، از حقوق و مسئولیت هاست. فضایی است که در آن، سرمایه اجتماعی یا اعتماد اجتماعی تولید و حفظ می شود. جامعه مدنی قوی و با ثبات از آن روز حائر اهمیت است که دست در دست اصول حکومت مردم سالار دارد و نقش قاطعی در دور نگه داشتن احتمال اقتدارگرایی دولت بازی می کند. به همین سان، جامعه مدنی جهانی هم دربرگیرنده انواع سازمان های غیردولتی است که بسیاری شان دامنه ای بین المللی دارند یعنی یا از نظر فیزیکی در چندین کشور قرار دارند یا فعالیت های شان در چندین کشور صورت می گیرد. از دید فعالان، جامعه مدنی جهانی نیز مانند جامعه مدنی داخلی هم با قدرت دولت ها، سازمان های بین دولتی و کارگزاران سرمایه داری جهانی همکاری دارد و هم نیروی متعادل کننده در برابر آن هاست. از این جهت، برخی جامعه مدنی جهانی را به معنی جهانی شدن از پایین یا تزریق مردم سالاری به جهانی شدن از بالا» می دانند (ـــ گسترش مردم سالاری).
جامعه مدنی جهانی مفهوم مورد اختلافی است که برای توصیف موجودیت بی شکلی به کار می رود که برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد و حتی برخی منکر وجودآن اند. با توجه به افزایش سریع شمار سازمان های غیردولتی بین المللی از دهه 1960 به ویژه در دهه 1990، دست کم موجودیت یک جامع مدنی نوپا را به دشواری می توان انکار کرد. بسیاری از مفسران جامعه مدنی جهانی تولد آن را به دهه 1950 و 1960 یعنی در زمانی می رسانند که بسیاری از سازمان های غیردولتی معروف تشکیل شدند. دیگران مدعی اند که جامعه مدنی جهانی ریشه های قدیمی تری دارد و به پاگرفتن سازمان هایی چون جامعه ضد برده داری در سده های هجدهم و نوزدم یا انترناسیونال سوسیالیستی با آن سابقه طولانی اش اشاره می کنند. یک نمونه خوب و بجا جنبش بین المللی زن باوری است که ریشه های نهادین آن به کنگره بین المللی زنان (1888)، اتحادیه بین المللی حق رأی زنان (1904) و انترناسیونال زنان سوسیالیست (1907) باز می گردد.
بحث های مربوط به جامعه مدنی جهانی به طور کلی سازمان های غیردولتی، جنبش های اجتماعی فرامرزی، و شبکه های هواداری را در بر می گیرد. جنبش ها و شبکه های اجتماعی بر اساس این آگاهی یا باور فعالیت می کنند که عاملان یک جنبش در یک کشور می توانند از حمایت متقابل گروه های مشابهی از کنشگران سیاسی بالقوه در دیگر دولت ها برخوردار شوند. این عامل انگیزه بخش از آن رو اهمیت دارد که حتی اگر آرمان انترناسیونالیسم در قالب پیوندهای سازمانی رسمی به شکل بالفعل وجود نداشته باشد نوعی آگاهی کلی از تجربیات مشترک در سراسر جهان وجود دارد. یکی از دلایل افزایش حضور کارایی این سازمان ها و شبکه ها، توانایی آن ها برای بهره برداری از فناوری نسبتاً ارزان و پیشرفته ارتباطات و اطلاعات برای سازمان دهی و بسیج اعضا و هواداران است.
بیش تر عناصر جامعه مدنی جهانی روی موضوعات و زمینه هایی تکیه دارند که مرزهای سرزمینی را در می نوردند. این موضوعات می توانند موضوعات منفردی مانند حقوق بشر، بهداشت (مانند گسترش ویروس اچ.آی.وی/ایدز) و زوال محیط زیست (مانند گرم شدن هوای زمین) باشند یا زمینه های دامنه دارتری چون توسعه پایدار، جنبه های زیان آور سرمایه داری جهانی، و عدالت توزیعی جهانی را در برگیرند. توانایی بازیگران جامعه مدنی جهانی برای بسیج و اعتراض در مورد این گونه موضوعات در نشست های بانک جهانی، سازمان جهانی بازرگانی، صندوق بین المللی پول و مجمع جهانی اقتصاد بسیار نمایان بوده است. از این جهت برخی جامعه مدنی جهانی (یا به عبارت دقیق تر ائتلاف هایی از بازیگران این جامعه) را دارای توانایی مبارزه با بی عدالتی های مشهود سرمایه داری جهانی می دانند. آماج خاص این مخالفان، گرایش هایی است که ادعا می شود شرکت های چند ملیتی به بهره کشی دارند.
از این جهت، جامعه مدنی جهانی واجد نقشی مهم و اساسی در اداره امور جهان شناخته می شود. این جامعه به درجات مختلف دارای استعداد تبدیل جهانی شدن به روندی مردم سالارانه تر، منصفانه تر و از نظر زیست محیطی پایدارتر است. در بهترین حالت، آن را بدیل برتری از جامعه بین الملل دولت و سازمان های بین دولتی برای حل مشکلاتی که دارای اهمیت بین المللی هستند و بر این اساس، معارضی مشروع برای حاکمیت دولت می شناسند. دست کم بازیگران جامعه مدنی جهانی می کوشند تا همچون نیرویی تعادل بخش عمل کنند که می تواند در جنبه های مهمی از اداره امور جهان بر دولت ها تأثیر بگذارد و با آن ها به رقابت برخیزد.
تمامی بحث هایی که درباره جامعه مدنی جهانی صورت می گیرد آن را پدیده ای مثبت نمی شناسند و همین مشکلات چندی پدید می آورد. برای نمونه، در این زمینه اختلاف هست که آیا باید بازیگرانی غیردولتی مانند سازمان های تروریست را هم به این دلیل که زیرساخت تشکیلاتی شان به بسیاری از سازمان های غیردولتی یا شبکه های فرامرزی جامعه مدنی شباهت دارد جزو جامعه مدنی جهانی به شمار آوریم یا نه. برخی منتقدان، پیدایش جامعه مدنی جهانی را نشانه فرومردن دولت می دانند که بین المللی شدن رفاه اجتماعی را، که خود گواه جهانی شدن نولیبرالیسم اقتصادی است، نشان می دهد. از دید دیگر منتقدان، جامعه مدنی جهانی در گسترش سرمایه داری جهانی دست دارد و از این جهت، چیرگی درست کیشی نولیبرال را تداوم می بخشد.
مانند بیش تر مباحثات، واقعیت را باید جایی در بینابین این افراط و تفریط ها جست. این ادعا که قوت گرفتن جامعه مدنی جهانی سرآغاز افول دولت و اصل حاکمیت دولت است ادعایی شدیداً مبالغه آمیز است. برای نمونه، سازمان های غیردولتی سازمان هایی کاملاً خودمختار نیستند زیرا قوانین، سیاست ها، و شرایطی که دولت(های) محل استقرار این سازمان ها بر آن ها تحمیل می کنند تا حدی دست و بال آنها را می بندد. به همین ترتیب این ادعا هم که جامعه مدنی جهانی نمایان گر ارزشی بی چون و چرا یا نوشدارویی است که می تواند بر تمامی ناملایمات بشر فائق آید مبالغه آمیز است. چنین برداشتی ساده انگارانه است و بیش از حد این فرض مبتنی است که جامعه مدنی جهانی، پیکره ای یکپارچه و منسجم با صدایی واحد است حال آن که در واقع این جامعه از انواع بازیگران با انگیزه ها و دستورهای کاری متفاوت و نه لزوماً همساز تشکیل یافته است.
ـــ اداره گری جهانی؛ جنبش اجتماعی فرامرزی؛ جهان میهنی، حقوق بشر؛ سازمان غیردولتی؛ شرکت چند ملیتی؛ نظریه انتقادی
خواندنی های پیشنهادی
-2002 Anheier,H.Glasius,M.and kaldor,M.(eds) Global Civil Society yearbook 2002,Oxford:Oxford University Press.-2002 Colas,A.International Civil Society:Social Movements in world politics,Cambridge:Polity Press.
-2003 Keane,J.Global Civil Society?Cambridge:Cambridge University Press.
-1998 keck,M.and Sikkink,K.Activists Beyond Borders:Advocacy Networks in International Politics,Ithaca,NY:Cornel University Press.
برت باودن
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390