انتظار در مکتب و مذهب تشیّع، به معنای عام، همان در انتظار لحظه ی موعود و منجی بودن است و این مفهوم، در ادیان دیگر نیز وجود دارد. آن خصایص، مؤلفه ها و شاخص های ویژه ای که در مکتب تشیّع، برای انتظار عنوان شده، چیزی است که شیعه را از سایر مذاهب جدا ساخته است.
در نگرش شیعی، انتظار، تعیّن یافته و دارای شاخصه های تعریف شده است. این دو دیدگاه را در ساحت های تربیتی و جایگاه هایی که درباره ی انسان، فرد و جامعه بیان می دارند، می توان شناخت.
انتظار در مذهب ها و مکتب های مختلف به عنوان پدیده ای تاریخی رخ می دهد و احیاناً فردی هم، محور و کانون حرکت و تحول این انتظار نامتعیّن است، اما انتظار متعیّن، انتظار زنده و پویا است. در دیدگاه ما، انتظار دو بعد دارد: انتظار فرد و انتظار آن حادثه ای که آن فرد انجام می دهد.
در انتظار فرد، آن لایه ی اول(فرد منتظر) کاملاً مشخص و هویت شخصی او تعریف شده و پدر و مادر او نیز شناخته شده اند؛ آنها از دودمانی هستند که در طول تاریخ، مشعل دار هدایت بشریت بوده اند، از دودمان ابراهیم (علیه السّلام) و پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) (1) این هویت متعیّن فرد منتظر است. بر این مبنا این فرد زنده بوده و برخلاف پندار برخی مکتب ها و مذهب ها، ظهور او نیز حساب شده و با خواست خداوند انجام می گیرد. این فرد معیّن متولد شده و عمری طولانی دارد و اکنون در حال حیات است(شاخص دوم).
علاوه بر اینها، شاخص سوم فرد یاد شده، این است که به احوال و اوضاع ما نیز آگاه است و میان ما و او ارتباط معنوی وجود دارد و همان طوری که از نظریه ی انتظار در روایات برمی آید، فرد یاد شده، آگاه به اسرار پیروان خود و سایر انسان ها است.(2)
شاخصه ی چهارم، ویژگی های فرد است که در روایت بحث شده و با همه ی جزئیّاتش تعیّن یافته است؛ اخلاق، روابط، فعالیت، نگاه و حتی ویژگی های جسمانی او کاملاً تعریف شده است.(3)این بُعد از نظریّه ی انتظار زنده و پویا و همان نظریه ی سازمان یافته است که شیعه به آن اعتقاد دارد و او را از سایر ادیان و مذاهب جدا می کند.
از نظر سایر مکاتب، آن فرد، ممکن است ویژگی های یاد شده را نیز داشته باشد؛ یعنی در این جا همه چیز با احتمال ها است، اما نظریه ی شیعه درباره ی آن حادثه نیز روشن است که یک مسئله ی تکاملی است و در همه ی ابعاد و زوایایش، نشانه هایی از آن در دست است. این در حالی است که سایر دیدگاه های فلسفی و دینی برای تاریخ، ادوار و مراحلی بیان کرده اند که قدر متیقّن آن، رسیدن به همان مرحله ی تحول تاریخ است نه بیشتر، اما مرحله ی تحولی که ما در انتظار آن به سر می بریم. هم متعیّن است و هم شاخص های تعیّن یافته ای دارد. این حادثه قطعی است و به عنوان یک تحول تاریخی قطعی از آن بحث می شود.(4)
هم چنین معتقدیم که آن حادثه، تحوّل بنیادی در همه ی ساحت های زندگی بشر پدید خواهد آورد(5) و همه مکان ها و سرزمین هایی را که محلّ زیست آدمی است(6). این تحول مثبت خواهد بود؛ تحولی که در جهت تأمین سعادت بشر در همه ی ابعاد(7)رفاهی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خواهد بود، به عبارتی بنیاد این تحول«معنویت» است.
مسلماً چنین نگرشی روشن می سازد که انتظار مهدویّت با این ویژگی در نظریه ی تربیتی شیعه، بر همه ی اجزای تربیت مؤثر است و در واقع تحول تکاملی، مبتنی بر صعود بشریت است. از روایات ما برمی آید که بشر، در آستانه ی آن تحول، در نوعی هرج و مرج و نومیدی به سر می برد، اما پایه های آن تحول از نظر معرفتی و آگاهی، بصیرت بشر را فراهم می سازد و اصحاب بزرگی در میان بشر وجود خواهند داشت و زمینه های عقلانی و ارتباطی آن تحول تاریخی نیز فراهم می شود.
روایات نشان می دهد که پیش از ظهور حضرت منجی، شاهد وحدت در عین کثرت خواهیم بود؛ یعنی آمیختگی نومیدی با امید. به عبارتی در عین حال که نومیدی بر بشر حاکم می شود- که هست- امیدواری، اشتیاق، تشنگی و شوق و شور نیز اذهان و اندیشه های بشر را فرا خواهد گرفت.
بر اساس نشانه ها، مشخصّه های حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که خود نوعی جهانی شدن را برای انسان به ارمغان می آورد، همان مقوله ای است که بشر امروز، در اندیشه های اجتماعی، سیاسی و تربیتی بدان توجه کرده و به نام جهانی سازی و جهانی شدن مطرح می کند؛ در روایات ما قیام حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منشأ جهانی شدن به تمام معنا است.(8) آن گونه که ارتباطات گسترده و آسان و رفاه، آسایش و امنیت برای همه ی بشر فراهم می شود. اینها شاخص های آن حادثه و اتفاق بزرگی است که بر اساس متون دینی ما، رخ خواهد داد و همان گونه که گفته شد، این انتظار یک نظریه ی تربیتی است؛ یعنی نگرش بنیادی به تحول تاریخ و انسان است که می تواند، به همه ی اجزا، اعمال، ابعاد و ساحت های گوناگون ما تأثیرگذار بوده، و در نگرش ها و همه ی ابعاد فردی و اجتماعی زندگی دگرگونی به وجود بیاورد. این ویژگی ها انتظار شیعی را از انتظار بودایی، مسیحی و یا انتظار عامه و اهل سنّت متفاوت ساخته است. البته می توان گفت این تفاوت بیشتر در آثار این نگرش ها است.
با چنین اعتقادی که می توان وی را دید و به حضورش تشرّف یافت و با یک فرد زنده، حاضر، آگاه و ناظر بر رفتار انسان ها رابطه ی زنده و سرشار از عواطف و محبت برقرار ساخت، می تواند آدمی را شکوفا کرده و به زندگی اش جهت دهد و به افکار و اندیشه هایش معنا ببخشد. این امتیاز مهمی است که تنها انتظار خاص شیعی از آن برخوردار است.
موضوع دیگر این که انتظار برای مشتاقان و صالحان امید بخش و در عین حال برای بدخواهان و ناصالحان هراس انگیز است. در روایتی می خوانیم:
آن تحول بزرگ تاریخی با ویژگی ای که اشاره گردید، کسانی را هم به هراس خواهد انداخت و فقط افرادی که مشتاق هستند، امیدوار می شوند و این امیدواری و عشق و شور و نشاط به دنبال آن انتظار پویا و زنده و توجهی است که او به ما دارد.
در روایات آمده است:
شما همواره بدانید که هیچ مؤمنی، چه در شرق زمین و چه در غرب آن، از چشم ما پنهان نیست و ما ناظر بر شما هستیم.(9)
جهانی شدن
جهانی شدن دو گونه است: آنچه امروز مطرح می شود با جهانی شدن که روایات درباره ی آن سخن گفته اند، متفاوت است؛ آنچه در حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روی می دهد، به طور یقین جهانی شدن به معنای رشد دانش بشر و فروریختن حجاب ها و موانع و پیوستگی اندیشه ها، انسان ها، جوامع و آسان شدن ارتباطات و پدیدار شدن جامعه ای پیشرفته است، اما آنچه در جهانی شدن به شکل امروزی مطرح است با تخریب محیط زیست، ناامنی روانی بشر و کنترل نشدن پیشرفت تکنولوژی در عرصه های غیراخلاقی همراه است و نابرابری های عظیم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فقر معنوی و فرو ریختن بسیاری از بنیادهای اصیل اجتماعی را به دنبال دارد و با جهانی شدن مهدوی، فرسنگ ها فاصله دارد. در این مدل، جهانی شدن، در عین رشد دانش و اندیشه و فکر بشر و سهولت ارتباطات و پیوستگی اندیشه ها و توسعه ی رفاه بشر، همه به گونه ی یکسان از منافع جهانی شدن، بهره مند نمی شوند و آسیب های خطرناکی که از ناحیه ی جهانی شدن- به مفهوم امروزی- بشر را تهدید می کند، هیچ جای امید و خوشحالی برای انسان باقی نگذاشته است.امروز فاصله ی اقتصادی علم و دانش بسیار بالا است و بیش از هشتاد درصد از تکنولوژی، صنعت، علم، تحقیق، دانش، سرمایه و رفاه در کمتر از یک پنجم جمعیت دنیا متمرکز شده است و ناامنی به دلیل گسترش تکنولوژی و تخریب محیط زیست و تسلیحات و تحولاتی که در به کارگیری نادرست غیراخلاقی آن به وجود آمده، بسیار وحشت بار است.
اگر ما در پی زنده شدن ارزش های انسانی و عدالت و پاکی و پاگرفتن تربیت درست دینی هستیم، باید در مسئله ی انتظار به آن گونه که روایات مطرح ساخته اند، بیندیشیم، زیرا در چنین شرایطی است که می توان نسبت انتظار و تربیت را بررسی کرد.
پی نوشت ها :
1.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص 286، باب25، ح1: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): المَهدِیُّ مِن وُلِدی، إسمُهُ اِسمی، و کُنیتُهُ کُنیِتی، أشبَهُ الناسِ بی خَلقاً و خُلقاً...
2.ابن بطریق یحیی بن حسن الحلّی، العمده، ص 433.
3.ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص 467.
4.همان، ص 180: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): لَوْ لَم یَبْقِ مِنَ الدُّنیا إلّا یَومٌ وَاحدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذَلِکَ الیَومَ حَتّی یَخْرُجَ رَجُلاً مِن أَهلِ بَیتی یَملاٌ الأرضَ عَدلاً کَما مُلئِتْ ظُلماً وَ جَوراً.
5.محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص 232، ح17: عَن عَبداللهِ بنِ عَطا قال سألتُ أَبا جَعفَر الباقِرَ (علیه السّلام) فَقُلتُ إذا قَامَ القائِمُ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بأیِّ سِیرَةٍ یَسیرُ فی الناسِ فَقالَ یَهدِمُ مَا قَبْلَهُ کَما صَنَعَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) و یَسْتأنِفُ الإسلامَ جدیداً.
6.همان، ص 319، ح8: عَن مُحمَّدِبنِ جَعفرِ بن مُحمُّد (علیهم السّلام) عَن أبیهِ (علیه السّلام) قَال: إذا قامَ القائِمُ بعَثَ فی أقالیمِ الأرضِ فی کُلِّ اِقلیمٍِ رجُلاً.
7.شیخ مفید، إرشاد، ج2، ص 384.
8.شیخ کلینی، کافی، ج1، ص 432، ح91.
9.محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص 259، باب16، ح1: قال امیرالمؤمنین (علیه السّلام): یا رُمَیْلَهُ لَیسَ یَغیبُ عَنّا مُؤمِنٌ فِی شَرقِ الأرضِ وَلا فی غَربِها.
امامی کاشانی و دیگران؛ (1385)، گفتمان مهدویت( سخنرانی و مقاله های گفتمان چهارم)، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ی قم)، چاپ چهارم