نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب
مترجم: عليرضا طيب
سوداباوري را اغلب يكي از رويكردهاي سه گانه در قبال نظريه و عمل اقتصاد سياسي بين الملل مي دانند. رويكرد نخست، ليبراليسم نظارت گريز است كه هوادار تجارت آزاد و حداقل مداخله ي دولت در اقتصاد داخلي و نيز اقتصاد بين الملل است. ديدگاه دوم سعي دارد براي اثبات سرشت ذاتاً استثمارگرانه نظام جهاني سرمايه داري عملكرد اين نظام را بشناسد. اين رويكرد كلي گونه هاي متفاوتي دارد ولي همه ي آن ها ميراث خوار ماركسيسم هستند. معروف ترين نمونه اين رويكرد، نظريه نظام هاي جهاني است. ديدگاه سوم سوداباوري است. سوداباوري كه گاه از آن با عنوان ملت گرايي اقتصادي ياد مي كنند قديمي تر از دو ديدگاه ديگر است. سوداباوري از سده پانزدهم تا اواخر سده هفدهم فلسفه اقتصادي مسلط در دولت هاي اروپا بود. از آن زمان به بعد نيز به صورت هاي متفاوتي خودنمايي كرده است و همچنان جايگزين اقتصادي مهمي براي ليبراليسم و ماركسيسم به شمار مي رود.
در اصل، سوداباوري فلسفه اي اقتصادي است كه مي گويد مديريت اقتصادي بايد بخشي از پيگيري منافع ملي توسط دولت باشد كه خود بر حسب ثروت، قدرت و اعتبار تعريف شود. فرانسيس بيكن (1626-1562) از نخستين مدافعان اين فلسفه معتقد بود كه «از دريانوردي به هند شرقي، و از هند شرقي به خزانه، و از خزانه به بزرگي» خط مستقيمي كشيده شده است. در نتيجه، سوداباوران توجهي به بالابردن كيفيت زندگي انسان ها يا ترويج همكاري متقابل ميان دولت ها در نظام بين الملل ندارند. هدف اصلي آن ها بيشينه ساختن قدرت است و فعاليت اقتصادي را محملي براي دستيابي به اين هدف مي دانند.
براي دستيابي به «بزرگي» از طريق «خزانه»، دولت هاي سوداباور نوعاً دو كار مي كنند. نخست، اقتصاد داخلي را چنان تنظيم مي كنند كه تراز تجاري مطلوبي به دست آيد. هدف آن ها توليد كالاهايي براي صادرات و هم زمان پايين نگه داشتن واردات است. دوم، آن ها صنايع كشور را به توليد محصولات با ارزش افزوده از مواد خام ارزان قيمت وارداتي وا مي دارند. بدين ترتيب، دولت هاي سوداباور معمولاً توليد صنعتي را به زيان توليد كشاورزي تشويق مي كنند، بر محصولات خارجي وارداتي عوارض گمركي سنگين مي بندند، و به صنايع داخلي يارانه مي پردازند. پس دولت هاي سوداباور بسيار مداخله گر هستند.
بايد ميان سوداباوري ملايم يا تدافعي و سوداباوري بدانديش و تجاوز طلب فرق بگذاريم. هدف سوداباوري نوع نخست، حفاظت از ارزش هاي محوري يك دولت و پاسداري از استقلال عمل آن در برابر بين المللي شدن توليد است. گونه ديگر (كه در دهه 1930 رواج داشت) براي پيروز شدن بر ديگر دولت ها بر ضد آن ها جنگ اقتصادي به راه مي اندازد.
سوداباوري از پايان سده هجدهم، اگر نه در عمل دست كم در نظر، اعتبار خود را از دست مي دهد. يكي از دلايل اين امر انتشار كتاب ثروت ملل (1776) آدام اسميت بود. اين نوشته ي ليبرالي كه شهرتي در خور پيدا كرد آشكارا مي خواست معيوب بودن سوداباوري را ثابت كند. از جمله انتقادهاي اسميت از سوداباوري اين بود كه مي گفت توليد محصولي كه مي تواند در جايي ديگر ارزان تر توليد شود براي دولت چندان بازدهي ندارد. بعدها اين گفته مبناي نظريه مزيت نسبي و شالوده ي تجارت آزاد قرار گرفت. اما خطاست اگر سوداباوري را مكتبي مرده و مدفون بپنداريم. سياست هاي حمايتگرانه و نوسوداباورانه همچنان جزو انديشه اقتصادي برخي دولت هاست.
ــ تجارت آزاد؛ تجارت كنترل شده؛ نظريه نظام هاي جهاني
-1994 Heckscher,E.and Magnusson,L.Mercantilism,London:Routledge.
-2003 ormrod,D.et al (eds) The Rise of Commercial Empires:England and the Netherlands in the Age of Mercantilism, 1650-1770,Cambridge:Cambridge University Press.
تري اُكالاهان
منبع مقاله: گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
در اصل، سوداباوري فلسفه اي اقتصادي است كه مي گويد مديريت اقتصادي بايد بخشي از پيگيري منافع ملي توسط دولت باشد كه خود بر حسب ثروت، قدرت و اعتبار تعريف شود. فرانسيس بيكن (1626-1562) از نخستين مدافعان اين فلسفه معتقد بود كه «از دريانوردي به هند شرقي، و از هند شرقي به خزانه، و از خزانه به بزرگي» خط مستقيمي كشيده شده است. در نتيجه، سوداباوران توجهي به بالابردن كيفيت زندگي انسان ها يا ترويج همكاري متقابل ميان دولت ها در نظام بين الملل ندارند. هدف اصلي آن ها بيشينه ساختن قدرت است و فعاليت اقتصادي را محملي براي دستيابي به اين هدف مي دانند.
براي دستيابي به «بزرگي» از طريق «خزانه»، دولت هاي سوداباور نوعاً دو كار مي كنند. نخست، اقتصاد داخلي را چنان تنظيم مي كنند كه تراز تجاري مطلوبي به دست آيد. هدف آن ها توليد كالاهايي براي صادرات و هم زمان پايين نگه داشتن واردات است. دوم، آن ها صنايع كشور را به توليد محصولات با ارزش افزوده از مواد خام ارزان قيمت وارداتي وا مي دارند. بدين ترتيب، دولت هاي سوداباور معمولاً توليد صنعتي را به زيان توليد كشاورزي تشويق مي كنند، بر محصولات خارجي وارداتي عوارض گمركي سنگين مي بندند، و به صنايع داخلي يارانه مي پردازند. پس دولت هاي سوداباور بسيار مداخله گر هستند.
بايد ميان سوداباوري ملايم يا تدافعي و سوداباوري بدانديش و تجاوز طلب فرق بگذاريم. هدف سوداباوري نوع نخست، حفاظت از ارزش هاي محوري يك دولت و پاسداري از استقلال عمل آن در برابر بين المللي شدن توليد است. گونه ديگر (كه در دهه 1930 رواج داشت) براي پيروز شدن بر ديگر دولت ها بر ضد آن ها جنگ اقتصادي به راه مي اندازد.
سوداباوري از پايان سده هجدهم، اگر نه در عمل دست كم در نظر، اعتبار خود را از دست مي دهد. يكي از دلايل اين امر انتشار كتاب ثروت ملل (1776) آدام اسميت بود. اين نوشته ي ليبرالي كه شهرتي در خور پيدا كرد آشكارا مي خواست معيوب بودن سوداباوري را ثابت كند. از جمله انتقادهاي اسميت از سوداباوري اين بود كه مي گفت توليد محصولي كه مي تواند در جايي ديگر ارزان تر توليد شود براي دولت چندان بازدهي ندارد. بعدها اين گفته مبناي نظريه مزيت نسبي و شالوده ي تجارت آزاد قرار گرفت. اما خطاست اگر سوداباوري را مكتبي مرده و مدفون بپنداريم. سياست هاي حمايتگرانه و نوسوداباورانه همچنان جزو انديشه اقتصادي برخي دولت هاست.
ــ تجارت آزاد؛ تجارت كنترل شده؛ نظريه نظام هاي جهاني
خواندني هاي پيشنهادي
-1997 Ekelund,R.and Tollison,R.Politicized Economies:Monarchy,Monopoly,and Mercantilism,Houston,TX:Texas A&M Universtiy Press.-1994 Heckscher,E.and Magnusson,L.Mercantilism,London:Routledge.
-2003 ormrod,D.et al (eds) The Rise of Commercial Empires:England and the Netherlands in the Age of Mercantilism, 1650-1770,Cambridge:Cambridge University Press.
تري اُكالاهان
منبع مقاله: گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
/م