نگاهي به تاريخ نگاري تئودر ويليام مودي (1907-1984)

ايرلند زنداني اسطوره است

تفسير تاريخ ايرلند- تاريخي مشحون از آثار نامطلوب استعمار، درگيري مذهبي، ‌بي ثباتي سياسي و تعارض فرهنگي -تاريخ نويس را به چالشي سخت دشوار فرا مي خواند. تئودر ويليام مودي در دهه ي 1930 اين چالش را پذيرفت و
جمعه، 6 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايرلند زنداني اسطوره است
 ايرلند زنداني اسطوره است

 

نويسنده: مارني هيوز وارينگتون
مترجم: محمد رضا بديعي



 

 نگاهي به تاريخ نگاري تئودر ويليام مودي (1907-1984)

تفسير تاريخ ايرلند- تاريخي مشحون از آثار نامطلوب استعمار، درگيري مذهبي، ‌بي ثباتي سياسي و تعارض فرهنگي -تاريخ نويس را به چالشي سخت دشوار فرا مي خواند. تئودر ويليام مودي (1)در دهه ي 1930 اين چالش را پذيرفت و بر آن شد تا يك انقلاب «علمي» مبتني بر تاريخ نگاري را به اجرا درآورد تا به تاريخ نويسان توان فسخ كردن اسطوره هاي رايجي كه ميان جامعه هاي مختلف ايرلند جدايي انداخته است، بدهد.
مودي در بلفاست(2)، در 26 نوامبر 1907 زاده شد. با آنكه پدر و مادرش از راه اتوكشي و خياطي درآمد ناچيزي داشتند، مودي را به بهترين مدرسه ي روزانه موجود، مؤسسه ي دانشگاهي بلفاست (3)، فرستادند (1920-1926). در آغاز بهترين موضوعات درسي مورد علاقه اش عبارت بود از زبان لاتين و علوم، اما در زماني كه آماده ي دريافت يك بورس تحصيلي براي ورود به دانشگاه كويين(4) مي شد تحت تأثير معلمي به نام آرچي دوگلاس(5) توجهش به تحصيل در رشته ي تاريخ جلب شد. در كويين، ‌عشق و علاقه مودي براي آموختن تاريخ از سوي جيمز ايدي تود(6) پرورش يافت، و بنابراين تصميم گرفت تا در همين رشته به تحصيل ادامه دهد. او در مؤسسه ي پژوهش تاريخي لندن (7)ثبت نام كرد؛ و در فاصله ي ميان 1930 و 1932 انجام دادن يك كار پژوهشي در مورد تأسيس مستعمره در لندن دري، (8) (استعمار انگليسي) در اولستر (9) [واقع در شمال ايرلند] در قرن هفدهم به عهده گرفت. حاصل اين پژوهش به نوشتن يك رساله دكترا در 1934 منتج شد -مركب از چند مقاله، و يك كتاب، تأسيس مستعمره ي لندن دري، 1609-1641: شهر لندن و مستعمره ي اولستر (10). براي تاريخ نويسان پس از تخريب اداره ي كل بايگاني ايرلند در 1922، ‌اين تأليفات با توجه به اسنادي كه مودي گردآوري كرده بود، به نظر درخور توجه مي رسيد. علت، تا حد زيادي، اين بود كه تاريخ نويسان به طور سنتي بر كيفيت اسناد تكيه مي كردند. با اين همه، مودي مبناي گزارش خود را براساس اسناد خصوصي شماري از شركتهاي مستقر در لندن و اعيان ايرلند قرار داده بود. با آنكه واكنش انگليسي ها در قبال كتاب تأسيس مستعمره لندن دري چندان گرم نبود، منتقدان ايرلندي آن را اثري مستدل و مهم تلقي كردند. آنان در كتاب تأسيس مستعمره ي لندن دري، ‌تلفيق مبتكرانه اي از اسناد خصوصي، واقعيتي از تاريخ ايرلند در متن تاريخ بريتانيا و پژوهشي بي طرفانه را ملاحظه مي كردند. كتاب مودي تا دهه 1970 بي رقيب باقي ماند. (11)
مودي در لندن با همسر خود، مارگريت رابرتسن، (12)آشنا شد. وي همچنين در مورد تاريخ ايرلند با آر. دادلي ادواردز(13)مباحثات بسيار داشت. (14)‌ مودي و ادواردز هم عقيده بودند كه درباره ي هدفها، شيوه، و سبك دانش پژوهي مرتبط با تاريخ نگاري سرزمين ايرلند، ‌بايد يك دگرگوني اساسي تحقق پذيرد، از اين رو تصميم گرفتند موقعي كه به ايرلند برگردند، ‌اصلاحات لازم را در اين مورد شروع كنند. مودي در 1932 به كويين بازگشت و با عنوان دستيار تود مشغول كار شد، ‌و در 1935، ‌مسئوليت تدريس تاريخ ايرلند را بر عهده گرفت. اگر چه در سرتاسر اين جزيره شماري از استادان به تدريس تاريخ ايرلند سرگرم بودند، ‌ترجيح مي دادند جدا از ديگران به كار خود ادامه دهند. مودي عميقاً باور داشت كه هر دو گروه استادان سنتي و مدرن، به يك تريبون آزاد براي بحث وتبادل نظر نيازمندند. بنابراين وي با كمك تود، ‌سمئول سيمز(15)پزشك و كلكسيونر كتاب، «كانون اولستر» (16)را براي بررسيهاي تاريخي مرتبط با سرزمين ايرلند در فوريه 1936 بنياد گذاشت. يك سال بعد، ادواردز «كانون تاريخي ايرلند» (17)، ‌را در دوبلين تأسيس كرد. از همان آغاز هر دو كانون تلاش داشتند با يكديگر همكاري كنند. از اين رو در 1938 آنها كميته ايرلندي مطالعات تاريخي (18) را به وجود آوردند، به طوري كه ايرلند توانست نمايندگي كميته جهاني علوم مربوط به تاريخ (19) را عهده دار شود، علاوه بر اين اقدام به انتشار «مطالعات تاريخي ايرلند» اولين نشريه از اين نوع در ايرلند کردند. مودي و ادواردز براي «مطالعات تاريخي ايرلند» دو هدف قايل بودند: تشويق كردن تاريخ نويسان براي انجام دادن پژوهشهاي جديد و بازنگري نظريات پذيرفته شده در مورد موضوعات مشخص، و با خبر ساختن معلمان تاريخ مدارس و مردم از جريان پيشرفتهاي دانش پژوهي مرتبط با تاريخ نگاري («پيشگفتار»، «مطالعات تاريخي ايرلند»، ‌1938، 1(20) :1-3). آنها، مانند ديگر تاريخ نويسان آن زمان، ‌معتقد بودند كه پژوهش تاريخي بايد به شيوه اي «عملي» از راه تحليل انتقادي و بي طرفانه اسناد تاريخي انجام پذيرد. هم كميته و هم نشريه به خاطر حمايتشان از ملاكهاي متعالي دانش پژوهي و تحقيق بسرعت شهرت جهاني كسب كردند.
مودي در ژوئن 1939 دستياري آموزشي ترينيتي كالج دوبلين را پذيرفت، ‌و در 1943 رياست دانشكده ي تاريخ را به عهده گرفت. با آنكه تعداد دانشجويان رشته ي تاريخ ترينيتي كالج اندك بود (در هر سال تحصيلي فقط داراي پانزده شانزده دانشجو بود) و روابط ضعيفي با جامعه داشت، مودي سخت اميدوار بود، او قصد داشت كه:
تاريخ را در رشته هاي تحصيلي مختلف تدريس كند، از جمله تاريخ ايرلند را به دانشجويان دوره ليسانس؛ از پژوهش مستقيم در زمينه ي تاريخ ايرلند، از سوي دانشجويان جوان دوره دكتراي تاريخ، حمايت كند؛ موجبات كاربرد ملاكهاي جديد بي طرفانه و لزوم مزيت تخصصي را در مورد اجرا كردن پژوهش و در طرز ارائه نتايج آن فراهم سازد؛ در چاپ مقالات و كتابها براساس چنين پژوهشي ياري و مشاركت كند و همچنين از روش تاريخ نگاري جديد براي آموزش تاريخ ايرلند و افكار عمومي در مورد گذشته ايرلند به طور كامل استفاده نمايد؛ زمينه تشريك مساعي در ميان تاريخ نويسان و سودمندي ارتباط بين تاريخ نويسان و مردم علاقه مند به تاريخ را فراهم آورد؛ و بدون شايبه در شكل گيري تاريخ نگاري جديد همكاري كند.
(«يادداشتهايي درباره ي حرفه ام به عنوان يك تاريخ نويس» (21)، صص4-5) (22)
تحت رياست وي، ‌شمار ثبت نام شدگان رشته ي تاريخ بي اندازه افزايش يافت و ترينيتي به عنوان يك مركز عمده ي پژوهش در هر دو زمينه ي تاريخ قرون وسطا و تاريخ جديد ايرلند به اعتبار و شهرت رسيد. مودي دوره ي تحصيلي ليسانس را مورد بازنگري قرار داد و شمار ساعات آموزشي آن را افزايش داد و يك سمينار هم براي دوره دكترا داير كرد. او همچنين بسياري از پژوهشگران جوان را ياري كرد تا بتوانند آثارشان را چاپ و منتشر كنند. با آنكه وي از قبل تريبون آزادي براي پژوهش جديد در نشريه مطالعات تاريخي ايرلند ايجاد كرده بود، در عين حال با مساعدت ادواردز (كه در آن وقت استاد تاريخ مدرن در دانشگاه كالج دوبلين شده بود) و ديويد كوين (23) (كسي كه بعداً استاد تاريخ مدرن در دانشگاه ليورپول گرديد)، موفق شد شركت انتشاراتي فيبر اند فيبر(24) را وادارد تا براي چاپ و نشر يك مجموعه جديد تك نگاري با عنوان «بررسيهايي در زمينه ي تاريخ ايرلند»(25) اقدام كند. اولين كتاب از اين مجموعه، افكار عمومي در ايرلند 1750-1800(26) بود كه در 1948 توسط آر. بي. داول(27) منتشر شد، ‌و دومين كتاب، ‌سرنوشت پارنل، 1890-1891(28) نام داشت كه در 1960 از سوي روتلج (29) و كيگان پل (30) با همكاري آر. اس. ليون(31) انتشار يافت.
همچنين، هدف مودي براي مطلع ساختن مردم از روند پيشرفت دانش پژوهي تاريخي بيشتر توانش را به خود اختصاص داد. وي در 1954 مجموعه اي از دوازده سخنراني راديويي درباره اولستر از 1800 به بعد ترتيب داد كه از راديوي ايرلند شمالي پخش گرديد. اين مجموعه كه بسيار مردم پسند از آب درآمد، به صورت كتابي با جلد شميز با عنوان اولستر از 1800 به بعد: يك بررسي سياسي و اقتصادي (32)در 1954 چاپ و منتشر شد.
دومين مجموعه را راديوي ايرلند شمالي سفارش داد؛ بنابراين سفارش، بيست و دو سخنراني در خلال 1957 از راديوي مزبور پخش شد، ‌و دوباره به صورت كتابي با جلد شميز انتشار يافت (اولستر از 1800 به بعد، دومين مجموعه: يك بررسي اجتماعي، (33)1957). در هر دو مجموعه، سخنرانان درباره ي بسياري از مطالبي كه هنوز هم از اهميت برخوردار است، صحبت كردند. مودي همچنين به وسيله ي راديو جمهوري ايرلند از تاريخ اين سرزمين دفاع كرد. او در 1953 برنامه «سخنرانيهاي تومس ديويس»(34) را ترتيب داد، مجموعه اي كه به طور مرتب در ظرف نيم ساعت اجرا مي شد و براي عنوانش از نام يك عضو برجسته ي جنبش جوانان ايرلند ـ‌ جنبشي كه اميدوار بود گروههاي مختلف را در سرزمين ايرلند متحد كند- در قرن نوزدهم استفاده شده بود. (35) ‌موفقيت اين مجموعه به سرعت از حد انتظار فراتر رفت و شماري از آنها چاپ و منتشر شد.
مودي بي درنگ امكانات ارتباط از طريق تلويزيون را مورد توجه قرار داد و نقشي عمده در خلق مجموعه بيست و يك قسمتي «روند تاريخ ايرلند» كه از راديو و تلويزيون ايرلند جنوبي پخش شد، را ايفا كرد. مودي و اف. اكس. مارتين(36) خاطرنشان كرده اند كه هدف اين مجموعه «عرضه كردن يك بررسي درباره ي تاريخ ايرلند بود كه هم مردم پسند و هم موثق، موجز و در عين حال جامع، ‌بسيار ظريف و در آن واحد سنجيده، و واقع بينانه، انتقادي اما سازنده و مشفقانه باشد» (روند تاريخ ايرلند(37)، پيشگفتار). با آنکه طرح کلي سخنرانيهاي مجموعه مزبور کهنه شده است، همچنان به صورت کتاب تجديد چاپ مي شود. (38) چشم انداز روشن و جامع الاطراف کتاب روند تاريخ ايرلند، آن را به صورت کتابي مطلوب براي شاگردان دبيرستان و دانشجويان دانشگاه هم در ايرلند و هم در خارج درآورده است.
ميان فاصله ي 1943 و 1948، مودي همچنين عضو «انجمن نسخ خطي ايرلندي»(39)، انجمني مشورتي براي روابط فرهنگي (1949-1936)، ‌«كانون دولتي آموزشي عالي»(40)(1960-1962)، «شوراي صدا و سيماي ايرلند»(41)(1953-1960) و جايگزين آن، «اداره صدا و سيماي ايرلند»(42)(1960-1972) بود. به اين آخرين سمت در 1972، موقعي كه كل گروه از سوي دولت، ظاهراً به خاطر دستورالعملي مبني بر اينكه «هر مطلبي كه به اهداف و مساعي هر تشكيلاتي ياري برساند كه مشغول به ترغيب، تحريك يا جانبداري از هر آرمان خاص با وسايل خشونت آميز باشد» نبايد پخش شود، ‌ممنوع گرديد، به نحوي خارج از نزاكت خاتمه داده شد. مودي به طور كلي با دستورالعمل دولتي موافق بود، اما معتقد بود كه انتشار و پخش اطلاعات، فوق العاده از اهميت برخوردار است. وي در مصاحبه با نشريه «ايريش تايمز»(43) استدلال كرد:
بيشتر مشكل ما از امتناع براي مواجه شدن با واقعيتهاي تلخ، اعتياد به تظاهر كردن، تمايل به ترجيح دادن اسطوره بر واقعيت نشأت مي گيرد. اما يك واقعيت گرايي جديد، يك پرسش نو درباره ي فرضها و گمانهاي سمج و جان سخت پديد آمده است، و اين امر بزرگ، شايد به نحوي سرنوشت ساز، با گسترش صدا و سيما مورد تشويق و تأييد قرار گرفته است. اگر معياري كه آر. تي اي (44) [راديو تلويزيون ايرلند جنوبي] براي سنجش آزادي انتخاب كرده بود، ‌بشدت تنزل يافته باشد، يكي از نخستين تلفاتش حقيقت خواهد بود، و روند آگاه شدن ذهن مردم در قبال واقعيتهاي ناگوار مرتبط با ايرلند ممكن است، ‌به طور فاجعه آميزي متوقف شود. ما به اطلاعات زياد، نه كم، در مورد ايرلند نيازمنديم.
(27 نوامبر 1972)(45)
مودي، ‌به رغم اين الزامات، موفق شد به كار پژوهش ادامه دهد. در خلال ايام خدمتش در ترينيتي، ‌علاقه مندي اش به تاريخ قرن نوزدهم بيشتر شد. اين تغيير يافتن كانون توجه، ‌عمدتاً به اين سبب بود كه كار تدوين تأليفات مايكل داويت،(46) بنيانگذار اتحاد سرزمين ايرلند(47)و چهره ي سرشناس جنبشهاي ناسيوناليستي و كارگري، به عهده ي وي محول شده بود. مودي چند مقاله راجع به داويت چاپ و منتشر كرد و كار نوشتن زندگينامه او را در 1981 به انجام رسانيد (داويت و انقلاب ايرلند، 1846 -1882).(48) مودي در تحقيق خود درباره ي داويت، آرزو داشت كه تاريخ سياسي ايرلند را به سبكي واقعي تر بازنويسي و بازنگري كند.
از اين رو وي باور داشت كه تاريخ ايرلند به طور كلي بايد مورد بازنگري قرار گيرد، و با استفاده از امكانات مديريتي خويش در 1962، ‌«كانون تاريخ نويسان ايرلند» را براي تأليف «تاريخ جديد ايرلند» فراخواند («به سوي تأليف تاريخ جديد ايرلند»، مطالعات تاريخي ايرلند، 1969 (63)16 :243). مودي در اين مورد يك اثر دوازده تا پانزده جلدي را كه همه جنبه هاي قابل تصور تاريخ ايرلند را در برگيرد، در نظر گرفته بود. او خاطرنشان كرد كه انجام دادن چنين كاري مستلزم همكاري نزديك شمار زيادي از پژوهشگران و حمايت مالي از سوي دولت است. هر چند برخي از تاريخ نويسان در اين باره كه چنين كار سترگي بتواند انجام پذيرد، ‌مردد بودند، در اكتبر 1963 موضوع تأليف «تاريخ مورد نظر مودي» از سوي كانون تاريخ نويسان ايرلند رسماً به تصويب رسيد. از همان ابتدا، برنامه ي مودي تعديل پيدا كرد. قرار شد كه تاريخ جديد ايرلند (49)در دو مرحله به رشته ي تحرير درآيد. در مرحله ي نخست بايد تا آنجا كه ممكن بود بسرعت تاريخ عمومي ايرلند در دو جلد شامل متن و يك جلد هم شامل فهرست كتابهاي مرجع تأليف و تدوين مي شد. مرحله ي دوم، كه به برنامه ي اصلي مودي كه قبلاً پيشنهاد شده بود، ‌شباهت داشت، ‌كار نوشتن مدت زمان طولاني تري را در بر مي گرفت. بعداً، مودي و ساير ويراستاران، اف. اكس. مارتين و اف. جي. برن (50)، ‌در مورد نوشتن يك دوره ي ده جلدي تصميم گرفتند كه هفت جلد شامل «قسمت روايي اصلي» و «بخش مستدركات» (فصلهاي ويژه درباره ي موضوعاتي مانند موسيقي، هنر، ‌ادبيات و قانون) مي شد و سه جلد نيز به كتابهاي مرجع اختصاص مي يافت. (51) نخستين جلد تاريخ جديد ايرلند (دوره 3 جلدي)، ‌كه به تاريخ مدرن ايرلند (1534 -1691) پرداخته بود، در 1976 منتشر شد. اگرچه با تأخيرهاي طولاني، فقط يك جلد از «قسمت روايي اصلي»، ‌كه مربوط است به رويدادهاي پس از 1921، ‌در انتظار چاپ باقي مانده است. شماري از مجلدهاي تكميلي مربوط به ادبيات، كتاب شناسي و ويژگيهاي آماري نيز به چاپ رسيده است. (52) با آنكه استقبال از تاريخ جديد ايرلند در داخل و خارج ايرلند معمولاً با نظر مثبت توأم بوده، برخي از منتقدان متذكر شده اند كه ديركردهاي دراز مدت ميان تأليف و نشر، بسياري از مقاله ها را كهنه كرده است. (53) به عنوان مثال، بسياري از مقاله هاي مربوط به جلد چهارم (ايرلند در قرن هجدهم، 1691-1800)(54)، ‌در 1973 به اتمام رسيده، در 1981-1982 بازنگري شده و در 1986 انتشار يافته است.
مودي در حالي كه براي تأليف و تدوين تاريخ جديد ايرلند مشغول كار بود، به بررسي اش در مورد داويت و بازخواني تاريخ اولستر ادامه داد. از ميان آثار منتشر شده اش در اين دوران كه از همه بيشتر درخور توجه است، مي توان از كتاب مسئله ي اولستر 1603-1973 (55)(1974) نام برد. هر چند اين كتاب اساساً يك بررسي تاريخي است، ‌درعين حال نظريات مودي را درباره ي خط مشي سياسي ايرلند شمالي پس از بروز «آشوبها» در پايان 1968 نيز افاده مي كند. مودي از اين «آشوبها» سخت رنجيده ‌خاطر بود، ‌اما با همه اين احوال اميدوار بود كه دولت منتخبي كه در اول ژانويه 1974 به قدرت رسيده بود، بتواند صلح را برقرار سازد و به عدالت اجتماعي ياري رساند (مسئله ي اولستر، ص7). متأسفانه، در همان هنگامي كه نسخه ي قبل از انتشار كتاب مزبور از چاپ خارج شده بود، ‌موضوع تقسيم قدرت كه در معاهده ي سانينگدال (56) منظور شده بود، ‌پيشاپيش نقض گرديده بود.
مودي باور داشت كه اسطوره هاي رايج تا حدودي به تداوم خشونت شدت مي بخشد. در خطابه ي توديعي اش «تاريخ ايرلند و اسطوره شناسي ايرلند»(57)(1977)(58)، وي استدلال كرد كه اين يكي از وظايف تاريخ نويسان است كه به چنين اسطوره هايي خط ابطال بكشند («نظريات رايج» توأم با «واقعيت و پندار»). با آنكه مودي عقيده داشت كه اسطوره هاي مربوط به منشأ كليساي انگلستان -ايرلند، نقش آيين كاتوليك در نبرد عليه غلبه ي اليزابت اول بر ايرلند، ملي گرايي ايرلندي، ماهيت نژادي و مذهبي فرد ايرلندي «واقعي»، ‌شورش ايرلنديان بومي در اولستر در 1641، ‌اورانژيسم، (59)قحطي(1845-1850) و جنگ زمين (1879-1882) بايد بي درنگ نابود شوند، ‌با توجهي خاص روي اسطوره اي كه عليه انگلستان مي رزمد، انگشت مي گذاشت و براي آن در تاريخ ايرلند نقش محوري قايل بود. وي تأكيد مي كرد كه اين اسطوره به مراتب از همه خطرناكتر است، ‌زيرا از سوي «ارتش موقت جمهوري خواه ايرلند» به عنوان مهمترين دليل براي توجيه فعاليتهايش از آن استفاده مي شود.
اين مطلب كه ايرلند زنداني اسطوره است عقيده ي تازه اي نبود، تحليل انتقادي اف. شاو (60) از قيام 1916 و بررسي كونر كروز ابرين (61) درباره ي ايرلند شمالي، مجادلات چندي را سبب شده بود، ‌اما تاريخ نويسان معمولاً در مورد مسائل معاصر مهر خاموشي بر لب زده بودند. (62)‌خطابه توديعي مودي اين سكوت را شكست. چند تاريخ نويس سرشناس مانند رنان فنينگ (63)مايكل لفن، (64)اف. اس. ال. ليونز(65) جان اي. مورفي(66)و تام دن (67)سخن مودي را مبني بر اينكه تاريخ نويسان وظيفه داشتند تا اسطوره هايي را كه گريبان ايرلند معاصر را محكم گرفته بود، ‌زير سؤال ببرند و خط بطلان بر آنها بكشند، بازگو كردند. (68) استيون اليس (69)، ‌نيز، ‌عقيده مودي را در بررسي اش از ايرلند اواخر قرون وسطا و اوايل عصر جديد مورد استفاده قرار داد. اليس در مقاله «تاريخ نگاري ملي گرايانه و قلمروهاي انگليسي و سلتي»(70)، ‌كه در نشريه ي «مطالعات تاريخي ايرلند» به چاپ رساند، ‌مدعي شد كه تاريخ نويسان پيشين ايرلند از توجه به اهميت شباهتهاي ميان لردي قرون وسطا در ايرلند و فرمانروايي انگليسي ها در ولز و شمال انگلستان به علت ملي گرايي ايرلندي غفلت كرده اند. (71)‌با آنكه مقاله اليس حمايت شماري از تاريخ نويسان را جلب كرد، ديگران، ‌از جمله برندن بردشاو، ‌از آن به عنوان نوعي كسالت نام بردند كه روند تاريخ نگاري ايرلند را از وقتي كه مودي و ادواردز هدفشان را براي پديد آوردن يك انقلاب در عرصه تاريخ نگاري اعلام داشتند دچار انحراف كرد.
از ديدگاه بردشاو، مودي و ادواردز، در بهترين شرايط و خوش بيني بسيار، به لحاظ سياسي و روشنفكري انسانهاي ساده لوحي بودند. با تظاهر به بي طرفي، آثارشان كاملاً در جهت از ميان بردن حساسيت تاريخ نگاري جديد در قبال مصايب و ستمهاي روزگار گذشته ايرلند بود. (72) افزون بر اين، آنان به ترديد و ناباوري در مورد ملي گرايي ايرلندي ميدان دادند. بنابراين آنان نه تنها بر بي عدالتيهايي كه نسلهاي پيشين متحمل شده بودند، پرده استتار كشيدند، بلكه همچنين دستاوردهاي كساني را كه با موفقيت در برابر سلطه انگلستان رزميده بودند، ‌بي اعتبار كردند. مقاله بردشاو با روشني كامل افزايش ناخشنودي در ميان شماري از تاريخ نويسان را در برخورد با عقايد آراي مودي بيان مي كرد. به نظر مي رسد اظهار نظر بردشاو با شكوه دسموند فنل (73) (يك مفسر سياسي و فرهنگي با گرايشهاي ملي گرايانه) حاكي از اينكه تاريخ نويسان در تاريخ صرفاً به خاطر برآوردن «نيازهاي دستگاه حاكم تجديد نظر مي كنند»، همخوان باشد. (74) اما بسياري از تاريخ نويساني كه طبق وظايف حرفه اي خويش عمل مي كنند، ‌وجود چنين اشكالي را مردود شمرده يا به آن جواب رد داده اند، و برخلاف مدعاي منتقدان تأكيد كرده اند كه چنين نظرياتي به خاطر انگيزه سياسي نبوده، بلكه صرفاً از يك سوء تعبير اساسي در مورد آنچه كار عالمانه تاريخ مستلزم آن است، ناشي شده است.
اين مطلب كه مودي و ادواردز آرزو داشتند تا انقلابي در عرصه تاريخ پديد آورند صرفاً به خاطر بي اعتبار كردن خواستهاي ملي گرايان ايرلندي بوده است، ‌حقيقت ندارد. چنين ديدگاهي در مورد بحثهاي مبتني بر تاريخ نگاري در جاي ديگر بي توجهي مي كند. مودي و ادواردز‌، همراه با بسياري از ساير تاريخ نويسان و دانشمندان علوم اجتماعي مانند چارلز بيرد، كارل بكر و «تاريخ نويسان جديد» در ايالات متحد و اچ. باترفيلد(75)جي. اچ. كلفم(76)، آر. اچ. توني و اي. اف. پولرد (77) در انگلستان، تلاش كردند تا اصول تاريخ را در پاسخ به خطر تاريخ گرايي تدوين سازند. آنان به نسبيت رويدادها اذعان داشتند، ‌اما بر اين عقيده بودند كه هنوز هم امكان دارد اظهاراتي درباره گذشته كه هم از درون منسجم و هم از برون قابل دفاع باشد، ابراز شود. آنان، در طلب دومي، به علم توجه كردند، كه استنباط شده بود روشهايي تدارك ببيند كه بتواند با جانبداري شخصي مقابله كند و تفسيرهاي تاريخي را در معرض ارزشيابي و سنجش بيروني قرار دهد. علاوه بر اين، ‌عقايد و آراي مودي و ادواردز در خصوص بازنگري تاريخ ايرلند با بحثهاي اساسي مربوط به بردگي و تاريخ سياهان افريقايي تبار در ايالات متحد، ماهيت رايش سوم و «راه حل نهايي» در آلمان، اهميت انقلاب فرانسه، و نقش زنان در تاريخ شباهت دارد. (78)تاريخ نويسان در اين زمينه ها، ‌مانند مودي و ادواردز، ‌بر اين نكته وقوف مي يابند كه تا چه اندازه قدرت ديد گذشته، مي تواند زمان حال را به عقب ببرد.

آثار مهم

The Londonderry Plantation, 1609–41: the City of London and the Plantation in Ulster, Belfast: William Mullan & Son, 1939.
Thomas Davis, 1814-45, Dublin: Hodges, Figgis, 1945. (ed. with J. C. Beckett) Ulster since 1800: a Political and Economic Survey, London: British Broadcasting Corporation, 1954. revised edition, 1957.
(ed. with J. C. Beckett) Ulster since 1800, second series: a Social Survey, London; British I Broadcasting Corporation, 1957, revised edition, 1958.
(ed. with F. X. Martin) The Course cf Irish History, Cork: Mercier Press, 1967, revised editions, 1984 and 1994.
(ed.) The Fenian Movement, Cork: Mercier Press, 1968.
'A New History oflreland’, Irish Historical Studies. 1969, 16(63): 241-57.
(ed.) Irish Historiography, 1936-70, Dublin: Irish Committee of Historical Sciences, 1971.
The Ulster Question, 1603-1973, Dublin: Mercier Press, 1974.
(ed . with F. X. Martin and F. J. Byrne) A New History cf Ireland, 10 vols, vol. 1, Prehistoric and Early Ireland; vol. 2, Medieval Ireland, 1169-1534: vol. 3, Early Modern Ireland, 1534-1691; vol.4, Eighteenth-century Ireland, 1691-1800; vol. 5, Ireland under the Union. 1.1801-1870; vol. 6, Ireland ,ntder the Union, II, 1870-1921; vol. 8, A Chronology of Irish History to 1976; vol. 9, Maps, Genealogies, Lists, Oxford: Oxford University Press, 1976- .
'The First Forty Years', Irish Historical Studies, 1977,20(80): 377-83. ‘Irish History and Irish’ Mythology’, Hermathena, 1978, 124: 7-23.
Davitt and the Irish Revolution, 1846-82, Oxford: Oxford University Press, 1981.

پي نوشت ها :

1. Theodore william Moody.
2. Belfast.
3. Belfast Academical Institution.
4. Queen's University.
5. Archie Douglas.
6. James Eadie Todd.
7. Institute of Historical Research.
8. Lononderry.
9. Ulster.
10. The Londonderry Plantation.
11. R. Gillespie. T. W. Moody, The London Plantation, 1609-41 (1939)', Irish Historical Studies, 1994, 29(113): 109-13.
12. Margaret Robertson.
13. Dudley Edwards.
14. See R. W. D. Edwards, ‘T. W. Moody and the Origins of Irish Historical Studies: a I Biographical Memoir', Irish Historical Studies, 1991, 26(101): 1-2.
15. Samuel Simms.
16. Ulster Society.
17. Irish Historical Society.
18. Irish Comittee of Historical Studies.
19. Comité International des Sciences Historiques.
20. Irish Historical Sutdies.
21. Notes on my career as an Historian.
22. Quoted by F. S. L. I Lyons. 'T. W. M’, in F. S. L. Lyons and R. A.J. Hawkins (eds), Ireland under the Union: I Varieties of Tension: Essays in Honour of T. W. Moody, Oxford: Oxford University Press, I 1980, p. 11.
23. David Quinn.
24. Faber & Faber.
25. Studies in Irish History.
26. Irish Public Opinion 1750-1800.
27. R. B. Mc Dowell.
28. The Fate of Parnell 1890-1891.
29. Routledge.
30. Kegan Paul.
31. R. S Lyon.
32. Ulster since 1800: a Political and Economic survey.
33. Ulster since 1800, second series: a social survey.
34. Thomas Davis Lectures.
35. F.X. Martin, The Thomas Davis Lectures, 1953-67’, Irish Historical Studies, 1967, 15(59): 276-302. For Moody on Davis, see Thomas Davis, 1814-45: a Centenmy Address Delivered in I Trinity College. Dublin, on 12 June 1945 at a Public Meeting of the College, Dublin. Trinity E College, 1945; and ‘Thomas Davis and the Irish Nation’, in Hermathena, 1966, 103: 5-31.
36. F. X. Martin.
37. The course of Irish History.
38. The first edition of The Course of Irish History was published in 1966. A chapter was added to the revised 1984 edition, and another to the revised 1995 edition, in order to bring events up to date.
39. Irish Manuscrips Commission.
40. the government commission on higher education.
41. Irish Broadcasting Council.
42. Irish Broadcasting Authority.
43. The Irish Times.
44. RTE.
45. Quoted by Lyons, T. W. M.’, in Ireland under the Union, pp. 20-1.
46. Michael Davitt.
47. Irish Land League.
48. Davitt and the Irish Revolution 1846-82.
49. The New History of Ireland.
50. F. J. Byrne.
51. T. Moody, 'A New History oflreland’. Irish Historical.Studies, 1969, 16(63): 241-57; T. Moody, 'A New History oflreland', Ireland Today: Bulletin of the Department of Foreign Affairs, 15 December 1976. 898: 6-8.
52. See, for example, P. W. A. Asplin (ed.) Medieval Ireland, c.l 170-1496: a Bibliography of Secondary Works. Dublin: Royal Irish Academy, 1971; W. E. Vaughan and A. J. Fitzpatrick (eds) Irish Historical Statistics: Population 18211971, Dublin: Royal Irish Academy, 1978; B. M Walker (ed.) Parliamentary Election Results in Ireland, 1801-1922, Dublin: Royal Irish Academy, 1978; Expugnatio Hibemica: the Conquest of Ireland, by Ciraldus Cambrensis, H. B. Scott and F. X. Martin (eds), Dublin: Royal Irish Academy, 1978.
53.See, for example, E. Larkin, ‘Review of a New History of Ireland, vol. 4, Eighteenth-century Ireland, 1691-1800’,.Journal of European Economic History. 1991,20(1): 217-18; and C. A. Empay and M. Elliott, ‘Review of the New History of Ireland’, Irish Historical Studies, 1977, 25(100): 423–31.
54. Eighteenth - century Ireland, 1691-1800.
55. The Ulster Question.
56. Sunningdale Agreement.
57. Irish History and Irish Mythology.
58. ‘Irish History and Irish Mythology’, Hermathena, 1978, 124: 7–23. Reprinted in C. Brady (ed. ), Interpreting Irish History: The Debate on Historical Revisionism 1938–1994, Dublin: Irish Academic Press, 1994, pp. 71–86.
59. Orangesim: وابستگي به سازمان مخفي پروتستان هاي ايرلند شمالي (1795م) -و.
60. F. Shaw.
61. Conor Cruise O'Brien.
62. F. Shaw, ‘The Canon of Irish History: A Challenge’, Studies, 1972, 61(1): 113–57; C. C. O’Brien, States of Ireland, New York: Pantheon, 1972.
63. Ronan Fanning.
64. Michael Laffan.
65. F. S. L. Lyons.
66. John A. Murphy.
67. Tom Dunne.
68. See Beady (ed. ), Interpreting Irish History, pp. 87–104; The Crane Bag,1984, 8(1); Irish Review, 1986 and 1988, 1 and 4; R. Fanning, "The Great Enchantment": Uses and Abuses of Modern Irish History, in J. Dooge (ed. ), Ireland and the Contemporary World: Essays in Honour of Garret Fitzgerald, Dublin: Gill & Macmillan, 1986, pp. 131–46.
69. Steven Ellis.
70. Nationalist Historigraphy and the English and Gaelic Worlds.
71. S. Ellis, ‘Nationalist Historiography and the English and Gaelic Worlds’, Irish Historical Studies, 1986, 25(100): 1–18; reprinted in Beady (ed.) ,Interpreting Irish History, pp. 161–80.
72. B. Bradshaw, ‘Nationalism and Historical Scholarship in Modern Ireland’, Irish Historical Studies, 1989, 26(104): 329–51. Ellis responded in ‘Historiographical Debate: Representations of the Past in Ireland: Whose Past and Whose Present?’, Irish Historical Studies, 1990, 27(108): 289–308.
73. Desmond Fennell.
74. D. Fennell, Beyond Nationalism, Dublin: Ward River Press, 1985; The Revision of Irish Nationalism, Dublin: Ward River Press, 1989; Heresy, Belfast, 1993; quote from ‘Against Revisionism’, Irish Review, 1988, 4(1): 22, reprinted in Brady (ed. ), Interpreting Irish History, pp. 183–90. On the concept of ‘revisionism’, see R. Fanning, ‘The Meaning of Revisionism’,Irish Review, 1988, 4(1): 15–19; and R. Foster, ‘We are All Revisionists Now’, Irish Review, 1986, 1(1): 1–5.
75. H. Butterfield.
76. J. H. Clapham.
77. A. F. Pollard.
78. See P. Novick, That Noble Dream: The ‘Objectivity’ Question and the American Historical Profession, Cambridge: Cambridge University Press,1988, pp. 469–629; C. Maier, The Unmasterable Past: History, the Holocaust and German National Identity, Cambridge, MA: Harvard University Press, 1988; and B. A. Carroll (ed. ), Liberating Women’s History, Urbana, IL:University of Illinois Press, 1976.

منبع مقاله :
هيوز- وارينگتون، مارني؛ (1386)، پنجاه متفکر کليدي در زمينه ي تاريخ، ترجمه: محمدرضا بديعي، تهران: اميرکبير، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط