نگاهي به تاريخ نگاري آرنولد جي. توين بي (1889-1975)

مورّخ همه زمانها و مكانها

حجم خالص و دامنه ي نوشته هاي توين بي كافي است كه حتي دمار از روزگار جان سخت ترين خوانندگان درآورد. او زياد نوشت: آثاري فراوان درباره مذهب، ‌تاريخ باستان و مدرن، رويدادهاي معاصر و ماهيت تاريخ نگاشت.
شنبه، 7 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مورّخ همه زمانها و مكانها
 مورّخ همه زمانها و مكانها

 

نويسنده: مارني هيوز وارينگتون
مترجم: محمد رضا بديعي



 

نگاهي به تاريخ نگاري آرنولد جي. توين بي (1889-1975)

حجم خالص و دامنه ي نوشته هاي توين بي كافي است كه حتي دمار از روزگار جان سخت ترين خوانندگان درآورد. او زياد نوشت: آثاري فراوان درباره مذهب، ‌تاريخ باستان و مدرن، رويدادهاي معاصر و ماهيت تاريخ نگاشت. اما او زياد هم مي انديشيد: شخص با مطالعه آثارش در مي يابد كه وي كوشيده است تا همه مكانها و زمانها را با هم در يك طومار بگنجاند.
آرنولد ژوزف توين بي، متولد 14 آوريل 1889 در لندن، فرزند هنري ولپي توين بي (1)، يك وارد كننده چاي، ‌و سارا اديث مارشال (2)، ‌يك فارغ التحصيل رسماً تأييد نشده دانشگاه كمبريج بود. توين بي در دوران كودكي نزد مادرش و يك معلمه سرخانه دروس مقدماتي را فراگرفت. بعد به مدرسه ووتن كورت (3) در كنت و وينچستر كالج رفت. تويي بي از نظر درسي شاگردي ممتاز بود، ‌و توانست از يك بورس تحصيلي در رشته ادبيات كلاسيك براي ورود به باليول كالج (4) آكسفورد برخوردار شود. در حالي كه از تحصيل در رشته ادبيات كلاسيك بهره مند بود، ‌اين آرزو را در سر پروراند كه «يك تاريخ نويس بسيار بزرگ بشود نه براي شهرت بلكه به خاطر اينكه انبوهي كار براي انجام شدن در جهان وجود داشت، و من سخت مشتاقم تا آنجا كه مي توانم سهم بزرگي از آن را به دست بياورم» (5) بعد از تكميل تحصيلاتش در 1912، ‌وي در مكانهاي تاريخي يونان و ايتاليا سرگرم تحقيق شد. با آنكه او از مسافرت لذت مي برد، ‌ناچار شد سفرش را به علت ابتلا به اسهال خوني قطع كند، ‌تا به مداواي خود بپردازد. پس از مرخص شدن از بيمارستان، به عنوان استاد راهنماي تاريخ در باليول شروع به كار كرد. هر چند وي به آرزوهايش براي كمك به شاگردانش پر و بال داد «از زندگي و تمدني متفاوت با زندگي و تمدنهاي مطلع بود» كه هيچ كدام از آن آرزوها نمي توانست با آن برابري كند. توين بي تمام نيرويش را به جاي پرداختن به شغل كه قرار بود مادام العمر به آن مشغول باشد، مصروف كار ديگر كرد: نوشتن. او نوشتن كتابي را درباره تاريخ يونان از ادوار پيش از تاريخ تا عصر بيزانس شروع كرد‌، ولي قبل از اينكه آن را به اتمام برساند، به علت رويدادهاي روزگار خود، ‌از جمله جنگلهاي بالكان 1912 و 1913 دنباله كار متوقف ماند. (6) در حالي كه بسياري از دوستان توين بي با شروع جنگ اول جهاني به خدمت سربازي فراخوانده شدند و در نتيجه جانشان را از دست دادند، با تقاضاي وي، ‌به دليل عدم سلامت جسمي براي پيوستن به ارتش موافقت نشد. تويي بي، ‌خواه به خاطر احساس گناه يا قدرداني از جان سالم به در بردن، مصمم شد به فعاليت در جهت برقراري صلحي عادلانه و پايدار از راه آگاه ساختن عامه مردم در مورد تاريخ گذشته و خط مشي سياسي جنگ بپردازد. (7) به عنوان مثال، او در كتاب مليت و جنگ (8) مي خواهد از برنامه ها و حوادثي كه در پشت واقعه ترور فرانتس فرديناند (9) [وليعهد اتريش] در سارايوو پنهان است، ‌پرده بردارد و ثابت كند كه يك توافق سخاوتمندانه با آلمان شكست خورده مي تواند اروپاييان را از ناسيوناليسم باز دارد و به سوي تشريك مساعي رهنمون شود. (10) او در 1915 شغلي را در يك واحد نوبنياد دولتي تبليغاتي در لندن عهده دار شد در آنجا به اتفاق لرد برايس (11) توجه جهانيان را به قتل عام ارمنيان به دست تركان عثماني جلب كرد. توين بي براي يافتن مدارك موثق رنج بسيار كشيد، اما بعداً به دليل يك جانبه بودن گزارشهاي خودش و برايس دچار زحمت شد (قساوتهاي اعمال شده عليه ارمنيان: كشتار يك ملت (12) 1916؛ رفتار ارمنيان در امپراتوري عثماني، 1915-1916؛ (13) و استبداد مرگبار تركان عثماني، (14) 1917) (15). بعدها از برايس و توين بي خواسته شد تا در مورد اخبار مربوط به قساوتهاي آلماني ها در برخورد با ديگر گروههاي قومي به تحقيق بپردازند (نابود كردن لهستان: يك بررسي در خصوص كارآيي آلماني (16) 1916؛ ‌نفي بلدهاي بلژيكي (17)، ‌1917؛ و هراس آلماني در فرانسه (18) 1917)، (19)
توين بي در ماه مه 1917 در اداره ضد اطلاعات سياسي به كار منصوب شد، ‌اداره اي كه با هدف تشكل بخشيدن به امور سياست خارجي بريتانيا در آخرين روزهاي جنگ و به هنگام كنفرانس صلح ورساي ايجاد شد. (20) توين بي در جلسات كنفرانس ورساي به عنوان مشاور در مورد مسائل مربوط به امپراتوري عثماني و مسلمانان آسياي مركزي حضور يافت. وي پس از بازگشت به انگلستان به استادي كرسي ادبيات و تاريخ بيزانس و يونان مدرن در دانشگاه لندن منصوب شد، ‌اما او در 1924 از اين سمت مجبور به استعفا شد زيرا كه لحن گزارشهايش در روزنامه ها در جريان جنگ ميان يونان و تركيه در آناتولي باعث رنجش خاطر حاميان كرسي ادبيات يونان شده بود (1921-1922). (21) اندكي بعد، وي از سوي مؤسسه بريتانيايي (بعداً سلطنتي) حل و فصل امور بين المللي براي نوشتن يك ارزيابي مشروح درباره رويدادهاي پس از توافق ورساي به كار دعوت شد. پيامد آن، كتابي بود با نام ارزيابي امور بين المللي، 1920-1923) (22) (1925)، ‌كه در ميان ارزيابيهاي متعددي كه تا هنگام بازنشستگي اش در 1953 انجام داد، ‌نخستين آنها به شمار مي آيد. (23)
هر سال، ‌توين بي موفق مي شد كارتون اطلاعاتي را (اكثراً از روزنامه ها) كه جمع آوري كرده بود به گزارشهايي درباره رويدادهاي معاصر از سراسر جهان تبديل كند. وي با اعتماد به نفس حتي در مورد گمنام ترين مكانها مطلب نوشت و از اين سو به آن سو مكان و زمان ارتباطهاي بسيار برقرار كرد. او، در اوقات فراغت، سخنراني مي كرد و مقاله مي نوشت. (24) وي همچنين به گردآوري مطالب براي نوشتن كتابي كه به صورت مشهورترين آثارش درآمد، ‌پرداخت: مطالعه ي تاريخ (25) (12جلد، 1934-1961).
توين بي معتقد بود كه دانش پژوهي معاصر تاريخي اروپامدار (26) بود، ‌اداي دانشمندان را در مي آورد و به موضوعات جزئي و سطحي مي پردازد (تمدن در آزمون و ديگر جستارها (27) ، ‌1984، ص85؛ ‌مطالعه ي تاريخ، ‌ج9، ‌ص205). او استدلال مي كند كه آنچه آنان از ديدنش غفلت كردند عبارت بود از اينكه «جهان به اندازه استعدادمان براي درك كردنش به صورت كامل قابل فهم مي شود» (تمدن در آزمون، ص11). توين بي، ‌در آن حال و هوا، خود را براي بررسي «تاريخ همه ي تمدنهاي شناخته شده، ‌زنده، و مرده»، آماده كرد (همان، ص143). وي مدعي است در ميان انبوهي از جزئيات تاريخي به يك مورد آن مي توان پي برد.
طبق نظر توين بي، تمدنها گرايش دارند كه چهار مرحله را طي كنند: مرحله ي رشد؛ مرحله دوران سختيها؛ مرحله حكومت همگاني؛ و مرحله ي فترت و فروپاشي. كليد براي ورود به تمدن «دوران رشد» بنابر قول توين بي «مبارزه و عكس العمل» است. به زبان ساده، اگر يك «جامعه ي بدوي» قرار است در مسير ورود به عرصه ي «تمدن» قرار گيرد، بايد به مبارزه بپردازد. چنين جامعه اي مانند كوهنوردي است كه به رگه ي برجسته فراز سرش يعني نقطه اي كه بايد از آنجا به رگه بالاتر صعود كند، ‌نرسيده است... اين كوهنورد اگر نتواند صعود كند و به رگه بعدي كوه برسد، ‌محكوم به سقوط و مرگش حتمي است (مطالعه ي تاريخ، ج3، ‌ص373). (28) توين بي خاطر نشان مي كند كه مبارزه در اين مرحله موكول است به عوامل خارجي، مانند شرايط اقليمي و منطقه. هر عكس العمل موفقيت آميزي به بنيه تمدن استحكام مي بخشد. اما اگر مبارزات بيش از حد باشد، جامعه به حالت ركود تنزل مي كند. توين بي عقيده دارد چنين حالتي را مي توان در گروههايي مانند اسكيموها كه در شرايط اقليمي سخت زندگي مي كنند، ‌كشف كرد.
از سوي ديگر، شكست يك تمدن در «دوران سختيها» ناشي از مشكلات داخلي مانند توجه بيش از حد به گذشته يا آينده، ‌ناسيوناليسم، ‌سرمشق قرار دادن يك عكس العمل كه در مورد تمدن ديگر (تقليد) مؤثر بوده است، بت ساختن از يك فرد، ‌فن يا نهاد، ‌غرور و نخوت در خصوص موفقيتهاي گذشته، ‌و نبود خلاقيت عمومي است. به اين دليل است كه توين بي خاطرنشان مي كند كه اضمحلال يك تمدن در حكم خودكشي است. در اين مرحله، جنگها در مي گيرد و يك دولت همگاني توسط يك «اقليت مسلط» ايجاد مي شود. پيامدهاي صلح، ‌همان طور كه باعث رفاه و آسايش كوتاه مدت مي شوند، در تداوم بخشيدن به تمدن چشم اندازي غم انگيز دارند. ايجاد يك دولت همگاني صرفاً يك اقدام بازدارنده است و هميشه «اثبات مي كند... كه بايستي آخرين مرحله جامعه پيش از انقراضش باشد» (همان، ج7، ‌ص54). اگرچه توين بي به اندازه اسوالد اشپنگلر خاطر جمع نيست كه تمدن غربي در سراشيب سقوط است، ‌عقيده دارد كه اين تمدن برخي از «گرايشهاي انتحاري» را عرضه مي كند: بت ساختن فناوري، گسترش سلاحهاي هسته اي، ‌ستيز و منازعه هميشگي، ناسيوناليسم، مصرف گرايي افراطي، حرص و آز، ‌طرز برخورد حقارت آميز با كشورهاي در حال توسعه، و خودمحوري، (نك مطالعه ي تاريخ، متن خلاصه شده، 1972، ‌پيشگفتار و فصل يكم).
اما وي در هفت سال ميان نوشتن جلدهاي 6و 7، به اين استنباط رسيد كه «علامتي كه قرن بيستم مصيبت زده از ميان تاريكي رو به رو در حال سوسو زدن مي بيند، ‌علامت خطر نيست: علامت سؤال است» (مطالعه ي تاريخ، ‌ج9، ‌ص436). اين تغيير ديدگاه، نتيجه ي جرح و تعديل نظرياتش درباره ي نقش مذهب در تمدنهاي توسعه يافته است. او مي نويسد:
ما، در تحقيقمان راجع به ارتباط ميان كليساها و تمدنها تا اين مرحله، به طور ضمني در مورد اين فرض به كار پرداختيم كه در تأثير متقابل ميان جامعه هاي وابسته به اين دو نوع، تمدنها قهرمانان اصلي بوده اند، و نقش كليساها، ‌خواه به نحو سودمندي فرعي يا به طور نفرت انگيزي زيان آور، در زمينه ي يكي از اين دو اجرا، ‌ثانوي و تبعي بوده است. اكنون كه عملكردمان روي اين سطرها بيهوده و عبث از آب درآمده است، بگذار نتيجه معكوس ديدگاهمان را مورد بررسي قرار دهيم. بگذار چشممان را به روي احتمال اينكه كليساها ممكن است در شمار قهرمانان باشند و اينكه متقابلاً تاريخهاي تمدن ممكن است ، ‌نه برحسب سرنوشتهايشان، ‌بلكه بر حسب تأثيرشان بر تاريخ مذهب مورد نظر قرار گرفته و تفسير شده باشند، باز كنيم.
(همان، ج7، ‌ص420)
وي مدعي است كه «كليساهاي عمومي» جايگزين جامعه ها و تمدنهاي ابتدايي شده اند. در اين نوع جامعه، كه با خصلت ترحم و ايثار شاخص شده است، ‌افراد به مصاحبت با «حقيقت مطلق روحاني»، ‌يا آنچه او قبلاً‌ آن را خدا اطلاق كرده بود، ‌نايل مي شوند، ‌توين بي، ‌در پرتو اين نگرش جديد از تاريخ به مثابه پيشرفت روحاني، ديدگاهش در مورد تمدنها را تغيير مي دهد. آنها [تمدنها] اكنون «مجاهدتي را براي ايجاد يك نوع جامعه كه در آن همه انسانها خواهند توانست با يكديگر در هماهنگي زندگي كنند»، آغاز كرده اند (مطالعه ي تاريخ، ‌ج12، ‌صص307-308؛ نيز نك ج 4، ‌صص420-423؛ ج6، صص325-326؛ ‌ج7، ‌صص425-426).
توين بي همچنين تعريف خود را در مورد اينكه تمدنها چگونه رو به انحطاط مي گذارند، ‌تعديل مي كند و بسط مي دهد. وي استدلال مي كند كه فروپاشي تمدنها داراي روندي سه مرحله اي است و اينكه در اين روند سه گروه درگير هستند: اقليت حاكم، پرولتارياي داخلي، ‌و پرولتارياي خارجي. توين بي از واژه پرولتاريا «هر عامل يا گروه اجتماعي را كه به طريقي «در» اما نه «از» هر جامعه معين در هر مرحله معين از تاريخ جامعه است»، اراده مي كند (همان ج7، ص1، 41). توين بي عقيده دارد كه «اقليت حاكم» آن افرادي هستند كه در دوران رشد» به علت عكس العملهاي موفقيت آميزشان در قبال منازعات به قدرت مي رسند. آنان در دوران «سختيها» براي حفظ قدرتشان تلاش مي كنند. اين تلاش بر سر ادامه قدرت موجب كناره گيري برخي از افراد از جامعه و تبديل شدن آنان به «پرولتارياي داخلي» مي شود. در همان زمان، گروههاي خارج از تمدن («پرولتارياي خارجي») تهديد كردن اقليت حاكم را آغاز مي كنند. سرانجام «پرولتارياي داخلي» بر مي گردد تا اكثريت غيرخلاق را به تبعيت از خودش در مسيري كه باز كرده است، وادار كند (همان، ج5، ‌ص29). توين بي در موارد بسيار مدعي مي شود كه مذهب كمكي است كه موجبات بازگشت پرولتارياي داخلي را فراهم مي آورد (همان، ‌ج9، ص3؛ ج12، ‌ص609؛ ‌نيز نك نگرش تاريخ نويس به مذهب (30) 1956، ‌فصل 17). (31)
استقبال از مطالعه تاريخ، مانند مندرجات آن، چندين بار به طور قابل توجهي تغيير كرد. جلدهاي 1تا 3، و در حدي كمتر 4 تا 6، از سوي محافل علمي بريتانيا با استقبال خوبي مواجه شد. (32) اما، پس از انتشار جلد 7 محبوبيت توين بي در ميان محافل علمي رو به كاهش گذاشت. هر چند چنين برخوردي در حالي صورت گرفت كه محبوبيت آثار او در ميان توده مردم، ‌بويژه در ايالات متحد امريكا، رو به افزايش گذاشته بود. نوشته هاي توين بي درباره گرايشهاي انتحاري غرب و فراخواني اش از ايالات متحد امريكا براي دخالت در امور بين المللي به دل توده هاي مردم نشست. گزينه ها و جستارهايي از توين بي در مجلات و روزنامه هاي متعدد درج شده، ‌و او در ميان مردم به عنوان يك پيامبر قلمداد گرديد. ايده هايش همچنين در ميان نويسندگان داستانهاي علمي- تخيلي از جمله ايساك آسيموف (33) (بنياد سه بخشي (34)، 1951-1953)، چارلز هارنس (35) (مرد متناقض (36)، 1953) فرانك هربرت (37) (توده شن (38) 1956) و ري بردبري (39) (گرماپخش توين بي (40)، ‌1988) پرطرفدار بود. حتي موقعي كه جذابيت برخي از نظرياتش در ايالات متحد امريكا رو به كاهش گذاشت، شهرتش در ديگر نقاط جهان مانند ژاپن شروع شد و گسترش يافت.
بسياري از پژوهشگران باور دارند كه نظريات توين بي بر اسناد و مدارك ناموثق و حتي غلط متكي است. ديگران معتقدند كه مفهومهايش در مورد «تمدن» و «چالش و واكنش» و غيره به قدري گنگ و مبهم است كه مي توان آنها را تقريباً براي هر موقعيتي به كار برد. با اين همه عده اي ديگر او را به عنوان يك پيامبر‌، نه يك تاريخ نويس، تلقي مي كنند. (41) هنوز هم، بسياري احتمالاً مفهوم يكساني را از جذابيت ايده هاي توين بي احساس مي كنند همان گونه كه پيتر خايل، يكي از سرسخت ترين منتقدانش، ‌از چنين احساسي برخوردار است:
شخص به توين بي با همان هيجاني نگاه مي كند كه يك نفر به طور شگفت آوري به حركات نرم و بي پرواي بندباز مي نگرد. شخص احساس مي كند آمادگي آن را دارد كه با هيجان بگويد C'est magnifigue mais ce n'est pas I'histoire.

آثار مهم

A Study of History, 12 vols, London: Oxford University Press, 1934-61.
A Study of History, rev. and abr. A. J. Toynbee and J. Caplan, London: Oxford University Press, 1972.
Survey of International Affairs, 22 vols, London: Oxford University Press, 1925-53.
Civilization on Trial and Other Essays, New York: Oxford University Press, 1948.
The World and the West, London: Oxford University Press, 1953.
An Historian’s Approach to Religion, London: Oxford University Press, 1956. Hannibal’s Legacy: the Hannibalic War’s Effects on Roman Life, London: Oxford University Press, 1966.
Some Problems of Creek History, London: Oxford University Press, 1969.
Mankind and Mother Earth: A Narrative History of the World, London: Oxford University Press, 1976.

پي نوشت ها :

1. Henry Valpy Toynbee.
2. Sarah Edith Marshall.
3. Woostton Court.
4. Balliol College.
5. Letter. A. ITto R. S. Darbishire, 21 May 1911, Toynbee Papers, Bodleian Library, Oxford; quoted in W. H. McNeill, Arnold J. Toynbee: a Life, New York: Oxford University Press, 1989. p. 31.
6. See, for example, Greek Policy since 1882, London: Oxford University Press, 1914; and ’The Slav Peoples’, Political Quarterly, December 1914, 4: 33-68.
7. McNeill, Arnold J. Toynbee, chap. 3.
8. Nationality and the War.
9. Franz Ferdinand.
10. Nationality and the War, London: Dent, 1915, p. 29.
11. Lord Bryce.
12. Armenian Atrocities: the Murder of a Nation.
13. The Treatment of Armenians in the Ottoman Empire.
14. The Murderous Tyranny of the Turks.
15. Armenian Atrocities: the Murder of a Nation, London: Hodder & Stoughton, 1915; The Treatment of Armenians in the Ottoman Empire, 1915-16, London: HMSO, 1916; and The Murderous Tyranny of the Turks, London: Hodder & Stoughton, 1917.
16. The Destruction of Poland: a Study in German Efficiency.
17. The Belgian Deportations.
18. The German Terror in France.
19. The Destruction of Poland: a Study in German Efficiency, London: T. Fisher Unwin, 1916; The Belgian Deportations, London: T. Fisher Unwin, 1917; and The German Terror in France, London: Hodder & Stoughton, 1917.
20. G. Martel, ‘Toynbee, McNeill and the Myth of History’, International History Review [Canada], 1990, 12 (2) : 338.
21. R. Beaton. 'Koraes, Toynbee and the Modern Greek Heritage’, Byzantine and Modern Greek Studies, 1992, 15 (1) : 1-18; M. Savvas, ‘Arnold Toynbee and the Koraes Chair Controversy’, Journal of the Hellenic Diaspora, 1991, 17 (2) : 115-23; and R. Clogg, Politics and the Academy: Arnold Toynbee and the Koraes Chair, London: Frank Cass, 1986.
22. Survey of International Affairs, 1920-1923.
23. See S. F. Morton, A Bibliography of Arnold j. Toynbee, New York: Oxford University Press, 1980. pp. 39-52.
24. F. Morton's bibliography lists more than 800 articles alone.
25. A Study of History.
26. Eurocentric.
27. Civilization on Trial, and Other Essays.
28. See the cover from Time, 23 March 1947.
29. See also ‘The Desert Hermits’, Horizon, 1970, 12 (2) : 22-7.
30. An Historian's Approach to Religion.
31. C. T. Mclntire and M. Perry (eds) Toynbee: Reappraisals, Toronto: University of Toronto K Pros, 1989. introduction.
32. See, For example. L. Woolf, New Statesman and Nation. 1934, 8 (182) : 213: and J. L. Hammond. Manchester Guardian. 26 June 1934.
33. Isaac Asimov.
34. Foundation Trilogy.
35. Charles Harness.
36. Paradox Man.
37. Frank Herbert.
38. Dune.
39. Ray Bradbury.
40. Toynbee's Convector.
41. See. for example. P. Gevl. P. A. Sorokin and A.. 1. T oynhee. The Pattern of the Past: Can We Determine It? Boston, MA: Beacon Press. 1949; C. T. Mclntire and M. Perry (eds) Tovnbee: Reappraisals: M. Samuel, The Professor and the Fossil: Some Observations On Arnold J. Toynbee's A Study of History, New York: Knopf, 1956; M. F. A. Montagu (ed. ) Toynbee and History: Critical Essays and Reviews, Boston, MA: Peter Sargent, 1956; D. Jerrold, The Lie About the West: a Response to Professor Toynbee's Challenge. New York: Sheed & Ward. R 1953; C. Frankel. The Case for Modern Man, Boston, MA: Beacon Press. 1959; K. Popper. R The Open Society and its Enemies. Princeton, NJ: Princeton University Press, 1950: C. Brewin, Research in a Global Context: a Discussion ofToynbee’s Legacy’. Review oflntemational Affairs, 1992, 18 (2) : 115-30: M. Mandelbaum. 'A Note on "Universality'' in History'. Revis Univ Madrid, 1957. 12, pp. 51-7; W. H. Walsh, ‘Toynbee Reconsidered', Philosophy, 1963,38 (143) : 71-8; W. H. Dray, ‘Toynbee’s Search for Historical Laws', History I and Theory. 1960,1 (1) : 32-54: V. Purcell, Toynbee in Elysium: a Fantasy in One Act, by Myra Buttle. New York: Sagamore Press, 1959; and H. R. Trevor-Roper, ‘Arnold Toynbee’s Millennium’. Encounter, 1957, 8 (45) : 14-28.
42. Geyl. Sorokin and Toynbee, The Pattern of the Past: Can We Determine It? p. 43.

منبع مقاله :
هيوز- وارينگتون، مارني؛ (1386)، پنجاه متفکر کليدي در زمينه ي تاريخ، ترجمه: محمدرضا بديعي، تهران: اميرکبير، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط