نويسنده:رضا بیطرفان
منبع:راسخون
منبع:راسخون
چکیده
حکومت زند در حالی شکل گرفت که مشکلات و نابسامانی های فراوانی در کشور ایجاد شده بود و برطرف نمودن هریک از آنها نیازمند درایت و توانایی بسیاری بود. در این دوره نیز مانند دیگر دوره های تاریخی، علل و عوامل متفاوتی منجر به شکل گیری ارتباط با کشورهای دیگر شد. سیاست خارجی کریم خان زند و جانشینانش بیش از هر عاملی از اوضاع داخلی سایر کشورها و نیازهای داخلی ایران تبعیت می کرد. به همین جهت تلاش های سیاسی در این دوران بیشتر در غرب و جنوب کشور و در ارتباط با حضور کمپانی های تجاری کشورهای اروپایی شکل گرفت. انگلستان، روسیه، هلند، عثمانی، فرانسه و هندوستان از مهمترین کشورهایی بودند که در این زمان با ایران دارای روابطی گسترده یا محدود بودند.در این مقاله تلاش می شود تا با اشاره به مهمترین روابط شکل گرفته میان ایران و سایر کشورها، روند سیاست خارجی ایران در دوران زند تا اندازه ای مشخص شود.
کلید واژه ها:
زندیه، روابط خارجی، کریم خان، خلیج فارس، کمپانی هند شرقی.مقدمه
کریم خان زند پس از به قدرت رسیدن در پی ایجاد روابط سازنده با کشورهای قدرتمند و تأثیرگذار بود. وی به خوبی می دانست برای خروج ایران از وضعیت بحرانی داخلی و رسیدن به پیشرفت و ترقی، باید در مرزهای کشور دارای ثبات و امنیت لازم باشد تا بتواند به تجارت و مناسبات سیاسی و نظامی مطلوب دست یابد.جنگ های هفت ساله در اروپا و درگیری میان عثمانی و روسیه در منطقه باعث ایجاد تغییر در روند سیاست خارجی زندیه گردید. غلبه بر قبایل حاشیه نشین خلیج فارس و امن کردن راه های تجاری با کمک قدرت های اروپایی امکان پذیر می شد و کریم خان در این زمینه نیز به تلاش هایی دست زد. دولت های اروپایی نیز تلاش داشتند تا از موقعیت به وجود آمده برای تحکیم قدرت خود در خلیج فارس بهره برده و منافع سرشاری را عاید خود کنند. در همین راستا بودکه این کشورها در برخی مواقع به تعهدات خود عمل نمی کردند و زندیه را در برابر دشمنان داخلی تنها می گذاشتند. امتیازات تجاری و معافیت های مالیاتی از نتایج مثبتی بود که اروپاییان از ارتباط با ایران به دست آوردند. در این مقاله به مهمترین روابط خارجی ایران در دورة زند اشاره خواهیم کرد.
قدرت گیری کریم خان زند
نا آرامی های بسیاری پس از مرگ نادر شاه در کشور ایجاد شد و برخی از افراد صاحب منصب در زمان نادر به فکر در دست گرفتن قدرت افتادند. در این میان کریم خان با غلبه بر مدعیان به قدرت رسید. وی از حاکمانی بود که در دوران حکومت، به فکر امنیت و آرامش مردم و ترقی و آبادانی کشور بود و تدابیری که در این زمینه به کار می بست برای حفظ مردمان تحت حکومتش در برابر ظلم و سرکشی فرمانداران و فرمانرویان بود. «سیاست داخلی وکیل بر ایجاد امنیت سیاسی و قضایی و برقرار کردن آرامش در کشور استوار بود و برای اجرای این منظور قطع نفوذ و تسلط ولات و بیگلربیگی های دورة هرج و مرج ایران را که به خودسری عادت کرده بودند لازم می دانست»(شعبانی، 1386: 155). کریم خان در روابط خارجی نیز به دنبال تدابیری بود تا بتواند حداکثر منفعت را برای مردمش داشته باشد و از یک سو آنها را از ناامنی و جنگ های طولانی برکنار بدارد و از سویی با رونق تجارت خارجی، به بهبود زندگی ایشان توجه نماید. انگیزه ها و اهداف متفاوتی در دوران زندیه موجب علاقة کشورها برای برقراری ارتباط با ایران می گردید. این مناسبات که از زمان صفویه رونق قابل توجهی داشت، در این زمان نیز در ابعاد مختلفی ادامه پیدا کرد. مناسبات ایران با سایر کشورها در این دوره در بسیاری از موارد دوستانه و بر اساس سود متقابل برای هر دو طرف بود. در مواردی هم که به درگیری ها و ایجاد کدورت میان ایران با دیگر دولت ها می انجامید، تلاش اصلی برای برقراری آرامش و عادی سازی رواط میان دولت ها بود تا آرامش مرزها و ثبات داخلی به آبادانی و رفاه مردم منجر گردد. سیاست خارجی زندیه در دورة پرالتهابی از تاریخ ایران شکل گرفت که سرکوب شورش های داخلی در کنار روابط سازنده با دیگر دولت ها از اهداف اصلی دولت زند به شمار می رفت.1.روابط ایران و عثمانی
با سقوط صفویه و ایجاد فضای سیاسی ملتهب و ناپایدار در ایران، عثمانی ها بخش های وسیعی از غرب ایران را اشغال کردند و این حضور تا زمان نادر ادامه داشت. در دورة نادر، نبردهای متعددی میان دو کشور رخ داد که در اغلب آنها، پیروزی با ایرانیان بود. نادر در عرصة دینی نیز تلاش می کرد تا نگاه عثمانی ها به تشیع را تغییر دهد و سعی می کرد تا مذهب جعفری را به عنوان یکی از مذاهب رسمی مسلمانان به ایشان بقبولاند. در نبردهای نظامی نیز با وجود برتری های نادر بر عثمانی ها، همچنان زمینه برای ایجاد اختلاف فراهم بود.در دورة کریم خان زند، عثمانی ها به دلایل گوناگون، چندان تمایلی به ایجاد تحرک در مرزهای ایران نداشتند اما کریم خان با آگاهی از شرایط داخلی و خارجی عثمانی، توجه زیادی به مرزهای غربی نشان می داد. مسائل سیاسی از مهمترین ابعاد روابط میان ایران و عثمانی در عصر زندیه بود. مسیر تجاری ایران به بازار جهانی از عثمانی می گذشت، همچنین اختلافات در مورد مناطق مرزی همچنان برقرار بود و درنهایت اماکن زیارتی شیعیان که در خاک عثمانی وجود داشت، موجب ایجاد مناسباتی میان دو کشور می گردید. بازرگانان ایرانی حتی با پرداخت عوارض سنگین، تلاش می کردند تا از خاک عثمانی عبور کنند و کالاهای خود را در بازار جهانی عرضه کنند. زائران ایرانی نیز با وجود مشقات فراوان به زیارت می پرداختند و برخی از ایشان در این راه جان خود را از دست می دادند. بسیاری از ایرانیان ساکن در مکان های زیارتی به دلیل بیماری های مختلف از بین می رفتند و پاشای بغداد به جای واگذاری اموال آنان به خویشاوندانشان در ایران، به ضبط دارایی های آنها پرداخت. برخی از آنها به دربار کریم خان شکایت کردند و کریم خان نیز از پاشای بغداد خواست تا اموال را پس دهد که این درخواست بی نتیجه ماند. «ظاهراً آنچه پاشای بغداد را به این اعمال وادار کرد، بیش از آنکه بهانه جویی و جنگ طلبی باشد به ناپایداری قدرت او در بغداد و مضایق مالی وی بازمی گشت که البته باعث نارضایتی خان زند گردید»(متولی، 1389: 157).
نقطة تماس و برخورد ایران و عثمانی در این دوره بیشتر به بصره مربوط می شد. حضور قبایل حاشیه نشین و کمپانی های اروپایی در خلیج فارس باعث گردید تا کریم خان برای رونق دادن به تجارت در جنوب کشور، به دنبال افزایش قدرت خود در خلیج فارس باشد. او با جدیت به دنبال رونق بخشیدن به تجارت جنوب بود. کریم خان در این راه با موانع مختلفی نیز روبرو بود. درگیری های کریم خان در غرب و با اعرابی که به شورش دست می زدند، زمینه را برای برخورد میان ایران و عثمانی فراهم کرد. هنگام درگیری کریم خان با اعراب بنی کعب در 1178ه ق، والی بغداد علیرغم قولی که داده بود، به وی کمک نکرد. یاری رساندن والی بغداد به اعراب عمان که با کریم خان درگیر بودند نیز موجبات نارضایتی ایرانیان را فراهم نمود. اعراب بنی کعب پس از صفویه به فعالیت ها و تحرکات بیشتری دست زده بودند. آنها در زمان افشاریه به تابعیت نادر درآمده بودند و پس از مرگ وی در منطقة وسیع تری قرار گرفته بودند.
کریم خان تلاش داشت تا بر مراکز مهم تجاری خلیج فارس از جمله مسقط مسلط شود و برای این امر تصمیم گرفت از بصره عبور کند که حاکم آنجا با این درخواست مخالفت کرد. این موضوع موجب ناکامی کریم خان در لشگرکشی به مسقط شد و وی عثمانی را در این امر مقصر می دانست.
ناآرامی های میرمهنا در بندر ریگ و خارک باعث شد که کریم خان برای سرکوب وی تصمیمی قاطع بگیرد. در 1182ه ق و زمانی که کریم خان می خواست میرمهنا را سرکوب کند، وی خود را به بصره رسانید و حاکم بصره او را دستگیر و به قتل رساند. به نظر می رسد این اقدام حاکم بصره با درخواست پاشای بغداد صورت پذیرفته باشد زیرا او را خطری جدی برای سلامت تجاری بصره در خلیج فارس می دانست(غفاری کاشانی، 1369: 278). این اتفاق موجب اعتراض کریم خان به دولت عثمانی گردید. تمامی اتفاقات به وجود آمده میان دو کشور موجب شد تا کریم خان در 1189ه ق بصره را محاصره کند. در این زمان مذاکراتی میان دو طرف انجام شد و سرانجام سپاه ایران، بصره را تصرف کرد. این امر با عبور از خوزستان و گذر از اروند ورد اتفاق افتاد. تصرف بصره کار آسانی نبود و قبایل محلی نیز از موانع تحقق این هدف بود. سپاهیانی نیز از عمان و بغداد برای حفظ بصره آمده بودند ولی نیروهای زند از فشار وارد آمده بر مردم بصره استفاده کرده و آنها را تسلیم خود نمودند. شهر در 28صفر 1190ه ق به تصرف ایرانیان درآمد(پری، 1381: 265). «به نظر می رسد هدف اساسی کریم خان، معطوف به بصره بود؛ زیرا پس از تصرف این شهر، در حالی که شرایط برای پیشروی بیشتر مهیا بود، اما تحرکی در این عرصه صورت نگرفت و کریم خان که در اواخر عمر خود بود، نمی خواست بیش از این دربار عثمانی را تحریک نماید و به یک جنگ فراگیر با آنها کشیده شود. اما با توجه به فضایی که در عراق جریان داشت و با پایداری که برای تصرف بصره صورت گرفت، نیروهای ایران می توانستند مقاصد بیشتری را در عراق دنبال نمایند که این گونه نشد»(متولی، 1389: 165). و البته با مرگ کریم خان، بصره یک بار دیگر در اختیار عثمانی ها قرار گرفت. این نکته را باید در نظر داشت که برخوردهای عثمانی با روسیه در دوران زند منجر به ایجاد آرامش نسبی در روابط ایران و عثمانی گردید. همانگونه که اشاره شد، کریم خان از اوضاع داخلی و بین المللی عثمانی مطلع بود و بر همین اساس نیز به اتخاذ سیاست های مناسب دست می زد. «شاید بتوان شرایط عثمانی ها را راجع به مسائل مرزی با ایران در این دوره، تحت تأثیر سه موقعیت بیان نمود: 1. ناپایداری و فرسودگی ساختار قدرت داخلی عثمان ها2. تنزل اقتدار سیاسی و نظامی عثمانی ها در عرصة بین المللی به نفع افزایش قدرت و نفوذ کشورهایی مانند روسیه که به شدت چشم طمع بر بخش های وسیعی از قلمرو عثمانی داشتند3. گسست سازمان یافته بین قدرت مرکزی با حاکمان ایالات و ولایات و شکل گیری قدرت های نیمه مستقل، تحت عنوان ممالیک در این مناطق که در نهایت به رفتار و اعمال خودسرانه ای منجر می شد که البته دربار استانبول قادر به کنترل پیامدهای آن نبود»(متولی، 1389: 161). کشمکش هایی که در داخل عثمانی میان گروه های مدعی برای کسب قدرت وجود داشت و توطئه های متعدد جناح ها در ساختار قدرت مرکزی، باعث ایجاد جوی نامناسب و بروز نابسامانی در فضای سیاسی عثمانی شده بود. ینی چری ها که از ستون های اصلی قدرت در حاکمیت عثمانی به شمار می رفت، در این زمان با اقدامات نسنجیده و سرکشی ها و نافرمانی هایی که نشان می داد موجب بدتر شدن اوضاع گردیده بود. سلاطین عثمانی معاصر با زندیه نیز برخلاف سلاطین قبل از خود از اقتدار لازم برخوردار نبوده و همین امر به دخالت حرمسرا در تصمیمات حکومت و اشاعة فساد در ساختار دولت عثمانی انجامیده بود. در این شرایط بود که سلاطین عثمانی ترجیح می دادند با زندیه درگیر نشودند. در اروپا نیز تحرکات روسیه در شمال دریای سیاه و شرق اروپا، باعث شد تا عثمانی ها طی سالهای 1182تا1188ه ق درگیر جنگی وسیع شدند(بروکلمان، 1383: 333). این نبرد فرسایشی نیز توان نظامی عثمانی ها را کاهش داد.
2. روابط ایران و هندوستان
همواره روابط نزدیکی میان ایران و هندوستان برقرار بوده است. در دوران پیش از زندیه نیز شاهد حضور ایرانیان زیادی در هند هستیم که این موضوع به دلایل گوناگونی به وقوع پیوست. «مناسبات ایران و هندوستان در عصر زندیه به ویژه در زمان کریم خان بسیار دوستانه بود و بیشتر جنبة بازرگانی و تجاری داشت. در زمان وکیل چندین بار هیأت های سیاسی بین هردو کشور رد و بدل شد»(ورهرام، 1385: 172). تجارت میان دو کشور نیز همچنان در این زمان ادامه داشت و علیرغم سایة کمپانی هند شرقی بر این روابط، باز هم به صورت قابل توجهی در جریان بود. در سال 1184ه ق نامیندة رسمی هند در شیراز به حضور کریم خان رسید و مورد استقبال وی قرار گرفت و در بازگشت نیز سفیری از جانب کریم خان به هندوستان فرستاده شد. در زمان جانشینان کریم خان نیز فرستادن سفرا برای تحکیم روابط دوستانه ادامه یافت. در اواخر حکومت لطفعلی خان زند نیز میرزا محمدحسین فراهانی وزیر وی درصدد ارسال کتابخانة خود به هند بر آمد و از سرهارفورد جونز خواست تا این کتابخانه را به هند انتقال دهد(جونز، 1353: 38). عامل دیگری که در روابط دو کشور تأثیر داشت، وجود ملوانان و سربازان هندی بود که در خدمت شرکت هند شرقی بودند. دولت ایران برای تشویق بازرگانان هندی به تجارت با ایران، کاروانسرایی مخصوص آنها در شیراز بنا کرده بود. هرچند شرکت انگلیسی هند شرقی سعی می کرد تجارت ایران و هند را در دست خود بگیرد، ارتباط دو کشور کمابیش ادامه داشت و کالاهایی مانند ادویه، ابریشم خام، پارچة ابریشمی، مرواردی، چینی، شکر، و میوه های خشک بین آن دو رد وبدل می شد.3. روابط ایران و روسیه
تا پیش از روی کارآمدن حکومت زندیه، اتفاقاتی در جهت تحکیم روابط میان روسیه و ایران شکل گرفت. «پس از آنکه در زمان نادرشاه افشار روس ها مناطق مازندران و گیلان و دیگر نواحی شمالی ایران را تخلیه کردند، به علت آشفتگی اوضاع داخلی روسیه پس از مرگ پطر تا روی کارآمدن کاترین دوم، برخورد نظامی شایان توجهی با ایران نداشتند و چیزی که معلوم است این است که در زمان زندیه هم ایرانیان با قدرت در برابر تجاوزات مرزی روسها ایستادگی می کردند»(شعبانی، 1386: 183). عهدنامة 1148ه ق و پس دادن مناطق اشغالی توسط روس ها به ایران و اتحاد بیشتر روسیه و ایران و مشارکت در امور مربوط به دولت عثمانی، دوستی ایران و روسیه را تا حد زیادی تحکیم بخشیده بود. از نیمة دوم قرن هفدهم روس ها از لحاظ تجاری نیز کوشش به گسترش روابط خود کرده بودند(ورهرام، 1385: 174). روس ها با مذاکراتی که با دولت ایران انجام دادند، توانستند از معافیت های گمرکی برخوردار شوند. همچنین هیأت های تجاری برای افزایش روابط با ایران در این زمان از طرف روسیه فرستاده می شد. حتی زمانی که میان روسیه و عثمانی درگیری هایی به وقوع پیوست، روس ها به دنبال جذب حمایت ایرانی ها علیه عثمانی ها برآمدند و سفیری نیز در 1192ه ق به خدمت کریم خان رسید. تلاش هایی از سوی روسیه برای ساخت استحکامات نظامی در شمال ایران نیز صورت پذیرفت که به نتیجه ای نرسید؛ هرچند که در روزهای پرآشوب اواخر زند تاحدود زیادی امتیازاتی به روس ها در شمال ایران داده شد و قدرت مقابله با خواسته های آنان از میان رفته بود. حضور نیروهای دیگر کشورها در این زمان باعث ایجاد توازن در روابط ایران با روسیه شد و سایر کشورها در رقابت با دولت روس، اجازه نمی دادند تا روسیه با خیال راحت به خواسته های خود دست یابد.4. روابط ایران و انگلیس
توجه انگلیس به برقراری ارتباط با مشرق زمین به دوره های قبل از زندیه برمی گردد. در نخستین سال های قرن هفدهم و زمانی که پرتغال یکه تاز استعمار در شرق به شمار می رفت، کوشش های متعددی از سوی انگلستان برای ورود به عرصة رقابت در این مناطق صورت گرفت. تأسیس کمپانی هند شرقی در 1009ه ق از جملة این اقدامات به شمار می رود. آنها در زمان پادشاهان صفویه به تلاش برای برقرای ارتباط با ایران ادامه دادند و شاه عباس اول از نخستین کسانی بود که به ایشان اجازه داد تا تأسیسات و تجارتخانه هایی در ایران دایر کنند. ادوارد کاناک در 1026ه ق وارد ایران شد و توانست از شاه ایران اجازة داشتن نمایندگی دائمی و گسترش تأسیسات کمپانی را بگیرد. کاناک در شیراز و اصفهان شعبه هایی باز کرد و انگلیسی ها اجازة اجرای مراسم مذهبی و مجازات اتباع خود را در صورت ارتکاب به جرم یافتند(ورهرام، 1385: 180). همکاری انگلستان و ایران در دفع پرتغالی ها از هرمز از مهمترین اتفاقات در روابط دو کشور در دوران صفویه بود. در سال های آخر حکومت صفویه، اگرچه رفت و آمد کشتی های انگلیسی به سواحل ایران در خلیج فارس ادامه داشت، اما تجارت آنان دچار اختلال شده بود. در دوران نادر شاه افشار نیز تماس هایی میان وی و کمپانی هند شرقی وجود داشت و زمانی که نادر در 1160ه ق به قتل رسید، کمپانی هندشرقی در اصفهان و کرمان دفتر خود را داشت اما در اثر نابسامانی اوضاع مملکت، موقعیت تجارت و بازرگانی کمپانی چندان مناسب نبود و دفتر اصفهان نهایتاً بسته شد. کریم خان زند که در شمال با روسیه و در جنوب و غرب با عثمانی و در شرق با حکومت شاهرخ افشار نوة نادر در ارتباط بود، تنها راه برای پیشرفت و توسعة اقتصادی را در تعامل با کمپانی هند شرقی انگلیس می دید تا بتواند با بهره گیری از نیروی نظامی آنها به سرکوب قبایل سرکش بپردازد و از سویی تجارت ایران در بنادر جنوب را رونق ببخشد. در 1176ه ق قرار شد تا بوشهر به عنوان مقر جدید کمپانی تعیین گردد و سال بعد قراردادی نیز میان دو طرف منعقد گردید. به گفتة رضا شعبانی: «در سال 1177ه ق انگلیسی ها تصمیم گرفتند فعالیت تجاری خود را در ایران از سرگیرند. در همین زمان باب عالی نیز به شرکت انگلیسی هند شرقی اجاره داد در بصره کنسولگری احداث کند. به همین منظور هیأتی بازرگانی به همراه دو نماینده به نام های ویلیام آندرو پرایس و توماس درن فورد مأمور مذاکره با کریم خان شدند. این هیأت، پیش از دیدار با کریم خان، با شیخ سعدون، حاکم بوشهر، قراردادی را به شرح ذیل امضا کردند: ماده اول: شرکت انگلیسی می تواند از هر نقطه بوشهر یا هر بندر دیگری که در خلیج فارس انتخاب نماید مقدار زمینی را که برای ساختمان یک نمایندگی تجاری لازم باشد تصرف کند. آنها می توانند هر قدر که مایلند توپ در این مرکز کار بگذارند، ولی توپها نباید از شش پوندی بیشتر باشد. به علاوه آنها می توانند که در هرنقطه از کشور ایران که مایل باشند نمایندگی بازرگانی تأسیس نمایند. ماده دوم: بر مال التجاره هایی که در بوشهر یا جاهایی دیگر صادر یا وارد می شود نباید حقوق گمرکی بسته شود. ماده سوم: هیچ ملت اروپایی دیگر، اجازة وارد کردن امتعة پشمی را ندارد. ماده چهارم: قروض بازرگانان انگلیسی و دیگران بایستی پرداخت شود. ماده پنجم: انگلیسی ها حق خرید و فروش کالاهای خود را دارند. ماده ششم: هیچ گونه حقوق بازرگانی پنهانی و مخفیانه نبایستی پرداخت شود.ماده هفتم: اجناس آب افتاده نبایستی به ایران وارد شود. ماده هشتم: آزادی مذهبی به انگلیسی ها اعطا شود. ماده نهم: سربازان یا ملاحان فراری باید تسلیم شوند. ماده دهم: دلال ها، مستخدمین و دیگران که در نمایندگی کار می کنند از پرداخت مالیات یا عوارض گمرکی معافند. ماده یازدهم: انگلیسی ها در هرکجا که هستند بایستی زمینی برای قبرستان آنها اختصاص داده شود و اگر آنها زمینی را برای باغ بخواهند اگر آن زمین از اراضی خالصه و متعلق به شاه باشد مجاناً به آنها داده می شود و اگر متعلق به افراد باشد بداهتاً بایستی بهای آن پرداخته شود. ماده دوازدهم: خانه ای که قبلاً در شیراز به شرکت انگلیسی تعلق داشت من اکنون آن را با باغ و آب و متعلقات آن به ایشان واگذار می کنم. از آنجا که کریم خان مایل بود تجارت بریتانیا دوباره رونق یابد؛ به همین دلیل، در محرم 1177قرارداد مزبور را تصویب کرد»(شعبانی، 1386: 186).به گفتة ویلسون«کریم خان چون کمال دوستی را با انگلیس داشت، به موجب آن فرمان به انگلیسی ها اجازه داد که آزادانه در ایران به تجارت بپردازند و صادرات و واردات اجناس پشمی را به خود اختصاص دهند و مقرر گردانید که هرکس بخواهد این گونه اجناس را وارد کند، انگلیسی ها حق داشته باشند آن اجناس را توقیف کنند. به علاوه در فرمان قید شده بود مادامی که تجارتخانة انگلیسی ها در بوشهر دایر است، هیچ یک از سایر ملل اروپایی اجازه نداشته باشند در آنجا سکونت اختیار کنند(ویلسون، 1310: 187). تلاش انگلیسی ها در سال های بعد برای نفوذ بیشتر در شهرهای ایران و تأسیس نمایندگی در شهرهای مختلف، با مخالفت کریم خان روبرو گردید و در نتیجه ناکام ماند. در زمان سرکوب میرمهنا نیز، کریم خان قبول کرد تا انگلیسی ها در بیرون راندن میرمهنا از خارک به او کمک کنند و البته در برابر آن تعهداتی نیز انجام دهند. محاصرة بی نتیجة خارک توسط انگلیسی ها در 1181ه ق موجب نارضایتی کریم خان از انگلیسی ها گردید و در نتیجه توافقات صورت گرفته در این زمینه به جایی نرسید و لغو شد. تعطیلی نمایندگی انگلستان در ایران و اخراج آنها توسط کریم خان در 1182ه ق موجب شد تا انگلیسی ها ، بصره را برای ادامة فعالت های تجاری خود در نظر بگیرند. اگرچه بعدها مذاکراتی برای حضور مجدد انگلیسی ها در بوشهر انجام گرفت. کریم خان همواره امیدوار بود تا تجارت بوشهر دوباره احیا شود و به همین دلیل پس از تصرف بصره در 1193ه ق دوباره دفتر کمپانی در بصره تحت الشعاع بوشهر قرار گرفت. وضعیت تجار انگلیسی در سال های بعد بهبودیافت و آسایش و امنیت آنها از سوی حاکمان زند تأمین گردید. با مرگ کریم خان، جعفر خان به نمایندة انگلیسی مقیم بصره برای تجارت در ایران امتیازاتی داد که به مراتب بیشتر از سابق بود. «جعفرخان به تمام حکام و فرماندهان شهرها و به تمام سرداران و مأموران جمع آوری حقوق گمرکی حکم کرد: با تمام عمال انگلیسی که برای تجارت به مملکت ما وارد و مشغول تجارت می شوند نهایت همراهی و مساعدت را مبذول دارید و در خصوص کالاهای وارد یا صادر شدة آنان رعایت لازم را بکنید و به هیچ اسم و رسمی از ایشان مالیات و حق راهداری یا وجه دیگری مطالبه ننمایید. وقتی مال التجارة خود را به فروش رسانیدند، در انتقال وجوه آن مختارند. ورود هر نوع و هر اندازه از امتعة انگلیسی و فروش آن در هرجای ایران آزاد است»(شعبانی، 1386: 189). در اواخر زندیه و روزگار حکومت لطفعلی خان بود که سر هارفورد جونز نمایندة کمپانی هند شرقی برای خرید جواهرات سلطنتی به ایران آمد. در این زمان وضعیت مالی دولت زند مناسب نبود و سپاه لطفعلی خان به جهت ضعف تجهیزات در وضعیت نامناسبی به سر می برد. بر اساس آنچه جونز در کتابش آورده است روابط او با لطفعلی خان گرم و صمیمی بوده است(جونز، 1353: 58).
5. روابط ایران و هلند
هلندی ها در حالی به عرصة رقابت با قدرت های بزرگ اقتصادی جهان وارد شدند که انگلیس و پرتغال را در برابر خود می دیدند. آنها توانستند مراکزی تجاری در جاوه و گوا احداث کنند و در این رقابت از دیگران پیشی بگیرند. شاه عباس در فکر همکاری با هلندی ها برای خروج پرتغالی ها از خلیج فارس بود که تلاش وی در این زمینه بی نتیجه ماند. با اخراج پرتغالی ها توسط انگلیسی ها، هلندی ها به بهانة کمک به آنها در ایران مستقر شدند. آنها قراردادی نیز با شاه عباس امضا کردند و با این قرارداد حوزة فعالیت آنها در ایران گسترده تر و شرایط ایشان برای تجارت در این کشور مساعدتر گردید. در زمان جانشینان شاه عباس نیز، هلندی ها توانستند با فراز و نشیب فراوان به فعالیت خود ادامه دهند وحتی در مقاطعی به دخالت سیاسی هلندی ها در امور ایران منجر می شد.«در عصر افشار، هلندی ها موفق شده بودند که با تأسیس دفتر نمایندگی در بوشهر و بصره تجارت خود را رونق بخشند»(ورهرام، 1385: 220). آنها در 1165ه ق به دلیل اوضاع ایران، مراکز خود در ایران را تعطیل کردند اما دفتر نمایندگی ایشان در بصره همچنان فعال بود و مرکز تجاری شان در خلیج فارس محسوب می شد. مرکز تجارت هلندی ها در خلیج فارس در زمان زندیه، بصره بود. با اختلافاتی که میان حاکم بصره و هلندی ها به وقوع پیوست، آنها بصره را ترک کردند و با استقرار در جزیرة خارک، فعالیت های خود را در آنجا متمرکز کردند. با کوشش هلندی ها، بازرگانی در جزیرة خارک بسیار رونق یافته بود تا جایی که ساکنان آن از صد نفر ماهیگیر در ده سال پس از تصرف آنجا با یازده هزار نفر رسید. اما بر اثر ناامنی ها و راهزنی های میرمهنا، تجارت در این جزیره، بندر ریگ و بنادر دیگر خلیج فارس، متوقف و روند تجارت خارجی ایران مختل شد. کشورهای فرانسه و انگلیس اقدامی برای دفع میرمهنا انجام ندادند و درخواست کریم خان را بی نتیجه گذاشتند. بعد از آن بود که کریم خان از هلندی ها خواست تا با نیروهای دریایی خود به نیروهای زندیه کمک کنند تا میرمهنا را سرکوب کنند اما هلندیان نیز در این غائله دخالت نکردند. حتی تهدید هلندی ها به عدم اجازة ورود کالا به ایران نیز در تصمیم هلندی ها تأثیری نگذاشت(فلور، 1371: 114). در سال 1180ه ق، میرمهنا که مورد حملة انگلیس و ایران بود، هلندی ها را از خارک بیرون کرد و قلعة آنها را تصرف کرد. وی اموال و دارایی هلندی ها را مصادره و آنها را اسیر کرد. نیبور که در این زمان در خارک بود و شاهد درگیری هلندی ها و میرمهنا بود، دلیل شکست هلندی ها را نداشتن یک رهبر نظامی می داند(نیبور، 1354: 185). این اقدام در نهایت منجر به کوتاه شدن دست هلندی ها از خلیج فارس شد. «رقابت کمپانی هند شرقی انگلیس با کمپانی هلند در به دست آوردن بازار ایران سبب شد که میرمهنا هلندی ها را از خارک اخراج کند و به حضور آنها در صحنة تجارت با ایران برای همیشه خاتمه دهد به گونه ای که هلندی ها پس از سرکوبی میرمهنا هرگز به تجارت با ایران علاقه ای نشان ندادند و تعامل تجاری با بنادر و جزایر جنوبی خلیج فارس را جانشین تجارت با بنادر سواحل شمالی خلیج فارس کردند»(رجایی، 1386: 61).
6. روابط ایران و فرانسه
در دوران صفویه اولین تماس ها میان ایران و فرانسه و در قالب هیئت های سیاسی و مذهبی شکل گرفت هرچند که اوضاع داخلی فرانسه و درگیری های درونی این کشور، روابط با ایران در مقاطعی با وقفه روبرو شد. در نیمة دوم قرن هفدهم بود که فرانسوی ها در رقابت با انگلیسی ها و هلندی ها به تأسیس کمپانی هندشرقی مبادرت کردند و در کنار فعالیت های اقتصادی به ارتباط با ایران و فرستادن هیئت هایی به ایران اقدام نمودند. در زمان افشاریه و به ویژه نادرشاه، کمپانی هند شرقی فرانسه در بندر عباس مشغول به فعالیت بود. «مرکز بندر عباس در زمان نادر بیشتر فعالیت های بازرگانی خود را بر تجارت پشم به ویژه از کرمان گذاشته بود، اما کمپانی نتوانست شکوفایی قبلی خود در امور بازگانی را به دست آورد»(ورهرام، 1385: 236).در دوران زندیه مذاکراتی میان دولت های فرانسه و ایران صورت پذیرفت اما گرفتاری فرانسوی ها در برابر روسیه و همچنین جنگ های هفت سالة فرانسه با انگلیس باعث شد تا روابط ایران و فرانسه گسترش زیادی پیدا نکند. لویی پانزدهم در این زمان برای ایجاد اتحاد میان ایران و عثمانی در برابر روسیه و اتریش به تلاش هایی دست زود و هیأتی به عثمانی و ایران فرستاد. ورود او به ایران همزمان با اغتشاشات داخلی ایران بود و از نتیجة نهایی فعالت های او اطلاع دقیقی در دست نیست. جنگ های هفت ساله نیز در نهایت به شکست فرانسه انجامید و بر اساس پیمان پاریس بود که متصرفات فرانسه در هند به جر پنج بندر در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت. فرانسه حتی نتوانست به تعهداتی که بعدها به کریم خان داده بود عمل کند و همین موضوع موجبات نارضایتی کریم خان را فراهم کرد. آنها در 1181ه ق نماینده ای به نزد کریم خان فرستادند که به او پیشنهاد داد تا منسوجات فرانسوی را با ابریشم گیلان و پشم کرمان مبادله کنند و این پیشنهاد مورد قبول کریم خان واقع شد امام به جهت کوتاهی فرانسه در کمک به ایران در سرکوبی میرمهنا، این قراداد بی حاصل ماند. تا پایان دورة زند نیز وضعیت به همین منوال بود و سفرهای هیئت های مذاکره کنندة فرانسوی به ایران، نتایج رضایت بخشی به همراه نداشت. در زمان ابوالفتح خان، فرمان هایی برای امتیازات تجاری و حق قضاوت کنسولی و واگذاری خارک به فرانسوی ها تعلق گرفت. کنسول فرانسه در بصره حتی پیشنهاد کرد تا روابط سیاسی و بازرگانی خود را با ایران توسعه بخشد و با تقویت نیروی نظامی ایران قدرت جدیدی در برابر روسیه به وجود آورد.
آخرین سفیر فرانسه در زمان زندیه، کنت فریر دو سووبوف بود که در زمان لویی شانزدهم به ایران آمد و در 1784میلادی با علی مراد خان زند مذاکره کرد اما فوت علی مراد خان و نابسامانی کشور در این زمان و همچنین انقلاب فرانسه منجر به بی نتیجه ماندن این مذاکرات گردید(مهدوی، 1369: 183).
نتیجه
حکومت زندیه در شرایطی به قدرت رسید که مملکت در آشوب و بحران به سر می برد و نابسامانی های داخلی از مهمترین گرفتاری های دولت تازه تأسیس زند به شمار می رفت. در مرزهای کشور نیز علیرغم نبود تهاجمات گسترده، دل مشغولی های متعددی وجود داشت. بیشترین نگرانی ها معطوف به خلیج فارس به دلیل حضور اعراب و همچنین اروپاییان بود و تلاش خاندان زند در جهت حفظ حاکمیتشان بر این مناطق و جلوگیری از تجزیه و جدایی بخش های متعددی از کشور بود. به نظر می رسد بیشترین تلاش کریم خان در روابط خارجی، رسیدن به ثبات داخلی و آرامش و امنیتی بود که در سایة آن بتوان به رشد و رونق تجارت کشور و ارتباط سازنده تر با قدرت های آن زمان دست یافت.کتابنامه
- بروکلمان، کارل(1383)، تاریخ ملل و دول اسلامی، ترجمة هادی جزایری، تهران: علمی و فرهنگی.
- پری، جان(1381)، کریم خان زند، ترجمة علی محمد ساکی، تهران: آسونه.
- جونز، سرهارفورد(1353)، آخرین روزهای لطفعلی خان زند، ترجمه هما ناطق و جان گرنی؛ تهران: امیرکبیر.
- رجایی، غلامعلی(1386)، «مناسبات ایران و هلند از دوره صفویه تا زندیه»، تاریخ روابط خارجی، ش30، از 41تا62.
- شعبانی، رضا(1386)، تاریخ تحولات سیاسی-اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه، تهران: سمت.
- غفاری کاشانی، ابوالحسن(1369)، گلشن مراد، به کوشش غلامرضا طباطبایی، تهران: طهوری.
- فلور، ویلم(1371)، هلندیان در جزیره خارک، ترجمة ابوالقاسم سری، تهران: توس.
- متولی، عبدالله(1389)، «عوامل مؤثر بر مناسبات ایران و عثمانی در دوره زندیه»، تاریخ روابط خارجی، ش42، صص143تا170.
- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ(1369)، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوره صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی، تهران: امیرکبیر.
- نیبور، کارستن(1354)، سفرنامه، ترجمة پرویز رجبی، تهران: توکا.
- ورهرام، غلامرضا(1385)، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زند، تهران: معین.
- ویلسون، آرنولد(1310)، خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران: بی نا.
/ج