نويسنده: مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس نجف اشرف
سردار مصطفي ايزدي ( از فرماندهان دوران دفاع مقدس )
از سردار سرشناسي که تمام دوران دفاع مقدس را در خطوط مقدم نبرد گذرانده و شهادت ياران بسيار نزديک خود، شهيد حسين خرازي و شهيد محمد ابراهيم همت را در ميدان آتش و خون به چشم خويش ديده، رنج آورتر از اين نمي شود که در يک حادثه، پرواز کند و به دوستان و همرزمان شهيدش بپيوندد.
سردار احمد کاظمي، اما اين رنج را ديد در حالي که رنج فراق يارانش را افزون تر از هر نوع رهيدن از دنيا براي خود، تحمل مي کرد. وقتي گزارش هاي حماسه دفاع مقدس را مطالعه مي کني يا داستان ها و خاطرات رزمندگان اسلام را مي خواني، يا فيلم هاي روايت فتح را مي بيني، جابجا، با نام احمد کاظمي برخورد مي کني، حتي در فيلم هاي سينمايي مستند، نام او را از زبان جان برکفان عرصه شجاعت مي شنوي، چرا که او از وقتي که در لباس يک رزمنده ساده همچون يک تک تيرانداز، پا به ميدان نبرد داشت، به دليل شجاعت و بي باکي اي که داشت، گام به گام تا فرماندهي لشکر پيش رفت، لشکري که خود براي زادگاهش- نجف آباد- به عنوان تنها لشکر يک شهرستان سازمان داد. لشکر نجف اشرف، لشکري که تحت فرماندهي او خط شکني پرآوازه با رزمندگاني غيور و پرآوازه شناخته شده بود.
احمد کاظمي سلحشوري را از روزهاي مبارزه در جريان نهضت امام خميني با يادگاري از دست آسيب ديده اش، تا پايان روزهاي دفاع مقدس همراه خود آورد و نام خويش را در رديف اول فرماندهان دفاع از ايران و انقلاب اسلامي ثبت کرد. مردم نجف آباد، آن روزها که صداي شيپور فراخواني فرمانده لشکر نجف اشرف را براي اعزام به جبهه هاي حق عليه باطل مي شنيدند، فرزندان خود را براي دفاع از انقلاب و کشور و دفع متجاوزان بعثي به دست او مي سپردند و اين اطميناني بود که در آن ايام به فرزند شجاع خويش، سردار احمد کاظمي داشتند.
به يقين نام و ياد احمد کاظمي در خاطر ملت ايران، به ويژه مردم قدرشناس نجف آباد براي هميشه زنده خواهد ماند و ياد شجاعت هاي او در برگ زريني از دفتر رشادت هاي ايرانيان ثبت و ضبط خواهد شد.
منبع مقاله :
گردآورنده: جانمراد احمدي؛ زير نظر: رجبعلي رحيمي؛ به کوشش مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس لشکر 8 نجف اشرف؛ (1384)، تمناي شهادت: زوايايي از خصوصيات سردار سرلشکر شهيد احمد کاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه از زبان همرزمان/ با آثار و گفتاري از احمد کاظمي [... و ديگران]، قم: مجنون، چاپ اول
از سردار سرشناسي که تمام دوران دفاع مقدس را در خطوط مقدم نبرد گذرانده و شهادت ياران بسيار نزديک خود، شهيد حسين خرازي و شهيد محمد ابراهيم همت را در ميدان آتش و خون به چشم خويش ديده، رنج آورتر از اين نمي شود که در يک حادثه، پرواز کند و به دوستان و همرزمان شهيدش بپيوندد.
سردار احمد کاظمي، اما اين رنج را ديد در حالي که رنج فراق يارانش را افزون تر از هر نوع رهيدن از دنيا براي خود، تحمل مي کرد. وقتي گزارش هاي حماسه دفاع مقدس را مطالعه مي کني يا داستان ها و خاطرات رزمندگان اسلام را مي خواني، يا فيلم هاي روايت فتح را مي بيني، جابجا، با نام احمد کاظمي برخورد مي کني، حتي در فيلم هاي سينمايي مستند، نام او را از زبان جان برکفان عرصه شجاعت مي شنوي، چرا که او از وقتي که در لباس يک رزمنده ساده همچون يک تک تيرانداز، پا به ميدان نبرد داشت، به دليل شجاعت و بي باکي اي که داشت، گام به گام تا فرماندهي لشکر پيش رفت، لشکري که خود براي زادگاهش- نجف آباد- به عنوان تنها لشکر يک شهرستان سازمان داد. لشکر نجف اشرف، لشکري که تحت فرماندهي او خط شکني پرآوازه با رزمندگاني غيور و پرآوازه شناخته شده بود.
احمد کاظمي سلحشوري را از روزهاي مبارزه در جريان نهضت امام خميني با يادگاري از دست آسيب ديده اش، تا پايان روزهاي دفاع مقدس همراه خود آورد و نام خويش را در رديف اول فرماندهان دفاع از ايران و انقلاب اسلامي ثبت کرد. مردم نجف آباد، آن روزها که صداي شيپور فراخواني فرمانده لشکر نجف اشرف را براي اعزام به جبهه هاي حق عليه باطل مي شنيدند، فرزندان خود را براي دفاع از انقلاب و کشور و دفع متجاوزان بعثي به دست او مي سپردند و اين اطميناني بود که در آن ايام به فرزند شجاع خويش، سردار احمد کاظمي داشتند.
به يقين نام و ياد احمد کاظمي در خاطر ملت ايران، به ويژه مردم قدرشناس نجف آباد براي هميشه زنده خواهد ماند و ياد شجاعت هاي او در برگ زريني از دفتر رشادت هاي ايرانيان ثبت و ضبط خواهد شد.
منبع مقاله :
گردآورنده: جانمراد احمدي؛ زير نظر: رجبعلي رحيمي؛ به کوشش مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس لشکر 8 نجف اشرف؛ (1384)، تمناي شهادت: زوايايي از خصوصيات سردار سرلشکر شهيد احمد کاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه از زبان همرزمان/ با آثار و گفتاري از احمد کاظمي [... و ديگران]، قم: مجنون، چاپ اول
/ج