ارتباط غيرکلامي

کنش متقابل اجتماعي شامل شکلهاي متعدد ارتباط غيرکلامي- مبادله ي اطلاعات و معني از طريق حالتهاي چهره، اشارات يا حرکات بدن- مي شود. ارتباط غيرکلامي گاهي "زبان بدني" ناميده شده، که گمراه کننده است، زيرا ما مشخصاً از
جمعه، 17 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارتباط غيرکلامي
ارتباط غيرکلامي

 

نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري




 

کنش متقابل اجتماعي شامل شکلهاي متعدد ارتباط غيرکلامي- مبادله ي اطلاعات و معني از طريق حالتهاي چهره، اشارات يا حرکات بدن- مي شود. ارتباط غيرکلامي گاهي "زبان بدني" ناميده شده، که گمراه کننده است، زيرا ما مشخصاً از اين گونه اشارات غيرکلامي براي حذف، تقويت يا بسط آنچه که به صورت کلام گفته مي شود استفاده مي کنيم.

چهره و احساس

يک جنبه ي مهم ارتباط غيرکلامي بيان احساس از طريق چهره است. پل اکمن و همکارانش براي توصيف حرکات ماهيچه هاي صورت که حالتهاي خاصي را پديد مي آورند سيستمي تحت عنوان «سيستم کدگذاري عمل چهره(1)» به وجود آورده اند. (Ekman & Friesen, 1978) آنها به اين وسيله کوشيده اند به دقيق تر شدن حوزه اي که آشکارا در معرض تفسيرهاي ناهمساز و متناقض قرار داشته است کمک کنند- زيرا در مورد چگونگي تشخيص و طبقه بندي عواطف توافق چنداني وجود ندارد. چارلز داروين بنيادگذار نظريه ي تکامل مدعي بود که شيوه هاي اساسي بيان عاطفي در ميان همه ي انسانها يکسان است. اگرچه برخي اين ادعا را رد کرده اند، به نظر مي رسد تحقيقات اکمن در ميان اقوامي که زمينه هاي فرهنگي بسيار متفاوتي داشتند، آن را تأييد مي کند. اکمن و فريزن مطالعه اي درباره ي يک اجتماع دور افتاده در گينه نو انجام دادند که اعضايش پيش از آن عملاً هيچ تماسي با غربيها نداشتند (Ekman & Friesen, 1971) حالتهاي چهره ايِ شش احساس (شادي، اندوه، خشم، بيزاري، ترس، تعجب) که مطالعات ديگر نشان داده بودند در ميان بسياري از اقوام گوناگون شناخته شده است، در ميان اعضاي اين فرهنگ نيز وجود داشتند.
قضاوتهايي که توسط اين اجتماع گينه نو در مورد احساسات مختلف صورت مي گرفت، چنانکه در تصاوير حالتهاي چهره نشان داده شده، با آنچه که در تحقيقات ديگر به دست آمده بود هماهنگي نسبتاً نزديکي داشت. بنابه گفته ي اکمن، اين گونه نتايج اين نظريه را تأييد مي کند که بيان احساس در چهره و تفسير آن در انسانها ذاتي است. اما، او تصديق مي کند که مدارکش به طور قطعي اين موضوع را ثابت نمي کنند و ممکن است تجربيات يادگيري فرهنگي که مردم به گونه فراگيري در آن سهيم هستند در اين امر دخالت داشته باشند. در هر حال، نتيجه گيريهاي اکمن با پژوهشهاي گوناگون ديگر تأييد مي شود. ايبل- ايبسفلت شش کودک را که ناشنوا و نابينا متولد گرديده بودند مورد مطالعه قرار داد تا ببيند تا چه اندازه حالتهاي چهره ي آنها با حالتهاي چهره ي افراد عادي در وضعيتهاي عاطفي خاص يکسان است. (Eibl-Eibesfeldt, 1972) معلوم شد که کودکان هنگامي که به فعاليتهاي آشکارا لذتبخش مشغول مي شدند لبخند مي زدند، هنگامي که چيزي را که بويي ناآشنا داشت بو مي کردند، ابروهايشان را با تعجب بالا مي بردند و زماني که چيزي دوست نداشتني مکرراً به آنها داده مي شد اخم مي کردند. از آنجا که آنها نمي توانستند کسان ديگري را که به اين شيوه ها رفتار مي کردند ديده باشند، به نظر مي رسد که اين واکنشها مي بايست جنبه ي فطري داشته باشند.
با استفاده از "سيستم کدگذاري عمل چهره" اکمن و فريزن تعدادي اعمال ماهيچه اي مجزاي چهره را در کودکان نوزاد تشخيص دادند که در بيان احساس بزرگسالان نيز مشاهده مي شود. به عنوان مثال، به نظر مي رسد کودکان در واکنش نسبت به مزه هاي ترش، حالتهاي چهره اي همانند حالت بيان تنفر (جمع کردن لبها و اخم کردن) توسط بزرگسالان را از خود نشان مي دهند. اما اگرچه به نظر مي رسد بيان احساس از طريق چهره جنبه ي ذاتي داشته باشد، عوامل فردي و فرهنگي بر اين که حرکات چهره دقيقاً چه شکلي به خود بگيرند، و زمينه هايي که اين حرکات در آن مناسب دانسته مي شوند، تأثير مي گذارد، به عنوان مثال اين که مردم چگونه لبخند مي زنند، حرکت دقيق لبها و ساير ماهيچه هاي صورت، و اين که تا چه اندازه لبخند زودگذر است، در ميان فرهنگهاي گوناگون بسيار فرق مي کند. (Birdwhistell, 1971)
هيچ گونه حرکات يا جنبه هاي وضع بدني که اثبات شده باشد مشخصه ي همه يا حتي اکثر فرهنگهاست وجود ندارد. براي مثال، در بعضي جوامع، درست برعکس شيوه ي متداول در جامعه ي ما، مردم هنگامي که منظورشان "نه" است سر خود را به پايين تکان مي دهند. به نظر مي رسد حرکاتي که ما معمولاً زياد مورد استفاده قرار مي دهيم، مانند اشاره کردن، در ميان بعضي از اقوام وجود ندارند. (Bull, 1983) اشارات ديگري که غالباً در جاهاي ديگر به کار برده مي شوند در فرهنگ انگليسي- آمريکايي ناشناخته اند. حرکتي به نام «پيچاندن گونه» که انگشت نشان به طور مستقيم در مرکز گونه قرار گرفته و چرخانده مي شود در قسمتهايي از ايتاليا به نشانه ي ستايش به کار برده مي شود. اين حرکت ظاهراً در قسمتهاي ديگر اروپا ناشناخته است.
مانند حالتهاي چهره، حرکات و حالت بدني به طور دايم براي «تکميل» سخنان و نيز انتقال معاني هنگامي که عملاً چيزي گفته نمي شود، مورد استفاده قرار مي گيرند. تأثرات غيرکلامي اي که ما "ابراز مي کنيم"- به طور غيرعمدي انتقال مي دهيم- غالباً نشان مي دهند که آنچه مي گوييم کاملاً آن چيزي نيست که در واقع مورد نظر ماست. سرخ شدن شايد واضح ترين مثال در اين زمينه باشد، اما بسياري از شاخصهاي ظريف تر نيز وجود دارند که مي توانند مورد توجه ديگران قرار گيرند. حالتهاي حقيقي چهره معمولاً پس از چهار يا پنج ثانيه ناپديد مي شوند، و لبخند يا ابراز تعجبي که بيشتر طول مي کشد، مي تواند به خوبي نشان دهنده ي فريب باشد. مانند هر يک از شکلهاي صحبت و فعاليت که زندگي روزانه ما پيرامون آن بنا گرديده، حالت چهره، اشارات يا وضع بدن مي تواند براي شوخي کردن، نشان دادن استهزاء يا شک و ترديد مورد استفاده قرار گيرد. به عنوان مثال، حالت تعجب در چهره که خيلي طول مي کشد، ممکن است تعمداً به عنوان تقليدي طنزآميز به کار برده شود- تا نشان دهد که فرد در واقع به هيچ وجه از واقعه يا رويداد معيني متعجب نگرديده است، ولو آنکه به دلايلي مي بايست متعجب شده باشد.

"چهره" و فرهنگ

مي توانيم از «چهره» به مفهومي وسيعتر از آنچه تاکنون بحث کرده ايم، با اشاره به احترام فرد نزد ديگران سخن بگوييم. در زندگي اجتماعي روزانه ما معمولاً توجه زيادي به نگهداري يا «حفظ کردن» آبروي يکديگر نشان مي دهيم. بيشتر آنچه را که معمولاً «ادب» يا «نزاکت» در گردهم آييهاي اجتماعي مي ناميم شامل خودداري از صحبت درباره ي جنبه هايي از رفتار است که ممکن است در غير اين صورت منجر به از دست رفتن آبرو شود. حوادث زندگي گذشته يک فرد، يا ويژگيهاي شخصي که صحبت درباره ي آنها ممکن است باعث دستپاچگي شود، مورد اظهارنظر يا اشاره قرار نمي گيرند. از شوخي کردن درباره ي طاسي چنانچه مشخص باشد که فردي کلاه گيس به سر دارد خودداري مي شود- مگر اينکه افراد کاملاً با يکديگر آشنا باشند. (Goffman, 1969; p.228) آداب داني نوعي تدبير حفاظتي است که هر يک از دو طرف با اين انتظار به کار مي برند که در مقابل، ضعفهاي خودشان تعمداً در معرض ديد عموم قرار نخواهد گرفت. بنابراين، زندگي هر روزه ي ما خود به خود "پيش نمي آيد". همه ي ما بي آنکه بدانيم، در کنش متقابلي که با ديگران داريم حالت چهره وضع و حرکات بدن را به دقت و به طور مداوم کنترل مي کنيم.
بعضي از افراد در کنترل حالت چهره و سازماندهي ماهرانه ي کنش متقابل با ديگران «متخصص» هستند. مهارتهاي ديپلماتها، به عنوان مثال عيناً شامل اين گونه ويژه کاري است. يک ديپلمات خوب بايد بتواند در حالي که کاملاً آسوده و آرام به نظر مي رسد- با ديگران که ممکن است با عقايدشان موافقت نداشته يا حتي به نظرش نفرت انگيز برسند- کنش متقابل داشته باشد. ميزان موفقيت در اين امر مي تواند در سرنوشت تمامي ملتها موثر باشد. به عنوان مثال، ديپلماسي ماهرانه مي تواند تيرگي روابط ميان ملتها را برطرف کرده و از جنگ جلوگيري کند.

پي‌نوشت‌:

1. Facial Action Coding System (FACS)

منبع مقاله:
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط