نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري
مترجم: منوچهر صبوري
در بررسيهاي شهري امروز- مانند بسياري از حوزه هاي جامعه شناسي- ما بايد آماده باشيم که مسائل جهاني و محلي را با يکديگر مرتبط سازيم. بعضي از عواملي که بر مناطق درون شهري تأثير مي گذارند از دگرگونيهايي که کاملاً فراتر از مرزهاي بريتانيا رخ مي دهند سرچشمه مي گيرند. براي مثال، مسائلي که ليورپول يا تي سايد(1) به آن مبتلا هستند، تا اندازه ي زيادي از زوال برخي از صنايع عمده اي که قبلاً در آنجا متمرکز بوده اند، در جريان رقابت بين المللي، سرچشمه مي گيرند.
لوگان و مولوچ در بحث از شيوه هاي وابستگي فزاينده ي نواحي شهري به نظام روابط اقتصادي بين المللي پنج گونه شهر نوظهور را تشخيص داده اند. (Logan & Molotch, 1987, chapter 7) يکي از آنها شهرستادي است. اين نوع شهرها مراکزي هستند که در آنها شرکتهاي بزرگ فرامليتي فعاليتهاي اصلي خود را مستقر مي سازند، و جهت گيري آنها معطوف به علايق جهاني است. براي مثال، لندن به يکي از شهرهاي ستادي مهم دنيا تبديل شده است- مرکز معاملات مالي و صنعتي، و نيز شبکه هاي ارتباط و حمل و نقل که در سراسر جهان گسترده اند.
دومين نوع شهر مرکز نوآوري است. اين نوعي ناحيه ي شهري است که در آن مؤسسات تحقيق و توسعه متمرکز مي شوند و به طراحي فزايندهاي فني و علمي مورد استفاده براي ساختن کالاهايي مي پردازند که در جايي ديگر توليد مي شود. يک نمونه اين شهرها کمبريج است که در آن دانشگاه با يک " پارک علم " (2)، بسيار بزرگ در ارتباط است. پرنفوذترين مرکز جهان ناحيه ي سيليکن ولي (3) در کاليفرنياي شمالي است. مراکز نوآوري در آمريکا و به ميزان کمتري در انگلستان، اغلب مستقيماً با نيازهاي توليد نظامي در ارتباط اند. بودجه ي تحقيق و توسعه ي وزارت دفاع آمريکا در حدود يک سوم کل هزينه ي تحقيق و توسعه در ايالات متحده را تشکيل مي دهد، اين که قراردادهاي عمده به کجا سفارش داده شود شديداً بر ميزان رونق و پيشرفت مراکز نوآوري تأثير مي گذارد.
سومين نوع شهر محل توليد قطعات است. در تقسيم کار پيچيده ي بين المللي که اکنون وجود دارد کالاها در مناطق دور از يکديگر در سراسر جهان ساخته و مونتاژ مي شوند. بعضي از نواحي شهري به محلهايي براي فرايندهاي توليد تبديل مي شوند که در آنها برخي قطعات محصولات نهايي ساخته مي شود و مونتاژ نهايي در مناطق يا کشورهاي ديگر انجام مي گيرد. براي مثال، تعدادي از شرکتهاي فرامليتي کارخانه هايي در بلفاست(4) داير کرده اند که قطعاتي را که در جاي ديگري در توليد نهايي مورد استفاده قرار مي گيرد مي سازند.
چهارمين گونه، مرکز ترانزيت مهاجران جهان سوم است که حتي بيشتر از انواع ديگر مستقيماً تحت تأثير شرايط بين المللي قرار دارد. اين نوع شهرها مراکز مرزي(5) و داراي جمعيت مهاجر جديد قابل توجهي هستند که از کشورهاي جهان سوم آمده اند. يک نمونه ي آن بندر مارسي(6) است، نقطه ي ورودي عمده اي براي مهاجران شمال آفريقا که به فرانسه مي آيند. در آمريکا، آشکارترين نمونه هاي اين نوع شهر، شهرهاي مرتبط با جوامع آمريکاي جنوبي هستند، مانند ميامي با جمعيت زياد کوبايي آن، يا لوس آنجلس با نواحي مکزيکي نشين که پيوسته رو به افزايش است.
سرانجام، شهرهايي هستند که به عنوان مراکز بازنشستگي توسعه مي يابند. افراد بازنشسته اکنون به تعداد قابل ملاحظه به محلهاي خوش آب و هوا کوچ مي کنند. اين پديده تا اندازه اي مهاجرت داخلي است؛ براي مثال افراد براي زندگي به نواحي ساحلي جنوب انگلستان مانند بورنموث(7) يا ورتينگ(8) مي روند. همچنين برخي نواحي بازنشستگي کاملاً رنگ و بوي بين المللي دارد: انگليسيهايي که براي گذراندن تعطيلات خانه هايي در اسپانيا دارند، ممکن است هنگامي که بازنشسته مي شوند به آنجا بروند.
پي نوشت ها :
1. Teesside
2. Seience Park
3. Silicon Valley
4. Belfast
5. border centres
6. Marseilles
7. Bournemouth
8. Worthing
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391