مترجم: منوچهر صبوري
در اول ژوئیه ی 1916 ارتشهای انگلستان و فرانسه علیه نیروهای آلمانی که ناحیه ای را نزدیک به رودخانه «سم(1)» در شمال شرقی فرانسه اشغال کرده بودند دست به حمله زدند. جنگ جهانی اول حدود دو سال بود که ادامه داشت، و هر یک از طرفین آرایش پیچیده ای از سنگرها و استحکامات را ایجاد کرده بودند. هیچ یک از ارتشها پیشرفت چندانی در عقب راندن دیگری به دست نیاورده بود. برنامه متفقین در نبرد «سم» این بود که دست به یک حمله ی همه جانبه بزنند و آلمانها را به طور قطعی از خطوطی که اشغال کرده بودند عقب برانند. ارتش انگلستان بار اصلی مسئولیت حمله را بر عهده داشت. پس از درهم کوبیدن اردوگاههای آلمانی با شلیک سنگین توپخانه، هزاران سرباز از سنگرهایشان بیرون ریخته از "ناحیه ی حدفاصل میان نیروهای دشمن و نیروهای خودی" به سوی آلمانیها روانه شدند.
اگرچه بسیاری از سربازان آلمانی در جریان آتشباری توپخانه جان سپردند، بیشتر استحکامات دفاعی آنها دست نخورده باقی ماند. همچنان که حمله کنندگان پیش می رفتند، با جریان بی رحمانه ای از آتش تفنگها و مسلسلها روبه رو گردیدند. توپهای بزرگ آلمانی پشت خطوط مقدم نیز رگباری از گلوله های انفجاری می فرستادند، که تکه های ناهموار و تیز آن هر جا که فرود می آمد روی میدان نبرد پاشیده می شد. گروههای کوچکی از نیروهای انگلستان توانستند به خط مقدم جبهه آلمان نفوذ کنند، و معدودی حتی فراتر رفتند، اما در پشت سر آنها آتش دشمن همچنان بر ناحیه ی حدفاصل میان نیروهای خودی و دشمن مسلط بود، و تنها تعداد اندکی از سربازان دیگر توانستند از آتش دشمن عبور کرده و آنها را تقویت کنند. در پایان نخستین روز نبرد، انگلیسیها تنها در بخش کوچکی از جبهه پیشروی کرده بودند- آن هم در حدود یک مایل جلوتر از سنگرهای خودشان. در نتیجه 57.000 سرباز انگلیسی، و 8.000 سرباز آلمانی، جان خود را از دست دادند.
حمله در سوم ژوئیه از سر گرفته شد، و این حملات برای مدتی بیش از چهار ماه پس از آن ادامه یافت. بعضی از افراد به میزان بیشتر از قبل در خطوط آلمانیها پیشروی کردند، اما تنها با تلفات وحشتناک در اواسط نوامبر، که عملیات جنگی پایان یافت، جبهه ی آلمان تا اندازه ی زیادی دست نخورده باقی مانده بود. بیش از نیم میلیون سرباز متفقین، و معادل همین تعداد سرباز آلمانی در نبرد سم کشته شدند. هیچ برخورد نظامی دیگری در تاریخ بشر این تعداد سرباز را در یک میدان نبرد درگیر نساخته بود، و هیچ کدام تلفاتی حتی اندکی نزدیک به تعدادی که هر دو طرف متحمل گردیدند ایجاد نکرده بود. (Wilson, 1986)
از جنگ جهانی اول تاکنون، پیشرفت در نیروی ویرانگر تسلیحات با شتاب ادامه یافته است. در جنگ جهانی دوم، و درگیریهای نظامی بعدی در سراسر جهان، نیروهای مسلح و غیر نظامیان مانند هم، متحمل تلفات وحشتناکی گردیده اند. شتاب گرفتن دامنه و شدت جنگ به اندازه ی هرگونه تغییرات نهادی دیگر از زمان ظهور صنعتی شدن یک جنبه ی مشخص جوامع امروزی را تشکیل می دهد. چگونه و چرا جنگهای امروزی به چنین اوجی رسیده است؟ جنگ و ارتش چه تأثیری بر توسعه ی اجتماعی امروزی داشته اند؟ چگونه باید جنگ و قدرت نظامی را از نظر جامعه شناختی تحلیل کنیم؟
جنگ در گذشته
جوامع باستانی
در جوامع شکار و گردآوری، و فرهنگهای کشاورزی کوچکتر جنگجویان متخصص اگر هم وجود داشتند تعدادشان اندک بود. اگر کشمکشهایی با گروههای رقیب روی می داد، برخی یا همه ی مردان بزرگسالی که آنچنان پیر نبودند که نتوانند بجنگند فراخوانده می شدند. سخن گفتن از "جنگ" در میان این گونه اقوام گمراه کننده است، زیرا نبردهای طولانی وجود نداشت، یا نادر بود. از آنجا که هر فردی به طور عادی درگیر تولید روز به روز خوراک بود، و معمولاً امکان ذخیره ی آن به میزان زیاد وجود نداشت، هیچ گونه دسته های مردان آزاد که به نبرد طولانی بپردازند وجود نداشت. ستیزه های میان جوامع کوچک با ستیزه هایی که جوامع بزرگ را درگیر می سازند اساساً متفاوت است. این گونه جوامع هیچ گونه ارتشی ندارند، و تقریباً فاقد تکنولوژی جنگ اند (برای مثال، هیچ گونه سپر فلزی، شمشیر یا نیزه ندارند.) و کمتر تمایلی به غلبه بر جوامع دیگر و تحت انقیاد در آوردن آنها دارند. (Otterbein, 1985)دست زدن به جنگهایی که غالباً طولانی و بسیار خونین بودند، یکی از آشکارترین ویژگیهای تکامل اولیه دولتهاست. دولتهای سنتی بزرگ امپراتوریهایی بودند که معمولاً از طریق غلبه ی نظامی و تحت انقیاد درآوردن گروههای کمتر قدرتمند بنا می گردیدند. روشهای استفاده از فلز برای تولید زره و سلاح برای نخستین بار در این تمدنها پیدا شد. در دولتهای سنتی ارتشهای ثابت، یعنی گروههایی از مردان که سرباز حرفه ای تمام وقت بودند وجود داشت. در جوامعی که ثروت و قدرتشان به استفاده از کشتی بستگی داشت، جنگجویان دریایی متخصص نیز وجود داشتند. ارتشهای ثابت و نیروهای دریایی به طور معمول نسبتاً کوچک بودند، و اغلب در آغاز حفاظت از دربار و خاندان پادشاه یا امپراتور را به عهده داشتند. ارتشهای بزرگتر با سربازگیری از دهقانان و با تشکیل اتحاد با سایر فرماندهان نظامی ایجاد گردیدند.
تمدنهای اولیه اکثراً از زره و سلاح ساخته شده از برنز استفاده می کردند، اما جنگ کردن همیشه با پیشرفت تکنولوژیکی، آن گونه که امروز معمول است، هماهنگ نبود. ساختن سلاح و زره توسط صنعتگران ماهر مدت زیادی طول می کشید، و یک بار که این وسایل ساخته می شد، برای سالهای زیادی مورد استفاده قرار می گرفت، و همیشه در مقایسه با تعداد سربازان اسلحه سازان بسیار معدودی وجود داشتند. هنگامی که ذوب آهن در حدود 1400 پیش از میلاد آغاز گردید، سلاحهای فلزی بسیار ارزان تر شدند. تعداد به مراتب بیشتری از مردان توانستند سلاح و گاهی نیز زره به دست آورند بدون این که سرباز تمام وقت باشند.
پیش از قرنهای شانزدهم و هفدهم، چینیها و مغولها از لحاظ نظامی قدرتمندترین تمدنها بودند. چینیها از نظر تجهیزات نظامی نیز همانند زمینه های هنری و فرهنگی ادبی، به مراتب توسعه یافته تر از جوامع غرب بودند. مدارک و شواهد مربوط به دو قورخانه ی حکومتی چین در اواخر قرن یازدهم نشان می دهد که آنها هر سال 32,000 دست زره جنگی تولید می کردند، که این خود نشان دهنده ی مقیاس بسیار گسترده ای از توسعه ی نظامی است. (Needham, 1975, p. 19-22) چینیها نخستین ملتی بودند که استفاده از باروت را آغاز کردند و نخستین توپها را اختراع کردند. کشتیهای آنها نیز به دوردستها سفر کرده و مسافتهای زیادی را می پیمود. یک فرمان امپراتور چین در سال 1371، که تجارت خارجی را غدغن کرد، به این سفرها پایان داد و چینیها آن گاه به داخل سرزمینهای خود عقب کشیدند. اگر امپراتور این ممنوعیت را اعلام نکرده بود تاریخ بعدی جهان شاید کاملاً به گونه ی دیگری می بود. تنها اندکی بعد اروپاییان سفرهای اکتشاف را آغاز کردند که اساس گسترش قدرت غرب را فراهم ساخت.
جنگ در اروپا و مستعمرات آن
توسعه ی اقتصادی اروپا، همراه با وقوع تغییرات در سازمان نظامی و تکنولوژی، دولتهای غربی را به یک موقعیت مسلط جهانی سوق داده است؛ جنگها و نبردها نقشی اساسی در شکل دادن به نقشه ی جهان بازی کرده اند. در درون خود اروپا، نیروی نظامی عامل عمده ای در بقا یا عدم بقای دولتها بود. در سال 1500 در اروپا در حدود 500 دولت یا بیشتر وجود داشت، در 1900 این تعداد به 25 دولت تقلیل پیدا کرده بود (Tilly, 1975). جنگ همچنین به ایجاد مرزهای ملی در اروپا در قرن حاضر کمک کرده است- برای مثال، جدایی میان آلمان غربی و آلمان شرقی پس از جنگ جهانی دوم.موفقیت تهاجم اروپاییان به نقاط دیگر جهان اساساً به سازمان نظامی و تسلیحات برتر آنها بستگی داشت. فرهنگهایی مانند فرهنگهای سرخپوستان آمریکا تنها به گونه ای پراکنده توانستند پیشروی مستعمره گران سفیدپوست را به داخل سرزمینهای خود متوقف سازند، و جنگ میان خود اروپاییان بود که تا اندازه ی زیادی توزیع واحدهای اجتماعی و سیاسی در آمریکای شمالی و جنوبی را تعیین کرد. در حالی که اسپانیاییها و پرتغالیها آمریکای جنوبی و مرکزی را میان خود تقسیم کردند، شکل جامعه ی آمریکای شمالی با برخوردهای نظامی بین انگلستان و فرانسه، و انگلیسیها و مستعمره نشینان آمریکایی تعیین گردید. پیروزی انگلیسیها بر فرانسویان مرزها و خصلت قومی کانادا را، البته با به جای ماندن یک فرهنگ کانادایی فرانسوی تنها در ناحیه ی اطراف کبک، مشخص کرد. پیروزی مستعمره نشینان آمریکایی بر حکومت بریتانیاییشان در جنگ استقلال، بقا و گسترش ایالات متحده را امکان پذیر ساخت.
صنعتی شدن جنگ
از اوایل قرن هجدهم به بعد، نیروهای مسلح دولتهای مهم به گونه ای که پیش از آن سابقه نداشت رشد کردند- بدیهی است این امر تا اندازه ای بازتاب افزایش جمعیت بود. ارتشهای ثابت بسیار بزرگ به وجود آمدند که با نظامهای سربازگیری منظم رشد فزاینده ای پیدا کردند. آنچه به همان اندازه اهمیت داشت، این بود که ماهیت سازماندهی ارتش از جهات اساسی دگرگون شد (McNeill, 1983). سربازان تحت انضباط و آموزش منظم قرار گرفتند؛ ارتشها مانند سازمانهای دیگر دیوانسالار شدند. کادر افسری به گونه ی فزاینده ای حرفه ای شد. جنگ نیز مستقیماً با صنعت پیوند خورد، و تکنیکهای صنعتی جدید شتاب عظیمی به قدرت ویرانگر تسلیحات داد.این فرایندها اغلب صنعتی شدن جنگ نامیده می شوند. در سال 1860، کارخانه ی اسلحه سازی وولویچ(2) در لندن، تهیه کننده ی اصلی نیازهای ارتش بریتانیا، می توانست روزانه دویست و پنجاه هزار گلوله و تقریباً به همین میزان فشنگ کامل تولید کند. در حالی که حکومتها از کارخانه های اسلحه سازی خود که اختصاص به تولیدات نظامی داشت حمایت می کردند، صاحبان صنایع نیز شروع به تولید اسلحله کردند که هم در داخل کشور و هم در سطح بین المللی به فروش می رسید. تجارت اسلحه به معنای امروزی آن در نیمه ی دوم قرن نوزدهم به وجود آمد. شرکتهای بزرگ خصوصی که به تولید کلی یا جزئی تسلیحات می پردازند و اهمیت زیادی به نوآوری فنی می دهند، از آن زمان تاکنون نقش برجسته ای در توسعه ی نظامی ایفا کرده اند.
جدول شماره 1- جنگهای قرن نوزدهم و بیستم که در آن 100.000 نفر یا بیشتر جان سپردند
محل |
قرن نوزدهم |
||
تاریخ |
شناسایی نبرد |
تلفات |
|
آمریکای شمالی |
|||
ایالات متحده |
5-1861 |
جنگ داخلی، ایالات هم پیمان در مقابل حکومت اتحادیه |
650.000 |
آمریکای لاتین |
|||
برزیل |
70-1864 |
پرو در برابر برزیل و آرژانتین |
1.000.000 |
کلمبیا |
1903-1899 |
لیبرالها در برابر حکومت محافظه کار |
150.000 |
کوبا |
78-1868 |
کوبا در برابر اسپانیا |
200.000 |
1898 |
آمریکا در برابر اسپانیا بر سر کوبا و فیلیپین |
200.000 |
|
اروپا |
|||
آلمان |
1-1870 |
فرانسه در برابر آلمان/پروس |
250.000 |
یونان |
8-1821 |
شورش یونانیان علیه ترکیه |
120.000 |
ترکیه |
9-1828 |
روسیه در برابر ترکیه |
130.000 |
8-1877 |
روسیه در برابر ترکیه |
285.000 |
|
روسیه |
6-1853 |
ترکیه در برابر روسیه، تهاجم انگلستان، فرانسه، ایتالیا |
267.000 |
خاور دور |
|||
چین |
4-1860 |
شورش تایپینگ، مداخله ی انگلستان |
2.000.000 |
72-1860 |
شورشهای مسلمانان در برابر چین |
150.000 |
|
اندونزی |
8-1873 |
آچینها در برابر هلند |
200.000 |
فیلیپین |
1902-1899 |
شورش فیلیپین علیه آمریکا |
215.000 |
جمع |
|
5.817.000 |
|
محل |
قرن بیستم |
||
تاریخ |
شناسایی نبرد |
تلفات |
|
آمریکای لاتین |
|||
بولیوی |
5-1932 |
پاراگوئه در برابر بولیوی |
200.000 |
کلمبیا |
62-1949 |
"لاویولنسیا": جنگ داخلی، لیبرالها در برابر حکومت محافظه کار |
300.000 |
مکزیک |
20-1910 |
لیبرالها و رادیکالها در برابر حکومت |
250.000 |
اروپا |
|||
یونان |
9-1945 |
جنگ داخلی؛ مداخله ی انگلستان |
160.000 |
لهستان |
20-1919 |
شوروی در برابر لهستان |
100.000 |
اسپانیا |
9-1936 |
جنگ داخلی، مداخله ی ایتالیا، پرتغال و آلمان |
1.200.000 |
ترکیه |
1915 |
تبعید ارمنیان |
1.000.000 |
روسیه |
5-1904 |
ژاپن در برابر روسیه |
130.000 |
20-1918 |
جنگ داخلی؛ مداخله متفقین |
1.300.000 |
|
اروپا و دیگران |
|||
|
18-1914 |
جنگ جهانی اول |
19.617.000 |
|
45-1939 |
جنگ جهانی دوم |
38.351.000 |
خاورمیانه |
|||
عراق |
70-1961 |
جنگ داخلی، کردها در برابر حکومت؛ قتل عام مسیحیان |
105.000 |
عراق |
8-1982 |
حمله ی ایران به دنبال تهاجم عراق |
600.000 |
لبنان |
6-1975 |
جنگ داخلی، مسلمانان در برابر مسیحیان؛ مداخله ی سوریه |
100.000 |
جمهوری عربی یمن |
9-1962 |
کودتا؛ جنگ داخلی؛ مداخله ی مصر |
101.000 |
آسیای جنوبی |
|||
افغانستان |
86-1978 |
جنگ داخلی، مسلمانان در برابر حکومت؛ مداخله ی شوروی |
500.000 |
بنگلادش |
1971 |
بنگلادش در برابر پاکستان؛ تهاجم هند؛ قحطی و قتل عام |
1.500.000 |
هند |
8-1946 |
مسلمانان در برابر هندوها، مداخله انگلستان، قتل عام |
800.000 |
خاور دور |
|||
کامبوج |
5-1970 |
جنگ داخلی، خمر سرخ در برابر حکومت؛ مداخله ی ویتنام شمالی، آمریکا |
156.000 |
8-1975 |
حکومت پل پوت در برابر مردم؛ قحطی و قتل عام |
2.000.000 |
|
چین |
1928 |
شورش مسلمانان در برابر حکومت |
200.000 |
5-1930 |
جنگ داخلی، کمونیستها در برابر حکومت |
500.000 |
|
41-1937 |
ژاپن در برابر چین |
1.800.000 |
|
50-1946 |
جنگ داخلی، کمونیستها در برابر حکومت کومین تانگ |
1.000.000 |
|
1-1950 |
حکومت ملاکان را اعدام می کند |
1.000.000 |
|
9-1956 |
شورش تبت |
100.000 |
|
اندونزی |
6-1965 |
کودتای نافرجام؛ قتل عام |
500.000 |
80-1975 |
انضمام تیمور شرقی؛ قحطی و قتل عام |
100.000 |
|
کره |
3-1950 |
جنگ کره؛ مداخله سازمان ملل متحد |
2.889.000 |
ویتنام |
54-1945 |
جنگ استقلال از فرانسه |
600.000 |
5-1960 |
جنگ داخلی، ویت کنگ در برابرحکومت، مداخله آمریکا |
300.000 |
|
75-1965 |
اوج جنگ هندوچین؛ بمبارانهای آمریکا |
2.058.000 |
|
آفریقا |
|||
الجزایر |
62-1954 |
جنگ داخلی، مسلمانان در برابر حکومت، مداخله فرانسه |
320.000 |
بوروندی |
1972 |
هوتو در برابر حکومت؛ قتل عام |
100.000 |
اتیوپی |
86-1974 |
شورش اریتره و قحطی |
545.000 |
موزامبیک |
6-1981 |
تشدید قحطی با جنگ داخلی |
100.000 |
نیجریه |
70-1967 |
جنگ داخلی، بیافرائیها در برابر حکومت؛ قحطی و قتل عام |
2.000.000 |
رواندا |
65-1956 |
توتسیها در برابر حکومت؛ قتل عام |
108.000 |
سودان |
72-1963 |
مسیحیان در برابر حکومت عربی؛ قتل عام |
300.000 |
تانزانیا |
7-1905 |
شورش علیه آلمان؛ قتل عام |
150.000 |
اوگاندا |
8-1971 |
جنگ داخلی، کودتای عیدی امین؛ قتل عام |
300.000 |
5-1981 |
ارتش در برابر مردم؛ قتل عام |
102.100 |
|
زئیر |
5-1960 |
تجزیه ی کاتانگا؛ مداخله ی سازمان ملل، بلژیک |
100.000 |
جمع |
|
83.642.000 |
منبع: Ruth Leger Sivard, World Military and Social Expenditures
(Washington DC: World Priorities, 1983), p.26.
جنگ کامل
صنعتی شدن جنگ گذار از جنگ محدود به جنگ کامل را دربر داشت- که در نبرد «سم» تجسم یافت. پیش از قرن بیستم، حتی هنگامی که نبردهای بزرگی صورت می گرفت، بخش بسیار کوچکی از جمعیت در آنها درگیر می شدند- سربازانی که مستقیماً در نبرد شرکت داشتند (معمولاً درصد کوچکی از مردان بزرگسال جامعه)، یا مردمی که در نواحی درگیر در جنگ زندگی می کردند. دو جنگ جهانی به این معنا محدود نبود، زیرا نسبت بالایی از جمعیت مرد در نبرد شرکت داشتند، و به راه انداختن جنگ به بسیج کل اقتصاد ملل درگیر بستگی داشت. جنگ جهانی اول، یا "جنگ بزرگ" از بسیاری جهات مقطع مهمی در توسعه ی نظامی بود. نام جنگ بزرگ کاملاً سزاوار آن بود، از لحاظ تعداد کشورهای درگیر، از اروپا تا روسیه، ژاپن و ایالات متحده این جنگ در تاریخ گذشته بی نظیر بود. تعداد رزمندگان عملیاتی و غیرعملیاتی کشته شده بسیار بیشتر از هر یک از ستیزه های مسلحانه قبلی بود.هرگز پیش از آن سابقه نداشت که جنگ چنین بی وقفه جریان داشته، و سربازان پیوسته زیر آتش باشند. برخی ویژگیهای جنگ جهانی اول تا اندازه ی زیادی محدود به خود آن باقی مانده اند، مانند نبردهای ثابت سنگرها، اما از بسیاری جنبه های دیگر این جنگ الگویی برای جنگهای دیگر قرن بیستم به وجود آورد. همان گونه که موریس پیرتون، مورخ اجتماعی می گوید، "جنگ از مسأله ای مربوط به ارتش به عنوان یک گروه نخبه، به امری مربوط به جامعه به طور کلی، و از کاربرد محدود و عقلانی زور به خشونت افسار گسیخته تغییر یافته بود." (Pearton, 1984, p.33)
در دوره ی جنگ بزرگ فرایندهای کشفیات علمی به شیوه ای هماهنگ برای توسعه ی شکلهای جدید تسلیحاتی به کار گرفته شدند. یک نمونه ی برجسته ی آن ساختن تانک بود (که نخستین بار در نبرد «سم» وارد گردید). تانکها در آغاز همانند کشتیهای مسلح زره پوش بودند که به ساحل آورده شده و در خشکی قابل استفاده گردیده بودند. آنها معمولاً به «رزمناو زمینی» معروف بودند- یا، به زبان عامیانه تر، به عنوان «هیولاهای موتوری» «دژهای متحرک» یا «قورباغه های غول آسا» نامیده می شدند. اگرچه نقشی که آنها در جنگ جهانی اول بازی کردند محدود بود، بعدها در جنگ زمینی نقش اساسی پیدا کردند. پس از آن جنگ بزرگ، برنامه های توسعه و تحقیق که تولید تانک و ماشینهای نظامی دیگر بخشی از آن را تشکیل می داد به صورت فرایندی پیوسته در آمدند.
سه تحول تکنولوژیکی که اکنون بر قدرت نظامی تسلط دارند نخستین بار طی جنگ جهانی دوم پدیدار گردیدند: ایجاد سلاحهای هسته ای، اختراع موشکهای دارای موتور جلو برنده و استفاده از ردیابی رادار برای سازمان دادن استراتژیهای حمله و دفاع. اینها در دوره ی بعد از جنگ جهانی دوم هر سه با هم مورد استفاده قرار گرفته اند: موشکها را می توان با کلاهکهای هسته ای مجهز کرد و با وسایل ردیابی الکترونیکی هدایت کرد. برخی از مهمترین نوآوریهای فنی که در نیم قرن گذشته بر زندگی غیرنظامی تأثیر گذارده اند نخستین بار در جنگ جهانی دوم یا اندکی پس از آن در تحولات مرتبط با تسلیحات پدید آمد. این تحولات پیشرفت در تولید هواپیماهای مسافربری جت، ارتباطات راه دور و تکنولوژی اطلاعات را شامل می شود. (Milward, 1984)
از لحاظ شمار تلفات انسانی، قرن بیستم بی گمان جنگ زده ترین دوران در تاریخ بشر است. طی این قرن تاکنون، بیش از یکصد میلیون نفر در جنگ کشته شده اند، یعنی به طور متوسط روزی 3.500 نفر اکثریت این افراد در دو جنگ جهانی کشته شدند، اما در سراسر این قرن جنگ کم و بیش به طور مستمر در نقاطی از جهان ادامه داشته است.
پي نوشت ها :
1. Somme
2. Woolwich
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391