نقش تجاری ارامنه در دوره‌ی صفویه

عصر صفویه دوره استقرار و فعالیت رو به گسترش هیأتهای مبلغان مسیحی اروپایی در ایران است پیش از دوره مذکور نیز در چند دوره تاریخی مسیحیت اروپایی سعی کرد تا اقدامات تبلیغی خود را در شرق اسلامی، از جمله ایران
شنبه، 1 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش تجاری ارامنه در دوره‌ی صفویه
نقش تجاری ارامنه در دوره‌ی صفویه

 

نويسنده:پریا کشکولی*
منبع: راسخون




 

مقدمه:
عصر صفویه دوره استقرار و فعالیت رو به گسترش هیأتهای مبلغان مسیحی اروپایی در ایران است پیش از دوره مذکور نیز در چند دوره تاریخی مسیحیت اروپایی سعی کرد تا اقدامات تبلیغی خود را در شرق اسلامی، از جمله ایران گسترش دهد، روزگار جنگ های صلیبی و بعد از آن، عصر استقرار ایلخانان مغول در ایران دو نقطه عطف در توجه مسیحیت اروپایی به شرق اسلامی به حساب می آید. فعالیت کلیسای کاتولیک در ایران پیش از عصر صفویه عمدتاً ب دوره ایلخانان مربوط می شود. این دوره همراه با موفقیت های مناسبی برای مسیحیان در ایران بوده است.
یکی از اقلیت های مذهبی که ورودشان به ایران منشأ تغییر و تحولات عظیمی در برهه خاصی از تاریخ ایران زمین گردید، ارمنیان بودند، ورود آنها به ایران در زمان صفویه آثار و نتایج مهم و غیر قابل انکاری در پی داشت نتایجی که برخی از آنها تا به امروز قابل مشاهده است.
در مورد زمان ورود ارامنه به ایران، بیشتر منابع برآنند که ورود ایران در زمان شاه عباس صورت گرفته است اما اگر با کمی دقت بیشتر متوجه که ورود ارامنه به ایران در زمان طهماسب اول صفوی و در زمانی بوده که این پادشاه تلاش میکند به گونه ای خود را از زیر سلطه قزلباشان رها کند. (سیوری، 1380، 79)
در نتیجه شاه طهماسب عناصر نژادی جدیدی از مناطق قفقاز، یعنی از بین ارامنه، گرصی ها و چرکسها وارد دستگاه کشوری و لشگری خود می کند، و در واقع او با این اقدام خود، حکومت صفوی را از قرار گرفتن در یک کشمکش دائمی بین قزلباش ها به عنوان اهل شمشیر و ایرانیان به عنوان اهل قلم رهایی می بخشد. اما ورود ارامنه، آن هم به صورت دسته جمعی و خانوادگی در زمان شاه عباس اول به صورت گرفت و آن زمانی بود که نزاعهای دولت شیعه مذهب صفوی و سنی مذهب عثمانی دوباره شروع شده بود. در سال 1013 ه.ق حملات عثمانی ها به آذربایجان و ارمنستان به رهبری سردار بزرگ ترکها یعنی «چغال اوغلی» آغاز گشت. (تاورنیه، 1336، 400 و 401)
شاه عباس برای اینکه لشگریان عثمانی را از نعمت آب و غذا محروم کند و مانع آنها از ادامه پیشروی به داخل ایران گردد؛ دستور پیاده کردن سیاست جنگی زمین سوخته را داد. (فلسفی، 1339) ج 3،...)
شاه عباس دستور داد تا تمام شهرها و دهکده های ی را که در ارمنستان بر سر راه سپاه عثمانی بود ویران کردند و سوزاندند و مردم آن مناطق خصوصاً جلفا و ایروان و اطراف آن را به نواحی داخلی ایران کوچ دهند. مهاجران ارضی که وارد ایران گردیدند در چندین نقطه ساکن شدند ارامنه جلفا که در زمان پیشروی عثمانی ها داوطلبانه، علیه نیروهای عثمانی وارد جنگ شده و خود را داوطلبانه تسلیم فرمانهای پادشاه نموده بودند؛ شهر جدیدی به نام جلفا ساختند. ارامنه ایروان را نیز در محلسی نزدیک اصفهان که زمین های زراعتی خوبی داشت مسکن دادند و آن محل «ایروان» نام گرفت. بقیه ارامنه هم در دهکده بزرگ دیگری خارج از قلعه اصفهان به نام «شیخ مبنا جای دادند دسته های دیگری به نام تبریزیان و نخجوانیان نیز در محلاتی که به نام ایشان موسوم شد یا در شمس آباد و عباس آباد ساکن گردیدند. (فلسفی، 1339، ج 3، 206)
نکته مهمی که از منابع بر می آید این است که مردم ایران، ارمنه را هیچ گاه به عنوان یک قوم بیگانه ندانستند بلکه همواره آنها را به عنوان گروهی از هموطنان دیرین با آداب و رسوم مشترک که گذشت زمان موقتاً در بین انها جدایی افکنده بود، می دانستند. (رائین، 1316،...)
در این زمان بهترین کسانی که می توانستند اقتصاد مرده ایران را بازسازی کنند ارامنه بودند. ارامنه ای که در این زمان چه از نظر بازرگانی و چه از نظر صنعت و. کارهای تولیدی سرامد بودند. به همین دلیل است که پس از کوچ آنها به ایران، شاه عباس تسهیلات لازم را برای آنها فراهم می آورد. شاه عباس برای جبران دوری ارمنیان از سرزمین اولیه، امتیازات ویژه ای به آنها می دهد. او به آنها اجازه می دهد تا بدون هیچ قید و شرطی به انجام مراسم عبادی خود بپردازند، حتی شاه عباس از بین خود آنان برایشان کلانتر انتخاب می کند، او برای این که آنان در شهر جدید خود آزاد و راحت باشند، دستور می دهد که هیچ مسلمانی در آنجا منزل نگیرد و اگر مسلمانی نسبت به ارامنه توهینی روا می داشت به شدت مجازات می شد. او همچنین به آنها اجازه داده بود که مانند ایرانیان لباس بپوشند و مانند بزرگان ایرانی بر اسب سوار شوند و در اسب سواری خود زین و لگام زرین و سیمین، به کار برند. همچنین شاه عباس تمام فعالیت های جزایی، حقوقی و جمع آوری مالیاتها و عوارض دیوانی را بر عهده خود آنها گذاشته بود. (سیوری، 1372، 170)
شاه عباس چنان وسایل آسایش و راحتی ارامنه را تأمین کرده بود که ارامنه مازندرانی که به حدود پنج، شش هزار خانوار کاهش یافته بود، در سایه حمایتهای شاه عباس جمعیت آنها به سرعت گسترش یافت؛ به گونه ای که تاورنیه در این باره می نویسد «یک امنی از فرح آباد بازگشته بود روز سیزدهم فوریه این اخبار را به من داد و گفت در فرح آباد چهل هزار خانوار ارمنی و دوازده هزار خانواده گرجی و هفت هزار خانواده یهودی و در حدود بیست هزار خانواده مسلمان اهل شیروان و عده ای از مردم گیلان و سرزمین های دیگر زندگی می کنند. (دلاواله، 1348، 443)

فرمان شاه عباس درباره ساختن کلیسای جلفا «وانگ»

«آن که کشیشان و رهبانان و ملکان و ریش سفیدان و کدخدایان و رعایای ارامنه ساکن دارالسلطنه اصفهان، به عنایت بی غایت شاهانه و مرحمت بی نهایت پادشاهانه مفتخر و سرفراز و امیدوار بوده بدانند که چون میانه نواب کامیاب همایون، و حضرات سلاطین رفیع الشأن مسیحیه، خصوصاً سلطنت و شکوت پهناهی، قدوه السلاطین العیسویه حضرت پاپا و پادشاه اسپانیا کمال محبت و دوستی است... می خواهیم که به جهت مردم مسیحیه در دارالسلطنه صفاهان کلیسای عالی در کمال رفعت و زیب و زینت ترتیب دهیم که معبد ایشان بوده باشد. (نوائی، 1366، 292)
راجر سیوری معتقد است که «شاه عباس با اقلیتهای عیسویان که می توانستند روابط او را با ممالک اروپا به علت هم کیشی تحکیم کنند، رفتار بسیار ملایم داشت و خصوصاً چندین هزار ارمنی را از سرحدات عثمانی و جلفا به اصفهان کوچ داد که تشکیل محله جلفا نتیجه این مهاجرت است.»(سیوری، 1380، 113-114)
با مرگ شاه عباس به نوعی روزگار خوش و آسایش اقلیتهای مذهبی ایران به پایان خود نزدیک شد چرا که آنها بزرگترین حامی خود را از دست دادند. اگرچه پادشاهان صفوی بعد از شاه عباس رفتار چندان ناپسندی با ارامنه نداشتند، اما نتوانستند سیاست مناسبی در قبال ارامنه و دیگر اقلیت های مذهبی ایران اجراکنند.
شاردن می گوید: «از این جا مفهوم می شود که عیسویان بیهوده از فوت چنین پادشاه رئوفی مغموم نبوده اند.چه بدبختی خود را آشکار می دیدند و سلطنت جدید ابداً برای آنها اطمینان بخش نبود و پادشاه اگر هم راغب به نیکی و به اندازه پدر نسبت به آنها میل به رأفت داشت، به واسطه کمی سن و تجربه در مقابل تفتین و تهدید علماء و تحریک صلاح اندیشان مقاومت نمی توانست. به علاوه در اداره امور به معاون و ناصح محتاج بود و از قرائن چنین مفهوم می شد که تفنگدار باشی دشمن خونخوار عیسویان به این شغل مفتخر خواهد گردید.»(شاردن، 1345، 31 و 119)

ارامنه و نقش آنها در تجارت ایران

نکته ای که قبل از هر مطلبی باید بیان شود این است که در این زمان پادشاهان صفوی خود بزرگترین تاجران محسوب میشدند. شاه عباس بعد از اینکه توانست امنیت و آرامش را در کشور برقرار سازد تلاش گسترده ای را برای گسترش روابط بازرگانی داخلی و خارجی ایران به راه انداخت تا بتواند در سایه فعالیت های اقتصادی، اهداف سیاسی خود را نیز برآورده کند.
در این زمان تجارت داخلی ایران بیشتر بر عهده ایرانیان، یهودیان و هندیان بود اما تمام تلاش شاه عباس معطوف به برقراری روابط خارجی به خصوص با کشورهای اروپایی برای دستیابی به اهدافش بود. به همین دلیل اولین بار یکی از کشیشان کاپوسان ها به نام پروژست را روانه‌ی دربار هانری کبیر فرانسه می کند. اما این شخص زمانی می رسد که هانری مرده است و دولت فرانسه به او جواب می دهد اگر پادشاه ایران قصد برقراری رابطه دارد باید سفیر جدیدی به نزد لویی سیزدهم پادشاه تازه به تخت نشسته فرانسه بفرستد. (تاورنیه، 1336، 401-402)
شاه عباس پس از چندین بار تلاش در جهت برقراری ارتباط با تجار خارجی بنا به دلایل زیر ارامنه را در جهت برقراری این ارتباط انتخاب نمود.
1. سوء تدبیر بیش از حد ایرانیان در کار تجارت و و افراط ایشان در صرف مال مال و عیش و نوش.
2. به واسطه امساک، صرفه جویی، قناعت فوق العاده و صفات دیگر وجودشان، در کار تجارت نافع بودند آنها وقتی به شهری وارد می شدند 5 یا 6 نفر با هم یک اتاق کرایه می کردند فوراً با تشک گلیم یا فرشی که همراه داشتند آن را مفروش می کردند.
3. مسأله زبان و این که آنها به دلیل عیسوی بودن راحت تر در کشورهای مسیحی به تجارت می پرداختند.
4. آگاهیهای اقتصادی و تجاری بالای آنها، آنها بر عکس ایرانیان با فروش ابریشم اجناسی از قبیل مروارید، منجوق، آئینه های کوچک ونیزی برای زنان انگشترهایی از بدل سنگها و امثال آنها را از نوربزگ و ونیز ملوکات طلا و نقره ای زیادی که پول رایج ایران این زمان بود با خود برای شاه ایران و مملکت ایران به ارمغان می آورند. (-، 1380، 246)

پي‌نوشت‌ها:

* دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه اصفهان

کتابنامه
تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ترجمه: ابوتراب انوری، پروین، اصفهان، 1336.
دلاواله، پیترو، سفرنامه پیترودلاواله، ترجمه: شعاع الدین شفا، ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1348.
رائین، اسماعیل، ایرانیان ارمنی، امیر کبیر، تهران، 1316.
سیوری، راجر، ایران عصر صفوی، کامبیز عزیزی، مرکز، تهران،1372.
سیوری، راجر و دیگران، صفویان، ترجمه: ییقوب آژند، موسی، تهران، 1380.
شاردن، سیاحتنامه شاردن، ترجمه: محمد عباسی، ج 9، تهران، امیرکبیر، 1345.
پژوهش دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران دوره صفویان، ترجمه: یعقوب آژند، جامی، تهران، 1380.
فلسفی، نصرا...، زندگانی شاه عباس اول، ج 3، کیهان، تهران، 1339.
نوائی، عبدالحسین، شاه عباس «مجموعه اسناد و مکاتبات تاریخی همراه با یادداشت های تفصیلی»، زرین، تهران، 1366.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما