بررسی مراکز آموزشی مرو از ورود مسلمانان تا قرن 5 هجری قمری

در تاریخ ایران علم و دانش دارای اهمیت خاصی بوده، به ویژه بعدازظهور اسلام و تأکید ویژه‌ی قرآن و پیامبربه فراگیری دانش، توجه به این امر ازسوی مسلمانان قابل توجه بوده است و مکانهایی به عنوان مراکز آموزشی درطول تاریخ
پنجشنبه، 6 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی مراکز آموزشی مرو از ورود مسلمانان تا قرن 5 هجری قمری
بررسی مراکز آموزشی مرو از ورود مسلمانان تا قرن 5 هجری قمری

 

نويسنده:مرضیه شریفی*
منبع: راسخون




 

چکیده

در تاریخ ایران علم و دانش دارای اهمیت خاصی بوده، به ویژه بعدازظهور اسلام و تأکید ویژه‌ی قرآن و پیامبربه فراگیری دانش، توجه به این امر ازسوی مسلمانان قابل توجه بوده است و مکانهایی به عنوان مراکز آموزشی درطول تاریخ اسلام درشهرهای مختلف ایجاد شد. اولین مکانی که به صورت یک مرکزی برای به دست آوردن علم ایجاد شد مسجد بود که علاوه برانجام امورعبادی، امورآموزشی نیز درآن انجام میشد.
که دارای موادآموزشی خاص خود مانند قرائت قرآن،بیان حدیث، احکام بود. باگذر زمان مکان های دیگری به عنوان، مکان های تعلیم وتعلم ایجاد شد مانند مکتب و درنهایت با مدرسه درقرن پنجم به اوج خود رسید.
این نهادها درشهرهای مختلف اسلامی مانند شهرتاریخی مرو تأسیس شد. هدف از این مقاله که بر اساس منابع کتابخانه ایی و روش توصیفی – تحلیلی گردآوری شده بررسی مراکز آموزشی شهر مرو از ابتدای حضور اسلام تا قرن 5 هجری قمری می باشد.
کلید واژگان:
شهرمرو، مسجد، کتابخانه، مدرسه

مقدمه

از دیدگاه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اداری شهرمرو همواره جزئی ازخراسان بزرگ بوده است و به همراه شهرهای هرات، بلخ، نیشابور، یکی ازشهرهای مهم خراسان درطول سیر تاریخی خود بوده است. یکی ازدلایل اهمیت این شهر، راه ابریشم است که قسمتی ازآن ازشهر مرو می گذشته است که این باعث می شده که علاوه بررونق تجاری و رفت وآمد بازرگانان شرقی وغربی نظرات، تفکرات، سنت ها، مذاهب وهنروصنعت از سرزمینی به سرزمینی دیگر به نوعی درآمد و شد باشد، ازطرف دیگر به علت قرارگرفتن در مرز اقوام بیابان گرد شمالی واقوام ایرانی محل برخورد و تلاقی فرهنگ ها و گروه های مختلف انسانی به شمار می رفت. همچنین مدت ها به عنوان مرکزحکومت ومادرشهرمنطقه ایی محسوب میشد مانند اوایل دوره طاهریان وسلاجقه. وقتی شهری بتواند ازنظرسیاسی مرکزقراربگیرد ودارای اهمیت باشد می توان نتیجه گرفت آن شهردارای زمینه‌ی مرکز قرارگرفتن را داشته است که یکی ازاین زمینه ها رونق و پیشرفت فرهنگی وعلمی می باشد. شهرمرو نیزیکی از شهرهایی است که ازقبل از حضور مسلمانان از نظرعلمی وداشتن مراکزآموزشی مطرح بوده است، من جمله ابن طیفوردرکتاب تاریخ بغداد عنوان می کند عتابی شاعر معروف دوره عباسی ازکتابخانه ایی درمرو که از زمان ساسانیان پابرجا بوده استفاده کرده است. بعد ازفتح ایران وسرزمین های شرقی ایران به دست مسلمانان،شهرمروجایگاه خود را به عنوان یک مرکزعلمی تا هجوم مغول حفظ کرد.

چگونگی فتح شهر مرو توسط مسلمانان

بعد از نبرد نهاوند آخرین مقاومت متشکل ایرانیان در برابر تازیان در هم کوبیده شد. با وجود ایستادگی های مختصری که امرای محلی در برابر یورش تازیان می‌کردند سقوط قدرت ساسانی دیگر به مرحله‌ی نهایی رسیده بود و بدین گونه دولت چهارصد ساله ایی که در برابر امپراطوری روم و دولت بیزانس در ایستاده بود و دست اندازی هپتالیان را از قلمرو خود کوتاه کرده بود تسلیم مسلمانان می شود (فرای،1385، ج 4: 23-22). بعد از آن لشکر کشی مسلمانان عرب به داخل ایران من جمله خراسان آغاز گشت.
طبری می نویسد: «عبدالله بن عامرفرستاده ی عثمان به شرق در سال 32 هجري قمري با مردم مرو صلح کرد و احنف را با چهار هزار کس سوي طخارستان فرستاد که رفت تا در مرو روذ رسيد .مردم طخارستان ، گوزگانان ، طالقان و فارياب بر ضد او جمع شدند و در سه گروه سي هزار نفري دسته بندي شدند در نيمه هاي شب ميان احنف و جمع مسلمانان با مردمي که مقابله‌ي او جمع شده بودند جنگ صورت گرفت بعد از مدتي آن‌ها شکست خوردند و مسلمانان به پيروزي رسيدند»(طبری،1353، ج 8: 2165). در کتاب تاریخ یعقوبی می خوانیم: «عبدالله بن عامر بعد از فتح هرات به مرورود رفت و آن را به جنگ فتح کرد»(یعقوبی،1371: 59). در کتاب تاریخ الکامل ذیل سال 32 هجری قمری آمده: «احنف پسر قيس به خراسان رفت و دو مرو يعني مرو بزرگ معروف به مروشاهجان و مرورود يعني مرو کوچک را فتح کرد»(ابن اثیر،1344، ج 3: 137). بعد از فتح هرات مرزبان آن جا فردی را نزد عبدالله بن عامر فرستاد و درخواست صلح کرد و عبدالله بن عامر نیز حاتم بن نعمان باهلی را بدان جای روانه کرد و به دو هزار هزار درهم و دویست هزار با مرزبان هرات صلح کرد (بلاذری،1364: 161). بلاذری فتح مرو رود را به جنگ می داند و می گوید: «مردمان مروروذ جنگي عظيم بکردند تا سرانجام از مسلمين شکست خوردند»(بلاذری،1364: 161). ابن قتیبه دینوری سال فتح مرو را به سال 34 هجری قمری و به دست عبدالله بن عامر می داند (دینوری، بی تا: 194).
ابن اعثم کیفیت فتح مرو توسط عبدالله بن عامر را این گونه بیان می‌کند: «چون خبر به شهر مرو رسيد که طوس و نيشابور ،عبدالله بن عامر را مسلم شد و آن ولايت به دست مسلمانان آمد و کيفيت محاربت و کشش و غارت ايشان را معلوم گشت،ترسيدند و کس نزد عبدالله بن عامر فرستادند و از او صلح خواستند.بر آن قرار که هر سال سيصد هزار درهم نقد بدهند و (گزيت و جزيه) بر خود بگذارند.عبدالله اجابت کرد و عبدالله بن عوف الحنفي را به امارت مرو فرستاد و بر اين جمله با اهل شهر مصالحه مقرر گشت»(ابن اعثم،1372: 283). همان طوری که مشاهده می‌شود، بر اساس منابع تاریخی شهر مرو یکی از مهم ترین شهرهای خراسان در زمان ساسانیان، با درخواست خود اهالی شهر مرو به اطاعت مسلمین درآمد.

معرفی مراکز آموزشی شهر مرو

مساجد

بعد از فتوح مسلمانان، شهرسازی به دوصورت انجام می گرفت. یک حالت بدین صورت بود که شهرهای جدیدی می ساختند که علاوه براینکه محل سکونت بود مقر سپاهیان برای تجهیزنیروها محسوب می شد مثل شهرکوفه، بصره وقیروان. یک حالتی هم که وجود داشت ساختن شهرجدید در کنارهسته‌ی اصلی شهرهای سابق بود که درواقع به بازسازی واحیای آن می پرداختند که این مورد بیشتردرایران وسوریه وجود داشته است وازنمونه های آن شهرها نیشابور، بلخ وهمچنین مرو را می توان نامبرد این شهردرسال 32 هجری توسط اخنف بن قیس درکنارارگ قدیمی شهر گسترش پیدا کرد (عرفان منش،1374: 152) با آغاز فتوح مسلمین در خراسان ساخت مسجد نیز آغاز شد، مسلمانان هر شهری که فتح می‌کردند، در راستای تعالیم اسلامی و سیره‌ی پیامبر، مسجدی بر اساس مدل مسجد پیامبر در شهرها تأسیس می‌کردند. (محرمی،1379: 28-26).
که در مرو بعد از استقرار اعراب تعدادی از آنها ایجاد شد. مساجد شهرها من جمله شهر مرو از نخستین پایگاه های آموزشی محسوب می شد و این به دلیل تعالیم وفرامین اسلامی است؛ بعد ازایجاد مسجد النبی و تشکیل حلقه های درس توسط پیامبردرآنجا آموزش های اسلامی شروع شد که بیشتر تفسیرقرآن وحدیث بوده است. به تبع مساجد سایرشهرها نیز ازاین الگو پیروی کردند. شهرمرونیز نمی توانسته از این الگومستثنی
باشد و با توجه به مساجدی که در این شهر وجود داشته است میتوان در نظرگرفت آموزش وتعلیم تعالیم اسلامی درمساجد این شهر وجود داشته است. مانند مسجد جامع مرو که مقدسی آن را از ساخته های ابومسلم می داند (مقدسی،1361، بخش دوم: 454) گردیزی نیز آن مسجد را از ساخته های ابومسلم می داند. (گردیزی، 1363: 81) ابن حوقل درسفرنامه‌ی خود به نام صورۃ الارض می نویسد: «( مرو)سه مسجد برای نماز جمعه دارد، نخستین مسجدی که درآن نماز جمعه خوانده شد مسجدی است در اندرون شهر که در آغازاسلام بنا شد وآنگاه که اسلام رونق گرفت مسجد معروف به عتیق را دردروازه ی شهر ساختند و گویند همین مسجد و بازار و دارالعلم را ابومسلم ساخته است.دارالاماره درپشت این مسجد است که ابومسلم وامرای مرو درآن می نشستند و درآنجا کهندژ ویرانی است به اندازه ی یک شهر که بلند است و قنات آبی را به سوی آن کشیده اند و هم اکنون در آن جریان دارد و اغلب با استفاده ازآن خربزه و تره وسبزی به بار می آورند»(ابن حوقل،1347: 169) علاوه برابن حوقل نویسندگان دیگری مثل استخری نیز از وجود این مساجد در سفرنامه‌ی خود یادی کرده است، وی سه مسجد اصلی شهر را به شرح زیرمعرفی می کند: «الف:مسجد شارستان مربوط به نخستین سال های حکومت اسلامی ب:مسجد آدینه کهن یا مسجد بنی ماهان ج:مسجد جمعه ماچان یا ابومسلم» تعدادی ازمساجد مرودراواخر دوره‌ی امویان ودرواقع درزمان شورش ابومسلم و روی کارآمدن عباسیان ایجاد شده است ابومسلم بعد از فتح مرو به ساختن مسجد جامع، بازار ودارالاماره پرداخت (سلطان زاده،1362: 191) که این مسجد نیز نمی توانسته از آموزش وتعلیم خالی باشد.
با فتح مرو به دست مسلمانان آنها خیلی زود به اهمیت شهر مرو به عنوان پایگاهی برای بسط نفوذ خود در ماوراءالنهر پی بردند درسال 51 هجری قمری قریب 50 هزارتن از اهل بصره و کوفه همراه زن وفرزند خود به رهبری ربیع بن حارثه روانه خراسان شدند و ربیع درمرو مستقر شد (زمانی، بی تا:25)
با فتح شهرهای مختلف به همراه مهاجران عده ایی به عنوان منادیان اسلام به این شهرها وارد می شدند و وظیفه‌ی آموزش نومسلمانان را برعهده داشتند مانند ابوسهل یاابوساسان بریدۃ بن حصیب که ازمدینه بود
ابتدا به سیستان رفت و سرانجام روزگاری در مرو بماند تا درگذشت این افراد غالبٲ به آموزش قرآن و دیگراحکام دین اشتغال داشتند (کسایی، بی تا: 160) حلقه های درس در مساجد تشکیل می شد و گاه در یک مسجد چند فقیه وعالم هرکدام در گوشه ایی از مسجد به تدریس و وعظ اشتغال داشتند و در بعضی از این حلقه ها چند صد نفر حضورمی یافتند بعضی از این گونه مساجد در دوره های بعد گاه مدرسه هم می خواندند. دختران بیشتر به وسیله‌ی یکی ازاقوام خود درس می آموختند. گفته شده است ابن مسکین متوفی 278 هجری قمری دختران برادرونوه هایش را درخانه درس می داده است. البته به غیرازمسجد به عنوان نهاد آموزشی مراکزدیگری نیزوجود داشت به نام مکتب که نوآموزانی که که به دلیل کم بودن سن نمی توانستند درمسجد بعضی ازقوانین را رعایت کنند، آموزش می دیدند. شخصی که به آنها آموزش می داد معلم نام داشت ومواد درسی آنها هم حفظ قرآن، ادب، خط ونوشتن بود وهمچنین یک دوره مقدماتی حدیث را می گذراندند. البته گروهی هم بودند که آموزش های ابتدایی خود را درخانه و نزد پدرخویش فرا می گرفتند.
(کسایی، بی تا: 140) گاهی خلفا واشراف برای فرزندان خود مربی وآموزگارخصوصی استخدام می کردند که در کاخ ومنزل آموزش ببینند (سلطان زاده، 1362: 93) که در نتیجه می توان گفت کاخ ها ومنازل امراء به نوعی به صورت غیررسمی یک نهاد آموزشی محسوب می شد. هنگامی کار تدریس و تعلیم درخانه‌ی علماءانجام می شد که درس درحوزه‌ی علوم ادبی، فلسفی ودنیوی بود (سلطان زاده،1362: 93)

وضعیت علمی مرو در قرن 3 و 4 هجری قمری

باروی کارآمدن عباسیان که محل شورش اصلی آنها درروستای سفیدنج ازروستاهای مرو بود و درگیری میان مٲمون وامین و پیروزی مٲمون وانتخاب شهرمرو به عنوان مرکزحکومت؛ شهرمرومورد توجه قرارگرفت به ویژه وقتی امام رضا «ع» به مروآمدند، و دوره ایی ازرونق وشکوفایی علمی وفرهنگی درمروآغاز شد.
مٲمون از زمان امارت برخراسان به روزگار پدرش دردامان رجال با دانش و درایت ایرانی در مرو پرورش یافته بود. شهرمرو ازمراکز کهن دانش و آموزش ایران پیش ازاسلام بود. دستیابی مٲمون به گنجینه نفیس ساسانیان که پس ازقتل یزدگرد درآن دیارباقی مانده بود، دعوت ازعلی بن موسی الرضا «ع» برای پذیرش ولایت عهدی خلافت و بهره‌ی فراوان علمی که ازآن امام برد، و سپردن اداره‌ی امورسیاسی و علمی خلافت به فضل و حسن ازپسران سرخسی که در دامانشان دانش آموخته بود، و سرانجام بازگشتش به بغداد همراه دانشمندان خراسانی و مروی و گردآوری کتاب های ایرانی، سریانی، هندی ویونانی دردایرۃ المعارفی که خزانۃ الحکمه یا بیت الحکمه عباسی بغداد نام گرفت (عمادزاده، بی تا: 200-199)
به گفته‌ی گردیزی «مٲمون درخراسان بساط داد گسترد ورسمهای نیکو نهاد درشهرمرو اندر سرای شایگان می نشست ودرهرروز جمعه به مسجد جامع می آمد وبه شکایات مردم در حضوردانشمندان وفقیهان رسیدگی می کرد. (گردیزی،1363: 165) درمروامام به درخواست مردم و درواقع، به دلیل روحیه دانش دوستی وعلاقه مندی خود برای گسترش دانش و توصیه‌ی آن به مردم و نشان دادن آن به صورت عملی که مردم تشویق شوند، مجالس تدریس وگفت وشنودهای علمی برگزارمی کرد. البته دانشمندان وعلمای اسلامی وغیراسلامی وسایرمذاهب بی رغبت نبودند که مسایل علمی خود را درمحضرامام مطرح وبرای سؤالات خود جواب هایی پیدا کنند. دراین نشست ها که پیشوایان ادیان یهود، نصارا، زرتشت وطبیبان رومی وجمعی ازدانشمندان ومتکلمان چون علی بن وشاءمروزی، سلمان مروزی متکلم معروف، فضل بن شاذان و.... حضورداشتند، امام باتسامح علمی وعقیدتی مسائل مطرح شده را با اشراف برعلوم عقلی ونقلی یک یک، پاسخ می گفت واعجاب حضار را نسبت به گستردگی دامنه‌ی معلومات خویش برمی انگیخت. دعبل بن خزائی شاعر معروف دوره‌ی اول حکومت عباسیان نیزازجمله کسانی بود که درمرو محضرامام را درک کرد (عمادزاده، بی تا،210-209) بیشتراحتجاجات ومناظرات علمی امام رضا درمرو ودرمجلس رسمی مٲمون بود وطی 2 سالی که امام درمروبودند میتوان به یک سلسله حقایق علمی ومنابع فقهی وتفسیروقصص وتاریخ آشنایی کامل پیدا کرد (سلطان زاده،1362: 134)
می توان گفت طی 2 سالی که امام رضا در مروبودند یک نهاد و مرکزآموزشی توسط ایشان درمنزلشان ایجاد شده است وجلسات و مناظراتی که برگزار میشد باحضورافراد دانشمند ازفرقه های گوناگون بود، که علاوه براینکه به جواب سؤالات خود میرسیدند، به یک آگاهی علمی نائل می آمدند.
درواقع این جلسات حالت آموزشی و تعلیمی داشت، که بدون شک باعث گسترش علم وبالندگی آن در شهرمرو شده است. هرچند شهرمرو قبل ازآن نیزخود دارای زمینه های علمی بوده است ولی می توان به این اشاره کرد که دراین دوره به نوعی دیگرعلم ودانش این شهربه بالندگی رسیده است وآن اثبات حقانیت علمی امام رضا «ع» وبه تبع آن امامان شیعه می باشد. خانه امام رضا درمرو یک مرکزعلمی بود که مطمئناً نقش ویژه ایی در علم ودانش تمدن اسلامی داشته است. تسامح وآزادی دراین دوره درجلسات علمی به حدی رسیده بود که درمناظراتی که بین مسلمانان مزدیسنان ترتیب می یافت، زرتشتیان نظرخودشان را درباره‌ی مطالب قرآن اظهارمی کردند نکاتی که درآن به نظرشان اشتباه یا متناقض می آمد را اظهارمی کردند.
درمروج الذهب مسعودی آمده است که مٲمون خود درروزهای سه شنبه درمجلسی باحضورفقهاء واهل علم شرکت می کرد (مسعودی،2536: 422) تعدادی ازجلسات امام رضا «ع» ومٲمون درمسجد مرو صورت می گرفت مانند جلسه ایی که مٲمون با عده ایی از اصحاب حدیث برگزار کرد که درمورد برتری امام علی «ع» بود ودرآن جلسه منازعه ومجادله با اصحاب حدیث برپا شد و درنهایت حضرت علی «ع» رابه خلفای نخستین برتری داد و با دلایلی آن را اثبات کرد. (شیخ صدوق، بی تا: 42) بعد از شهادت امام رضا «ع» وقتل فضل بن سهل توسط مٲمون برای جلب نظراعراب اومرکزحکومت خود را ازمرو به بغداد منتقل کرد. اوبسیاری از دانشمندان، علماء ومتخصصان هر فن را همراه خود به بغداد برد به وسیله‌ی آن ها بیت الحکمه‌ی خود را تأسیس کرد. درواقع نمی توان نقش دانشمندان مروی را درتأسیس بیت الحکمه مٲمون نادیده گرفت و می توان گفت شهرمرو به آن حد ازظرفیت علمی رسیده بوده است که توانسته دانشمندانی را به مکان دیگر صادر کند، بدون شک آن دانشمندان درنهادهایی تحصیل کرده اند که از جنبه های علمی، فرهنگی، تعلیمی درحد اعلا بوده اند. گفته می شود علاوه برافرادی که درعلم با یکدیگر رقابت داشتند، کتابهای بیت الحکمه با اعتماد در اختیارآن ها قرارمی گرفت، دانشجویان ودانش پژوهان نیزازهرنوع وطبقه برای بحث وتحقیق وآزمایش به بیت الحکمه می آمدند (مکی سباعی،1372: 136).
در زمان امارت طاهربن حسین بر مرو، شهرمرو رونق علمی، اقتصادی، فرهنگی خود را حفظ کرد. درزمان جانشین او عبدالله بن طاهربا انتقال مرکزامارت به شهرنیشابورازارجحیت مر وکاسته شد. البته همان طورکه می دانیم طاهریان به علم ودانش و تشویق به آن مطرح بودند تا جایی که کتاب درمورد قنات در زمان آن ها نوشته شده است، وازآنجایی که خاستگاه اولیه‌ی آن ها شهرمرو بود می توان گفت که این علاقه مندی دروجود آنها، به دلیل برخورداربودن آنها از شرایط وزمینه های فرهنگی خاص درشهرمرو بوده است که نتیجه‌ی آن ودرواقع، ادامه‌ی سیرآن درشهرنیشابورتجلی یافته است. دردوره‌ی صفاریان به دلیل شرایط خاص مانند کشورگشایی ها ودرگیری با مدعیان حکومت مجالی برای پرداختن به مسائل علمی وآموزشی نگذاشت (کسایی، بی تا: 227).
بیشترین نهادهای غیررسمی وخصوصی آموزشی دراین دوره خانه های دانشمندان بوده است که بنا به ملاحظات شخصی و یا سیاسی به دور از دخالت حکمرانان و تفتیش و تجسس عاملان آنان به تعلیم شاگردان وپ یروان خود می پرداختند. دراین خانه ها انتخاب استاد و دانشجو وکتاب درسی و رشته‌ی تحصیلی آزاد بود وا ستاد با استقلال کامل معلومات خود را بدون محدودیت زمانی ومکانی به دلخواه یا پیشنهاد
شاگردان به آنان انتقال می داد (کسایی، بی تا: 215).
درزمان سامانیان از پرتو آزاداندیشی سامانیان و روحیه تسامح مذهبی ایشان، استعدادها مجال شکوفایی یافت واظهارآراء و ابرازعقاید برای پیروان همه‌ی ادیان و مذاهب، وهر گونه گرایشی آزاد گردید و نهال
سیره‌ی بزرگداشت دانش ودانشیان بالیدن گرفت. این زمان، زمان پدیده های نوین علمی درتمام رشته ها و بسیاری از زمینه ها ازجمله در تأسیس کتابخانه‌ی بزرگ بخارا ونخستین نهادهای آموزشی به نام مدرسه
درقلمروسامانیان، (کسایی، بی تا: 266) بود. گزارش های متعددی از وجود مدارس درشهرهای قلمرو سامانیان وجود دارد (ناجی، 1380: 83)
شهرمرودراین دوره جزء قلمروسامانیان محسوب می شد هرچند بیشترین مدارسی که دراین دوره نام برده شده به شهرنیشابورمحسوب می شود، ولی با توجه به سابقه‌ی علمی وآموزشی شهر مرو می توان درنظر
گرفت که این شهر دارای مدرسه در این دوره بوده است. علاوه برمساجد ومدارس جدید این دوره مکان هایی وجود داشت که شاید بتوان آن ها را به نحوی جزء نهادهای آموزشی محسوب کرد که شهر مرو هم نمی توانسته ازاین مکان ها خالی باشد.
خانه /دکان/خان ورباط/ازدیگر محلهایی بودکه دانش دوستان درآنجا گرد می آمدند. رباط نیزگاه مترادف باخان به کار رفته وگاهی منظورپایگاه مرزی است که غازیان ومجاهدان درآن حضورمیافتند (ناجی،1380: 83).
خانقاه: اماکنی برای اقامت مسافران غریب وفقرای اهل حقیقت وهم چنین خلوت وتبلیغ وتعلیم مبانی تصوف می باشد (ناجی،1380: 83). آتشکده: از نهادهای آموزشی عبادی زرتشتیان ایران که شاید بتوان گفت
آموزش مبانی زردشتیان آن را به صورت نهاد آموزشی خاص درآورده باشد. سیره‌ی حسنه‌ی امیران سامانی درتوجه به دانش و دانشمندان واهمیتی که برای زبان وادب فارسی قائل شدند روندی نوین و پویا درزمینه‌ی آموزش وپرورش پدید آورد که عصرزرین فرهنگ وتمدن اسلامی ازنتایج آن بود.
خراسان بزرگ وماوراءالنهرکه سامانیان برآن حکم می راندند پناهگاه بسیاری ازدانشمندان شد. دراین دوره دانشمندانی بزرگ دررشته های علمی گوناگون علمی وادبی درخشیدند که همه محصول آموزشها درنهاد
های فعال آموزشی ازخانه، مسجد، مدرسه و.... درمحضردانشمندان بزرگ بودند (کسایی، بی تا:186)
درزمان غزنویان مدرک خاصی دردست نیست که بتوان گفت نهاد آموزشی خاصی درمروایجاد شده است و شاید بتوان گفت نهادهایی مثل مسجدوخانه‌ی علماء به کارخود ادامه می دادند وشاید درحد پائینی از
گذشته قرار داشتند. البته باتوجه به شرایط خاص این دوره وتوجه محمودغزنوی به علمای مذهب حنفی وکرامی، می توان گفت علمای این گروها درمرکزاهمیت قرارداشتند. محمود غزنوی درشهربست وغزنین مدارسی تأسیس کرده است اما ازساختن مدرسه درشهرمرودراین دوره خبری دردست نیست.

کتابخانه ها

کتاب خانه‌ی مساجد مساجد یکی ازمحل های جمع آوری کتاب درجامعه‌ی مسلمانان بود. کتابخانه‌ی مساجد ازاین جهت به وجود آمدند که مسلمانان مساجد را به عنوان مراکز آموزشی مورد استفاده قرارمی دادند و بدون شک آموزش بدون کتاب هم غیر ممکن است. اگر چه کتابخانه‌ی مساجد درحد معمول بودند ولی بعضی ازمساجد مجموعه‌ی کاملی ازکتابهایی بودند که درامپراطوری اسلام شهرت زیادی داشتند درواقع زمانی که مساجد چهره‌ی آموزشی به خود گرفتند، معلم ها نیزموظف شدند تا مطالب خود را با دقت کامل تهیه کنند، بدین ترتیب کتاب هایی درموضوعات مختلف تدوین شد. پیشرفت کتاب خانه های مساجد همراه با رشد سریع انواع کتابخانه ها و مراکز آموزشی در سراسرامپراطوری اسلام قرارداشت «مکی سباعی، 1372 : 6»
شهر مروبه دلیل موقعیت استراتژیک و جغرافیایی خود به صورت یکی ازمحل های مهم دررفت وآمدهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی درآمد. پس ازاستقرارمسلمانان در این شهر اختلاطی ازفرهنگ های مختلفی که درمرو وجود داشت، ایجاد شد. این اختلاط به صورت طبیعی و با کندی درجامعه صورت می گرفت ومتفکرانی بودند که درتبیین این رسوم وفرهنگ جدید وسرعت بخشیدن به آن تأثیرفراوان داشتند والبته یکی ازابزارهای موجود و لازم برای آنان کتاب بود که درکتابخانه ها نگهداری می شد. ازسوی دیگرسنت اسلامی مبنی برتشویق آموزش افراد و یادگیری دانش درهرشرایطی وجود کتابخانه ها رابرای هر مرکزاسلامی لازم می ساخت وچنین بود که درکنار هر مسجد مهمی کتابخانه ایی نیزوجود داشت که کتابهای آن تنها درمقولات مذهبی منحصرنمی شد بلکه کلیه علوم زمان رادر برمی گرفت. (سجادی، 1383: 207)
درباره‌ی وجود کتابخانه در ابتدای ورود مسلمانان به مرو باید گفت یزگرد سوم ظاهراًحین فرار خود به سوی مرو تعداد بسیار زیادی کتاب نیز جزء اشیای گران بهای خود به آن شهر برده که بعدها ازبین رفته اند (سجادی، 1383: 206) مسلمانان از این کتابها برای رونق علم ودانش استفاده کرده اند. به طورکلی می توان درنظرگرفت با تأسیس مسجد به عنوان یک مرکزعبادی وبه دنبال آن مرکز آموزشی، کتابخانه نیزکه ازلوازم آموزش است درشهرهای اسلامی ایجاد شد شهرمرو نیز بدون شک جزء این شهرها بوده است.
با پیدایش کتابخانه ها در مساجد باگذشت زمان انواع کتابخانه هاایجاد شدند مثل کتابخانه های خصوصی، سلطانی، دولتی. البته شاید بتوان گفت کتابخانه هایی که درمساجد وجود داشته بیشترمورد استفاده‌ی عموم قرارمی گرفته است و کتابخانه ها به صورت مستقل به صورت یک نهادآموزشی مورد استفاده قرارمی گرفت نه فقط به عنوان یک مرکز آموزشی وابسته، مثل مسجد آموزش ابتدایی که دراغلب شهرها و روستاهای بزرگ مرسوم بود با قرآن آغازمی شد. تعداد کتب وکتابخانه ها درشهرها بسته به همت افراد وطلاب بود به عنوان مثال درشهرمرو که گفته شده کتابخانه هایی داشته تنها کتابخانه‌ی عزیزیه
درحدود 12 هزارجلد کتاب داشته است (ضمیری،، 1371: 73). یاقوت حموی درمعجم البلدان از دو کتابخانه‌ی مسجد جامع مرو یادکرده است. «درشهرمرو 10 کتابخانه‌ی وقفی وجود دارد که مانند آنها را از حیث تعداد کتاب وارزش دردنیا ندیده ام.از جمله دوکتابخانه درمسجد جامع که یکی بدان عزیزیه گویند ودیگری بدان کمالیه گوین که من نمی دانم واقف ومؤسس این کتابخانه جه کسی بوده است. برخی دیگر از کتابخانه های معروف شهر مرو را می توان در زیر نام برد.
«کتابخانه‌ی شرف الملک: مستوفی ابوسعدمحمدبن منصورکه درمدرسه اش ساخت وآنرا وقف عام کرد به مذهب حنفی داشت و به سال 494 هجری قمری درگذشت.
کتابخانه نظام الملک: که درمدرسه‌ی نظامیه قرار داشت.
کتابخانه‌ی عمیدیه: این کتابخانه را عمیدالملک ساخت وآنرا وقف عام کرد وجزء کتابخانه‌ی عمومی شهر مرو محسوب می شد.
کتابخانه مجدالملک: به نوشته یاقوت حموی این کتابخانه توسط یکی از وزرای دوره‌ی خود یاقوت به نام مجدالملک بنا شده واز کتابخانه های دهگانه‌ی شهر مرو بوده است.
کتابخانه‌ی خاتونیه: متصل به مدرسه خاتونیه که توسط یکی ازبانوان خیرودانش پرور خاندان سلجوقی ساخته شد.
کتابخانه‌ی ضمیریه: متصل به خانقاه ضمیریه‌ی مرو.
کتابخانه‌ی سمعانی مرو: یاقوت ضمن کتابخانه های مرو از 2 کتابخانه خاندان سمعانی بدون توضیح یاد کرده است.
کتابخانه‌ی تاج الاسلام سمعانی. (کریمیان سردشتی، بی تا:97-95)
یکی دیگر از کتابخانه های شهر مرو کتاب خانه‌ی عزیزیه است که یاقوت درباره‌ی آن این گونه نوشته است: «یکی از کتابخانه ها کتابخانه‌ی مسجدجامع عزیزیه است که آنرا عزیزالدین ابوبکر عتیق زنجانی ساخته است و وقف عام کرده وی برای سلطان سنجر ساقی گری می کرده، البته او درابتدا در بازار، میوه فروشی وسبزی فروشی میکرد وسپس به مقام ساقی گری سلطان سنجر رسیده واز درایت وکفایتی که به منصه‌ی ظهور رسانیده بسیارمورد تقرب سلطان قرار گرفته بوده است ودر کتابخانه‌ی عزیزیه 12
هزار جلد کتاب گردآوری شده. البته بهترین نشان لیاقت ودرایت او، این بود که دست به احداث وایجاد کتابخانه‌ی عمومی برای استفاده اهل علم ودانش زده بود وبا این ابتکار ودوراندیشی نامش را نزد دانشمندان ودانش پژوهان تا به امروز مخلد ساخته است»(کریمیان سردشتی، بی تا: 98).

مدارس مرو

درقرن سوم هجری قمری با گسترش قلمرو اسلام وآشنایی مسلمانان با اصول ادیان، مذاهب ومکاتب دیگر وانتقاد پیروان آنها از برخی عقاید وآداب و لزوم پاسخ گویی وحل معضلات و تفسیر و نیاز به علومی مانند طب، نجوم، زمینه‌ی اجتماعی وفرهنگی لازم برای تبادل، اندیشه ها، ازطریق تدوین وترجمه کتب وبحث ومناظره فراهم شد و دربار تنی چند ازخلفای عباسی محل تردد مترجمین، فلاسفه واطباء گردید.
منع بحث ومناظره درمسائل دینی وفلسفی وسختگیری نسبت به پیروان ادیان دیگر از زمان متوکل آغازمی شود وازآن پس دربارخلفای عباسی مرکزیت خود رابه عنوان پایگاه تجمع اندیشمندان، ازدست می دهد ومراکز حکومت ها و سلسله های حاکم درایران با آن به رقابت برمی خیزند و پایتخت های سلسله های ایرانی مرکز تجمع فضلاء و ادباء محسوب می شود. (سلطان زاده، 1362:91-90) از روزگار سامانیان وازقرن 4 هجری قمری مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی درماوراءالنهر کاملاً شناخته شده بود وعلمای بسیاری درآنها تدریس می کردند به اعتقاد اغلب مورخان مدارس درسرزمین های شرقی اسلامی تا زمان ساخته شدن مدارس نظامیه اغلب غیردولتی بوده اند و ازطریق وجوه دینی اداره می شدند، که ازسوی متدینان وخیران پرداخت می شد ومدرسه، دولتی نبود (کسایی، 1358: 174-173) واین مدارس مخصوص تعلیم وتعلم تعدادی انگشت شمارازپیشوایان مذاهب و بزرگان علمی بود اما ازنیمه‌ی سده‌ی 5 هجری قمری که مدارس نظامیه درسراسرقلمروسلجوقی تأسیس شد نهضتی درپیدایی مدارس مذهبی ایجاد شد که دامنه‌ی آن از خراسان به جبال وآسیای صغیر و پس ازآن به شام ومصر، تا برسد درغرب اسلام گسترش یافت (کسایی، 1358: 476)
یکی ازدلایل تأسیس نظامیه ها احساس خطر از رواج روزافزون تبلیغات دانش آموختگان جامع الازهرفاطمیان مصربود که به عنوان داعیان اسماعیلی در نهان و آشکاردرشرق اسلام و قلمروسلجوقیان اساس واعتبارمذاهب اهل سنت و وجاهت خلافت را سخت آسیب پذیرساخته بود (کسایی، 1358: 420). خواجه نظام الملک طوسی وزیرتوانا وشافعی مذهب سلجوقیان که درسال های 408-485 هجری قمری می زیسته است مؤسس اصلی نظامیه است و درواقع، این مدارس دولتی به دلیل نام او به این نام مشهورشدند. زمینه های خاصی باعث ایجاد این مدارس توسط نظام الملک شده است،
مانند
- مذاهب اهل سنت درآغاز قرن سوم هجری آن حاکمیتی را که از اوایل خلافت عباسیان برحیات فکری اسلامی به دست آورده بودند ودر روزگار حکومت هارون الرشید به عالی ترین مراتب رسیده بود به تدریج ازدست دادند (غنیمه،1364: 114).
- تأسیس دولت اسماعیلی مذهب فاطمیان درمصروتبلیغاتشان درسراسرقلمرواسلامی.
- گسترش تمایلات شیعی درغرب ومرکزایران وتأسیس حکومت آل بویه.
- کاهش اقتدارخلافت عباسی از نظرسیاسی تا جایی که درزمان آل بویه.
اشتغال به تدریس دراین مدارس تحت ضوابط خاص وموکول به اجازه واقف مدرسه وحکام وقت بود. زندگی مالی ومعیشت استادان ودانشجویان که تا این زمان نظم واستقراری نداشت با تأسیس مدارس نظامیه تاحدودی سامان یافت و برای هرطبقه حقوق وکمک هزینه‌ی مناسب مقررگردید. کتابخانه‌ی وابسته به مدارس واماکن مسکونی مخصوص استادان ودانشجویان به گونه ای که دردانشگاه های امروزی معمول است. برای اداره‌ی این مدارس سازمان منظم اداری وآموزشی درنظرگرفته شد ومدرس، نائب، معید، واعظ، طالب، خازن المکتبه، کاتب، متولی، ناظر، فراش بواب دربخش آموزشی واداری مدرسه به خدمت اشتغال داشتند، به هرمدرس خلعتی گران بها طی تشریفاتی خاص اعطاء می شد که (طرحه) نام داشت و به هنگام تدریس برتن می کرد. مدارس نظامیه صرفاً مدارس مذهبی بود وطبق نص وقف نامه‌ی واقف ومؤسس آن تحصیل وتدریس درنظامیه ها تنها به شافعی مذهبان اختصاص داشت.
مدارس نظامیه درحکم پایگاه های تبلیغاتی به منظوراشاعه‌ی مذهب شافعی به عنوان مذهب واحد ومبارزه عقاید اسماعیلیان وگاه سایرمذاهب بود (غتیمه، 1364:28-27)

نظامیه مرو

شهرمرودرطول زمان تاریخی خود ازمناطق خاصی بوده است که دانشمندان وعلمای زیادی درآن پرورش یافته اند، واوج نماینده‌ی این سخن مهاجرت علماء ودانشمندان مروی همراه مٲمون به بغداد ونقش آنها در
تأسیس بیت الحکمه است. شهرمرودرعصرسلجوقی رونق وشکوفایی خاصی گرفت، درواقع بعدازجنگ مسعودغزنوی وطغرل درحوالی شهر مرواین شهر دچار ویرانی شد ولی بعد از استقرارسلجوقیان دوباره اهمیت خود را باز یافت. به دنبال فتح مروطغرل دستورداد که کشت وکار ازسرگرفته شود و
گریختگان به شهربازگردند (فرای و دیگران،1385: 29). مروکه از اواخردوره‌ی طاهریان به دنبال انتقال پایتخت به نیشابورازمرکزیت افتاده بود دوباره توسط چغری بیک مرکز حکومت قرارداده می شود، این امر خود به رونق هرچه بیشترشهر کمک می کند، برای مثال چغری بیک درسال 1046 میلادی مدرسه ای درمروایجاد کرد. همچنین دراین سال ها درمروچندین مدرسه‌ی نظامی وجود داشت (لمبتون، بی تا: 24) خواجه نظام الملک که درانتخاب مراکزی جهت تأسیس مدارس نظامیه بیش ازهرچیزی به موقع علمی واجتماعی محل توجه داشت یکی از این
مدارس را درمرو که ازشهرهای بزرگ خراسان بود دایرنمود. نظامیه مروازنیمه‌ی دوم قرن 5 هجری تا اوایل سده‌ی 7 دایربوده است. (کسایی،1358: 241)
اداره‌ی نظامیه‌ی مرو برعهده‌ی افرادی از خاندان سمعانی بوده است.
تعدادی از مدرسان ودانش آموختگان نظامیه مرو به شرح زیر می باشند.
محمدبن عبدالجبارسمعانی: ازفقها ومحدثان بزرگ مذهب شافعی وصاحب تصانیف بسیاربود ودرشهرهای مرو، نیشابور، ری، اصفهان و بغداد روایت حدیث نمود ودرنظامیه‌ی بغداد مجالس وعظ منعقد ساخت. سمعانی درنظامیه‌ی مرو منصب مدرسی داشت وازابوالفتح مهیمنی خواسته که نیابت تدریس اورا درآن مدرسه بپذیرد.
ابوالفتح میهنی متوفی 520 هجری: درفن خلاف ومناظره مهارت داشت.
محمدخوارزمی متوفی 520: حکیمی فاضل بود ودرنظامیه‌ی مرواقامت داشت وبنا به نوشته‌ی ابوالحسن بیهقی درسال 520 هجری با کارد قلم تراش خودکشی کرد.
ادیب غزی اتشبیعی متوفی 524 هجری: ازفضلای عصرخود ونمونه درشعربود.
احمدبن منصوربن محمدبن عبدالجباربن ابوالقاسم سمعانی متوفی 534 هجری: وی عم کوچک ابوسعد سمعانی واستاد او بود ابولقاسم نزد برادرش ابوبکرفقه وعلوم ادبی آموخت وجانشین اودرمنصب مدرسی گردید و تولیت وخطابه درجامع مرو وتدریس درنظامیه آنجا به وی تفویض شد ودرسال 529 هجری قمری همراه ابوسعید به نیشابوررفت.
اسماعیل بن عبدالواحدابوسعید بوشنجی
عبدالله بن میمون بن عبدالله مالکانی کوفی: وی ازفضلای نامور و قاضی ابیورد و نواحی آن بود ودرمرو نزد ابوبکرسمعانی فقه وحدیث خواند.
ابوسعدعبدالکریم بن ابی بکربن محمدبن عبدالجبارسمعانی مروزی: ازبزرگان علمای خراسان و واسط عقد خاندان سمعانی بود و ریاست شافعیه و منصب مدرسی مرو را به عهده داشت. ابوسعد دربلاد ماوراءالنهر
خراسان، اصفهان، ری، همدان، حجاز، موصل، جزیره وشام مسافرت و از محضر 4 هزارنفرسماع حدیث نمود و دربازگشت درنیشابور رحل اقامت افکند، دراین موقع سلطان سنجر یکی از خواص خود را به طلب اوفرستاد
و طی فرمانی ریاست اصحاب شافعیه و تدریس وتولیت اوقاف نظامیه‌ی مرو را به وی تفویض نمود. قاضی ابوسعد صاحب تألیفات بسیار از جمله ذیل تاریخ بغداد خطیب بغدادی، تاریخ مرو و کتاب الانساب بوده است.
ابن غیلان دمشقی: صاحب رساله‌ی حدث العالم.
ابومجد رازی: اهل ری و فردی فقیه وفاضل بود. ابوسعدسمعانی گفته درمروبرما وارد شدودر مدرسه‌ی نظامیه منزل نمود وبامن درحلقه‌ی درس عموم شرکت کرد ویک یا دوورق از کتاب حلیه رادر سال 528 یا 529 هجری قمری با هم خواندیم (کسایی،244-241).
دردوره‌ی سنجرمروبه عنوان تختگاه دولت مرکز فعال فرهنگی وحیات فکری گردید (فرای،1385: 76-75).
یکی از خصوصیات نظامیه ها داشتن کتابخانه‌ی متصل به آن است نظامیه‌ی مر ونیز از این امرمستثنی نیست ودارای کتابخانه بوده است. البته ازگفته‌ی مقدسی مشخص می شود که شهر مرو قبل از مدارس نظامیه دارای مدارسی بوده است. «اندرزگران دانشمند پیرو بوحنیفه اند،دانشجویان هرمدرسه مواجب دارند». (مقدسی،1361: 453)

سایر مدارس مرو:

مدرسه عمادالدین: این مدرسه به وسیله‌ی عمادالدین شرف الملک محمد بن منصورخوارزمی م 496 هجری مستوفی دربارسلجوقیان درمروساخته شد.
مدرسه آل سمعانی: این مدرسه پیش ازسال 494 هجری وجود داشته است.
مدرسه منیعی مقرومی: مدرسه منیعی به پیش ازسال 510 هجری قمری می باشد.
مدرسه خازنیه: ابی عمر اسماعیل بن الحسین مستوفی م 530 هجری قمری یکی ازمدرسین این مدرسه بود.
مدرسه‌ی ابی نصر عیاضی انصاری: پیش از سال 532 هجری قمری احداث گردیده است.
مدرسه‌ی ابی بکر الاساربندی: ابابکر محمد بن حسین الاساربندی عالم حنفی وقاضی مرو مدرسه‌ی فوق را پیش از سال 543 هجری قمری درمروعمارت کرد.
مدرسه‌ی تمیمیه: که درسال 548 هجری قمری دررویداد غز دچار حریق گردید.
مدرسه‌ی خاقانیه: ابوالحسن کشانی متوفی 557 هجری قمری یکی ازمدرسین این مدرسه بوده است.
مدرسه‌ی عمیدیه: محمدبن منصورالنصوی آن را برای ابی بکربن ابی مظفرسمعانی واولادش وقف کرد.
مدرسه‌ی خاتونیه: یاقوت درمعجم البلدان به این مدرسه اشاره کرداست (سلطان زاده،1362: 143-142)

بیمارستان ها

بیمارستان های اسلامی به منزله‌ی همان دانشکده های پزشکی علمی نوین به شمار می رود. مسلمانان ازدیرباز به اهمیت بیمارستان ها از نظر صلاحیت تعلیم در زمینه‌ی دانش پزشکی پی برده و از آنجا که حالات مختلف بیماری برای دانشجویان مشهود و داروها نیز دردسترس و فراوان بود. بیمارستان ها ضمن اینکه به معالجه‌ی بیماران می پرداختند، دانشکده های پزشکی راهم در بطن خود به وجود آوردند (غنیمه،1364: 168)
شهر مروباتوجه به سابقه‌ی درخشانی که از نظر علمی داشته بدون شک دارای بیمارستان هایی بوده است. احمدعیسی بک درکتهب خود به نام تاریخ بیمارستان ها عنوان می کند در جامع المفردات ابن بیطار نامی از بیمارستان شهر مرو آمده است.

رصدخانه

رصد خانه به مکانی گفته می شد که درآن محاسبات نجومی صورت می گرفت. درواقع یک دانشکده‌ی نجوم بوده است. ودرآن در مورد ویژگی های سیارات و ستاره ها و فاصله‌ی میان آنها وحرکات آن ها و.... می پرداختند. البته این اقدامات به وسیله‌ی وسایل وامکانات خاصی میسر میشد که در خود رصدخانه ساخته می شد، مانند اسطرلاب، گوی های کروی و...نتایج اقدامات وفعالیت های علمی کسانی که در رصدخانه فعالیت می کنند جداولی بود که به آنها زیج می گفتند.
شهر مرو نیز خالی از این مرکز مهم علمی نبوده است وچنانچه درکتاب تاریخ الحکماء قفطی می خوانیم «ابوجعفر خازن کنیه اش از اسمش مشهورتراست. عجمی الاصل بوده وبه علوم هندسه، حساب، تسییرات، ارصاد عالم وخبیر بوده کتاب زیج الصنایع وآن جلیل ترین کتابی است که درآن فن تصنیف شده ونیز کتاب مسائل عددیه و.. (قفطی،1371: 134).
حکیم ابوالفتح عبدالرحمان خازن غلامی از مردم روم زرخرید علی خازن مروزی بوده است به همین دلیل به خازنی معروف شده است. اودرتحصیل علوم ریاضی سعی وافی نمود تادرتمام فنون ریاضی مخصوصاً هندسه مهارتی حاصل کرد از کارهای باارزش ومهم او تألیف زیج معتبرسنجری است. (خازنی،1346):
ابوالفتح زیج خود را در رصدخانه‌ی مرو تهیه کردواین نشان دهنده یرونق علم نجوم در شهر مرو در دوره‌ی سلجوقیان می باشد.
اکثرنهادها ومراکز آموزشی شهر مرو دربرابر هجوم اقوام ترک از میان رفته است. درواقع به دلیل موقعیت خاص شهر مرو مبدٲ هجوم آنها بوده است. این اقوام که بیشترصحراگرد بودند از علم ودانش بی بهره بوده واز ارزش آن بی اطلاع، وهنگام هجومات خود بدون توجه به ارزش نهادها ومراکزآموزشی آن را طعمه‌ی حریق قرار می دادند، این امر درهجومات اقوام غزبه شهرمرو، واوج آن درزمان حمله‌ی مغول مشهود است.
درزمان حمله‌ی مغول با توجه به سخن یاقوت حموی شهر مرو دارای کتابخانه بوده است. «متأسفم از این که ازشهرمرو جدا می شوم درمرو 10 کتابخانه وجود داشت که مانند آن را ازلحاظ داشتن کتاب وارزش درجهان
ندیده ام» در زمان خوارزمشاهیان نیزشهرمرو دارای مراکز آموزشی بود چنانچه «انوشتکین غرچه پسربزرگ ترخود قطب الدین محمد را به مکتب درمرو فرستاد تا آداب ورسوم ریاست یاد بگیرد»(میرخواند، بی تا: 70) با توجه به این امرمی توان گفت دراین دوره شهر مرو به عنوان شهری مطرح بوده است که سلاطین فرزندان خود را برای آموزش وتعلیم درحد پیشرفته به شهر مرو می فرستادند. درواقع، یک شهر دانشجوپذیر بوده است و دارای قطب علمی بوده است.

نتیجه

شهر مرو یکی از قدیم ترین شهرها می باشد و آنچه از منابع بر می آید این قدمت به دوران باستان می رسد، این شهر بعد از ورود اسلام مانند سایر شهرهای اسلامی شکل و ظاهر اسلامی به خود گرفت و اولین مراکز آموزشی در اسلام که مسجد می باشد در این شهر نیز تأسیس شد و با توجه به آمیزه های اسلام مبنی بر فراگیری علم مردم این شهر نیز رو به علم و دانش آوردند و کم کم مراکز آموزشی متعددی در این شهر ایجاد شد که حاصل آن پرورش انسان های عالمی مانند خاندان سمعانی بود که در زمینه‌ی علمی در تاریخ خوش درخشیدند.

پي‌نوشت‌ها:

* کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

منابع مقاله :
ابن اثیر، عزالدین علی (بی تا): تاریخ کامل ایران و اسلام، ترجمه عباس خلیلی، به اهتمام سادات ناصری، به تصحیح مهیار خلیلی، تهران، انتشارات مطالعات علمی.
ابن اعثم، محمد بن علی (1372): الفتوج، محمد بن احمد مستوفی هروی، مصحح غلام رضا طباطبایی.
ابن حوقل (1347): صوره الارض، ترجمه جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
-بلاذری، احمدد بن یحیی (1364): فتوح البلدان، ترجمه‌ی آذرتاش آذرنوش، به تصحیح استاد، علامه محمد فروزان، تهران، سروش، چاپ دوم.
خنجی، روزبهان (1341): مهمان خانه‌ی بخارا، به اهتمام منوچهر ستوده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
دینوری، ابن قتیبه (بی تا): اخبار الطوال، ترجمه محمود وهدوی دامغانی، تهران، نشر نی.
سلطان زاده، حسین (1362): روند شکل گیری شهر و مراکز فرهنگی در ایران، تهران، آگه.
ضمیری، محمد علی (1371): زمینه‌ی آموزش و پرورش در ایران و اسلام، شیراز، راهگشا.
-طبری، محمد بن جریر (1354) تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر.
غنیمه، عبدالرحیم (1364): تاریخ دانشگاه های اسلامی، تهران، یزدان.
فرای ریچارد و دیگران (1385): تاریخ کمبریج جلد 4، ترجمه یعقوب آژند، امیر کبیر، تهران.
قفطی، جمال الدین (1347): تاریخ الحکما، ترجمه بهمن دارایی، تهران، نشر دانشگاه تهران.
کسایی، نورالله (1358): مدارس نظامیه وتأثیرات علمی و اجتماعی آن، تهران، دانشگاه تهران.
کسایی، نورالله (بی تا): تاریخ آموزش و پرورش در ایران، بی جا.
محرمی، غلام حسین (بی تا): نقش مسجد در جامعه اسلامی از آغاز عباسیان، قم، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی یمین، چاپ اول.
مسعودی، علی بن حسین (2536): مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج دوم، بی جا، ترجمه و نشر کتاب.
مقدسی، محمد بن احمد (1361). احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علی نقی منزوی، بخش اول و بخش دوم، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان، چاپ اول.
مکی سباعی (1372): نقش کتابخانه های مساجد در تمدن و فرهنگ اسلامی، تهران، سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی.
ناجی، محمد رضا (1380) سامانیان دوره‌ی شکوفایی فرهنگ ایرانی، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (1371): تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، جلد اول و دوم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط