نويسنده: آيت الله سيدمحمدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري
مترجم: محمد تقدمي صابري
نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي هود
شايد (آيات 112-120) در پايان سوره، چارچوب عمومي آن را مشخص سازد، چه، اين آيات به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) پايداري، دوري از ستمگران، برپاداري نماز، صبر و نيکوکاري را فرمان مي دهد؛ همانگونه که باقي ماندگان خداي (بقية الله) را، که در درازناي تاريخ، مردمان را از فساد باز مي داشتند، به ياد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي آورَد و او را مي گويد که چه سان خداوند، تنها آنان را رستگار ساخت، همان هنگام که ستمگران را نابود کرد؛ ستمگراني که به دنبال ناز و نعمتي رفتند، که در آن بودند.
قرآن روشن مي سازد پروردگار هرگز مردمان شهرها را هلاک نمي کند، مگر پس از آنکه اصلاحگري از ميان آنها رخت بربندد و اختلاف نيز، سنّتي تاريخي ميان مردم است و پروردگار نيز مردمان را نيافريده که عذابشان دهد، بلکه آنان را براي گستراندن رحمت خود بر ايشان، آفريده است، جز اينکه او وعده داده دوزخ را از جنّيان و انسانها، يکسره پر سازد.
هدف از داستانهايي که خداوند آنها را بازگو کرده، پابرجا کردن قلب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، بيان حقيقت، فزوني اندرز و تذکر براي مؤمنان است.
شايد سوره ي هود، تفصيلي از بينشهاي استواري باشد، که از راه بيان جوهره ي رسالتهاي الهي عرضه شده است، رسالتهايي که پيامبران، آن را براي مردمان آوردند و در راه آن، گونه هاي رنگ رنگِ دشواري را به چشم ديدند و پروردگار آنان را از بيداد و ستم قومشان رهانيد و با رسالت خود، عذابي دردناک بر کافران فرود آورد.
رسالتهاي الهي، محور رستگاري و کيفر را اينگونه مشخص ساخته است: هرکه از اين رسالتها پيروي کند، پروردگار رستگارش سازد و هر که با آن مخالفت ورزد، در دنيا کيفر و نفرين به او رسد و در آخرت، دوزخ و سيه روزي.
جوهره ي پيامهاي الهي و در پيشاپيش آنها پيام قرآن، که آياتِ آن استحکام يافته، به روشنايي گراييده است، يگانه کردن پرستش براي خدا، بيم و بشارت، فرمان به درخواست آمرزش از پروردگار در دنيا و توبه به درگاه اوست که زندگي سعادتمندانه را تضمين مي کند. (آيات 1-3)
آنگاه قرآن از مردمان مي خواهد که از روز رستاخيز، پروا کنند و از پروردگار، که داناي نهان و آشکار آنان است و از همه چيز آگاه، بهراسند، آيا او زمين و آسمانها را براي آزمودن مردم، در شش هنگام نيافريد؟ نيز اگر کيفر بر کساني که به خداوند، رسالتها و رستاخيز کفر ورزيدند، به تأخير افتاده، پس آن هنگام که زمان فرود آن فرا رسد، به تأخير نيفتد. (آيات 4-8)
پس از بيان سرشت ناشکيب و پر آه و ناله ي بشر، که تنها مؤمنان از آن رهايند، قرآن، قلب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را پابرجايي و استواري مي بخشد که او، هشداردهنده است، انتقام گيرنده امّا، خداست که بر هر چيزي نگاهبان باشد. سپس قرآن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را فرمان مي دهد کافران را براي براي آوردن کتابي به سان قرآن، به چالش کشاند و اگر ناتواني خويش را آشکار کردند، پس بايد بدانند قرآن به علم خدا، فرود آمده است. (آيات 9-14)
سپس قرآن يادآور مي شود هر کرداري، بازتابي دارد، پس هر آن که بهر آخرتِ خود کاري کُنَد، پاداش آن را در همان هنگام مي گيرد و بخشي از آن پاداش نيز در دنيا بهره ي او مي گردد و هر که بهر دنياي خويش کاري کند، پاداش خويش را در دنيا مي گيرد ليک در آخرت، مگر دوزخ بهره ي او نمي شود. (آيات 15-16)
آنگاه قرآن روشن مي سازد که مردمان بر دو گروه اند؛ نخست مؤمناني که بر راه هدايت اند و آنگاه کافراني که پراکنده گشته، به گروههايي گوناگون بدل شده اند و همان هنگامي که مؤمنان از جانب پروردگارشان بر حجّتي روشن اند، کافران بر خدا دروغ مي بندند و خويش را ستم مي کنند و ناگزير بايد به روز واپسين، زيانکارترين مردم باشند. (آيات 17-22)
سپس قرآن به سرنوشت مؤمنان نيکوکردار، که در برابر پروردگارشان کرنش کردند، اشاره مي کند که بهشت، فرجامشان است، چه، آنان بينا و شنوا بودند، حال آنکه کافران، کوردل و از اين رو بود که به هدايت ره نبردند. (آيات 23-24)
پيامهاي الهي، اينگونه بر زبان نوح پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، رانده شدند و بخشهاي گوناگون کشمکش او و قومش، پايداري نوح (عليه السلام) و ستيزه گري قومش را بازمي تاباند. طومار اين کشمکش به طوفاني پيچيده شد، آن هنگام که خداوند، نوح (عليه السلام) و گرويدگان را، رستگاري داده، ستمگران را به کام آب فرو برد، در ميان آنان، پسر نوح به چشم مي خورد، که فرزنديِ او، کارسازش نشد، چه، محور رستگاري، يگانه شمردن خداست. (آيات 25-49)
پس از نوح (عليه السلام)، هود (عليه السلام) آمد و عاد، قومش را به همان پيامهاي الهي فراخواند ليک آنان فراخوان او را پاسخ نگفتند و کشمکشي همانند آنچه در پيش ياد کرديم، درگرفت؛ قوم عاد ستيزه جستند، هود آنان را به چالش کشاند، خداوند نيز هود را ياري رسانده، قومش را به کيفري سخت، نابود ساخت. (آيات 50-60)
همچنين قوم ثمود که برادرشان حضرت صالح (عليه السلام)، به سوي آنان آمد و ايشان را به يگانگي در پرستش پروردگار فرمان داد. صالح (عليه السلام) به سان نشانه اي بر راستي گفتار خويش، شتري آورده، آنان را فرمود: چنانچه شتر را پي کنيد، چندان ماندگار نخواهيد ماند، پس فرمان خدا در رسيد و بنده و فرستاده اش صالح را نجات داده، ستمگران را به بانگي مرگبار برگرفت. (آيات 61-68)
ابراهيم (عليه السلام)، لوط (عليه السلام)، شعيب (عليه السلام) و موسي (عليه السلام) نيز همين گونه اند به رغم اين که جوهره ي رسالتهاي الهي يکي است، ليک به سبب گوناگوني شرايط، در جزئيات داراي اختلاف اند، اين موضوع در (آيات 69-100) آمده است.
پس از بيان تمامي اين داستانها قرآن، انسانها را به اندرزآموزي و عبرت گيري از آنها و يادآوردن روز رستاخيز، فرا مي خواند، چه، کيفر پروردگار در دنيا نشانه اي بر نعمت بهشت مي باشد که آن را به مؤمنان بخشيده است. همچنين قرآن بيان مي دارد تأخير در آمدن روز رستاخيز، بي پايان و نامحدود نيست، بلکه وقتي معيّن دارد که با فرارسيدن آن، تأخير پايان مي پذيرد و ما سوار بر قطار زمان، بدان نزديک و نزديکتر مي شويم و آن هنگام، حاکميت خداوند نمايان مي گردد به گونه اي که هيچکس را بدون رخصت او ياراي سخن گفتن نيست و مردمان نيز در قيامت، به سعادتمندان و سيه روزان تقسيم مي شوند. (آيات 101-108)
سپس آيات بعدي، موضوع جاي دادن ايمان به آخرت در حقيقت دنيا را برمي رسد، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز از ترديد در گمراهي کافران در آنچه مي پرستند، بازداشته شده است. کافران امروزين از ديدگاه قرآن از مشرکان پيشين، برتر نيستند و خداوند نيز کيفري عادلانه و بدون کاستي به آنان مي دهد. اينان به سان کساني هستند که در کتاب موسي (عليه السلام) اختلاف ورزيدند، خداوند نيز به وعده اي پيشي گرفته، آنان را فرصت آزمون داد و اگر اين نبود، با ياري رساندن به راستگويانشان در برابر دشمنانشان، ميان آنها داوري مي کرد و اين به سبب ترديد سختي بود که دشمنان، در صدق کتاب موسي (عليه السلام) روا مي داشتند. (آيات 109-111)
پس از اين، قرآن ضرورت پايداري را براي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) يادآور مي شود و اين پايداري همان گونه که در حديث مشهوري آمده، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را سالخورده ساخت. (آيات 112)
آنگاه خداوند موضع سليم ايماني در برابر کافران و ستمگران را روشن مي سازد، که دوستي و تمايل به سوي آنان حرام شده است. سپس ياري گرفتن از نماز و صبر و انتظار فرج موعود آمده و اقدام براي تشکيل جبهه اي از نيکوکاران در چارچوب فساد فراگير، يادآوري شده است. (آيات 113-117)
در پايان سوره ي هود، قرآن به اين پرسش پاسخ مي دهد که کشمکش براي چه؟ آيا پروردگار بر يکپارچه ساختن مردم توانا نيست؟ قرآن در پاسخ مي گويد: بلي، ليک دنيا سراي کار و انتظار است و مردم همچنان در اختلاف خواهند ماند، مگر کسي که خداوند بر او رحم آوَرد و او را به راه مستقيم رهنمون شود. تاريخ نيز جلوه اي از اين کشمکش کشدار است، خداوند براي ما داستانهايي از پيامبران بازگو مي کند تا قلب پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و مؤمنان را پابرجا ساخته حق را آشکار گرداند و اندرز گويد و مؤمنان را تذکر دهد. خداوند در سراي آزمون، همه ي مردم را فرصت داده، تا کاري کنند، مؤمنان نقش خويش ايفا مي کنند و همگان بايد که در انتظار بمانند.
علم و قدرت پروردگار، بر امور نهان آسمانها و زمين و آينده و اکنون اشياء احاطه دارد، پس بر ما بايسته است پروردگار را بپرستيم و بر او توکل کنيم و خداوند از آنچه مردمان انجام دهند، غافل نيست و علم و قدرت او به کردارشان، احاطه دارد.
قرآن، اينگونه سوره ي هود را با بيان ضرورت توکل بر خدا، به پايان مي برد و بيشتر آيات آن گرد اين محور عمومي مي گردد.
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول
/ج