کودتای 28 مرداد و زمینه های شکلگیری آن (1)

مرا انگلیسی ها آوردند ولی خدمت کردم !

کودتای 28 مرداد 1332 یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر ایران است، چرا که بواسطه این کودتای انگلیسی – امریکایی، روند قرار گرفتن حاکمیت ایران در دستان مردم با تاخیری نزدیک به 50 سال روبرو شد. در روزهای پایانی مرداد
چهارشنبه، 12 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرا انگلیسی ها آوردند ولی خدمت کردم !
مرا انگلیسی ها اوردند ولی خدمت کردم !

 






 

کودتای 28 مرداد و زمینه های شکلگیری آن
کودتای 28 مرداد 1332 یکی از مقاطع مهم تاریخ معاصر ایران است، چرا که بواسطه این کودتای انگلیسی – امریکایی، روند قرار گرفتن حاکمیت ایران در دستان مردم با تاخیری نزدیک به 50 سال روبرو شد. در روزهای پایانی مرداد ماه و بمناسبت نزدیک شدن به سالگرد این کودتای ننگین، بد نیست تا نگاهی داشته باشیم به زمینه‎ها و عواملی که شکل‎گیری این کودتای انگلیسی- امریکایی را رقم زد.
گروه تاریخ رجانیوز در قالب یک گزارش چهار قسمتی به بررسی این عوامل و زمینه‎های می‎پردازد و آنچه که در ادامه می‎خوانید اولین بخش از این گزارش است.
مرا انگلیسی ها اوردند ولی خدمت کردم !
پس از آنکه در دوره قاجار و بر اثر عدم لیاقت فتحعلی شاه، ایران در جنگ های ده ساله و یک ساله از روسیه تزاری آن روزگار شکست خورد و پیامدهای این شکست که قراردادهای اسارت آور و ننگین گلستان و ترکمانچای دامن ملت ایران را گرفت. به موجب این قراردادها قسمت اعظمی از خاک ایران از دست رفت و حکومت قاجار با پذیرفتن کاپیتولاسیون ضربه جبران ناپذیری به استقلال ایران وارد کرد. به دنبال این شرایط بود که بطور اجتناب ناپذیری سلاطین مستبد و فاسد قاجار مرعوب اروپا و قدرت های بزرگ از جمله روسیه و انگلستان شدند.
از طرفی قدرت های به اصطلاح برتر آن زمان از جمله انگلستان و روسیه از این فرصت استفاده کردند و به صرافت افتادند که ثروت ملی این بوم و بر را تا جایی که می توانند به یغما برند. این اتفاق درست زمانی واقع شده بود که برای شاهان قاجار فقط حفظ قدرتشان مهم بود و در ازای این قدرت ظاهری حاضر بودند هر امتیازی را واگذار کنند. البته انگلستان به عنوان بزرگترین قدرت استعمارگر از همان ابتدا به شدت دنبال قراردادی در حوزه نفت و منابع معدنی ایران و به منظور بهره وری هرچه بیشتر از ثروت خدادای این سرزمین بود.
* قراردادهایی از جنس استعمار
بالاخره تلاشهای استعمار پیر به بار نشست و یکی از عجیبترین و منحصر به فردترین قرارداد جهان بین ایران و فرد انگلیسی به نام بارون ژولیوس رویتر با عنوان قرارداد رویتر بسته شد که بموجب آن بمدت 70 سال امتیاز بهره برداری از کلیه جنگلها و نهرها و معادن زغال سنگ، آهن، مس، سرب و پترول(نفت) و . . . به ایشان واگذار شد و این چنین داستان پر غصه نفت آغاز شد.
مرا انگلیسی ها اوردند ولی خدمت کردم !
اندر باب این شاهکار تاریخی سلاطین قاجار(قرارداد رویتر) نیازی به قلم فرسایی نیست و برای کسب اطلاع در باب این شاهکار تنها کافی است که بندهای این قرارداد مورد مطالعه قرار گیرد تا به عمق حماقت ایشان پی برده شود. برای مثال در فصل یازدهم این قرارداد تنها با بردن نام پترول(نفت) در کنار سایر منابع معدنی امتیاز بهره برداری از این نعمت خدادادی و ثروت ملی را در انحصار انگلستان قرارداده می شود.
* ملت ایران؛ نماد مقاومت در برابر استعمار
البته مردم این سرزمین هیچگاه به تاسی از رجال فاسد حکومت شاهنشاهی سر تعظیم در برابر بیگانگان فرو نیاوردند و در طول تاریخ همواره ثابت کردند که در مقابل مطامع بیگانگان مقاومت کرده و مشت محکمی به دهان بیگانگان کوبیدند. نمونه بارز این مقاومت را می توان در مورد واگذاری انحصاری توتون و تنباکو به اجانب جستجو کرد. همانطور که در تاریخ به ثبت رسیده پس از آنکه مرجع عالیقدر و بزرگ شیعیان، میرزای شیرازی دستور تحریم توتون و تنباکو را صادر نمودند، ملت مسلمان ایران چنان مقاومت شکوهمندانه ای را از خود نشان دادند که بناچار امتیاز مزبور لغو گردید.
در برابر امتیاز رویتر نیز ملت سرافراز ایران رستاخیز تاریخی داشت و از همان بدو ورود شاه به ایران تظاهرات گسترده ای در تهران و شهرهای اطراف در اعتراض به این امتیاز برپا شده بود. مردم ایران قرارداد رویتر را مدرک خیانت شاه و اطرافیان او مخصوصا "مشیرالدوله" (میرزا حسین خان سپهسالار اعظم) می دانستند. دامنه اعتراضات روزبروز گسترده تر می شد و شاه که به دنبال راه چاره ای برای فرار از این مخمصه و کنترل شرایط، بناچار "میرزا حسین خان" را از صدرات عزل کرده و خود به تهران وارد شد. به دنبال قیام مردمی ایران قرارداد مزبور کان لم یکن تلقی شده و به سرنوشت قرارداد توتون و تنباکو دچار شد. (شرح این واقایع را می توانید در کتاب سپهسالار اعظم نوشته محمود فرهاد معتمد مطالعه کنید).
* تلاش های مجدد انگلستان برای استیلا بر منابع خدادادی و ثروت های ملی ایران
با این وجود استعمار پیر دست از تلاش و خود برای تسلط بر منابع غنی نفت ایران برنداشت و بالاخره به موجب قرارداد دارسی امتیاز بهره برداری از نفت ایران را به مدت 60 سال بدست آورد. (1901 تا 1961)
ملت با مشاهده این قرارداد ها و تشخیص اینکه سلاطین فاسد قاجار تیشه به ریشه منابع ملی این کشور زده اند، به رهبری روحانیت قیام مشروطیت را برپا کردند تا به موجب آن با محدودسازی قدرت سلاطین و برقراری قانون از فروش مملکت به اجانب جلوگیری کنند. به همین دلیل در قانون اساسی مشروطیت قید شده بود که امتیازات باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد.
در ادامه بنا به دلایلی که از حوصله این بحث خارج است جنبش مشروطیت ایران توسط نفوذ بیگانگان و راهبری آنان به شکست انجامید و انگلستان با روی کار آوردن رضاخان میرپنج ملقب به سردار سپه در صدد تسلط کامل بر منابع ایران برآمد. (در این باره در یادداشت های بعد بیشتر بحث خواهیم کرد.)
* روی کار آوردن رضاخان؛ دیکتاتوری برای خدمت به انگلیس
استعمار پیر در آن دوره به این نتیجه رسیده بود که مانع مهمی به نام اسلام و فرهنگ مسلمانی در برابر استیلای تمام عیارش بر ایران و ثروت های ملی آن وجود دارد و از همان ابتدای آوردن رضاخان به دنبال آن بود که توسط رضاخان، فرهنگ اسلامی ایران را چنان منحط سازد که اثر اسلام را از بین برده و به مقاومت های مردمی که در برابر انگلستان و زیاده خواهی های او وجود داشت، پایان دهد.
از جمله ماموریت های مهم رضاخان تمدید قرارداد دارسی بمدتی طولانی تر از زمان پیشین بود، چرا که در همان ایام انگلستان احساس میکرد که در معادلات سیاسی آن روزگار رقبای برای بهره برداری از منابع نفتی ایران پیدا شده است و این احساس بود که نهایتا منجر به انحلال نظام قاجار و روی کار آمدن فردی به نام رضاخان توسط استعمار انگلستان شد.
در این زمینه خاطرات "حاج میرزا یحیی دولت آبادی" (از مشاوران مخصوص رضاخان و عضو هیئت هشت نفری مشاوران) خواندنی است. ایشان در جلد چهارم کتاب حیات یحیی صفحه 343 اینچنین می نویسد:
"سردار سپه از روی روحیات نظامی حرفها را صریح و باصطلاح عوام پوست کنده میزند چنانکه در یکی از جلسه های مشاوره خصوصی که در خانه دکتر محمدخان مصدق السلطنه منعقد بود از وطن پرستی صحبت بمیان آمد. رضاخان گفت: مثلا مرا انگلیسی ها سرکار آوردند اما وقتی آمدم بوطنم خدمت کردم . . . ."
و همچنین درباره ماموریت نفتی رضاخان در صفحه 328 همین کتاب چنین می نگارد:
"انگلیسی ها چند مطلب از دولت ایران می خواهند از جمله تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب معروف به امتیاز دارسی. ."
رضاخان در این مورد خاص (قرارداد نفت) نقش خود را بخوبی ایفا می کند بدین صورت که ابتدا برای جلب اطمینان مردم و ساختن چهره ملی از خود نزد افکار عمومی، قرارداد دارسی را ملغا اعلام کرده و سپس در سال 1933 به دستیاری تقی زاده (یکی از رهبران روشنفکر مشروطیت و از جمله عوامل انحراف نهضت مشروطیت) قرارداد نفتی جدید معروف به قرارداد 1933 با انگلستان امضا می کند و با این کار بزرگترین ضربه ممکن را به منافع ملت ایران وارد می سازد.
همانگونه که در قرارداد دارسی آمده بود انحصار بهره برداری از نفت ایران تا سال 1961 در اختیار دلت انگلستان بود و بعد از انقضای مدت اعتبار قرارداد مطابق فصل چهاردهم قرارداد « تمام اسباب و ابنیه و ادوات موجوده شرکت به جهت استخراج و انتفاع معادن متعلق به دولت علیه خواهد بود و شرکت نفت انگلیس حق هیچ گونه غرامت از این بابت نخواهد داشت.»
رضاخان میرپنج که ادعای وطن پرستی او در تمام نطق هایش بارز و مشهود بود، با افزودن 32 سال به مدت بهره برداری استعمار و ایادی بیگانه از ثروت های خدادادی این سرزمین، روی شاهان قاجار را سفید کرد و تحسین بیگانگان را برانگیخت.
در یادداشت بعد به بررسی ادامه خباثت های انگلستان در زمینه استیلا بر منابع ملی و خدادادی این سرزمین و نقش عوامل داخلی و ایادی بیگانه بر تثبیت تسلط استعمار پیر بر این منابع که منجر به بیداری ملت ایران در سالهای 1328-1330 و قیام های دینی مردمی در آن سالها شد، می پردازیم.
منابع تحقيق :
منابع و مراجع:
1. سپهسالار اعظم، محمود فرهاد معتمد،
2. حیات یحیی، خاطرات حاج میرزا یحیی دولت آبادی، جلد چهارم
3. مقاله شهید حسن آیت، از قیام ملی 30 تیر تا کوتای 28 مرداد، روزنامه جمهوری اسلامی ایران، 30 تیر
4. استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران، ا-اس-ملیکف، ترجمه: سیروس ایزدی، انتشارات کتابهای جیبی

منبع مقاله : رجانیوز



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط