نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي طور

آدمي چه هنگام به پروردگار خويش ايمان مي آورد؟

سوگند به طور و کتابي نگاشته شده و سوگند به آن خانه ي آباد خدا و به بام بلند آسمان. سوگند به درياي سرشار و افروخته، که عذاب پروردگار واقع شدني است و حتماً روي خواهد داد. (آيات 1-8)
جمعه، 14 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آدمي چه هنگام به پروردگار خويش ايمان مي آورد؟
 آدمي چه هنگام به پروردگار خويش ايمان مي آورد؟

 

نويسنده: آيت الله سيدمحمّدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري





 

نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي طور
سوگند به طور و کتابي نگاشته شده و سوگند به آن خانه ي آباد خدا و به بام بلند آسمان. سوگند به درياي سرشار و افروخته، که عذاب پروردگار واقع شدني است و حتماً روي خواهد داد. (آيات 1-8)
آدمي چه بسيار جدل مي کند... اين سوره که براي بهبودي بخشيدن آدمي از بيماري جدل فرود آمده، با اين سخنان آتشين آغاز مي شود. انسان چه هنگام اين حقايق را راست مي انگارد؟ آيا به روزي که آسمان سخت در تب و تاب مي افتد؟ يا به روزي که کوهها جملگي به حرکت در مي آيند؟ و آيا راست انگاشتن آدمي در آن روز سودي به او مي رساند، حال آنکه در آن، بر دروغ انگاران بانگ زده مي شود که واي بر شما. (آيات 9-11)
دروغ انگاران به بيم دهندگان رويي نشان نمي دادند، بلکه در بازي خود سردرگم بودند و آيا توان آن دارند کار خويش را در روزي پي گيرند که به سختي سوي آتش جهنم کشيده مي شوند؟ و آيا مي توانند آتشي را که در برابرشان افروخته است، دروغ انگارند؟ يا در آن روز بگويند: اين آتش، خيال و افسوني دروغين است؟
آنچه مي گويند، اهميتي ندارد و در آن روز چه بر آتش شکيب ورزند و چه نه، به حالشان يکسان است، چه، به آتش درخواهند افتاد و به سبب کرده شان آتش آنان را فراخواهد گرفت. (آيات 12-16)
آيات سوره، پي در پي مي آيند تا به حالت هاي جدال ورزي، بازي و سرگرمي و گريز از حقايق به واسطه ي بهانه هاي واهي را از آدمي دور سازند. براي اينکه انسان از آرامش ظاهري و امنيّت موقت امروزي خود، آسوده خاطر نباشد، ناگزير بايد روزي را احساس کند که در آن همه چيز به لرزه درخواهد آمد، از آسمان که سقفي نگاه داشته شده بود تا کوهها که ستونهايي استوار بودند.
سياق آيات سپس تابلويي زيبا مي کشد که سيماي بهشتيان در آن نمايان است. آنان در باغهايي گسترده، در ناز و نعمت به سر مي برند و از عذاب جهنم به دورند و به واسطه ي کارهاي نيکي که در زندگاني دنيا به انجام رسانده اند، مي خورند و مي آشامند. بهشتيان بر تختهايي رديف هم تکيه مي زنند و پروردگار، حوران درشت چشم را به همسري آنان درمي آورد و فرزندان شايسته آنان، پيرامونشان را فرا مي گيرند و خداوند نعمتهاي گوناگوني از ميوه ها، گوشت و شرابهاي نيکو را براي آنان فراهم مي آورد. آنان نعمتهاي خدا بر خود را به ياد مي آورند، آيا در ميان خانواده ي خود بيمناک نبودند و از عذاب دوزخ در هراس؟
پروردگار بر آنان منت نهاده، از عذاب گرم و مرگبارشان درامان داشت. (آيات 17-27)
پس از ديدن اين تابلو، که شور را در جانهاي گرامي بر مي انگيزد، سياق به درمان حالت ستيزه گري و جدال ورزيدن در حقايق آشکار مي پردازد، که گويا اين، موضوع اصلي سوره است. سياق در اين راه، بهانه هايي را از ميان برمي دارد که آدمي براي گريز از پذيرش حقيقت، بدانها چنگ درمي زند. اين بهانه ها نشانه هايي براي بيماري مهلک جدال ورزي و ستيزه گري هستند. کافران گفتند: همانا پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) کاهن يا جن زده اي است و يا گفتند: بلکه او شاعري است و چنانچه بميرد، دعوتش پايان مي پذيرد و يا گفتند: او خود اين سخنان را بربافته است.
تمام اين سخنان بيهوده هنگامي از ميان مي رود که آدمي آنها را در چارچوب حقايق بزرگ مي نهد و يا نعمتهايي (مانند: طور، کتاب نگاشته شده، بام بلند آسمان و ....) را به ياد مي آورد که پروردگار به او ارزاني داشته است و يا آن هنگام که روز رستاخيز را در مي يابد که در آن روز، آسمان به تب و تاب مي افتد و کوهها جملگي به حرکت درمي آيند. همچنين انديشه هاي مشابه ديگري نيز از ميان مي روند، مانند اين انديشه که نيازي به پروردگار نيست. (آيات 28-34)
سياق مي پرسد: آيا آنان خود، خويشتن را آفريده اند؟ و يا از هيچ آفريده شده اند، هرگز؛ بلکه يقين ندارد و اين نخستين مشکل آنهاست و هر که مي خواهد از اين حقيقت روشن بگريزد به غير از اين خرافه ها چيزي فراروي خويش نمي يابد. (آيات 35-36)
آيات قرآني، از گمراهي کافران سخن مي گويد و آن را نفي مي کند، پس شگفتا! چه کسي بر ذخاير آسمانها و زمين چيرگي مي يابد؟ کافران سپس مي گويند: پروردگار را دختراني است. آيا آنان را پسراني است و دختران که آنها را پست تر به شمار مي آورند، از آنِ خدايند؟ آنان را چه شده است، چگونه داوري مي کنند؟ (آيات 37-39)
آيا آنان مي هراسند در صورت ايمان آوردن، تاواني بپردازند و يا پاداشي از آنان خواسته شود؟ يا آنان به روشني از غيب آگاهند که در دروغ پردازيهاي خود بر آن تکيه مي کنند؟
با اين پرسشهاي سخت و پي در پي، قرآن خرد و فطرت دروني آنان را برمي انگيزد تا خود از انديشه هاي باطل خويش آگاه کردند. (آيات 40- 41)
قرآن سپس مي فرمايد: يا مي خواهند نيرنگي به کار زنند؟ گويا اين سخن، پاسخ پرسشهاست. ليک اينان بايد بدانند که خود به نيرنگ دچار شده اند و خدايي مگر خداي يگانه و يکتا نيست و براي آنان به هنگامي که در عذاب مي افتند، درماني نباشد. کافران هنگامي که عذاب را مي بينند، مي گويند: ابري متراکم است، پس آنان را فروگذار تا روزي را ببينند که در آن بيهوش مي افتند، همان روزي که در آن، نيرنگهايشان کارساز نيست و کسي نيست تا ياريشان رساند و از سختي عذاب برهاند. (آيات 42-46)
قرآن، کافران را تذکر مي دهد که عذاب دنيا، هشداري بر عذاب آخرت است، آنگاه پيامبر و مؤمنان را فرمان مي دهد در برابر دستور پروردگار، شکيب ورزند، که در حمايت پروردگار خويش هستند. همچنين آنان را مي فرمايد: در پاره اي از شب و در سحرگاهان تسبيح گوي او باشند. (آيات 47-49)
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط