اجزاي توليد ناخالص داخلي

هزينه در اقتصاد به صورت هاي مختلف انجام مي شود. در يک لحظه از زمان يک خانواده و رستوران غذا صرف مي کند، يک کارخانه خودروسازي جديد در حال احداث است، ارتش اقدام به خريد تجهيزات نظامي مي کند و يک شرکت هواپيمايي
جمعه، 28 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اجزاي توليد ناخالص داخلي
اجزاي توليد ناخالص داخلي

 

نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: حميدرضا ارباب



 

هزينه در اقتصاد به صورت هاي مختلف انجام مي شود. در يک لحظه از زمان يک خانواده و رستوران غذا صرف مي کند، يک کارخانه خودروسازي جديد در حال احداث است، ارتش اقدام به خريد تجهيزات نظامي مي کند و يک شرکت هواپيمايي نيز هواپيماهاي جديد خريداري مي کند.
« توليد ناخالص داخلي » در برگيرنده ی تمامي هزينه هاي خريد اقلام فوق مي شود.
براي درک چگونگي استفاده از منابع کمياب اقتصادي، اقتصاددانان اغلب علاقه مند به مطالعه ی ترکيب انواع مخارج و مصارف در « توليد ناخالص داخلي » هستند. براي انجام اين کار تولید ناخالص داخلي ( که آن را با Y نشان مي دهيم ) به چهار جزء تقسيم مي شود: مصرف ( C ) ، سرمايه گذاري ( I ) ، مخارج دولت ( G ) و خالص صادرات ( NX ) :
Y= C + I +G + NX
اين معادله يک اتحاد است - يا معادله اي که بنابر تعريف دو قسمت آن برابر است. در اين حالت از آن جا که هر دلار خرج شده در يکي از اجزاي چهارگانه ی « توليد ناخالص داخلي » قرار دارد، جمع چهار جزء بايد با تولید ناخالص داخلی يا Y برابر باشد.
در مورد هر جزء مثال هايي را ملاحظه کرده ايد. مصرف همان مخارج خانوارها براي خريد کالاها و خدمات است، سرمايه گذاري عبارت است از خريد تجهيزات و کالاهاي سرمايه اي، تغيير در موجودي انبار و ساختمان نظير احداث يک کارخانه ی جديد. سرمايه گذاري شامل هزينه هاي ساخت خانه هاي جديد نيز مي شود. ( بنابر تعريف هزينه هاي ساخت مسکن جديد توسط خانوارها نوعي سرمايه گذاري به حساب مي آيد نه مصرف ) . مخارج دولت شامل هزينه هاي دولت براي خريد کالاها و خدمات است. خالص صادرات نيز با خريد کالاهاي توليد شده داخلي از سوي کشورهاي خارجي ( صادرات ) منهاي خريد کالاهاي خروجي ( واردات ) برابر است. فروش محصولات توليد شده در داخل به خارجي ها ( صادرات ) باعث افزايش خالص صادرات ( NX = X - M ) مي شود.
کلمه ی خالص در عبارت « خالص صادرات » به اين معناست که واردات از صادرات کسر مي شود. اين تفاضل از آن جا به وجود مي آيد که واردات کالاها و خدمات در ساير اجزاي « توليد ناخالص داخلي » ديده مي شوند. مثلاً فرض کنيد که يک خانواده يک خودرو « ولوو » از يک کارخانه ی سوئدي به مبلغ 30,000 دلار خريداري مي کند. اين معامله مصرف را به اندازه ی 30,000 دلار افزايش مي دهد زيرا خريد خودرو بخشي از هزينه هاي مصرف کننده است. اين معامله همچنين خالص صادرات را به اندازه ی 30,000 دلار کاهش مي دهد زيرا خودرو وارداتي است. به عبارت ديگر خالص صادرات شامل کالاها و خدمات توليدشده در خارج است ( با علامت منفي ) زيرا اين کالاها و خدمات در مصرف، سرمايه گذاري و مخارج دولتي منظور شده اند ( با علامت مثبت ) . بنابراين وقتي يک خانوار داخلي، يک بنگاه يا بخش دولتي کالا يا خدماتي را از خارج مي خرد، اين خريد، خالص صادرات را کاهش کاهش مي دهد ولي از آن جا که باعث افزايش مصرف، سرمايه گذاري، و مخارج دولت نيز مي شود « توليد ناخالص داخلي » تغييري نمي کند.
درباره ی معناي « مخارج دولت » نيز بايد کمي توضيح دهيم. وقتي دولت به کارکنان ارتش حقوق پرداخت مي کند، اين حقوق بخشي از مخارج دولت است. ولي وقتي دولت از طريق سازمان تأمين اجتماعي پولي را به بازنشستگان مي دهد، اين مخارج را پرداخت هاي انتقالي مي ناميم، زيرا در ازاي اين پرداخت ها هيچ کالايي توليد و يا خدمتي ارائه نشده است. از نظر اقتصاددانان پرداخت هاي انتقالي شبيه تخفيف يا بخشودگي مالياتي هستند. هر چند پرداخت هاي انتقالي همانند ماليات ها موجب تغيير درآمد خانوار مي شوند ولي نشان دهنده ی تغيير در « توليد ناخالص داخلي » نيست. از آن جا که « توليد ناخالص داخلي » شاخص اندازه گيري درآمد ( يا هزينه ) ناشي از توليد کالاها و خدمات است، پرداخت هاي انتقالي جزئي از مخارج دولت نخواهند بود.
جدول 1 اجزاي « توليد ناخالص داخلي » امريکا را در سال 1998 نشان مي دهد. در اين سال « توليد ناخالص داخلي » امريکا حدود 8500 ميليارد دلار است. ( 8/5 تريليون دلار ) ، اگر اين رقم را بر جمعيت امريکا در سال 1998، که حدود 270 ميليون نفر است تقسيم کنيم، « توليد ناخالص داخلي » سرانه ( يا هزينه هاي متوسط هر امريکايي ) حدود 31.522 دلار به دست مي آيد. مقدار مصرف سرانه حدوداجزاي توليد ناخالص داخلي « توليد ناخالص داخلي » سرانه يا 21,511 دلار است. سرمايه گذاران سرانه 5063 دلار و مخارج دولتي سرانه 5507 دلار و خالص صادرات سرانه نيز 599 - دلار است. عدد منفي مربوط به صادرات سرانه هر فرد امريکايي در سال 1998 نشان مي دهد که درآمد ناشي از صادرات به خارج کم تر از مخارج ناشي از خريد از ساير کشورها بوده است.
جدول 1 « تولید ناخالص داخلی » و اجزاي آن. جدول فوق نشان دهنده ی « توليد ناخالص داخلي » امريکا و اجزاي آن در سال 1998 است. « توليد ناخالص داخلي » داراي چهار جزء است که در اتحاد Y = C + I + G + NX وجود دارد.

                              کل (میلیارد دلار)     سرانه (دلار)      درصد

تولید ناخالص داخلی، Y
مصرف، C
سرمایه گذاری، I
مخارج دولت
خالص صادرات

  8511
5808
1367
1487
151-

31522
21511
5063
5507
559-

100%
68%
16%
18%
2-%

« توليد ناخالص داخلي » اسمي و « توليد ناخالص داخلي » حقيقي

همان طور که ملاحظه کرديد « توليد ناخالص داخلي » شاخص اندازه گيري کل مخارج انجام شده براي خريد کالاها و خدمات در تمامي بازارهاست. افزايش مخارج کل از سالي به سال ديگر دو دليل مي تواند داشته باشد: (1) توليد کالاها و خدمات بيش تر شده است؛ (2) کالاها و خدمات به قيمت بيش تري فروخته شده اند. هنگام بررسي تغييرات اقتصادي در طول زمان اقتصاددانان اين دو اثر را از هم جدا مي کنند. به ويژه آن که علاقه دارند شاخصي را براي توليد کل کالاها و خدمات در اقتصاد معرفي کنند که از تغيير قيمت ها متأثر نشود.
براي انجام اين کار اقتصاددانان از « توليد ناخالص داخلي » حقيقي استفاده مي کنند. « توليد ناخالص داخلي » حقيقي به يک پرسش فرضي پاسخ مي دهد: ارزش کالاها و خدمات توليدي در سال جاري چقدر خواهد بود؟ اگر آن ها را با قيمت سال هاي قبل ارزش گذاري کنيم، با ارزيابي توليد جاري بر اساس قيمت هاي ثابت سال هاي گذشته، مي توانيم « توليد ناخالص داخلي » واقعي و تغييرات توليد کالا و خدمات را در طول زمان به دست آوريم.
براي درک بهتر « توليد ناخالص داخلي » حقيقي به مثال عددي زير توجه کنيد.
جدول 2 « توليد ناخالص داخلي » حقيقي و اسمي. در اين جدول نحوه ی محاسبه « توليد ناخالص داخلي » حقيقي و اسمي و محاسبه ی شاخص ضمني را براي يک اقتصاد فرضي، که دو کالا توليد مي کند ملاحظه مي کنيد.
اجزاي توليد ناخالص داخلي

يک مثال عددي

در جدول 2 اطلاعات مربوط به يک اقتصاد فرضي، که دو کالا توليد مي کند، ديده مي شوند: اين دو کالا « هات داگ » و « همبرگر » هستند. جدول، مقادير توليد و قيمت اين دو کالا را در سال هاي 2001، 2002 و 2003 نشان مي دهد.
براي محاسبه ی مخارج کل اقتصاد بايد مقادير توليد « هات داگ » و « همبرگر » را در قميت آن ها ضرب کنيم. در سال 2001، 100 واحد « هات داگ » به قيمت هر واحد 1 دلار فروخته شده است، بنابراين مخارج صرف شده بر روي « هات داگ » 100 دلار است. در همين سال 50 عدد همبرگر به قيمت هر واحد 2 دلار فروخته شده است، از اين رو کل مخارج صرف شده بر روي « همبرگر » نيز 100 دلار است. کل مخارج اقتصاد، برابر 200 دلار خواهد بود. مبلغ 200 دلار ارزش کل کالاها و خدمات توليد شده به قيمت هاي جاري است که به آن « توليد ناخالص داخلي » اسمي مي گوييم.
در جدول 2 « توليد ناخالص داخلي » اسمي براي سه سال محاسبه شده است. کل مخارج اقتصاد از 200 دلار در سال 2001 به 600 دلار در سال 2002 و 1200 دلار در سال 2003 افزايش يافته است. بخشي از اين افزايش مربوط به افزايش مقدار توليد « هات داگ » و « همبرگر » و بخش ديگر مربوط به افزايش قيمت اين دو کالاست.
براي به دست آوردن شاخصي از کالاها و خدمات توليد شده که از تغيير قيمت ها متأثر نمي شود، از معيار « توليد ناخالص داخلي » حقيقي استفاده مي کنيم که توليد کالاها و خدمات را به قيمت ثابت محاسبه مي کند. براي محاسبه ی « توليد ناخالص داخلي » حقيقي يک سال را به عنوان سال پايه انتخاب مي کنيم. سپس از قيمت « هات داگ » و « همبرگر » در سال پايه براي محاسبه ی « توليد ناخالص داخلي » حقيقي در تمامي سال ها بهره مي گيريم. به عبارت ديگر قيمت ها در سال پايه مبنايي براي مقايسه ی مقادير توليد در سال هاي مختلف فراهم مي کنند.
فرض کنيد در مثال فوق سال 2001 را به عنوان سال پايه انتخاب کنيم. آن گاه مي توانيم با استفاده از قيمت « هات داگ » و « همبرگر » در سال 2001 ارزش کالاها و خدمات توليد شده در سال 2001، 2002 و 2003 را محاسبه کنيم. در جدول 2 اين محاسبات را ملاحظه مي کنيد. براي محاسبه « توليد ناخالص داخلي » حقيقي در سال 2001 از قيمت « هات داگ » و « همبرگر » در سال 2001 ( سال پايه ) و مقدار تولید این دو کالا در سال 2001 استفاده می کنیم. ( بنابراین در سال پایه « توليد ناخالص داخلي » حقیقی همیشه مساوی « توليد ناخالص داخلي » اسمی است. ) برای محاسبه ی « توليد ناخالص داخلي » حقیقی در سال 2002 از قیمت های « هات داگ » و « همبرگر » در سال 2001 ( سال پایه ) و مقادير توليد شده ی « هات داگ » و « همبرگر » در سال 2002 استفاده مي کنيم. به طور مشابه براي محاسبه ی « توليد ناخالص داخلي » حقيقي در سال 2003 از قيمت هاي سال 2001 و مقادير توليد شده در سال 2003 استفاده مي کنيم. وقتي ملاحظه مي کنيد که توليد ناخالص داخلی حقيقي از 200 دلار در سال 2001 به 350 دلار در سال 2002 و به 500 دلار در سال 2003 افزايش يافته است مي دانيم که اين افزايش « توليد ناخالص داخلي » ناشي از افزايش مقدار توليد است زيرا قيمت ها در سطح قيمت سال پايه ثابت بوده اند.
نتيجه آن که: در « توليد ناخالص داخلي » اسمي از قيمت هاي تجاري براي اندازه گيري ارزش کالاها و خدمات توليد شده در اقتصاد استفاده مي کنيم. در « توليد ناخالص داخلي » حقيقي از قيمت هاي ثابت سال پايه جهت محاسبه ی ارزش کالاها و خدمات توليد شده در اقتصاد استفاده مي کنيم.
از آن جا که با تغيير قيمت ها، « توليد ناخالص داخلي » حقيقي هيچ تغييري نمي کند، تغيير در « توليد ناخالص داخلي » حقيقي فقط تغيير در مقدار توليد را نشان مي دهد. بنابراين « توليد ناخالص داخلي » حقيقي يک شاخص اندازه گيري مقدار توليد کالاها و خدمات در اقتصاد است.
هدف ما از محاسبه ی « توليد ناخالص داخلي » اندازه گيري کل فعاليت هاي اقتصادي است. از آن جا که « توليد ناخالص داخلي » حقيقي کل توليد کالاها و خدمات را در اقتصاد اندازه گيري مي کند، مقدار « توليد ناخالص داخلي » توانايي اقتصاد را در تأمين نيازها و خواسته هاي مردم نشان مي دهد. بنابراين « توليد ناخالص داخلي » حقيقي در مقايسه با « توليد ناخالص داخلي » اسمي شاخص بهتري براي محاسبه ی رفاه اقتصادي است. وقتي اقتصاددانان درباره ی « توليد ناخالص داخلي » صحبت مي کنند، منظورشان « توليد ناخالص داخلي » حقيقي است نه « توليد ناخالص داخلي » اسمي و هنگامي که درباره ی رشد اقتصادي صحبت مي کنند نيز منظورشان در صد تغيير « توليد ناخالص داخلي » حقيقي از يک دوره به دوره ی ديگر است.

شاخص ضمني توليد ناخالص داخلي

همان طور که ملاحظه کرديد « توليد ناخالص داخلي » اسمي از دو جزء قيمت و مقدار توليد کالاها و خدمات تشکيل شده است. برعکس با ثابت ماندن قيمت ها بر اساس سال پايه « توليد ناخالص داخلي » حقيقي تغيير در توليد کالاها و خدمات را نشان مي دهد. با استفاده از شاخص « توليد ناخالص داخلي » اسمي و شاخص توليد ناخالص داخلی حقيقي مي توانيم يک شاخص جديد به نام شاخص « توليد ناخالص داخلي » را محاسبه کنيم، شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » تغيير در قيمت کالاها و خدمات و نه تغيير در توليد را به ما نشان مي دهد.
شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » را به صورت زير محاسبه مي کنيم:
اجزاي توليد ناخالص داخلي
از آن جا که « توليد ناخالص داخلي » اسمي و « توليد ناخالص داخلي » حقيقي در سال پايه مساوي هستند، شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » ( شاخص ضمني قيمت ) در سال پايه هميشه برابر با 100 است. شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » براي سال هاي بعد افزايش « توليد ناخالص داخلي » اسمي را نسبت به سال پايه اندازه گيري مي کند و با افزايش « توليد ناخالص داخلي » حقيقي ارتباطي ندارد.
شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » سطح قيمت هاي جاري را نسبت به سطح قيمت هاي سال پايه اندازه گيري مي کند. براي درک مطلب دو مثال ساده ارائه مي کنيم. نخست فرض کنيد مقادير توليد شده در اقتصاد در طول زمان افزايش يابد ولي قيمت ها ثابت باقي بمانند. در اين حالت، هم « توليد ناخالص داخلي » اسمي و هم « توليد ناخالص داخلي » حقيقي افزايش مي يابند و در نتيجه شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » ثابت باقي مي ماند. دوم فرض کنيد قيمت ها در طول زمان افزايش يابند ولي مقدار توليد تغييري نکند، در اين صورت « توليد ناخالص داخلي » اسمي افزايش مي يابد ولي توليد ناخالص داخلی حقيقي تغييري نخواهد کرد، بنابراين شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » در حالت دوم افزايش خواهد يافت. دقت کنيد که در هر دو حالت شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » منعکس کننده ی تغيير در قيمت ها و نه تغيير در مقدار توليد است.
حال به مثال عددي جدول 2 باز مي گرديم. شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » در انتهاي جدول محاسبه شده است. براي سال 2001، « توليد ناخالص داخلي » اسمي 200 دلار، « توليد ناخالص داخلي » حقيقي 200 دلار، و بنابراين شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » 100 است. در سال 2002 « توليد ناخالص داخلي » اسمي 600 دلار، « توليد ناخالص داخلي » حقيقي 350 دلار، و بنابراين شاخص ضمني توليد ناخالص داخلي 171 است. از آن جا که شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » در سال 2002 نسبت به سال 2001 از 100 به 171 افزايش يافته است، مي توانيم نتيجه بگيريم که سطح قيمت ها 71 درصد رشد داشته است.
شاخص ضمني « توليد ناخالص داخلي » شاخصي است که اقتصاددانان براي نظارت بر سطح متوسط قيمت ها در اقتصاد از آن استفاده مي کنند.

مطالعه ی موردي: « توليد ناخالص داخلي » حقيقي
حال که با « توليد ناخالص داخلي » حقيقي و نحوه ی محاسبه ی آن آشنا شديد نگاهي به تغييرات « توليد ناخالص داخلي » حقيقي امريکا در سه دهه ی اخير خواهيم داشت. ارقام نمودار 2. 1 آمار فصلي مربوط به « توليد ناخالص داخلي » حقيقي اقتصاد امريکا را از سال 1970 نشان مي دهند.
مهم ترين مشخصه ی اطلاعات ثبت شده بر روي نمودار افزايش « توليد ناخالص داخلي » حقيقي در طول زمان است. « توليد ناخالص داخلي » حقيقي اقتصاد امريکا در سال 1999 بيش از دو برابر « توليد ناخالص داخلي » حقيقي امريکا در سال 1970 است. به عبارت ديگر توليد کالاها و خدمات در امريکا از سال 1970 تا سال 1999 سالانه به طور متوسط 3% رشد داشته است اين رشد دائميِ « توليد ناخالص داخلي » حقيقي طي سه دهه حاکي از اين است که هر شهروند نمونه ی امريکايي در مقايسه با والدين و پدربزرگ و مادربزرگ خود رفاه بيش تري داشته است.
نکته ی دوم اين که نمودار 2. 1 نشان مي دهد رشد « توليد ناخالص داخلي » پايدار نبوده است. به عبارت ديگر رشد « توليد ناخالص داخلي » حقيقي در برخي سال ها متوقف شده و کاهش يافته است. در اين سال ها اقتصاد با رکود روبه رو بوده است در نمودار 2. 1سال هاي رکود را با خاکستري کم رنگ مشخص کرده ايم. در سال هاي رکود نه تنها درآمدها کم تر مي شوند بلکه ساير شاخص هاي اقتصادي نيز بدتر خواهند شد. افزايش بيکاري، کاهش سود اقتصادي، افزايش ورشکستگي، و انحلال شرکت ها و امثال آن در دورن رکود ديده مي شوند.
هدف بخش عمده اي از اقتصاد کلان تشريح رشد بلندمدت و توضيح نوسانات کوتاه مدت « توليد ناخالص داخلي » حقيقي است. همان طور که ملاحظه خواهيد کرد، براي توضيح دو مقوله ی فوق ( رشد بلندمدت نوسانات کوتاه مدت « توليد ناخالص داخلي » حقيقي ) نياز به الگوهايي متفاوت داريم. از آن جا که نوسانات کوتاه مدت نشان دهنده ی انحراف از روند بلند مدت اند، ابتدا به بررسي رفتار اقتصاد در بلندمدت مي پردازيم.

اجزاي توليد ناخالص داخلي
نمودار 1 « توليد ناخالص داخلي » حقيقي ايالات متحده امريکا. نمودار نشان دهنده ی اطلاعات فصلي مربوط به « توليد ناخالص داخلي » حقيقي اقتصاد امريکا از سال 1970 به بعد است. دوره هاي رکود ( دوره هاي کاهش « توليد ناخالص داخلي » حقيقي ) را در نمودار با هاشور تيره نشان داده ایم.
منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391) ، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.