مروری بر پیشرفت های فنی تلویزیون در خاورمیانه

در این روزها که هر جهانگردی می تواند با یک دوربین سبک ویدیویی تصاویری با کیفیت پخش تلویزیونی ضبط کند، یادآوری این نکته که فناوری تلویزیون در آغاز تا چه حد پیچیده، دست و پاگیر و پرهزینه بود، خالی از فایده نیست. فناوری
دوشنبه، 31 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مروری بر پیشرفت های فنی تلویزیون در خاورمیانه
 مروری بر پیشرفت های فنی تلویزیون در خاورمیانه

 

نویسنده: دیتریش بروانگر (1)




 

در این روزها که هر جهانگردی می تواند با یک دوربین سبک ویدیویی تصاویری با کیفیت پخش تلویزیونی ضبط کند، یادآوری این نکته که فناوری تلویزیون در آغاز تا چه حد پیچیده، دست و پاگیر و پرهزینه بود، خالی از فایده نیست. فناوری تلویزیون در آغاز، آمیزه ای غریب از کار دقیق مهندسی، الکترونیک و فتوشیمی بود.
در جهان سوم تلویزیون ابتدا به شکل سیاه و سفید معرفی شد، اما هنوز دستگاه های فرستنده و گیرنده نصب و برقرار نشده، و هنوز ایستگاه های تلویزیونی برنامه های جاری تولید خود را راه اندازی نکرده بودند که همایش سخن و تصویرپراکنی کشورهای مشترک المنافع در سال 1972 با این پیشنهاد به میدان آمد که « سرویس های تلویزیونی جدید باید از همان ابتدای کار بر اساس تأمین تسهیلات تولید و ارسال تصاویر رنگی طراحی و برنامه ریزی شود تا از هر گونه کهنه و بی مصرف شدن زودرس، نصب مجدد سیستم های ارتباطی و تعویض پرهزینه ی ابزار و دستگاه های تک رنگ اجتناب شود. » بدین ترتیب، ایستگاه های تلویزیونی موجود در همان هنگام هم بی مصرف و کهنه بودند، و تبدیل آنها به ایستگاه های پخش رنگی غالباً پرهزینه تر از تأسیس و تجهیز اولیه ی آنها برای پخش سیاه و سفید بود.
تا اواخر دهه ی 1950 در سراسر جهان، تلویزیون تنها به پخش فیلم ها و برنامه های زنده ی استودیویی می پرداخت. فقط در اوایل دهه ی 1960 بود که دستگاه ضبط نوار ویدیویی- که در ابتدا به طور بی ضابطه ای گران بود- در همه جا اشاعه یافت. این نوارهای دواینچی را می شد برش داد و دیگر بار به هم چسباند، اما این کار را نمی شد تدوین نامید.
پخش خبر، برنامه های مستند، و مسابقه های تلویزیونی، فیلمبرداری می شد و طبعاً می بایست در لابراتوار مراحل ظهور و چاپ را طی کند. این وضع نه تنها مستلزم تجهیزات بسیار پیچیده و کارکنان بسیار ورزیده بود، بلکه به ذخیره ی دائمی مواد شیمیایی و دیگر مواد مصرفی نیز وابسته بود؛ که این البته مسئله ای نبود، جز آن که تأمین کننده ی این مواد به اندازه ی پنج هزار کیلومتر، دو اداره ی گمرک، و کنترل های ارزی حداقل یک بانک مرکزی، از لابراتوار فیلم جدا می افتاد.
فقط در اواسط دهه ی 1970 بود که استفاده از دوربین های ویدیویی با دستگاه های ضبط قابل حمل (پرتابل) آغاز شد. این دستگاه ها ابتدا آن قدر سنگین بود که حمل و نقل آنها بر روی چیزی مثل چرخ دستی انجام می گرفت و آن قدر پیچیده بودند که برای راه اندازی به متخصص نیاز داشتند. و باز، فقط در اواسط دهه ی 1980 بود که دوربین های یک تکه ی دارای تسهیلات پس از تولید در دسترس قرار گرفتند، و به این ترتیب تلویزیون را یکبار و برای همیشه از قید فتوشیمی رهایی بخشیدند.
برای آن که تأثیر جامعی را که میکروالکترونیک از نظر فنی و اقتصادی بر رسانه های همگانی داشته است به خوبی درک کنیم، در واقع نیازی به دانستن اصول این علم نداریم. هر کس که آن قدر سن و سال داشته باشد که ساعت های فنردار، رادیوهای لامپی و ماشین های تحریر برقی را به خاطر بیاورد، می داند که ساعت های کوارتز، رادیوهای ترانزیستوری، و رایانه های شخصی تا چه حد از نظر قابل اتکا بودن، مصرف انرژی، عملکرد، و قیمت بهترند. همین نکته در مورد تلویزیون هم مصداق دارد. به عنوان مثال، در مورد سیستم های پیچیده ای هم چون سیستم ایستگاه تلویزیونی، به ویژه این مسئله اهمیت دارد که تجهیزات مبتنی بر یک فناوری واحد را بتوان برای عملکردهای گوناگون به کار گرفت. معنای این نکته آن است که دیگر برای تعداد کثیری از فناوری های مختلف، نیازی به ترتیب و تصدی کارکنان متخصص نداشته باشیم.
از آن جا که بسیاری از عوامل یا فاکتورهای داخلی را نیز باید منظور داشت، محاسبه ی ارقام معتبر برای مقدار سرمایه ی مورد نیاز تهیه ی تجهیزات تولیدی جدید در مقایسه با تجهیزات کهنه، دشوار است. اما برآوردهای تخمینی صنعت تلویزیون این ارقام را بین ده تا سی درصد نشان می دهد. هزینه های مربوط به کارکنان را می توان بین سی تا پنجاه درصد کاهش داد، با توجه به این که ویدئو، هزینه ی کپی های مورد نیاز برای توزیع، تبادل و فروش برنامه ها را به کمتر از یک دهم همین هزینه ها کاهش می دهد.
تلویزیون، در نخستین سال های حیات خود در کشورهای صنعتی، می توانست از خدمات صنعت فیلم استفاده کند و از زیرساخت های یک صنعت بسیار پیشرفته و کار اداره های پژوهش و توسعه ی تولیدکنندگان آن صنعت بهره مند شود؛ حال آن که، در جهان سوم تلویزیون پیش از آن که بتواند تا رسیدن به نهایت توان بالقوه ی خود رشد کند، به ناچار همواره منتظر ورود تکنولوژی های کاملاً به ظهور رسیده و توسعه یافته است.

هزینه کردن از محل اقتصاد ملی

اکنون باید از مسئله پول در صنعت تلویزیون کشورهای جهان سوم صحبت کنیم زیرا اولاً در مورد کشورهای فقیر صرفه جویی یک اصل است، و ثانیاً بدین علت که دوستان واقعی جهان سوم همواره علاقه مندند که از اتلاف و به هدر رفتن پول در جهان سوم شکایت کنند. تلویزیون، حتی با وجود فناوری جدید، ارزان تمام نمی شود، ولی تنها وقتی می تواند گران تلقی شود که برای آنچه می تواند باشد- و در بسیاری موارد، به عنوان یک سرویس عمومی- به آن نگاه نکنیم.
در این جا اشاره به وسعت دایره ی عمل هزینه ها در این صنعت، کفایت خواهد کرد. در بیشتر کشورهای اروپای غربی عاملان سخن و تصویرپراکنی، به عنوان خدمات عمومی، دست کم دو کانال تلویزیونی و چندین برنامه ی رادیویی را در مقابل دریافت حق اشتراکی که کمتراز بهای حق اشتراک یک روزنامه ی خوب است، تأمین می کنند. مشابه این هزینه ها برای بینندگان تلویزیون در جهان سوم نیز مطرح است، و ربط مستقیمی به این ندارد که هزینه های مذکور شکل مجوز راه اندازی تلویزیون، یا اضافه نرخ محصولاتی که در تلویزیون برای آنها تبلیغ می شود، به خود بگیرند. (فقط در کشورهایی که عاملان پخش تلویزیون تجاری و سرمایه گذاری شده- از نظر تأمین هزینه های کسب مجوز- با یکدیگر رقابت دارند، بینندگان ناچارند دو برابر بپردازند.)
اما، از نظر اقتصاد ملی این امر مربوط و دخیل است که سخت افزار فنی معمولاً باید از خارج کشور وارد شود. این نه فقط در مورد کشورهای در حال توسعه، بلکه در مورد بیشتر کشورهای صنعتی نیز، که بزرگ ترین آنها دست کم برخی از تجهیزات مورد نیاز خود را می سازند- و حتی اینها هم بسیاری از اجزا و قطعات را وارد می کنند- مصداق دارد. سرمایه گذاری پایه برای یک ایستگاه تلویزیونی متوسط بین پنج تا ده میلیون دلار است. تقریباً مشابه همین مبلغ نیز برای تأسیس شبکه ای از فرستنده ها که بتوانند حداقل نواحی بسیار پرجمعیت یک کشور کوچک را پوشش دهند، لازم است. اینها مبالغی هستند که بسیاری از کشورهای در حال توسعه می توانند یا می باید آن را به مقاصد و اهداف دیگر صرف کنند، اما همین مبالغ در مقایسه با سایر فشارهایی که بر توازن بازرگانی وارد می آید، نسبتاً اندک اند. مقایسه ی به عمل آمده در مورد هزینه یکی از بزرگ ترین سیستم های تلویزیون ماهواره ای ملی در جهان سوم، یعنی سیستم تلویزیون ماهواره ای ملی اندونزی، نشان می دهد که بهای تمام شده ی جاده های عوارضی با روگذرها و سایر پل های ساخته شده در جاکارتا (فقط جاکارتا) با هزینه ی ماهواره ای پالپا (2) به همراه چهل ایستگاه زمینی برابر بوده است.
علاوه بر هزینه های سرمایه گذاری برای استودیوها و فرستنده ها که دولت یا سرمایه گذاران خصوصی - یعنی بینندگان در نقش مالیات دهندگان یا مصرف کنندگان- آنها را تأمین می کنند، اقتصاد ملی باید مخارج اضافی جهت دستگاه های گیرنده ی خصوصی بینندگان را تقبل کند. رقم هزینه ی تملک دستگاه های گیرنده ی تلویزیون از سوی افراد (خصوصی) بخش عمده ای از کل سرمایه گذاری ملی را تشکیل می دهد. و این معمولاً به تصمیم های کاملاً شخصی مربوط می شود، زیرا هیچ مورد شناخته شده وجود ندارد که دولتی به شهروندان دستور داده باشد دستگاه های گیرنده ي تلویزیون برای خود تهیه کنند، با این حال موارد بسیاری وجود داشته که دولتی سعی کرده از یک چنین « مصارف تجملی و غیرضروری » جلوگیری به عمل آورد یا آن را محدود سازد، و البته سرانجام دریافته که، علی رغم محدودیت های وارداتی، مالیات های ویژه و مشکلات اداری، تعداد دستگاه های تلویزیون در کشور از تمامی انتظارات و آمارهای رسمی فراتر رفته است. دستگاه های تلویزیون موارد بسیار مستعدی برای قاچاق یا ورود از طریق مسافرانی است که از خارج کشور باز می گردند.
با همه ی این ها، هنوز هم این پرسش به جا و معتبر است که آیا دلیلی وجود دارد که تلویزیون وارد کشورهایی شود که درآمد نقدی سالانه ی بسیاری از کشاورزان یا کارگرانش آنقدر کافی نیست که استطاعت خرید تلویزیون را داشته باشند؟ اما این حقیقت را نباید از نظر دور داشت که چند صد میلیون کشاورز و کارگر در چین، نیجریه، و برزیل تلویزیون را به عنوان چیزی می نگرند که به طور معقول استطاعت خریدش را دارند. این تصمیم بیشتر قابل درک خواهد بود اگر قیمت خرید یک دستگاه تلویزیون را نه با درآمد فرد، بلکه با درآمد خانواده مقایسه کنیم. نگارنده ی این سطور طی اواسط دهه ی1980 دریافت که در پکن وکانتن به بیان آماری، یک خانواده ی متوسط می بایست پنج تا هشت درصد از درآمد خالص سالیانه ی خود را کنار بگذارد تا بتواند یک دستگاه تلویزیون سیاه و سفید بخرد. این تقریباً همان درصدی است که یک خانواده ی متوسط در غرب اروپا صرف خرید تلویزیون رنگی می کند. همین مسئله در مورد کشورهای عربی، تمامی کشورهایی که به تازگی روبه صنعتی شدن آورده اند، و بیشتر نواحی شهری در آفریقا مصداق دارد.
به طور کلی، چنین به نظر می رسد که نه دولت ها و نه بینندگان بالقوه، هیچکدام هزینه های سرمایه گذاری برای خرید دستگاه تلویزیون را فشاری بر بودجه ی خود نمی دانند. تلویزیون گران قیمت است، اما این گرانی آنقدر نیست که جلوی خریدش را بگیرد. برای خانواده ها، خرید تلویزیون غالباً یکی از گران ترین خریدهاست، اما در مقایسه با خرید های دیگر مثل اجاق گاز، یخچال و... زیاده از حد گران نیست.
این حقیقت را نمی توان انکار کرد که تا آینده ای قابل پیش بینی، جهان سوم از نظر تأمین نیازهای خود به فناوری تلویزیون به کشورهای صنعتی وابسته خواهد بود. اما رقابت شدید در میان تولیدکنندگان کشورهای صنعتی، فضای قابل توجهی برای عرض اندام کشورهای در حال توسعه فراهم خواهد ساخت. و این با توجه به ادامه ی رقابت روزافزون میان کشورهای صنعتی قدیم و کشورهای تازه صنعتی، شدت بیشتری هم می یابد.
بسیاری از نویسندگان جهان سوم، الکترونیک را وسیله ی جهش از مراحل تحول و توسعه ای می دانند که اروپا آن ها را یک به یک طی کرده است. به عنوان مثال، ویجادمنون (3) درباره ی قاره ی آسیا نوشته است: « کشورهای آسیایی که در نخستین انقلاب صنعتی از صحنه کنار افتاده بودند، اکنون سخت به این مسئله حساس شده اند که مبادا از انقلاب صنعتی دوم کنار بمانند. » سخنان منون البته در مورد بقیه ی جهان سوم نیز مصداق دارد.

پي نوشت ها :

1-دیتریش بروانگر(Dietrich Berwanger) رئیس مرکز آموزش تلویزیون در برلین، مدیریت مؤسسه ای را بر عهده دارد که کانون آموزش عالی تلویزیون برای پرسنل تلویزیون های کشورهای جهان سوم است. بروانگر به عنوان خبرنگار تلویزیونی، در آلمان و کنیا فعالیت داشته است.
2-PALPA
3-Vijad Menon

منبع مقاله :
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط