بررسي تطبيقي اخلاق علايي و اخلاق ناصري (1)

اين مقاله بر آن است تا ضمن معرفي کتاب تازه منتشر شده ي اخلاق علايي، نوشته ي هبة الله شاه مير در اواخر سده ي نهم هجري، آن را با کتاب اخلاق ناصري مقايسه کند و از اين رهگذر وام گيريها و اقتباسهاي شاه مير و نيز انگيزه ها
يکشنبه، 13 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي تطبيقي اخلاق علايي و اخلاق ناصري (1)
 بررسي تطبيقي اخلاق علايي و اخلاق ناصري (1)

 

نويسنده: سلمان ساکت (1)




 

چکيده

اين مقاله بر آن است تا ضمن معرفي کتاب تازه منتشر شده ي اخلاق علايي، نوشته ي هبة الله شاه مير در اواخر سده ي نهم هجري، آن را با کتاب اخلاق ناصري مقايسه کند و از اين رهگذر وام گيريها و اقتباسهاي شاه مير و نيز انگيزه ها و شيوه هاي متفاوت او را نسبت به کار خواجه نصير بررسي نمايد. اين پژوهش نشان مي دهد که هر چند شاه مير تنها چهار جا از خواجه و کتابش ياد کرده است، امّا شالوده ي اثرش مبتني بر اخلاق ناصري است، با اين همه انگيزه ها شريعت مآبانه و شيوه ي آميختن عقل و نقل و به عبارت ديگر تلفيق حکمت و شريعت در آن نسبت به اخلاق ناصري بسيار بيشتر و پر رنگ تر است. بنابراين کتاب اخلاق علايي نمونه ي خوبي است تا نشان دهد که سنگ بنايي که خواجه در کتاب اخلاق ناصري گذاشته در سده هاي بعد با شدّت و حدّت بيشتري توسط نويسندگان اخلاق نامه ها ادامه يافته تا آنجا که ميزان انديشه و نگاه فلسفي در اين کتابها در مقايسه با گزاره هاي شرعي و نقلي بسيار کم شده است.

1 . مقدمه

ايرانيان از ديرباز به حکومت داري و دولتمردي شهرت داشته اند. حکومت هاي فراگير و قدرتمند ايران- به ويژه دولت ساساني- با تشکيلات سياسي، نظامي و اقتصادي منظم و دقيقي که بنا نهاده بودند، ايران زمين را در امر حکمراني برجسته و زبانزد ساخته بودند تا آنجا که اين زبانزدي در سده هاي نخستين اسلامي نيز ادامه يافته و در اغلب کتابهاي تازي آن روزگار به اين ويژگي اشاره شده است.
بي ترديد يکي از مهمترين عوامل شهرت ايرانيان به مهارت در امر حکومت داري، اهتمام و توجه آنان به علم « سياست عملي » بود، همان که بعدها در دوران اسلامي « سياست مدن » خوانده شد. در اين سياست، پادشاه يا حاکم جايگاه ويژه اي دارد، تا آنجا که رأس و قلب حاکميت به شمار مي رود و مجموعه ي جامعه و مردم را کنترل مي کند. بنابراين تربيت و شکوفايي او با اعتلاي مجموعه ي يکپارچه ي حکومت و مردم برابر است. به سخن ديگر در انديشه ي سياسي- اجتماعي ايراني « تربيت حاکم »، تربيت مردم کشور است و شکوفايي مردم آن گاه حاصل مي شود که حاکم در زندگي شخصي خود به تعادل دست يابد. » (2) از اين رو از ديرباز در فرهنگ ايران زمين، بر آن بوده اند تا با نوشتن رساله ها و کتابهاي مختلف، دستورالعملي را براي حاکم فراهم آورند تا وي آنها را پيش روي داشته باشد و بکوشد تا تصميمات خود را با آنها تطبيق دهد. شمار فراواني از اندرزنامه ها، آيين نامه ها، تاج نامه ها و خداي نامه ها که رد پاي آنها در نوشته ها و آثار به جا مانده به زبان پهلوي و نيز کتب عربي نخستين سده هاي اسلامي ديده مي شود، اهميّت اين موضوع را به خوبي نشان مي دهد.
پس از اسلام، تلفيق اندرزنگاري ايراني با مضامين اخلاقي و حکمي قرآن و حديث، رويکرد تازه اي را در ميان نويسندگان ايراني به وجود آورد که اندک اندک به شيوه اي مستقل و ديگرگون تبديل شد. اين شيوه که اساس آن بر آميختن حکمت ايراني و شريعت استوار بود، در دورانهاي مختلف حکام و فرمانروايان بيگانه را که اغلب در دين مداري و شريعت محوري- يا از سر اعتقاد و يا با انديشه ي فريب مردم - تعصب مي ورزيدند، با اصول حکومت داري و مباني سياست مدن آشنا کرد و با تربيت و مهار اخلاقي ايشان، جلو بسياري از آشفته کاريها و بي تدبيريها را گرفت. بنابراين بسياري از حکيمان و وزيران ايراني به نگارش چنين کتابهايي دست يازيدند. تعداد زياد اين کتابها در دوره ي اسلامي از يک سو و اهميّت و تأثير آن از سوي ديگر، سبب شده است تا برخي از پژوهشگران غربي آنها را ذيل عنوان مستقل « مرآة الامراء » يا آيينه ي ايران ( Mirror of Princes ) قرار دهند. (3)
در ميان اين آثار فراوان، اخلاق ناصري جايگاه ويژه اي دارد. خواجه نصير الدين طوسي در اين کتاب بر اساس تقسيم بندي سه گانه ي ابن سينا- که بعدها در آثار فخرالدين رازي استمرار يافت- کتاب خود را بر سه بخش تهذيب اخلاق، تدبير منزل و سياست مدن بنيان نهاد. گستردگي موضوعات، کيفيت مطالب و قاعده مندي اخلاق ناصري سبب شد تا تأثيري ديرپاي در اخلاق نگاري و سياست نويسي بر جا گذارد، تا آنجا که پس از آن هيچ کتابي را نمي توان يافت که زير تأثير آن به نگارش در نيامده باشد.
ويژگي مهم کتاب اخلاق ناصري تلفيق سنّت اخلاق نگاري فلسفي يوناني با اندرزنگاري اسلامي است. به سخن ديگر خواجه نصيرالدين در کتاب خود کوشيده است تا سنّت انديشگي مسکويه و فارابي را که خود دنباله رو حکمت يونانيان به ويژه افلاطون و ارسطو بودند، با شريعت اسلامي پيوند زند و با تلفيق آنها ميان حکمت و شريعت و عقل و نقل، يکي را با ديگري استواري بخشد.
در اين جستار کوشيده ام تا کتاب اخلاق علايي را که در ادامه ي سنّت اخلاق الملوکها به نگارش در آمده است، معرفي کنم و ضمن مقايسه ي آن با اخلاق ناصري- به عنوان اثري کلاسيک در اخلاق نگاري دوره ي اسلامي- وام گيري ها و اقتباس هاي نويسنده و نيز انگيزه ها و شيوه هاي متفاوت او را نسبت به کتاب خواجه نصير بررسي نمايم.

2 . اخلاق علايي

1-2. مؤلف

کتاب اخلاق علايي نوشته شيخ هبة الله بن عطاء الله بن لطف الله بن سلام الله بن روح الله حسيني شيرازي (4) معروف به « شاه مير » از علماء و دانشمندان سده ي نهم هجري است. منابع اندکي که به کوتاهي و اختصار زندگي نامه ي او را در خود جاي داده اند (5)، از تاريخ ولادتش سخني به ميان نياورده اند، امّا مولدش ظاهراً شيراز بوده است. (6) نوشته اند که در محضر آخوند مولي صدرا حکيم شيرازي، که ظاهراً بايد مير صدرالدين دشتکي شيرازي ( در گذشته ي 883ق )، پدر غياث الدين منصور دشتکي باشد، به فراگيري علم و حکمت پرداخت. شاه مير علم قرائت و حديث را از جدّ مادري اش، نورالدين ابوالفتوح طاووسي فرا گرفت و از دست وي خرقه ي فقر پوشيد و مدتي به سير و سلوک پرداخت. او سرانجام به صحبت عارف بزرگ روزگار خود، روشني تبريزي ( در گذشته ي 891 يا 892 ق) در آمد و از وي اجازه ي ارشاد گرفت و پس از مدتي به سال 898 ق در عصر سلطان محمود شاه کبير ( احتمالاً محمود شاه اوّل، حکومت: 863 تا 917 ق ) به گجرات رفت و سرانجام در شهر « جان پانير » رحل اقامت افکند و به ارشاد خلق پرداخت. (7)
از سال و محل درگذشت شاه مير اطلاعي در دست نيست، امّا به احتمال زياد بايد در همان هند درگذشته باشد. احمد منزوي سال درگذشت وي را بدون ذکر منبع 898 ق نوشته است (8) که به احتمال زياد از درآميختن سال تحرير نهايي کتاب به دست مؤلف با سال مرگ او نشأت گرفته است.
در کتب تذکره و تاريخ و همچنين فهارس موجود آثاري به نام شاه مير ثبت شده است که برخي از آنها باقي است. اين آثار که عمدتاً به زبان عربي و در موضوعات منطق، حديث، هيئت، کلام و حکمت است، عبارتند از: (9)
1. اسني الکواشف في شرح المواقف
2. المحاکمة علي شرح الشمسية في المنطق
3. رسالة في الهيئة
4. رسالة في اصول الحديث
5. رسالة في المسلسلات
6. شرح تهذيب المنطق و الکلام
7. لوامع البرهان في قدم القرآن
8. تنقيح مقاله در توضيح رساله ( شرح هيئت قوشچي يا حاشيه ي هيئت )
احمد منزوي در توضيح اثر اخير نوشته است: « متن رساله ي تام المقالة » يا « هيئت فارسي » از قوشچي، در گذشته ي 879 ق گزارش از هبة الله شاه ميري شيرازي حسيني حسني، در گذشته ي 898 براي پسران خود از روي: نهاية الادراک، تحفه ي شاهي، شرح تذکره، ملخّص چغميني نگاشته است، و در 1319 در تهران به عنوان « حاشيه » بر هيئت قوشچي چاپ شده و در آن از رساله ي تامّ المقاله در ترصيد سمت قبله و همچنين از جهت قبله ي شهر خود شيراز و سفري که به هند کرده و به دربار ابوالفتح محمود شاه راه يافته ياد مي کند. » (10)
9. اخلاق علايي که در فهرستها به آداب سلطنت شهرت يافته و موضوع اصلي اين جستار بررسي همين کتاب و مقايسه ي آن با اخلاق ناصري است. (11) اين کتاب که در حدود دو سال پيش توسط نگارنده و دکتر محمّد جعفر ياحقي تصحيح شده بود، چندي است از سوي انتشارات فرهنگستان هنر چاپ و منتشر شده است.

2- 2 . ساختار کتاب

اخلاق علايي در يک مقدمه و چهار باب تنظيم شده است. مؤلف در مقدمه به تعريف خلق، ذکر اقسام آن و تحقيق معني سلطنت و احتياج خلايق به سلاطين پرداخته است. چهار باب کتاب عبارتند از: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت، يعني همان فضيلتهاي چهارگانه اي که « افلاطون در جمهوري، بقا و سعادت جامعه را به وجود آنها وابسته دانسته و فضيلتهاي ديگر را از آنها متفرّع شمرده است. » (12) هر باب کتاب شامل يک مقدمه و دو فصل است. در مقدمه ي هر باب عموماً تعريف و ذکر دلايل و ميزان احتياج سلاطين بدان آمده است. در فصلهاي نخست فروع و انواع موضوع آن فصل و در فصلهاي دوم امراض مربوط به هر يک و راههاي علاج آنها مطرح شده است.

3-2. غرض مؤلف

آنچنان که شاه مير در مقدمه ي کتاب خاطر نشان کرده است، هدفش آشتي ميان عقل و نقل و به عبارت ديگر، تلفيق حکمت و شريعت بوده است. او بر آن است که تأليفات حکماي پيشين در حوزه ي « علم اخلاق و سياست مدني » يا « مطلقاً بر مبناي آراي حکما و اهل نظر » فراهم آمده و « از مؤيّدات سمعي خالي » است و يا در آنها به « ظواهر شرعيه » اکتفا و « از دلايل عقلي و حکم نظري » اعرض شده است. بنابراين تصميم گرفته تا « منزلي بين المنزلين اختيار کند و حکم حکما را معتضد به کتاب و سنّت گرداند. » (13) افزون بر اين او از نمونه هاي سياست ورزي ايراني نيز ياد کرده و دو حکايت از « يزدجرد شهريار » و « نوشيروان عادل » آورده است. بدين گونه وي در رساله ي کوتاه خويش از هر سه روشي که نويسندگان ايراني در کتب و رسائل خود با موضوع کشورداري و اخلاق به کار برده اند، يعني استدلال عقلي، نمونه آوري و همانندسازي و گرايش به گواههاي تاريخي، و پيوند مسائل سياسي و اخلاقي با دين و شريعت (14) بهره برده است.

پي نوشت ها :
 

1. دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي مشهد.
2. اخلاقيات، ص 3.
3. براي نمونه بنگريد به: اخلاقيات، صص 1 و 5.
4. در همه ي منابع نسبت او « حسيني » ضبط شده است بجز کتاب دانشمندان و سخن سرايان فارس که از آنجا به کتاب فهرست مشاهير ايران نيز راه يافته است، چرا که مؤلف اثر اخير همه ي آگاهيهاي به دست آمده درباره ي شاه مير را به تمامي از کتاب نخستين برگرفته است.
5. منابعي که از شاه مير ياد کرده اند، اغلب تنها به مناسبت ذکر کتاب اخلاق اعلايي ( در همه ي آنها: آداب سلطنت ) و نسخه ي آن در کتابخانه ي آستان قدس از او نام برده اند و به زندگي نامه ي وي نپرداخته اند. فقط رکن زاده ي آدميت در کتاب دانشمندان و سخن سرايان فارس شرح حال کوتاهي از او نوشته است امّا به مأخذ يا مآخذ خود- چنان که عادت وي در آن کتاب است- اشاره اي نکرده است. به نظر مي رسد با توجه به اندک بودن منابعي که از شاه مير ياد کرده اند، ارائه فهرستي از آنها براي پژوهنگان سودمند باشد:
- دانشمندان و سخن سرايان فارس، محمّد حسين رکن زاده ي آدميت، تهران: کتابفروشي خيام، 1339، ج3، صص 232- 233.
- فهرست نسخه هاي خطي فارسي، احمد منزوي، تهران: مؤسسه ي فرهنگي منطقه اي، 1348، ج1، ص 276.
- مؤلفين کتب چاپي، خانبابا مشار، بي جا، 1344، ج6، ص 767.
- الذريعة الي تصانيف الشيعة، شيخ آقا بزرگ طهراني، تهران: کتابخانه ي اسلاميه، 1387ق/ 1968م. ج1، ص20.
- فهرست مشاهير ايران، ابوالفتح حکيميان، تهران: دانشگاه ملّي ايران، 1357.
- ريحانة الادب، محمّد علي مدرس تبريزي، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم، 1374، ج3، صص 174- 175.
- فهرستواره ي کتاب هاي فارسي، احد منزوي، تهران: دايرة المعارف بزرگ اسلامي، 1381، ج6، ص 269.
- اثرآفرينان، زندگينامه ي نام آوران فرهنگي ايران، زير نظر محمّد رضا نصيري، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ايران، 1384، ج3، صص 320- 321.
6. دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج3، ص 232.
7. همان، ج3، صص 232- 233 و فهرست مشاهير ايران، ج2، صص 16- 17.
8. فهرست نسخه هاي خطي فارسي، ج1، ص276.
9. دانشمندان و سخن سرايان فارس، ج3، ص 233 و فهرست مشاهير ايران، ج2، ص17.
10. فهرست نسخه هاي خطي فارسي، ج1، ص 276.
11. علت شهرت اين کتاب به « آداب سلطنت » يادداشتي است بر ظهر برگ اوّل نسخه ي کتابخانه ي آستان قدس، به تاريخ جمادي الاوّل سال 1107 که موضوع کتاب را به طور کلي « رساله در اخلاق و آداب سلطنت » نوشته است. اين نام در ظهريه هاي ديگر- که تاريخ کتابت تازه تري دارند- نيز تکرار شده و از اينجا به فهرستها راه يافته است، حال آنکه نام اصلي کتاب، چنان که در متن آن آمده، اخلاق علايي است که شاه مير آن را به نام ممدوح خود « علاء الملک » و ظاهراً به اشاره ي وي تأليف کرده است. جالب آنکه اين اشتباه سبب شده است که در فهرستها براي اين کتاب سه نسخه معرفي شود، در صورتي که نسخه ي سوم که در کتابخانه ي اميرالمؤمنين نجف وجود دارد، هيچ ارتباطي با کتاب اخلاق علايي ندارد و تنها نام آن، آداب سلطنت و وزارت، با نام نهاده شده بر اخلاق علايي، يعني « آداب سلطنت »، شباهت دارد ( ر. ک: مقاله ي « نويافته ها درباره ي کتاب اخلاق علايي » از نگارنده که در شماره ي 42 و 43 گزارش ميراث به چاپ رسيده است) .
12. « جلوه هاي فرهنگ در ادب فارسي »، نشر دانش، سال 21، ش1، ص 44.
13. اخلاق علايي، ص 36.
14. « کشورداري و سياست در نگارش سعدي »، ذکر جميل سعدي، ج1، ص 371.

منبع مقاله :
صلواتي، عبدالله؛ (1390) خواجه پژوهي (مجموعه مقالاتي به قلم گروهي از نويسندگان) تهران: خانه کتاب، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.