نويسنده: پتر آرتز
مترجمان: علي رحماني (تيرداد)
مرضيه ذاكري
مترجمان: علي رحماني (تيرداد)
مرضيه ذاكري
پس از پنجاه سال پژوهش بي وقفه درباره محل نبرد واروس، سردار رومي و موفقيت هاي احتمالي حاصله، سرانجام يك باستان شناس غيرحرفه اي و تاريخ نويس نظامي در 20 كيلومتري شمال شرقي اُسنابروك در 1987 به يك كشف هيجان برانگيز عمومي دست يافت. سرهنگ دوم توني كِلون (1) از " ارتش راين بريتانيا" (2) ضمن همكاري با سازمان ميراث فرهنگي اُسنابروك با گنجينه اي از سكه هاي نقره روبرو شد كه توانست يك سال بعد با كمك يك دستگاه فلزياب به طور كامل آن را استخراج كند: او گلوله هاي سربي خالصي را پيدا كرد كه اشاره به نبردي داشتند كه از قرار معلوم در اين مكان صورت گرفته بود. سكه هايي كه بلافاصله ضبط شدند، سلاح ها و بقاياي استخوان ها، كالكريزه نيدرساكسوني را به يكي از نخستين عنوان هاي تاريخ حفاري ژرمني- رومي تبديل ساختند و به موضوع نبرد در جنگل تويتوبورگ حيات تازه اي بخشيدند.
بلندي هاي كالكريزه (3) در 18 كيلومتري شمال شرقي اُسنابروك واقع است. مي توان حدس زد كه نبرد اصلي اين قتل عام سه روزه، در محل باريكي ميان كوه در جنوب و مرداب بزرگ در شمال به وقوع پيوسته باشد. قبلاً در 1885 تئودور مومسن اين احتمال را داده بود كه شايد كالكريزه، محلِ نبرد واروس بوده باشد، زيرا كشاورزان به هنگام كار بر روي كشتزارهايشان بارها با سكه هاي رومي مربوط به زمان آگوستوس روبرو مي شدند. اما ترديد تئودور مومسن به يقين تبديل نشد، زيرا هيچ گونه تجهيزات نظامي كشف نگرديد- بدين ترتيب همچنان در مورد جنگل تويتوبورگ اطمينان وجود داشت. اكتشاف هيجان برانگيز توني كلونِ انگليسي در رفع موانع به گروه كاري كالكريزه كمك نمود و به باستان شناسان يك اطمينان تقريباً صد در صدي در مورد مكان واقعي نبرد بخشيد. تاكنون حدود 1200 عدد سكه و ميزان قابل توجهي از تجهيزات نظامي در سطح بسيار وسيعي به طور پراكنده يافت شده، در حالي كه حفاري ها هنوز به پايان نرسيده است- احتمالاً اين كار چندين دهه به طول خواهد انجاميد. اين منطقه ناشناخته تقريباً شش كيلومتر طول و در باريك ترين نقطه اش يك كيلومتر عرض دارد. شروسكرها براي آن كه از صف طويل ارتش روم بيشتر بكاهند، اين تنگنا را از طريق يك خاكريز و خاك هاي مرطوب، بسيار باريك تر كرده بودند- رومي ها در دامي افتادند كه همچون قسمت باريك يك ساعت شني به نظر مي رسيد.
بدون شك حفاري ها و وضع منطقه اي كالكريزه نشانگر آن مي باشد كه در اينجا نبرد بزرگي ميان روميان و ژرمن ها به وقوع پيوسته است. اما در حقيقت نبرد واروس چه بود؟ از آنجا كه در آن زمان تورفتگي " كالكريزه - نيوِدِه " (4) يك راه ارتباطي مهم ميان شرق و غرب محسوب مي گرديد، همواره به اشتباه به منابع تاريخي اي اشاره مي شد كه از سرزميني ناشناخته خبر مي دادند كه كمينگاه لژيون ها شد و سرانجام آن ها را به قعر هرج و مرج تاريخي فرستاد. به يقين آنان با تورفتگي كالكريزه آشنايي داشتند. ايراد دوم اين بود كه در سال 15 ميلادي نبرد بزرگ ديگري به وقوع پيوست كه فرستاده رومي آلوس كائسينا (5) توانست به همراه چهار لشگر خود با رنج و زحمت فراوان از آن جان بدر برد. شرحي كه در منابع تاريخي از منطقه اين نبرد مي شود، با كالكريزه - و تنگناي ميان كوه و مردابي كه در جلوي آن واقع شده - يكساني بسيار زيادي دارد. البته در مقابل اين ايرادها بايد گفت كه وقايع نگاران رومي به طور كلي توضيحات محلي بسيار ناقصي ارائه دادند كه شباهت زيادي با يكديگر دارند- بي ترديد سرزمين ژرمن ها در شمال به عنوان يك سرزمين باتلاقي تاريك و خيس به نظرشان رسيده است. درواقع پيشرفت بيشتري در اين زمينه حاصل نگرديد. با آن كه تاسيتوس هم به شباهت چشمگير ماهيت نبرد ميان واروس و كائسينا تأكيد كرد، اما احتمالاً نبرد آخر در مكان ديگري صورت گرفت. با اين وجود، برخي از پژوهشگران همچنان نسبت به كالكريزه به عنوان محل قطعي نبرد واروس اظهار ترديد مي كنند.
كشف سكه هاي فراوان هم نمي تواند اطمينان نهايي را بدهد. در كالكريزه هيچ سكه اي كه مربوط به زمان بعد از واروس باشد، يافت نگرديد. در اين منطقه عموماً سكه اي كه تاريخ ديرتري داشته باشد، پيدا نشد، هرچند سال ها پس از نبرد واروس بسياري از لژيون هاي رومي در اينجا بسر مي بردند. اين بار ديگر بدين معناست كه سكه هاي جديد به سرزمين ژرمن ها وارد نشدند، به عنوان مثال ضرب سكه در مدت محدودي از زمان متوقف گرديده بود، به طوري كه نيروهاي كائسينا هم نتوانستند هيچ سكه اي از زمان بعد از واروس داشته باشند.
سرهنگ دوم توني كلون از طريق راه هاي هوايي خود را به كالكريزه نزديك نموده بود. او مسير شمالي سلسله كوه هاي ويهن (6) را پروازكنان طي كرده بود تا خط حركت سپاه را بازسازي كند. سرانجام او با كمك ابزار كامل باستان شناسي، از طريق عكس هوايي و حفاري سطح زمين، ميدان نبرد را كشف كرد. به دليل وسعت مكان نبرد، كالكريزه را مي توان يكي از بزرگ ترين محل هاي نبرد در عهد باستان برشمرد. اهميت منحصر به فرد آن در بهره فراواني است كه تاريخ نويسان و دانشمندان عصر قديم از آن مي بردند. در اينجا اشيايي كه نشانگر فرهنگ نظامي، فرهنگ روزمره و عبور و مرور مي باشند، به چشم مي خورند: تسمه هاي چرمي نگه دارنده شمشير، قلاب هاي كمري ريل دار، كلاه خودها، يراق ها، ابزار طبي، لوازم كار كفاشان، نجاران و خيلي چيزهاي ديگر. در هزاران پاكت كوچك ساده ترين قطعات، از بخش هاي مختلف يك زره گرفته تا قطعاتي از خنجرها و شمشيرها و همچنين ميخ هايي از كفِ پوتين يك لژيونر، با دقت فراوان نگه داري شده اند. جنجال برانگيزترين و زيباترين كشف تا به امروز يك نقاب آهني با روكش نقره بوده است. وحشت آورترين يافته ها هم استخوان هاي انساني است. از ميان بيش از 1000 عدد سكه، بسياري از جنس مس اند كه وسيله پرداخت بدهي سربازان محسوب مي شدند. مهر دوطرفه آن ها با " وار " VAR (7) به چشم مي خورد كه بي شك سال هاي هفتم تا نهم ميلادي را به عنوان زمان ضرب سكه، يعني دوران فرماندهي واروس نشان مي دهد. مسلماً از مقدار بسيار زياد اين سكه ها و ابزار نظامي مي توان دريافت كه زماني يك نبرد در اينجا به وقوع پيوسته است.
در پارك موزه كالكريزه حتي مي توان ردپاي لشگريان رومي را دنبال كرد. مسير حركت نيروهاي واروس با صفحه هاي فولاديني كه بر زمين قرار گرفته و بر رويشان آثار ناتمام مورخان رومي به تصوير كشيده شده، مشخص گرديده است. خاكريز ژرمن ها نيز جذابيت ديگري به اين پارك مي بخشد. شروسكرها اين خاكريز را در امتداد معبر بنا كردند تا سپاه روميان را در يك خط باريك تر تحت فشار قرار دهند؛ آنگاه توانستند در امتداد اين خط، از پرچين هايشان به سوي آرايش نظامي در حال حركت كه بسيار باريك تر شده بود، حمله ور شوند، در حالي كه به دفعات به سوي رومي ها هجوم آورده و با سرعتي برق آسا به پشت خاكريزشان عقب نشيني مي كردند. نيروهاي به دام افتاده واروس هيچ گاه نتوانستند ميدان تهاجمي بهتري به آنان عرضه كنند.
حتي در مورد كيفيت خاك هم سعي شده تا با خاك آن زمان كه رطوبت و ناهمواري هايش روميان را دچار مشكل نمود، دقيقاً برابري وجود داشته باشد. گودال هاي زه كشي شده اي كه بلافاصله توسط ژرمن ها ايجاد گرديدند- با توجه به بارندگي هاي شديد در حين نبرد- ظاهراً در جلوگيري از طغيان آب جاري شده از كوه مؤثر بودند. كوه، باتلاق و خاكريز ساخته شده از خاك و علف، راه فرار نيروهاي نااميد رومي را به سمت شمال و جنوب مسدود كردند. امكان عقب نشيني به سمت شرق هم ديگر برايشان وجود نداشت. كساني هم كه از حملات برخاسته از كمينگاه ژرمن ها جان سالم بدر بردند، احتمالاً پس از عبور از تنگنا به دو گروه تقسيم شدند. ولي پس از طي چندين كيلومتر دشمن مانع ادامه حركتشان گرديد و نابودشان ساخت.
حتي اگر هنوز هم به طور قطع ثابت نشده باشد كه آيا كالكريزه با خون سربازان واروس سيراب گرديده است يا خير- باز هم اين محل به عنوان يك مكان پژوهشي و باستاني به موزه اي بسيار جالب توجه در هواي آزاد تبديل شده است كه شهرت فزاينده جهاني اش سال به سال بازديدكنندگان بيشتري را جذب مي كند. سرهنگ دوم انگليسي توني كلون در روشن ساختن قضاياي مربوط به ژرمن ها و روميان سهم بزرگي ايفا كرده است. به نظر مي رسد كه او در مورد سرزمين انگل ها و ساكسن ها اطلاعات زيادي دارد. كاشف دوست داشتني ترين ميدان نبرد آلماني ها، در 1996 از سوي ملكه اليزابت دوم در كاخ بوكينگهام با نشان " نماينده امپراتوري بريتانيا " مورد تجليل قرار گرفت.
پينوشتها:
1.Tony Clun
2.انگلستان بعد از جنگ جهاني دوم، سپاهي در آلمان نگه داشت كه در ايالت راينلند وستفالي مستقر بود. (م).
3.Kalkriese
4.Kalkriese-Niewedde
5.Aulus Caesina
6.Wiehen
7.VAR يعني واروس (م).
آرتز، پتر (1391)، كوچ ژرمن ها در اروپا، ترجمه علي رحماني (تيرداد)، مرضيه ذاكري، تهران: اميركبير، چاپ اول.
/ج