بررسی تاریخ فرهنگ و تمدن اسپانیای اسلامی از ورود اسلام تا پایان قرن چهارم هجری

تصرف اسپانیا توسط مسلمانان و تشکیل حکومت اسلامی در این سرزمین باعث شد که کم کم تمدن اسلامی در این سرزمین شکل بگیرد و چنان رشد و پرورش بیابد که امروزه نیز از آن دوران به «تمدن اسپانیای اسلامی» یاد شود و
دوشنبه، 28 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی تاریخ فرهنگ و تمدن اسپانیای اسلامی از ورود اسلام تا پایان قرن چهارم هجری
بررسی تاریخ فرهنگ و تمدن اسپانیای اسلامی از ورود اسلام تا پایان قرن چهارم هجری

 

نويسندگان:
سید مصطفی طباطبایی
سمانه حجار چور خلج (2)
منبع: راسخون




 

 

چکیده:

تصرف اسپانیا توسط مسلمانان و تشکیل حکومت اسلامی در این سرزمین باعث شد که کم کم تمدن اسلامی در این سرزمین شکل بگیرد و چنان رشد و پرورش بیابد که امروزه نیز از آن دوران به «تمدن اسپانیای اسلامی» یاد شود و برخی از مظاهر تمدنی مسلمانان در این خطه همچنان مورد توجه مورخان و اندیشمندان تاریخ تمدن قرار گیرد. تشکیل حکومت های اسلامی مانند امویان اندلس، مرابطون، موحدون و دیگر حکومت های اسلامی شکل گرفته در این سرزمین باعث گردید که هر حکومتی نسبت به توان خود در راستای گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی در این سرزمین تلاش کند. ظهور اندیشمندان اسلامی و تألیف کتاب های مختلف علمی و همچنین ساختن مساجد و اماکن دیگر در اندلس بیانگر شکوفایی تمدن اسلامی در این سرزمین است. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای در پی آنیم که تحلیلی از چگونگی شکل گیری تمدن اسلامی در اسپانیا بپردازیم و مظاهر و ویژگی ها و دستاورد های این تمدن را بیان کنیم
کلید واژه گان: اسپانیا، اسلام، مسلمانان، تمدن، علم

مقدمه:

نفوذ فرهنگ اسلامی در اروپا به دنبال فتح اسپانیا توسط رزمندگان مسلمان آغاز شد. تاریخ آغاز برخورد نظامی مسلمین با سرزمین اندلس ژوییه 710 میلادی مطابق با 91 هجری قمری است. در این زمان گروهی از مسلمانان که تعداد آنان به چهار صد می رسید از شمال افریقا به بخش های جنوبی ایبری وارد شدند. گزارشی که این افراد ارائه کردند، موجب علاقه و تشویق مسلمانان برای فتح اسپانیا شد و در سال بعد کوششی جدی و موفقیت آمیز برای فتح آن ناحیه صورت گرفت. سپاهی که از هفت هزار نفر تشکیل می شد که بعداً برای تقویتش پنج هزار نفر دیگر به آن پیوستند تحت فرماندهی سردار نامی «طارق بن زياد» که خود از قوم سلحشور بربر و یکی از دلاوران شایسته و لایق موسی بن نفیر فروانروای افریقای شمالی بود، از تنگه میان مراکش و جنوب غربی اروپا که بعدها به نام او یعنی جبل الطارق معروف شد عبور کرد و در اندک مدتی بر اثر مقاومت و پایداری و روحیه سلحشوری و مهمتر از اینها به دلیل آرامش در بی کرانگی توحید واتکا به نیرویی معنوی و آسمانی، و سراسر شبه جزیره ایبری را به تصرف خود درآورد سپاه طارق، آن چنان مقتدر بود که موفق شد پادشاه خاندان ویژگوت ها را که رودریک نام داشت شکست دهد و به این ترتیب امپراطوری این قلمرو را براندازد. مقاومت سربازان امپراطوری در برابر دلاوران مسلمان بسیار جزئی، کوتاه و ناپایدار بود و مسلمانان تا پیش از فرا رسیدن سال 715 میلادی تمام شهرهای مهم اسپانیا را در اختیار خود گرفته بودند و یا در مواردی با حکمران های محلی معاهده اخوت و دوستی منعقد کردند. اندلس به تدریج به صورت ایالتی از امپراطوری اسلامی درآمد و فرمانروای آن از حاکم شمال افریقا اطاعت می کرد که در شهر قیروان از توابع کشور تونس، استقرار داشت.
برخورد مسالمت آمیز مسلمانان با افراد مسیحی اندلس به گونه ای بود که آنان در طول حکومت مسلمین بیش از آنچه قبلاً آزادی و امنیت داشتند از این دو نعمت برخوردار شدند. به گونه ای که در تاریخ شاهد آنیم که هنگامی که کشتار یهودیان بر برخی نواحی اروپا آغاز شد و عده ای از آنان به اندلس پناهنده شدند، مسلمانان با آغوش باز از آنان حمایت و امنیتشان را تأمین کردند. در صورتی که پادشاه کارلوس مسیحی سپاهیان خود را فرمان داد تمام معابد مسلمانان و یهودیان را ویران کنند. مسیحیان جز در موارد تخلف از قوانین اسلامی در محکمه های ویژه ای، مطابق قوانین خودشان محاکمه می شدند. اینها نسبت به برگزاری مراسم دینی خود مورد تعرض کسی قرار نمی گرفتند و مثل سال قبل از فتوحات مسلمین، قربانی های خود را تقدیم می کردند. آزادی مذهبی که دولت اسلامی برای ساکنان اسپانیا در نظر گرفته بود و نیز آموزشی که آزادانه میان پیروان دو کیش مسیحی و اسلامی برقرار بود، دو جماعت را به یکدیگر نزدیک ساخت به نحوی که ازدواج میان مردان جامعه اسلامی با زنان مسیحی امر رایجی بود و حتی این بانوان با آغوش باز اسلام را می پذیرفتند. فراتر از آن برخی مسیحیان نام های اسلامی برای خود برگزیدند و در پاره ای مراسم به همسایگان مسلمان خود اقتدا کردند. فراگیری زبان عربی چنان به سرعت جای فراگیری زبان لاتین را اشغال کرد که زبان مذهبی مسیحیت بتدریج به دست غفلت و فراموشی سپرده شد. حتی رجال برجسته کلیسا بر اثر تماس با مسلمانان به طور عمیق تحت تأثیر فرهنگ و ارزش های آیین مسلمین و تعالیم قرآن قرار می گرفتند و بدیهی است وقتی جاذبه و نفوذ این دین بر اسقف ها و کشیش ها این قدر قوی است، تأثیرش بر افراد عادی چگونه بوده است. اکثریت قریب به اتفاق مسیحیانی که به اسلام روی آوردند بدون شک جذبه ای عالی و مطابق سرشت و فطرت پاک و مدنیتی درخشان و عالی در آن می دیدند که عقل و دل و روحشان را مسخر ساخته بود.

 

 

آغاز شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در اسپانیا:

ظهور عباسیان و ورود عبدالرحمن الداخل به اندلس (138 ق/755 م) موجب جدایی این سرزمین از قلمرو خلافت و قطع روابط فرهنگی آن دو شد، چنانکه به نظر می‌رسد نهضت ترجمه شرق اسلامی، تاثیر قابل توجهی در اندلس بر جای نگذاشت و نزاعهای درازمدت داخلی در این سرزمین نیز تا سده‌ی 4 ق/10 م شرایط مناسبی را برای پرداختن به علوم فراهم نکرد. اما از سده‌ی چهارم هجری/دهم میلادی به بعد، با کوششهای عبدالرحمن الناصر و حکم دوم شماری از دانشمندان مشهور بغداد و مصر به اندلس دعوت شدند و بهترین آثار علمی در هر زمینه‌ای فراهم آمد (دایره المعارف اسلام، 1381، ج 10: 335). بنابراین از آن پس عصر شکوفایی فرهنگی در اندلس پدیدار شد که دستاوردهای بسیاری داشت، فرمانروایان مسلمان، این مطنقه را با فرهنگ، معارف و اندیشه اسلامی مأنوس کردند. وقتی مردم ارزش های آیین محمدی و سنت های بر گرفته از قرآن و حدیث را پذیرفتند، از آن پس حالت واپس ماندگی زندگی اهالی اسپانیا بسرعت دگرگون شد. شهرهای کوردووا (قرطبه)، تولدو (طلیطله) و گرانادا (غرناطه) به مراکز شکوفایی علمی، فرهنگی و هنری تبدیل و معارف اسلامی از این نقاط به سرزمین های اروپایی مسیحی به خصوص فرانسه و آلمان صادر شد. به طور مثال، در این سده، در جراحی نامورترین دانشمند جهان اسلام، زهراوی اندلسی پدیدار گشت و سنت داروشناسی در اندلس به همت ابن سمجون رونق گرفت (دایره المعارف اسلام، 1381، ج 10: 335). در زمینه‌ی علوم دیگر نیز شکوفایی و رونق به حدی بود که دانشمندان برجسته‌ی در علوم مختلف ظهور نمودند. در بخش تمدنی نیز به علت توجه حاکمان اندلس، مراکز تمدنی، از جمله بیمارستان، مسجد، مدرسه، کتابخانه و غیره ساخته شد، که این اقدامات شرایط رونق فرهنگ و تمدن اسپانیا در قرن چهارم هجری/دهم میلادی را فراهم نمود که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.

ادبیات

شعر مهم ترین چهره‌ی جهان شمول تمدن اسلامی در اسپانیا بود. اشعار عربی که در اوایل دوره‌ی امویان در اسپانیا سروده می‌شدند، دارای سبک‌های عربی-شرقی و بیان کننده‌ی احساسات جنگاورانه‌ی فاتحان عرب و علایق گروهی آنان بود. سبک بغدادی یکی از سبکهای رایج در این زمان در اسپانیا بود که توسط زریاب شاعر و خواننده‌ی معروف به این منطقه آورده شده بود. نخستین اشعار عربی اسپانیا از نظر قالب شعری معمولا قصیده بودند. بعدها قالب‌های شعری جدیدی در اسپانیا پدید آمدند که ترکیبی از قالب‌های شعری عربی و رومی بودند (لاپیدوس، 1381: 541).
در تاریخ فرهنگ اسلامی اندلس، مهم‌ترین گامها در راه حفظ تداوم و پیوستگی با چهره‌ی ادبی و فرهنگی بغداد در قرن چهارم هجری/دهم میلادی دهم برداشته شد، نخست توسط عبدالرحمن سوم و بعدا بیش‌تر به وسیله‌ی حکم دوم (وات، 1369: 93-92). عبدالرحمان الناصر نیز مردی ادیب و عالم بود، شعر و شاعری را دوست می‌داشت و شعرا و ادبا را به خود نزدیک می‌ساخت. مقدم بر شعرای دولتش و معززترین ایشان در نزد او فقیه، ابن عبدربه (318-246 هـ/930-861 م) صاحب عقدالفرید بود. ابن عبدربه از عهد محمد بن عبدالرحمان شاعر این خاندان بود (عنان، 1366، ج 1: 454-453) و از بزرگان علم و ادب محسوب می‌گشت (ضبی،1884: 137). ابن شهید اشجعی از دیگر شاعران این سده بود که بیشتر در نثر موفق بود، چرا که در این دوره در نثر اندلسی هنرنمایهای لفظی مشرق زمین بیشتر مورد توجه بود (دایره المعارف اسلام، 1381، ج 10: 340). عبدالرحمن سوم با ترویج و حمایت از قالبهای فرهنگی رایج در حکومت عباسیان سعی کرد مشروعیت رژیم خود را بر مبنای جدیدی قرار دهد، از این رو فرهنگ اسلامی اسپانیا در زمان وی با وجود این که برخی از ابعاد فرهنگ محلی را در خود جای داده بود اقتباسی از فرهنگ اسلامی-عربی خاورمیانه بود. فرهنگ درباری رایج در زمان وی به تقلید از فرهنگ درباری عباسیان سعی در تلفیق و ترکیب سمبول‌های اسلامی و جهان شمول داشت (لاپیدوس، 1381: 541-540). برای روشنتر شدن وضعیت ادبیات در قرطبه در قرن چهارم هجری/دهم میلادی به معرفی ادیبان و شاعران در زیر پرداخته می‌شود.
-ابن دراج قسطلی (421-347 ق/1030-958 م)
ابوعمر احمد بن عاصی بن احمد بن سلیمان بن عیسی بن دراج قسطلی اندلسی شاعر، یکی از شعرای بزرگ در نظم و نثر و خطب و رسایل بود و در محاسن و مراتب در اندلس مثل متنبی در شام بود. و قصیده‌ی در مدح ابن حکم اموی سروده بود. ابن بسام در کتاب ذخیره چند رسایل و اشعار وی را ذکر کرده و می‌گوید او در اندلس از جمله شاعران نیکو و علمای بلند مرتبه و کاتب و مداح منصور بن ابی عامر بود، هنرنمایی در عرصه‌ی لغات و تاریخ و انساب، توصیفات طولانی در قصاید، بازی با معانی بیان پیچیده و پرتکلف از خصوصیات سبک قسطلی در قصیده سرایی می‌باشد (ابن خلکان، بی تا، ج 1: 138-135 و صفدی، 1991، ج 8: 50-49 و حمیدی، 1966: 110 و بروکلمان، بی تا، ج 5: 121 و ابن بشکوال، 1966، ج 1: 40 و دایره المعارف اسلام، 1369، ج 3: 493-492).
-ابن طویل (ف 382 ق/992 م)
ایوب بن حسین بن محمد بن احمد بن عوف بن حمید بن تمیم ابوسلیمان معروف به ابن طویل، اهل اندلس، حکیم ادیب، به مشرق سفر نمود. وی از طرف مستنصربالله قضاوت بعضی نواحی را بر عهده گرفت (صفدی، 1991، ج 10: 39).
-ابن عبدربه (348-246 ق/959-861 م)
ابن حبیبب بن جریر بن سالم ابو عمر قرطبی، مولی هشام بن عبدالرحمن بن معاویة بن هشام بن عبدالملک بن مروان اموی، از بزرگان و عالمان به اخبار اولین و متاخرین و از مشاهیر علما و ادبا و محدثین و شعرای اندلس می‌باشد که قصص و حکایات بسیاری را به نظم درآورد و کتاب او عقدالفرید دال بر فضایل و علوم زیاد او و همچنین دلالت بر کلام او در تشیع است، وی درعقدالفرید تمامی فنون را ذکر نموده و اسم هر باب را یکی از جواهر مانند زمرد، یاقوت و غیره نهاده است (حموی، 1980، ج 2: 215-211 و مدرس تبریزی، بی تا، ج 8: 101 و صفدی، 1991، ج 8: 11-10 و حمیدی،1966: 102-101 و بروکلمان، بی تا، ج 3: 141-139 و ارشاد یاقوت، 1924: 68-67). شهرت ابن عبدربه بیش‌تر از همه مدیون این کتاب بود که قرنها چه در غرب و چه در شرق از رواج بی‌نظیری برخوردار بود. نمونه‌ی مورد نظر وی در تنظیم «العقد الفريد» کتابی است در شرق به نام «عيون الاخبار» ابن قتیبه و بیشتر مطالب خود را نیز منابع شرقی اخذ نموده‌است. ابن عبدربه همچنین مولف ارجوزه‌ی چهارصد و پنجاه بیتی است و این نوع، شعر موزونی است که مشکلات قصاید باستانی را ندارد و مصراعها معمولا مستقل دانسته شده و به صورت مثنوی است. ابن ارجوزه در شرح فتوحات جنگی عبدالرحمان سوم است و از آنرو شعر داستانی در عرب بندرت یافت می‌شود (وات، 1359: 85-84).
-ابن عریب قرطبی (ف 407 ق/1017 م)
ابن عریب قبرطبی، ادیب و شاعر بود (حموی، 1980، ج 12: 168-167).
- ابوالحسن کاتب
علی بن محمد بن ابی الحسن اندلسی ابوالحسن کاتب مشهور به ادب و شعر و در ایام دولت عامری بود از جمله آثار وی، فی التشبیهات من اشعار اهل الاندلس است (حموی، 1980، ج 14: 249 و ابن بشکوال، 1966، ج 2: 412).
- ابوحفص قرطبی کاتب (ف 418 ق/1027 م)
احمد بن برد ابوحفص قرطبی کاتب، ادیب و شاعر متقدم در دولت عامری بود (صفدی، 1991، ج 6: 264-263 و حمیدی، 1966: 119 و ابن بشکوال، 1966، ج 1: 38)، هنرش سرودن اشعار عاقانه و وصفی بود (دایره المعارف اسلام، 1369، ج 3: 100-99).
-ابوصالح معافری (ف 332 ق/934 م)
ایوب بن صالح بن سلیمان صالح بن هاشم بن غریب، مالکی مذهب، عالم در نحو و بلاغت و شعر بود. وی از العتبی فقیه، ابی زید و عبدالله بن خالد و جمعی دیگر، حدیث شنید (ذهبی، 1992، ج 25: 74 و صفدی، 1991، ج 10: 52).
-ابومحمد انصاری قرطبی (352-285 ق/963-898 م)
عبدالله بن محمد بن مغیث، ابو محمد انصاری قرطبی صفار، ادیب شاعر و کاتب از خالد بن سعد، احمد بن سعید بن حزم، اسماعیل بن بدر و گروهی دیگر روایت نمود و کتاب الشعراء بنی امیة را برای حکم مستنصر تصنیف نمود و کتابی نیز به نام توابین داشت (ضبی، 1884: 319 و ابن بشکوال، 1966، ج 1: 242 و ذهبی، 1992، ج 26: 74-73 و حمیدی، 1966: 253).
- احمد اشجعی (ف 426 ق/1035 م)
ابن عمر بن محمد بن عیسی بن شهید ابوعامر اشجعی نسب، ادیب دولت عامری در قرطبه به دنیا آمد و در ایام عبدالرحمن الناصر شاعر و بدیهه گو بود و در معانی شعر و بلاغت دست داشت و هزل بسیار داشت، اغلب شعرهای وی مدح، غزل و وصف بود، و وی کتاب حانوت عطار فی نحو، کشف الدک و ایضاح الشک فی الحیل، و التوابع و الزوابع و رسائل دیگر را تالیف نمود (حموی، 1980، ج 3: 222-220 و دایره المعارف اسلام، 1370، ج 4: 99-95 و کحاله، بی تا، ج 1: 302).
-احمد بن افلح اموی (...-324 ق/...-936 م)
احمد بن افلح بن حی بن عبدالمک اموی ادیب موثق، اهل قرطبه، مکنی به اباعمر، از قاسم بن اصبغ وجمعی دیگر روایت نمود (ابن بشکوال، 1966، ج 1: 16).
-احمد بن ایوب (432-360 ق/1041-971 م)
احمد بن ایوب بن ربیع البیری واعظ، اهل البیره، ساکن قرطبه، مکنی به اباالعباس، ادیب شاعر بود (ابن بشکوال، 1966، ج 1: 49).
-احمد بن زیدون (463-354 ق/1071-965 م)
احمد بن عبدالله بن غالب بن زیدون مخزومی اندلسی قرطبی ابوالولید، ادیب و شاعر که در سال 441 ق/1049 م از قرطبه به نزد معتضد عباد حاکم اشبیلیه رفت و مورد احترام و تکریم وی واقع گشت. رسائل ابن زیدون بسیار معروف هستند و مشحون به فنون ادب، تاریخ، امثال کلام عرب در نظم و نثر هستند و از بلاغت بسیار بالای برخوردار هستند. وی اشعار زیادی سرود و قبیح الهجاء بود (صفدی، 1991، ج 7: 90-89 و حمیدی، 1966: 130، ابن بشکوال، 1966، ج 1: 259).
- احمد بن سعید بن حزم (ف 400 ق/1010 م)
ابن غالب ابوعمر وزیر، اهل علم و ادب و بلاغت بود (حمیدی، 1966: 126).
-احمد بن محمد بن برد (ف 428 ق/1037 م)
احمد بن محمد بن احمد بن برد اندلسی، ابن عمر بن محمد بن شهید، ابوحفص کاتب، اشعارش ملیح و نثرش بلیغ بود، وی رساله‌ی در سیف و قلم و مفاخره‌ی بین آنها دارد، از کتب دیگر وی، تحصیل در تفسیر قرآن، و تفصیل در تفسیر است (حموی، 1980، ج 5: 42-41).
-احمد بن محمد بن عبدالله بن بدر
احمد بن محمد بن عبدالله بن بدر، ابوبکر، شاعر و ادیب در عهد منصور ابی عامر بود (حمیدی، 1966: 106).
-احمد بن محمد بن عبدربه (ف 382 ق/992 م)
ابن حبی بن حدیر بن سالم، مکنی به اباعمر، شاعر، اهل قرطبه، از بقی بن مخلد، ابن وضاح و خشنی، حدیث شنید (ابن فرضی، 1966: 38 و سیوطی، بغیة الوعاة، بی‌تا، ج 1: 371).
-احمد بن محمد بن فرج (ف 360 ق/971 م)
احمد بن محمد بن فرج ابوعمرو جیانی اندلس، ادیب شاعر اخباری، کتاب الحدائق را به روش کتاب الزهرة ابی بکر محمد بن داود برای حکم مستنصر تصنیف نمود و در آن صد باب ذکر نموده و در هر بابی صد بیت آورده، همچنین کتاب القائمین بالاندلس و اخبارهم را نیز تصنیف نمود. وی در زندان اشعار بسیاری سرود، و اشعارش تغزلی و حکمت آمیز بود، از جمله اشعار وی
بأیهمنــا أنا فی السکــر بادی بسکـر الطی أم سکـر الرقـــاد
به کدامین یک از مستی‌ها اظهار کنم، به مستی سفر کردن یا مستی بیداری
(ذهبی، ج 26: 242 و ضبی، 141-140 و صفدی، 1991، ج 8: 78-77 و حمیدی، 1966: 105-104 و ارشاد یاقوت، 1924: 78-77).
-احمد بن محمد جسور اموی (401-326 ق/1011-938 م)
احمد بن محمد بن احمد بن سعید بن حباب بن جسور اموی، اهل قرطبه، مکنی به ابابکر، شاعر، حافظ حدیث و رای، و عارف به اسماء رجال بود (ابن بشکوال، 1966، ج 1: 24- 23، صفدی، 1991، ج 7: 330 و حمیدی، 1966: 107).
-احمد بن نعیم سلمی
احمد بن نعیم سلمی، ادیب و شاعر مشهور ایام عبدالرحمن الناصر بود (ضبی، 1884: 195).
- اسماعیل بن بدر بن اسماعیل ابوبکر (ف 351 ق/962 م)
اسماعیل بن بدر بن اسماعیل بن زیاد، مکنی به ابابکر، اهل قرطبه، شاعر ادیب مشهور در ایام عبدالرحمن الناصر، از بقی بن مخلد، خشنی و جمعی دیگر، حدیث شنید (ضبی، 1884: 215 و ابن فرضی، 1966، ج 1: 66 و حمیدی، 1966: 163 و ذهبی، 1992، ج 26: 52).
-اغلب بن شعیب بن جیانی
اغلب بن شعیب بن جیانی، شاعر بزرگ، ساکن قرطبه، از شعرا عبدالرحمن الناصر بود (ضبی، 1884: 227).
-حبیب بن احمد شطجیری (ف 430 ق/1039 م)
حبیب بن احمد، از بزرگان ادب، اهل قرطبه، زمان حکم مستنصر بود که دیوان شعر یحیی بن حکم غزال را جمع نمود و آن را بر اساس حروف مرتب نمود (حمیدی، 1966: 198).
-حسان بن مالک بن ابی عبده (ف 416 ق/1025 م)
حسان بن مالک بن ابی عبده وزیر، از لغویون و ادیبان می‌باشد، که اشعار بسیا زیادی می‌سرود، وی کتابی بر روش کتاب ابی سری سهل بن ابی غالب تالیف نمد و آن را ربیعةً و عقیلٍ نامید (حمیدی، 1966: 197-196 و حموی، 1980، ج 7: 222-221 و ابن بشکوال، 1966، ج 1: 155 و کحاله، بی تا، ج 3: 192).
-حسن بن ایوب انصاری (425-338 ق/1034-949 م)
حسن بن ایوب بن محمد بن ایوب انصاری، اهل قرطبه، مکنی به اباعلی، معروف به ابن حداد، راوی حدیث و لغات، و در زمینه‌های زهد، رثا و شبهه شعر سروده بود (ابن بشکوال، 1966، ج 1: 136).
-حسن بن حسان ابوعلی معروف السناط
حسن بن حسان، ابوعلی معروف به سناط، شاعر زمان عبدالرحمن الناصر بود (حمیدی، 1966: 191 و ضبی، 1884: 246).
-حسین بن محمد بن نائل (372-296 ق/982-909 م)
حسین بن محمد بن قابل، مکنی ابابکر، اهل قرطبه، شاعر، متصرف در عربی و علوم غریبه و غیره بود (ابن فرضی، 1966، ج 1: 114 و سیوطی، بغیه الوعاة، بی‌تا، ج 1: 539 و ذهبی، 1992، ج 26: 518).
-حمد بن حمدون (ف 330 ق/941 م)
حمد بن حمدون بن عمر قیسی ابوشاکر، قرطبی فقیه، از شعر و ادب بهره داشت و اشعاری نیز می‌سرود (حمیدی، 1966: 199).
-خطیب شاعر قرطبی (ف 379 ق/989 م)
محمد بن مسعود خطیب، اهل قرطبه، مکنی به اباعبدالله، خطیب، نحوی و شاعر بود (ابن فرضی، 1966، ج 2: 90 و سیوطی، بغیة الوعاة، بی‌تا، ج 1: 245 و ذهبی، 1992، ج 26: 652-651 و صفدی، 1962، ج 5: 22).
-زیاد بن عبدالعزیز (430-348 ق/1039-959 م)
زیاد بن عبدالعزیز بن احمد بن زیاد جدامی ادیب شاعر، مکنی به ابامروان، راوی اخبار و اشعار نیکویی می‌سرود، تالیفاتی در اعتقادات به وی منسوب است و از جمله‌ی تالیفات مهم وی، منار السراج در رد قبری، و رد منذر قاضی. وی در قرطبه از عالمان علم آموخت (ابن بشکوال، 1966، ج 1: 189-188).
-سعدون بن عمر
ادیب و شاعر زمان عبدالرحمن الناصر می‌باشد (ضبی، 1884: 302 و حمیدی، 1966: 235).
-سعید بن جودی
سعید بن جودی شاعر و ادیب زمان الناصر بود (ضبی، 1884: 294 و حمیدی، 1966: 229).
-عائشه بنت احمد بن محمد (ف 400 ق/1010 م)
عائشه بنت احمد بن محمد بن قادم، اهل قرطبه، عالم، ادیب و شاعر بود و ملوک زمانش را مورد مدح قرار می‌داد (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 693-692).
-عباده بن عبدالله خزرجی (ف 419 ق/1028 م)
عباده بن عبدالله بن محمد بن عباده بن افلح بن حسین بن یحیی بن سعید بن قیس بن عباده انصاری خزرجی، شاعر، ادیب، اهل قرطبه، مکنی به ابابکر بود (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 450).
-عباس بن یحیی (ف 350 ق/961 م)
عباس بن یحیی بن قرلمان لخمی، اهل اشبیلیه، مکنی به ابالقاسم، شاعر و ادیب، در قرطبه و اشبیلیه از مشایخ حدیث شنید (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 443).
-عبدالرحمن بن عثمان الاصم
عبدالرحمن بن عثمان الاصم، شاعر بنی امیه، در ایام عبدالرحمن الناصرمی‌زیست (ضبی، 1884: 255).
- عبدالعزیز بن عبدالرحمن الناصر
عبدالعزیز بن عبدالرحمن الناصر ابوالاصبغ ادیب شاعر بود (ضبی، 1884: 372).
-عبدالله بن محمد بن سلیمان (ف 419 ق/1028 م)
عبدالله بن محمد بن سلیمان، اهل قرطبه، مکنی به ابامحمد، معروف به ابن الحاج، ادیب و شاعر بود (ابن بشکوال، 1966، ج 1: 263).
-عبدالله بن یعقوب الاعمی
عبدالله بن یعقوب الاعمی، ادیب و شاعر در ایام حکم مستنصر می‌زیست (ضبی، 1884: 340).
-عبیدالله بن یحیی بن ادریس قرطبی (ف 352 ق/963 م)
عبیدالله بن یحیی، از عبیدالله بن یحیی لیثی شاعر، سعید عثمان اعناقی، اسلم بن عبدالعزیز و غیره، حدیث شنید و در معرفت آثار و سنن عالم بود و مردم زیادی از وی علم گرفتند (ذهبی، 1992، ج 26: 74).
-عبدالعزیز بن احمد (ف 400 ق/1010 م)
عبدالعزیز بن احمد یحصبی، اهل قرطبه، مکنی به ابااصبغ، معروف به اخفش، ادیب بود (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 368).
-عبدالملک بن جهور (ف 282 ق/895 م)
عبدالملک بن جهور ابومروان، وزیر، ادیب شاعر کاتب، در ایام عبدالرحمن الناصر می‌زیست (حمیدی، 1966: 282).
-عثمان بن سعید (ف 320 ق/932 م)
عثمان بن سعید کنانی، اهل جیان، ساکن قرطبه، مکنی به اباسعید، معروف به بِحُرقُوص، ادیب، شافعی مذهب، کتابی در شعراء اندلس تالیف نمود (ابن فرضی، 1966: 303).
-علی بن معاذ (ف 389 ق/999 م)
علی بن معاذ بن سمعان بن موسی، مکنی به موسی بابی شیبه رعینی، اهل بجانه، مکنی به ابالحسن، شاعر، عالم به نسب، در قرطبه از ابن ابی دلیم و جمعی دیگر، حدیث شنید (ابن فرضی، 1966: 316-315).
-عیسی بن محمد لخمی (420-333 ق/1029-944 م)
عیسی بن محمد بن احمد بن مهذب بن معاویه لخمی، اهل اشبیلیه، مکنی به ابااصبغ، شاعر و حافظ اخبار، در سال 357 ق/968 م به قرطبه آمد (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 434-433).
-عیسی بن محمد بن ابراهیم (ف 374 ق/984 م)
ابوحیویه، ابواصبغ کنانی قرطبی ادیب شاعر بود (ذهبی، 1992، ج 26: 561).
-قاسم بن مروان (ف 391 ق/1001 م)
قاسم بن مروان بن معبد ازدی قشیری وراق، اهل قرطبه، مکنی به ابابکر، ادیب شاعر بود (ابن فرضی، 1966: 370).
-قاسم بن نصیر (ف 338 ق/949 م)
قاسم بن نصیر بن رقاص بن عیشون بن سلیم بن حریش بن ایوب، معروف به ابن ابی الفتح، اهل شذونه، مکنی به ابا محمد، فقیه، حافظ رای، نحوی، لغوی، شاعر بود. وی در قرطبه از قاسم بن اصبغ و جمعی دیگر، حدیث شنید. مضامین اشعارش بیشتر در زهد و ذم دنیا و شواهد حکم و پند و وعظ بود، چرا که در اواخر عمرش به زهد و کناره‌گیری از دنیا روی آورد، دیوان شعری نیز از وی باقی مانده (ابن فرضی 1966: 364).
-محمد بن احمد (ف 380 ق/990 م)
محمد بن احمد بن محمد بن قادم بن زیاد، اهل قرطبه، مکنی به اباعبدالله، شاعر، حافظ اخبار، در قرطبه از قاسم بن اصبغ و جمعی دیگر، حدیث شنید، و به مشرق سفر نمود و در آنجا نیز از جماعتی حدیث شنید (ابن فرضی، 1966، ج 2: 101-100).
-لبنی (ف 374 ق/984 م)
لبنی، کاتب خلیفه عبدالرحمن بود وی نحوی شاعر و بصیر به حساب بود و در علم عروض نیز دست داشت (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 692 و سیوطی، بغیة الوعاة، بی تا، ج 2: 269 و ضبی، 1884: 530).
- محمد بن احمد (ف 393 ق/1003 م)
محمد بن عبدالملک بن ایمن، اهل قرطبه، مکنی به اباعبدالله، ادیب شاعر، به فقه نیز توجه داشت (ابن فرضی، 1966، ج 2: 105).
-محمد بن احمد بن محمد بن عبدالله حصنی (385-319 ق/995-931 م)
محمد بن احمد بن محمد بن عبدالله بن حامد بن موسی بن العباس بن محمد بن یزید، اهل مصر، مکنی به ابابکر، معروف به ابن ازرق، ادیب شاعر، در سال 349 ق/960 م از مصر خارج شد و به اندلس رفت و مورد توجه مستنصر بالله قرار گرفت (ابن فرضی، 1966، ج 2: 118-115).
- محمد بن احمد عقیلی (ف 400 ق/1010 م)
محمد بن احمد بن معارک عقیلی، اهل قرطبه، مکنی به ابالقاسم، در علم عربی و معانی شعر دست داشت (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 485).
- محمد بن اصبغ (ف 327 ق/939 م)
محمد بن اصبغ بن لبیب، اهل استجه، مکنی به اباعبدالله، شاعر، بصیر به حساب، نحو، غریب، معانی شعر و فرائض بود، در قرطبه از احمد بن خالد و جمعی دیگر، حدیث شنید، به مشرق رفت و سپس به اندلس بازگشت (ابن فرضی، 1966، ج 2: 48-47).
-محمد بن حسین طبی (394-300 ق/1004-913 م)
محمد بن حسین بن محمد بن اسد بن محمد بن ابراهیم بن زیاد بن کعب بن مالک تمیمی حمانی طبی، شاعر، حافظ اخبار، عالم به انساب، در سال 331 ق/942 م وارد اندلس گشت (ابن فرضی، 1966، ج 2: 118).
- محمد بن زید علوی (...-358 ق/969 م)
محمد بن زید بن علی بن حسین علوی، مکنی به ابازید، شافعی مذهب، شاعر ادیب حافظ اخبار و واسع الروایه بود (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 600).
-محمد بن عبدالسلام (ف 400 ق/1010 م)
محمد بن عبدالسلام، معروف به تدمیری، اهل قرطبه، مکنی به اباعبدالله، ادیب از جمعی روایت نمود (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 488).
-محمد بن عبدالعزیز خشنی (430-351 ق/1039-962 م)
محمد بن عبدالعزیز بن احمد خشنی، اهل قرطبه، ساکن اشبیلیه، معروف به ابن معلم، مکنی به ابالولید امام در فنون آداب و صیاغت شعر و تالیفاتی نیکو در ادب دارد (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 521).
-محمد بن عبدالله بن یحیی بن یحیی (339-284 ق/950-897 م)
محمد بن عبدالله بن یحیی بن یحیی لیثی، اهل قرطبه، قاضی الجماعه، مکنی به اباعبدالله، شاعر، حافظ رای، عالم به آثار و سنن و علم اعراب و معانی شعر، در سال 313 هـ/ 925 م به مصر رفت، عبدالرحمن الناصر ابتدا او را قاضی البیره نمود و سپس بعد از ابی طالب در سال 324 هـ/936 م به قضاوت قرطبه گماشته شد و از احمد بن خالد و جمعی دیگر حدیث شنید (ابن فررضی، 1966، ج 2: 59-58).
-محمد بن مسعود بجانی (ف 400 ق/1010 م)
محمد بن مسعود بجانی غسان، بجانی الاصل، ساکن قرطبه، شاعر مشهور، غزل می‌سرود و هزل در شعرش زیاد بود (حمیدی، 1966: 92).
-محمد بن هشام
محمد بن هشام بن عبدالعزیز بن محمد بن سعید الخیر بن امیر حکم بن هشام ابوبکر، ادیب شاعر، در ایام عبدالرحمن الناصر بود، وی اشعار نیکو و بسیاری می‌سرود و کتابی در اخبار شعرای اندلس تالیف نمود (حمیدی، 1966: 96-95).
- محمد خشنی (ف 361 ق/972 م)
محمد خشنی، فقیه ادیب، شاعر، در قرطبه وفات یافت، از جمله آثار وی، الاتقان و الاختلاف، الفتیا، تاریخ اندلس، و النسب می‌باشد (کحاله، بی تا، ج 9: 168).
-مروان بن عبدالرحمن
مروان بن عبدالرحمن بن مروان بن عبدالرحمن الناصر ابوعبدالملک معروف به طلیق از بنی امیه بود، ادیب و شاعر بود و اکثر اشعارش را در زندان سروده بود (ضبی، 1884: 447).
-مصعب بن عبدالله بن محمد (ف 440 ق/1048 م)
مصعب بن عبدالله بن محمد بن یوسف بن نصر ازدی، اهل قرطبه، مکنی به ابابکر، ادیب محدث اخباری شاعر ولی حکام جزیره بود. از محمد بن اسد و جمعی دیگر روایت نمود (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 627).
-مطرف بن یحیی غرناطی (ف 357 ق/968 م)
مطرف بن یحیی بن لبیب بن محمد بن مطرف غسانی البیری، سپس غرناطی مکنی به ابالقاسم، در علم اعراب، و علوم غریبه دست داشت و راوی شعر و حافظ اخبار نیز بود، از جمله آثار وی، فقهاء البیره، شعراء البیره و کتابی در انساب العرب می‌باشد (سیوطی، بغیة الوعاة، بی تا، ج 2: 289 و ابن فرضی، 1966، ج 2: 137).
- منذر بن سعید البلوطی (355- 265 ق/966-879 م)
بلوطی اندلسی، نحوی بزرگ، خطیب و شاعر، عالم به تفسیر و احکام آن، در نزد الناصر و فرزندش حکم مستنصر بسر می‌برد و قضاوت قرطبه را برعهده داشت. از جمله تالیفات وی، الناسخ و المنسوخ، احکام القرآن، تفسیر القرآن و همچنین مجموعه‌ی رسائل و خطبه‌ها و اشعار متفرقه دارد (حموی، 1980، ج 10: 176-174 و داودی، بی تا، ج 2: 336 و ابن کثیر، 1987، ج 11: 308-307 و حمیدی، 1966: 348 و ابن فرضی، 1966، ج 2: 145-144 و بروکلمان، بی تا، ج 5: 137).
- موسی بن اصبغ مرادی
موسی بن اصبغ مراد، اهل قرطبه، مکنی به اباعمران، شاعر، بصیر به لغت و اعراب بود، به مشرق رفت وی کتاب نظم المبتدا در هشت هزار بیت را داشت (ابن فرضی، 1966، ج 2: 149 و سیوطی، بغیة الوعاة، بی تا ج 2: 306).
-یحیی بن هذیل (ف 389 ق/999 م)
یحیی بن هذیل بن حکم بن عبدالملک بن اسماعیل تمیمی قرطبی، معروف به ابن کفیف، ادیب شاعر، به مشرق رفت در سال 400 ق/1010 م و از رمادی شاعر و غیره، علم آموخت (حموی، 1980، ج 20: 39).
- یوسف بن هارون رمادی (ف 403 ق/1013 م)
یوسف بن هارون رمادی، اهل قرطبه، مکنی به اباعمر، شاعر و مقدم بر شاعران بود و از ابی علی بغدادی کتابش النوادر را روایت نمود (ابن بشکوال، 1966، ج 2: 674).

 




 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط