مسعودي در کتاب مروج الذهب مي نويسد، وقتي خليفه سوم از دنيا رفت و به آن تفصيلي که در کتب تاريخ نوشته است کشته شد از وي صد و پنجاه هزار دينار طلا و يک ميليون درهم پول نقد باقي ماند(1). در صورتي که پس از شهادت اميرالمؤمنين علي ابن ابي طالب بنا برنوشته مسعودي، امام حسن (عليه السلام) بر منبر فرياد کرد که از پدرم پول زرد و سفيدي يعني طلا و نقره اي باقي نماند مگر هفتصد درهم که اين پول هم از حقوق وي پس انداز شده است و مي خواست با اين پول خادمي براي خانه خود تهيه کند.
سپس مسعودي مي نويسد: قيمت املاک خليفه سوم در وادي القري و همچنين جاهاي ديگر به صد هزار دينار طلا مي رسيد علاوه بر اسب ها و شتران بسيار که از وي به جاي ماند.
درباره زبير مي نويسد که علاوه بر کاخ معروف بصره خانه هاي زياد در بصره و کوفه و اسکندريه مصر ساخت و دارايي او در حال مرگ پنجاه هزار دينار طلا و هزار اسب و هزار کنيز و غلام و مستغلّاتي فراوان در شهرهاي مختلف بود.
طلحة بن عبيدالله يکي از معاريف صحابه تنها از املاک عراق او روزانه به هزار دينار طلا مي رسد و به قولي بيش از اين بود و در ناحيه شراة شام بيش از اينها داشت.
عبدالرحمن بن عوف زهري از بزرگان صحابه، صد اسب در اصطبل او بسته مي شد و هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت و چون از دنيا رفت 4 زن داشت و چون فرزند هم داشت طبق موازين کتاب ارث اسلامي يک هشتم مال او را ميان چهار زن قسمت کردند، يعني به هريک از زنان 1/32 مال او داده شد که عبارت از 84 هزار دينار طلا بود.
زيد بن ثابت موقعي که از دنيا رفت آنقدر طلا و نقره از وي باقي ماند که آنها را با تبر شکستند و بر ورثه او تقسيم کردند و قيمت بقيه دارائي و مستغلاتش صد هزار دينار طلا مي شد.
يعلي بن اميّه که مادرش منيّه نام داشت و بدين جهت او را يعلي بن منيّه هم مي گويند و جنگ جمل عليه علي بن ابي طالب با کمک هاي مالي او به راه افتاد و بيشتر هزينه جنگ را او داد در وقت مردن 500 هزار دينار طلا به جاي گذاشت و از مردم هم مطالبات زيادي داشت و ارزش ترکه او از املاک و جز آن 300 هزار دينار مي شد، سپس مسعودي مي نويسد: « و لم يکن مثل ذلک في عصر عمر بن الخطاب بل کانت جادة و اضحة و طريقة بينة » يعني در دوران خلافت عمر هرگز اين گونه هرج و مرج مالي نبود و اينان را عمر مجال نمي داد که از مال مسلمين اين همه پول و ثروت و خانه و مستغلات فراهم کنند، بلکه راهي روشن و روشي آشکار بود. و از نظر طرز حکومت و جمع آوري اموال و تقسيم آنها بر مسلمانان هرگز مجال اندوختن اين همه ذخائر مالي از اموال مسلمين به دست کسي نمي آمد(2).
گرفتاريهاي حکومت اميرالمؤمنين (عليه السلام)
بعد از عثمان علي (عليه السلام) به حکومت رسيد و کار مشکل علي (عليه السلام) که جنگ ها بر سر آن به راه افتاد همين بود که جلو اين متنفّذان عمده را بگيرد و ديگر به کسي هر که باشد اجازه ندهد از بيت المال مسلمانان اگر چه يک دينار، بي حساب ببرد و از اين طمع ها و حرص و عادت هاي زشتي که پيدا شده بود جلوگيري کند، بر سر همين مشکل بود که علي (عليه السلام) در حدود چهار سال و نيم خلافت خود را گرفتار جنگ و مبارزه و با همان مردمي بود که فعلاً دستشان از کسب چنان ثروت هايي کوتاه شده بود و اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي گفت: ديگر امکان پذير نيست تا من بر سر کار باشم آن بساط يغماگري تجديد شود، بلکه آنچه را هم به ناروا داده اند و گرفته اند پس خواهم گرفت و به بيت المال مسلمانان باز خواهم گردانيد، و سر همين بالاخره علي (عليه السلام) به شهادت رسيد.پينوشتها:
1- عثمان در آخرين روز ذي حجه سال 23 هجري به عنوان خليفه سوم بر منبر رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) جاي گرفت، هرچند قريش و بني اميه از وي حمايت کامل داشتند اما رفته رفته اعتراض هايي از اطراف در مورد رفتارهاي استبدادي و صرف اموال بيت المال آغاز شد و عثمان به بدعتهاي ديني متهم گرديد. حتي عايشه گفت: عثمان کتاب خدا را آتش زد و سنت پيامبر را ترک کرد (انساب الاشراف، ج 5، ص 48)امام علي (عليه السلام) در چند مورد عثمان را سرزنش کرد. همچنين اعتراض هايي به واگذاري فرمانداريها و به بذل و بخششهايي فراوان به امويان شد. اين اعتراضها نه از مردم عادي که حتي عمروبن عاص و عايشه از مخالفان تند عثمان بودند(تاريخ المدينة المنورة، ج 3، ص 1089، المعيار و الموازنة، ص 27)و به سختي بر عثمان مي تاختند و چون شورش بر ضد عثمان اوج گرفت، کمتر کسي در مدينه با عثمان موافقت داشت. شاخص ترين صحابي رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) ابوذر از معترضان بزرگ عثمان در مورد انحرافهاي سياسي و اجتماعي و اخلاقي و مالي او بود، و توسط عثمان تبعيد شد و به نوشته جاحظ، مردم به خاطر اين که عثمان ابوذر را تبعيد کرد او را کشتند (الحيوان، ج 4، ص 227) به مرور زمان اعتراضات برضد عثمان بالا مي گرفت و رفته رفته نماز و خطبه او تعطيل گرديد و اين اعتراضات به ديگر نقاط کشور اسلامي به خصوص به مصر و کوفه رسيد، و جمعيتي از مصر و بصره به مدينه آمده و عثمان را محاصره کردند. امام علي (عليه السلام) در اين اختلافات و اعتراضها دخالت مي کرد اما به علت لجاجت عثمان کمتر به نتيجه مي رسيد تا آنکه محاصره خانه عثمان شدت يافت حتي آب را بر روي او بستند، معترضين از عثمان عزل او را مي خواستند که او نمي پذيرفت تا بين هواداران عثمان و مخالفان او درگيري آغاز شد و به شدت رسيد، عثمان از مردم مکه و حتي عايشه تقاضاي کمک کرد اما کسي نپذيرفت و به کشته شدن خويشاوندان عثمان و غلامان او منتهي گرديد تا به خانه او وارد شدند و ضمن يک زد و خورد شديد و قتل هواداران و مخالفين، عثمان به قتل رسيد و خانه او غارت شد. عثمان چهل و نه روز در محاصره بود تا روز جمعه 18 ذي حجه سال 35 هجري در نزديکي عصر کشته شد و جنازه او سه روز در حشّ کوکب افتاده بود بدون آن که کسي بر وي نماز بگذارد، و در پايان او را در همان جا که خارج از بقيع که قبرستان يهودي ها بود دفن کردند.(تاريخ المدينة المنورة، ج 3، ص 1241) اما بعدها معاويه قبر عثمان را جزء بقيع مسلمانان قرار داد.
2-البته نبايد فراموش کرد، که چون ايام حکومت عمر جامعه مسلمانان از ثروت و کثرت فراواني برخوردار نبودند کمتر چنين اموال و ثروتهايي همچون زمان عثمان و تحولات اجتماعي و سياسي و اثرات فتوحات به چشم مي خورد هرچند جسته و گريخته گاهي جستارهايي از ثروت و يا گردآوريهاي رشوه حکومت امثال زمامداري ابوهريره در بازگشت از مأموريت بصره به مدينه ديده مي شود.
آيتي، محمد ابراهيم؛ (1388) بررسي تاريخ عاشورا، [بي جا]: مؤسسه انتشاراتي امام عصر (عج)، چاپ پنجم.
/ج