عدد ابجدی: 94 العزیز به معنی غالب و چیره و مستولی است بر هر امری که اراده کند و مداومت بر این اسم تا چهل روز، چهل مرتبه موجب غنا و بی نیازی از خلق می شود و در بعضی از رسایل است که هر کس بعد از نماز صبح نود و نه مرتبه این اسم را بخواند اسرار کیمیا و سیمیا بر او مکشوف می گردد و اگر روزی صدمرتبه بگوید «یاعزیز» عزّت او زیاد می شود و بعضی گفته اند که هر کس روزی چهل و یک بار این اسم را بخواند دولتی عظیم یابد و در بعضی از کتب است که حامل این نقش که متعلّق به این اسم است مستغنی از خلق گردد و اگر کسی آن را بر پوست آهو نویسد و با خود دارد در نظر خلق شریف و محترم و معزّز نماید و اگر در تاج(کلاه، عمامه، و فرق سر) خود قرار دهد به منصب عالی برسد و صورت لوح این است:
شکل شماره(1)
برای قضای حوایج و رفعت و عزّت و وسعت و دولت و ادای دین و نیز در روز پنجشنبه پیش از طلوع آفتاب بعد از آن که دو رکعت نماز بخواند، سیصد مرتبه و به قولی پانصد مرتبه این آیه را بخواند «مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلّهِ العزَّةُ جَمیعاً» اثر عظیم دارد. و برای مصالحه مابین دو لشکر و مهربان شدن دشمن مکرّر بگوید «یا عزیزُ المَنیعُ الغالبُ عَلی اَمرِه فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ». همچنین برای تمام مطالب مهم در شب جمعه در خلوتی رو به قبله بنشیند با طهارت و هفت مرتبه سوره ی حدید را بخواند سپس یک بار این دعا را بخواند:
بسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ اَللّهمَّ اِنِّی اسئَلُکَ بِعزّتِکَ یا عزیزُ و بقُدرتِکَ یا قدیرُ و بِحِکمَتِکَ و رَحمتِکَ یا رَحمنُ و بِمَنّکَ یا منّانُ اَن یحفَظَنا بالایمانِ قائماً و قاعِداً راکِعاً و ساجِداً نائِماً و یَقظَةً حَیّاً و مَیّتاً وَ عَلی کُلِّ حالٍ اَعُوذُ باللهِ مِن شرِّ نَفسی و مِن شرّ کُلِّ ذی شَرّ وَ مِن شرِّ شَیاطینِ الاِنسِ وَ الجِنِّ وَ مِن شرِّ کُلِّ دآبَّةٍ اَنتَ اخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ ربّی عَلی صِراطٍ مُستَقیمٍ وَ صَلَّی الله عَلی مُحَمَّدٍ و الِهِ اَجمَعینَ»
و همراه داشتن این لوح چون به مشک و زعفران بر پوست آهو نوشته شود برای محبّت و افزوده شدن فهم و حافظه و تقرّب به سلاطین اثری عظیم دارد و صورت لوح این است:
وألف بین قلوبهم |
لو أنفقت ما فی الارض جمیعاً |
ما الفت بین قلوبهم |
و لکن الله ألف بینهم |
أنه عزیز حکیم |
391 |
229 |
363 |
1950 |
798 |
شکل شماره(2)
همچنین اگر کسی این لوح را در شَرَف مشتری یا زحل بر اطلس سرخ نویسد با طلا و به عطر معطّر نموده با خود دارد، بر دشمن منصور و مظفّر گردد و برای محبّت اثری کامل دارد و صورت لوح این است:شکل شماره(3)
شکل شماره(4)
ع |
ز |
ی |
ز |
ز |
ع |
ی |
ز |
ز |
ز |
ی |
ع |
شکل شماره(5)
لااِلَهَ اِلَّا اللهُ بِعِزَّتِکَ وَ قُدرَتِکَ لا اِلَهَ اِلَّا اللهُ وَ بِحَقِّکَ وَ حُرمَتِکَ لا اِلَهَ اِلَّا اللهُ فَرِّج بِرَحمَتِکَ مقصود حاصل گردد انشاء الله.
اسم هر معنی این اسم «المُعِزّ» یعنی عزّت دهنده به هر که بخواهد از بندگان خود و اگر کسی در شب جمعه یا دوشنبه در میان نماز شام و خفتن صد و چهل و یک مرتبه این اسم را بخواند خوف از دل او بیرون رود و در نزد حکّام و سلاطین باشکوه و هیبت گردد و اگر کسی لوح شماره (7) را بر چهار مثقال نقره نقش کند و آن را در آب یا شربت بیندازد و به هر کس بنوشاند مطیع او شود و صورت لوح این است:
شکل شماره(6)
م |
ع |
ز |
ز |
م |
ع |
ع |
ز |
م |
شکل شماره(7)
یا |
م |
ع |
ز |
ع |
ز |
یا |
م |
ز |
ع |
م |
یا |
م |
یا |
ز |
ع |
شکل شماره(8)
یا عَزیزاً فی عِزِّکَ فَلا اَعَزَّ مِنکَ اَعِزَّنی بِعّزِ عِزَّکَ فی عِزَّ لا یَعلَمُ اَحَدٌ کَیفَ هُوَ اَتوَجَّهُ اِلَیکَ وَ اَتَوَسَّلُ اِلَیکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَعطِنی ما لا یُعطی اَحَدٌ غَیرُکَ واصرِف عَنّی ما لا یَصرِفُنی اَحَدٌ غَیرُکَ.
پژوهه در مفهوم المهیمن، العزیز از مترجم
«المُهَیمِن» از اسمای خداوند به معنی نگهبان و مراقب می باشد. این اسم دوبار در قرآن کریم آمده است. به روایت "امام فخر رازی" از قول "ابوزید بلخی"، ریشه ی این اسم را سریانی و برخی دیگر عربی دانسته اند که گرایش "فخررازی" نیز به رأی اخیر می باشد. وی پنچ معنی در ذیل این اسم بیان می دارد: 1)شاهد، 2) مؤمن، بنابراین که ریشه ی این کلمه از «امن» باشد، 3)رقیب و حافظ، 4)مهربان و مشفق، 5) مصدّق به معنی گواهی دهنده بر راستی انبیا به گفتار و توان بر معجزه نمودن."امام محمد غزالی" سه صفت را در ظهور این اسم دخیل می داند، الف) علم به احوال موجود ب) قدرت تام در ایجاد مصالح موجودات ج)مواظبت بر تحصیل و حفظ این مصالح
با توجّه به معانی گوناگون فوق چنین برمی آید که در وقوع اسم «مهیمن» بین اسمای مجاورش سرّی نهفته است، زیرا در سلسله ی اسمای وارد در این آیه ابتدا به صفت مَلِک اشاره گردیده که بیانگر نسبت موجودات به خداوند تحل ظل قهری اوست و بدون فاصله اسمای تنزیهی خداوند چون "قدّوس" و "سلام" ظهور یافته است. یعنی در اسم «مهیمن» دو جنبه ی جلالی و جمالی وجود دارد؛ از همین رو شاید تفسیر "غزالی" ناظر به همین بیان باشد. بنابراین بی وجد نخواهد بود که بنا به اصل اشتقاق، ظهور ماده ی «هیم» به معنی شرشکستگی را در این اسم ملحوظ داشت زیرا توجّه به جمع دو مقام جلالی و جمالی در خداوند موجب سرشکستگی بنده می شود.
همان طور که یادآور شدیم این کلمه در قرآن مجید دوبار به کار رفته، یک بار به عنوان یکی از نامهای نیک خداوند (اسماء الحسنی) [سوره ی حشر/23] و بار دوم [در سوره ی مائده/48] که به عنوان صفتی برای قرآن به کار رفته است.
«ابن منظور»"مهیمن"را همان «مؤمن» (مشتق از ایمان به معنای امن بخشیدن) می داند. فیروزآبادی در قاموس توضیح بهتری می دهد: «المهیمن که میم دوم آن با فتحه نیز تلفظ می شود از اسماء خداوند است در معنای مؤمن به معنای کسی که دیگری را از خوف ایمن می دارد و در اصل "مُؤَامِن"(بر وزن مُدَحرِج) با دو همزه بوده است که همزه ی دومش به «یاء» و همزه ی اولش به «ها» بدل می گردد. یا به معنای امین یا مؤتمن، یا شاهد است. "احمدبن حسین بیهقی"(متولد 458 ق) در کتاب الاسماء و الصفات (ص 64) درباره ی این کلمه می نویسد: «... "مهیمن" به معنای امین است و ابوسلیمان می گوید: اصل ... آن مؤیمن است، سپس همزه به «ها» بدل شده چرا که تلفظ «هاء» آسانتر از همزه است و این کلمه بر وزن مُسَیطِر و مُبَیطِر است». سپس در توضیح معنای دوم(صفت قرآن) می نویسد که به معنای "امین" است، زیرا قرآن بر هر کتاب آسمانی پیش از خود "امین" است. [و دیگری گفته است]"مهیمن" یعنی مؤتمن بر سایر کتابها و مجاهد گفته است یعنی شاهد بر کتب پیشین...».
«آرتور جفری» محقق قرآن پژوه هم بر اصل "سریانی" و "آرامی" آن تأیید می کند. وی پنج وجه در معنای آن نقل می کند: 1)شاهد 2)مؤمن 3) نگهبان 4)مهربان 5)مصدّق.
همین طور واژه ی «عزیز» از اسمای خداوند به معنی «بسیار نیرومند» تعبیر می گردد. این اسم در قرآن کریم هشتاد و هشت بار استعمال گردیده است. هر کجا کلمه ی «عزیز» بر خدا اطلاق می شود به معنی نیرومند و توانایی است که غلبه بر او غیرممکن است؛ یعنی هیچ کس قادر بر غلبه ی بر او نیست و در برابر اراده و مشیّت او محکوم است، او همیشه غالب است و هرگز مغلوب نیست. واژه ی «عزیز» در قرآن کریم علاوه بر «بسیار نیرومند» در معانی زیر نیز به کار رفته است: 1) سخت و دشوار، 2) گرامی و محترم، 3) حکمران و شخص قدرتمند. امام محمّد غزالی در مفهوم اسم عزیز سه خاصیت را معتبر می داند: 1) شیء نفیسی که نظیرش کم است. 2) چیزی که نیاز به او بسیار است. 3) امری که رسیدن به آن مشکل است. وی از همین رو چیزهایی مثل خورشید و زمین را اگرچه دارای منافع بسیار و نایابند به جهت قابل دسترس بودن آنها، عزیز نمی داند.
امام فخر رازی با توجّه به کلام فوق چهار معنی را برای این اسم برشمرده است:
1) چیزی که دارای مثل و نظیر نیست. 2) چیره شونده ای که بر او چیره نمی گردند. 3) نیرومند و قوی. 4)عزّت دهنده و گرامی کننده که در واقع معنی "معزّ" است.
در این جا باید به این نکته توجّه داشت که کاربردهای گوناگون آن خواهد بود و از همین رو دارای جامعیّتی نسبت به معانی لغوی انفرادی آن است. مثلاً کاربرد این اسم با اسمایی همچون غفور، غفّار، وهّاب و رحیم بیانگر این مطلب است که اسم عزیز گاه در مرتبه ی جلالی ظهور می یابد و نیاز مخلوق را مرتفع می نماید و از همین رو نیاز مخلوقات به او در از بین بردن نقایص بسیار است.
تفسیر نمونه، در توضیح مفهوم «عزیز» می گوید: در لغت به معنی «هر چیز مشکل» است، زمینی که عبور از آن به سختی انجام می گیرد «عَزاز» نامیده می شود و نیز هر چیزی که بر اثر کمیابی، دسترسی به آن مشکل است «عزیز» گفته می شود و نیز افراد نیرومند و توانا که غلبه بر آنها «مشکل» یا غیرممکن است عزیز هستند.
نویسنده: ملاحبیب الله شریف کاشانی
مترجم و شارح: استاد محمد رسول دریایی
منبع: شریف کاشانی، ملاحبیب الله؛ (1383)، خواص و مفاهیم اسماء الله الحُسنی(نامهای زیبای خداوند)، ترجمه ی محمدرسول دریایی، تهران: نشر صائب، چاپ ششم