شرح گزاره هاي نامه ي 53 نهج البلاغه

مذمت عجله و لجاجت در امور حکومت

زنهار از شتاب کردن به کارها پيش از رسيدن هنگام آن ها، و سستي در آن ها هنگام دست دادن آنها، يا ستيزيدن درباره ي کارها به هنگامي که ناشناخته اند، يا سستي کردن در آنها هرگاه روشن و آشکار باشند.
دوشنبه، 26 آبان 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مذمت عجله و لجاجت در امور حکومت
 مذمت عجله و لجاجت در امور حکومت

 

نويسنده: مصطفي دلشاد تهراني





 

 

شرح گزاره هاي نامه ي 53 نهج البلاغه

نفي شتاب ورزي، سستي، لجاجت ورزي

« إِيَّاکَ وَ العَجَلَةَ بِالأمُورِ قَبلَ أوَانِهَا، وَ التَّسَاقُط فِيهَا عِندَ إِمکَانِهَا، أوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنکَّرَت، أوِ الوَهنَ عَنهَا إِذَا استَوضَحَت. »
زنهار از شتاب کردن به کارها پيش از رسيدن هنگام آن ها، و سستي در آن ها هنگام دست دادن آنها، يا ستيزيدن درباره ي کارها به هنگامي که ناشناخته اند، يا سستي کردن در آنها هرگاه روشن و آشکار باشند.

پرهيز از شتاب کردن در کارها

حکومت و مديريت جايگاه شتاب کردن در کارها، اعم از تصميم گيري، برنامه ريزي، عمل و اقدام، پيش از هنگام آن ها نيست. هرکاري در اين جايگاه بايد مبتني بر کارِ کارشناسي، بررسي درست و دقيق، ارزيابي همه جانبه، دورانديشي و جامع نگري باشد، و چنان چه هر يک از اين امور لحاظ نشود و به درستي صورت نگيرد، خسارت حاصل از شتاب کردن قابل جبران نيست. بنابراين سخت بايد از شتاب کردن در کارها پرهيز نمود: « إِيَّاکَ وَ العَجَلَةَ بِالأمُورِ قَبلَ أوَانِهَا » ( زنهار از شتاب کردن به کارها پيش از هنگام آن ها ).
شتابکاري نشانه ي نابخردي، بي تأمّلي و فقدان دورانديشي است، چنان که اميرمؤمنان علي (ع) فرموده است:
« مِنَ الخُرقِ المُعَاجَلَةُ قَبلَ الإِمکَانِ. » (1)
شتاب در کاري پيش از توانايي يافتن بر آن نشانه ي نابخردي است.
بنابراين ساختار حکومت و مديريت بايد به گونه اي سامان يابد که امکان شتابکاري در اظهارنظر، تصميم گيري و اقدام کردن فراهم نشود. امام علي (ع) در سفارش خود هنگام مرگ به فرزندش حسن (ع) فرمود:
« أنهَاکَ عَنِ التَّسَرُّعِ بِالقَولِ وَ الفِعلِ. » (2)
تو را از شتاب کردن در گفتار و کردار نهي مي کنم.
در منطق اميرمؤمنان علي (ع) شتاب ورزيِ نابه هنگام چنان خطرآفرين است که بايد به جدّ از آن پرهيز کرد، و به ويژه در حکومت و مديريت راه آن را با سازوکارهاي عقلاني و خرد جمعي بست. شتاب ورزي در کارها به دليل ماهيت آن، حکومت و مديريت را پيوسته به خطاکاري و نابهنگام سازي امور و تزلزل در همه چيز مي کشاند؛ و به اين دليل از منظر اميرمؤمنان علي (ع) به جدّ بايد از آن پرهيز شود:
« العَجُولُ مُخطِيٌ وَ إِن مَلَکَ، المُتأنِّي مُصِيبٌ وَ إِن هَلَکَ. » (3)
شتابکار دچار اشتباه است، هر چند به مطلوب رسد. کسي که با آرامش کار کند، کارش صحيح است گرچه هلاک شود.
« أصَابَ مُتَأنٍّ أو کَادَ، أخطَأ مُستَعجِلٌ أو کَادَ. » (4)
کسي که با آرامش کار کرد به مطلوب رسيد، يا بدان نزديک گرديد. شتابکار به خطا رفت، يا بدان نزديک شد.
اين آموزه ها مي رساند که شتاب کردن در کارها، پيش از رسيدن هنگام آن ها، در هر صورت کاري تباه است و بايد از آن پرهيز شود. در منطق علي (ع) شتاب ورزي در کارها حکومت و مديريت را به آزمون و خطاهاي مکرر مي کشاند و در واقع چيزي به نام تدبير امور باقي نمي ماند:
« العَجَلُ يُوجِبُ العِثَارَ. » (5)
شتابکاري موجب لغزش است.
« مَعَ العَجَلِ يَکثُرُ الزَّلَلُ. » (6)
با شتابزدگي لغزش ها زياد مي شود.
تصميم گيري و اقدام نابه هنگام جز آسيب و زيان، و اندوه و پشيماني پيامدي ندارد:
« العَجَلُ قَبلَ الإِمکَانِ يُوجِبُ الغُصَّةَ. » (7)
شتاب کردن پيش از توانايي يافتن بر کاري، موجب اندوه است.
و در حديث امام صادق (ع) آمده است:
« مَعَ التَّثَبُّب تَکُونُ السَّلَامَةُ، وَ مَعَ العَجَلَةِ تَکُونُ النَّدَامَةُ. » (8)
با آرامش و درنگ، سلامت [ از خطا و لغزش ] همراه است و با شتابزدگي، پشيماني.

پرهيز از سستي ورزيدن در کارها

همان گونه که شتاب کردن نا به هنگام در کارها بر خلاف خردمندي و تدبيرورزي است، سستي ورزيدن نيز به هيچ روي جايز نيست. « إِيَّاکَ ... وَ التَّسَاقُطَ فِيهَا عِندَ إِمکَانِهَا » ( زنهار از سستي در کارها به هنگام دست دادن آن ها ).
لازمه ي مديريتي خردورز اين است که همه چيز در آن تدبير شود و به هنگام انجام گردد، نه افراط و شتاب ورزي صورت گيرد، و نه تفريط و سستي پيش آيد. به بيان امام علي (ع):
« مَن حَلُمَ لَم يُفَرِّط فِي أمرِهِ. » (9)
آن که خردورز باشد، در کار خود کوتاهي نکند.
سستي ورزيدن در کارها از آسيب هاي بزرگ در اداره ي امور است، زيرا موجب فرصت سوزي و از دست رفتن موقعيت هايي مي شد که يا تکرار نمي شوند يا بسيار سخت به دست مي آيند. در آموزه هاي اميرمؤمنان علي (ع) آمده است:
« التَّفرِيطُ مُصِيبَة القَادِرِ. » (10)
کوتاهي کردن، مصيبت شخص توانا [ بر انجام دادن کار ] است.
« الفُرصَةُ سَرِيعَةُ الفَوتِ، وَ بَطِيئَةُ العَودِ. » (11)
فرصت زودگذر است و ديرياب.
بنابراين، آن جا که امور روشن است و مقدّمات کار فراهم گرديده، و روند تصميم سازي به درستي طي شده است، نبايد سستي نمود. « إِيَّاکَ ... أوِ الوَهنَ عَنهَا إِذَا استَوضَحَت » ( زنهار از سستي کردن در آن ها هرگاه روشن و آشکار باشند ).

پرهيز از ستيزيدن در کارها

در حکومت و مديريت جايي براي ستيزيدن وجود ندارد و هر گونه ستيزيدن در کارها، چه در تصميم گيري، و چه در اقدام، حکومت و مديريت را از مدار سلامت و تدبير خارج مي سازد و در انواع نابساماني ها فرو مي اندازد. به بيان علي (ع):
« اللَّجَاجَة تَسُلُّ الرَّأيَ. » (12)
ستيزيدن انديشه را مي برد.
« لَيسَ لِلَجُوجٍ تَدبِيرٌ. » (13)
ستيزه گر را تدبير نيست.
بنابراين بايد به جدّ از ستيزيدن پرهيز کرد، و سازوکار حکومت و مديريت را چنان ساماندهي کرد که جايي براي ستيزيدن اشخاص چه در تصميم گيري و چه در اقدام وجود نداشته باشد. « إيَّاکَ ... أوِ الَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَکَّرَت » ( زنهار از ستيزيدن درباره ي کارها به هنگامي که ناشناخته اند ).
ستيزيدن در امور، خود برخاسته از کاستي هاي دروني و ناتواني هاي بيروني است، و آسيب هاي آن در کوتاه مدت و دراز مدت، در دنيا و آخرت، چنان سنگين است که در بيان امام علي (ع) آمده است:
« اللَّجَاجُ أکثَرُ الأشيَاءِ مَضَرَّةٌ فِي العَاجِلِ وَ الآجِلِ. » (14)
ستيزيدن زيانبارترين چيزها در دنيا و آخرت است.
آنان که در حکومت و مديريت بر توسن ستيزيدن مي نشينند و با تکيه بدان تلاش مي کنند آن چه را ناشناخته است و نبايد در آن تصميم گرفت و اقدام نمود، به کرسي بنشانند و به ميدان عمل آرند، يا آن چه را که نادرست است و ناشناسا، با ستيزيدن، درست وانمود کنند و با انکار واقعيت، به عمل در آيند، همه چيز را به سوي تباهي مي کشانند. در آموزه هاي اميرمؤمنان علي (ع) آمده است:
« رَاکِبُ اللَّجَاجِ مُتَعَرِّضٌ لِلبَلَاءِ. » (15)
سوار بر مرکب ستيزيدن در معرض بلا و گرفتاري است.
« وَ إِيَّاکَ أن تَجمَعَ بِکَ مَطِيَّةُ اللَّجَاجِ. » (16)
زنهار که مرکب ستيزيدن تو را به هلاکت درافکند.
حکومت و مديريتي که در آن ستيزيدن راه يابد، در هزينه هاي سنگين و آسيب هاي جبران ناپذير فرو مي رود و به سوي نابود کردن و نابود شدن پيش مي رود، چنان که در بيان امام علي (ع) آمده است. (17)
« الَّلجَاجُ يَکبُو بِرَاکِبِهِ. » (18)
مرکب ستيزيدن، سوارِ خود را به زمين مي زند.

پي نوشت ها :

1- نهج البلاغه، حکمت 363.
2- أبوجعفر محمدبن الحسن الطوسي، الامالي، قدّم له السيّد محمد الصادق بحر العلوم، النجف، المطعبة الحيدرية، ج 1، ص 6؛ بحارالانوار، ج 71، ص 339.
3- شرح غررالحکم، ج 1، ص 322؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 29.
4- شرح غررالحکم، ج 1، ص 341؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 71.
5- شرح غررالحکم، ج 1، ص 118؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 39.
6- شرح غررالحکم، ج 6، ص 121؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 486.
7- شرح غررالحکم، ج 1، ص 351؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 29.
8- الخصال، ص 100؛ بحارالانوار، ج 71، ص 338.
9- نهج البلاغه، حکمت 31.
10- شرح غررالحکم، ج 1، ص 242؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 43.
11- شرح غررالحکم، ج 2، ص 13؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 21.
12- نهج البلاغه، حکمت 179.
13- شرح غررالحکم، ج 5، ص 79؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 410.
14- شرح غررالحکم، ج 2، ص 156.
15- شرح غررالحکم، ج 4، ص 85؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 270.
16- نهج البلاغه، نامه ي 31.
17- دلالت دولت، صص 676-681.
18- شرح غررالحکم، ج 2، ص 31؛ عيون الحکم و المواعظ، ص 33.

منبع مقاله :
دلشاد تهراني، مصطفي؛ (1390)، رايت درايت: اخلاق مديريتي در عهدنامه ي مالک اشتر، تهران: انتشارات دريا، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.