آشنايي با تفسير فقهي

در تفاسير فقهي، همت و اجتهاد بيشتر مفسران، بر شناخت و دريافت احكام فقهي الهي از آيات قرآن استوار است. اجتهاد آنان بر يافتن احكام فرعي از مفاهيم آيات فقهي است. حدود پانصد آيه در قرآن، جزء آيات الاحكام شمرده شده است.
چهارشنبه، 19 آذر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آشنايي با تفسير فقهي
آشنايي با تفسير فقهي

 

نويسنده: سيدرضا مؤدب




 

در تفاسير فقهي، همت و اجتهاد بيشتر مفسران، بر شناخت و دريافت احكام فقهي الهي از آيات قرآن استوار است. اجتهاد آنان بر يافتن احكام فرعي از مفاهيم آيات فقهي است. حدود پانصد آيه در قرآن، جزء آيات الاحكام شمرده شده است. تفاسير فقهي از تفاسير قديمي محسوب مي شوند. برخي از آنها براساس ترتيب آيات مصحف موجود، تأليف شده اند و برخي براساس موضوعات فقهي، تهيه و تدوين شده است.
بيشترين اجتهاد مفسران فقهي، بر تفريع فروع فقهي و استفاده از آيات قرآن، براي بيان حكم شرعي آنهاست. آنها حكم عملي مربوط به عبادات و معاملات را بيان كرده اند. چنين مفسراني، فقيهاني هستند كه تفسير آيات را براساس اصول و مباني فقهي، تدوين نموده و بر آن اساس، فتاوي خود را بيان كرده اند. غالب چنين تفسيرهايي، نام « آيات الاحكام » به خود گرفته و از قرن دوم تاكنون، همواره فقيهان آنها را تدوين كرده اند. تفسير آيات الاحكام، يكي از نمادهاي تفسير موضوعي به شمار مي رود. (1)

تعريف تفسير فقهي

در تفسير فقهي، مفسر فقيه سعي دارد با توجه فراوان به آيات فقهي، به بيان و تفسير اجتهادي احكام فقهي پنج گانه براي مكلفان بپردازد و از يك يا چند روش متعارف تفسيري كمك بگيرد.

آغاز تفسير فقهي

شايد بتوان گفت با نزول اولين آيات فقهي، تفسير فقهي نيز توسط شخص پيامبر آغاز شد. چرا كه با نزول اولين آيه اي كه پيامش عمل به مفاد آن بود و مردم از فروع عملي آن آگاهي نداشتند و لذا براي عمل بدان از پيامبر سؤال مي كردند و آن حضرت نيز براساس: « وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ الذِّکْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ » ( نحل/44 ) كه بيانگر وظيفه تبييني ايشان است به حسب مورد و متناسب با موضوع پاسخ لازم را بيان مي كردند. چه بسا بتوان گفت: از اولين مواردي كه مردم عصر نزول درباره تفسير آيات قرآن بدان نياز داشتند تفسير آيات الاحكام بود هرچند با اين عنوان مطرح نبوده باشد. به نظر مي رسد نخستين مجموعه مدون آيات الاحكام از محمد بن سائب كلبي (م 146ه.ق ) باشد. (2)
تعدد آيات فقهي عدد آيات الاحكام، ولي عدد مشهور پانصد آيه است چنان كه نام تفسير مقاتل بن سليمان تفسير خمسمأه آيه في الاحكام است. برخي ديگر آن را بيشتر مي دانند قرطبي در الجامع لاحكام القرآن خود بيشتر از دو هزار آيه را آورده است. (3) مرحوم معرفت هم مي فرمايد: « با توجه به مسائل سياسي و اجتماعي كه گذشتگان بدان توجه نكرده و متأخرين بدان عنايت ورزيده اند، تعداد آيات احكام افزايش مي يابد و به بيش از دو هزار آيه مي رسد. »(4) سيوطي تنها صد و پنجاه آيه را مربوط به اين زمينه مي داند. (5)

اهم تفاسير فقهي

تفاسير فقهي به دليل مباني فقهي متفاوت، متنوع بوده و براساس مسلك جعفري، حنبلي، شافعي، مالكي و حنفي تدوين شده است. به تعدادي از مهم ترين آنها كه گرايش غالب و يا يكي از گرايشهاي مهم آنها تفسير فقهي است، اعم از شيعه و اهل سنت به ترتيب زمان وفات مؤلفانشان، اشاره مي شود:

1. تفسير احكام القرآن شافعي

تأليف محمد بن ادريس شافعي، مقتداي مذهب شافعي ( م 204ق ) و به دست ابوبكر احمد بن حسين بيهقي نيشابوري ( م 458ق ) جمع آوري شده است. تفسير شافعي براساس آيات الاحكام در ابواب فقهي شكل گرفته و به مباحث كلامي نيز پرداخته است. شافعي به اقوال صحابه، تابعين و روايات نبوي (صلي الله عليه و آله) ‌استدلال كرده و سعي كرده تا با كمك آنها، آيات فقهي را تفسير كند. (6)

2. تفسير احكام القرآن جصّاص

تأليف ابوبكر احمد بن علي الرازي جصّاص ( م 370ق ) به زبان عربي است. جصّاص، حنفي مذهب و از فقيهان معروف و بنام قرن چهارم است. او به شرح و تفصيل آيات الاحكام براساس ترتيب سوره هاي قرآن پرداخته و از تفسير و بيان ديگر آيات خودداري كرده است. جصّاص در بررسي و شرح آيات الاحكام، به فروع فقهي آنها نيز نظر داشته و از ‌آراي فقيهان و دلايل آنها ياد كرده است.
او در تفسير خود، نسبت به فقه شافعي تعريض داشته و روايات نبوي و گفتار صحابه، و تابعين را در استناد و توجيه اقوال و آراي فقهي خود بيان كرده و كلام خود را به آنها مستند نموده است. در نقل گفتار از ذكر نام گوينده خودداري كرده و تنها به لفظ « قيل » اكتفا نموده است. جصّاص در مواردي ناخواسته به مباحث اعتقادي، تاريخي و توضيح آنها پرداخته، با آنكه بحث درباره آنها از دايره تفسير فقهي او خارج بوده است. (7)

3. تفسير احكام القرآن كياهراسي

تأليف عماد الدين ابوالحسن علي بن محمد طبري كياهراسي، معروف به احكام القرآن كياهراسي ( م 504ق ) به زبان عربي است. او داراي مذهب شافعي بوده و از فقيهان بزرگ شافعيه در قرن پنجم به حساب مي آيد. كياهراسي، به تفسير تمامي آيات الاحكام براساس ترتيب مصحف موجود پرداخته و از شرح ديگر آيات خودداري كرده است. او در مباحث تفسيري خود به ديدگاههاي فقهي جصّاص حنفي متعرّض شده و آن را نقد كرده است.
عماد الدين ضمن بيان و شرح آيات الاحكام، به روايات نبوي (صلي الله عليه و آله) ‌و گفتار صحابه و تابعين نيز پرداخته و مباني فقهي خود را به آنها مستند كرده است. كياهراسي همچنين به ناچار در ردّ و نقد ديدگاه حنفي و اثبات مذهب شافعي، به مباحث اعتقادي نيز پرداخته و آنها را نقد كرده است. (8)

4. تفسير احكام القرآن اندلسي

تأليف ابوبكر محمد بن عبدالله بن محمد اندلسي، معروف به تفسير ابن عربي ( م543ق ) به زبان عربي است. او به تفسير غالب آيات الاحكام بر مبناي فقه مالكي پرداخته است. تفسير او از تفاسير مهم فقهي مالكي است. ابن عربي تفسيرش را بر ترتيب سوره ها بنا نهاده و از شرح و تفسير ديگر آيات خودداري كرده است. او در اين تفسير از مباني فقهي مالكي دفاع كرده و مباني فقهي ديگر را درست ندانسته است.
او از لغت و روايات نيز كمك گرفته و از نقل اسرائيليات خودداري كرده است. همچنين به مباحث كلامي و اعتقادي هم، به مناسبت مباحث فقهي اشاره كرده است. به ابن عربي كتاب انوار الفجر في تفسير القرآن و قانون التأويل في تفسير القرآن نيز نسبت داده شده كه شامل تفسير تمامي آيات بوده است. (9) او در ذيل آيه 21 سوره نمل: « لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ‌ » حكم بر تكليف در خصوص پرندگان دارد. (10)

5. تفسير احكام القرآن ( فقه القرآن ) راوندي

تأليف قطب الدين ابي الحسن سعيد بن هبة الله راوندي ( م 573ق ) به زبان عربي و براساس مذهب جعفري اثني عشري است. قطب الدين راوندي از عالمان، محدثان، مفسران، فقها و ادباي بزرگ عالم تشيع در قرن ششم و صاحب آثار گرانقدري، مانند منهاج البراغه في شرح نهج البلاغه، الخرائج و الجرائح در معجزات معصومين و خلاصه التفاسير است.
تفسير احكام القرآن راوندي براساس ترتيب ابواب فقه و در بيان احكام فقهي و تفسير آيات الاحكام است. وي در ذيل آيات مذكور، فروع فقهي را ذكر و بر آن استدلال كرده است. تفسير او موجز و مختصر است و در آن از پرداختن به مباحث غيرفقهي خودداري شده است. (11)
راوندي از روايات معصومين عليهم السلام و گفتار صحابه نيز بهره برده و از بسط مطالب تفسيري فقهي، با نقل گفتار ديگران و تفريع گسترده آنها پرهيز داشته است. (12)

6. الجامع الاحكام القرآن قرطبي

تأليف ابوعبدالله محمد بن احمد انصاري قرطبي معروف به تفسير قرطبي ( م 671ق ) به زبان عربي است. تفسير قرطبي، مجموعه بزرگي در تفسير فقهي و دربردارنده تمامي آيات قرآن است. تأكيد غالب او در سراسر تفسير مبتني بر بررسي آيات فقهي است. او اين تفسير را براي تقويت مذهب مالكي نگاشته و مذاهب فقهي ديگر را نقد و بررسي كرده است.
قرطبي در تفسير خود به قرائات، اعراب، لغت و روايات پرداخته و از گفتار صحابه و تابعين كمك گرفته تا مباني فقهي خود را تثبيت و گفتار ديگران را رد كند. همچنين اشعاري براي استشهاد آورده است. در روايات سعي داشته از ذكر اسرائيليات خودداري كند. وي اشعري بوده و از آن در تفسير آيات دفاع كرده است. در مقدمه تفسير خود، در خصوص، فضل قرآن، ترغيب به سوي قرآن، تلاوت قرآن، پرهيز اهل قرآن از ريا، حامل قرآن و فضل تفسير قرآن مطالبي آورده است. تفسير او متأثر از تفسير ابن عطيه و حاوي گفتار طبري و ابن عربي است. (13)

7. كنز العرفان في فقه القرآن

تأليف جمال الدين مقداد بن عبدالله سيوري، معروف به فاضل مقداد ( م 826ق ) به زبان عربي است، اين تفسير به شكل موضوعي و براساس ابواب فقهي، آيات الاحكام را تفسير و تبيين كرده است. سيوري در تفسير خود، بر مذهب جعفري اثني عشري، استدلال كرده و مباني فقهي شيعي خود را ثابت كرده است. او به ذكر گفتار فقهي اهل سنت با هدف مقايسه آراي آنان با آراي شيعه پرداخته كه از نوعي مقارنه برخوردار است.
سيوري، در تفسير آيات الاحكام، همانند ديگر مفسران، از لغت و روايات معصومين (عليهم السلام) بهره برده و به مباحث كلامي به شكل استدلالي پرداخته است. او به نقل گفتار اهل سنت و عالمان شيعه در تبيين آيات، اهتمام ورزيده و آنها را به عنوان احتمالات، در تفسير آورده است. سيوري علاوه بر فقاهت، متكلم نيز بوده و صاحب كتاب ارزشمند اللوامع في المباحث الكلاميه است. (14)

8. تفسير شاهي

تأليف سيد امير ابوالفتح حسيني جرجاني شيعي ( م 976ق ) است كه به فارسي روان و قابل فهم براي همگان تدوين شده است. تفسير جرجاني شرح آيات الاحكام را براساس ابواب فقهي شامل مي شود. تفسير او به بخشي از آيات آن هم به صورت موجز و مختصر پرداخته و از جنبه هاي ديگر تفسيري برحذر بوده است. او در هر باب ابتدا موضوع و سپس آيات مربوط به آن را تفسير و تبيين مي كند. او در مقدمه كتابش، اهميت شيوه تفسيري خود را يادآور شده است. (15)

9. زبدة البيان في احكام القرآن

تأليف احمد بن محمد اردبيلي ( م 993ق ) معروف به مقدس اردبيلي به زبان عربي است. مقدس اردبيلي از عالمان بزرگ شيعه در قرن دهم بوده كه تفسيرش از تفاسير ارزشمند فقهي محسوب مي شود. تفسير او براساس ترتيب ابواب فقه و شامل آيات الاحكام است.
مرحوم اردبيلي، در كنار تفسير آيات فقهي، به مباحث كلامي و تاريخي نيز پرداخته است. او گفتار عالمان شيعه، و در مواردي آراي اهل سنت را ذكر كرده و مبناي فقهي خود را تثبيت مي كند. اردبيلي در مقدمه، تفسير سوره حمد را به شكل كامل از باب فضيلت آن آورده است. فقهاي پس از او به استدلال و ترتيب مباحث تفسيري او بسيار توجه كرده اند. (16)

10. منتهي المرام في شرح آيات الاحكام

تأليف محمدبن حسين بن امام قاسم بن محمد ( م 1067ق ) به زبان عربي است. محمد بن حسين، زيدي مذهب و از عالمان بزرگ يمن بوده و تفسيرش در شرح و تفسير آيات الاحكام براساس مذهب زيديه و دربردارنده غالب آيات الاحكام براساس ترتيب سوره هاي قرآن است. تفسير او موجز بوده و در شرح آيات الاحكام محمد بن ابراهيم وزير به تكميل آن پرداخته و مطالبي بر آن افزوده است.
وي به روايات مأثور، توجه كرده و از گفتار صحابه و تابعين نيز استفاده نموده است. او به سبب نزول آيات اشاره كرده و از مقارنه بين مذاهب و تفصيل گفتار، خودداري كرده است. تفسيرش موجز و از مباحث لغوي، بياني، كلامي و قرآن به دور است. او در اين تفسير، ضمن دفاع از مذهب زيديه و شرح آيات فقهي بر مبناي فقه زيدي، از تعصب و اظهارنظر بدون دليل نيز خودداري كرده است. (17)

11. مسالك الأفهام الي آيات الأحكام

تأليف جواد كاظمي ( م قرن 11ه.ق ) به زبان عربي و براساس مذهب شيعه اثني عشري تنظيم شده است. او به ترتيب ابواب فقهي همت گمارده و در موضوعات فقهي، آيات را گردآوري و تفسير كرده است. در تفسير مسالك الافهام به آراء و مذاهب فقهي اهل سنت توجه و نوعي مقارنه بين آنها در نظر گرفته شده است.
در تفسير هر آيه، به شناسايي لغت و اعراب آنها اهتمام داشته و ضمن بيان مطالب فقهي، به نكات تفسيري غيرفقهي نيز پرداخته است. از روايات معصومين عليهم السلام و گفتار صحابه كمك گرفته و آنها را در مواردي بسط داده است. (18)

12. التفسيرات الاحمديه في بيان الاحكام الشرعية

تأليف احمد بن ابي سعيد بن عبدالله ( م 1130ق ) معروف به ملاجيون حنفي، از عالمان بزرگ حنفيه و به زبان عربي است. تفسير ملاجيون از تفاسير فقهي حنفي به همراه مقارنه با ديگر مذاهب اهل سنت و شيعه، و براساس ترتيب آيات قرآني است. غالب آيات الاحكام در التفسيرات الاحمديه به شكل موجز و مختصر تفسير شده است. احمد بن ابي سعيد گفتار فقيهان را ذكر كرده و براي تثبيت مذهب حنفي، برخي از آنها را ترجيح داده و بر آن استدلال كرده است.
او در تفسيرش از روايات نبوي صلي الله عليه و آله و گفتار صحابه بهره برده و از ذكر اسرائيليات پرهيز نداشته است. ملاجيون، از تفاسير انوارالتنزيل بيضاوي و كشاف زمخشري كمك گرفته و در مواردي به تناسب موضوع به مباحث غيرفقهي نيز پرداخته است. وي ضمن بيان گفتار عالمان اهل سنت در مباحث كلامي و اصولي به طرفداري از اشاعره، ديدگاههاي معتزله را نقد كرده است. (19)

13. تحصيل الاطمينان في مطالب زبدة البيان

تأليف ميرسعيد محمد ابراهيم حسيني قزويني ( م 1149ق ) از عالمان اماميه در قرن دوازدهم و به زبان عربي است. وي از متكلمان و فقيهان شيعه بوده كه در تفسير خود، به جنبه كلامي و فقهي كاملاً اهتمام داشته است.
قزويني از روايات معصومين عليهم السلام فراوان استفاده كرده و كتاب او شامل آيات الاحكام است. براساس متن كتاب زبدة البيان في تفسير آيات الاحكام اردبيلي به تفسير آيات فقهي پرداخته و در آنها از روايات و استدلال استفاده كرده است. وي با توجه به گفتار فقيهان و براي اثبات نظريه هاي خود به روايات اهل بيت عليهم السلام استدلال مي كند. كتاب تفسيري او شامل همه ابواب فقه از طهارت تا ديات است. (20)

14. نيل المرام من تفسير آيات الاحكام

تأليف ابوالطيب سيد محمد صديق بن حسن خان قنوجي بخاري (م 1307ق ) به زبان عربي است. محمد صديق بن حسن خان، شافعي مذهب و از عالمان بزرگ هند در قرن چهارم بوده و تفسيرش شامل آيات الاحكام به ترتيب آيات قرآن است.
او حدود دويست آيه از آيات قرآن را كه معتقد است صريح ترين آيات مربوط به احكام اند، به شكل موجز و بدون پرداختن به موضوعات غيرفقهي، تفسير مي كند. در تفسير نيل المرام، ديدگاه مذاهب چهارگانه بررسي و برتري هريك بر عهده خواننده گذاشته شده است. قنوجي با آنكه شافعي مذهب بوده، ‌به استدلال و تثبيت مذهب فقهي خود به طور صريح مبادرت نكرده است. (21)

15. تفسير آيات الاحكام يزدي

تأليف سيد محمد حسين طباطبايي يزدي (م 1386ق ) به زبان عربي است. او داراي مذهب جعفري اثني عشري بوده و تفسيرش در بردارنده ي آن دسته از آياتي است كه حاوي احكام فقهي اند. اين تفسير براساس ترتيب سوره ها تنظيم شده است. وي ضمن بررسي اهميت مفردات و لغات در آيات به سبب نزول و روايات نيز در مواردي اشاره كرده است.
تفسير او در نزد شيعه ممتاز بوده و از نخستين تفسيرهايي است كه آيات الاحكام را بر اساس ترتيب آيات قرآن بررسي كرده، نه ابواب فقهي. وي ضمن مقايسه آراي فقهي عالمان شيعه با ديگر مذاهب اهل سنت، بر آراي فقهي خود نيز استدلال مي كند و با بيان آراي مذاهب ديگر، به تثبيت مذهب جعفري مي پردازد. او در مقدمه به مباحثي در علم تفسير، مانند فضل قرآن، كيفيت نزول، لزوم عرضه روايات بر قرآن، سنت و عترت اهل بيت عليهم السلام پرداخته و موارد اتفاق و اختلاف فقهي را به صورت موجز بيان كرده است. (22)

16. تفسير آيات الاحكام سايس

تأليف محمدعلي سايس ( م 1396ق ) شافعي مذهب،‌ به زبان عربي است. سايس تفسير خود را براساس مذهب اهل سنت و تطبيق مذاهب اربعه حنفي، شافعي، مالكي و حنبلي نوشته كه براساس ترتيب سوره هاي قرآن و درخصوص آيات الاحكام است.
مؤلف تلاش نموده در ميان آراي فقهي اربعه، سخن شافعي را ترجيح دهد. او روايات نبوي صلي الله عليه و آله و گفتار صحابه و تابعين را ذكر و به آنها استناد كرده است. تفسير او به شكل موجز تنظيم شده است. (23)

17. روائع البيان في تفسير آيات الاحكام

تأليف محمدعلي صابوني از عالمان معاصر اشعري مذهب اهل سنت و به زبان عربي است. او به تفسير آيات الاحكام براساس ترتيب آيات قرآن پرداخته و چنان كه خود گفته، تفسيرش با روشي نوين در بيان آراي فقيهان، برگرفته از تفاسير معتبر قبلي است. تفسير او درواقع، تلخيصي از تفاسير قبلي است كه در آن تمايلي به مذهب خاصي نداشته، بلكه تنها آراي آنها را ذكر كرده است.
صابوني از تفاسير جصّاص، ابن عربي، شافعي و كياهراسي بهره برده و به مقارنه بين تفاسير شيعه و اهل سنت توجه داشته است. صابوني صاحب تفسير ديگري به نام صفوة التفاسير است كه دربردارنده تمامي آيات قرآن و جزء تفاسير جامع است. (24)

نمونه هايي از تفسير فقهي

1. قال الشافعي: « فرض الله ( جلّ ثناؤه ) الصلاة علي رسوله (صلي الله عليه و سلم)، فقال: ( إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً ) فلم يكن فرض الصلاة عليه في موضع، اولي منه في الصلاة(25).
2.كياهراسي در مورد قرائت نه جهري و نه اخفات نماز در آيه 110 سوره اسراء مي گويد: قوله تعالي:( وَ لاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ وَ لاَ تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِکَ سَبِيلاً ). روي أن ابابكر كان يخافت، و كان عمر يجهر، فقال رسول الله صلي الله عليه و سلم لأبي بكر: لم لا تجهر؟ فقال: اناجي ربي و هو اعلم بحاجتي. و قال لعمر: كيف تجهر؟ قال: اوقظ الوسنان و أطرد الشيطان، فقال النبي عليه الصلاة و السلام: أحسنتما، ثم نزلت هذه الآيه، فقال عليه الصلاة و السلام لأبي بكر: أرفع شيئا، و قال لعمر: اخفض شيئا. (26)
3. فاضل مقداد در ذيل يه 104 آل عمران مي گويد: الثانيه ( وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ... ) انّهما يوجّهان الي من يؤثران عنده إمّا لجهله أو لدخوله في المنكر اضطرارا من غير تعمّد او لدخول شبهه عليه اما من دخل في المنكر عن قصد و علم به و اختيار و إذعان فإنّه لا يجب امره و لا نهيه بل يجوز فان تحقّق ضرره او خيف ذلك فلا جواز ايضا و من هذا ورد في الخبر عنهم عليهم السلام « من علّق سوطا أو سيفا فلا يؤمر و لا ينهي. (27 )
4. مقدس اردبيلي مي گويد: النوع الرابع ( في اشياء من توابع النكاح ) و فيه آيات: الاولي ( قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ) الخطاب له صلي الله عليه و آله و المقول لهم هم المسلمون و لعلّ اللام مقدّر، و التقدير ليغضوا فتأمل، و يبعد أن يكون بتقدير غضّوا يغضّوا إذ المناسب الفاء مع انّ حذف المقصود و ذكر غير المقصود غير موجّه، و أيضا الخبر غير مناسب إذ مضمونه قد لا يقع و في الكشّاف من للتبعيض و المراد غضّ البصر عمّا يحرم، و الاقتصار به علي ما يحلّ و جوّز الأخفش أن تكون مزيدة و أباه سيبويه و انت تعلم أنّ التبعيض هنا يفيد تحريم غضّ بعض البصر دون البعض، لا بعض المبصر، و هو المطلوب و المعقول كما يفهم من قوله « و المراد إلخ » فتأمل فالزيادة أولي بحسب المعني. (28)

پي‌نوشت‌ها:

1. فاكر ميبدي، « فقه القرآن در بستر تاريخ » ، فصلنامه شيعه شناسي، ش 17، بهار 1386.
2. آقابزرگ طهراني، الذريعه، ج1، ص 40.
3. فاكر ميبدي، فصلنامه شيعه شناسي، ص 44.
4. معرفت، التفسير و المفسرون، ص 228، پاورقي.
5. سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج2، ص 165.
6. معرفت، همان، ج2، ص 362.
7. ايازي، المفسرون، ص 109؛ ذهبي، التفسير و المفسرون، ج2، ص 438.
8. ايازي، المفسرون، ص 119؛ معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 365؛ ذهبي، التفسير و المفسرون، ج2، ص 444.
9. همان، ص 114؛ معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 366.
10. ابن العربي، احكام القرآن، ج3، ص 1455.
11. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 242.
12. معرفت، همان، ج2، ص 369.
13. ذهبي، التفسير و المفسرون، ج2، ص 458؛ ايازي، المفسرون، ص 408.
14. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 370.
15. خرمشاهي، دانشنامه، ص 717.
16. همان، ص 705.
17. ايازي، المفسرون، ص 674.
18. معرفت، همان، ج2، ص 372.
19. ايازي، المفسرون، ص 252.
20. زركلي، الاعلام، ج1، ص 74؛ جوادي، دائرة المعارف تشيع، ج4، ص 574.
21. ايازي، المفسرون، ص 736.
22. معرفت، التفسير و المفسرون، ج2، ص 372.
23. ايازي، المفسرون، ص 101.
24. خرمشاهي، دانشنامه، ص 703.
25. احكام القرآن، ص 1-71.
26. احكام القرآن، ص 4-263.
27. كنز العرفان في فقه القرآن، ص 407-1.
28. زبدة البيان في احكام القرآن، ص 542.

منبع مقاله :
مؤدب، سيدرضا؛ (1392)، روشهاي تفسير قرآن، تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها(سمت)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط