آثار جهان گردان مسلمان
آن چه نوشته شود باقي مي ماند و از نگاشته ها، آن چه زيبا و جذاب و مفيد باشد حفظ مي شود و آن چه بي فايده باشد به مرور از بين مي رود. اطلاعات ما درباره ي جهان گردان، بر اساس آثار آنان است. سفرنامه هايي که نوشته شده ارزش يکساني ندارند: پاره اي نکته هايي نو و جديد ارائه کرده اند و پاره اي وضعيت اجتماعي، اقتصادي همانندي را در مقطعي خاص ذکر کرده اند، ولي مي توان گفت نگاشته هاي گردش گران از پختگي و عمق و زيبايي بيشتري برخوردار است و برجستگي هاي فراواني بر ديگر نوشته هاي گردآوري شده دارد؛ زيرا آنان علم خود را به يقين و شهود عيني آميخته اند. آثار جهان گردان مسلمان را مي توان به دو دسته کلي تقسيم کرد:1. سفرنامه ها:
2. ديگر آثار؛
گونه ي دوم آثار را جهان گردان مسلمان در هنگام سفر و يا پس از آن در زمينه هاي گوناگون نوشته اند که از جهاتي از سفرنامه ها مهم تر است؛ زيرا موضوع خاصي را تحقيق مي کردند و بر گزارش صرف برتري دارد و داراي نوآوري و نکته هاي شگفت فراواني است و نشان مي دهد که چگونه گردش گري در انتقال دانش ها و آداب و عقايد به مراکز علمي نقش داشته و زمينه و موضوع مباحث جديد را فراهم مي ساخته است.
پيش از پرداختن به سفرنامه ها، اين دسته از آثار جهان گردان مسلمان را ما در سه عنوان ارائه مي دهيم:
1. کتاب هاي جغرافيا؛
2. کتاب هاي تاريخ؛
3. کتاب هاي آداب و عقايد.
کتاب هاي جغرافيايي جهان گردان
نگارش کتاب هاي جغرافيايي از سوي جهان گردان مسلمان به اندازه اي فراوان است که برخي در بررسي علوم اسلامي از عنوان: « جغرافيا و جهان گردي » (1) استفاده کرده اند. سياحان مسلمان پس از سياحت، دست به نگارش کتاب هاي گوناگوني در دانش جغرافيا زده اند و از اين جهت خدمت ارزنده اي به دانش بشري کرده اند. دنياي کنوني خود را مرهون خدمات مسلمانان در مسائل جغرافيايي مي داند. آنان از شهرها و منطقه هاي گوناگوني، گزارش داده اند که اکنون خبري از آنها نيست و يا تنها ويرانه هاي آنها را مي شود ديد. اعراب مسلمان به موضوعات مربوط به دانش جغرافيا علاقه اي فراوان داشتند. وضع جغرافيايي شبه جزيره ي عربستان که در نيمه راه ميان شرق و غرب واقع اشت و بر کنار راه هاي تجاري از درياي عمان به درياي سرخ تا مديترانه گسترش مي يابد و سفرهاي تجارتي تابستاني و زمستاني که داشتند و ناگزير بودند از صحراهاي خشک بگذرند، آنان را با علم جغرافيا بيشتر درگير کرده است. گسترش امپراتوري عباسي و پذيرش آن از سوي تمامي حکومت هاي خود مختار منطقه، سبب شد که يک گونه ارتباط با بغداد، ايجاد شود و راه ها در امنيت باشد و حاکمان تلاش مي کردند با پيوند و بستگي با دستگاه خلافت، عنوان جديدي از خليفه دريافت کنند. اين آرامش و ثبات سياسي، زمينه را براي تحقيق و برآورد فاصله شهرها و مسير راه ها فراهم مي ساخت.از مشخصه هاي کتاب هاي نگاشته شده، اين است که توسط افرادي که به کار ديواني داشته اند و در عمل با منطقه هاي اسلامي سروکار داشته اند، نگاشته شده و شماري از سفرنامه نويسان، محور را بغداد قرار داده و از آن جا به تدوين پرداخته و يا فاصله شهرها را با بغداد در نظر گرفته اند و شماري نيز مکه را آغاز گزارش خود قرار داده اند. اين گونه کتاب ها به نکته هاي زير اهتمام بيشتري داده اند.
1. بيان فاصله ي شهرها و بيان وضعيت جغرافيايي آنها؛
2. وضعيت خراج و درآمد شهرها و محصولات آنها؛
3. بيان شگفتي هايي که در شهرها رخ داده و يا وجود دارد، از جمله آثار باستاني؛
4. ارائه نقشه از شهرها؛
5. گزارش از آداب و رسوم و فرهنگ مردم و مواد کاني و معادن؛
6. توجّه به تقسيم جهان به هفت اقليم و بيان اقاليم هفتگانه مسکوني جهان.
اينک به ارائه گزارشي از کتاب هاي جهان گردان مسلمان که به گونه ي جغرافيا نوشته شده مي پردازيم.
1. راه ها و آبادي ها:
بسياري از کتاب هايي که در قرن سوم نگاشته شده ي با نام مسالک و ممالک است. آملي در نفائس، تحت اين عنوان، آن را علمي از علوم دانسته است که از احوال شهرها و طول و عرض آنها و راه ها سخن مي گويد. (2) نخستين کسي که با اين عنوان کتاب نگاشته، جعفر بن احمد مروزي ( م: ح 274 هـ/ 887م. ) است. (3)کتاب مسالک و ممالک ابن خرداد به ( م: حدود 300 ) که حدود سال هاي 234- 230 هـ / 848 - 846 م. نوشته شده، (4) اثر زيادي در نگارش هاي بعدي به جاي گذاشته است. احمد بن حارث خزار ( م: 252 يا 258 هـ / 872 - 866 م. )، (5) ابوالفرج احمد طيب سرخسي ( م: 284 هـ/ 897م. ) شاگرد کندي (6)، ابو زيد احمد بن سهل بلخي ( م: 322 هـ / 934 م. ) (7) هر يک کتابي، با اين نام دارند. ابوعبدالله احمد بن محمد بن نصر جيهاني (8) ( زنده در سال 367. ) گويا در سال 310 هـ / 922 م. بعد از سفر ابن فضلان به بلغار، کتاب المسالک والممالک خود را نوشته است.
ابو اسحاق، ابراهيم بن محمد فارسي اصطخري ( زنده 340هـ / 951. ) و عبدالله بن عبدالعزيز بکري ( م: 487 هـ/ 1091 م. ) کتابي با اين نام نوشته اند. از کتاب ابن حوقل نيز گاهي با عنوان مسالک و ممالک ياد مي شود.
در اين کتاب ها، افزون بر بيان وضع راه ها، ميزان خراج، اوضاع جغرافيايي و اداري و سرزمين هاي اسلامي و حتي غير اسلامي و شگفتي ها، از محصولات شهرها نيز سخن به ميان آمده است. اصطخري نوعي از ماهي هاي لذيذ دارابجر را مي ستايد و گلاب صادراتي جور ( فيروزآباد ) را تعريف مي کند. (9) و از فندق خوب شهر قم ياد مي کند. (10) ابن خردادبه از اهرام مصر و کشفياتي که در زمان ابن طولون در آن جا بوده گزارش مي دهد. (11)
2. شگفتي ها:
شماري از جهان گردان مسلمان به خاطر توجّه و علاقه اي که به پديده هاي شگفت انگيز داشتند، گزارش سفرهاي خود را با توجّه به شگفتي هايي که ديده، يا شنيده و خوانده اند برگزيده اند.ابوعبدالله محمد بن عبدالرحيم بن سلميان مازني قيس اندلس غرناطي (12) ( متولد 473 م 565 هـ / 1080 - 1170 م. ) که برخي نام وي را ابوحامد محمد بن عبدالرحمان (13) ياد کرده اند، جهان گردي ا ست که در غرناطه متولد شد و در سال 508 هـ / 1114 م. به مصر و در سال 555 هـ / 1161 م. به بغداد رفت و در خراسان و حلب به تحصيل پرداخت. کتاب هاي گوناگوني از سفرهاي خود به جاي گذاشته است. يکي از آثار او درباره ي سفرهاي دورش تحفة الالباب و نخبة الاعجاب نام دارد. به عنوان نمونه او گزارشي درباره ي گورخرهاي بلاد زنگبار مي دهد و پس از توصيف رنگ هاي سياه و سفيد مي نويسد:
يک عدد. از اين گورخرها در مصر بود و در آنجا مرد. مردم مصر پوست آن را از پنبه پر کردند و در روزهاي جشن آن را در معرض تماشا مي نهادند. (14)
گزارش ديگري از سفرهاي او به اسپانيا، آفريقا، دمشق، اردبيل، سواحل درياي خزر و سرزمين خزرها به نام نخبة الاذهان في عجايب البلدان شناخته مي شود.
دو اثر ديگر وي عبارتند از المغرب في بعض عجايب البلدان (15) درباره ي کشور مغرب که در سال 556 هـ / 1162 م. نگاشته. و تحفة الکبار في اشعار البحار (16) که درباره ي سفرهاي دريايي است.
عجايب المخلوقات و غرائب الموجودات کتاب ديگري است که زکريا ابويحيي قزويني ( 600- 682 هـ / 1204 - 1283 م. ) صاحب آثار البلاد نگاشته است. وي در مقدمه کتاب مي نويسد:
امّا بعد: چنين گويد احقر العباد زکريا بن محمد بن محمود الکمولي القزويني، تولّاه الله بفضله، چون به حکم الهي مفارقت اهل وطن اتفاق افتاد، مجالست کتب اختيار کردم، چنانچه شاعر گويد: « وخير جليس في الزمان کتاب » و پيوسته مشعوف بودمي به عجايب صنع باري سبحانه و تعالي و در اين آيه تفکر کردمي که (أَفلا يَتَفَکَّرُونَ فِي خَلقِ اَلسَّمواتِ وَ الاَّرضِ ) و نفوس انساني مي خواهد که حقيقت اشياء را بداند و اگر چيزي بروي مشکل شود از آن الم يابد و اگر اشکال بر وي حل گردد، او را لذتي حاصل آيد. قوله تعالي: ( قُل سِيرُوا فِي الأرضِ فَانظُرُوا ) غرض از اين نظر، تقلب حدقه نيست که اين معنا، بهايم را نيز حاصل باشد، بلکه غرض از اين نظر فکر است در حقايق آن و بحث از کيفيت آن سبب لذات دنيوي و سعادت اخروي باشد و از اين جاست که پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است که: « اللهم أرنا الأشياء کما هي ». اما نظر در مصنوعات باري جل و علا، موجب زيادتي يقين و تحقيق باشد و لهذا قال (صلي الله عليه و آله و سلم): « تفکروا في خلق الله و لا تتفکروا في الله » و اما نظر در قضايا و احکام باري کسي را ميسّر شود که او را از علوم مايه باشد و رياضت کشيده بود و اخلاق را مهذب کرده، بعد از آن ديده بصيرت او گشوده شود و از آن عجاب ها که غير او آن را باور ندارد. » (17)
کتاب وي با جهان فرشتگان آغاز مي شود و با گياهان و کاني ها به پايان مي رسد. نسخه عربي آن در پايان حيوان الحيوان دميري چاپ شده است.
ابوعبدالله دمشقي شمس الدين محمد بن ابي طالب انصاري صوفي ( م: 727 هـ / 1327 م. ) (18) کتابي دارد به نام: نخبة الدهر في عجايب البرّ والبحر (19) که در سال 725 هـ / 1325 م. نگاشته است. وي نام بسياري از مکان هايي را که پيشينيان وي نياورده اند نشان مي دهد. او امام شهر رَبَوه سوريه بوده است. (20)
کتاب ديگري با نام عجايب البلدان يا عجايب البرّ والبحر منسوب به ابوالمؤيد بلخي است که براي ابوالقاسم نوح بن منصور که در سال ( 356 هـ / 976 م. ) به سلطنت رسيده، نگاشته شده است. (21)
کتاب هاي ديگري نيز با همين عناوين در منابع وجود دارد. (22)
3. شهرها:
شماري از جهان گردان مسلمان گزارش جغرافيايي سفرهاي خويش را با عنوان البلدان يا شهرها، نگاشته اند. در اين گونه کتاب ها از فاصله ي شهرها و در مواقعي کارگزاران آنها و خراج و محصولات شهرها سخن گفته اند. از جمله مشهورترين آنها البلدان يعقوبي؛ احمد بن يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح ( م 284 هـ / 899 م. )، صاحب کتاب تاريخ يعقوبي است. (23) وي پس از سال ها کار ديواني اين شغل را رها کرد و به جهان گردي پرداخت. او که در خراسان بود، از هند، مغرب و شمال غربي آفريقا ديدن کرد. اين جهان گرد شيعي پس از آوارگي بسيار به سرزمين بومي خود بازگشت و به خاطر نگارش البلدان به « پدر جغرافياي اسلامي » (24) شهرت يافته است.ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق همداني، معروف به ابن فقيه از ديگر کساني است که کتابي به نام البلدان نگاشته است.
او، در عهد خلافت معتضد عباسي (خلافت 281 - 279 هـ / 902- 892 م. ) در بغداد (25) معروف شد. در گذشته، مختصر البلدان، که گزارشي است از کتاب وي، چاپ شده و تازگي نسخه کامل تري از البلدان وي منتشر گرديده است. وي در آغاز به بيان فضيلت و اهميّت شهرها و تاريخچه ي آنها مي پردازد و برخي گزارش هاي مربوط به آن شهرها را مطرح مي کند و حتي از گفت و گوها و بحث هايي که درباره ي برتري شهرها بر يک ديگر بوده گزارش مي دهد، احاديثي در فضيلت کوفه (26) و قم ذکر کرده که حسن بن محمد قمي در تاريخ قديم قمي از کتاب وي سود جسته است. (27) در همه جا از علي (عليه السّلام) با عنوان اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به احترام ياد مي کند. وي داراي گرايش هاي شيعي است.
ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسي ( 336- 380هـ / 947 - 990 م. ) يکي ديگر از جهان گردان مسلمان است. در فلسطين به دنيا آمد و مسافرت هاي فراواني داشت. وي به بيشتر سرزمين هاي اسلامي سفر کرده است. کتاب او احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم نام دارد. ترجمه ي اين کتاب در دو جلد عرضه شده است. (28)
ابوالفداء اسماعيل بن محمود ايوبي ( 672- 732 هـ / 1273 - 1331م. ) از ديگر مسلمانان است که کتاب وي در جغرافيا با عنوان تقويم البلدان منتشر شده است. (29)
و مهم ترين جهان گردان مسلمان را مي توان ياقوت بن عبدالله رومي حَمَوي ( 574 - 626 هـ / 1178 - 1229م. ) دانست که در يونان متولد شد و در کودکي اسير گرديد. بعد بازرگاني به نام حَمَوي مقيم بغداد او را خريد و اين نام بر وي ماند. او از نامورترين گزارش گران جهان اسلام است که از کتاب هاي گذشتگان و سفرنامه هاي آنان به خوبي بهره برده و آگاهي هايي که به دست آورده بود، در استحکام کتابش نقش فراواني داشته است. وي در ابتدا، عهده دار سفرهاي تجارتي اربابش بود، اما پس از سومين سفر خود به جزيره ي کيش، به سال 590 هـ / 1195 م. از وي جدا شد و به خراسان و مرو سفر کرد و به تجارت نيز پرداخت. سپس به موصل و آن گاه به حلب رفت. وي کتاب گران سنگ خود معجم البلدان را در 20 ربيع الاول 621 به پايان برد. (30)
در اين نوع کتاب ها ملاک عنوان شهرها و مناطق است. قبلاً عبدالله عبدالعزيز بکري ( م: 487 هـ/ 1094 م. ) کتاب معجم ما استعجم خود را به گونه فرهنگ جغرافيايي نگاشته بود. بکري کتاب ديگري به نام المسالک والممالک نيز داشته است. (31)
4. هفت اقليم:
شماري از جهان گردان مسلمان کتاب هاي خود را بر اساس تقسيم جهان به هفت اقليم تدوين کرده اند، گرچه بسياري از آنان اين ملاک تقسيم را باور نداشته اند. از جمله ي اين آثار مي توان آثار البلاد و اخبار العباد زکريا بن محمد بن محمود قزويني را نام برد. از وي به عنوان دانشمندي شيعي ياد کرده اند. گروهي اظهار نظرهاي او را بر اساس احساس و برخوردهاي سطحي او دانسته اند. او گزارشي از تهران دارد و از انارهاي روستاي ري در آن زمان تعريف مي کند. وي در مواردي به شرح حال بزرگان ايران نيز پرداخت است.هفت اقليم نام کتابي است که در سال 1002 هـ / 1594م. توسط امين احمد رازي ( م 1010: هـ 1602 / م. ) نگاشته شده است. وي اهل ري بوده و در زمان اکبر شاه از هند ديدن کرده است. وي ذيل نام هر شهر گزارشي از آن مکان، تاريخ، شگفتي ها و محصولات آن ارائه مي دهد و به شرح حال شماري از دانشمندان مي پردازد، وي، اشعار زيادي را در اين کتاب آورده است. هفت اقليم در سه جلد با تصحيح جواد فاضل منتشر شده است.
5. ديگر کتاب هاي جغرافيا:
واژه جغرافيا در گذشته به کتاب بطلميوس و مارينوس اطلاق مي شده و مسعودي آن را به قطع الارض ( پيمودن زمين ) معنا کرده است. (32) و در رسائل اخوان الصفا به عنوان علم از آن ياد شده و به « صورت زمين » معنا گرديده (33) است. و در زمان هاي بعد، به معناي مصطلح امروزي به کار رفته است.شماري از جهان گردان مسلمان يافته هاي سفر خود را با عنوان جغرافيا نگاشته اند. از جمله:
* کتاب الجغرافيا نگاشته محمد بن ابوبکر ظهور غرناطي که در سال هاي ( 534هـ 1137 م ) مي زيسته است. از اين اثر برگه هاي محدودي در کتابخانه ملي پاريس نگه داري مي شود. (34)
* کتاب جغرافيا که از يک نويسنده اندلسي به نام زهري معرفي شده است.
* کتاب جغرافيا في الاقاليم السبعة از ابن سعيد مغربي ( م 672 هـ / 1274 م. ) وي، در سرزمين هاي اروپاي شمالي، ارمنستان و تتار به مسافرت پرداخته و در آن جا از دربار هلاکو خان ديدن کرده است. (35)
وي در اين کتاب جهان را به هفت اقليم تقسيم کرده و هر اقليم را به ده قسم و از طول و عرض جغرافياي هر شهري سخن گفته است. (36)
* جغرافياي نيمروز کتاب حافظ ابرو شهاب الدين عبدالله بن لطف الله رشيد خوافي ( م: 833 هـ / 1420م. ) که کتاب خود را بر اساس کتاب هاي پيشينيان و ديدني هاي عيني خود سامان داده است. وي، در ديباچه کتابش مي نويسد:
مسوّد اين سطور [ را ] هميشه در خاطر اختلاجي مي بود که آن چه از احوال کلي عالم معلوم، گشته بعضي از کتاب اين فن و بعضي به رأي العين مشاهده افتاده است. به سبب آن که مدتي مديد در سفرهاي بعيد چند نوبت از جانب غرب و شمال ديار ماوراء النهر و ترکستان و دشت قبچاق و خراسان و عراقين و فارس و آذربايجان و ارّان و موغان و گرجستان و ارمنيه صغري و کبري و تمامي عرصه ممالک روم و شام و سواحل فرات و زمين تکريت و موصل و ديار بکر و گرجستان و سواحل بحر خزر و دربند و شروانات و گيلانات و رستمدارات و آمل و ساري و جرجان و از جانب جنوب و شرق زابل و کابل و بلاد منصوره سند و هند و ملتان و اوجه و دهلي که معظم بلاد هند است، تا کنار آب گنگ مطالعه افتاده و بعضي از ثقات و معتبران و مقبول قولان، استماع نموده و ديگر از کتب متعدد در اين قسم، چون فن هيأت که کلي احوال ارض و بحار و نواحي هر موضوعي شرح داده اند و کتاب مسالک الممالک از تصنيف عبدالله بن محمد خردادبه... . (37)
او هم چنين در سفرهاي سال هاي 777 هـ / 1376 م - 788 هـ / 1387؛ 806 هـ / 1403 م. تيمور، با او بوده و نيز در سال 803 هـ / 1401 م. در حمله ي تيمور به شام و تسخير بعلبک، حلب و دمشق او را همراهي مي کرده است. (38) بنابراين، کتاب وي بر اساس سفرها نگاشته شده است.
برخي از سياحان نيز، با تکيه بر نزهت و شادماني که در سفر وجود دارد و انسان به نکته هاي گرانمايه دست مي يابد. و جهان را از نزديک مي بيند عنوان کتاب خود را برگزيده اند:
* ابوعبدالله محمد بن محمد بن عبدالله ادريسي (493 - 560 هـ/ 1100 - 1165 م. ) از اين گونه جهان گردان مسلمان است که کتاب خود را با نام : نزهة المشتاق في اختراق الآفاق در سال 548 هـ/ 1154 م. نگاشت. وي سفرهايي به سراسر اروپا داشته و در دربار پادشاه مسيحي سيسيلي، راجر دوم سکونت طولاني داشته است؛ از اين روي، در غرب وي مشهورترين جغرافي دان مسلمان شناخته شده است. (39) ادريسي سفرهاي دور و درازي به سراسر دنيا، سرزمين هاي اسلامي و اروپايي داشته است. اطلاعات وي را در باب اروپا و ايتاليا از درست ترين آگاهي ها دانسته اند. اين کتاب به فرانسه ترجمه شده است. (40)
نُزهة القلوب نگاشته حمدالله مستوفي ( م: 750 هـ / 1340 م ) به سال 740 هـ/ 1340م. است او مستوفي محاسبات کشور و در خدمت سلطان ابوسعيد ايلخاني نوه بزرگ هلاکو بود. گزارش هايي از ژاپن، جاوه و سوماترا ارائه داده است. (41)
کتاب هاي ديگري نيز با عنوان هاي گوناگون منتشر شده است:
* کتاب حدودالعالم از مؤلفي ناشناخته است که به سرزمين هاي دور دستي چون هندوستان، تبت، چين، ترکستان، ولگاي سفلي، قفقاز، اسپانيا و اروپاي شرقي و غيره پرداخته است. (42)
* مناظر العالم يا مناظر العوالم اثر محمد بن عمر بن بايزيد، معروف به عاشق که کتاب خود را در دمشق به سال 1006 هـ / 1598م. نوشته است. وي از کتاب هاي گذشتگان بهره برده و آن را با سياحت هاي خود کامل کرده است. اين کتاب داراي دو باب است و به مانند کتاب قزويني باب اول در عوالم آسماني و باب دوم در عوالم زميني است. (43)
* الاعلاق النفيسه ابن رُسته ابوعلي احمد بن عمر بن اسحاق رُسته، که از کتاب هاي مهم جغرافياست. وي، در آغاز از بنيان گذاري مکه و مدينه و شرافت و تاريخچه مکه به شرح سخن گفته است و آن گاه گزارش دقيقي از فاصله شهرها و از فرق اسلامي ارائه داده است. ابن رُسته در اصفهان متولد شده و در سال 290 هـ / 903 م. در موسم حج شرکت داشته است و زمان دقيق در گذشت وي روشن نيست. (44)
کتاب هاي تاريخ
بسياري از جهان گردان مسلمان، افزون بر نگارش کتاب هاي جغرافيا به نوشتن تاريخ نيز همت گماشته اند و از شماري از آنان تنها کتاب هاي تاريخي به جاي مانده است. يا در واقع ديدني هاي سفر و سياحت خود را در کتاب هاي تاريخي عرضه کرده اند، از جمله:1. يعقوبي از جهان گردان مسلمان است که افزون بر کتاب البلدان، کتاب تاريخي وي تاريخ يعقوبي شهرت بسيار دارد و مورد اعتماد مورخان است.
2. ابوالحسن علي بن الحسين بن علي مسعودي ( م: 345 هـ / 956 م. ) از ديگر جهان گردان تاريخ نگار جامعه اسلامي است. (45) او در قرن چهارم مي زيسته که دوران شکوفايي تمدّن اسلام نام يافته است. او در بغداد متولد شده و علاقه زيادي به جهان گردي داشته و از نواحي گوناگون هند، به ويژه سند، پنجاب، کُنکَن و مالابار ديدن کرده است و پس از عبور از سيلان به سوي درياي چين پيش رفته، به زنگبار و ماداسکار بازگشته و از آن جا به بغداد آمده است. او در سال 305 هـ / 917م. در استخر فارس به سر مي برده است. (46) در سال 344 هـ / 955 م. که وي در فسطاط مصر به سر مي برده، زلزله ي شديدي رخ مي دهد که بلاد شام و مغرب را با صدايي وحشتناک به لرزه در مي آورد. او بدين مناسبت از منطقه هاي زلزله زده اي ياد مي کند که پيشتر آنها را ديده است، از جمله: سيراف فارس، صيمره، مهرجان، ماسبندان، انطاکيه، قنسرين، قومس، نيشابور، خراسان، بسطام، سمنان، دامغان، طبرستان، آمل و ري. در اين گزارش از کوه دماوند به عظمت ياد مي کند. (47)
وي از منطقه ي خزر و آسياي صغير و فلسطين ديدن کرده و در مصر ديده از جهان فرو بسته است. او در جلد اوّل مروج الذهب به بررسي شهرها و نهرها و ممالک گوناگون و شگفتي هاي درياها پرداخته است. در پايان کتاب مروج الذهب، به مسائل مختلفي که در کتاب آورده اشاره مي کند و نفرين مي کند بر کساني که ممکن است آن را تغيير دهند و از لغزش هاي احتمالي پوزش مي طلبد؛ چرا که وي در سفر بوده است. (48)
3. مطهّربن طاهر مقدسي از جهانگردان تاريخ نگار است که کتاب البدء والتاريخ خود را بنابر نقل بروکلمان در سال 355 هـ 966 م. نگاشته است. (49) او، در جاي جاي کتابش به شهرهايي که سفر کرده اشاره مي کند و به نظر مي رسد که زادگاه وي بَست سيستان بوده است. او در سال 325 هـ/ 937 م. در سيرجان بوده و به شهرهاي مرو، ماسبندان، شوش خوزستان، فارس ناحيه فيروز آباد سفر کرده است و در فارس به ديدار آتشگاهي بسيار کهن رفته و در آن جا موبد آتشگاه کتاب اسطا ( اوستا ) را نزدِ مقدسي آورده و عباراتي را که در حوزه الهيات آيين زردشتي بوده، بر او قراءت کرده است. از ديگر شهرهايي که ياد مي کند. جنديشابور در اهواز، مکه، عراق، شام، بيت الله و مصر است و در اين منطقه ها از افراد گوناگون حديث شنيده و نقل کرده است. (50)
4. احمد بن يوسف بن ازرق فارقي (510 - 577 به بعد - 117- 1181 م. ) از تاريخ نگاران و جغرافي دانان سده ي ششم هجري و نويسنده ي تاريخ ميّافارقين است. وي سفرهاي فراواني داشته و نتيجه آن را در کتاب خويش نگاشته است. وي، سفرهايي به ماردين، موصل، آمد، دمشق، روم، اخلاط ارمنستان، ري، تبريز، حمص، حماة، حلب، منبج، گرجستان، رأس العين در سوريه، شهرزور بغداد و... داشته است.
وي بعد از سير و سياحت شرح ديده هاي خويش را در کتاب تاريخ خود آورده و از اوضاع سياسي، نظامي اجتماعي، رسوم و عادات آنها و رويدادهاي مهمي که در آن جاها رخ داده گزارش کرده است. (51)
5. حافظ ابرو خوافي از ديگر سياحان مسلمان است که افزون بر جغرافياي نيمروز، به نگارش کتاب زبدة التواريخ و مجمل التواريخ پرداخته است.
6. محمد بن اسحاق ( م: 150 هـ / 767 م. ) تاريخ نگار سيره، از اين شخصيت هايي است که در مدينه متولد شد سپس به اسکندريه در مصر، کوفه، جزيره، ري و بغداد مسافرت کرد. (52)
7. خطيب بغدادي ( م: 463 هـ / 1070م. ) نويسنده ي تاريخ بغداد، سفرهاي علمي به بصره، کوفه، نيشابور، ري، اصفهان، همدان، و دينور داشته است. (53) و...
آداب و عقايد
از ديگر زمينه هايي که جهان گردان مسلمان به آن توجّه داشته اند بررسي آرا و عقايد و آداب جامعه ها بوده است. بيشتر جهان گردان در هنگام سياحت به اين نکته ها توجّه داشته اند و عقايد و رسوم مردم جاهاي ديده شده را در کتا بهاي جغرافيا و تاريخ و يا سفرنامه هاي خويش نقل مي کرده اند و به جهت اهتمامي که به اين مهم داشته اند، گاهي گزارش هايي آورده اند که باور آن مشکل است. در مَثَل ابودلف در سفرنامه خود مطرح مي کند: « در کرمانشاه، بعد از طرح نقشه اي، ساختمان کامل آن ظاهر شد ». (54) و ابن بطوطه از آداب و رسوم ويژه مريدان قطب الدين حيدر در تربت حيدريه سخن گفته است. (55) و ابن فضلان به بيان شيوه و آداب غذا خوري پادشاه بلغار پرداخته است. (56)در جمع جهان گردان مسلمان در بخش عقايد، مي توان از دانشمند بزرگ اسلامي ابوريحان بيروني محمد بن احمد خوارزمي ( 362- 440 هـ / 973 - 1048م. ) نام برد که با سفر به هند پژوهش هاي گسترده اي درباره ي عقايد هنديان داشته است که آن را در کتاب تحقيق ماللهند آورده است. در اين کتاب پس از نگاه کوتاهي به زندگي هندويان، عقايد آنان را در گزاره هاي ذيل ارائه داده است.
1. اعتقاد هنديان به خداوند؛
2. اعتقاد هنديان به موجودات عقلي و حسي؛
3. سبب فصل و تعلق نفس به ماده؛
4. احوال ارواح پس از مرگ و رفت و آمد آنها به طور تناسخ در دنيا؛
5. ذکر مجامع و جايگاه هاي پاداش اعمال از جنت و دوزخ؛
6. چگونگي رهايي از دنيا و نشان دادن راهي که ما را به اين مقصود مي رساند. (57)
بيروني در آثار ديگر خود از جمله آثار الباقيه و... به عقايد و آداب ملت هاي گوناگون پرداخته است.
بيروني در منطقه خوارزم در شهر « کاث » به دنيا آمد و بعد از حوادثي که در منطقه وي رخ داد، به خراسان روي آورد و از آن جا به طبرستان رفت و از آن جا به گرگان. آثار الباقيه را در سال 391 هـ / 1001 م. درگرگان نگاشت، سپس به ميهن خود بازگشت. آن گاه به دربار غزنويان به « غزنين » رفت و در 416 هـ / 1025م. سال فتح سومنات به ديار هند رفت و زبان سانسکريت آموخت و سپس تحقيقات خود را درباره ي هند منتشر ساخت. (58)
شماري از دانشمندان نيز، در هنگام گردش به خاطر نيازي که در سرزمين ها و جاي هاي گوناگون احساس مي کردند. به نگارش کتاب هاي عقيدتي پرداخته و از عقايد خويش دفاع مي کردند.
تجريد الاعتقاد خواجه نصير الدين طوسي ( م 672 هـ / 1274م. ) چنين است که دانشمندان شيعه و اهل سنت بر آن شرح و حاشيه نوشته اند.
علامه حلّي ( 726 هـ / 1326 م. ) از ديگر دانشمندان شيعه است که سفرهايي به جاي هاي گوناگون ايران داشته است. علامه کتاب کشف اليقين في فضائل اميرالمؤمنين (عليه السّلام) را در شهر سلطانيه براي سلطان محمد خدابنده نگاشت. (59) و رساله سعديه را، که خلاصه اي از اصول و فروع دين است، براي خواجه سعدالدين ساوجي وزير غازان و خدابنده نوشت. (60)
و شماري از رساله ها و کتاب هاي خود را در پاسخ به شبهه هايي نگاشت که به گونه طبيعي در طول سفر با آن روبه رو شده بود.
پينوشتها:
1. عبدالحسين زرين کوب، کارنامه اسلام، ص 76، امير کبير، تهران.
2. علامه شمس الدين آملي، نفائس الفنون في عرايس العيون، تحقيق شعراني، ج2، ص 475.
3. فهرست ابن نديم، مترجم، ص 248.
4. همان، ص 245؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج3، ص 410.
5. فهرست ابن نديم، ص 174؛ ياقوت حموي، معجم الادباء، ج3، ص 7، دارالفکر، بيروت.
6. فهرست ابن نديم، ص 246؛ معجم الادباء، ج3، ص 98، 99.
7. دکتر نفيس احمد، خدمات مسلمانان به جغرافيا، ترجمه حسن لاهوتي، ص 37، آستان قدس رضوي.
8. فهرست ابن نديم، ص 228؛ ياقوت حموي، معجم الادباء، ج4، ص 190 و 192.
9. ابواسحق ابراهيم بن محمد فارسي اصطخري، المسالک و الممالک، تحقيق دکتر محمد جابر عبدالعال حسيني، الجمهورية العربية المتحده، ترجمه: محمد بن اسعد بن عبدالله تستري، ص 93، به کوشش ايرج افشار، 1373.
10. همان، ص 119.
11. ابن خرداد به، مسالک و ممالک، ص 136.
12. کشف الظنون، ج2، ص 1127.
13. خيرالدين زِرِکلي، الاعلام، ج6، ص 199، دارالعلم للملايين، بيروت.
14. مقالات قزويني، ج2، ص 688 به نقل از تحفة الالباب، ص 110.
15. کشف الظنون، ج2، ص 1127.
16. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 49.
17. قزويني، عجايب المخلوت، فارسي همراه با تصاوير گوناگون چاپ سنگي.
18. کشف الظنون، ج2، ص 1936.
19. اين کتاب توسط سيد حميد طبيبيان ترجمه و در سال 1357 منتشر شده است.
20. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 56.
21. ذبيح الله صفا، تاريخ ادبيات ايران، ج1، ص 618، انتشارات امير کبير.
22. کشف الظنون، ج 2، ص 126.
23. اين کتاب توسط مرحوم محمد آيتي ترجمه و منتشر شده است.
24. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 32.
25. همان، ص 34.
26. ابوعبدالله محمد بن محمد بن اسحاق همداني، کتاب البلدان، تحقيق يوسف الهادي، ص 200 و 531، عالم الکتب بيروت، چاپ جديد 1416هـ، ص 1996م. بخش مربوط به ايران از کتاب مختصر البلدان توسط ح. مسعود به فارسي ترجمه شده است.
27. حسن بن محمد قمي، تاريخ قم، تحقيق مدرسي، ص 23.
28. احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ترجمه ي دکتر علينقي منزوي.
29. تقويم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آيتي، 1349.
30. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 52 و 53.
31. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ص 106، آثار البلاد.
32. التنبيه والاشراف، مسعودي، ص 30.
33. رسائل اخوان الصفا، ج1، ص 158، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
34. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 49.
35. همان، ص 51.
36. دائره المعارف بزرگ اسلامي، ج7، ص 26.
37. جغرافياي حافظ ابرو، تحقيق صادق سجادي، ج1، ص 50، نشر ميراث مکتوب.
38. همان، مقدمه، ص 17.
39. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 51.
40. الاعلام، ج76، ص 24.
41. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 55.
42. همان، ص 41.
43. کشف الظنون، ج2، ص 1834.
44. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج3، ص 553.
45. تاريخ التراث العربي، ج2، التدوين التاريخي، ص 177.
46. خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 38.
47. التنبيه و الاشراف، ص 44.
48. مروج الذهب مسعودي، ج4، ص 408.
49. تاريخ التراث العربي، ج2، التدوين التاريخي، ص 187.
50. آفرينش و تاريخ، ترجمه ي البدء والتاريخ، مترجم محمد رضا شفيعي کدکني، ص 44- 47.
51. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج2، ص 723 - 732.
52. التاريخ التراث العربي، ج2، التدوين التاريخي، ص 88.
53. نهاد آموزش اسلامي، دکتر منيرالدين احمد، مترجم محمد حسين ساکت، ص 31- 32، آستان قدس رضوي.
54. سيري در سفرنامه ها، فواد فاروقي، ص 23، مؤسسه مطبوعاتي عطائي.
55. سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه علي موحد، ج1، ص 441، مرکز انتشارات علمي و فرهنگي.
56. سفرنامه ابن فضلان، ص 82.
57. تحقيق ماللهند، ابوريحان بيروني، ترجمه قسمت فلسفه، اکبر دانا سرشت، ص 7، انتشارات ابن سينا.
58. دائرة المعارف تشيع، ج2، ص 576 - 575؛ خدمات مسلمانان به جغرافيا، ص 42.
59. ارشاد الاذهان، ج1، ص 99، مؤسسه نشر اسلامي، قم.
60. همان، ص 92.
جمعي از نويسندگان مجله فقه، (1388)، جهان گردي در فقه و تمدن اسلامي، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ سوم